كنوني بحرانهاي شدنو جهاني
گفتوگو يك كتاب يك
كنوني بحرانهاي شدنو جهاني
عام معني به "شدن جهاني" تحليل مقاله اين نگاه:اشاره
به آن ابعاد درتمامي را اقتصاد شدن جهاني اينكه و نيست
كه ميباشد موردنظر روند حاشيه در نگرشي بلكه بكشد نقد
آن ، پذيرش براي دموكراتيك راي ضرورت محيطزيستي ، مفهوم
اين منفي نشانههاي بيان انحصاري ، ضد و جهانشمول تفكر
در ايراني نگرشتحليلگران نوع همچنين و عمل در تفكر
.خواهدداد قرار مدنظر بررسي در را فرآيند اين با برخورد
وانديشه فرهنگ گروه
بزرگ تعارضهاي دوران سوم هزاره يا قرن 21 اول دهه
خواهد گوناگون ساختارهاي در اساسي دگرگونيهاي و اجتماعي
اجتماعي ، ثبات كه بود خواهد حوادثي آبستن دهه اين بود ،
تعيين تاثير تحت زمين كره در را فرهنگي و اقتصادي سياسي ،
ارتباطات ، عصر و تكنولوژيك انقلاب.داد خواهد قرار كننده
و نموده آشنا بيشتر خود حقوق به را مختلف جوامع تودههاي
گرفت ، خواهد بهخود شتابندهتري سير حقوق مطالبه علت بدين
بدين پاسخگويي زمينه عدم به توجه با شتابنده سير اين
در را سيالي پرتنشو جهان موجود ، ساختارهاي در مطالبات
نظم با رويارويي آن حاصل كه ميآورد ارمغان به آينده
كه بود خواهد مشخص ساختار هر در ملي و جهاني موجود
ويژه مقررات اعمال و اقتصاد شدن جهاني پروسه آن گرانيگاه
و تحليل بهدرستي كه آنجا از تعارضات اينميباشد آن
حتي و ذهني بهطور هميشه و نگرفتهاند قرار بررسي مورد
نوع به باتوجه شده نگريسته تخصصي ديده به كه آنجا در
را جزيينگري و است بوده انتزاعي و مجرد كه بررسي و نگرش
بيني پيش و تعارضات درك از نموده ، لحاظ تحليل در
و غلط برداشت همين و بوده ناتوان آينده واقعگرايانه
اجتماعي ، حاد مشكلات دچار آينده در را جهان غيرعادلانه
خود اين كه نمود خواهد فرهنگي و سياسي اقتصادي ،
كند جلوگيري اجتماعي تكامل سير در طبيعي رشد از ميتواند
اين.كند تبديل خود ضد به را تكنولوژي و ارتباطات عصر و
در اجتماعي پديده هيچ كه بود خواهد يقين به نزديك ادعا
مناسبات و كند كمك انسانها زيستن بهتر به نتواند كه آنجا
و برتري بود نخواهد قادر بخشد ، بهبود را انساني -اجتماعي
كه پديدهاي هر ديگر زبان به و كند حفظ را خويش مشروعيت
و باشد انساني جامعه عادلانه و مشروع تكامل خدمت در
مهيا بشري زيست براي را بهينهتري و بهتر شرايط بتواند
.بود خواهد تمكين قابل ماندگار ، پذيرفتنيو موجه ، كند
آرمانگرايي و فاضله مدينه معني به صرفا اين البته)
يك در عام مشروعيت و جهتگيري بلكه نيست غيرواقعگرا
(است مدنظر رئاليستي پروسه
چه انسانها اجتماعي و فردي شخصيت زواياي و ابعاد بيشك
است گوناگوني عوامل تابع فرهنگ و سياست اقتصاد ، حيطه در
مورد خواستههاي براي تلاش و منافع كسب آنها مهمترين كه
هر رويكردي چنانچه و ميباشد گوناگون جوامع و افراد نظر
باشد داشته ارتباطات انقلاب و تكنولوژي در ريشه كه چند
تماملايههاي به عادلانه نگاه در را خويش مشروعيت ولي
