رسيد راه از يلدا
زباني؟ خشونت چرا
اجتماعي - رواني رشد در خانواده نقش
نوجوان
نظر با دادگستري وكلاي كانون مخالفت
ماده 187 مورد در نگهبان شوراي
مخبر اظهارات به تهران ، دادگستري
داد پاسخ
مجلس قضايي كميسيون
ميگيرند قرار حفاظت تحت "ارس" درختان
ملت نمايندگان تعقيب و روزنامهها بستن
ميشود عمومي مشاركت كاهش باعث
آزاد "تبريز شمس" هفتهنامه مسئول مدير
شد
سال پايان مزاياي پرداخت نحوه
ميشود اعلام زودي به بازنشستگان
رسيد راه از يلدا
شبي بلند داشتهاند ، گرامي ايرانيان ديرباز از را "يلدا"
راه از خزان دم واپسين در و سال روز كوتاهترين پي در كه
حاصلخيز بهاري نويددهنده و بركت ژرف معناي يلدا ، .ميرسد
براي خاك و ميشود سيراب برفاب از زمين كه آنگاه است ،
.ميگردد مهيا جوانهها برآمدن
تجديد شادمانه و ميآيند گردهم ما ميهن مردم شب ، اين در
پاك آرزوهاي با همواره ديرپا ، آيين اين.ميكنند ديدار
همراه الهي مواهب از آكنده و خرم روزگاري فرارسيدن براي
.است بوده
زباني؟ خشونت چرا
عدهاي مقابل در كه افتاده اتفاق برايتان تاكنون شايد
نفر يك انگارنتوانيد و كنيد سخنراني يا صحبت بخواهيد
آب حتي نميباشيد قادر شما و ميفشارد سخت را گلويتان
ميدهد؟ دست شما به احساسي چه.دهيد قورت را خويش دهان
كه هنگام آن درس كلاس در داريد ، ياد به را تحصيل دوران
و مقابلهمكلاسيها در ميكرد ، شما از پرسشي معلم
بوديد ، عاجز معلم به جواب دادن از قبلي آمادگي عليرغم
رنگتان ميكرديد ، من من ميزديد ، تپق گرفته ، صدايتان
حرف براي زيادي بسيار فشار احساس ميشديد ، سرخ يا پريده
و تند تنفستان ميكرديد ، عرق و شده بيتاب ميكرديد ، زدن
و گرفته قرار تمسخر مورد يا و ميشديد شديد اضطراب دچار
و زده خجلت معلم ، پيدرپي طعنههاي و همكلاسيها وسيله به
در طرفي از.برنميآمد دستتان از كاري اما شده ، خشمگين
با كه ميشويد روبهرو افرادي با احتمالا خيابان و كوچه
رگبار و داده كف از عنان رفته ، در كوره از مسالهاي اندك
كتككاري يا و كرده حواله خود مقابل فرد سوي به را ناسزا
و زباني وخشونت زدن حرف در دليلناتوانيميكنند
چيست؟ يدي
ناشي را زباني ناتواني دانشجويان و دانشآموختگان اكثر -
برخي و ميدانند كمرويي و بهنفس اعتماد عدم از
از ناشي را خشونت جامعهشناسي و شناختي روان رويكردهاي
.كلامي ارتباط و زبان از استفاده در ناتواني
كتككاري ، و شتم و ضرب خشونت ، علت به كه افراد از بسياري
زندان و بازداشتگاه در ميشود ، فرد فوت يا جرح منجربه كه
يك و افسارگسيخته خشم لحظه يك علت به تنها ميبرند ، بسر
ارتباط از مناسب استفاده توانايي يا امكان آنها حادثه ،
و افكار خواستها ، آوردن زبان به و انديشه بيان و كلامي
پيدا گرايش عمل به بيشتر و نداشته را اعتراضهايشان
خشونت شعلههاي و شده خاموش زبان كه وقت آن يعني.كردند
.ميگردد روشن
زبان
با آدميان ارتباط جهت ضروري ابزارهاي از يكي زبان -
و علائم از متشكل و مرتبط است مجموعهاي و يكديگر
و افكار انتقال و مفاهيم بيان براي صوتي نشانههاي
بين عاطفي و انساني متقابل رابطه برقراري و انديشهها
محيط فرد تا ميكند كمك مختلف گونههاي به كه آدميان ،
وجود عليرغم.بشناسد را خويش فرهنگ و جامعه و اجتماعي
همگي ، گوناگون فرهنگهاي و متعدد و متفاوت زبانهاي
عواطف ، خواستها ، احساس ، :ميدهند انتقال را مشتركي چيزهاي
و انتقال براي است وسيلهاي زبان...و اعتراض خشم ،
نوع به دقت باديگر نسل به نسلي از فرهنگ تفهم و تفهيم
بودن پيچيده ميكند ، ادا فرد كه الفاظي و عبارات و گويش
گسترده زبان ، دستور و قواعد كلمات ، ساختار زبان ، و گفتار
سواد ميزان فرهنگ ، ميتوانيد واژگان بودن محدود يا بودن
توانايي از و بشناسيد را وي كلامي و علمي آگاهيهاي و
