دانشگاه شيشهاي روياي
دادم دست از را خودم
ايراني جوانان ماليخولياي
تا هستند مالي امنيت نگران بيشتر زنان
تروريستي حملات
دانشگاه شيشهاي روياي
دانشجويان برخي سرخوردگي علل بر مروري
پارسا سارا
.آخر ترم بعضيها.ميافتند فكرش به اول ترم بعضيها
بعد سال سي تا بعضيها و ميآورند كم راه ميانه بعضيها
و ميزنند غر و مينشينند خانه گوشه فارغالتحصيلي از
.ميكردند يكسره را كار اول ترم همان بايد كه ميگويند
درس مراحل بالاترين عنوان به) عالي آموزش نظام وضعيت
شكوه و نوشتن كه است شكلي به روزها اين (ايران در خواندن
شايد.ميرسد نظر به راحت و آسان بسيار آن ، از كردن
در آموزشي نظام ساختار اما برسد نظر به بيانصافي
از برخي حتي كه است گونهاي به اكنون هم دانشگاهها
"عالي آموزش نظام بحران" عنوان با آن از دانشگاه اساتيد
در مشكلات از بسياري ريشه را بحران اين و ميكنند ياد
درس كه هستند هم كساني ميان اين در.ميشناسند ايران
سوال زير را دكترا دوره تا ابتدايي اول كلاس از خواندن
توسعه كشورهاي با ايران آموزشي نظام مقايسه با و ميبرند
در.ميدانند "خندهدار" را ايران در نظام اين يافته ،
از بيش غرولندها اين از دانشجويان سهم قاعدتا ميان اين
حاضر سركلاسهايشان حالي در روز هر آنها.است همه
كتاب يك ميبيني بنشيني ، حرفهايشان پاي اگر كه ميشوند
در ايران وضعيت هست هرچهدارند گفتن براي نگفته حرف
ميدهد نشان (...و سياست فرهنگ ، اقتصاد ، )مختلف حوزههاي
مطلوبي وضعيت دانشگاه فارغالتحصيلان و جامعه نخبگان كه
تمام ، سال يك ايراني ، جوان يك كه ميشود چگونه.ندارند
قبول دانشگاهها كنكور در تا بدوزد بههم را روزش و شب
"انصراف" به تصميم دانشگاه به ورود محض به آنسو از و شود
بگيرد؟
سفيد آرزوهاي يخي خانه
جوان 18 به ميتوان كه جملهاي كليشهايترين روزها اين
يادت":است اين گفت ، ميخواند درس كنكور براي كه سالهاي
باش مواظب.نيست آرزوهايت خانه دانشگاه كه باشد
به پاسخ در دانشگاه ، اساتيد از يكي"...نشوي سرخورده
دانشگاههايشان از دانشجويان از بسياري چرا كه سوال اين
موضوع اصلي علت را دانشگاه به ورود شكل ناراضياند ،
جوان تا شده موجب سرسخت رقباي با سخت كنكور.ميداند
و روزها آن ، به ورود و دانشگاه در از عبور براي ايراني
كه سنگين فشار اين تحملبگذارد پشتسر را تلخي شبهاي
آيندهاي جوياي جوانان پيشروي راه تنها ميرسد نظر به
از انتظارات و توقعات سطح تا ميشود موجب است ، بهتر
.هست واقعيت در كه باشد چيزي آن از بالاتر بسيار دانشگاه
ايران دانشگاههاي ساختمانهاي و خوابگاهها وضعيت شايد
باشد نداشته زيادي فرق سوم جهان كشورهاي ديگر به نسبت
:است اين كيلومتر صفر دانشجويان پيشروي سوال نخستين اما
توسري و نفري اتاق 8 يك در زندگي خاطر به كه ميارزيد"
حالي در سوال اين "!بكنم؟ جان قدر اين استادها از خوردن
غمانگيزش سرخوردگي در را ايراني دانشجوي لحظه ، به لحظه
دانشگاه به منطقيتر شرايطي در او اگر كه ميبرد فرو