و قبول غيرقابل باشد ، نكرده كسب گوناگون جوامع و اجتماعي
همان اين كه شد خواهد انساني تودههاي تمكين عدم موجب
از و ناهمگون لايههاي بين منافع تضاد و تعارض تشديد
از برخوردار لايههاي با بوده ، برخوردار نابرابر شرايط
.بود خواهد توانمندي و قدرت
هر حيطه در سياستگذاري مسائل اين به توجه با اصولا
ادعاي كه فرهنگي و سياسي اقتصادي ، از اعم اجتماعي پديده
و عهده از باشد داشته را جهاني مناسبات براي راهبردي
نيز تخصصي چارچوب از كه چند هر خاص گروه يك توان
جهاني تحليل مثلا كه ادعا اين و است خارج باشد برخوردار
نگاه و باشد اقتصاددانان تنها بررسي توان در اقتصاد شدن
تحليل در فقط اقتصادي متغيرهاي به تكيه با اقتصادي صرفا
بود نخواهد واقعنگرانه گيرد ، قرار ملاحظه مورد روند اين
و متقابل تاثير و آن گستردگي به توجه با حيطه اين و
در بايد اجتماعي مناسبات ابعاد ديگر بر آن تعيينكننده
قرارگرفته بررسي مورد ابعاد ديگر با متقابل ارتباط يك
و عيني چارچوب يك به وانتزاعي مجرد چارچوب يك از و
جهت تغيير باشد داده قرار نظر مد را نگري كلي كه مشخص
.يابد
اقتصاد ، علم نظر از جهاني تجارت سازمان سياستهاي و مقررات
علمي درست ، گيرد ، قرار بررسي مورد مجرد و ذهني كه وقتي
در نسخه اين كه زماني است ناعادلانه ولي است عادلانه و
تفاوت و ناهمگون سطح به توجه با كنوني جهان فرآيندعيني
چنين مگرگيرد قرار بررسي مورد مختلف لايههاي منافع
لايههاي از حمايت براي مختلف ساختارهاي در كه نيست
حمايتي قوانين از كمتر آسيبپذيري براي اجتماعي پائينتر
حمايتي سياستهاي اين از شد خواهد سعي و ميشود استفاده
لايهها اين براي زيستي شرايط حداقل و نسبي برابري براي
مختلف اشكال تحت پروسه اين كه شود برده بهره ساختار در
حمايتي سوبسيدهاي و اجتماعي تامين بيمههاي از اعم
به نسبت ضعيفتر لايههاي از دفاع براي وتوليدي توزيعي
وجهان پيشرفته ساختارهاي در قدرتمندتر ، و بالا لايههاي
عيني تجلي سومي جهان و توسعه درحال ساختارهاي و اولي
نابرابر شرايط يك در كه است توجيهپذير چگونه حال.دارد
سرمايه ، لحاظ به توانايي متفاوت سطح نظر از) اقتصادي
ساختارهاي بين فاصله كه (متخصص انساني نيروي و تكنولوژي
را عادلانه رقابت يك انتظار است فاش حد بدين تا متفاوت
در كه ميطلبد ناهمگوني شرايط چنين بيشك.باشيم داشته
ساختارهاي از دفاع براي نيز مختلف ساختارهاي بين مناسبات
براي توانمند و قوي ساختارهاي مقابل در آسيبپذير و ضعيف
امتيازهاي بقاء و رقابت منصفانه شرايط حداقل ايجاد
چگونگي و ساختارها اينگونه واقعي شرايط درك) حمايتي
اين و داده قرار مدنظر را (آنها توسط منافع به دستيابي
سرمايه ، سود تابع كه اقتصادي صرف حركت يك حالت از را روند
فرآيند يك به باشد تكنولوژيك رقابت و تقاضا و عرضه
لحاظ را شده گفته عوامل كه حيني در كه اجتماعي اقتصاد
با بشري جامعه براي را بهتري زيست شرايط بتواند ميكند
.كند تبديل بياورد ارمغان به توانايي از درجه هر
