!نبود ديگه ماه 21
شهر جنوب
شهر شمال
!نبود ديگه ماه 21
!ميجود را همه خانه در كه شتري
سيگار پدرم و ميكرد گريه مادرم شدم اتوبوس سوار
تكان دست رفقا ، .ميكشيد
"اروميه" رفتم آخر اتوبوس با ميخنديدند و ميدادند
.شده عوض قيافهها هم به بچهها نگاه حتي زده يخ چيز همه
حالا نيست تنش آبي و قرمز كاپشن يا جين شلوار هيچكس
رنگمنصور يك يخزده نگاههاي شدهاندبا رنگ يك همه
حسيني
زردرنگ دفترچه:پاس 1
روي چشمم لحظهاي بيرون ، آمدم كه نظاموظيفه حوزه از
بود دوشش روي ژ3.كرد گير در كنار سبزپوش سرباز چشمهاي
.شدم رد آرام و كرد نگاهم بيحوصله ، .داشت تهريش و
و سبز قنداق.ببينم را ژ3 ديگر يكبار برگردم خواستم
.نداشت وجود بهانهاي.بود خاطرم فقط فلزياش لوله
ساختمان خورده گره درهم راهپلههاي و حوزه شلوغي
.چوبي پل طرف به رفتم.بود كرده كم را حوصلهام قديمياش ،
بودم معمولي آدم يك هميشه مثل.نبود من به حواسش هيچكس
وسط.بود ترافيك چوبي ، سرپل.ميزدم قدم پيادهرو در كه
سوت يكي ماشينها قارقار و دود و بوق ميان چهارراه ،
را صورتش.سفيدرنگ كلاه با بلند قد سرباز يك.ميكشيد
كدام كه ميزد فرياد وقتي ميشد سياه. بود گرفته دود
سياهرنگ سوت يك فقطنداشت ژ3.برود طرف كدام از ماشين
شدم رد خيابان از.بود چشم توي بدجوري كه پوتينهايي و
از را دستهايم شدم ، ماشين سوار وقتي.بگيرم تاكسي كه
توي "خدمت به آماده" زردرنگ دفترچه آوردم ، بيرون جيبم
...انگار بود ، كرده عرق مشتم.بود شده خيس مشتم
درخت 1807:پاس 2
و بودم من.بودند شده قبول كنكور همه دبيرستان رفقاي از
را عكسم.ميزدم ورق را آن روز هر كه زردرنگ دفترچه يك
صورت و بلند موهاي با.بودند چسبانده ورقهايش تمام در
نگاهي ناشتا ميشدم ، بيدار خواب از كه صبح.اصلاحكرده
عجيبي جملههاي صفحهاش هر روي.ميانداختم دفترچه به
،"آموزشي پادگان مخصوص" ،"اعزام محل مخصوص":بودند نوشته
زرد بود ، خندهدار هم دفترچه شكل.."خدمت محل مخصوص"
:اعزام تاريخ بود ، جالب دفترچه چيز يك فقط.رو و بيرنگ و
تمام مهر اما.نبود مهم آنقدرها اوايلش.آذرماه هجدهم
خانه رفتم شد شروع كه آذر.شد تمام هم آبان شد ،
بزرگ مادر سربازي؟ رفت كي بزرگ پدر:پرسيدم.مادربزرگ
را سوال اين هم داييها پسر و پسرخالهها كه كرد تعريف
دوم هفته.كرد تعريف را آنها رفتن ماجراي.پرسيدهاند
ياد به هم گاهي سينما ، ميرفتيم هم با.بودم بچهها پيش
.زيردرخت 1807.ميكرديم پاتوق محل پارك توي گذشته روزهاي
من از ميخواستند همه.نبود گذشته مثل هم درخت 1807 ولي
شد شب كه آذر بود170 آذر پرت 18 حواسم.كنند خداحافظي
.افتادم راهميآيم دير كه گفتم.بيرون خانه از زدم
ساعت.بودم تنها اينجا كه بود بار اولين.نبودند بچهها
افسر.ايستاد جلويم پليس ماشين يك شد رد كه نصفهشب از 2
