بيد درخت شاخه مثل
فردي بين روابط در كلامي مهارتهاي
شيرين انتظار
است شجاع روزنامهنگاران نيازمند جامعه
فرهنگي مراكز استفادهكنندگان درصد 68
هستند بانوان
دادرسي آيين:كشور زندانهاي سازمان رئيس
است تدوين حال در
اطفال دادگاههاي
جان 16 اتوبوس ، يك آتش سركش شعلههاي
گرفت را مسافر
يونان روزنامهنگاران يكروزه اعتصاب
مطبوعات عكاسان صنفي انجمن مديره هيات
شدند انتخاب ايران
اجتماعي - فرهنگي كوتاه اخبار
بيد درخت شاخه مثل
و گرفتاريها از بنشيني كه هركس دل درد پاي روزها اين
از گله تحصيلكرده و باشد جوان اگر.ميزند حرف مشكلات
حقوق كمي از عيالوار و باشد كارمند اگر ميكند ، بيكاري
ولي.بازار كسادي از صاحبكار و باشد كاسب اگر و مينالد
داشته سلامت جان آدم و باشد همينها گرفتاريها كاش اي
هرقدر و باشد خوب آدم مادي اوضاع كه چقدر هر چون.باشد
بدن جاي يك ولي باشد داشته رونق كار و كسب بازار كه هم
در كه بگذريم البته.است تمام كار باشد شده دردي گرفتار
درد طاقت خيلي يكي.نيستند يكجور آدمها هم مورد اين
وصيت فكر به ساده سرماخوردگي يك با يكي و دارد كشيدن
.برميدارد استغفار به دست و ميافتد كردن
و ندهم مريضي به تن باشد تاممكن كه ميكنم سعي من خود
درمان گرفتار كه ميچسبم حسابي را پيشگيري معروف قول به
و ميرود دست از اختيار عنان وقتها گاهي معالوصف.نشوم
ميگيرد تصميم و ميكند شورش نحيف بدن اين از جايي يك
هستم نيز اندام لاغر كه را بنده و بكند سر تنهايي ساز
.بزند زمين
كه ميگيرد ياد انسان باشد گذشته آدم از سني وقتي البته
رفتار آنيك اعضاي با و بيايد كنار بدنش با و خود با
اصلا.كجاست كار عيب كه بفهمد و باشد داشته مسالمتآميز
ميشود متوجه بشناسند را خودش بدن كه كند سعي انسان اگر
كه است ماشين يك استخوان و گوشت و پوست مجموعه اين كه
و است شده پرچ هم روي يا شده پيچ هم به يا مختلفش قطعات
فرمان و دارد نياز آب روغنو ماشين كه جوري همان
را خودش مخصوص اعضاي و خودش نظم هم آدميزاد بدن ميخواهد
مكانيك خودش بدن ماشين براي انسان كه است اين مهم.دارد
ياد انسان بود آدم دست توي بدن اگر البته و باشد خوبي
كدام به و كاريبكشد چه اعضايش كدام از كه ميگيرد
يك وقتي ما اينكه الابدهد استراحت چقدر و كي قسمتش
را وسيله زود افتاد كار از سواريمان ماشين قسمت
يك وقتي ولي خبره مكانيك يك پيش ميبريم و ميخوابانيم
اخطار اين صداي ما گوش ميدهد خستگي اخطار بدن از قسمت
.بيافتد جدي اتفاقي اينكه تا نميشود را
سرعتي هر با نميشود و دارد مقاومتي هم بدن اين بالاخره
و برد راهش توقف بدون كه نميشود باز و راند را آن
ما كه بفهمد بدن و باشد اينجوري وقتي خوب نكرد ، تعميرش
يك نميدانيم را قدرش و بكشيم كار او از ميخواهيم فقط
.بدهد آدم دست كار و بزند لنگي جايي يك كه ميكند كاري
اول بايد ما كه شده نقل هيمالياييالاصل حكيم بوداي از
اگر يعني بگرديم درد منشا دنبال به بعدا بشناسيم را درد
در قلب گرفتچون درد سينهاش قفسه راست قسمت آدم مثلا
قلبي مرض كه باشد اين ذكرش و فكر تمام نبايد است مهم بدن
بايد انسان و گفتهاند چپي و راست بالاخرهاست گرفته
.نشود گم كه باشد بلد خوب را جهتيابي هميشه
باشد داشته غلط نشاني آدم كه اين يعني چه؟ يعني شدن گم
بايد اول است گفته بودا اينكه.بدهد غلط نشاني كسي به يا
براي نشناسيم را درد اگر كه است اين براي بشناسيم را درد
بيراهه به درمان كار در و ميگيريم غلط نشاني آن ، درمان
دبيرستان در كه ما رياضيات معلم بخير يادش.ميرويم
.است مساله حل نصف مساله صورت فهم ميگفت
داشتم.زمانه و دور اين آدمهاي گرفتاريهاي به برگرديم
ما و دارد ماشينسواري با مشابهت انسان بدن كه ميگفتم
ميكنيم استفاده خود فلزي مركب از كه دقتي همان با بايد
هم استخوانيمان و گوشت مركب بر بايد ميرسيم آن به و
.باشيم داشته را وسواس و دقت همان
ولي دارند قديم مدل ماشين يك كه ميشناسيم را خيليها ما
با بعضي ولي ميروند دراز و دور مسافرتهاي به آن با
از وقتي.ندارند را كار اين جرات بالا مدل نوي ماشينهاي
اختلاف اين حكمت كه بپرسي تجربه با وارد استادكار يك
ولي كرده نگهداري ماشينش از خوب اولي كه گفت خواهد چيست
.كرده رانندگي كتاب و بيحساب دومي
تن اگر كه كنند فكر بعضيها شايد مقدمه اين از بعد حالا
كار در مشكلي ديگر بود جور انسان كسب و كار سالمو آدم
!دارد طلب چقدر دنيا اين از آدم مگر.نيست
آن و دارد اما يك ولي است درست حرف اين ميكنم عرض من
كه چيزي همان يعني.است سربراه اولاد و خوب فرزند داشتن
.صالح ولد گفتهاند قديميها
و باشد نداشته حرف ماليش وضع انسان كه كنيد تصور شما
مشكل و استخدام و كار نگرانيباشد جورجور جسمياش اوضاع
و باشد داشته ناجور بچه يك ولي باشد نداشته خرج و دخل
