آتش عروس خرمشهر
ايران شهرهاي از بود شهري نام روزگاري خليجفارس عروس
حساب به طربانگيز خليجي بر نگيني غربياش جنوب در كه
ميآمد
باشد ، ديگري معني هر تداعيكننده آنكه از پيش عروس ديدن
كه دياري به سفر گويا اما.است زندگي و شادي يادآورنده
.نيست گونه اين ميخواندند فارس خليج عروس را آن زماني
فارس خليج عروس گويا زندگي ، آغاز نه و شادي از خبري نه
به ديگر كه داشتهاند نگاه گونهاي به است سالي چند را
!باشد جنگ يادآور...و شادي خاطرهانگيزي جاي
ايران شهرهاي از بود شهري نام روزگاري خليجفارس عروس
حساب به طربانگيز خليجي بر نگيني غربياش جنوب در كه
.جزيرهگونه دياري و بندر يك كنار در شهري.ميآمد
كه جايي و بود ايرانيان براي تفريحگاهي زماني كه دوقلويي
گرچه.ايران جاي همه از است مسافراني پذيراي هم هنوز
به بندر آن نه و است خليجفارس عروس عروس ، آن نه ديگر
دختركان وجود با اما.خيالانگيز بندرگاهي مثابه
خليج در طنازيشان و شارجه و ابوظبي دبي ، چون دلانگيزي
.بود خواهد خاطرهانگيز ديار اين به سفر هم باز فارس
كافي.است ممكن طريق همه از خوزستان از خطه اين به سفر
اما !قايق با هم شايد هوايي ، و زميني.كني حركت قصد است
به سفر براي دادن سواري هواي و حال كارون ديگر روزها اين
.ندارد را "خرمشهر" و "آبادان"
از 15 قبل تا مقاومت اسوه دوقلوي اين به سفر است بهتر
انجام بعد سال نوروز تا پاييز طي يعني سال هر فروردين
هواي مستكنندگي و دلانگيزي و زيبايي همه كه چرا بگيرد
.است نوروزش و زمستان و پاييز خاص نيز آنجا
آن تحمل و توان كس همه را شرجيهايش و خوزستان گرماي
در توقف از پس باشيد كرده را قطار با سفر قصد اگر.نيست
خط مقصد آخرين اين.بود خواهيد خرمشهر در اهواز ايستگاه
ميخواهيد اگر اما.ميشود آغاز تهران از كه است آهني
نامهربان همسايه سر بالاي از تا باشيد داشته هوايي سفري
را ، فارس خليج نيلگوني هم و ببينيد را عروس اين
فرودگاه در آبادان - تهران هوايي خط طريق از ميتوانيد
فرود آبادان و خرمشهر بين ناچيز فاصله در واقع آبادان
بتوانيد موجود ترافيك به توجه با اگر البته.بياييد
مسير اين فعال هوايي خطوط ديگر توپولف هواپيماهاي سوار
!شويد
خواهيم سفر به طريق اين از ما كه هست هم سومي راه اما
جنوب مسير پيمودن با وقتيجاده نوع از زميني راه.رفت
جاده برسيد ، 3 راهش پليس و اهواز به خوزستان به ورود با
در جاده اين 3شد خواهد خرمشهر و آبادان مسافران پذيراي
با نيم و ساعت يك از كمتر آن سوي دو در و كارون امتداد
.جاده انتخاب ميماند حال.مسافرانند پذيراي شخصي خودروي
از تا شويم خرمشهر وارد راست يك باشيم داشته قصد اگر
به را اهواز به ورود سمت همان نمانيم عقب قطار مسافران
خرمشهر به منتهي جاده دو.دهيم ادامه ميتوانيم جنوب سمت
ديگري آمدتر ، و رفت پر و قديمي يكي رودخانه سمت اين در
آبادان به سري اول بخواهيم اگر ولي.تردد كم و جديد
گذاشتن سر پشت با رفته كارون ديگر سمت به بايد بزنيم
ديدن با "عبدالله كوت" يعني آن محله آخرين در اهواز
را فصيح زمستان 62 داستان خاطره كه "نفت" معروف دانشگاه
يك كيلومتر تا 115 را بانده دو كفي جاده يك ميكند زنده
.برانيم دم
!معروف محلههاي با شهري
مسافري هر استقبال به آن از پيش آبادان صنعتي شهرك
"بهمنشير" حاشيه نخلستانهاي آن از پس اما.ميآيد
.ميآيد دست به "آبادان" واژه از كه است تحليلي يادآور
كنار در كه است تحليل همان "آب از نگهباني و پاسداري"
.است شهر اين قدمت تجليگاه "آپفادانا" و "آرپفانا"
نهاده آن بر را نام دو اين يونان جغرافياي پدر بطلميوس
