سردبير خط و مخاطب پوياي ذهن
در را متغير لحظات تغيير ، حال در پيوسته جهان:اشاره
ثابت نظر به كه پديدههايي فرآيندي ، چنين در بردارد ،
در متغيري و متفاوت تاثيرات متن يك مانند ميرسند نيز
.ميگذارند جاي بر مخاطبينشان ذهن
و طرح به ناگزير چارچوب ، همين در نيز روزنامهنگار اما
به ديگر كه مدتهاست بسا چه كه است پديدههايي بررسي
در جهان" همين دل در اما.ندارد خارجي وجود شكل همان
سردبيري خط رابطه بحث به مقاله اين نويسنده ،"شدن حال
مخاطب جذب با خط اين ثبات ارتباط بويژه و نشريه يك
.ميپردازد
انديشه و فرهنگ گروه
مشخصههاي داراي x لحظه در آنچه.است تغيير حال در جهان
x لحظه همان در ديالكتيكي فلسفه نظر از است ، (الف)
به هرگز نيز x لحظه.ميباشد نيز (ب) خصوصيات داراي
در.نيست لحظات ساير از تجريد و تفكيك قابل مشخص طور
چيز هيچ.ميباشد شدن حال در جهان پويايي ، فرآيند چنين
در نيز متن يك چون ثابتي پديدههاي حتي و نميماند ثابت
چنين اماميكنند تغيير مخاطبينشان ذهن در تاريخ طول
انسانها بيشتر غيرفلسفي و ساده ذهن براي ديناميكي جهان
علوم دانشمندان و عالمان مخترعين ، حتي.نيست درك قابل
از فرآيندي چنين در را پديدهها نميتوانند تجربي مختلف
هنگام به بنابراين.كنند درك "تغيير" و "شدن" يا "تحول"
پديده آن مطالعه هنگام به و پديده يك بر جهان ، مطالعه
.ميكنند اقدام مكان ، و زمان از آن شده تجريد برشهاي بر
بر جهان اجزاي همه و است تغيير حال در جهان آنكه با
حتي اما ميباشند ، متقابل تاثيرگذاري حال در يكديگر
تا ميشود مجبور خود محدوديتهاي دليل به دانشمند ذهن
نسبي تجريد در يكديگر بر متغير چند رابطه بررسي به تنها
مطالعه به متغيرها ساير از حاصل تغييرات كردن خنثي يعني
پديده يك واقعا اينكه.بپردازد بيروني جهان پديدههاي
كه لحظهاي همان در و نيست هست ، كه لحظهاي همان در
در هستي بنابراين و ميشود تبديل ديگري چيز به نيست ،
نيز لمس قابل حتي هرگز كه دارد قرار پويايي تحول چنان
وقتي امااست جالب بسيار فلسفي مبحث يك نميباشد ،
قرار آزمايش مورد را آن بهتر ، شناخت براي دانشمند
اين از لحظه يك را ، هستيها اين از يكي تنها ميدهد
در را تاريخ لحظاتگذراي از لحظه چند حداكثر يا لحظات
مطالعه به و نموده مجرد سال چند يا يك از مختلفي مقاطع
به محقق هرگاه سادهتر عبارت به.ميشود مشغول آن
مطالعه را پديدهاي حقيقت در او مينشيند ، جامعه مطالعه
جز به چارهاي آيا اما "نيست ديگر مدتهاست" كه ميكند
جهان سطح در تحقيقات كيفيترين حتي آيا دارد؟ وجود اين
به انحاء از نحوي به تا نميشوند مجبور نهايت در نيز
از مكان و زمان تجريد و مكان و زمان از پديده تجريد
پديده و مكان زمان ، ديگر نهايت يك در تا پرداخته يكديگر
انسان.دهد قرار بحث مورد را متقابلشان تاثيرات و
تغيير ، حال در دائما جهان اين فهم براي نيز "معمولي"
را "علمي مطالعه مورد مقاطع" همان حكم كه طرحوارههايي
درك به قادر وسيله اين به تا ميدهد پرورش دارد ،
درك براي انسان ساده ، عبارت به ;شود بيرون جهان اتفاقات
