جهاني مدني جامعه
ايران معاصر تاريخ در سياسي ترورهاي
جهاني مدني جامعه
داراي پژوهشگران اعتقاد به شدن ، جهاني فراگرد:اشاره
به ميتوان مثبت بعد در.است منفي و مثبت پيامدهاي
و جهاني آگاهي آن پي در و جهاني فرهنگ گونهاي شكلگيري
فرصتهاي نبود به ميتوان آن منفي بعد در و سيارهاي
زيست بحرانهاي و آلودگيها بيرويه گسترش و اقتصادي برابر
گمان نميتوان نكته اين در اماداشت اشاره.. و محيطي
و سياست پيوند و مردمسالاري فراگرد ، اين در كه داشت روا
.ميروند شمار به آن مهم جنبههاي از اخلاق و فرهنگ
مثابه به مردمسالاري به ملتها و كشورها همه امروزه
.مينگرند خويش حياتاجتماعي در انكارناپذير ضرورتي
اين شكلگيري چگونگي به مسائل اين به توجه با زير مطلب
.دارد اشاره جهان سطح در سياسي - فرهنگي آگاهي
انديشه و فرهنگ گروه
و جاها در و دورانها طول در "مدني جامعه" تعريف
.است بوده متفاوت گوناگون ، سياسي باورهاي و نظريهها
به ميكند ، معرفي نوزدهم سده آغاز در هگل كه مدني جامعه
يك يا هندي محيطزيست انجمن يك كه مدني جامعه با هيچوجه
ارتباطي است معتقد بدان بيستم قرن پايان در زنان انجمن
.ندارد
"مدني جامعه" دادههاي به نياز كه آنقدر امروز جهان در
نهايي تعريف به داريم ، واقعي سياستهاي و ابعاد زمينه در
.نداريم نياز "مدني جامعه" مفهوم
كوششهاي و فعاليتها برآيند را مدني جامعه لذا
و انتفاعي غير نهادهاي كه ميآوريم شمار به داوطلبانهاي
و سياستها بر تاثير آنها هدف و ميدارند مبذول رسمي غير
.است اجتماعي بافتهاي و قوانين
مردم كه ميشود برپا هنگامي مدني جامعه گفت بايد مختصرا
انجمنهاي واسطه به را شدهاي برنامهريزي كوششهاي
.ميدهند انجام قواعد تغيير براي و داوطلبانه
عنوان به و نود دهه آغاز در جهاني مدني جامعه از سخن
آغاز شدن ، جهاني ماهيت درباره گسترده ديدگاه يك از بخشي
كه مفهومي با مدني جامعه از ما مفهوم اينرو ، از.شد
.دارد ارتباط ميبريم كار به شدن جهاني براي
اما داد ارائه متعددي تعريفهاي شدن ، جهاني از ميتوان
كه است "جغرافيازدايي" به تمايل ، آن عمده شمايل و شكل
وارد فرامنطقهاي بعد بلكه نميكند لغو را منطقهگرايي
.ميكند اجتماعي جغرافياي
كه ميگيرد شكل هنگامي تعريف اين طبق "جهاني مدني جامعه"
برخورداري با و بپردازند فرامرزي مسائل به مدني گروههاي
فرامليتي ارتباطي ابزارهاي از جهاني سازماندهي از
شركت جهاني درهمبستگي نخست مرحله در يا كنند استفاده
.كنند
نميشوند جدا يكديگر از -اوقات اغلب در -ويژگي چهار اين
به مگر باشند جهاني نميتوانند شهروندان گروههاي اما
كه هنگامي.بعد چهار آن از بيشتر يا بعد يك واسطه
مساله يك پيرامون [تبليغاتي] يورش به ي"متمركز مجموعه"
اين ميتوان ميزند ، دست -هوا و آب تغيير مثل -فرامرزي
در.آورد شمار به جهاني مدني جامعه از بخشي را مجموعه
بسيار مساله يك سود به جهاني شبكههاي است ممكن برابر
را شدن جهاني ويژگي امر اين كه بيآن شوند بسيج متمركز
عامي قتل به موضعگيرينسبت همانند بگيرد ، آن تحرك از
.گرفت صورت رواندا در سال 1994 در كه
آن طي كه بود جهاني مدني جامعه آغاز نقطه سال 1960
انجمنهاي از درصد وده يافت تبلور ويژگيهايش بيشترين
بدان اينشدند تاسيس هنگام آن در (مرز بدون)فرامرزي
