ليلي گريه
پاپ موسيقي خالي جاي
ملي اركستر - سمفونيك اركستر
ليلي گريه
ملك اسدالله زندهياد درگذشت روز چهلمين مناسبت به
دوره يك از پس "ملك اسدالله استاد" پيش روز چند سرانجام
و سحرآميز ساز همراه به طاقتفرسا و طولاني بيماري
سنتي موسيقي به علاقهمندان و خاكي سراي اين با مهربانش ،
رااز ديگر نادرهاي شگفت ;ايران وموسيقي گفت وداع
داشت ، رفته ياران صحبت هواي گويي.نشست ماتم به و دستداد
عبادي ، بديعي ، حبيبالله خوانساري ، محمودي ملك ، حسين"
صحبت هواي دارم" بيت مصداق به شايد "...و افتتاح بهاري ،
"رسانيام ياران به كه اجل اي كن ياري /را رفته ياران
من ناله به زمين گوش"نديد سازش و دل رامحرم زمين گوش
چه درونش در."پرآسمانيام شكسته طاير من /آشنا نيست
بسان.مينمود سازش همنواي را اشعار اينگونه كه ميگذشت
شايد ;كند طلب را معشوق راه در بيخبري كه بود سحري مرغ
خبرها خويش از بيخبر شدم تا"خبرهاست بيخبري ، عالم در
ديوانهاي "بيخبري اين در خبرهاست كه بيخبرشو /ديدم
كيام من"شمرد مي راحت را مرگ و بود غم خريدار
از شمارم راحت را مرگ /غمم خريداري جان كز ديوانهاي
."خويشتن براي
جهان به ديده تهران در سال 1317 به "ملك اسدالله" استاد
.گرديد علاقهمند ايراني موسيقي به كودكي سنين از.گشود
سالهاي در.كرد آغاز را ويولون نواختن سالگي پنج از
"ملك حسين"مرحوم هنرمندش برادر وجود موهبت جهت به نوجواني
شد بهرهمند وي معلومات از داشت ، تبحر سنتور ساز در كه
شادروانان زمان آن بزرگ استادان به برادر بواسطه و
اين در و شد معرفي "خالقي روحالله" و "صبا ابوالحسن"
موسيقي در را خود جاي بهزودي.اندوخت توشهها زمينه
در و كرد باز شايستهاي و ارزنده نحو به ايراني
.پرداخت هنرنمايي به "گلها" وزين برنامههاي
ارزشمندي آثار انقلاب پيروزي زمان تا و 40 دهه 30 دو در
اجرا زمان آن ومطرح مشهور خوانندگان وسيله به كه كرد خلق
فرد به منحصر و خاص شيوهاي نوازندگي در "ملك".گرديد
و مشتاقان دل در جذبهاي و شور و بود سحرآميز سازشداشت
از بسياري عقيده به.ميانداخت دلسوخته علاقهمندان
در اما است ، سركش ويولونسازي ساز ;موسيقي هنرمندان
به و بود شده تربيت و رام توسني چون "ملك"گرم دستان
ساز" كه ميگفت چنين.ميداد تن پنجهگهربارش خواستههاي
را مكان و زمان و است من اراده دراختيار هميشه من
".گويد پاسخ من دل پرسش به ميبايست و درمينوردد
پس و داشت عهده بر را گلها اركستر انقلاب ، رهبري از پيش
را سيما و صدا همنوازان اركستر رهبري نيز انقلاب از
آثار خلق به سرشارش ذوق و استعداد جهت به.شد عهدهدار
گرانقدر برنامههاي در بيشتر آثار اين و پرداخت ارزشمندي
موسيقي" ،"سبز برگ"،"تازه گلهاي" ،"رنگارنگ گلهاي"
برنامههاي كنار در "ملك".شد اجرا "تكنوازان" و "ايراني
جمله آن از.زد دست ديگر برنامه چند ابداع به برده نام
كه بود"ايران ملي موسيقي از نوايي" ديگري و "گلبرگ" يكي
با "شريف فرهنگ" و "جهانبگلو منوچهر"مرحوم همكاري با
را برنامهها اين آواز.ميشد اجرا خاصي زيبايي
با همه از بيش و ميكردند اجرا "گلها"ارجمند خوانندگان
ومونس همدم و هميشگي يار صميمي و دلنشين گرم ، صداي
"ملك".ميشد اجرا "خوانساري محمودي" زندهياد هنرياش
ميورزيد عشق "خوانساري محمودي"موقر صداي به همه از بيش
وديگري سازش يكي دارد هنري همدم و يار دو":بود معتقد و
