انديشه موجهاي برخورد
شد برگزار كاريكاتور آسيبشناسي نشست
انديشه موجهاي برخورد
در شريفي گرافيكحميد آثار نمايشگاه برپايي مناسبت به
سوره خانه
بر خاص ميايستم ، نسيمي او تككارهاي از يكي درمقابل
من در اكنون آنچه كه ميكنم ميوزدواحساس چهرهام
ميگيرد رافرا سراپايم ميجوشد
در ميمانم ، خاموش دردآميزهمچنان لذت اين گرم ومن
هستي عظمت استبه رسيده فرا من در كه نيرويي آن ، مقابل
هجرت.ميشكنم درخودم كه ميكنم گويم؟احساس چه است ،
ديوانه چنين اكنون كه آتشي اين ميدانم و است شده آغاز
.است كاروان آتش كه حريق ، يك نه است ، برداشته سر من در
به.نيست ديگر...وكاروان است مانده راه بر كه آتشي
آهنگ كه آن:ميكند نجوا درونم در نيروييخودميآيم
...ميكند آغاز مرگ با است كرده خويش هجرتاز
است انساني هنري ، تحليلگر و منتقد ما جامعه اصولادر
-اغلب -حتي حال درعين است ، معرضمخاطرات در همواره كه
و پيگردرواني تحليلهايشتحت و نظريات نشر از پيش
قرار نقد مورد آثار يا و اثر از قبل و گرفته قرار محيطي
او عصيان آينه هر و ميگردد قرباني خود شده ، گرفته
وغيرعقلانيافراد ، برعليهشرايط ، تثبيتبيدليل
عاصي شده ، منكوب بيدردي و رخوت و سكون و سنتهايبيثمر
.گيرد قرار كيفر تحت بايد كه ميآيد ومتمرديبهشمار
جامعهاي ، هر اجتماعي ، مظاهر ديگر همچون وهنر ، تاريخ اما
ميگذارند ، از تاثير هم بر و شده متاثر يكديگر از
ملت يك فرهنگ و تاريخ مظاهر صادقترين هنر كه اينجاست
يك معنوي و مادي فرهنگ مجموعه اتكاي به و ميگردد شمرده
آنها اقتصادي و سياسي فرهنگي ، ويژگيهاي از ميتوان ملت
هنرشان تاريخ فلسفه از و برد پي تاريخ از خاص مقطعي در
را سيرآيندهآنان و داد تشخيص را آنان حيات فعلي جريان
از شريفي ، بخشي آثار تعدادياز ترديد بدون.بازشناخت نيز
و محض روايتگر نه اما.است سرزمين همين تصويري تاريخ
فريبندهو وقايعنگاريتاريخي ، از بسياري همچون -منفعل
و افشاگرند و افكن پرده و شفاف برعكس ، بلكه -كار پنهان
ميبندند ، سطحيتماشاگر و شيفتگيبصري بر را عمدتاراه
در.ميشوند درخشان انديشه پرتو در آنها جوهر عوض در
پنداريكرده همذات تماشاگر ، تا ميكوشد هنرمند آثار اين
حال عين در و گردد آميخته آنها موضوعات و باشخصيتها و
.شود نگهداشته منتقد و بيدار و جوينده
-نوشتن براي بودند بهانهاي همانها كه -شريفي كار دو يكي
باور بايد كه تاثيرگذار آثاري;اويند آثار روح واقع در
.عجيناند و خوردهاند گره آنها با بسياري جانهاي داشت
آن در كه دورهاي در قليل آثار دلنشيناين اما پنهان غم
به خود سنجش ملاكهاي به نسبت هنر مصرفكننده و تماشاگر
محو مينشيندكه دل بر آنچنان است مردد متزلزلو شدت
لابهلايرنگ در را هنرمند عميق واحساس مينمايد ناشدني
كه است همين.دريافت ميتوان -سري آسيمه بدون -فرم و
هنرمند كه است اين شعر ، همچون شريفي آثار شاهبيتهاي كار
آثاربيشتر اين پهنه.ببخشد وتفاهم"جمعيت" را"تنها"
باشد ، فني مهارتهاي با بيننده كردن مبهوت ميدان آنچه از