ايران پيوستن كه است نشده نگاشته منظور بدين تحليل اين
به را آن اينكه يا و كند نفي را جهاني تجارت سازمان به
ملي اقتصاد پويايي و ماندگاري مصلحت كه چرا بطلبد چالش
پذيرفته مناسبات و جهاني اقتصاد با تعامل گرو در بيشك
پذيرش اين )بود خواهد جهاني جامعه اعضاي ديگر توسط شده
ميل به و خواسته چه و باشد شرايط جبر به و ناخواسته چه
كه باشد مي مساله اين تبيين بلكه (سودمندگرايانهتر
و واقعگرا تفكر با اجتماعي پديدههاي با برخورد در بايد
از كشور پذيرش142 بهواسطه اينكه نه شد روبهرو عيني
چرا.شويم قائل ماهوي حقانيت و مشروعيت آن براي روند اين
كنوني شرايط همچون كشورها اين از زياد تعدادي اولا كه
مساله اين به تمكين به خويشمجبور ماندگاري براي ما
كشورهاي از بسياري در اينكه به توجه با ثانيا و شدهاند
خواست نشان آنها اقتصادي و سياسي نمايندگان سومي جهان
در حتي و ندارند را ملي منافع واقعي نمايندگي و مردم
واقعي نمايندگان آنكه از پيش حاكميتها نيز پيشرفته جهان
تراستهاي و كارتلها منافع تبلور باشند مردم تودههاي
نميتواند شرايط اين كه بود ، خواهند مليتي چند بزرگ
و كند توجيه فرآيند اين در را بهنجار موقعيت و زمينه
اخير سالهاي بخصوص و كنوني جهان عينيت در اينكه ديگر
نسخههاي و راهكارها كه نمودهايم مشاهده بهوضوح
جهاني بانك و پول بينالمللي صندوق جهاني ، تجارت سازمان
نهتنها توسعه حال در يا و فقير كشورهاي از بسياري براي
در را بحران مشخصا كه نشده آنان مشكلات حل موجب
كه است ، نموده نيز حادتر و شديدتر كشورها اينگونه
شواهدي اندونزي و مالزي مكزيك ، آلباني ، روسيه ، كشورهاي
اين به واقعگرا نگاه به توجه با حال.هستند مدعا اين بر
كه بود نخواهد ذهن از دور به آيا عيني واقعيتهاي
آينده در جهاني تجارت سازمان كنوني راهكارهاي نسخههاو
:بشود متفاوت ساختارهاي در فراگير بحرانهاي بروز سبب نيز
كرد بروز اجتماعي بحرانهاي پروسه اين در چنانچه
ملي اقتصادهاي آسيبپذيري و بيكاري بهواسطهتشديد)
با (ملي ناخالص درآمد كاهش لحاظ بدين و كنوني حمايت مورد
اصلاح براي تضميني چه جهاني تجارت سازمان مقررات به توجه
دوران در آلباني در كه همانگونه) اشتباهات ترميم و
و بحران شرايط در (افتاد اتفاق بريشا سالي حاكميت
دارد؟ وجود ناكارآمدي
زيست محيط حفظ براي آلايندگي درصد سهميه
كه) آلايندگي درصد با رابطه در مقررات وضع به توجه با
زيست محيط حفظ مقابل در بشريت تعهد به توجه با مساله اين
به نسبت جريمه و ماليات اختصاص و (بود خواهد پسنديده
ومنطقي مصلحتانديشانه نگاه كه مجاز سهميه اين از عدول
از را زيست حفظمحيط ايده بايد دارد ، محيطزيست حفظ به
زيست محيط و هوايي و آب شرايط فقط كه كنوني نارساي حالت
بشري زيست محيط حفظ به ميدهد قرار مدنظر را جغرافيايي
محيط قبليشامل موارد بر اضافه كه آن ابعاد تمامي در
تعميم بشود بشرينيز فرهنگيزيست و سياسي اقتصادي ،
از فراتر بسيار زيست محيط مفهوم كه بپذيريم و دهيم