از را افراد آنچه.شويد آگاه او اجتماعي ارتباط و كلامي
سخن فرد تا.آنهاست گفتن سخن نحوه ميكند متمايز يكديگر
طريق از را گفتن سخن.باشد نهفته هنرش و علم باشد نگفته
كودكي مراحل نخستين در بخصوص و تربيتي دستاوردهاي
مدرسه ، نظير اجتماعي محيطهاي در رشد روند در و ميآموزيم
و دانشجويان اساتيد ، .مييابد تكوين...و دانشگاه
سواد كم و عادي افراد به نسبت فرهيختگان و دانشآموختگان
احساسات و افكار بيان واژگان ، بكارگيري در بيشتري تبحر
تا ميكنند كمك ما به گسترده واژگاندارند خويش
ميزان و كنيم بيان را افكارمان و احساساتمان و مقاصدمان
بين ارتباط برقراري امكان.بكاهيم را خشونتآميز احساسات
كاربرد در ما توان هرچه.ميكند ميسر را ديگران و ما
در و اجتماعي ارتباط برقراري امكان باشد محدود واژگان
.ميدهد كاهش را محيط با سازگاري نتيجه
در ناتواني دارد امكان آيا:ميشود مطرح سوال اين حال -
و افكار و احساسات بيان و گسترده واژگان بكارگيري
رفتارهاي و خشونت به فرد شود باعث زباني ناتوانايي
يابد؟ تمايل ويرانگر و خصومتآميز
حرف در ناتواني:است معتقد لوكرس نام به اروپايي متفكري
عمل و حركت وسيله به خود خواستههاي بيان به را كودك زدن
.ميدهد سوق
خواه ناكامي برابر در است واكنشي پرخاشگري:پرخاشگري -
ناشي يا باشد ، اجتماعي و محيطي موانع از ناشي ناكامي اين
تعارضهاي از ناشي يا و شخصي كاستيهاي و كمكاري از
ناخشنود و بيقرار ناكامي برابر در است ممكن فرد زندگي ،
خشم احساس ديگر بعضي.باشد داشته شكايت و گله يا شده
اين گاهي.ميدهند بروز مختلف صورت به را آن و كرده
ناكامي موجب كه شيئي يا فرد به نسبت مستقيما خشم احساس
به يا و بردن بين از يا شكستن مثل.ميشود ابراز شده او
كتككاري منجربه كه فيزيكي ، موارد برخي در و كلامي صورت
به نسبت نميتواند ناكام فرد چون ديگر موارد در.ميشود
اينكه خاطر به شايد) دهد نشان پرخاشگري اصليناكامي علت
پس(خطرناك او به مستقيم حمله و است قويتر مزبور فرد
جاي به و كند تخليه را خود خشم تا ميگردد مفري بهدنبال
ديگري شيء يا شخص به كند علت به معطوف را خشمش اينكه
شود توبيخ كارش محيط در كسي اگر مثلا.مينمايد متوجه
بنابراين.دهد انتقال خانواده به را خود خشم است ممكن
چه رساندن صدمه هدفش كه ميشود اطلاق رفتاري به پرخاشگري
به مربوط دارايي و اشياء يا ديگران به جسماني چه و زباني
كه است زدن صدمه قصد به و تعمدي عمل اين گاهي.باشد آنها
براي است وسيلهاي گاه و ميگويند خصمانه پرخاشگري را آن
به زدن صدمه نه و پاداش و امتياز آوردن دست به و رسيدن
در...و خانواده و خويش از دفاع براي جنگيدن مثل.فرد
عمومي اموال تخريب نظير بسياري موقعيتهاي با اجتماعي
اتوبوسها صندلي مثلا كه شنيدهايد يا و كردهايد برخورد
در عمل اين.باشند زده صدمه و داده قرار حمله مورد را
فرد و واندليسم يا تخريبگري رفتارشناسي ديدگاههاي
اكثر ريشه.مينامند تخريبگر يا واندل را دهنده انجام
اوقات بيشتر و دانست ناكامي ميتوان را فوق رفتارهاي
و اعتراض انديشه ، عقايد ، بيان در زباني ناتواني و ناكامي
.خصومت
پرخاشگري بر موثر عوامل
زيستي شالودههاي ميتوان را خصمانه رفتارهاي علل از يكي
مثل عصبي انتقالدهندههاي برخي كاهش يا افزايش نظير
غده پركاري يا كمكاري..و نورآدرنالين و آدرنالين
هيجان و انگيختگي سطح رفتن بالا باعث همگي كه تيروئيد
از ناشي ميتواند پرخاشگري طرفي از دانست ، ميشود فرد
ياد كه چيزهايي از بسياري مثل درست.باشد هم يادگيري
مشاهده با كودكي از.است خانواده آن منشا و ميگيريم
و ميبينيم آنچه تقليد و بزرگترها و والدين رفتار
براي اگر و كنيم رفتار آنگونه ميآموزيمكه ميشنويم
باشيم گرفته پاداش يا تقويت خود رفتار و عمل