استوار آن بر شده سازه و ساختگي نظمي ،"متغير" جهان
در ريشه كه نظريههايي اجتماعي روانشناسي در.ميسازد
درك براي انسان كه ميسازند مطرح دارند ، ادراكشناسي
اجتماعي ، گروههاي جهان ، درباره چهارچوبهايي بيرون ، جهان
قالبواره شكل به را..و گروهها اين در عضويت شرايط
طور به اطلاعات آن در كه كلي نقشههاي يا شماها در
تدوين است ، شده داده قرار جهان سريع درك براي خلاصه
شماي گرچه نميباشند فردي الزاما شماها اين.مينمايد
تفاوتها اين اما است ، متفاوت ديگر افراد از فرد هر
كلي قدر آن اطلاعات كه چرا هستند ، چشمپوشي قابل و جزيي
افراد ذهني شماهاي گفت ميتوان اغماض كمي با كه است
براي اجتماعي گروه هر از بخشهايي يا اجتماعي گروههاي
.ميباشند يكسان و مشابه تقريبا بيروني جهان فهم و درك
تحصيلي مدارك بالاترين با بار اولين براي فردي اگر
مسلما بنمايد استخدامي پرسشنامه يك كردن پر به اقدام
وقت ساعتها شايد و ميشود روبهرو بسياري مشكلات با
مورد در سوال به مجبور نيز بار چند و چندين و كند صرف
فردي كه آن حالگردد پرسشنامه از قسمت هر مشخص مفهوم
مراتب به مغزي و پايينتر مراتب به تحصيلي درجات با
مبلغي گرفتن با سفارتخانه يك مقابل در مثلا كه سادهتر
باور سرعتي با ميكند ، پر را ويزا درخواست فرم مختصر
و ميدهد پاسخ سوالات به بيشتر بسيار دقتي با و نكردني
كرده پر فرد اين كه پرسشنامهاي براي ويزا گرفتن امكان
نموده پر متقاضي خود كه است پرسشنامهاي از بيشتر بسيار
دارد ، اختيار در پديده از مشخصي ذهني نقشه يكي ، .است
باري اولين.يابد دست نقشه اين به تا است تلاش در ديگري
ناشناخته كاملا منطقهاي در آدرس كردن پيدا براي كه
يا كار محيط به خودتان روزمره حركت با را كردهايد حركت
حال در شدت به كه زماني در حتي چگونه.كنيد مقايسه خانه
خانه به را خود راه هستيد روزمره مسائل درباره كردن فكر
پيدا براي اما.ميكنيد پيدا تمركز لحظه يك حتي بدون
و ميگيريد كار به را شديدي تمركز چه تازه آدرس يك كردن
طي اشتباه به را راهها بار چند و چندين حال اين با
.ميكنيد
بار چند و چندين آدرسهاي نقشهها ، اين حكم ذهني شماهاي
قادر را انسان.دارد را شده پر بار چند فرمهاي رفته ،
روزمره وظايف ،"كردن فكر بدون" گاه دقت با تا ميسازد
به.است كردن پر از كردن نيكو كار ;دهد انجام را خود
گيرد ، انجام خوبي به كاري كه آن براي سادهتر عبارت
به كار ، آن مراحل از كاملي نسبتا شماي انسان ذهن بايد
حتي يا ساده ذهنهاي نيز ، دليل همين به.باشد آورده دست
كارهاي تا ميدهند ترجيح بالا هوشي ضريب با پيچيده
را آن گرفته ، فرا را پيچيده و مركب يا و ساده تكراري
دست به كه چرا نمايند ، تكرار طولاني نسبتا مدتي براي
نسبتا انرژي صرف به آن ، سپردن ذهن به و شما يك آوردن
به ذاتا انسان كه دليلي حقيقت در.دارد نياز زيادي
طور به نميتواند ذهن كه است اين ميباشد ، ثبات دنبال
خيابانهاي جديدتر ، و جديد همكاري روزمره ، طور به دائم ،
هر و روز هر را تازهتري رفتارهاي نحوه تازهتر ، و تازه