بهتر براي انسان كه چرا ميباشد ، آن از كنوني برداشت
.جغرافياييدارد زيست از فراتر چيزي به احتياج زيستن
حالت از را زيست محيط حفظ فرآيند اينكه براي بنابراين
را فرآيند اين و كنيم خارج كنوني محدود و انتزاعي
پيراموني زندگي زواياي تمام بتواند وعامتركه گستردهتر
حفظ" بهعنوان آن از بكنيم ، برگيرد ، در را معاصر بشريت
جغرافيايي محيط از فراتر ابعادي شامل كه "زيستي محيط
حفظ از كنوني نارساي و ناقص تعريف در.ميبريم نام باشد
اخلال و تهديد مورد فرآيند اين كه آنجا در زيست ، محيط
و مالياتها جهاني تجارت سازمان مقررات طبق گيرد قرار
سهميه از بيش آلايندگي) نقض اين بهخاطر جريمههايي
به موظف را خود سازمان اين و است شده لحاظ ( شده تعيين
اين كه) ميداند زيست محيط حفظ براي مقررات اين از دفاع
آلايندگي براي مثال بهطور كه (است پذيرفتني و توجه قابل
توسطحاكميتها صنعتي كشورهاي در فرآوردههاينفتي
فرآوردهها اين كنوني بهاي درصد تا 80 حدود 70 در چيزي
شرايطاجراي در حال.ميشود اخذ مالياتي بهاي آنجا در
آسيبپذيريو موجب فرآيند اين چنانچه آزاد تجارت مقررات
شرايط و گردد اجتماعي و زيستياقتصادي محيط آلايندگي
دهد ، قرار تهديد مورد را خاص ساختار آن بهنجارزيستيدر
قوانين بر حاكم حقوقي و فلسفي توجيه همان بر تكيه با
كه بود خواهد جريمه و مستحقماليات زيست ، محيط
حتي و محدودكننده تعرفهاي ، اشكال در ميتواند
در متاسفانه كه گيرد ، قرار استفاده مورد ممنوعكننده
تجارت آزادي همان يا اقتصاد جهانيشدن قوانين تدوين
است شده فراموش عمد مسالهبه بعداز اين جهاني
ساختارهاي بيشتر سودمندگرايي براي وتدوينكنندگان
توجيه به سويه يك مقررات تحميلاين جهت خويش قدرتمند
.آوردهاند رو حقوقي تجريد و انتزاعي
قانون به بخشيدن مشروعيت براي آزاد انتخابات
پيشرفته كشورهاي از مجموعهاي بهعنوان)اروپايي اتحاديه
(دارند تعيينكنندهاي نقش اقتصاد شدن جهاني روند در كه
به عضو كشورهاي ملي پولهاي وتبديل اروپا پولي وحدت براي
جانب از آن پذيرش از بعد (يورو)اروپايي واحد پول
به آن كردن قانوني و بخشيدن مشروعيت براي عضو دولتهاي
كه زماني تا شدو متوسل اروپايي كشورهاي مردم آزاد راي
به ندادند ، فقط مثبت فرآيندراي اين به كشورها اين مردم
را فرآيند اين موفقيت و نشدند دولتها ، قانع پذيرش صرف
.نمودند منوط آن حول تودهاي اجماع در
مقررات نمودن قانوني و بخشيدن مشروعيت براي نيز اكنون
فرآيند همين بايد آن به تمكينجهاني و جهاني تجارت
مدنظر آن بينالمللي پذيرش براي توجيه قابل و دموكراتيك
به خاصي شرايط در كه نمايندگاني راي به تنها و گيرد قرار
بسنده تمكيننمودهاند مقررات اين به كشورشان مردم نام
گسترهاي تجارت آزادي و اقتصاد شدن جهاني كه چرا نشود ،
و دارد خويش تاثير حيطه در را اروپايي واحد پول از بيش
انسجاميافتهتر نگاه جهان مردم كه بود خواهد عاقلانه
.كنند مبذول آن به را مشروعتري و ودموكراتيكتر
كه هستند مدعي چنانچهتصميمگيرانش فرآيند اين آنگاه