.ميشود بيشتر آن تكرار احتمال و عميقتر آموختههايمان
كه ميدهد نشان خارجي كشورهاي در اخير سال چند پژوهشهاي
افراد يا فرد از را پرخاشگري و خشن رفتارهاي كودكان
نمايش.ميكنند تكرار عينا و ميگيرند ياد بزرگسال
را مخرب تاثير همين انيميشن و كارتون حتي خشن فيلمهاي
صورت آمريكايي كودكان مورد در كه بررسيهايي در.دارد
خشونت و خشن فيلمهاي تماشاي ميزان بين مثبتي رابطه گرفت
را تصور اين حال.آمده بهدست شخصي مشكل حل براي كودكان
افراد اختلاف سينمايي و تلويزيوني فيلمهاي در كه بكنيد
اينكه جالبتر.ميشود حل جنايت و قتل حتي و خشونت با
افراد بر خشونت با خشن و پرهيجان فيلمهاي خوب قهرمانان
نه.آنهاست سلاح تنها خشونت و ميشوند پيروز فيلم بد
اين پذيرش هم بزرگترها براي حتي كه بچهها براي تنها
قهرمان با همدلي).ميكند جلوه موجه اخلاقي نظر از رفتار
.(داستان
و شباهت فيلمها كهاين ميدانيم بزرگترها ما البته
آيا اما !دارند واقعي و عادي زندگي با اندكي بسيار تناسب
به علم با.قادرند را تمايزي همچنين نوجوانان و كودكان
تاثير تحت نظراتشان اغلب هم بزرگترها از بسياري اينكه
رفتاري و ميشود تحريف تلويزيوني صحنههاي و فيلمها
انجام است عرف و اجتماع تاييد مورد آنچه با مغاير
...بچهها از انتظاري چه آنوقت !ميدهند
عوامل رفتار ، بر ژنتيكي تاثير و ارثي عوامل بر علاوه -
سواد ، ميزان فرهنگي ، و اجتماعي طبقه خانواده ، نظير ديگري
با برخوردشان نحوه نيز و خانواده رفاهي و اقتصادي وضعيت
تشويق رفتاري ، مناسب الگوهاي وجود عدم كودك ، نيازهاي
و خانواده در آشفتگي جسماني ، تنبيه پرخاشگرانه ، رفتارهاي
فرد ، زندگي و اجتماعي محيط جامعه فرهنگ مثل محيطي عوامل
.است موثر...و اجتماعي عادات تغذيه ، نوع
ناتواني ميشود ، فراموش غالبا كه ديگري مهم عامل اما
در توانايي عدم و عقيده اظهار و افكار بيان در كودك
.است ارتباطي الگوهاي و كلامي مهارتهاي از استفاده
ارتباط برقراري مهارت و توانايي آدمي خاص ويژگي جمله از
در توانايي اين چند هر.است زبان بكارگيري و ديگران با
و اصوات آوردن بوجود طريق از و شكل سادهترين به حيوانات
منظور به و است غريزي اكثرا كه اعمالي و حركات نيز
طريق از ارتباط اين آدمي در اما.دارد وجود ارتباط ايجاد
احساسات و عقايد و افكار عنوان به آنچه يعني گفتاري زبان
عنوان به آنچه يعني نوشتاري زبان يا ميشود جاري زبان بر
دست حركات و ميشود كشيده تصوير به انديشه و عقايد بيان
ميشود ، ناميده جسماني زبان كه اشاره و ايما صورت ، و
اكتساب شد ، اشاره هم قبلا كه همانطور و ميگردد برقرار
ميسر را ديگر نسل به نسلي از فرهنگ انتقال و انتشار و
و زبان مديون جوامع پيشرفت و بشر تمدن و فرهنگميسازد
افراد بين كه است اشارات و زبان طريق ازاست ارتباطات
اجتماعي و عاطفي پيوندهاي و اجتماعي متقابل كنش يك آدمي
تنظيم براي است وسيلهاي گفتن سخن و زبان.ميآيد بوجود
باشد حاكم سخن كه جايي در.خشونت كردن منحرف و رفتار
و توضيح از ميتوان تنبيه جاي به.بود نخواهد خشونت
چنانچه.نمود استفاده فرزندان نابهنجار رفتارهاي تقبيح
شتم و ضرب و بدني تنبيه با نوجوان و كودك ناهنجار عمل
نوجوان بگذاريم ، تربيت را عمل اين نام و شود داده پاسخ
با وقت هر اجتماع در دور چندان نه آيندهاي در ميآموزد
خواستههاي زبان ، از استفاده جاي به شد روبهرو مسالهاي
توانايي تدريج به.آورد بهدست خشونت طريق از را خود
در را مشكلاتش و داده دست از را اجتماعي ارتباط و كلامي
حل ناسزا يا لگد و مشت با خيابان و كوچه و خانه مدرسه ،
شد گفته تماميآنچه و تربيت نوع فرهنگ ، سواد ، ميزان.كند
.است فوق روشهاي از يك هر بكارگيري در موثر عوامل از
ارتباط كه ميدهد رخ هنگامي جنايت و قتل جرم ، خشونت ،