شگفتزده دانشگاه ، شرايط و امكانات سطح از ميشد ، وارد
اين با دانشگاه اساتيد از بسياري شايد كه چند هر !ميشد
سميعي ، كريم اما بگذرند ، موضوع اين كنار از توجيه
او.ندارد تصوري چنين روزنامهنگاري رشته جوان دانشجوي
آماده شرايطي هر براي را خود كنكور از پيش است مدعي كه
.دارد دانشگاه از سرخوردگي براي ديگري دلايل بوده ، كرده
اصلي علت را "بيسواد" خودش تعبير به همكلاسيهاي او
همكلاسيهايي.ميداند دانشگاه كلاسهاي بودن كننده خسته
ديگري دغدغه...و همبرگر و CD جز شب ، تا صبح از كه
.آمدهاند اشتباه را راه گويي همگي و ندارند
تفاوت كه ميدهد نشان نيز جوان دانشجوي اين توضيحات اما
ناراحتي موجب دانشگاه ، واقعيت با دانشگاه از او تصورات
سفيد آرزوهايي يخي خانه دانشگاه از او تصور.است شده او
بحثهاي آن حياط در روز هر روشنفكر دانشجويان كه بوده
ايران دانشگاههاي جو از كه شمامياندازند راه فلسفي
با چگونه يخي خانه اين كه بفهميد ميتوانيد داريد ، خبر
.ميشود خرد دانشجويان ديگر ديالوگهاي نخستين
بيسواد استاد باسواد ، استاد
"نخبهپرور" نظامي را ايران آموزشي نظام بسياري
.است "نخبهكش" نظام اين كه معتقدند حتي و نميدانند
تصويري اما بطلبد ، را مفصل بحثي شايد موضوع اين تحليل
نشان خوبي به را دانشجويان از برخي سرخوردگي شكل نمادين ،
به ورود از پيش كه كنيد تصور را دانشجويي.ميدهد
اين در و داشته زبانشناسي مباحث به بسيار علاقه دانشگاه
زبانشناسي درس كلاس آنسو ، از.است كرده مطالعه راه
نام نميتواند ، كلاس آن استاد كه كنيد تصور را دانشگاه
اين حالكند تلفظ درست را "سوسور" معروف زبانشناس
سوسور نوشتههاي از بسياري كه پشتكار و باعلاقه دانشجوي
مرتضي ميكند؟ پيدا حالي چه استاد اين سركلاس خوانده ، را
دانشجوي همين ميكند ، پرهيز خود فاميلي گفتن از كه
.ميخواند درس تهران دانشگاه در كه است عصباني
تذكر از ميگويدپس خاطره اين كردن تصوير ادامه در او
اينكه عليرغم و شده مواجه او عصبانيت با استاد به
درس اين داشته ، درس مبحث از مبسوطي بسيار ذهني پسزمينه
بايد كه بودم كسي تنها من":است شده قبول نمره 12 با را
خودخواهانه ظاهر به جمله اين ".ميگرفتم كلاس 20 آن در
يك خاطر به كه شنيد مختلف دانشجويان از بارها ميتوان را
از يكي اما.شدهاند مغضوب استادهايشان ، به ساده تذكر
"مچگيري" حس ماجرا ، اين شنيدن با دانشگاه ، همين اساتيد
موضعگيري علل از را "استاد شخصيت تخريب" براي دانشجويان
به اينكه از صرفنظر.ميداند دانشجويان مقابل در اساتيد
از ما كه ذهنيتي با ميشود ، گرفته مچش كه استادي حال هر
به مناسب چندان تدريس براي (گرفتن مچ) داريم تركيب اين
اشتباهات ، قبول و فروتني روحيه نداشتن اما نميرسد نظر
تهران ، دانشگاه جامعهشناسي رشته دانشجويان از يكي نظر از
در كه او.ميشود خوانده درگيريهايي چنين اصلي علت
عجيبي قاطعيت با ميخواند ، درس ارشد كارشناسي مقطع