تصوير به هستي ساحل بر را انديشه موجهاي برخورد صداي
نكته اين به هنرمند مينمايدكه چنين.است كشيده
به -هنري آثار تقدير هر به كه است بوده كاملاواقف
و وحفظ ايده مثابه به اما ندارند ابدي عمر -شيء مثابه
آنچنان -لحظه در حتي -اتفاق حقيقت و لحظات ثبتبرخي
تاثير تحت ديگريرا چيز هر كه غيرزمينياند و سرفراز
.ميدهند قرار
و هنرمند ، از"پراگماتيسم" و اقتصاد بر مبتني معاصر جامعه
تمجيد"مبادله قابل" اشياء به آنها تبديل شرط به آثارش
واقعيتي اما مطلق نه مساله اين.ميكند وحمايت
سفارشپذيري در گرافيك ماهيت از بخشي.است انكارناپذير
مصرفي جامعه مصرفي ، فرهنگ زاييده مساله اين.است نهفته آن
اصالت و فردگرايي غلبه.كاپيتاليستياست زيرساختهاي و
وتحقير عقلحسابگر سلطه و وكنشمند پنهان بهصورت اقتصاد
مدد به عاطفهوارزشهايراستينانساني و احساس
خدمت در همه استو آنان از يكي گرافيك كه -رسانهها
.است جامعهاي تجلياتچنين از -پنهان و عظيم سرمايهداري
با كه است كرده خودكوشش تككارهاي خلق در شريفي اما
.بگيرد ناديده را فراگير سيطره اين شفاف هدفي بر تمركز
از حمايت بينالمللي كنفرانس" و"مرتضي با شبي" پوسترهاي
.دستهاند اين از "انتفاضه
كه است پوسترهايي شريفي آثار نابترين كه گفت بتوان شايد
قلت صراحت ، يكدستي ، .است كرده خلق بوسني واقعه بهانه به
تكنيك ، گرفتن نظر در آثار ، بدون اين در رنگ و متريال
احساسي و عميق انديشهاي رابه خود مخاطب آشكار ، صريحو
نوعي كه آثاراست همين در درست.ميكشانند تكاندهنده
او ، زيباييهاي صميمي قلم مدد دلنشين ، به كاري بداهه
لطيف جاني از كهجز ميكند عرضه را خاصي معنوي
.برنميآيد
و است ايستا بيانگريهاي درمقابل پويا پديدهاي گرافيك
اما.است آنان ويژگيهاي از آثار گونه اين بودن انرژيك
همچون آنها از تعدادي در جز به شريفي آثار اغلب در
انتفاضه ، با رابطه در پوستر يك و بوسني به مربوط پوسترهاي
را پويايي اين كه است نهفته سكون و آرامش نوعي
كار جنگ براي مستقيما آثاريكه در حتي.برنميتابند
-پويايي بر همچنان برزخيويژه ، آرامش از جنبه آن شدهاند
.است غلبهكرده -تنوع بلكه و
شدن دچار پي در كه است بوده جمعيهمراه با شريفي
كارمايههاياوليه اغلب ، احساس ، تغيير يا بيتفاوتي
كار به نخستين آرمانهاي همان راستاي رادر خود
بپرسند خود كهاز اين از قبل ابتدا در آنان ;نميبندند
"چيزي چه" كه بود مطرح برايشان سوال اين ،"بگويند چگونه"
امكانات چه هر رفته رفته اما.بگويند ميخواهند را
بيشتر دروني ، ناگفتههاي يافتند بيشتري بياني شيوههاي
محتوا عمق از كه حال عين در بدينسان و رسيد انتها به
هنرمندان انتزاع.يافت ادامه هنري صناعت تكميل شد ، كاسته
آنان از بودند علاقهمند آن به ابتدا در كه جهاني از
شد ، جدا آرمان اين از آنان سياق پرداخت ، دگرگون چهره
آغاز كشاكش.شد آغاز ديگري درام و گرديد بدل شك به ترديد
"واقعيت" و سو يك از "حقيقت و هنرمند" ميان خزنده شده