.باشد فوق توانايي فاقد فرد يا نباشد امكانپذير كلامي
از را خويش اغراض و ايدهها و فكري چارچوب فرد وقت هر
هرگز دهد ، انتقال مخاطبين و شنوندهها به زبان طريق
.كرد نخواهد پرخاشگري و خشونت براي اجبار يا نياز احساس
جلوگيري نوجوان ، و كودك زندگي در محدوديت و فشار اعمال
آنها شماتت و سرزنش و تمسخر نظرات ، بيان و كردن صحبت از
يا خانه در نامناسب پاسخهاي ارائه يا پرسش هنگام به
موجب تنها نه معلم يا والدين توسط درس كلاس و مدرسه
باعث بلكه يابد افزايش آنها نگراني و اضطراب ميشود
آنها كلامي ارتباط و زباني توانايي تدريج به ميگردد
عصبانيت با مسالهاي يا مشكل با مواجهه در و يافته كاهش
نوجوان و كودك ندهيم اجازه اگر.دهند پاسخ پرخاشگري و
و توجه از آنها) كند ، تمام آرامش در را كلامش و گفتار
در دائم و (ميبرند لذت حرفهايشان به ما كردن گوش و دقت
از و بزنند حرف چهطور كنيم تاكيد آنها به ديگران حضور
دوري عصبيت ، نگراني ، تنش ، كنيم استفاده خشونت تحكمو
ايجاد آنها در را خشونت به ميل نهايت در و سكوت گزيني ،
.ميكنيم
كرد؟ بايد چه
و ميشنود والدين از را محبتآميز واژههاي نخستين كودك
از كلامي تواناييهاي كسب و زبان رشد.ميسپارد خاطر به
و ميشود آغاز سالگي يك حدود در و كودكي اوايل همان
ساده جملهپردازيهاي و مركب واژههاي بيان با رفتهرفته
كسب در مهمي نقش والدين لذاميرسد تكامل به پيچيده و
بعد وهله در و ميكنند ايفا فرزندان زباني و كلامي مهارت
و تحمل و يكديگر ياري با بايد پرورش ، و آموزش و معلم
.كنند تلاش كودكان به زبان آموزش در بردباري و تامل
با:نيز معلمين و دهند انجام ميتوانند والدين آنچه -
دختران خصوص به خود فرزندان سخنان به علاقه و رغبت و ميل
با و ملايم صوت و مهربان و مناسب لحن با و دهيد گوش
.كنيد صحبت آنها با خشونت كمترين
تا دهيم مشاركت خانوادگي بحثهاي در را خود فرزندان -
.كنيم تقويت آنها در را انديشه بيان و تفكر انگيزه
حد تا كودكان با رفتارمان و گفتن سخن نحوه كنيم سعي -
.دختران با بهخصوص.باشد تبعيض از دور به امكان
خندان و مطمئن آرام ، چهرهاي با كودكان با صحبت هنگام -
.بنگريد آنها به
خاطر به كودكان تنبيه و تحكم فشار ، محدوديت ، ايجاد از -
در و جمع در خصوص به صحبت نوع
ذكر با خلوت در و بپرهيزيم جدا خانواده يا همسالان حضور
اينطور نبود بهتر:مثلا گفتن با رفتار تصحيح و اشتباهات
آگاه غلط عمل به نسبت را نوجوان يا ، كودك ميزدي حرف
روش بهترين كه دهيم نشان خودمان رفتار با آنها به.كنيم
و خشونت نه است زبان و بيان از استفاده حق احقاق براي
.عصبانيت
تنها عنوان به خشونت از خودتان فرزندان حضور در هيچگاه -
.نكنيد دفاع حق حصول راه
و خشم با نفر يك كه زناشويي دعواي و اختلاف هرگونه از -
كرسي به را خود حرف و ميرسد دلخواه نتيجه به خشونت
.كنيم خودداري مينشاند
از هستند ، اجتماع اعضاي تاثيرپذيرترين بچهها -
بازيهاي و فيلمها و كتابها مجلات ، سينما ، تلويزيون ،
اما ميگيرند تاثير جمعي ارتباط وسايل ديگر و رايانهاي
.ميآموزند را آنها منفي جنبه نوجوانان از بزرگي بخش
راهنمايي در را نقش اساسيترين مربيان و معلمين و والدين
نوجوانان احساسات و هيجان ابراز صحيح نحوه و شناخت و
.ميكنند ايفا
خسروشاهيان وحيد
پرورشي و آموزشي امور مشاور
اجتماعي - رواني رشد در خانواده نقش
نوجوان
مهم ولي كوتاه نوجواني ، دوران*
از بحراني و مهم بسيار كوتاه ، اما طيف نوجواني ، مرحله
- رواني تكامل و رشد.برميگيرد در را انسان رشد دوران
بيشتر در و دارد مشخص و بارز نمود مرحله اين در اجتماعي
.است ويژهاي اهميت داراي فرهنگها
.است فرد زندگي دوران بحرانيترين از نوجواني دوره
.است شده تازهاي مرحله وارد و گذشته كودكي مرز از نوجوان