ميان در شايد.است لغات همين معرب "عبادان" كلمه و است
حضرت به منسوب مقبرهاي "جزيرالخضر" چشماندازهاي همه
.باشد توجهتر جالب بهمنشير رود اطراف در "الياس و خضر"
اينك كه رودخانهاي "بهمنشير" از گذر شهر ، به ورود براي
خاكهاي قرمزي آن در مختلف هاي باران بارش وجود با
.ميدهد خبر را آبادان به ورود ناظري را درونش آبرفتي
مانده جا به است كنوني ساختار ولي قديمي است شهري گرچه
حال به تا هم اگر.سمت آن در خارجيان حضور و نفت صنعت از
ميشناسند "لين" با را خيابانش هر كه محلههايي اين نام
.شنيدهاي مختلف ترانههاي در را آنها نام باشي نديده
."بريم" و "سيكلين" ،"باوارده" اميري ، خيابان ،"احمدآباد"
محدوده وقتي هم هنوز.است بوده آبادان اعياننشين بريم
ناگاه به و ميگذاري سر پشت عظمت آن با را پالايشگاه
ميبيني چشم جلو را جنگ سال از 8 روشني و واضح آثار
ويلايي خانههايي كه ميشود ظاهر چشمانت جلوي محلهاي
و هم شبيه آبادان خانههاي همه آجرنماي گرچه.دارد
صنعت شدن ملي از خاطرهاي خود كه است خارجيها يادگار
سبزي فضاي با محله اين خانههاي ولي ميكند تداعي را نفت
.دارد ديگري هواي و حال خود دور به
آنور اجناس با شهر مركز از كه را ها"كويتي بازار" اگر
ميتواند آن در چرخي و بريم ديدن بگيريم نظر در آبي
كه است غيرسنتي بازاري كويتيها بازار.باشد خاطرهانگيز
به خليج ديگر سوي از كه خارجي غيربرقي و برقي لوكس اجناس
آبادان محلههاي.ميرسد فروش وبه ميشود وارد آنجا
.باشد داشته اهميت هم آن لينهاي كه مخصوصا معروفند ، همه
لهجه با كه است لاين انگليسي كلمه همان اين راستي
در خارجيها مداوم حضور.ميشود تلفظ گونه اين آباداني
چنيني اين بسيار واژههاي ماندن يادگار به با شهر اين
خاتمه بريم با محلههايش همه با آبادان.است شده همراه
را منطقه اين "خارك" گرما فصل در اگر البته.مييابد
است ، شيرين و كپل كه زردرنگ خرمايي.ميشوي طالبش بچشي
نخلستانهاي معروف محصولات جمله از بريم رطب و خارك
با آن ماهيهاي منطقه ، اين خارك و خرما جز بهآبادانند
كه است آبادانيها ماهي معروفترين "صبور" بومياش طبخ
.ميشود پخته لذيذتر سنتي تنورهاي در
دو چپت سمت كني حركتي جاده مسير در شرق سمت به بريم از
البته.كرد خواهند جلب را نظرت زيبا سبزي فضاي با هتل
سازمان جدول به بنا هتلها اين اتاق هر رزرو قيمت
!است شده قيد دلار به ايرانگردي
را جنگ از مانده جا به آثار كم كم هتلها اين امتداد در
دو اين تاريخ از جداناپذيري روايت "جنگ".ديد خواهي هم
.است شده شهر
توجه نيازمند بندري خرمشهر
جنگ زمان خورده تركش ساختمانهاي كه حالي در بعد دقايقي
خرمشهر حماسه سال ياد 8 به كرده جلب خود به را نظرت
همان.ميشود پذيرايت خرمشهر از "مهر" بلوار.ميافتي
به بيان بعدها و "پيان" نام باستان عهد در كه خرمشهري
"محمره" به خوزستان به عربها مهاجرت با و بود گرفته خود
"شهر خونين" به جنگ در كه شهري همان.است داده نام تغيير
همواره كه ويلايياش خانههاي آن از اينك.شد معروف
باقي چيزي خرابههايي جز است بوده خاص و عام زبانزد
.است نمانده
آن از ديگر و ايراني ساختار با است شهري اما خرمشهر
را اين.نيست خبري خاص خيابانبنديهاي و شركتي خانههاي
ميان در.شد خواهي متوجه "مهر" بلوار كوچههاي در
از ستونش هر كه مقبرهاي مهر بلوار مخروبه خانههاي
برايت نمانده باقي آن آهن جز خمپاره و گلوله تركشهاي
تن به كه رنگي مشكي عباي با زن چند.ميشود برانگيز سوال
قدمگاه اين ميگويند ميگذرند كنارت از كه حالي در دارند