كه باشد داشته اينجور بچه تا چند يكي جاي به اگر البته
.واويلا
يك ميزنيم ناجور فرزند از حرف بزرگترها ما وقتي البته
.ميكنند برداشت ديگر چيز نوعا بچهها ولي ميفهميم چيز
يك يا حرفنشنو بچه يك با كه آمده پيش شما براي حتما
مشاجره درگير خودتان نارنجي نازك دختر يا درسنخوان پسر
.باشيد شده لفظي
نگه را آدم حريم بچهها و بود ديگري جور وضع درگذشته اگر
خودتان بچه به شماشده عوض وضع جدا حالا ميداشتند
چون بابا ميدهد جواب نميخواني؟ درس چرا آخر ميگوئيد
فرزند به پدر توجهكردن.جوابيه چه اين !نميرسيد من به
بچه وقتي اينكه نه مگر دارد او درسخواندن به ربطي چه
او به پدر چه حالا است درسخواندن كارش مدرسه به رفت
.نكند چه و بكند توجه
كار در چرا بابا ميگوييد خودتان دخترخانم به مثلا يا
مگرخود بابا ميدهد جواب نميكني كمك مادرت به خانه
پدري آخه نشنيده چيزهاي بحق !ميكنيد كمك چقدر شما
و منزل توي مادر كار و بيرون پدر كار.مادري و گفتهاند
.شوهرداريست دوره ديدن و مادر به كمك دختر كار
اينكه يا است خوب اينجوري بچههاي داشتن شما نظر به حالا
متوسط ماليش وضع مثلا و باشد داشته شنو حرف بچههاي آدم
باشد؟
و حلقهها يك خودشان براي جوانها روزها اين البته
ميآيد آنها سر به بلايي هر من نظر به كه دارند جمعهايي
علاقهمندم خيلي كه من.است جوانانه محفلهاي اين توي
خانم ، قول به و ميفهمم را آنها حرف كنند فكر بچههايم
به رفتم پسرم اصرار به پيش هفته بزنم ، جاي جوان را خودم
او بچگي دوران همبازي تولد روز واقع در كه ميهماني يك
جمع به چشمم و شدم وارد كه وقتي.نميكنيد باور شما.بود
دانشجوهاي هم نوعا كه افتاد بچهها اين نفري پانزده ده
واقعي مد سالن يك كه ديدم دانشگاهند ، دوم و اول سالهاي
مد بلكه.آرايش يا لباس مد سالن نه وليدادهاند تشكيل
اين پيش كه ساعتي سه دو و ؟!نوار و كتاب و روزنامه
ما عالم با آنها دنياي اصلا كه فهميدم تازه بودم بچهها
كتابهاي يكيبود نو شعر علاقهمند يكيدارد فرق
حرف شهروندي حقوق و آزادي از يكي.ميخواند را روشنفكري
او به نسبت جامعه وظيفه و جوان نسل از ديگر آن.ميزد
گذاشته را شاعري شعر نوار ديگري آن بالاخره و ميزد حرف
ميشناسم را مولانا و فردوسي و حافظ و سعدي كه من كه بود
هم را جوان شاعر اين اسم حتي دارم ارادت آنها همه به و
!!بودم نشنيده
براي را داستان بخوابد رفت پسرم و خانه به آمدم كه شب
عجيبي دنياي چه بچهها اين خانم گفتم و كردم تعريف خانم
با امروز كه ساعتي سه دو.كردهاند درست خودشان براي
حرف به گوشدادن جز زدند حرف چيز همه از بودم پسرم
آينده حرف همهاش و والدين مقابل در حرفنزدن و بزرگترها
وقتي و داريم گذشتهاي يك ما كه انكار نه انگار زدند را
چشمهاي توي راست خودمان آقاي سعيد همين كردم اعتراض من
ديروز براي كه ما گذشته كه گذشته بابا گفت و كرد نگاه من
فكر گذشته به فقط آدم كه بود قرار اگر نميكنيم زندگي
پسر گفتم !!جلو نه ميداد قرار پشتش را چشمهايش خدا كند
درخت ميشوديك مگر آدمهاست ريشه گذشته.حرفيه چه اين
زمين توي ريشه ولي باشد داشته قوي ساقه و باشد سرسبز
تولدش روز كه سعيد دوست همان تعجب كمال با.باشد نداشته
شما مال ريشه كه بدهيد اجازه شما سعيد باباي گفت بود
.نميشود اينكه پسرم گفتم.باشيم برگ و شاخ فقط ما باشد
!!بشود كه ميكنيم سعي ما گفت
فهم كه نميگوييد شما مگر لازمه بچه تربيت داد جواب خانم
.است مساله حل نصف مساله صورت
و است رياضي مساله يك مثل شما پسر كه كنيم ، فرض خوب
بايد اول كه گفته نميگوييدبودا شما مگر كه داد ادامه
هم بچهها بالاخرهرفت درمان دنبال يعد شناخت را درد
بدهيم گوش را آنها حرف اول كنيم سعي بايد مادارند درد
ممكن ما صورت اين غير در بگرديم حل راه دنبال به بعدا
گذشته ، به ما از سني كه را ، خودمان مشكلات راهحل است
گفتم.نكنند قبول آنها كه است طبيعي و كنيم تجويز آنها
و كنيم رها را زندگي و كار كه بيكاريم ما مگر خانم
خوب ، گفت و خنديد خانم.كنيم گوش بچهها حرف به همهاش
را خودشان راه آنها.ندارند حرفي كه بچهها نكنيد گوش
ميفرماييد يعني گفتم. را خودتان راه شما و ميروند
و زد لبخندي خانم.كنيم صفآرايي و جبههبندي خانه داخل
من مادرهاست كار بچه تربيت كه گفتهايد بارها كه شما گفت
.بزن بستان ميزني بهتر تو گردارم را عقيده اين هم
بلد اگر.ساززنم من مگر.است فرمايشي چه اين خانم گفتم
من حرف به بچهها كه نميكشيد اينجا به كار كه بودم
نبايد بچه و گفتهاند پدري.گفتهاند بزرگي آخر.نروند
.بدهد جواب و بايستد پدرش صورت توي
گفت بود كرده در كوره از مرا بيشتر خونسردياش كه خانم
به زمين مگر.داد را شما جواب شما بچه و آمديم حالا خوب
و گوشت از و است آدم تن پاره بچه بالاخره.رسيده آسمان
.كنيم بپا شر پاسخگوئي اين براي كه نميشود.آدم خود خون