و فراگيري با تا ميدهد ترجيح انسان.گيرد فرا روز
خود روزمره كارهاي بيدغدغه انجام به كلي شماهاي تكرار
.بپردازد
لحظه يك براي حتي آيا است؟ متفاوت روزنامه خواندن آيا
زماني دوره يك براي حتي معمولا چرا كه كردهايد فكر
آيا.ميكنيد مطالعه را نشريه چند يا يك عمدتا كوتاه
ابا خود روزنامه تغيير از چرا كه كردهايد فكر هرگز
احساس نشريه يك به نسبت مخاطبين چرا راستي به داريد؟
ميكنند؟ پيدا تعلق
نشريات و ذهني شماهاي
يك به نسبت تعلق احساس ايجاد امكان آيا راستي به
روزنامه آن اگر بود امكانپذير مخاطبين در روزنامه
يا و ميداد؟ تغييرمكان روز هر را خود ورزشي صفحه مثلا
صفحه يك در مزبور روزنامه مطالب چيدن و چاپ شكل كه آن
مسابقات جدول گاه.مييافت تغيير روزمره بهطور مشخص
مسابقات برنامه و راست سمت در گاه چپ ، سمت در ورزشي
و پايين گاه صفحه ، بالاي گاه آينده ، هفتههاي به مربوط
يا خواننده آيا.ميرسيد چاپ به صفحه راست يا چپ در گاه
چنين ميتواند است ثبات دنبال به كه ديگري انسان هر
بيثباتي و تغيير از درجهاي چنين با را روزنامهاي
كند؟ درك و قبول
به است زندگي در ثبات خواهان كه همانگونه به انسان
نحوه صفحات ، موضوع ، شكل ، در ثبات خواهان نيز ترتيب همان
با تصاوير رابطه گرافيكي ، كار نوع لغات ، اندازه چاپ ،
آن ، وجود عدم يا روزنامه صفحات در كادربندي وجود مطالب ،
چنين اگرميباشد...و مطالب مابين خالي فضاهاي اندازه
بدون نميتوان ديگر باشد ، نداشته وجود نشريه در ثباتي
سراغ به اتوماتيكوار و بياختيار اصطلاحا يا كردن فكر
را هفته آن يا اين مسابقات برنامه و رفت ورزشي صفحه
پس و گشت ورزشي صفحه دنبال به بايد اولا كه چرا.خواند
در كه بود مكاني دنبال به شد ، پيدا صفحه اين آنكه از
رسيده چاپ به آن در مسابقات برنامه بخصوص روز آن يا اين
.است
آن به مقدمه در كه همانطور نشريه ، يك مطالب در تداوم
مورد در نشريه يك مديران كه است بينشي محصول شد ، اشاره
خود ذهن در نشريه اقتصادي -سياسي منافع و مخاطب نيمرخ
و نشريه نيمرخ تعيينكننده دو ، اين.ميدهند پرورش
روزمره ، طور به بايد كه است مطالبي آن همه كننده تعيين
به روز يك از را روزنامه كه عنصري.شود داشته نگه ثابت
سالهاي طول در و بعدي هفته تا هفته يك از بعدي ، روز
و تغييرات همه عين در يعني ميدارد ، نگاه طولاني ، يكسان
ميخواند ، روزمره بهطور را آن كه مخاطبي براي "شدنها"
خط آن كه ميشود داشته نگاه ثابت پديدهاي يا چيزي
ميكند ، رشد ما كنار در كه كودكي مانند).است سردبيري
.نميكند پيدا تغيير ديگري چيز به اما ميكند ، رشد گرچه
به كه سيبي دانه همچون است ، شناسايي قابل او خصوصيات
(.نميشود تبديل گلابي به اما ميشود ، تبديل سيب ميوه
روزمره ، بهطور و "ميكند تعيين" كه سردبيرياست خط اين
گاه و متعدد دستاندركاران به را "شده آنچهتعيين"
تنها سردبيري خط اما.ميكند اعمال نشريه يك متغير
نميباشد ، اساس برآن مطالب انتخاب و سياست كننده تعيين
با را مطالب حرفهاي "پرورش" مسئوليت سردبيري خط بلكه