دستش ".شناسايي كارت":گفت و كرد صدايم انتظامي نيروي
را زردرنگ دفترچه.گرفت باران.بيرون آورد پنجره از را
و خنديد.كرد نگاه.بود شناساييام كارت تنها.دستش دادم
راه در.پرسيد را خانهمان نشاني شدم ، سوار.شو سوار گفت
اين توي سال قراره 60.نباش نگران":گفت خنده با خانه
پاي دوسالش امنيت كردن جور.كني زندگي آرامش با مملكت
عده يه عمر همه واسه بعد و خدمت ميري سال خودته20
كه من ".نبره تورو ماشين دزد تا ميپلكن خيابونا شباتو
!...نداشتم ماشين
چوبي پل:پاس 3
.ميكشيدند سيگار هم باباها.رفقا خنده و مادرها گريه
و روبهرويم گذاشتم را لباسهايم ساك.بود همين همه براي
يك با يكي طرفم همه كه بلند صف يك در.زمين روي نشستم
صف توي ما مثل هم اتوبوسهازمين روي بود نشسته ساك
بودند گذاشته را لباسهايشان ساك هم آنها شايد.بودند
هيچكس به هيچكس.زمين روي بودند نشسته و روبهرويشان
ژ3 ورودم ، موقع فقط نميگفت هيچي هيچكس و نميكرد نگاه
را اسمها.دلسير يك.كردم نگاه خوب را سرباز دوش روي
و دويدند مادرها.رفت و شد پر اول اتوبوس.خواندند
دنبال نفر چند.ميزدند سوت هم رفقاكشيدند سيگار پدرها
پادگان تبريز ، ":ميگفتند برگشتند وقتي.دويدند اتوبوس
اين.افتادند راه هم با چهارم و سوم و دوم اتوبوس "ارتش
.بجنورد رفت هم پنجم و چهارم اتوبوس "سپاه كرج ، " دفعه
سوار.كلاس سر غياب و حضور مثل.خواندند را من اسم
.ميكشيد سيگار پدرم و ميكرد گريه مادرم.شدم اتوبوس
آخر اتوبوس با.ميخنديدند و ميدادند تكان دست رفقا ،
."اروميه" رفتم
پادگان:پاس 4
دفترچه آن هيچوقت ديگر.كندند را دفترچه اول ورق
عرقكرده دستهاي توي بود ، شده كهنه.نديدم را زردرنگ
فرياد باز.زمين روي نشستيم.بنشينيد زد فرياد دژبان.من
ريشتراشي ، تيغ چاقو ، فندك ، سيگار ، .بنشينيد دوپا روي زد
هم روي شد كپه همه اينها.عكاسي دوربين واكمن ،
چيز همه رنگ.تو رفتيم مرغي پا ما و پادگان در روبهروي
.پيشوازمان آمد پيري استوار.اكسيژن رنگ حتي.شد عوض
جاي خيلي اينجا":گفت خوشآمد ما به لهجه با و ميخنديد
اومده بهار اگه.اومديد پاييز توي شما ولي.قشنگييه
ديده درياچه "!...بود سبز پادگان دور تا دور بوديد ،
.بود آنجا پادگان كه كوهي پاي از ميشد
آرم كه رنگ سبز پتوي تا دو جوراب ، جفت دو پوتين ، جفت دو
كلاه ، يك سربازي ، سبز لباس دست دو داشت ، انتظامي نيروي
.شد شروع سربازي اينها باواكس قوطي يك زير ، لباس دست دو
نظاميگري: پاس 5
ثانيه چند تا.شدهام شوكه.است صبح چهار ساعت."برپا"
.سربازي آمدهام كه آمد يادم.افتاده اتفاقي چه نفهميدم
.ميكشيد داد و ميزد لگد سهطبقه تختهاي به گروهبان
روي ميخورد سر افتاده ، درياچه توي ماه است ، تاريك هوا
قيافهها.هم به بچهها نگاه حتي زده ، يخ چيز همه.آب