".است خوانساري محمودي آواز
مترادفيم و همزاد محمودي و من گويي":بود گفته محفلي در
آواز."است من مجروح دل تسكين زيبايش و گرم آواي و
معتقد و ميداشت دوست را "گلپايگاني"گرامي هنرمند
و نرمي صدايشكرد زنده را سنتي موسيقي آواز گلپا"بود
."است بينظير خلاقيت و ذوق صاحب و دارد لطافت
"نوابصفا اسماعيل"استاد معاصر ارجمند و شهير ترانهسراي
هنگامي":است آورده"شمع قصه"كتاب هنري خاطرات در
"ملك" با آمد ايران به "زيبا هنرهاي" دعوت به "منوهين"كه
برد اروپا به جهاني فستيوال براي را او و كرد پيدا دوستي
اظهار ملك "...نمودند شركت مشتركا برنامهاي در و
از را مطالعاتم سالها تو":گفت من به منوهين:ميدارد
"...دارند شما از دارند چه هر هنديها زيرا بردي ، بين
و عبادي تهراني ، استادان همراه به متعددي سفرهاي "ملك"
انگليس و اسپانيا هند ، جمله از مختلف كشورهاي به بهاري
به ايراني موسيقي بهتر و بيشتر معرفي جهت و داشت
ساز مهجوري دارد اهميت آن ذكر آنچه.پرداخت هنرنمايي
در دهه يك حدود كه بود انقلاب پيروزي از پس ويولون
اجرا تكنوازي و آشكارا صورت به سنتي موسيقي برنامههاي
اثبات در ناپذير خستگي استاد اين تلاش و مجاهدت.نميشد
پس سنتي موسيقي برنامههاي در آن اجراي و ايراني ساز اين
.است ستودني سالهاي 6970 از
دوستان كنار در.است خورده پيوند او نام با "ملك" ساز
ياحقي ، پرويز تجويدي ، علي" استادان خود هنرمند و گرانمايه
نوازندگي در يك هر كه "خرم همايون و بديعي حبيبالله
دارند و داشتهاند فرد به منحصر شيوهاي و تبحر ساز اين
گريه" ،"شباهنگ مرغ".پرداخت ماندگار قطعاتي اجراي به
،"گرفته دلم" ،"دل حكايت" ،"لالهپرپر" ،"دل دعاي" ،"ليلي
اين يادگار...و "آسمون" ،"افسانهها" ،"هستي رنج"
و طالبان و موسيقي دنياي كه افسوس.است گرانمايه استاد
و دادند دست از هنگام زود را "ملك" ;هنر اين علاقهمندان
و همدم فراق در و تنهاست امروز او ساز كه درد و دريغ
.ميدهد سر "ليلي گريه" مجنونوار و ميكند "مويه" همرازش
حكايت" او عشق به و نميخواند ديگر استاد "شباهنگ مرغ"
آمرزش جهت و ميفرستيم درود روانش به.نميكند بازگو "دل
.ميكنيم مغفرت طلب يكتا ايزد درگاه از كرده سفر عزيز آن
ارجمندبه خوانندگان بيشتر آگاهي جهت وجيزه ، اين پايان در
:ميپردازيم استاد آثار برخي ذكر
غزلي با (اصفهان در)شمارههاي 516 "رنگارنگ گلهاي" (الف
شوشتري) ب و 529 529/گلپايگاني آواز و معيري رهي از
محمودي آواز و بختياري پژمان از غزلي با (منصوري
.خوانساري
آواز با (همايون در )شمارههاي 265 "سبز برگ" (ب
مرغ /هنوز است ناز مايه آن آشفته دلم) مطلع و گلپايگاني
صداي با شور در 305/(هنوز است باز پنجه در سوخته پر
دل خسته /است كمين به آسمان و است كين به دوست)گلپايگاني
(زمينم و آسمان از
پيوند) نام با (سهگاه) شمارههاي 10 "تازه گلهاي" (ج
شب) نام با (شور) 20/گلپايگاني آواز و سعدي شعر (روح
(ابوعطا) 24/خوانساري محمودي آواز و شهريار شعر (هجران
35/گلپايگاني آواز و حافظ شعر (عشق همراز) نام با
آواز و سعدي شعر (جدايي جراحت) نام با (چهارگاه)
شعر (ايرج)اميري خواجه حسين آواز (دشتي) 39/گلپايگاني
(شور) 46/گلپايگاني آواز و سعدي شعر (افشاري) 43/سعدي
47/ايرج آواز و حافظ شعر (نگار گيسوي سايه در) نام با
/خوانساري محمودي آواز و جندقي يغماي شعر (سهگاه مخالف)