به دست فراواني مشكلات با را فرد نوجواني دوره به ورود
.است شدن اجتماعي مشكل مشكلات ، از يكي ميسازد ، گريبان
و ميآيد حساب به شدن اجتماعي مرحله يك عنوان به نوجواني
آنها بهوسيله كه ميآورد دست به آگاهيهايي زمان اين در
.ميگيرد عهده به بزرگسالي در را خاصي نقشهاي
پديدار نوجواني دوره در كه اجتماعي - رواني جديد بعد
هويتي يافتن يا خود هويت مثبت جنبه سو يك از ميشود ،
احساس داراي ديگر ، سوي از و دارد فرد براي مستقل
عدم.است رواني -اجتماعي نقش اتخاذ در گيجي و بيهويتي
از اعم خود شخصي هويت به دادن شكل در نوجوان يك موفقيت
نامساعد شرايط يا و كودكي نامطلوب تجارب علت به اينكه
گم يا هويت بحران كه ميكند ايجاد بحراني باشد ، فعلي
عدم يا و شغل انتخاب در توانايي عدم.دارد نام گشتگي
گشتگي گم يا هويت بحران از نمودي غالبا تحصيلات ، ادامه
دچار كه هنگامي نوجوانان ، از بسياري.است اجتماعي نقش در
كه آنچه برخلاف درست هويتي ميگردند ، منفي هويت بحران
بروز خود از گرفته نظر در آنها براي جامعه اوليا
و اجتماعي ضد رفتارهاي از بسياري لذا ميدهند ،
توجيه ديدگاه اين از ميتوان را نوجوانان ناسازگارانه
.كرد
و مشكلات به مربوط كه مسائلي در والدين همدردي
تنها را خود آنان ميشود موجب است ، نوجوانان گرفتاريهاي
جامعه به ورود جهت كافي آمادگي ننموده ، احساس سرگردان و
روابط كه خانوادگي صميمي و گرم محيط باشند ، داشته را
ورود جهت انگيزهاي باشد اعتماد و عشق بر مبتني اعضايش
.ميباشد اطرافيان با بيشتر آميزش و ناشناخته دنياي به
به ميتوانند كه هستند مهمي عوامل از والدين ، و خانواده
مستقل لازمه كه آنچه عهده از نوجوان تا كنند كمك نوجوان
خود به متكي و بزرگسال فرد يك به مبدل و برآيد است شدن
.گردد
سازي شخصيت كارخانه خانواده ، *
رشد در كه است عاملي بادوامترين و اولين خانواده محيط
خانوادهها پارسون قول به و ميگذارد تاثير افراد شخصيت
.ميكنند توليد را افراد شخصيت كه هستند كارخانههايي
فراگيري و قدرت با آغاز ، بيمقدمه فرد در خانواده تاثير
باقي شخص زندگي سراسر در دارد امكان و ميشود آشكار خاص
.بماند
شخصيت رشد و شدن اجتماعي جريان در والدين عقايد و نگرش
و زيانآور گاه نگرشها ، اين.دارد بسزايي سهم كودك
در بعدي ناسازگاريهاي در ميتواند و بوده آسيبرسان
كودك و والد بين تعامل كيفيت.باشد تاثيرگذار زندگي
ابتدا ، همان از كه كودكاني.مطلوب تكامل براي است كليدي
از امنيت حس خانوادههايشان و است رضايتبخش ارتباطشان
به نسبت ميبخشد ، آنان به تعلق و حمايت علاقه ، عشق ، نظر
برقرار ديگران با مطلوبي تعامل و دارند مثبت ديدي خويشتن
بهتر دارند ، بالاتري نفس به اعتماد افراد اينميسازند
بلوغ دوران در و يابند تطبيق بحران و استرس با قادرند
.ميگردند افسردگي و انحراف و اشتباه دچار كمتر
كردن ، مقايسه كردن ، سرزنش كردن ، تحقير معمول طور به
كردن تنبيه و خانوادگي دعواهاي و نابجا انتظارات داشتن
نوجوانان عاطفي ياآشفتگي دروني ناامني موجب نوجوانان ،
مختل را نوجوان "رواني حياتي تعامل" وضعيت اين.ميشود
"رواني حياتي تعادل" به مجدد دستيابي براي او و ميسازد
دروغگويي ، پرخاشگري ، لجبازي ، قبيل از رفتارهايي به
.ميشود متوسل آن نظاير و اعتياد جويدن ، ناخن
خودمختاري جنبههاي *
است ، استقلال كسب نوجوان هر عمده اهداف از يكي كه آنجا از
اطرافيان تعبير به كه را ، او خاص رفتارهاي از پارهاي
ميتوان ميشود ، تلقي سليقه اختلاف يا عصيان نوعي
خودمختاري به رسيدن براي او طبيعي عملكرد از نشانهاي
.كرد قلمداد
دو نوجوان مختاري خود كه معتقدند روانشناسان از برخي
براي.رفتاري خودمختاري و هيجاني خودمختاري:دارد جنبه
به تدريج به بايد نوجوان هيجاني بهخودمختاري رسيدن