به امادارد برعهده نشريه ذهني مخاطب نيمرخ به توجه
اينجا در سردبيري خط وظايف كه پنداشت نبايد عنوان هيچ
در رسانهاي طراحان اصطلاحا آنچه.ميرسد پايان به
يك نشريه ، يك رسانه ، يك ظاهر يا look صنعتي ، كشورهاي
مديران.است سردبيري خط همين حاصل نيز مينامند ، برنامه
مطالعه مكان براساس نشريه يك تحريريه هيات ثابت اعضاي و
و تيترها بزرگي چاپي ، لغات اندازه مخاطب ، تمركز درجه و
درجه مطلب ، از ليد تفكيك درجه و ليد درشتي سوتيترها ،
شمايي همچون كه ميكنند تعيين را عكس زير مطالب درشتي
براي كه است واجب "نسخهاي" حرفهايها قول به يا كلان
آن اجراي به ملزم صفحه هر مسئولين و ميشود پيچيده همه
گرافيكي كارهاي نوع رنگها ، حتي سردبيري ، خط.ميباشند
افرادي همه تا ميدهد قرار مشخصي محدوده در نيز را..و
در ميكنند فعاليت نشريه يك در مختلف وظايف در كه
طيف چه و صفحهبندي فورمتهاي چه فورمتها ، اين چهارچوب
دليل همين به.نمايند كار...و شده گرفته كار به رنگ
دارد ، OFF را هفته از خاصي روزهاي گرافيست يك وقتي نيز
يك وقتي يا و نميكند تغيير روزنامه گرافيكي شكل ناگهان
به روزنامه شكل ميشود ، استخدام تازگي به زبده گرافيست
اگر و نمينمايد تغيير گرافيست اين وسيله به ناگهان
كه است غيرمحسوس و تدريجي چنان دهد ، روي نيز تغييري
در البته ها"گسست".نميشود آن متوجه اساسا خواننده
چه ها"گسست" اين اما.ميخورد چشم به نشريهاي هر تاريخ
ميآيند چشم به آنگاه صوري نظر از چه و محتوايي نظر از
.كند تغيير كاملا نشريه يك سردبيري خط كه
مطالب به آسان دسترسي صوري ، تغييرات عدم
نشريات موجوديت همه خانه از بيرون در چه و خانه در چه
ميكند ادعا كه است گشته استوار تحقيقاتي بر عامهپسند
و اقتصادي وضعيت زياد ، مشغله دليل به خوانندگان
دوران به آنهارا مشاركت كه بوروكراتيك سياسي روتينهاي
عمومي ، افكار بررسي طريق از و مينمايد محدود رايگيري ،
خسته طولاني ، سياسي ، مطالب به علاقهاي ميشود ، رايزني
و ندارند ميافتد ، اتفاق دستها دور در كه جدي و كننده
(الف نشريات ، سرسري مطالعه نحوه دليل به مخصوصا عوض در
سليم عقل بر مبتني كه اقتصادي يا نزديك مطالب به
مطالب همچنين و ميباشد (معاش عقل -خانواده اقتصاد)
نگارش ساده زبان به كه كننده سرگرم و غيرجدي جنجالي ،
رابطه در كه مطالب تنظيم از خاصي نوع به (ب و يافتهاند
دارد ، قرار مطالب سرسري مطالعه نوع با تنگاتنگ
اولين در كه ميشود ادعا تحقيقات اين در.علاقهمندند
هرچه) تيترها به خوانندگان روزنامه ، زدن ورق از دور
به بعدي دور در و (جلبكنندهتر جالبتوجهتر ، درشتتر ،
سوم دور در و سوتيترهاي و روتيترها زيرتيترها ، عكسها ،
عبارتي به و ميكنند توجه ليدها و زيرعكسها مطالب به
ترتيب اين به.ميدهند قرار "مطالعه" مورد را آنها
عميق ، مطالعه جاي به زدن ورق در مخاطب عادت اين براساس
تيترهاي از كه ميگيرد شكل گرافيكي كار از خاصي نوع
صفحهبندي نوع اين.ميشود تشكيل بسيار عكسهاي و بزرگ
تيترهاي زير درست مطلب بالاي در كه درشتي سوتيترهاي از
