كيست علياكبري اعجاز؟ يا دروغ
اسلاميه سعيده
خيابان در كه ديدم را او وقتي.است برگشته دوباره او
خانوما ، ":ميزد فرياد دستي بلندگويي در تهران آفريقاي
خطاب او".نميكند اثر انرژي نايستيد صف توي اگر آقايون ،
انتظار ساعتها بلند صف يك در كه ميگفت سخن مردمي به
جوان ، پير ، .ميشد پيدا صف توي آدم جور همه.بودند كشيده
دوباره شلوغي و صدا از كلافه اوروستايي و شهري مرد ، زن ،
رعايت را نوبت اگر كه گفتم آقايون ، خانوما ، ":كرد فرياد
محمد.نكرده تغييري هيچ او".نميكند اثر انرژي نكنيد
كه انرژياي با است مدعي كه كسي.ميگويم را علياكبري
.كند درمان سپس و دهد تشخيص را بيماريها ميتواند دارد
ادعا كه او دستان خاطر به نزديك و دور راه از مردم
.آمدهاند است ، شفابخش ميكند
به خود اتومبيلهاي در هم برخي و ايستاده صف در عدهاي
را جمع اين نظاره فقط هم تعدادي نشستهاند ، انتظار
ناگهان كه است صف ميانه در علياكبري.ميكنند
دهان مقابل را دستي بلندگوي و ميكند مكث چندثانيهاي
ديروز تا من":ميگويد هيجان با زن.ميگيرد بيماري
دكتر و اينجا آمدم ديروز وقتي ولي كنم حركت نميتوانستم
خودم پاهاي با امروز و دادم حركت را پاهايم ديشب ديد مرا
زن از علياكبري.شدند زده هيجان جمعيت".آمدم اينجا به
و آمديم اصفهان از ما اماس ، ""بود؟ چي بيماريات":پرسيد
شنيده را جمله اين ديگر بار يك من".خوشحالم خيلي من
سوي به و شدند خارج صف از مادرش با زن اين وقتي.بودم
.كردند دورهشان عدهاي كردند حركت خود ماشين
تكان پاهايم...دارم اماس من".ميكردم مرور
را پاهايم ديشب..آمديم اصفهان از ما...نميخورد
"....دادم تكان
سال سه دو.بودم شنيده را جملهها اين ديگر بار يك من
را مردم علياكبري شميران ، محلههاي از يكي در پيش
و مادر هم آنجا خيابان كنار حالا مانند درستميديد
آنها...و داشت اماس دختربودند آمده اصفهان از دختري
.نداشتند لهجهاي هيچ هم
تاريخي چندان نه پيشينه يك
بيماران به بلندش تسبيح با پرورنده مرحوم كه آن از بعد
ميكرد ، درمان را بيماريها برخي و ميداد انرژي خود
و بود پرورنده از جوانتر سالها او.آمد علياكبري محمد
.شد منعكس اخبارش كوتاهتري مدت در
خانوادگي مجلات هفتهنامهها ، بيشتر به كوتاه مدت يك در
نيروي از آنها همه.كرد پيدا راه روزنامهها برخي و
خيلي و بود كوتاه زمان اين اما.ميگفتند سخن معجزهگرش
از خبر ديگري و است كلاهبردار او نوشت روزنامه يك زود
.داد او كيفري و قانوني تعقيب
شده منتقل شميران به سعادتآباد از بعد او ايام اين در
آمده آنجا كه آدمهايي.ميديد را بيماران آنجا و بود
جور همه هم آنها ميان نكردهاند ، فرقي هيچ حال با بودند
خوابانده را بيمارش و انداخته فرش يكي.ميشد ديده آدم
.برسد نوبتش تا بود نشانده ماشين در را مريضاش يكي و بود
پسر و نشسته پيادهرو گوشه كه حالي در سالهاي خانم 50
از ميگفت بود خوابانده زمين روي كنارش را سالهاش 16
شبانه شنيده علياكبري از تعريفهايي وقتي آمده ، اراك
روزها آناست آمده تهران به و فروخته را دستش النگوي
كه خانمي زمانها همان.ميرسيد گوش به بسيار او اخبار
روزنامهها از يكي با اوست بستگان از يكي ميكرد ادعا
بود ناراحت شدت به او.كرد عنوان را مطالبي و گرفت تماس