حمايت و تاييد به او نياز ميزان از و خودمتكي عواطف
.شود كاسته بزرگسالان و والدين
زندگي امور نوجوان كه است اين مستلزم رفتاري خودمختاري
زندگي جاري مسائل درباره و عهده به شخصا را خود
مختاري خود به نياز وقتي كه است بديهي.كند تصميمگيري
والدين و نوجوان ميان تعارض شود ، بيشتر جنبه دو هر در
.مييابد افزايش
كه نوجواني پسران كه نتيجهگرفت تحقيق يك در برگ استاين
والدين با ميكنند ، بيشتري وجود ابراز خانوادگي روابط در
ميان تعارض ميزان.دارند بيشتري جدل و بحث نيز خود
افزايش بلوغ ، آستانه در نيز مادران و نوجوان دختران
درباره خانوادگي بحثهاي و جر كه وجودي با.مييابد
تكاليف به بياعتنايي مقررات ، از سرپيچي نظير مسائلي
پديدهاي خانوادهها از بسياري در روزمره كارهاي و درسي
.نيست عميق چندان تعارضها ، اين ماهيت ولي است ، عادي
است ممكن نوجوان فرزندان و والدين بين اختلاف مورد در
كجا به موجود تعارضهاي سرانجام كه شود مطرح سوال اين
مدتها يا ميشوند فصل و حل بالاخره آيا يعني ميانجامند؟
داشت؟ خواهند تداوم
مادران بر تدريج به نوجوان پسران برگ ، استاين اعتقاد به
نفوذ ميزان غالبا ولي ميكنند ، پيدا بيشتري تسلط خود
.نميكند تغيير قدرها ، آن خانواده ، پدر
استقلال به نوجوان نياز و سن افزايش با نيست ترديدي
اعطا بيشتري آزادي خود نوجوان فرزندان به والدين بيشتر ،
در نيز آنها تا مييابد ، ادامه آنقدر روند اين.ميكنند
.شوند بهرهمند يكسان بيش و كم حقوق از خانواده محيط
و والدين ميان كشمكش كه گفت ميتوان ترتيب ، بدين
جدايي يا عاطفي رابطه شدن خدشهدار منزله به نوجوانان
استقلال كسب و تحول لازمه حدودي تا بلكه نيست ، آنان بين
.است
با ميكنند ، طبيعتا كسب بيشتري استقلال نوجوانان وقتي
بسياري كه آنجا از.ميشوند مواجه نيز بيشتري انتظارات
افرادي را خود والدين كودكان ، خلاف بر نوجوانان از
آنان به كمتر زندگي تصميمهاي اتخاذ در نميبينند ، بينقص
مناسبي تصميمهاي خود زندگي براي شخصا بايد و هستند متكي
پيوند نوجواني دوران در آنكه ، سخن كوتاه.كنند اتخاذ
شكل بلكه نميرود ، بين از نوجوانان و والدين ميان
.ميكند پيدا تازهاي
مورد مقررات والدين اگر كه ميشويم يادآور خاتمه در
در نوجوانان با منطقي استدلالهاي با همراه را خود نظر
خود خواستههاي و انتظارات درباره بگذارند ، ميان
آنان با حال عين در و دهند ارائه كننده قانع توضيحهاي
نيز نوجوانان باشند ، داشته كننده حمايت و صميمي رابطهاي
.ميكنند كسب بيشتري سهولت با را خود نياز مورد استقلال
ميكنند حاصل توفيق خانوادههايي فرزندپروري ، جريان در
به را خود فرزندان تدريج ، به لازم قاطعيت داشتن ضمن كه
از والدين كه فضايي درميكنند هدايت بيشتر استقلال كسب
سهلگير يا سختگير حد از بيش و كننده طرد عاطفي لحاظ
.است بيشتر نوجوان عصيان احتمال باشند
تبريزي مقدم جلال
بهشتي شهيد پزشكي علوم دانشگاه علمي هيات عضو
نظر با دادگستري وكلاي كانون مخالفت
ماده 187 مورد در نگهبان شوراي
با مجلس مصوبات تطبيق نگهبان شوراي وظيفه
نيست نظام كلي سياستهاي
را مجلس مصوبات ندارد وظيفه نگهبان شوراي:اجتماعي گروه
.دهد تطبيق نظام كلي سياستهاي با
در ديروز صبح وكلا كانون هياتمديره رئيس كرماني جندقي
شوراي نظر:افزود مطلب اين اعلام با خبرنگاران جمع
حيطه از خارج مجلس توسط ماده 187 حذف مورد در نگهبان
نظام مصالح برخلاف امر اين اگر و بود نگهبان شوراي وظايف
اين در ايشان خود بود رهبري معظم مقام سياستهاي يا و
قانون مورد در كه همانگونه ميفرمودند نظر اعلام مورد
.فرمودند نظر اعلام مطبوعات
اعضاي از ديگر يكي مستوفي خبري ، ميزگرد اين ادامه در
نگهبان شوراي وظيفه:گفت وكلا كانون هياتمديره