توي ميرفتيد نبايد امروز شما ميكنم فكر من آقا اصلا
در قدري يك اينكه جاي به رفتهايد كه حالا و جوانها جمع
بهانهجوئي داريد كنيد تجديدنظر خودتان پدرانه باورهاي
پسرم بودكهسعيد نشده تمام خانم جمله هنوز.ميكنيد
سعيد گفت شده؟مادرش خبري بابا گفت و بيرون آمد اطاق از
من كه سعيد و دوستت تولد توي بردي را بابا بودي بيكار
گفت كرد خواهد حمايت مادرش از معمول ميكردمطبق فكر كه
خوشحال من دوستهاي همه چون شد خوب خيلي اتفاقا مامان
گفت خانم.زد حرف گذشته به راجع پدر وقتي خصوص به شدند
!!داده آب به گلي دسته چه كه بگو پدرت به و بيا خودت پس
.منزل ميرسم زودتر كمي فردا دارم درس من گفت سعيد ولي
.ميكنيم صحبت هم با علاقمندبود بابا اگر
فردا حالا كه نبود كافي ديروز جلسه عذاب گفتم دلم توي
فكر كه يكقدري ولي.كنم بحث و جر آقا سعيد با بنشينم
بچه با كردن صحبت بالاخره حسابي مرد گفتم خودم به كردم
حاضر اين از دست و بياد راه شايد.ندارد عيبي كه آدم خود
دريا به دل فردا گرفتم تصميم كه بود اين.بردارد جوابي
.آقا سعيد صحبت پاي بنشينم و بزنم
راحت كه ديگر شبهاي برخلاف رفتم رختخواب به كه شب
خوابيدم دقيقهاي چند اگر يا نبرد خوابم يا ميخوابيدم
ميرفت داشت سعيد كه بعد روز و ديدم كابوس همهاش
و است سبكتر قدري كارم امروز من جان سعيد گفتم دانشكده
با قدري ميآيي زودتر هم تو اگر دارم آزاد وقت ساعتي چند
كدام از آفتاب بابا گفت و خنديد سعيدميزنيم حرف هم
افتخار و كرديد حساب آدم را ما شما كه درآمده طرف
!!كشيده عشقم پسرم گفتم بشويم همصحبت كه ميدهيد
سعيد تابودم رسيده او از پيش من ولي آمد ساعت 4 سعيد
ما جلوي گذاشت داغ چايي تا دو و ميوه بشقاب يك خانم رسيد
.نباشي خسته سعيدجان گفت و
پسرم با صحبت در اولينبار براي.بود عجيبي حالت
داشتم را حالتي همان درست و كنم شروع كجا از نميدانستم
داشتم سعيد مادر از خواستگاري روز پيش سال پنج و بيست كه
.نميكردم جرات هم و بزنم حرف ميكشيدم خجالت هم يعني
پس درس بايد حالا و امتحانم جلسه در كه ميكردم احساس
ميهماني از بابا گفت سعيد كه بودم فكر اين توي بدهم
گفتم.بود چطور گفت.پسرم آره گفتم.آمد خوشتان ديروز
.آمد خوشتان بيشتر چيزي چه از گفت.بود تنوعي بالاخره خوب
گفت.كردم تعجب بيشتر چيزي چه از بپرسي است بهتر گفتم
و روزنامه همه آن تنوع از پسرم گفتم.چيزش چه از خوب
گوش و ميخوانيد را چيزها اين كه شما خوب.نوار و كتاب
چهرهاش كه سعيد.بخوانيد درس ميكنيد فرصت كي ميكنيد
قسمتي لااقل يا درسه خودش اينها بابا گفت بود شده شكفته
براي بابا گفت. زياد اينقدر چرا ولي بله گفتم.درسه از
گفتم.ميگويند را واقعيات از قسمت يك هركدام اينكه
چيزها اين كه ما مگر.است ديگري چيز زندگي واقعيت پسرم
بلند صداي با خانم لحظه اين در.نشديم آدم نداشتيم را
خريده بابا كه را تازه گياه اين جاي گفتم جان سعيد گفت
گفت خانم.داره عيب چه مگر خانم گفتم من.نكن عوض اينقدر
روز هر آنرا جاي اگر است حساس گياه اين گفته گلفروش
حق به گفتم.ميشود پژمرده و ميكند قاطي گياه بكنيد عوض
سعيد.دارد حساسيت گياه مگر !!چه يعني.نشنيده چيزهاي
احترام احساسش به بايد دارد احساس هم گياه بابا بله گفت
!!ميشه پلاسيده وگرنه بگذاريم
خواب از كه انگار بود سرد آب دوش يك مثل سعيد حرف اين
سعيد خود حرف اين گفتم خودم پيش باشم شده بيدار طولاني
كتابها و روزنامهها همان توي را حرفها اين حتما.نيست
!خوانده
در رفت سعيد و درآمد صدا به در زنگ كه بودم فكر اين توي
تابلوي يك با شد وارد بزرگم دختر پرستو.كرد باز را
جا اينكه مثل و كرد تعجب هستم منزل كه ديد وقتي و نقاشي
گفت.چيه اين گفتم.مياد خوشتان بابا پرسيد باشد خورده
كه من گفتم.خريدم نقاشي نمايشگاه رفتم آبرنگه كار بابا
.شعره خط يك اين بابا گفت.هست چي بگو حالا نميفهمم چيزي
خط يكبابا چرا گفت.نميشه شعر كه تابلو دخترم گفتم
.كنيد دقت كم يك شما شعره
صورت به كه است مو شاخه يك ديدم كردم دقت وقتي
رشته رشته شاخه بدن و بود شده كشيده بلند اغراقآميزي
.داشت سرخرنگ حالت رشتهها از هركدام و بود
و رشته رشته كه ميبينم مو بلند ساقه يك فقط كه من گفتم
شاخه اين ميكنه فكر آدم كه شده كشيده طوري و رنگه سرخ
گفت پرستو.كنه پيدا ادامه بينهايت تا ميخواد دلش
برگ يك و جيبش توي كرد دست ناگهان و درسته پدر آفرين
اين تجسم نقاشي اين گفت تابلو نقاش گفت و درآورد را كاغذ
:شعره
مغان كار رسيد پايان به كه مبر گمان
است تاك رگ در ناخورده باده هنوز
گفتم خودم به و ميگه راست دخترم ديدم كردم دقت وقتي
و باغ يك توي رفته شعر اين سرودن موقع شاعر كه نكند
.سروده شعر احساس با اينقدر و بلند تاك يك پاي نشسته
و شده درست زبان حركت از شعر بابا كه داد ادامه پرستو