دانشجويان ، به نسبت اساتيد از برخي تنها نه كه ميگويد
نگه مخفي براي نيستند حاضر حتي بلكه دارند ، اطلاعات ضعف
كه داريد انتظار چطور":بخوانند كتاب يك ضعف ، اين داشتن
و بخوانم درس علاقه با دانشگاهي چنين در دانشجو من
"نشوم؟ سرخورده
حرفها همه از فراتر قلمروي
انتقادات تير از دانشگاهها محترم اساتيد هنوز
شدهاند ، همصحبت ما با گزارش اين در كه دانشجوياني
.نيستند درامان
و هنر دانشكده دانشجويان از يكي مستعار نام راسخي ، لاله
.ميخواند درس نمايش رشته در كه است آزاد دانشگاه معماري
فقط 68 دانشگاه ، در خواندن درس سال چهار از بعد كه او
اختلاف به خود سرخوردگي علت درباره كرده ، پاس واحد ،
كه است معتقد و ميكند اشاره اساتيد از برخي با عقيدهاش
علايق به اساتيد انتخاب در ايران دانشگاههاي مديريت
در سليقه اختلاف كه ميدهد توضيح او.نميكنند توجه آنها
منش و است زياد بسيار تئاتر مانند رشتهاي
به خود سلايق تحميل در اساتيد برخي ديكتاتورمابانه
در نيز او.ميدهد فراري دانشگاه از را آنها دانشجويان ،
براي جوان خانم اين گويا.دارد جالبي خاطره باره اين
"بازي آخر" نمايش از قطعهاي خود "كارگرداني" درس امتحان
هيچ كه آنجايي از درس اين استاد اما بود ، كرده آماده را
درس اين در را او نمره نداشته ، آبزورد نمايش به اعتقادي
دانشجويان همه تا بود منتظر او":است داده زير 10
شكسپير عاشق خودش چون كنند ، اجرا را هملت از قسمتهايي
چنين اما بيايد ، نظر به شده اغراق كمي شايد ".است
نگرفتن نمره به ساده بسيار شكلي به نظرهايي ، اختلاف
دانشگاههاي در كه نكنيد فراموش.ميشود ختم دانشجويان
استادي چراي و بيچون حكمراني قلمروي درس ، كلاس ايران ،
نظرات ، انسان اين و است انسان يك حال هر به كه است
همه براي كه اوست و دارد را خود خاص سليقه و اعتقادات
.گرفت خواهد تصميم چيز
تنبلها شاگرد
سيستم يا اساتيد دانشجويان ، سرخوردگي در هميشه اما
نفره كلاس 30 يك در طبعا.نيستند مطلق مقصر آموزشي
به ايران آموزشي سيستم ادبيات در كه هستند هم كساني
جاي به معمولا تنبلها شاگرد.معروفاند "تنبل شاگرد"
تصوير اين.ميآورند سردر سينما از سركلاسها شدن حاضر
در خود سخنرانيهاي در بارها مدارس مديران كه كليشهاي
خندهآور كمي دانشجويان براي شايد ميگويند مدارسشان
مستعد دانشجوي يك كه دلايلي از چشمپوشي با اما باشد
شده قبول كنكور در حال هر به او كه جهت اين از مستعد)
نظام يك در (كرده ثابت را خود پشتكار و علاقه و است
مواردي در ميتوان.ميشود تبديل "تنبل شاگرد" به آموزشي
هر.دانست سرخوردگي علت را دادن نمره در اساتيد سختگيري
گاه حتي و ناهنجار را سختگيريها اين بسياري كه چند
وضعيتي چنين كه دانشجوياني.ميكنند تصوير غيرانساني
يادگيري براي هيچگاه چرا كه سوال اين مقابل در دارند
را كليشهاي و تكراري پاسخهايي معمولا نميكني ، تلاش
نظام از هميشگي انتقادهاي كردن سرهم.ميدهند تحويل
برخي وضعيت با اما است ، منطقي كاملا چند هر كه آموزشي