شفيعي دكتر شعر (شبانگاه مهتاب) نام با (ترك بيات) 72
فخرالدين شعر (سهگاه)شجريان/76 محمدرضا آواز و كدكني
غبار شعر (شور) 118/خوانساري محمودي آواز و عراقي
نام با (ترك بيات) 129/خوانساري محمودي آواز و همداني
130/ايرج آواز و بختياري پژمان شعر (محبت ديوانه)
محمودي آواز و سايه.ا._ه شعر (ليلي گريه) نام با (دشتي)
168/خوانساري محمودي آواز و (افشاري) 148/خوانساري
.خوانساري محمودي آواز و سعدي شعر (ماهور)
ملي موسيقي از نوايي و ايراني موسيقي برنامههاي (د
پرپر ، لاله هستي رنج دل ، دعاي شباهنگ ، مرغ:مانند ايران
بيشتر كه دل حكايت برو ، بردارو ابراتو آسمون قاصد ، گل
همچنين.است خوانساري محمودي ياد زنده صداي با آنها
جاودانه و ارزشمند اثري كه دو و يك شماره"گلبرگ" برنامه
.است
است آواز بدون تكنوازي برنامههاي استاد آثار ديگر (_ه
آوازها گوشههاي و است ساعت ربع يك برنامه هر معمولا كه
هنرمندان سازهاي همنوازي با ايران موسيقي دستگاههاي و
انقلاب از پس را برنامه اين "ملك".است گرديده اجرا ديگر
هنرمندان همراه به "آشنا نواي و همنوازي" عنوان با نيز
.داد ادامه كشور موسيقي ارزنده
نوارهاي به است لازم انقلاب از پس استاد آثار ديگر از (و
صداي با "مكن تركم" حصيري ، بهرام صداي با "عاشق جان"
بهزاد مهدي صداي با "دارم علي از چراغي" و كثيري اسدالله
.شاد روانش.اشارهكرد
عبدلي علي
پاپ موسيقي خالي جاي
دانشجويي موسيقي جشنواره برگزاري انگيزه به
تالار سه در ديگر روز سه از دانشجويي موسيقي جشنواره
جشنواره اين در.ميكند كار به آغاز تهران دانشگاههاي
اجراي به گروهي و انفرادي صورت به نوازنده حدود 290
ميرفت ، انتظار كه همچنان اما ميپردازند ، برنامه
شده سبب جشنواره برپايي و دانشگاه مسئولان محافظهكاري
و پاپ موسيقي جاي فجر موسيقي جشنواره همانند تا است
كوتاه نوشته اين درباشد خالي آن خوانندگان و نوازندگان
را نكتهاي اما بپردازيم ، كار اين چرايي به نداريم قصد
هنر دغدغهمندان و دلسوزان تا ميكنيم بيان تذكر باب از
اصولي حركتهاي كه بپذيريم اگر.كنند توجه بذل آن به نسبت
و دانشگاه و شود شروع دانشگاه از ميبايست هنري هر در
مطلوب هنر منطقي و درست بناگذاران ميتوانند ، دانشجويان
چرا كه ، ميشود طرح سئوال اين باشند ، شاخهاي هر در
چون و چند درباره بسياري سالها اين كه پاپ موسيقي نبايد
مسيري گفتهاند ، فراواني سخنان آن بودن جهت هر به باري و
هم دانشجويان همين ميان در كه بپذيريم.بپيمايد را منطقي
چهرههاي از برخي حتي و دارند وجود متفاوتي سليقههاي
و هستند دانشجو (خوانندگي و نوازندگي در) نيز پاپ موسيقي
.كنند عرضه جشنواره اين در را خود هنر كه است آنها حق
مخالفان از ردپايي جاري سال در آنكه عليرغم و متاسفانه
مشاهده جشنواره اين در (ظاهر در البته) موسيقيپاپ سرسخت
حضور جشنواره در پاپ موسيقي چرا نيست مشخص اما نميشود ،
.ندارد بروزي و
نجوا - الف
ملي اركستر - سمفونيك اركستر
نوشته يك به پاسخي
تاريخ به فجر دهه هنري جشنواره ويژهنامه در احترام ، با
درحال چكناواريان لوريس از جالبي عكس كنار در بهمن ، 21
كه بود شده چاپ شمسي مهسا امضاي با مطلبي اركستر ، رهبري
.ميكنم جلب مقاله اين در نكته چند به را شما توجه
كه شد معلوم مجله دفتر با تلفني تماسهاي با اينكه اول