بيان را انسان نهفته احساسات دو هر و قلم حركت از نقاشي
بابا گفت.خريدي را اين چرا حالا خوب گفتم.ميكنند
را منظور يك ميشود وقتي كه بدم نشان شما به ميخواستم
.ميزنيم حرف يك درواقع هم شما و من شايد كرد بيان دوجور
را حرفها همه ميكنيد فكر كه است اين در شما اشكال فقط
.ميكنيد رفتار ديروز مرد يك مثل و زد گذشته در ميشود
فكر اينهكه سعيد و شما اشكال و گفتم بلافاصله هم من
مگر اصلا.بكند نگاه جلو به آدم بايد فقط كه ميكنيد
!نميكنين نگاه عقب آئينه به شما رانندگي موقع
زود امروز شما و من پدر گفت و ما بحث توي پريد سعيد
من.بزنيم حرف چيزها همين به راجع كه خانه آمدهايم
گفتم.بفهميد را ما حرف داريد دوست شما كه فهميدم ديروز
امروز نيست معلوم زديم حرفي يك ديروز ما حالا خان سعيد
اين مهم نيست مهم اين بابا گفت پسرم.باشد ديروز مثل
ما با كه كرديد قبول بالاخره شما مدتها از بعد كه است
ما به شما.مهمه خيلي پرستو و من براي اين.بزنيد حرف
بايد قبل مدتها را كار اين كه بگذريم گذاشتيد احترام
.ميكرديد
هرچه گرفتم تصميم.بود پراحساس و زيبا خيلي سعيد حرفهاي
همينطور.درنرم كوره از و كنم تحمل گفتند خواهرش و او
مرا چشمهاي خواب بالاخره تا.كرديم بحث شب تمام و شد هم
.بخوابم كه رفتم و بكنم ختم را بحث گرفتم تصميم و گرفت
همين از و بود آموزنده خيلي من براي روز جلسهآن
احساس.گرفتم ياد چيزها خيلي حاضرجواب و چموش بچههاي
بخوابم ميرفتم كه وقتي و شدهام متولد تازه كه كردم
با شما پدر نگفتم بچهها ميگفت سعيد به خانم كه شنيدم
و.نميشه باورم مامان آره گفت سعيد و دارد فرق بقيه
شاخه مثل و شده پير پدرتان كه درسته كه داد ادامه خانم
بايد هم شما ولي كرد خمش بهراحتي كه نيست بيد درخت جوان
.باشيد بلد را نرمكردنش راه
و چندين خوشخط همكار از رفتم كارم محل به كه بعد روز
:بنويسد درشت زيبايش خط با كردم خواهش چندسالهام
شاخه مثل فرزندانش مقابل در بتواند بايد سني هر در پدر"
".بشود خم بيد درخت جوان
كارم ميز روي شيشه زير گذاشتهام را نوشته اين آنروز از
و كار شروع موقع يكبار ميخوانم آنرا بار دو روز هر و
.منزل به رفتن موقع يكبار
مودب امير
فردي بين روابط در كلامي مهارتهاي
افكار ، به راجع ميتوانيد كه هستيد داوري بهترين شما
اين بنابر.كنيد قضاوت رفتارهايتان و خواستهها احساسات ،
صادقانه و درستي به را خود اجتماعي و شغلي وظايف وقتي
قضاوتهاي و داوريها نگران نيست لازم ميدهيد ، انجام
باشيد ديگران
غيرمنطقي باورهاي
.دهم قرار اولويت در را خود نيازهاي كه است خودخواهانه -
.كند اشتباه كاري انجام در انسان كه است آور خجالت -
من پس ميدانند ، احساساتمراغيرمنطقي ديگران اگر -
.شدهام روحي مشكل دچار واقعا
.كنم مخالفت ديگران عقايد با كه نيست درست -
.باشم داشته دليلي رفتارم و احساسات براي بايد هميشه -
.نگهدارم راضي خود از را ديگران هميشه بايد من -
منطقي باورهاي
قرار اولويت در نيازهايم اوقات گاهي كه است من حق اين -
.گيرد
.كند اشتباه اوقات گاهي است ممكن كسي هر -
احساسات به راجع ميتوانم كه هستم كسي بهترين من -
.كنم قضاوت درونيام
مخالفت صادقانه طور به اوقات گاهي كه است من حق اين -
.كنم ابراز را خود
ديگران به رفتارم و احساسات خاطر به نيستم ، مجبور من -
.دهم توضيح
هميشه ديگران باشم ، داشته توقع كه است غيرواقعبينانه -
.باشند راضي من از
قرار شرايطي در ديگران با خود روابط در تاكنون آيا
بخواهد سلطهجويانهاي طرز به مقابل طرف كه گرفتهايد
كه اين وجود با و كند؟ تحميل شما رابه خود نظر و عقيده
حقانيت و عقيده از دفاع به قادر است باشما حتي ميدانيد
ميكنيد ، رفتار چگونه موارد گونه اين در نباشيد؟ خود
و شدهايد واقع بيعدالتي و ظلم مورد ميكنيد فكر مسلما
خشمگين يا دهيد ، نشان خود از متفاوت واكنش سه است ممكن
يا ،(كلامي پرخاشگري)ميكنيد حمله مقابل طرف به و شده
و افسرده يا و ميگريزيد موقعيت از و شده ترس دچار
اين از هيچيك متاسفانهميكنيد عقبنشيني و شده نااميد
مورد هدف به را شما و نيستند موفقيتآميز و كارساز روشها
.نميرسانند نظرتان
را گفتاري شيوه مهم ، بحثهاي و مذاكرات در ميبايست شما
و خشونت بدون و منطقي طرز به بتوانيد كه كنيد انتخاب
حد در و كرده بيان را خود عقايد و خواستهها پرخاشگري
روانشناسان.آوريد دست به را نظرتان مورد نتايج امكان
عقايد قاطعانه و جسورانه بيان را گفتاري شيوه اين
و كلامي مهارتهاي كسب آن به دستيابي راه و مينامند
.است جسارتآموزي
و درستي به را نيازهايش و خواستهها نيست قادر كه فردي
دريافت مناسبي پاسخهاي نتيجتا كند ، بيان صراحت
خواستهها ارضاء عدم و نيازها شدن سركوب لذا نميدارد ،
بسا چهميكند رفتاري و ذهني مشكلات انواع دچار را فرد
تبعيضها ، انحرافات ، بزهكاريها ، از بسياري ريشه كه