از پرسيدن سوال طبيعي نتيجه است ، بيارتباط دانشجويان از
.است دانشجوياني چنين
بيربط دروس
يا شناختن رسميت به بحث ايران ، در كه است سالها
هنوز و شده مطرح ايران ، دانشگاههاي علمي مدارك نشناختن
اساتيد از يكي اما.ندارد وجود باره اين در روشني پاسخ
نشناختن رسميت به در جالبي منطقي توضيحات ارتباطات ، علوم
تدريس يادآوري با او.ميكند ارائه ايرانيان علمي مدارك
كشور دانشگاههاي در عمومي دروس واحد به 30 نزديك
مهندس يك علمي مدرك آنها داريد انتظار چطور":ميگويد
كاملا دروس واحد درسهايش ، 30 واحد از 130 كه را مكانيك
مهندس عنوان به را خوانده تحصيلياش رشته با بيارتباط
نيز دانشجويان ميان در موضوع اين "كنند؟ قبول مكانيك
در كه بيارتباط عمومي دروس و نداشته خوبي واكنش هيچگاه
كاملا و تكراري كننده ، خسته مباحثي به موارد از بسياري
بسياري دانشجويان دلسردي موجب دارند ، اختصاص غيرعلمي
از يكي توهين به باره اين در دارد سال كه 22 صبا.ميشود
و ميكند اشاره دانشجويان از بعضي به دروس همين اساتيد
را مطالعاتم و اعتقادات كه خواست من از او":ميگويد
او حرفهاي فقط و بگذارم كناري به خاص مبحث يك به راجع
اساتيد معمولا "!ناميد بياخلاق را ما او.كنم قبول را
دروس به دانشجويان هميشگي اعتراض از كه نيز دروس اين
موضع دانشجويان مقابل در پيش از بيش دارند ، اطلاع آنها
در ميدانند همه كه است آشكار چنان موضع اين.ميگيرند
را انتظارشان برخوردهايي چه دروس ، اين به بيتوجهي صورت
باره اين در وراميني جوان دانشجوي مصطفايي ، .ميكشد
در مجاز حد از بيش جلسه ، يك اينكه خاطر به من":ميگويد
مشروط و گرفتم صفر كردم ، غيبت عمومي دروس از يكي كلاس
توجه او درس به من كه بود اين درس آن استاد استدلال.شدم
با كه دانشجويان كه نيست شكي نيز سويي از ".نكردهام
ادامه براي را خاصي رشته خود استعداد با متناسب و علاقه
شنيدن جاي به ميدهند ترجيح كردهاند انتخاب تحصيل
را خود رشته تخصصي دروس انساني ، مختلف علوم از كلياتي
است ، فني رشتههاي از يكي دانشجوي كه مصطفايي.بخوانند
درسي براي دانشگاه در ميدهد ترجيح كه ميگويد صراحت با
.كند كمك او به حرفهاياش آينده در كه بگذارد وقت
است حدي به دروس اين به دانشجويان از بسياري بيعلاقگي
گرفتن براي دانشجويان كشور ، معتبر دانشگاههاي در كه
!ميگويند تبريك هم به دروسي چنين از خوب نمره
دادم دست از را خودم
پدرش به انصرافي دانشجوي يك نامه
حجتي سعيدي منصور
!پدر سلام
بر چنان توانستهام لحظه اين در سالها از بعد اينكه از
هر.خوشحالم بسيار بنويسم را نامه اين كه شوم مسلط خود
خبرهاي تلخترين تو براي خط چند اين ميدانم كه چند
قدرت با سال سه از بعد توانستم كه حس اين ولي دنياست ،
بنويسم ، را حقايق اين و بنشينم دانشگاه شلوغ كتابخانه كنج
ناراحتيهاي همه كه است پيروزي از سرشار و لذتبخش چنان
من ولي باشد ، خودخواهي شايد.ميكنم فراموش را تو