.نيست تنش آبي و قرمز كاپشن يا جين شلوار هيچكس.شده عوض
.رنگ يك يخزده نگاههاي با شدهاند رنگ يك همه حالا
هم آن كه چاي ليوان يك با.پنير كمي و است نان صبحانه
.است سرد واقعازده يخ چيز همه مثل
.شويم گرم تا ميدهد پاشو و بشين صبحانه از بعد گروهبان
.ميشوي بلند "دو" شماره با و مينشيني "يك" شماره با
فرياد سرگروهبان.ميكوبي زمين به محكم را پايت نشستن با
.دور بريزيد پادگان در دم بايد را شخصيگري":ميكشد
".است نظامي محيط اينجا
چپ زيرپاي بزرگ طبل:پاس 6
در دو اتاق يك.ميزنند پادگان آرايشگاه در را موهايمان
آموزش نوبت حالا.ميشوند جا آن در زحمت به نفر دو كه سه
.بدني تمرينهاي عصرها و تئوري كلاسهاي صبحها.است
و سبك سلاحهاي" ،"شبانه رزم" ،"انفرادي رزم" كلاسهاي
و "اوليه كمكهاي و امداد" ،"بشناسيم را ژ3" ،"سنگين
".رژه تمرين"
با و ميشوي بلند پا پنجه روي قدم شنيدن با ،"قدمرو"
المقدور حتي) ميتواني كه جايي تا را راست پاي رو شنيدن
به محكم و ميكني بلند (آسمان سقف به بخورد كه جايي تا
بلرزاند را پادگان تمام صدايش كه بهشكلي.ميكوبي زمين
مشت راست دست است چپ دوش روي ژ3 كه درحالي بعد و
زده كه نظامي مارش.ميبري پايين و بالا را كردهات
زمين روي چپ پاي بايد ميخورد صدا بزرگ طبل وقتي ميشود ،
با شدن باز اوج در كه اندازهاي به كشيده هم پاها.باشد
لحظهاي تا.ميشود باز كنند درست درجه زاويه 45 همديگر
با ".راست به نظر گروهان ، ":ميزند فرياد گروهبان كه
سمت به شده اغراق و شدت با را سرت "راست به نظر" شنيدن
ميكني نگاه راست سمت به كه حالي در و ميچرخاني راست
است بهتر هم فرياد اين كه."اللهاكبر":ميكشي فرياد
.ميشوي جريمه حتما صورت اين غير در بلرزاند ، را پادگان
به بخورد كه ميكني بلند چنان راست و چپ را پاهايت بعد
آزاد بگويد گروهبان تا ميكوبي زمين به محكم و آسمان سقف
گروهان":هم آخرش.برميگردد اول حالت به رژه وقت آن و
يك و نميگيرد ياد درست هيچكساست سخت خيلي !"ايست به
.درميآورند را همه نفس "پاطلايي" عده
!نبود ديگه روز پاس 740
كردم ، شنا عشقات درياي در":نوشته من تخت بالاي
همين از است پر دروديوار "كردم فرار آمد قورباغه
وقتي پاسبخش صداي و ميدهيم نگهباني مدام.نوشتهها
.است بدتر هم فحش تا صد از كند بيدارت شب نصفه ميخواهد
به روز است400 بهتر خيلي اول روزهاي به نسبت وضع اما
:ميرسد هم نامههايي.مانده آموزش سهماهه روزهاي پايان
ديگري چيزهاي البته و "...شما دوري جز نيست ملالي"
كرد اعلام راديو شب يك.كردهايم عادت سرما به.هست هم
دماسنج و است صفر زير درجه كشور 26 نقطه سردترين كه
همه انگار.داد نشان را صفر زير درجه شب 31 آن پادگان
.دارد جالبي ماجراي هم تلفنخانه.كردند فراموش را ما دنيا
چشمهاي با و تلفن اتاقك توي ميروند سرحال و خندان همه