راي با و ميباشد جهان مردم اكثريت موافقت مورد
قرار پذيرش مورد حمايتكننده اكثريت همان دموكراتيك
بود خواهد برخوردار جهانشموليقانوني و مشروعيت از گيرد
راحتي به را آن در اخلالي حركتهاي واسطه بدين كه
به و كند منزوي و رانده حاشيه به مشروع قدرت با ميتواند
روند يك در جهاني جامعه افراد اكثريت چنانچه عكس
مشروعيت صداقت ، چنانچه)بدهند منفي راي آن به دموكراتيك
بودن ، منطقي ضروري به بايد (باشد مدنظر مدني حقوق و مردمي
كه ندهند اجازه بهخود و كنند شك آن بودن درست و بودن
جهان به جهاني جامعه اكثريت برخلافخواست را پروسهاي
دموكراسيكه موازين طبق بر بنابراين.كنند تحميل كنوني
مشروعيت و ميباشد جهان كشورهاي تمامي توافق ظاهرامورد
راي و پذيرش مورد كه زماني جز به را مقرراتي و قانون هيچ
قلمدادكند ، مشروع نميتواند گيرد ، قرار مردم اكثريت مثبت
پروسه اين برايتحقق را دموكراتيك فرآيند اين بايد
.كند رعايت
قنواتي زارعي اردشير
دارد ادامه
گفتوگو يك كتاب يك
ايراني گاهشماري به نگاهي
كتاب دو انتشار شاهد گذشته سال ماه ارديبهشت:اشاره
نام به تاليف ، يكي:بوديم اكرمي موسي دكتر از فلسفي
و بود دشتستان نشر آن ناشر كه"افلاطون كيهانشناسي"
جان" اثر"فلسفي تحليل به درآمدي" نام به ترجمه ، ديگري
تازگي به.كرد منتشر را آن نو طرح انتشارات كه "هاسپرس
منتشر اكرمي دكتر از جديدي كتاب فرهنگي پژوهشهاي دفتر
تاليف علت درباره كه "ايراني گاهشماري" نام به است كرده
.پرداختيم گفتوگو به مولفآن با آن اهميت كتابيو چنين
:ميخوانيم هم با
انديشه و فرهنگ گروه
انتشار از پس كه بود جالب برايمان اكرمي ، دكتر آقاي*
تاليف ايراني گاهشماري زمينه در فلسفيكتابي كتاب دو
اثري تاليفچنين اهميت و انگيزه لطفادرباره.كردهايد
.بفرماييد
و خواندهام هم فيزيك فلسفه ، بر علاوه اولابنده -
.منتشركردهام علمي كيهانشناسي حوزه در كتابهايي
تاريخ به درايران علم تاريخ به علاقه چارچوب در ثانيا
محاسباتي و نجومي مباني به آن از پس و ايراني گاهشماري
درباره سميناري پيش سال چهار و كردم پيدا علاقه نيز آن
سمينار علمي دبيري افتخار كه شد برگزار ايران گاهشماري
.گرديد بنده نصيب
كه است گرفته تصميم فرهنگي پژوهشهاي دفتر ثالثا
"ميدانم چه ايران از" عمومي عنوان با را مجموعهاي
و باشند جوانان عمدتا آن خوانندگان كه كند نشر و تاليف
يا دانشنامه يك صورت به مجموعه اين نهايتا
كتاب نگارش.درآيد ايران درباره شده تاليف دايرهالمعارف
به مجموعه ، اين اهداف چارچوب در"ايراني گاهشماري"
محاسباتي و نجومي مباني با مخاطبان كردن منظورآشنا
پايه بر تقويمنويسي مبانيعلمي عرضه و ايراني گاهشماري
.گرفت خورشيديصورت گاهشماري
تقويمنويسيتوضيح و گاهشماري اصلي مساله درباره*
.بفرماييد
.است زمان حساب نگهداري نظام يا روش گاهشماري واقع در -
ما گاهشماريخاص يك در.است گاهشماريروز دستگاه واحد
يك از خاص ماه يك در روز شماره و روز نام از معمولا
در واقعه فلان مثلاميگوييم و ميكنيم استفاده خاص سال