كاملا كه سياهي و درشت ليدهاي و شدهاند متمركز اصلي
محسوب مطلب از خلاصهاي عمدتا و است متمايز مطلب از
از صفحهبندي نوع اين در.ميشود تشكيل ميگردد ،
درك سياه ، و درشت حروف از استفاده با كه زيرنويسهايي
استفاده ميكند آسان عكس ، به نگاه طريق از را مطلب
جوامع عامهپسند نشريات امروزين صفحهبندي.ميشود
يا كلام جان اصطلاحا كه شدهاند چيده شكلي به صنعتي
به سرسري زدنهاي ورق همين در را فوقاني كلان معناي
اعتقاد نويسان عامهپسند آنكه خلاصه.سازند منتقل مخاطب
و ندارد را روزنامه خواندن حوصله كسي ديگر كه دارند
نشريهاي خوب نشريه و كوتاه است رماني قولي به خوب رمان
مطالعه مكان مخصوصا و خواننده بيحوصلگي درك با كه است
مشخصه عمدهترين كه مطالعه نحوه و روزنامهها و نشريات
كلان معناي ميباشد ، نشريه صفحات بيحوصله زدن ورق آن
به را اصلي نكته و مطلب خلاصه يا كلام جان يا فوقاني
خلاق انطباق دليل به نشريهاي چنين.سازد منتقل مخاطب
از بيشتري بسيار تاثيرات مطالعه ، مكان و شرايط با
شدهاند ، زده ورق روز طول تمام در كه داشت خواهد نشرياتي
چيدهمان كارگيري به عدم و مطلب بافت دليل به اما
به را ممكن ميزان كمترين تيترها ، و عكسها مطالب ، مطلوب
از يكي مسئله همين.مينمايند منتقل مخاطب ذهن خاطر
صفحات در معين موضوعي حوزههاي چاپ تكرار اصلي دلايل
معين ، گرافيكي و چيدهماني تكراري اشكال بكارگيري مشخص ،
چيدهمان و شونده تكرار و خاص شكل به مطلب پردازش
پرورش آنكه براي) عكس و سوتيترها تيترها ، گونه "فرمات"
قرار مخاطب دستيابي مورد شكلي آسانترين به مطلب خبري
.ميباشد زماني ، فرايند يك در متداوم ، شكلي به (گيرد
تا ميشود باعث مشابه چيدهمان كارگيري به در تداوم
مطالب به دستيابي و صفحه در "حركت" ذهني شماي مخاطب ،
پرورش مطلب نكات اصليترين آوردن بيرون چگونگي و اصلي
شماهاي ايجاد با شونده تكرار چيدهمان.دريابد را يافته
و ميسازد امكانپذير را مطالب به مناسب دستيابي ذهني
خود ، سرسري مطالعه در خواننده تا ميشود باعث مسئله همين
.نمايد درك را مطالب راحتتر
مخاطب ادراك تداوم تضمين ;صوري تداوم
قرار اشاره مورد بالا در كه گونه مطالب ، آن صوري تداوم
از مخاطب آسانتر ادراك كننده تضمين حقيقت گرفت ، در
برخوردار بسزايي اهميت از نيز دليل همين به و است مطالب
به فرمها رعايت نوعي را آن نبايد عنوان هيچ به و است
خاص صفحهبندي "قوانين" رعايت مانند "فرماليستي" دلايل
محسوب نشريه ، ظاهري شكل به پايبندي براي فقط نشريه ، يك
بدان قبلا كه همانطور را آن اصلي دليل بلكه داشت ،
.كرد فرض مخاطب ادراك بردن بالا در بايد شد ، اشاره
اين را مطلب تحريريهاي هيات هيچ و سردبيري هيچ مسلما
خود همكاران براي نظري شكل اين به و نميكند درك گونه
براي خاصي فورمتهاي به آنها همه اما.نميدهد شرح
از يكي.ميمانند پايبند آن به و ميرسند مطلب ارائه
به.است تداوم اين امكانپذيري سردبيري خط وجودي دلايل
نشريه آنان ، سليقه و دستاندركاران بافت تغيير كه نحوي
.ندهد سوق غيرمطلوب سمتي به را
ميرفخرايي تژا
|