مستقر خوزستان در كه امامزادگان از يكي.است سيدعباس
صداي ميتواني هواشان حال و خانهها آن ميان در.بود شده
گرفته غنيمت دوچرخه يك سر بر كه بشنوي را عراقي سرباز دو
بلوار به دوباره بازگشت از پس...و ميجنگند هم با شده
يعني كارون تكه آخرين بر تازهساز پلي به نوبت مهر
از گذر اما اهواز معروف پل شكل به پلي.ميرسد اروندرود
چون رودخانهاي.بيننده هر ديدگان بر است زخمهاي آن
.شده غرق و نشسته گل به لنجهايي براي قبرستان
شده فراموش بندرگاهي
در گرفته زنگار و رنگارنگ بزرگ تا گرفته كوچك كشتي از
از پس سال تا 13 منتظرند اروندرود حاشيه آبرفتي خاكهاي
رهايي زندان آن از را آنها و شده خير باني كسي جنگ خاتمه
ميان در است رودخانه كنار لنجهاي حديث اين.بخشد
.است بسيار عراقيها دست به شده غرق كشتيهاي نيز رودخانه
دچار را عبوري لنجهاي و كشتيها ديگر گاه كه مردگاني
.ميكنند شدن غرق حتي و دردسر
متصل تهران به راحتي به كه آهني خط وجود با خرمشهر بندر
برخلاف كه است خوزستان در شدهاي رها پتانسيل ميشود
و لنجها وجود دليل به هنوز جنگ خاتمه از سال گذشت 13
اروندرود لايروبي ، عدم و آن عمق در شده غرق كشتيهاي
.است نكرده بازيابي را اقتصادي جوش و جنب براي لازم امنيت
.شد خواهد جذابي خاطره هم اروندرود سوي دو اين ديد
مقاومت اندازه به شهري
خرمشهر شهر اصلي منطقه وارد پيروزي قوسي پل از گذر با
جنگ بزرگ موزه چپ سوي در هم باز پل از پس.شد خواهي
ساختمان جز به.است موزه گويي شهر خود اما است نمايان
تخريب و خورده تركش هست آن كنار در ساختمان چه هر موزه
سراغ نديدهاي ، درستي به را خيابانها هنوز.شدهاند
ناميده خرمشهر مقاومت اسوه كه گرفت خواهي را مكاني
چيزي آن از فقط كه كساني براي هم هنوز جامع مسجد.ميشود
.است خاطرهانگيز دارند ذهن در
ميكرد ، گمان كسي كمتر گرفتند را خرمشهر عراقيها وقتي
با اما شود آزاد دوباره استراتژيك بندرگاه و شهر اين
ساخت طرح شهر اين به ورود اصلي جاده اشغال به توجه
گرفته نظر در آزادسازي براي كارون كناره در ديگر جادهاي
مزارع و كارون كنار در جادهاي كيلومتر ساخت 125شد
عمليات مولفههاي از يكي سرسبز مزارع ديگر و نيشكر
كمتر جاده اين گرچه.بود خرمشهر آزادسازي پيروزمندانه
مسافري هر براي آن طبيعت زيبايي ولي است استفاده مورد
در خرمشهر و آبادان به سفر پايان در تا بود خواهد جذاب
در سر اهواز در سپاه بقايي دكتر معروف بيمارستان كنار
نزديكتر عراق با مرز به البته اهواز ديگر مسيربياورد
مخروبه تانكهاي آن روي بر كه سكوهايي با اينك و است
جنگ حماسه ديگر بار شدهاند گذاشته نمايش به عراقي
.ميشود يادآور را تحميلي
مردمش و آبادان و خرمشهر جنگ از سال گذشت 13 با آيا اما
شهر دو اين آيا.كنند زندگي جنگ فضاي در بايد هم هنوز
براي ساله همه ايران مردم ديگر تا بمانند گونه همين بايد
شايد...و بروند سراغشان به نوروز جنگي مناطق زيارت
و باشد كافي منظور اين به آن شهداي آرامگاه و شلمچه وجود
نوروزي مسافران و مردم اينك هجوم و مرگ خاطرههاي جاي به
آن در را شادي و زندگي و تازگي بخواهند هم باز خرمشهر
.كنند تجربه
تلخ سالهاي خاطره جز ديگر گرچه آبادان و خرمشهر به سفر
استراتژيك موقعيت موجب به اما ندارد همراه به چيزي جنگ
آن كنار آهن راه و خرمشهر بندر وجود با منطقه در خود
قطبي به شدن تبديل قدرت هنوز آبادان پالايشگاه وجود
ويژهاي ارزآوري ميتواند كه منطقهاي و دارد را اقتصادي
كه بپذيريم اگر اما.باشد داشته مختلف مسافران داشتن با
.است زندگي زمان زمان ، اينك و شده تمام جنگ ديگر
|