به مجدد رنسانس و بازبيني براي كوششها و سو ديگر از
.نمود رخ نسبيگرايي فرهيختگيو نيمه و نرسيد جايي
غيرقابل مرزي نقاشي با عميق نگاهي در ترديد بدون گرافيك
حريم آثارش خلق در شريفي عمل حيطه چه اگر.دارد انكار
كه است افتاده اتفاق بسيار اما دربرميگيرد گرافيكرا
اتمسفر ، عناصر ، از بهرهگيري با و فراترنهاده را پا وي
ابزار با درحقيقت واقعگرايانه پرداخت و نوانسرنگي
كه لحظاتياست درچنين درست.است كرده"نقاشي" گرافيك
است ميان در سفارشي كه است كرده فراموش وي ميرسد نظر به
هر او;نقاشي يا است ارائهشدهگرافيك كار يا و نه يا
از گرافيكو به نقاشي از است پيداكرده كهضرورت كجا
رخ ميانآنچه اين در.است آورده روي نقاشي به گرافيك
كه قابليتياست گونه هر از مينمايدبهرهگيري
كه روست اين از هم.گيرد قرار "ايده" خدمت در ميتواند
ديگري اثر يا راميتوان ، پوستر ، نقاشي او آثار از بعضي
تكرارها برخي ورطه گاهبه را وي كه است همين -ناميد
چيز هر از واضحتر آثار اين در كه آنچه اما. -ميكشاند
يك براي بهانهاي ،"بهانهاند" همگي آنها كه است اين است
.اينگونهاند از "آفتاب جمال" همچون آثاري دروني ، بيان
اين انكار غيرقابل گرافيك هنرمندان از يكي گرچه شريفي
قابليتهاي از برخي و نقاشي به او خاطر تعلق اما است كشور
شناختمناسب وهوشمنديو نيرومند آن ، دست تصويري بيان
فيلم پوستر همچون آثاري در فضا و فرم و رنگ از را او
فيلم پوستر مانند آثاري گرچهدر.ديد ميتوان "مجنون"
.است اتفاقينيفتاده چنين"حلبچه عروس"
اقتضاي به خود ، وارائهآثار خلق شريفيدر حميد
سادهگويي و سادگي بر را بنا ذاتياش صفاي صميميتو
گوشه درگوشه بيتكلفيرا راستا ، اين در.است گذاشته
مجسمههاي نمايشگاه" پوستر.ديد ميتوان او بيشترآثار
.ميگيرند قرار گروه اين در "نمايشي بازيهاي"و"سفالي
;است آمده پيش اونيز كتابهاي جلد طراحي تا صميميت اين
توان از كمتري نشان-مجلات همچونجلدهاي - كه جايي
نميتواند همه گرچهاين.ديد ميتوان را او واقعي وقدرت
كه حدي از بيش ميتوانست كه را او استعداد رشد قابليت
" مجنون" ،"مرتضي با شبي" پوسترهاي در -كند رشد هست اكنون
.دارد پنهان -بوسني به مربوط آثار از برخي و
رفيعش ، همچون جايگاه همه با شريفي كه گفت بتوان شايد
.است نوآوري و قالبشكني نيازمندشجاعت ، هنرمندان ، همه
نوآوري مدرنيته ذات و است مدرنيته زاييده گرافيك زيرا
است نگاه اين دل از.است شجاعت نوآورينيز لازمه.است
نبايد.است محتاج بدان همواره هنر كه برميخيزد جسارت كه
و درنفيها مدرنيزهسنت و منطقي تداوم كه برد ياد از
.مييابد تحقق پيدرپي و هوشمندانه گسستنهاي
(ديباج) گودرزي مرتضي دكتر
شد برگزار كاريكاتور آسيبشناسي نشست
نيكآهنگ حضور با ايران در كاريكاتور آسيبشناسي نشست
.شد برگزار حيدري هادي و كوثر
نداي كانون همت به كه نشست اين در ايسنا ، گزارش به
-نيكآهنگكوثر و حيدري هادي.شد برگزار انديشه و جوانان
كاريكاتور آسيبشناسي به -مطبوعاتي كاريكاتوريستهاي
.پرداختند سالهاي 8076 دوره در ايران