.افتاد اتفاق خورشيدي هجري خرداد 1373 پنجشنبهنوزدهم
ماه در شمارهروز نوزده.است هفته در روز نام پنجشنبه
در هجري مبدا از خود 1373 كه است سال 1373 از خرداد
گاهشماري در بنابراين.است شده محاسبه گاهشماريخورشيدي
به و ماه يك در آن شماره و هفته در روز نام به معمولا
در و مبداخاص يك از سال شماره و (ماه شماره يا) ماه نام
-قمري يا خورشيدي يا قمري مثلا ويژه گاهشماري يك
.ميشود منظور خاص قرارداد پايه بر يا خورشيدي
زياد اختلافات با و گوناگون تقويمهاي همه اين چرا*
آمدهاند؟ پديد
تقويميو سال طول تفاوت در اول درجه در كار اشكال-
سال طول محاسبه در دوم درجه در و است حقيقي سال طول
روز خاصي تعداد تقويميداراي سال اولاطول.است حقيقي
يا روز خورشيدي 365 تقويمي طولسال مثلااست كامل
و روز متوسط 365 طور به حقيقي سال طول اما.است روز 366
طول ثانيا.است ثانيه و975456/45 دقيقه و 48 ساعت 5
.دارد نوسان متوسط مقدار اين حول و نيست ثابت حقيقي سال
هم آن روز ، كسر و بود كامل روز تعدادي داراي سال طول اگر
مطابق دقيق گاهشماري به ملتها همه نداشت ، روزي كسر چنين
عدد اين به دستيابي اما.مييافتند دست طبيعي واقعيت با
نبوده آسان مختلف ملل براي خورشيدي متوسط سال طول براي
.است
و نبودهاند متوسط سال طول به معتقد عدهاي ديگر طرف از
را هرسال حقيقيبراي سال طول بايد معتقدندكه و نيستند
ما كه ميشود اين به منجر امر اين و كنيم حساب جداگانه
.بدهيم نظر آن طول و آينده سالهاي درباره نتوانيم
وجود اختلاف گوناگون ملل گاهشماري دستگاههاي چرابين *
دارد؟
خورشيد يا ماه حركات پايه گاهشماريهابر اولاهمه -
;كنند مي پيروي خاصي قراردادهاي از آنها از بعضي و نيستند
و ندارند توجه خورشيد به گاهشماريها از ثانيابعضي
ثالثا ;آمدهاند پديد زمين دور به ماه دوران برپايه
برپايه بايد تقويم نباشد معلوم سال دقيق طول كه مادامي
.شود نوشته سال به سال رصد
اشكاليدارد؟ چه اين *
به دقيق سال به سال رصد اولا كه است اين اشكالشدر -
رصدسال بر بخواهيم اگر ثانيا و نميگيرد آسانيصورت
نميتوانيم آينده سالهاي درباره باشيم متكي سال به
ميتوانيم زماني هم گذشته درباره و بگوييم پيشاپيشچيزي
در باشيمكه داشته دست در را لازم اسناد كه بزنيم حرف
كرده ثبت و رصد را سال هر آغاز دقيق طور به گذشتگان آن
.باشند
برد؟ ميان از را اشكال اين بايد چگونه پس *
گاهشماري دستگاههاي تنظيمكنندگان تمام دغدغه همان اين -
گاهشماري تنظيم ;گفتم را متوسط خورشيدي سال طول من.است
با برابر خطايي زيرا.است نبوده آسان طول اين پايه بر
هر 1440 در كه ميشود باعث سال طول دقيقهدر يك تنها
.آيد پديد تقويم در خطا روز يك سال
است؟ شده اتخاذ روشي چه ايراني گاهشماري در *
دادن تطبيق براي.دارد طولاني تاريخي ايراني گاهشماري -
درباره مختلفي پيشنهادهاي حقيقي سال با تقويمي سال
در كه قانوني با ما كنوني تقويم.است گرفته صورت كبيسه