ميخواهد هميشه بوده ، همينطور هميشه آقا اين":ميگفت و
آن.بكند كاري هر اين ، براي است حاضر و باشد توجه مركز
ميشدند جمع هم دور فاميل وقت هر بود جوانتر كه موقعها
خارج رفت كه بعدها.ميكرد كاري شيرين و ميگرفت معركه
او از فيلمي من.ميكند شعبدهبازي آنجا شنيديم كشور از
.است كرده اجرا برنامه پاريس كافههاي از يكي در كه دارم
روزنامهها توي اينكه تا نبود او از خبري وقتي چند
درمان را دردها علياكبري محمد اسم به مردي كه خواندم
"....حرفها اين و ميدهد انرژي و ميكند
به را دستش بيماري تشخيص براي.دارد مخصوص كار شيوه او
دست كف با و ميگيرد بيمار بدن چندسانتيمتري فاصله
علاوه بدينترتيب.ميكند منتقل ديگري بدن به را انرژي
كه بيماري به و ميكند هم درمان را آن بيماري تشخيص بر
ساعتهاي در متوالي سهشب كه ميكند توصيه گرفته انرژي
مقابلاش را آبي ليوان بنشيند ميكند تعيين خودش كه خاصي
وي شخص به دقيقه مدت 10 به و كند نگاه آن به و بگذارد
اين به و كند فكر دارد كه درماني شيوه و (علياكبري)
(فكري ارتباط) تلهپاتي رابطه بيمار و او بين ترتيب
جالب و ميكند تجويز همه به را مورد اين و ميشود برقرار
.نميكند تقاضا پولي هيچ كارها اين بابت كه آن
اساس و پايه كار نحو اين كه نوشتند روزنامهها برخي
ايام همان در.نيست پزشكان تاييد مورد و ندارد علمي
در محرم ، ماه در اينكه آن و رسيد گوش به ديگري خبرهاي
سينهزني دستههاي جلو علياكبري شهر ، پايين محلههاي
اعلام مردم به هستند اطرافش در كه نفر چند و ميافتد راه
.ميدهد شفا دارد كه نيرويي با را مريضها او كه ميكنند
از يكي تحريريه در روزي او اخبار اين انتشار از بعد
درج آن در كه خبري از شاكي البته و شد حاضر روزنامهها
شد قرار و نشست آرام بيداد ، و داد كمي از پس او.بود شده
يكي بوديم شنيده.دهد انجام را كارهايش از چشمه دو يكي
يعني است اجسام بر تاثير ميدهد انجام او كه كارهايي از
بدون و نگاه با و ميكند نگاه ليوان يك به مثلا كه اين
در دقيقه چند آن از بعد.ميدهد حركت را آن دست دخالت
انجام الان":گفت بود نشسته پيشانياش روي عرق كه حالي
هيجانزده شدت به من الان چوننيست مقدور برايم كار اين
".كنم تمركز نميتوانم عصبيام و
بيماريهايي از برخي و تاباند انرژي نفر چند براي اما
بودند گرفته قرار انرژي تحت كه آنهايي.گفت را داشتند كه
به او دست از گرمايي ميكند حركت دستش كف وقتي ميگفتند
.ميشود منتقل بدن
را بيماريهايي او":ميگويد باره اين در پزشك يك
را تيروئيد بيماري مثلا.دارند ظاهري علايم كه ميگويد
رنگ از را قلب بيماريهاي يا فهميد چشم مردمك از ميتوان
يك او.شد متوجه چشمهاميتوان حالت و ناخن رنگ و چهره
به اعتماد و زرنگي با و ميشناسد را بيماري علايم از سري
".ميكند استفاده آن از دارد كه نفسي
شد دادگاهي علياكبري
آن در كه پزشكي نظام سازمان بدوي دادگاه در پيش سال سه
براي پروندهاي ميشد ، بررسي پزشكان به مربوط شكايتهاي
حال در انقلاب دادگاه در و شده تشكيل محمدعلياكبري
دارو و درمان معاون سوي از شكايت اين.بود رسيدگي
مبني بود بهشتي شهيد بهداشتي خدمات و پزشكي علوم دانشگاه
در خويش اغفالگرانه اعمال با پرونده متهم كه اين بر
از يكي.ميكند تاخير و اختلال ايجاد بيماران معالجه