آن تطور و شدن جهاني تكوين چهارچوب در تكثر كه معناست
:داشت قرار عوامل همان اساس بر و گرفت انجام
همچون را جهان ميدهد اجازه مردم به كه عامي انديشه *
.نمايد تصور واحد مكاني
جهاني سطح در سرمايهداري رشد *
اطلاعات و ارتباطات عرصههاي در فناوري خلاقيتهاي *
اقتصادي آزاديسازي همانند قوانين تدوين عرصه در تحول*
.ميكند ايجاد شدن جهاني براي مناسبي قضايي فضاي كه
را قوانين از برخي كشورها ، از شماري كه اين سرانجام و *
.كردند بازبيني شهروندان انجمنهاي تشكيل به كمك منظور به
قبلا كه است كشورهايي در گذر حالت واضحتر مثال
و سازمانها تا دادند اجازه اينها.بودند سوسياليست
.شوند تاسيس كشورهايشان در غيردولتي مدني نهادهاي
نوين سياست
صندوق متعدد فشارهاي معرض در اخير دهههاي طي حكومتها
ميزان ميخواست آنها از كه داشتند قرار پول بينالمللي
شرايط بهبود منظور به را كارگري هزينههاي و مالياتها
بسياري ارائه از حكومتها اين نيز.دهند كاهش ملي ، رقابت
.كردند خالي شانه شهروندانشان به اجتماعي خدمات از
ارائه به و واردشدند شكاف اين از غيردولتي انجمنهاي
.نميدادند ارائه حكومتها كه پرداختند خدماتي
به و حكومتها جزيي عقبنشيني به پاسخي مدني جامعه گسترش
گرفت پايه ي"جديد جغرافياي" بدينسان و بود شدن سودجهاني
.بود اقليمي مناطق بر دولتها انحصار پايان معناي به كه
انتخابات كه رسيدند نتيجه اين به شهروندان از بسياري
تنها نميتواند خود خودي به دولتي ، ابزارهاي بر متمركز
بينالمللي نهادهاي.باشد دموكراسي و شهروندي بيانگر
صندوق همانند دولت ، تصميمهاي بر پرتاثير و بانفوذ
منتخب قانونگذاران تصميمهاي اساس بر پول بينالمللي
موسسات توسط جهاني بازارهاي از برخي آن ، بر افزون.نيست
انجام (IASC)محاسبات قوانين جهاني كميته نظير خصوصي بخش
.است دروني سازماندهي داراي كه ميشود
نقش به دستيابي براي شهروندان تلاشهاي از بخشي لذا
مدني جامعه"تكامل در "دولتها مافوق"مديريت در بزرگتر
سازوكارهاي با رويارويي آن هدف كه داشت تاثير "جهاني
.است جهاني تصميمگيران
جامعه اين تكامل درباره را سياسي نتيجه پنج ميتوان
:برشمرد جهاني مدني
بسياري.ندارند همخواني دولتها با ديگر ها"حاكميت":يكم
بينالمللي و منطقهاي توسعه و تعاون گروههاي از
غيردولتي ملي يا محلي نهادهاي با مستقيمي پيوندهاي
مربوط برنامههاي و طرحها درباره و ميكنند برقرار
.ميپردازند بررسي و بحث به ها"حاكميت"با
قوانين تدوين در مشاركت با "جهاني مدني جامعه":دوم
در رسمي ، ملي يا بينالمللي نهادهاي با رايزني برمبناي
كوشندگان از بسياري.است كرده مشاركت سياسي روندهاي
سازمان در"ملتها مجمع"ميكنند پيشنهاد مدني جامعه
كه"عمومي مجمع" موازات به تا شود ايجاد متحد ملل
.شود تشكيل هستند دولتها نمايندگان
تعديل را وابستگيها و هويت مدني ، مسائل جوامع رشد:سوم
و ميكنند تغذيه يكديگر از "ملي" و"دولتي".است كرده
فرهنگي يا نژادي همبستگي بر مبتني اجتماعي جنبشهاي صعود
ميان را جديدي واكنشهاي و كنش جنسي ، يا طبقاتي يا
محلي يا ملي هويت از و آورده بوجود لايه هر وابستگان
.است كرده تضعيف را آن رفتهو فراتر
و هويت مساله درباره كه چه آن با پيوند در:چهارم
جهاني ، مدني جامعه گفت ميشود ، ميتوان گفته وابستگي
.است مطرحكرده ديگر بار را شهروندي مفهوم درباره بحث