را خود شورا اين خاص مورد اين در اما نيست قانونگذاري
وظايف از نهادن فراتر پا با و دانسته قانونگذار مرجع
.است كرده دخالت رهبري وظايف در خود
هياتمديره اعضاي از ديگر يكي كاشاني ميزگرد اين در
برنامه در نميتواند دولت كه اين به اشاره با وكلا كانون
برنامه در كه ماده 187:گفت نمايد قانونگذاري پنجساله
است ، قانون خلاف كار اين و است قانونگذاري آمده پنجساله
توسط آن تاييد و (پنجم) مجلس توسط آن تصويب اساس اين بر
.است بوده قانون خلاف نيز نگهبان شوراي
تصميمات وتوي حق نگهبان شوراي ديگر سوي از:افزود وي
و شرع با را مصوبات مطابقت دارد حق تنها و ندارد را مجلس
.كند بررسي اساسي قانون
كردن نابود تنها ماده 187 تصويب از هدف:افزود وي
.است دادگستري وكلاي كانون استقلال
معظم مقام دستورالعمل:گفت مورد اين در نيز كشاورز بهمن
سياستهاي اين و است نظام كلان سياستهاي بيانگر رهبري
اين در و ميكند پيدا اجرايي جنبه شد قانون وقتي كلان
حذف قابل يعني ميكند ، پيدا را قوانين تمام مشخصات صورت
در قوانين تمامي نگهبان شوراي تفسير با اما است اصلاح و
.ميگيرند قرار تفسير اين چارچوب
سياستهاي مواد بقيه با ماده اين ديگر سوي از:افزود وي
سياستها اين بند 28 در زيرا است تعارض در نيز نظام كلي
يك ماده اين و "موازي مديريتهاي ادغام يا حذف" است آمده
.است كرده تاسيس وكلا كانون با را موازي سازمان
را رهبري معظم مقام اختيارات ديگر سوي از:گفت كشاورز
نگهبان شوراي اصلا و كنند اعمال ايشان مستقيما بايد
.ندارد را وظايف اين اجراي اختيار
جلسه اين در كانون هياتمديره اعضاي از ديگر يكي تمدن
است آمده اساسي قانون اصل 156 در قضائيه قوه وظايف:گفت
و نيست قوه اين وظايف جز قضائيه قوه به وكالت واگذاري و
اساسي قانون اصل اين به نگهبان شوراي چرا نميدانم من
.است نكرده توجه
مخبر اظهارات به تهران ، دادگستري
داد مجلسپاسخ قضايي كميسيون
تهران استان كل دادگستري:اسلامي جمهوري خبرگزاري -تهران
مخبر اظهارات به اطلاعيهاي ، صدور با سهشنبه روز
مطبوعات توقيف مورد در اسلامي شوراي مجلس قضايي كميسيون
.داد پاسخ دادگاه به مجلس نماينده شصت احضار و
پنج بند به استناد خود اطلاعيه در دادگستري عمومي روابط
قانون و 13 مواد 12 و اساسي قانون و 24 اصل 40 اصل 156 ،
وظايف جزو را مطبوعات توقيف در مصوب 1339 تاميني اقدامات
"مناسب" را مورد اين در قضايي تصميمات و دانسته خويش خطير
احضار دليل تهران استان دادگستري.است كرده ارزيابي
را كاظمي آقاي اظهارات در اشاره مورد نمايندگان
هنگام به حقوقي و حقيقي اشخاص به مطالب بعضي نسبتدادن"
گفته و كرده اعلام "نمايندگان اين توسط مصاحبه و سخنراني
قانون اصل 86 مضمون با ارتباطي هيچ سخنان گونه اين:است
.ندارد اساسي
كميسيون مخبر به خطاب ادامه در دادگستري عمومي روابط
اداي براي شما خود روزي اگر" كه است شده يادآور قضايي
شويد ، احضار صالحه دادگاه به مورد اين در توضيحات پارهاي
پايان در اطلاعيه اين"ميدانيد؟ قانوني غير را آن
شرحي به مطروحه مسائل در قضايي دستگاه حكم:است افزوده
اجرا چونوچرا بدون بايد و بوده فصلالخطاب شد ، بيان كه
همين با مادر قانون عنوان به اساسي قانون كه همچنان شود ،
.است الرعايه لازم همگان بر وصف
ميگيرند قرار حفاظت تحت "ارس" درختان
فني دفتر معاون:اسلامي جمهوري خبرگزاري -يزد
:مراتعگفت و جنگلها سازمان شمال از خارج جنگلهاي
حفاظت تحت كشور سطح در "ارس" باارزش و نادر درختان
.ميگيرند قرار
رويشگاه كه ارس ارزشمند گونه:افزود خادم لطيف
ميباشد ايران مركزي فلات از توجهي قابل بخش در آن
سطح:گفت وي.است گرفته قرار انقراض آستانه در
عوامل تاثير تحت گذشته در كشور در ارس رويشگاههاي
و سوخت عنوان به آن از استفاده بهويژه مختلف