از بارها ما":ميگفت وقت پزشكي نظام سازمان مسئولان
متخصص پزشك چند چشمان جلو بيايد خواستهايم علياكبري
ده با دهتخته اتاق يك ما بيا گفتيم.كند درماني انرژي
بده تشخيص را دردهايشان ميدهيم ، قرار اختيارت در بيمار
بار هر و نرفته بار زير وقت هيچ اما.كن درمانشان و
شكايت بر علاوه او پرونده ميان در ".است آورده عذري
.بود نيز مردم شكايات بهشتي شهيد دانشگاه
كه كارهايي بابت زمان آن در او كه بود حالي در اين
در مسئول اين.نميكرد تقاضا پولي هيچ ميداد انجام
بهطور او كه است اين ما مشكلات از يكي":گفت ادامه
او پيش كه اول مردمنميگيرد پولي مردم از مستقيم
بين از بيماري علايم ميكند كه كارهايي با ميروند
زيادي مبلغ و ميگيرند قرار تاثير تحت همين براي ميرود
قطعه يك كه داريم شاكي ما حتي ميدهند ، فرش ميدهند ، پول
بيماري علايم كه وقت چند از بعد اما.است داده زمين
پنهان مدتي فقط نشده درمان بيماري ميبينند برميگردد
".ميكنند شكايت وقت آن بوده شده
موجب علياكبري اقدامات":بود معتقد پرونده اصلي شاكي
شده تلقي پزشكي امور در دخالت لذا ميشود درمان در تاخير
آقا اين سراغ وقتي مردم متاسفانه.ميشود محسوب جرم و
انجام كه كاري اولين ميبينند چيزهايي يك و ميروند
از بعد و ميكنند قطع را داروهايشان كه است اين ميدهند
يا گذشته كار از كار يا وقت آن برگشت بيماري كه وقت چند
در پرونده حال هر در".ميشود طولانيتر درمان مدت
است پزشكي جرايم بررسي وظايفاش از يكي كه انقلاب دادگاه
و شد تشكيل علياكبري دادگاه بالاخره.بود بررسي حال در
از يكي.كردند عنوان را خود استدلالي موارد دعوا طرفين
قائممقام كرد ، ارائه را توضيحاتي دادگاه در كه كساني
ابزارهاي از يكي":گفت كه بود وقت پزشكي نظام سازمان
كه پارالل ديگري و است طب همان ما جامعه در درمان رايج
مثل پارالل ابزار.ميگيرد قرار استفاده مورد درمان براي
اصطلاح به بيماري كه است اطهار ائمه به جستن توسل
نوع يك اين و شود درمان آنها به توسل با علاج غيرقابل
به اعتقاد نه كه هستند افراد از تعدادي.است درماني روان
و ميآيند محل در ولي.پارالل طب به نه و دارند رايج طب
در.ميكند چنين پرونده متهم كه همانطور.ميكنند دخالت
نيستند مجاز افراد عقبافتاده كشورهاي حتي دنيا جاي هيچ
ايجاد درمان در تاخير زيرا كنند استفاده وسيلهاي هر از
وجود به بيمار براي غيرعادي وضعيت يك است ممكن و ميكند
ايشان.بود نخواهد ما مملكت و مردم صلاح به اين و آورد
معالجه را مغزي تومور و ماژور تالاسمي بيماري هستند مدعي
مغزي تومور و تالاسمي تعريف ايشان اگر كردهاند درمان و
ميشود جوري چه.نميزدند را حرف اين بودند ، بلد را
ارجاع متخصص به را آنها دوباره و كرد درمان را بيماران
كنيد؟ اقدام خود معالج پزشك نظر طبق شود گفته داده
در من.." كه گفت اينطوري دادگاه در هم علياكبري
ملي تيم بچههاي روي بر آنجا...و داشتم حضور سوريه
نتايج كه ديدند روزنامهنگاران و مردم و ميكردم كار
در مردم از عظيمي سيل ديدم و تهران آمدم.داشت مثبت خيلي
نميكنم تجويز دارويي هيچ من...كردهاند تجمع ما مكان
پزشكان به حتما سهشب از قبل ميخواهم بيماران از حتي
..كنند عمل خود معالج پزشك دستورات طبق و كنند مراجعه خود
و ميدهم انرژي فقط نميدانم پزشكي از چيزي هيچ من.