رواني اختلالات از بسياري و ديگركشي و خودكشي جداييها ،
صحيح و منطقي بيان در انسان ناتواني ديگر ، رفتاري و
دريافت عدم و اجتماعيخويش و رواني نيازهاي و خواستهها
.است نيازها اين به مناسب پاسخهاي
صحيح بيان براي روانشناسان شد ، اشاره قبلا كه طور همان
را آموزي جسارت و كلامي مهارتهاي كسب عقايد ، و خواستهها
جرات ، و نفس به اعتماد معناي به "جسارت".ميكنند پيشنهاد
از افراد برخي كه است شخصيتي صفتي روانشناسان نظر از
صفاتي مثلهستند صفت آن فاقد ديگر برخي و برخوردارند آن
ديگر عدهاي اما...و خست درونگرايي ، برونگرايي ، همچون
حقوق و احساسات بيان توانايي" را جسارت روانشناسان ، از
است آموختني رفتاري جسارت ديدگاه اين از.ميدانند "شخصي
را مهارت اين كسب اجتماعي و فرهنگي شرايط ميبايست و
جامعه وآموزشي فرهنگي نظام راستا اين درآورد فراهم
اوليه سالهاي همان از افراد كه باشد گونهاي به بايد
خود و شده آگاه خود اجتماعي و فردي حقوق به نسبت زندگي
.بدانند آن احقاق به موظف را
ميكنند ، صرفنظر خود قانوني حقوق از آساني به كه افرادي
طرف سلطهجويي و خود سلطهپذيري و بيعدالتي موجبات
و سلطهجويي ويژگي دو حقيقت در.ميآورند فراهم را مقابل
به كه هستند اجتماعي -رواني بيماريهاي سلطهپذيري ،
بيمار را اجتماعي نظام و كرده سرايت جامعه كل به تدريج
و مطلق حاكم و سلطهجو عدهاي جوامعي چنين در.ميكند
كسي گفت ، بتوان شايد.ميشوند منفعل و سلطهپذير عدهاي
دو هر ميپذيرد را ظلم آساني به كه كسي و ميكند ظلم كه
.مقصرند
رفتار جسورانه موقعيتها برخي در افراد همه تقريبا
كاملا است ممكن ديگر موقعيتهاي در كه حالي در ميكنند ،
آماده جسارت ، آموزش از هدف.كنند عمل منفعلانه و ناتوان
موقعيتهاي به قاطعانه و جسورانه واكنش براي افراد ساختن
رفتارهاي كاهش و جسورانه رفتارهاي افزايش يا زندگي مختلف
افراد اوقات گاهي متاسفانهاست پرخاشگرانه و منفعلانه
بيان براي و شده اشتباه دچار جسورانه رفتارهاي شناخت در
نشان خشونتآميز و پرخاشگرانه رفتاري خود عقايد قاطعانه
دشمني ، را جسورانه رفتار عدهاي ديگر سوي از.ميدهند
كه حالي در.ميدانند كارشكني و بيادبي بياحترامي ،
و دشمني نه و است خشونت و پرخاشگري نه جسورانه ، رفتار
پا زير بدون فرد آن طي كه است رفتاري بلكه كارشكني ،
كمرويي بدون ميكند ، دفاع خود حق از ديگران حقوق گذاشتن
ميكند بيان را خواستههايش و عقايد احساسات ، دستپاچگي و
انتقاد يا تمجيد و تعريف از اعم را ديگران عقايد و
پسنديده صفات و كرده انتقاد ديگران از صادقانه ميپذيرد ،
با ارتباط در وقتي ميدهد ، قرار تحسين مورد را آنان
مقابل طرف از خجالت ، احساس بدون است ، ابهام دچار موضوعي
مورد كند احساس اگر بدهد ، بيشتري توضيح كه ميخواهد
خود موقعيت از شجاعت و جسارت با گرفته قرار بيعدالتي
ديگران غيرمنطقي خواستهاي در مقابل در و ميكند دفاع
موقعيتهاي در جسور فرد كه آن خلاصه.بگويد "نه" ميتواند
برخوردار بيشتري آرامش از كلي طور به و موفقتر اجتماعي
.است
در اساسي تكنيكهاي از برخي به خلاصه طور به اكنون
به و تمرين با.ميپردازيم جسارتآموزي و كلامي مهارتهاي
اندازه تا خود ارتباط در ميتوانيد مهارتها اين كارگيري
تمرين براي قدم اولين.كنيد عمل موفقتر توجهي قابل
باورهاي تغيير و شناخت جسارتآموزي ، و كلامي مهارتهاي
در.است منطقي و معقول باورهاي به آنها تبديل و غيرمنطقي
منطقي شكل همچنين و غيرمنطقي باورهاي از برخي به زير
:ميشود اشاره آنها
كه هستند غيرمنطقي باورهاي اينها ميبينيد ، كه همانطور
از را ما و شده آموخته ما به كليشهاي و سنتي شكل به
اصل.ميدارند باز قاطعانه و جسورانه رفتارهاي بروز
اين به قلبي باور و اعتقاد جسورانه ارتباط در زيربنايي
راجع ميتوانيد كه هستيد داوري بهترين شما كه است واقعيت
.كنيد قضاوت رفتارهايتان و خواستهها احساسات ، افكار ، به
و درستي به را خود اجتماعي و شغلي وظايف وقتي اين بنابر
و داوريها نگران نيست لازم ميدهيد ، انجام صادقانه
.باشيد ديگران قضاوتهاي
دچار آن در كه را موقعيتهايي ميبايست شما دوم مرحله در
آن.كنيد ميشويد ، مشخص نفس به اعتماد عدم و دستپاچگي
كنيد ، توصيف جزئيات تمام با و دقيقا را موقعيتها
را شما چيزي چه دقيقا و وقت چه كسي ، چه مقابل در مثلا
كليه با را نظر مورد صحنههاي سپس ميكند؟ دستپاچگي دچار
آيد ، پديد شما در است ممكن كه بدني واكنشهاي و احساسات
شكم عضلات در انقباض تنگي ، نفس صدا ، لرزش بدن ، لرزش مثل
ساخته مجسم ذهن در..و شديد عرق بدن ، ديگر ماهيچههاي و
تمرينهاي و عضلاني آرميدگي تكنيكهاي از استفاده با و
.سازيد آرام را خود تنفسي
براي دقيقا ابتدا را خواستههايتان و نيازها اكنون
ارتباط در و كسي چه مقابل در ببينيد و كنيد مشخص خودتان