فعالان از بسياري كه است آن مساله اين علت
كه هستند"جهان شهروندان" همان "انترناسيوناليست"
در كشوري ، اداري مرزهاي و وحد قومي بعد به بيتوجه
.ذينفعاند آن حيات چالشهاي
عرصههاي در آن رشد و جهاني مدني جامعه گسترش:پنجم
نويني تودهاي مشاركت سازوكارهاي ايجاد پيامد دموكراسي ،
قوانين تصويب براي فشار و تحركات فعاليتها ، در كه است
صداي سازوكارها ، اين.مييابد بروز سياستها تعديل يا
تصميمگيري مراكز به حاشيهايرا لايههاي از بسياري
.است رسانده
مدني جامعه" سيماي كه نيست آن معناي به همهاينها
دارد فراوانيوجود خطرهاي.است درخشان كاملا "جهاني
از.است جامعه اين رشد و گسترش استمرار از برخاسته كه
كشمكشهايي با مدني جامعه كه است خطرهاآن اين جمله
به وتحول ابتكار نوسازيو براي را توانش كه روبهروست
كه هست خطر اين نيز.ميكاهد ونهادينه نوين قدرت يك
و ببرد حاشيه به را نمايندگانش و شود كوچكتر آن پايههاي
.شود بدل مراكزنفوذ قدرتو به خود
جامعه" به مجرمانه اعمال از ناشي اموال است ممكن نيز
پولشويي عمليات به آن اصحاب و يابد راه "جهاني مدني
.نمايند پمپاژ ناشفاف شكل به را داراييها كه آورند روي
ارزيابي و تلاش به نياز آنها ، همانند و خطرها اين
تا دارد "مدني جهاني جامعه" نهادهاي كارگزاران هميشگي
چالشها روياروييبا و نوسازي براي آنان قدرت صداقتو
.يابد ارتقا"بهتر جهان" تا شهروندان كوشش و گردد حفظ
دانشگاهوارويك در سياسي علوم استاد شولت ، آرت جان *
"كوريهدولاپلانت" مجله از وي مقاله اين كه است انگلستان
.است شده گرفته
شولت آرت جان
بنيطرف عزيزي يوسف:ترجمه
ايران معاصر تاريخ در سياسي ترورهاي
بيگدلي علي دكتر با گفتوگو در - گفتوگو يك كتاب ، يك
يا و ژورناليستي و تاريخي روش از كتابتان در چرا *
توصيفترورها براي اكتشافي نهادهايد نام خود كه آنچنان
بهرهگرفتهايد؟
غيرعلمي كتابهاي كه است اين بر رسم دنيا تمام در اولا -
شيوه به دهد شرح را حوادثي چنين ميخواهد كه كتابهايي و
خواننده براي آن متن اينكه براي شود نوشته ژورناليستي
كتاب بودن پرفروش دلايل از يكي مثلا.باشد داشته جذابيت
ايشان شيواي قلم مسعودبهنود آقاي "بختيار تا سيدضياء از"
چون نوشته ژورناليستي سبك به را كتاب اين ايشان.است
دربياورد تحرير رشته به را ايران معاصر تاريخ نميخواسته
دليل.است بوده خواننده به اطلاعاتي ارائه تنها هدفش و
هم هنوز و دارم ژورناليستي تربيت خودم كه است اين هم دوم
تحليل و تجزيه ارائه هدفم چون و است ژورناليستي من قلم
.برگزيدم كتاب اين نگارش براي را ژورناليستي شيوه نبوده
و يابي علت به ديگري جاي در كتاب مختصر مقدمه در جز *
مبادرت عوامل و دلايل تعميم و مشترك انگيزههاي شناسايي
نميشود؟ محسوب ضعف نقطه يك مساله اين آيا نورزيدهايد ،
و پردازي نظريه حوزه در شدن وارد كه است اين من عقيده -
چون ندارد همخواني موضوع اين با كه است بحثي علتيابي
موضوع يك بخواهيم كه نيست كتابي و نيست درسي كتاب ، اين
نميكنم رد راهم اين حال عين در ولي كنيم ثابت را علمي
كتاب اين وارد را نظريهپردازي و علتيابي بار اگر كه
نكته اين به بايد ديگر سوي ازشد مي جذابتر ميكرديم
بحث كه كردم منتشر زماني در را كتاب من كه كنم اشاره
پذيري تحمل جامعه ما جامعه و بود مطرح زنجيرهاي قتلهاي