....بگذاريد ميان در خود پزشك با را مشكلتان ميگويم
"...شود كنترل و باشد ضوابطي بايد البته كه ميدانم
درمان در او انرژي كه داد نظر هم دادگاه انتخابي كارشناس
پزشكان كمك بدون اين اما نبوده بيتاثير عصبي بيماريهاي
.است بينتيجه آنان رواندرماني و
كه بود اين راي شد صادر انقلاب دادگاه حكم بعد روز چند
به كمك براي و خيرخواهانه نيت و صداقت با اكبري علي محمد
عدم بر علاوه و كرده انرژيدرماني به مبادرت بيماران
به دارويي نوع هيچ بيماران ، از وجهي هيچگونه دريافت
محسوب جرم متهم اقدامات بنابراين نكرده ، تجويز بيماران
به مراجعه با نامبرده است اميدوار دادگاه و نميشود
كند فراهم را مجوز تهيه مقدمات ذيصلاح و مسئول مقامات
اهداف براي نيروهايي چنين وجود از آينده در انشاالله تا
.شود استفاده مردم و نظام
.كرد اعتراض حكم اين به بهشتي شهيد دانشگاه معاون
نيرويي با علياكبري:ميگفت پزشكي نظام سازمان نماينده
خود تحتتاثير را دادگاه نيستيم آن منكر ما و دارد كه
و كارها علاقه با دادگاه رئيس كه چنان.است داده قرار
مشكلات از يكي البته.ميكرد دنبال را متهم حرفهاي
و متخصص آدمهاي كه است آن پزشكي جرايم به رسيدگي دادگاه
از وقت چند از بعد علياكبري.ندارند حضور آن در پزشك
هم وقت هيچ و شد خارج بهشتي شهيد دانشگاه نظارت محدوده
.نكرد اقدام مجوز گرفتن براي
شبكههاي از يكي در اينكه تا نبود او از خبري مدتها
رفت آنتن روي تصويرش كشور از خارج فارسيزبان تلويزيوني
.كرد خود هموطنان نثار را انرژياش دور راه همان از و
جريان نبود كار در دستي بار اين فقط بود ، همان دستوركار
.دقيقه ده همان و بود آب ليوان
است بازگشته او
كرده عبور آفريقا خيابان از گذشته هفته چند در هركس
ديده آفريقا خيابان و پيادهرو كنار را زيادي جمعيت باشد
ويلچر روي كه دارند بيماراني خود ميان در كه جمعيتي.است
ديده هم طولاني صفي.خوابيدهاند برانكارد روي يا نشسته
انرژي نكنند رعايت را نوبت تشكيلدهندگانش اگر كه ميشود
صف اصفهاني دختر و مادر وقتي.داشت نخواهد تاثيري آنها در
چيزي هركس.كردند دورهشان عدهاي كردند ، ترك را
.ميپرسيد
"داشت؟ تاثير خدا رو تو خانم"
"بودي؟ درمان تحت وقت چند"
را راستش گرفتي جواب اگر بياورم را مادرم ميخواهم من"
"بگو؟
.ميكند معجزه او دستان ميگويد تنها او و
جمع هم دور رنگارنگ اجتماع اين در نفري سه دو گاه هر
از ظاهرا كه نفر دو يكي ميكنند ، صحبت به شروع و ميشوند
جمع به هستند علياكبري ياران از واقع در ولي عادي مردم
.ميپيوندند آنان
.ميزنند چرخ جمعيت اين ميان مدت تمام نفري هشت هفت حدود
شود پيدا كسي اگر يا ميدهند نظم جمع به علني طور به يا
.ميكنند دورش جمع از كند ، شك دچار را ديگري كه
تنها گذشته با متفاوت كمي اما است برگشته علياكبري
خيابان كنار هنوز كه است آن نكرده تغيير كه نكتهاي
مستقيم طور به گذشته در او.ميكند درماني انرژي را جمعيت