و زمان سپس.كنيد رفتار جسورانه ميخواهيد موضوعي چه با
نظر مورد موضوع به راجع كردن صحبت براي را مناسبي مكان
را خود عقايد و افكار احساسات ، .كنيد تعيين مقابل طرف با
از.كنيد بيان آرامش كمال در و صراحت با دقيق ، طور به
خواسته كنيد سعي.كنيد استفاده پرمحتوي ولي كوتاه جملات
ناشي مثبت پيامدهاي و كرده مطرح پيشنهاد صورت به را خود
پذيرش عدم از ناشي منفي پيامدهاي و پيشنهاد آن پذيرش از
شما چك اگر":مثال كنيد ، گوشزد مقابل طرف به را آن
شما با نقد پول با فقط بعد به اين از بخورد برگشت مجددا
را مقابل طرف شخصيت كردن صحبت هنگام در ".ميكنيم معامله
خواستهتان تنها بلكه ندهيد ، قرار قضاوت و ارزيابي مورد
سازنده انتقاد به ميل كه صورتي در يا و كنيد بيان را
كل نه دهيد قرار انتقاد مورد را مقابل طرف رفتار داريد ،
كه كنيد مطرح را خواستههايي و ها پيشنهاد.را او شخصيت
.نشود مقابل طرف مقاومت باعث تا باشد امكانپذير و منطقي
عملي به قادر كه وقتي خصوص به بپرهيزيد ، كردن تهديد از
كردن صحبت به مشغول كه مدتي تمام در.نيستيد آن كردن
خارج ذهنتان از اصلي هدف و خواسته باشيد مراقب هستيد ،
و (بنشينيد راست)بايستيد راست كردن صحبت هنگام در.نشود
گوش مقابل طرف حرفهاي به دقيقا نگهداريد ، بالا را سرتان
او چشمهاي در مستقيما دريابيد ، را او نظرهاي و دهيد
وتن صحبت طرز كنيد ، صحبت قاطعيت و صراحت با و كنيد نگاه
حالتهاي و ژستها از باشد ، نداشته ملتمسانه حالت شما صداي
.كنيد استفاده خواستههايتان بر بيشتر تاكيد براي چهرهاي
به و نيست شما پيشنهاد پذيرفتن به حاضر مقابل طرف وقتي
خود خواسته ميزند ، باز سر آن پذيرش از مختلف بهانههاي
و بارها و درآورده فشرده و كوتاه جمله يك صورت به را
شد ، عصبانيت يا خشم دچار مقابل طرف اگر كنيد ، تكرار بارها
آرام را او كنيد سعي بلكه نكنيد ، مقابله او خشم با
گاهي.كنيد موكول ديگري زمان به را صحبت ادامه و ساخته
مورد موضوع از شوخي و خنده با ميكنند سعي افراد اوقات
فضاي و نخوريد فريب موارد گونه اين در بروند ، طفره بحث
مجددا را خود خواسته و كرده خارج شوخي حالت از را بحث
مقابل طرف اگر.كنيد بيان آرامش با ولي جدي طور به
با كنيد سعي داد ، قرار حمله و انتقاد مورد را شما شديدا
بايد البته دهيد ، پاسخ را انتقادهايش طنزگونهاي حالت
.باشد نداشته تمسخرآميز حالت شما بيان باشيد ، داشته توجه
مورد هدف به كه دهيد ادامه جايي تا را تكنيكها اين
و احترام اصل گفتوگو مراحل تمام در و يابيد دست نظرتان
.باشيد داشته نظر مد را متقابل درك
ميرهاشميان حميرا:مترجم
شيرين انتظار
چه من خداي شد ، دوخته خيابان وسط به نگاهها همه يكباره
قرمز و سفيد ميخك و گلايل گلهاي با خيابان تمام !ميديدم
بود شده تزئين
چشمم به خواب اصلا.بودم كشيده دراز رختخواب در
ديگر انگار داشتم ، خاصي اضطراب و دلهره و هيجان.نميآمد
.نداشت مفهومي و معني برايم خواب نام به واژهاي
غفلتها گذشته ، بيخبرهاي كه ميخواست دلم شايد نميدانم ،
و كنم جبران شب بيخوابي رابا زندگيام طولاني خوابهاي و
كنم ، پيدا دست آن به واقعيت عالم در نميتوانستم چونكه
سينمايي پرده مانند ذهنم.بودم سپرده افكارم به را خود
اين با ميبست ، نقش آن روي بر افكارمختلف كه بود شده
گاهي.نميكرد دنبال را مشخص هدف يك افكارم كه تفاوت
وقايع و رخدادها گاهي مختلف ، چراهاي و دور گذشتههاي
دلانگيز و روحبخش نواي.ميشد نمايان آن روي بر نزديك
دعا و خدا با نياز و راز از پس آورد ، خود به مرا اذان
و بود زده سپيده.كردم نگاه بيرون به پنجره از همه ، براي
كم كم خورشيدبود آمده بيرون شب تاريك دل از روشن صبح
چه.ميكرد نمايان را خودش حقيقي گرمي و روشنايي داشت
ميكردم احساس عجيبيداشتم ، حال.بود صادقي و زيبا صبح
به و شديم حاضر همه صبحانه از پس.شدهام متولد تازه
سر پشت را فرعي خيابان و كوچه چند بايد.رفتيم خيابان
راه طول در.ميرسيديم اصلي خيابان به تا ميگذاشتيم
روز خداياامروز.ميكرد خطور ذهنم از زيادي سوالهاي
اتفاقي چه ميآيد وقتي.ميآيد حتما امروز.است موعود
كجا به بيايد اگر راستي ميكنند؟ چكار مردم ميافتد؟
.بود كرده پيدا عجيبي جوش و جنب شهر.ميكند چه و ميرود
ساعت ، آسمان ، خورشيد ، روز ، .بود شده دگرگون چيز همه
به دستهدسته مردم.آدمها حتي و ثانيهها دقيقهها ،
مرد ، و زن بزرگ ، و كوچك جوان ، و پير ميآمدند ، خيابان
جمعيت چه من خداي.رسيديم اصلي خيابان به.همه و همه
جلب را توجهم كه چيزي اولين انبوه ، جمعيت اين در !انبوهي
بازوبندهاي با هم دست در دست كه بودند مرداني كرد ،
و بودند ايستاده جمعيت پيشاپيش سبزرنگي و متحدالشكل
به لحظه.بود بازوبندهايشان زينت "استقبال كميته" جمله
انسانها از خروشاني رودهاي.ميشد افزوده جمعيت به لحظه