منظوري چه به نويسنده نيست معلوم و است مستعار نام اين
آن پاي را حقيقياش امضاي نيست حاضر كه نوشته مطلبي
.بگذارد
همان به ايران ، سمفونيك اركستر كه ميداند كس همه دوم ،
سال دوازده كه كشوري در" كرده ذكر نويسنده خود كه دليلي
ميتوان ديگري انتظار چه باشد ، تعطيل موسيقياش دانشكده
باتجربه نوازندههاي كمبود با فعلا ديگر ، دلايل و "داشت
و نوازندگان به كه نميشود دليل اين ولي روست ، روبه
شدن تعطيل مانع هست كه زحمتي هر به و بههرحال كه كساني
پاي روي دارند سعي فراوان تلاش با و ميشوند اركستر اين
نيست معلوم كه خانمي كه شود جفا اينچنين بايستند ، خود
درجه كرده ، ارزشگزاري را آنها دارد موسيقي اطلاعات چقدر
گذشته.بنامد ده درجه نوازنده را آنها و بدهد آنها به ده
همه و دنيا همه در خارجي نوازنده تعدادي از دعوت اين ، از
.نيست اركستر ناتواني بر دليلي هيچ و است معمول اركسترها
مليت از نوازندگاني دنيا بزرگ اركسترهاي از هركدام در
با است موسيقي كه مشتركي زبان با و نشستهاند مختلف هاي
.دارند همكاري و ارتباط هم
و اركستر تقويت براي احتمالا هم واريان چكنا آقاي
در شايد و امروز موسيقي دنياي با آن اعضاي بيشتر ارتباط
عدهاي دعوت ترتيب تمدنها ، و فرهنگها گفتوگوي راستاي
نه و است غيرمعمولي كار نه كه است داده را مهمان نوازنده
سود به تبادلات اين برعكس ميكند ، وارد اركستر به آسيبي
تعدادي تلاش تدريجبا به انشاءالله.ميباشد اركستر
به بتواند اركستر بهزودي گذشته خود از هنرمند
نظر برخلاف هم هماكنون.يابد دست بيشتري موفقيتهاي
سوم ، .نيست !شنيدن غيرقابل اركستر اين كارهاي شمسي خانم
سمفونيك اركستر فرق تاكنون خود ادعاهاي همه با شمسي خانم
يكي دو هر ميبرد گمان و ندانسته را ملي موسيقي اركستر و
انقلاب جشن مراسم اجراي براي سال هر":مينويسد كه هستند
اجرا برنامه تا ميآوريم خارجي نوازنده تعدادي مليمان ،
."داريم ملي اركستر كه ميدهيم را پزش هم بعد و كند
تازه است؟ آورده خارجي نوازنده ملي اركستر تاكنون آيا
هيچ فرهنگي تبادل و تنوع براي بكند هم اقدامي چنين اگر
اركستر با ژنو در ايناركستر كه همانطور.ندارد ايرادي
و راول و بتهوون از آثاري و شده ادغام ژنو فيلارمونيك
دكتر سنجري ، حشمت ايراني آهنگسازان از آثاري همينطور
دو هر نوازندگان و كردند اجرا فخرالديني فرهاد و سرير
و برآمدند كار نوع دو هر عهده از بهخوبي اركستر
پديد ژنو ويكتورياهال در را زيبايي درخشان شبطلايي
همگي داشتند ، حضور كنسرت آن در كه ايرانياني كه آوردند ،
ملي اركستر شب آن آبروييكه و عزت كه ميكردند اظهار
متاسفانه شد ، آنها سربلندي و افتخار باعث كرد ، كسب ايران
ايران ملي موسيقي اركستر افتخار اين ايران مطبوعات در
بهدرستي ما همميهنان و شد منعكس شكسته پا و دست خيلي
بود ، افتخارآفرين ما براي كه بزرگي هنري رويداد از
پيشنهاد شمسي خانم آنوقت.نكردند پيدا زيادي اطلاع
استخدام يك درجه نوازنده تعدادي يك است چطور" كه ميكنند
!مليمان اركستر و بيايند كه (اروپايي كشورهاي از) كنيم
.است ايشان جمله عين "كنند اجرا برايمان را
نيست؟ شبيه هذيان به صحبتها اين آيا
و اديب نه و هستم موسيقيدان نه جانب اين كه نماند ناگفته
فراوان احترام به پايبند و موسيقي عاشق يك فقط نويسنده ،
.هنرمندان و هنر به
شرقي لاري آزرم
|