من.ندارد جذابيت سابق مثل هم ژ3.ميآيند بيرون سرخ
.ثانيه بشكنم810 را 3_ ژ كردن بسته و باز ركورد توانستم
.است بزرگي افتخار خودش
!خوب خيلي دسته ، :پاس 8
تمام.ميبيند سان دستهها از پادگان فرمانده امروز
از بايد و هستيم يك دسته ما.بود رژه تمرين گذشته هفته
را پرچم.شده تمام صبحگاه مراسمبرويم رژه بهتر همه
.خوانديم باهم همه را ، انتظامي نيروي سرود و بالا بردند
حركت ما.ميشود شروع مارش.شد خوانده هم "دستور"
را پايم قدرت تمام با و گرفتهام محكم را ژ3.ميكنيم
بيشتر صدايش كه ميكوبم پا سينه با.ميكوبم زمين به
تا ميكنم را تلاشم تمام من و گفت را راست به نظر.باشد
همه سر بالاي را پايم ميشد ايكاش.برود بالاتر پايم
از كه است بار اولين.ميشويم رد فرمانده جلو از.ببرم
گير نگاهم نگاهش در لحظهاي.ميبينم را او فاصله اين
.ميافتم نظاموظيفه حوزه روبهروي سرباز ياد.ميكند
.است عجيبي لحظه.ندارد فرقي هيچ نگاه آن با نگاه اين
"!خوب خيلي دسته ، ":ميگويد آرامش با ميكروفن پشت فرمانده
فرياد ريتم با هم ما.ميگويد هم مارش ريتم همان با
پايين و بالا خوشحالي از ".سردار درود ، ":ميزنيم
.ميپريم
سردوشي جشن:پاس 9
خدمت براي ما و ميشود تمام ما سهماهه آموزش امروز
.ميرويم...و چهارراهها پاسگاهها ، به وظيفه
.بگيريم سردوشي و برويم رژه بايد.است تميز لباسهايم
آيينه روبهروي و ميگذارم سرم را كلاه.خوشحاليم همه
ميبينم؟ چه..من خداي واي.ميايستم آسايشگاه شكسته
نگاه و نظاموظيفه حوزه روبهروي سرباز نگاه.من نگاه
.شدهام نظامي يك من..پادگان فرمانده
شهر جنوب
عشق زنجوني ، دسته تيزي و مرامبازي اهلوريم اين بچه ما
واسه ؟..چي.شد زنش خوانندهه اون كه فيلمسازه همون
بابامون ، .بيرون ميزنيم سحر كله صبح ننهمون ، خاطر
همين ؟..چي هم ما عشق.بود راننده خدابيامرز ،
يه و كنيم الدر پول جايي يه جوري ، يه يعنيبرنامهس
جنوب ترمينال توي از بشينيتوش يعني.بگيريم مسافري بنز
.مشهد سمت بپيچي
خاطر واسه ؟...چي بوق 1110 ، يه و كني ميزون آيينهرو
توي ميشيني وقتي داره حالي چه نميدوني.بابام روح
قند دلشون تو و ميفرستند صلوات نفر سرت 30 پشت و ماشين
.نيستيم هم هيچي اهل."زيارت" برن ميخوان كه ميشه آب
.سلام.باشيم پاشيده دون كسي واسه حالا تا ما اگه مولا به
كه ميزنه غر ما بيخگوش هي هه ننه كه هس همينم واسه
محل تو هس مشتي يه ولي شوفرم شاگرد الان.كار سره برو
دومش رويداره دورو سكهنميمونه رو يه دنيا ميگه
رو يه سكه يه سياه ، ابي ؟..چي كه چند هر.ماس خوشي
وكيلي خدا ولي ميكنه بازي "ليس پس ليس" باهاش كه داره
با ؟..چي وقتا بعضي كه غروب دم.داره رو دو دنيا
دلامونو درد تا كوچه سر جوب پاي ميشيم جمع بچهها
كه ميگم بهشون و ميكشم آخي يه من جوب ، تو بريزيم