با ميپيوست ، ديگر منتظران بيكران درياي به كه بود
را سرما هيچكس ولي سرد ، هم هوا و بود بهمن ماه اينكه
.بود بخشيده مردم به خاصي گرماي ديدار ، شوق.نميكرد حس
در تازهاي خون و شده دميده شهر كالبد در اي تازه روح
.بودند شده محبت يكپارچه همه.بود جاري مردم رگهاي
عمر يك كه واژههاييصميميت و صفا دوستي ، و صفا يكپارچه
عمل در و خود چشم به الان و بوديم خوانده كتابها در تنها
عشق فضاي در كه انتظاري است ، شيريني انتظار چهميديديم
منتظر بيصبرانه همه.باشد يكرنگي و يكدلي دوستي ، و
ميخواستاوج كسي هر.بودند كردن محبت تشنه همه.بودند
براي.برساند اثبات به را خود صميميت و صفا همدلي ، عشق ،
و شربت يكي شيريني ، يكي و ميكرد پخش گل يكي كه بود همين
...و پنير و نان يكي و نقل يكي شكلات ،
چه من خداي شد ، دوخته خيابان وسط به نگاهها همه يكباره
قرمز و سفيد ميخك و گلايل گلهاي با خيابان تمام !ميديدم
تمام دقيقه چند عرض در.نبود كردني باور.بود شده تزئين
مسير.شد پوشيده گل از ميكرد ، كار چشم كه جايي تا مسير
مقاوم ، مبارز ، ايمان ، با اسوهاي بود قرار كه راهي و
يك ويژگيهاي تمام با مردي خلاصه بتشكن ، و گذشت با صبور ،
.بگذارد قدم آن در داشت خدايي روح كه انساني كامل ، انسان
ديداري.ميگويم سخن مهم ديدار و استقبال و انتظار آن از
بهمن شكوهمند12 روز ميشد ، تازه دوري سال از16 پس كه
و جاوداني روزي ميهن ، به بزرگ خميني ورود روز 1357 ،
!بيهمتا مردي از بينظير امتي توسط بينظير استقبالي
رضايي معصومه
است شجاع روزنامهنگاران نيازمند جامعه
در ديلم و گناوه بوشهر ، مردم نماينده:اجتماعي گروه
اصلي تحققاهداف براي:گفت اسلامي شوراي مجلس
بود اسلامي جمهوري بنيانگذار نظر مد كه اسلامي انقلاب
.داريم نياز بيباك و نترس شجاع ، روزنامهنگاراني به
آيين در شب پنجشنبه "دادفر محمد"ايرنا گزارش به
بوشهر استان محلي نشريات روزنامهنگاران از تقدير
براي عدالت و حق از گفتن سخن كه شرايطي در:افزود
بردارد ، در سنگيني هزينههاي اوقات برخي شهرونددر يك
و نيكيها سمت جامعهبه هدايت و اعتراض نوشتن ،
نگاربه روزنامه توسط بديها در غلتيدن از هشداردادن
صورت شجاع افراد توسط كه است مثابهاعترافاتي
.ميگيرد
و خبرنگاري كار كه كساني طبعا:كرد تصريح دادفر
مي بر را روزنامهنگاري
در اگر و نيست بسته اجتماع به نسبت ديدشان گزينند ،
آگاهان رديف در حداقل نباشند ، جامعه نخبگان حد
خودشان آيد ، پيش برايشان چه هر و هستند جامعه
مجلس اصل 90 كميسيون عضو.خريدهاند جان به پيشاپيش
ديگر از را آزاديخواهي و امانتداري اسلامي ، شوراي
:گفت و كرد عنوان نگاري روزنامه نياز مورد صفات
يك عنوان به را آزاديخواهي بايد نگار روزنامه
تحقق براي بتواند تا كند ، نهادينه خود در خواسته
فريب و تملق وي.كند زني قلم اجتماع آحاد آزادي
و دانست نگاري روزنامه حرفه آفات از نيز را كاري
دلخواه يا اجبار به روزنامهنگاران روزي اگر:افزود
را آنها و شدند گروهها و افراد كردن بزرگ به مجبور
هستند آنچه از بيشتر يا دادند جلوه نيستند ، كه آنطور
شك بدون كردند ، كاذب مقدسات ترويج يا و كردند معرفي
.شدهاند ساقط حقيقي نگاري روزنامه جايگاه از
فرهنگي مراكز استفادهكنندگان درصد 68
هستند بانوان
برنامههاي از استقبالكنندگان از درصد اجتماعي68 گروه
.هستند بانوان ورزش فرهنگسراي جمله از فرهنگي مراكز
آيين در (بهمن) ورزش فرهنگسراي رئيس غلامرضايي علياصغر
تقاضاي:كرد خاطرنشان همچنين فجر مبارك دهه بزرگداشت
كانونهاي تا است داشته آن بر را ما بانوان ، روزافزون
ضمن.كنيم داير فرهنگسرا در را بهتر زندگي و مشاوره
ورزشي و خدماتي برنامههاي تقاضا ، ميزان تناسب به آنكه
.كردهايم پيشبيني هم بانوان براي را فرهنگسرا
فجر دهه بزرگداشت ويژه برنامه از 36 ورزش فرهنگسراي رئيس
موسيقي ، جشنواره:گفت و داد خبر فرهنگي مجموعه اين در
دو نابينايان ، ويژه جشن طلاب ، خانواده ، ورزشي مسابقههاي
روزنامه و كتاب نمايشگاه شطرنج ، مسابقات صحرانوردي ،
تا 22 كه است ورزش فرهنگسراي فعاليتهاي جمله از ديواري
.دارد ادامه بهمن
و آموزش همفكري و همكاري با:گفت پايان در غلامرضايي
محيط سالمسازي شهروندي ، حقوق بحث تهران جنوب در پرورش
دنبال جدي بهصورت همگاني ورزشهاي شدن فراگير و زيست
.شد خواهد
دادرسي آيين:كشور زندانهاي سازمان رئيس
است تدوين حال در
اطفال دادگاههاي
تاميني اقدامات و زندانها سازمان رئيس:اجتماعي گروه
در اطفال دادگاههاي دادرسي آيين:گفت كشور تربيتي و
.است تدوين حال
بهره مراسم در گذشته روز " بختياري مرتضي" سيد
اين:افزود بيرجند وتربيت اصلاح كانون از برداري
ارائه اسلامي شوراي مجلس به امسال پايان تا طرح
.شد خواهد