نابود نامه اين در را عذابآور و كشدار تناقضي بالاخره
.است پيروزي يك اين و كرد خواهم
كوتاه ، روزهاي ياد به را تو خط چند اين در نميخواهم
ما خنده با كه روزهايي.بياندازم گذشته خوش ظاهر به اما
تو.ميزدي حرف جنگ خاطرات از و ميكردي جمع خودت دور را
و عجيب خاطرات هميشه و بودي آمبولانس راننده سال سي
راننده يك اما.ميكردي تعريف برايمان هيجانانگيزي
هواپيما ، و مسلسل و تانك و توپ از پر جنگ يك در آمبولانس
.ميكند تجربه را غريبي لحظات
گلوله ، رگبار زير از چگونه تو اينكه به ميكنم فكر وقتي
گرفتهام ، كه تصميمي از ميكردي ، تهيه مرا توجيبي پول
تو كه رسيدم نتيجه اين به من ميشوم پشيمان لحظهاي براي
همان من داشتي آمبولانس رانندگي از غير به شغلي هر اگر
كه روزهايي خاطره ولي ميدادم انصراف دانشگاه از اول سال
يك حقوق با ما تا ميآمدي خانه به خوني لباسهاي با
تصميم اين از مرا هميشه بخوانيم ، درس بتوانيم رقميات
.داشت نگه دور لعنتي
و تو به تا برميدارم ، را بزرگ قدم اين بالاخره امروز
هستم بيعرضهاي نانخور من ميكنند فكر كه كساني همه به
تواناييهايم از بزرگ دنياي اين در ميتوانم كه كنم ثابت
از يكي استاد دانشكده ، سال اولين در وقتي.كنم استفاده
حرفهايي ريشه به اعتراض خاطر به مرا خنده با عمومي دروس
فكر خود با خوابگاه راه در كرد ، اخراج كلاس از ميزد كه
بگويي را عقيدهات اينكه.است مبارزه همين زندگي كه كردم
ترم پايان در استاد آن البته.بدهي پس تاوان خاطرش به و
به او كه صفري.كرد تحميل من به را سختي تاوان
به صفربود اعتقاداتم تمامي به صفر فرستاد ، كارنامهام
را همديگر و باشند آزاد خود اعتقادات در بايد همه اينكه
.كنند تحمل
خاطر به بعد ترم كه وقتي اما.نشدم مشروط ترم آن چند هر
به بار نخستين براي شدم ، مشروط تحقيقاتم ، از يكي موضوع
براي تمام يكسال كه درسي از انصراف.افتادم انصراف فكر
پيش تو روز آن اما.بودم كنده جان آن به ورود و قبولي
روي خود درشت عقيق انگشتر با استادي آنسوتر.بودي چشمم
را كلاس تابلوي روي جملات كه ميخواست من از و ميزد ميز
.كنم حفظ
با پير ، استاد يك گفته به چون شدم مشروط من !پدر آري ،
روز آنبودم كرده گستاخي طراحي ، درس كلاس در نقاشيهايم
مجروحي گلوله ، باران زير از ديگر بار يك كه تو خسته چهره
خانه ، در زنده خودت و بودي رسانده بيمارستان به زنده را
.بود چشمانم جلوي
از كمي تا كردم منشيگري نقاشي ، آموزشگاه يك در تابستان
صبحانهام پنير و نان خرج بود ، چه هر اماكنم كم تو بار
باور...ميدانم بخوانم ، درس كه تهران بودم آمده.شد
صحبت پاي نشستم چهارم و سوم ترم.خواندم هم درس كه كن
حكومت رسيدن قدرت به دلايل از هنر ، تاريخ در كه يكي
اما خواندم ، هم را جزوهاش حتي.ميزد حرف صفويان
.شد مورمور بدنم ناگهان امتحان جلسه سر چرا نميدانم
كه چيزهايي از و ميخوردند تاب سرم دور چندشآور سوالات
گذاشتم را سرم.خورد هم به حالم مينوشتم پاسخ جاي به