شرايط دليل به را ملاحظاتي و نبود انگيزهها جهت از
به كه هم دلايلي از يكي بنابراين.كرديم رعايت اجتماعي
شرايط نكرديم مطرح را انگيزهها و نرفتيم علتجويي دنبال
.بود زمان رآن د جامعه بر حاكم
و شد مطرح تروريسم و ترور مسئله زماني چه از درايران *
بودند؟ آن پايهگذار كساني چه
مشروطه انقلاب از تروريسم و ترور مفهوم ايران جامعه در -
تحت بودند رفته قفقاز به كه مهاجري ايرانيان.آمد بوجود
گرفته قرار قفقاز دموكرات سوسيال حزب در هستههايي تاثير
انديشههاي كنار در تروريستي آموزشهاي با آنجا ودر
كه بازگشتند ايران به سپس و شدند آشنا سوسياليستي
بتوان شايد.بود افراد اين بارز نمونه عمواوغلي حيدرخان
حيدرخان همين ايران در تروريستي تفكر بنيانگذار كه گفت
پرتاب.كرد ترور به اقدام بار چندين كه است عمواوغلي
و اكباتان خيابان در شاه محمدعلي كالسكه طرف به نارنجك
بنابراين.گرفت صورت او وسيله به بهبهاني آيتالله ترور
درآستانه بار اولين براي نارنجك از استفاده و اسلحه حمل
همان به و شد ما جامعه سياسي ساختار وارد مشروطيت انقلاب
ميكرد ، پيدا رشد ما جامعه سوسياليستي تفكرات كه نسبت
.يافت گسترش آن كنار در هم تروريستي انديشه
به اول پهلوي دوره در مخصوصا و مشروطه انقلاب از بعد
چند در شد ، بيشتر سوسياليستي احزاب فعاليت اينكه دليل
قدرت با اما كرد پيدا گسترش تروريسم پهلوي رضا حكومت سال
و سوسياليستها سياسي فعاليتهاي حذف و وي تدريجي گرفتن
آثار آنها ، از تعدادي شدن اعدام و زنداني و ماركسيستها
سالهاي فاصله در ترتيب بدين و شد كمتر تروريسم و ترور
ترور پديده سال 1320 يعني اول پهلوي دوره پايان تا 1310
دولت ، بودكه آن امر اين علتشد كمرنگ ايران جامعه در
در حاكميت اعمال ابزار از يكي عنوان به را تروريسم
حذف براي نهادهايي ايجاد با پهلوي ورضا گرفت اختيار
تبعيد از پس اما زد فردي ترورهاي به خود ، دست سياسي رقباي
در سوسياليستي افكار شيوع و توده حزب تشكيل و پهلوي رضا
در.هستيم تروريستي گروههاي شكلگيري شاهد مجددا ايران
جناحهاي شامل شاخه يك:شد تقسيم شاخه دو به ترور زمان آن
تمايلات با گروههايي عهده بر ديگر شاخه و سوسياليستي
.بود ديني
كتاب در شما كه فردي ترورهاي ميان مشتركي زمينههاي چه *
به حمله در كه اخير ماههاي تروريسم با برشمردهايد خود
دارد؟ وجود بوديم ، آن شاهد نيويورك در جهاني تجارت برجهاي
و است شده بررسي مختلف مقاطع در ترور كتاب اين در -
در ترورها تمام شود مطرح تروريسم شكل تغيير اينكه بدون
وجود ما جامعه در كه تروري شكل.است گرفته قرار خط يك
كه پهلوي دوره اواخر در مگر بوده سنتي شكل عموما داشته
اصلا بنابراين.درآمد گروهي شكل به تروريسم حدودي تا
اتفاق ما جامعه در كه را ترورهايي رشته آن نميتوانيم
بسيار حادثه يك سپتامبر حادثه 11.كنيم مقايسه افتاد
در تكنولوژي ترقي و پيشرفت كه داد نشان و بوده مدرنيزه
آنچه با قياس قابل و است گرفته قرار هم تروريستها اختيار
اين بين هم مشتركي نقطه هيچ و نيست نوشتم كتابم در من كه
معاصر تاريخ در سياسي ترورهاي" كتاب در.ندارد وجود دو
را گروهي ترورهاي نهايتا و فردي ترورهاي تنها "ايران
.نشديم دولتي ترورهاي وارد هم وچندان كرديم بررسي
اكرمي الميرا:از گو و گفت
|