واسه ؟..چي اصلا ميخرم رو اتوبوسه روز يه بالاخره
داره فيلم يه.ميكنم حال فيلمسازه او با كه همينه خاطر
رانندهس ؟...چي يعني !داداش كارس اين اولش نقش كه
شاعر ولي.خبره چه دنيا ميدونم منم.آخرشه فيلمه يعني
و پس ميرود هي كلاهش خويش ، اصل از دورماند كس هر:ميگه
.ساخته واسمون آرزو ننههه ، و باباهه عشق هم ماپيش
سيگار يه جوب لب گاهگداري ولي نيستم ، هيچي اهل خداشاهده
.بادكنكه اصلاكنكه خوش دل.الكيه اونم كه ميكنم دود
هم تايتانيك تيشرت و جيب شيش شلوار.مولا به نيس هيچي
آرزو.نيست آرزو كه اينهانداره رو حرفها اين ديگر كه
هم شايد.ميمونه عاشقيت مثلنرسي بهش وقت هيچ كه اونه
خوشگلو مسافري بنز يه آرزوي ؟...چي من كه همينه واسه
...10- بوق 11 يه با بنز يه.دارم
شهر شمال
بريم بچهها با قراره.ندارم رو مخي دخي ، اعصاب امروز
بري كه عمقش تو ولي راكه ميگن.راك گروه يه كنسرت
خودشو ماشين بگم پدرام به زدم زنگ.نيست هيچي ميبيني
پسره اون ميدونم كه چند هر.شده پنچر من ، ماشين.بياره
كه برداشته تيريپ من با عقدهاي.كرده كارو اين آبيه مو
بگه نيس يكي آخه.كنن حال ندادم گيتارمو تولدش شب چرا
دوران به تازه اين از.گيتار به توروچه روزه ، جوجه 10
گرفتم ، تازه كه نوكيارو گوشي اين.نديدن هيچي رسيدههاي
.ميكرد عوض زنگشو هي و ميرفت باهاشور داشت ساعت سه
رو دخي هيچ حوصله واقعا چون كردم ، خاموشش ناچارا الان
.ندارم
كافيشاپ نشد.كنسرت برم بچهها با امروز ميخوام
حرف.رسيده دستم به جديد توپ سيدي يه."كوچيكه استوارت"
ديگه مدتهاس كه چند هر.واقعييه بلوز يه.نداره
قرتي اين از.For You.كنم گوش موزيك خوب نميتونم
.قشم يا كيش برم مدت يه ميخوام.شدم خسته بازيها
كه ميكرد اصرار ساشا ، .دارم دوست خيلي كيشو زمستونهاي
كرده سوئيچ امروز ددي.دارم كار گفتم ولي مهموني ، بريم
پيش اس.يو برو پاشو ميگفتبخون درستو كه من روي بود
جا اين با من ولي رفتن همهشون مجتمع بچههاي.خواهرت
بعد.ايميگيريشن دنبال رفتم شايدم حالا.ميكنم حال
آشنا يكي با مسنجر ياهو تو.خونه بيام زود ميخوام كنسرت
چت قراره باهاش امشب.ميكنه زندگي پرتلند تو كه شدم
سيستم پشت وقت هيچ حالا تا من.برسم بايددارم بازي
هم تازه سايت يه.برسم حتما بايد امشب.نكردم بدقولي
برنامههاي تموم ميتوني اونجا از.توپه خيلي كردم پيدا
بود رفته ديشب هم بكهام اتفاقا.ببيني را بكهام روزانه
.ندارم بازيرو دخي اعصاب من نه ، ولي.زنش كنسرت توي
كوچولو زنگ يه بذار فقطكنم روشن موبايلمو نميخوام
كه اينه من تيريپ خب ، ولي.ميرم دارم كجا بگم بزنم
ذليل زن آدم يه وقتي.ميياد بدم ذليلي زن از اصولا
.بزنم زنگو اين بايد امشب اما.ميكنم هنگ ميبينم
.بزنه هم به رو توچال اسكي برنامه ورداره ، تيريپ ميترسم
|