پشت نشستهاي كه ديدم را تو خواب درخوابيدم و ورقه روي
ميكني عبور جنگي مينهاي روي از و گرفته گل آمبولانس يك
كه خواب از.بياوري "adidas" كفش جفت يك من براي تا
ميخواستم.شدهام مشروط هم ديگر ترم دو فهميدم پريدم
اخراج از كه گروه رئيس اتاق جلوي غرورم كه بدهم انصراف
ترم گفتم ، خود با.كرد خراب را چيز همه ميزد حرف من
نمره راحتتر بتوانم تا ميكنم انتخاب اختصاصي دروس بعدي
.بگيرم
ششم ، ترم امتحانات اول ولي نيستم ، خنگ من پدر كن باور
برگشتم ، خانه به شكسته دست با كه وقتيشد شلوغ دانشگاه
نقاشي نميتواني كه شكسته دست با:گفتي و زدي داد سرم
به كه ميكردم چه را غرورم بود ، سالم اگر هم دستم !بكشي
اگر بود؟ شكسته درس كلاس از غيبت و ويزيتوري روز يك خاطر
!ميداد كه را دلم جواب پدر ، ميشد ، درست هم آن
بايد گفتم كه هماني با و دانشگاه نيمكت روي بودم نشسته
يكي وقتي.ميزدم حرف برويد ، خواستگارياش به زودي به
قلبم نيست ، "كثافتبازي" جاي دانشگاه كه كشيد داد سرم
و نگهبان هزار پاي و دست زير لامصب ، شد خرد كه نشكست ،
!استاد هزار
گذشته انصرافم از روز دو مينويسم را نامه اين كه حالا
نباش ، ناراحت سربازي ، بروم تا هستم فرمهايم دنبالاست
تا ميگيرم معادل فوقديپلم.شد نخواهم صفر سرباز چون
هم عرضه با اگر حتي من.است بيعرضه خيلي پسرت نكني ، فكر
زودتر چه هر و باشم بيعرضه كه ميدهم ترجيح الان بودم ،
سال سه اين.است شلوغ خيلي تهران.كنم فرار شهر اين از
را قلمموهايم و نيمهشب كابوسهاي حساب به ميگذارم را
پسرت بگويند همه بگذار.ميروم سربازي به و ميشكنم
قبول ولينيست بلد را پيشرفت راه است ، احمق است ، ديوانه
ندارد ، را فشارها اين تاب نفر يك نفر هر 10 از اگر كن
.باشد نفر يك همان توميتواند پسر
اين از بيش نميخواهم چون ميآيم بيرون دانشگاه از من
!پدر اينجا ، دادهام دست از را خودم.بدهم دست از را خودم
ايراني جوانان ماليخولياي
دانشگاه
.دانشگاهي
دعوا ، گاهي ورزش ، گاهي دانش ، گاهي دانشگاهي ، .دانشگاه
گاهي بيربط ، حرفهاي گاهي ميتينگ ، گاهي افسردگي ، گاهي
.صفر گاهي غيبت ،
.دانشگاه
كه گهوارهاي گهواره ، دانش گاهواره ، دانش دانشگاه ،
بياوري ، بالا تا ميخورد تكان قدر آن و ميخورد تاب مدام
...ميرود طرف همه دانشگاه پايين ، و بالا راست ، و چپ
.دانشگاه
چرتگاه ، خوابگاه ، آرامشگاه ، آسايشگاه ، دانشگاه ،
كس هيچ بزني فرياد هرچه كه بيدادگاهي گاه ، بيكاري
.كردهاند گير "خوابگاه" روي همه چون نميشنود ، را صدايت
.دانشگاه
راه.دانشجويي نشريه راه دانش ، راه دانشراه ، دانشگاه ،
است ، قرار كه راهي تند ، شعارهاي راه گندهگنده ، حرفهاي
تعريف را خاطرهاش بعدها تا بپري پايين و بالا صبح تا شب
جز كاركردي هيچ.دانشجويي دوره پريدن پايين و بالا كني ،
.ندارد شدن خاطره به تبديل
.دانشگاه
ميآيند كه آرمانهايي !آرمانگاه آرامگاه ، دانشگاه ،
كسي هم را آنها تحقق خواب حتي وقت هيچ اما ميروند ، و