است آن مامور فردي حالا اما نميگرفت مردم از پولي هيچ
.دهد تحويل سبزرنگي و سفيد قبض و بگيرد هزارتومان پنج كه
ميكند معرفي علياكبري دكتر برنامههاي مدير را خود او
ميرود پايين و بالا را پيادهرو طول مرتب كه حالي در و
داشته قبضي كه آن بدون كسي نكند كه است همه به حواسش و
حرف ندارند وقت دكتر":ميگويد گيرد قرار صف در باشد
و ميزند زنگ موبايلاش "نميبيني؟ را جمعيت مگر بزنند
مشغول و ميايستم ديگر نفر دو كنار وقتي و.ميشود دور
كه آن بدون او و كنارم ميفرستد را كسي ميشويم حرف
باشي ، نداشته اعتقاد اگر":ميگويد چيست صحبت موضوع بداند
نكن ، شك دچار هم را مردم بيخودنميكند اثر انرژي
".آمدهاند اعتقاد با و گرفتارند اينها
مدير سراغ دوباره.شديم متفرق تا ايستاد ما كنار قدر آن
رو تو".هستم مريضدار من بار اين.ميروم برنامههايش
اين "جا؟ آن ميآيد دكتر.است بيمارستان مريضمان ما خدا
بيمارستان رئيس بايد":ميدهد جواب او و ميپرسم من را
علياكبري دكتر از و بنويسد نامه يك معالجش دكتر يا
".ميآيد دكتر وقت آن شود حاضر مريض بالين بر كه بخواهد
".نميكند را كار اين دكتر كه ميدانيد خودتان اما"
.رفت باز و ".نميآيد طوري همين دكتر نميدانم ديگه من"
آنها روي كه داشت دست در سيدي تعدادي كه حالي در فردي
.شد حاضر جمع ميان بود علياكبري عكس
.تومان دي 3500 هرسي
است سيدي اين در كه اشعاري ميگفتند علياكبري مردان
قصد.ايستادند مرد كنار زن دو.است عالي ميكند ، معجزه
سيدي روي از من بخر تو":گفت اولي به دومي.داشتند خريد
كشيد پس را دستش ناگهان مرد ".ميكنم ضبط خودم براي تو
".ميرود دست از انرژياش كنيد ضبط اگر نه":كه
از كه ميبيني را آدمهايي.است غريبي مكان جا اين
و كشيده كول به را مريضشان.آمدهاند دور شهرهاي
كودك جوان مردي و زن.دهد روي معجزهاي شايد تا آمدهاند
دو هرخون سرطان.دارد سرطان.آوردهاند را خود ساله يك
"داري؟ اعتقاد":ميپرسم.تحصيلكردهاند
ماه چندنميكنم فكر چيزها اين به ديگر":ميگويد زن
بياورم هم علياكبري پيش گفتم است درمان تحت بچهام است
كه نسوزد دلم بعدها كه دهد روي اتفاقي هزار در يك شايد
همه اين از ميگيرد دلت".بودم برده را او كاش
كس هر.اميد همه اين از.بيماري همه اين از.گرفتاريها
التماس با و ميكند صدا دكتر را علياكبري سويي از
او.نيست دكتر او ميكنم مرور خود پيش.ميدود دنبالاش
را مدركاش نميدانم ولي بوده اقتصاد دانشجوي زماني
او.نگرفته مجوز هنوز او كه ميكنم مرور.نه يا گرفته
عوض بهشتي شهيد دانشگاه معاون چون ندارد شاكياي ديگر
.نيست علياكبري از شكايت جديد معاون اولويت در و شده
تغيير را محلهاش بار يك وقت چند هر او ميكنم ، مرور
ديگر محله به پزشكي علوم دانشگاه يك نظارت از و ميدهد
.ميرود ديگر دانشگاه نظارت با
وجود جمعيتي ديدم ميشدم رد آفريقا خيابان از كه ديروز
محل" ;نوشتهاند آن روي كه شده نصب پلاكاردي فقط ندارد
.است شده منتقل ونك خيابان ونك ، ميدان به علياكبري دكتر
|