يافته كاهش توجهي قابل نحو به حيات تجديد دشواري
كشور منابعطبيعي عرصههاي پوشش گستره به او.است
.نكرد اشاره است ارس درختان رويشگاه كه
ملت نمايندگان تعقيب و روزنامهها بستن
ميشود مشاركتعمومي كاهش باعث
در چهارشنبه صبح فارس استاندار:همشهري خبرنگار - شيراز
معرفت و آگاهي دانش ، پرتو در:گفت مدرسهساز خيرين همايش
و ميشود نائل خود اجتماعي و فردي حقوق به انسان كه است
تلاش برنامههائي و روشها با مردمسالار دولتهاي
ستم راه و دهند افزايش را مردم معرفت و آگاهي تا ميكنند
ناآگاهي در ريشه قدرت گستاخي زيرا ببندند آنان بر را
.دارد جامعه
در كه اين عليرغم:افزود لاري انصاري ابراهيم محمد دكتر
و حضور ماست ، مذهبي و ملي ميثاق بزرگترين كه اساسي قانون
غيرمستقيم و مستقيم ارزيابي و نظارت و آگاهانه مشاركت
دارند تلاش كشور در اقليتي متاسفانه شده ، پيشبيني
از را مردم نظارت راههاي و مردم شدن آگاهتر راههاي
.كنند سد ملت نمايندگان تعقيب و روزنامهها تعطيلي طريق
حضور كاهش زمينههاي نامناسب اعمال اين:كرد خاطرنشان وي
فراهم را امور بر مردم قضاوت و نظارت و عمومي مشاركت و
.ميكند
آزاد "تبريز شمس" هفتهنامه مسئول مدير
شد
استان دادگستري عمومي روابط مدير:اجتماعي گروه
"تبريز شمس" هفتهنامه مسئول مدير:گفت آذربايجانشرقي
زندان از سهشنبه عصر توماني ميليون يك وثيقه سپردن با
.شد آزاد
ايرنا خبرنگار با گفتگو در چهارشنبه روز باقرپور حميد
نشريه صاحبامتياز و مسئول مدير ايمان حامد علي:افزود
سوي از وارده اتهام مورد براي 17 سهشنبه روز تبريز شمس
قرار بازجويي تحت و احضار استان دادگستري شعبه 38 قاضي
و بازجويي ساعت سه از پس يادشده شعبه قاضي:گفت وي.گرفت
وي براي ضمانت قرار ريال ميليون ده معادل اتهام تفهيم
به موفق سهشنبه روز اداري وقت در متهم اما كرد ، صادر
.شد هدايت تبريز زندان به و نشد وثيقه ارائه
وي:افزود شرقي آذربايجان دادگستري عمومي روابط مديركل
توسط وثيقه سپردن با روز همان عصر بازداشت ساعاتي از پس
.شد آزاد زندان از نزديكانش
سال پايان مزاياي پرداخت نحوه
اعلامميشود زودي به بازنشستگان
سال پايان مزاياي پرداخت زمان و نحوه:اجتماعي گروه
.شود مي اعلام زودي به بگيران ومستمري بازنشستگان
محل در حضور با كه بزرگ تهران اجتماعي تامين مديركل
اجتماعي تامين سازمان مستمريبگيران و بازنشستگان كانون
اعلام با ميگفت ، سخن كانون اين مديره هيات اعضاي با
مزاياي پرداخت چگونگي آينده روز چند طي:افزود فوق مطلب
عيدي ، قبيل از مستمريبگيران و بازنشستگان سال پايان
اسفندبا و بهمن ماههاي حقوق و اولاد حق عائلهمندي ،
كانون و اجتماعي تامين پستبانك ، پست ، ارشد مديران حضور
.شد خواهد اعلام رسما عموم اطلاع جهت و بررسي بازنشستگان
و بازنشستگان كانون رئيس درخواست به پاسخ در روزيفراخ
دارند ، انتظار بازنشستگان اينكه بر مبني بگيران مستمري
و كارگران به پرداختي عيدي با برابر آنها سال پايان عيدي
عيدي كار قانون طبق:گفت شود ، پرداخت كار قانون طبق
ماهانه دستمزد حداقل برابر دو معادل كارگران به پرداختي
مورد در كه ميباشد برابر سه حداكثر ، و كارگر يك
وي.نميشود عمل اينگونه مستمريبگيران و بازنشستگان
مستمريبگيران و بازنشستگان سال پايان عيدي پرداخت مبناي
كه مبلغي اميدواريم:افزود و دانست دولت هيات تصميمات را
شب در عزيزان شما ضروري نيازهاي از بخشي به ميشود تعيين
كانون رئيس خبازها ، نشست اين ادامه در.دهد پاسخ عيد
توزيع نحوه از انتقاد با مستمريبگيران و بازنشستگان
روستااز و شهر فروشگاههاي بنيتوسط كالاهاي و اجناس
لزوم دليل به كرد درخواست اجتماعي تامين سازمان مسئولين
.گيرند نظر در را تمهيداتي بازنشستگان احوال رعايت
|