با برخورد مزبور ، طرح تصويب صورت در:گفت وي
.گرفت خواهد صورت عاطفي نگاهي با سال زير 18 بزهكاران
مطرح موارد جمله از را اطفال ويژه پليس تشكيل وي
.كرد ذكر طرح اين در شده
در تربيت و اصلاح كانونهاي ايجاد از همچنين وي
.داد خبر استانها مراكز تمامي
زندانها از سال از 18 كمتر زندانيان تمامي:افزود وي
.شد خواهند منتقل مزبور كانونهاي به
و اصلاح كانون ساخت 12 اعتبار تاكنون:گفت وي
سوم برنامه پايان تا كه شده فراهم كشور در تربيت
.رسيد خواهند بهرهبرداري به توسعه
قبل از مزبور كانونهاي نيز استان در10:افزود وي
استيجاري محلهاي نيز استان شش در و بود شده ايجاد
.است شده گرفته نظر در كانونها اين براي
نفر حدود 4200 را كشور سال زير 18 زندانيان تعداد وي
.كرد ذكر
تربيت و آموزش از پس افراد اين درصد گفت5/99 وي
در مفيدي عضو به تربيت و اصلاح كانونهاي در صحيح
.ميشوند تبديل جامعه
و بيمهري بيتوجهي ، محصول را زنداني كودكان وي
.مادراندانست و پدران هوسراني
جان 16 اتوبوس ، يك آتش سركش شعلههاي
گرفت را مسافر
مسير مسافربري اتوبوس دستگاه يك:همشهري خبرنگار -بيرجند
ساعت گوگرد حامل بنز كاميون دستگاه يك و مشهد رفسنجان
با خراسان جنوب در فردوس كيلومتري در 5 جمعه بامداد 30/1
.كردند برخورد يكديگر
بار ريختن و برخورد اين اثر بر ما خبرنگار گزارش به
طرز به آن سرنشين و 16 گرفت آتش اتوبوس كاميون ، گوگرد
مجروح شدت به نيز ديگر نفر و 18 سوختند آتش در فجيعي
.شدند
توجه و اتوبوس راننده بياحتياطي راه پليس كارشناسان
اعلام تصادف اين اصلي علت را رانندگي علائم به نكردن
.كردند
مقصد به خراسان شمال در سرخس از گوگرد حامل كاميون
.بود حركت در بندرعباس
يونان روزنامهنگاران يكروزه اعتصاب
و روزنامهنگاران يكروزه اعتصاب:اجتماعي گروه
پنجشنبه روز كشور اين مردم كه شد سبب يونان در خبرنگاران
نامساعد را اعتصاب دليل آنان.برند سر به بيخبري در را
دانستند اقتصادي و سياسي فشارهاي نيز و كار وضعيت بودن
.ميگذارد تاثير اخبار كيفيت بر كه
مدت به اعتصاب اين نتيجه در فرانسه ، خبرگزاري گزارش به
سايتهاي نيز و تلويزيوني و راديويي برنامههاي ساعت 24
هيچ جمعه روز علاوه به.بودند خبري بخشهاي فاقد اينترنتي
اين دبيران اتحاديههاي فدراسيون.نشد منتشر روزنامهاي
و دستمزد افزايش خواهان روزنامهنگاران كرد اعلام كشور
به نسبت علاوه به آنان.هستند خودسرانه اخراجهاي توقف
معترض كارفرمايان دخالت نتيجه در اخبار كيفيت بودن پايين
قدرتمند اتحاديه رئيس "مانولاكوسي".هستند
در مملكت خبررساني بخشهاي گفت يونان روزنامهنگاران
به بحران در اقتصادي قدرتهاي و سياسي نظام دخالت نتيجه
و تلويزيوني و راديو سازمانهاي:گفت وي.ميبرد سر
كه كنند تهيه را آييننامهاي بايد يونان روزنامههاي
.باشند نوشته روزنامهنگاران
اعتصاب اين آتن روزنامههاي صاحبان اتحاديه حال اين در
به نسبت را روزنامهنگاران اتهامات و خواند غيرموجه را
.كرد توصيف خطرناك خود كارفرمايان
احترام به كرد اعلام نيز يونان دولت سخنگوي پروتوپاپاس
روزانه مطبوعاتي مصاحبه پنجشنبه روزنامهنگاران اقدام
.كرد لغو را خود
مطبوعات عكاسان صنفي انجمن مديره هيات
شدند انتخاب ايران
عكاسان صنفي انجمن مديره هيات اعضاي:اجتماعي گروه
.شدند انتخاب آينده سال دو براي ايران مطبوعات
جريان در و بهمنماه هجدهم انتخابات اين ايسنا ، گزارش به
هنرمندان خانه در انجمن اين عمومي مجمع سومين دوم نوبت
.شد برگزار ايران
عليرضا راي ، با 44 رنجبر زهرا راي ، با 49 آذرنيا علي
صادقلو كاوس راي ، با 37 نصيرپور احمد راي ، با 41 عابدي
با 31 اولياءزاده رسول و راي با 32 آهار اصغر راي ، با 34
مديره هيات اصلي اعضاي عنوان به راي مجموع 59 از راي
.شدند انتخاب
اجتماعي - فرهنگي كوتاه اخبار
شهردار حضور با امروز فجر مبارك دهه از روز دهمين در *
شهيد كلانتري ، شهيد دستواره ، شهيد بوستانهاي تهران
خانه و (س)زهرا حضرت ورزشي مجموعه و نيلوفر ثابتنيا ،
منطقه 20 شهرداري محدوده در تهران جنوب در كميل شهروند
.مييابد گشايش
امام انديشههاي در قانونمداري و عدالت همايش *
با كارشناسان و شهرداري مسئولان حضور با امروز (ره)خميني
اسلامي جمهوري بنيانگذار انديشههاي تشريح و تبيين هدف
و فرهنگي سازمان به وابسته قانون فرهنگسراي در ايران
ايران خيابان يك ، فاز قدس ، شهرك در تهران شهرداري هنري
.ميشود برگزار شمالي زمين
براي فرشته خانه ديو ، خانه عنوان با اردو برپايي *
،(ره)خميني امام حضرت منزل و طاغوت كاخهاي از بازديد
انقلاب جانبازان از تقدير انقلاب ، فرزندان شعر شب برپايي
مبارك دهه پاسداشت برنامههاي از انقلاب شهداي يادمان و
بزرگ جشن برپايي با كه است هنري منطقه 12فرهنگي در فجر
.مييابد پايان كوثر فرهنگ خانه در فردا
|