رسميت رسيده ، وقت شورايملي مجلس تصويب به فروردين 1304
طول بهار ، آغاز همان سال آغاز قانون آن در.است يافته
ذكر خورشيدي سال طول سال ، طول و مرسوم طول همان ماهها
اين برپايه و است نشده روشن كبيسهها تكليف اما شده
آغاز و بزنيم رصد به دست سال به سال بايد واقع در قانون
ساكت و گاهشماري نقص موجب امر اين كه كنيم تعيين را سال
تقويم تطبيقدهي امكان عدم و آينده مورد در آن ماندن
.است (مثلاميلادي) ديگر تقويمهاي با ايراني
كرد؟ بايد چه جنابعالي نظر به*
محاسبات و طرف يك از ايراني گاهشماري تاريخ پايه بر من -
تقديم كتاب اين در را خود نظر ديگر طرف از رايانهاي
در كه ما گاهشماريكنوني كه معتقدم اينجانبداشتهام
ماهها طول و سال آغاز در است ، جلالي گاهشماري ادامه واقع
از اما.ندارد مشكلي خورشيدي سال طول بر ابتناء و مبدا و
طور به كه است لازم نشده ، روشن كبيسههايش تكليف كه آنجا
اين در من.شود تصميمگيري آن كبيسههاي درباره رسمي
كردهام توجه ايراني گاهشماري سنت تاريخو به هم كتاب
يعني ;رايانهاي محاسبه و جديد نجومي دستاوردهاي به هم
روز خورشيدي 24219879/365 متوسط سال طول پذيرفتن پايه بر
رايانه كمك به را تقويم معيار سال ، طول عنوان به
به.دادهام دست به را دقيقكبيسهبندي نظم و ساختهام
طول اولاتكليف كبيسهبندي ، براي روشي چنين با كه طوري
دقيق نظم داشتن با ثانيا.روشنكردهام را معيار سال
هزاران زماني بازه از هرسال درباره ميتوانيم كبيسهها
بودن غيركبيسه كبيسهيا و بدهيم نظر آينده تا گذشته سال
است روزي سال 365 فلان سازيمكه ومشخص كنيم تعيين را آن
روشن تكليفش نيز آن از پس سال بنابراين و روزي يا 366
.است
است ممكن روش درستترين و مطمئنترين كه روش اين با
اين يعني.سالاست ميليون پنج حدود در روز يك خطا ميزان
همخوان نجومي رويدادهاي و طبيعت با اينكه گاهشماريضمن
من و قراردادي گاهشماري از دقيقتر برابر حدود 1400 است
آساني به ميتوان آن بر علاوهاست ميلادي درآوردي
حتي كه طوري به كرد ، تعيين را سال هر روز نخستين
خوبي به را ، اصلي عمل چهار كه دانشآموزاندبستاني
و گذشته سال هر براي تمرينميتوانند اندكي با بدانند
آن ، بودن كبيسه يا عادي و سال اول روز دانستن با آينده ،
.آورند دست به نيز را تحويل ساعت و بنويسند تقويم
اساس اين بر كشورها همه اگر كه گرفت نتيجه ميتوان پس *
ميان از تقويمي اختلاف بسا چه كنند تنظيم را خود تقويم
ميرود؟
قومي يا ملت هر كه كردهام اشاره كتاب پايان در.دقيقا -
پذيرفتن با اما باشد ، داشته را خود تاريخي مبدا ميتواند
است نجومي پژوهشهاي نتيجه كه خورشيديمتوسط سال طول
نظرم به حتي.دستيابد دقيقي تقويم به ميتواند
آغازسال و بردارد پيش به نيز ديگري گام ميتواند
گاهشماري طريق اين به و بداند بهار آغاز همان تقويميرا
بپذيردو طبيعت ويژه نظم با همراه را دقيقي خورشيدي
تغيير را (مسيح مثلاتولد) خود گاهشماري مبدا كه بيآن
گاهشماري مبدا هجرتپيامبر سال ايران در كه چنان دهد
.ماست رسمي
|