در كاريكاتور تحول كالبدشكافي و بررسي براي حيدري هادي
:كرد تقسيم عمده دسته دو به را آسيبشناسي ايران ،
.صوري يا شكلي و محتوايي
تعريف كردن محدود محتوايي آسيبشناسي بحث در حيدري هادي
يك در افتادن و محدود چارچوب يك در تعريف يا كاريكاتور
داد قرار محتوايي آسيبشناسي تقسيمبندي در را باطل دور
بين كه اختلافنظرهايي مهمترين از يكي:گفت و
.است مشخص تعريف ارائه دارد ، وجود كاريكاتوريستها
از بعد:گفت باطل دور در كاريكاتور افتادن مورد در وي
كاريكاتوريستها اختيار در خوبي دستمايه سال 76 تحولات
خرداد دوم از پيش بسته نسبتا دوره به نسبت تا گرفت قرار
بين چالش وقتي مدتي از پس:گفت ويبدهند بيشتري مانور
شد ، كشيده درازا به مردمستيزي و سالاري مردم تفكر دو
.شديم جامعه در خشونت و دستگيري جو يك شاهد كمكم
بسياري:افزود و كرد ذكر سال 78 را جريانات اين اوج وي
.شود تكراري كارها محتواي شد ، سبب تكراري جريانات اين از
اين:گفت صوري و شكلي آسيبشناسي مورد در حيدري هادي
دستمزد اصلاحطلب ، مطبوعات فلهاي توقيف شامل آسيبشناسي
صاحبان محتوايي شناخت عدم كاريكاتوريستها ، پايين
و سردبيران مصداقبودن پي در كاريكاتور ، از مطبوعات
گروههاي انسجام نداشتن كلي ، تجزيهوتحليل نداشتن
مطبوعات اردوگاه بودن خالي ايران ، در كاريكاتوري
سبك ، صاحب و معتبر كاريكاتوريستهاي كار از محافظهكار
نسبت و ايران در كاريكاتور آموزش كردن فرض شخص به قائم
كاريكاتوريستهاي به نمايشگاهي كاريكاتوريستهاي بيشتر
.مطبوعاتي
نكته اين بر تاكيد با نشست اين ادامه در كوثر نيكآهنگ
:گفت هستيم ما خود مطبوعاتي كاريكاتور دشمن اولين كه
مشاهده نيز كارمان در است ، وارد ما خود به كه آسيبهايي
.ميشود
داشتيم ، حال به تا سال 76 از كه كاريكاتورهايي:گفت وي
فرم تكرار آنان جمله از كه دارد بسياري ضعف نقاط
.ومحتواست
خلق مشخصي بصري معيارهاي هنوز ما چون:گفت نيكآهنگكوثر
استفاده است آماده كه چيزهايي از كردهايم عادت و نكرديم
اين علت و سبب وي.ميشود مشاهده بسيار تكرار اين كنيم ،
مسائل طرح استعداد كه كرد عنوان سياستمداراني را امر
كه سياسي كاريكاتوريست طبيعتا و ندارند را تازه و جديد
نخواهد ارائه نويي و تازه كار است سياسي مسائل تصويرگر
.داد
ارائه جديدي تحليلهاي مختلف مسائل از ما كه اين:گفت وي
كنم اعتراف بايد كه برميگردد ما استعدادهاي به دهيم ،
.است ناقص بسيار
مساله با ميتواند كاريكاتوريست:گفت كوثر نيكآهنگ
يك كه آورد بوجود مخاطب در حسي طنز ، افزودن و كردن
.نيست كاري چنين به قادر مطبوعات گزارشگر يا مقالهنويس
را قرمز خطوط به شدن نزديك و زيادهروي كوثر نيكآهنگ
يك كه دارد لزومي چه:گفت و كرد ذكر ديگر آسيبي
.بزند قرمز خط به مطبوعاتي كاريكاتوريست
است بهتر قرمز ، خطوط با برخورد جاي به:افزود كوثر
وسيعتر ديدي با مخاطب كه دهد ارائه تحليلي كاريكاتوريست
هم سوال حتي حال عين در و كند نگاه مساله به جامعتر و
.كند ايجاد
|