!گندهگاه خيلي آرمانهاي نميبيند ،
.دانشگاه
كانال دانش آب ، جوي دانش دانشجو ، دانشپژوه ، دانشگاه ،
واژه اين ادامه]..دانش دويدن ، دانش دانشجويان ، آب ،
[!بگيرد قرار واژهاي يا فعل هر در ميتواند
.دانشگاه
روزنامه ، دانش فصلنامه ، دانش دانشگاهنامه ، دانشگاه ،
دانشگاه ، روزنامه دانشگاه ، روزنامه دانش ، روزنامه
روزنامه ، براي دانشگاهي دانشگاه ، براي روزنامهاي
خريدن روزنامه براي دانشجويي..روزنامه براي دانشجويي
!آمد بيرون خوابگاه از روز يك
.دانشگاه
به دانش ، خواسته دانش ، خواهان دانشخواه ، دانشگاه ،
ندارد ، خاصي معني هيچ آخري اين) دانش ، نتيجه دانش ، خاطر
مانند بيكاري آدمهاي كه است مزخرفي چيز دانش اصولا چون
(.ندارد نتيجهاي هيچ و هستند دنبالش دانشجويان
.دانشگاه
برادر خانه ، برادر بردارگاه ، داداشگاه ، دانشگاه ،
!ميري كجا برادر خواهر ،
.دانشگاه
فرياد خانه ، تريبون خانه ، سياست خانه ، دانش دانشگاه ،
.دنيا همه به دادن فحش براي جايي خانه ، فحش خانه ،
تا هستند مالي امنيت نگران بيشتر زنان
تروريستي حملات
آمارگيريهاي و پژوهشها تازهترين براساس - نيويورك
يازده واقعه به نسبت زنان است شده ثابت شده انجام
.هستند واقعبين و قوي سپتامبر
حادثه واسطه به كه كردهاند عنوان چنين زنان اين اكثر
نگرانيهاي اما نكرده تغييري آنها زندگي روش سپتامبر 11
جاني نگرانيهاي به نسبت اقتصادي مسايل به نسبت آنها
.است شده افزونتر
را تروريستي اخبار هنوز كه كردهاند اعلام زنان درصد 87
و امنيتي مسايل به و ميكنند پيگيري مستمر و دقيق بسيار
مطلع و آماده كاملا سپتامبر از 11 پس اقتصادي تنشهاي
گذشته سال يك مدت طول در كه گفتهاند آنها اكثر.هستند
روزانه زندگي در سياهزخم متعاقب حملههاي و تروريسم با
واسطه به آنها درصد زندگي 36 فقط و آمدهاند كنار خود
ادامه در.است شده دستخوش دچار حملات و اتفاقات اين
شدت به زنان درصد است 46 شده مطرح آمارگيري نتايجاين
در.هستند خود پيرامون اقتصادي اوضاع شدن وخيمتر نگران
و خود شدن قرباني از را خود نگراني درصد فقط 39 مقابل
.كردند عنوان تروريسم مقابل در خانواده اعضاي
اذعان زنان چهارم يك تقريبا است شده گفته همچنين
آنها اقتصادي موقعيت تروريستي حملات از بعد كه داشتهاند
بعد رواني فضاي از ناشي وضعيت اين معتقدند و شده وخيمتر
.اقتصادي فاكتورهاي ساير تا بوده سپتامبر از 11
سهام ارزش كاهش از خبر درصد حدود 18 زنان اين ميان در
كار فضاي شدن كم و بيكاري گسترش از ديگر درصد و 15 داده
.گفتهاند
و خود پساندازهاي حجم كاهش نگران نيز درصد 25
.هستند خانوادهشان
و بيوه مادران خصوص به پژوهش مورد زنان ميان در اما
توانايي عدم از را خود نگراني بيشترين نكرده تحصيل
عنوان...و بيمه روزمره ، حسابهاي صورت پرداخت
.كردهاند
و مستقل صورت به و جنسي حقوق تساوي مركز در تحقيق اين
در زنان مشاركت افزايش راستاي در و بيطرفانه
.است شده انجام جامعه تصميمگيريهاي
|