جهان فوتبال از كوتاه
فراري بازيكن
شيراز در جنجال
سلطان براي گل دسته
ايران براي مربي بهترين
كند گوش من حرف به يكي:مايليكهن
جهان فوتبال از كوتاه
پرماجرا هفته
زشت بد ، خوب ،
خرابي جنس ما كه نكنيد فكر.ما براي خوب.بود خوبي هفته
زندگي سوژهها با ما كه است اين حقيقت فقط داريم ،
بهتر چه باشد ، شده پرحادثه هفته هرقدر حالا.ميكنيم
را دلايلش چرا؟.بود خوبي هفته هم ، هفته اين.ما براي
.مينويسيم برايتان
فراري بازيكن
سخت خيلي معروف و خوشتيپ بازيكن يك براي هتل در زندگي
دستتان كه ميدانيد.او جاي بگذاريد را خودتان شما.است
هم هتل بيرون نيستيد ، تيم تركيب در احتمالا و است گچ در
و ورزشگاه به رفتن حوصله كني ، ماجراجويي كلي ميتواني
صورت اين در.نداري هم را آن چالهچولههاي تماشاي
.اردو از فرار احتمالا چيست؟ ممكن كار بهترين
اول سوژه شد نيكبخت واحدي عليرضا كه شد اينجوري
به را موارد اين معمولا كه پورحيدري منصور.روزنامهها
او.رفت در كوره از حسابي اينبار نميآورد ، خود روي
تنها 2 نيكبخت اخراج حال اين با.كرد اخراج را نيكبخت
كرد خواهش پورحيدري از فتحالله حاجي وقتي.كشيد طول روز
آمدن كوتاه به مجبور سرمربي ببخشد را جوان بازيكن اين كه
!بود
شيراز در جنجال
مشكل هم با پيش سالها از دو اين.شرفي _ مايليكهن
با ايران ملي تيم گفت مايليكهن كه وقتي.داشتند
وخيمتر مشكل اين كرد ، صعود جامجهاني 78 به خوشاقبالي
اينبار و بود شرفي اصغر تيم آن كمكمربي آخر.شد هم
دو اين شايد البته.شد دردسرساز شيراز در دو اين برخورد
وقتي او.بشكنند شيري سر را كاسهكوزهها تمام بتوانند
به را ضربهاش و ايستاد پنالتي ضربه پشت شرفي ميل برخلاف
او جروبحث.شد متشنج جو كوبيد ، سايپا دروازهبان دستان
رختكن ، شيشههاي شكستن زمين ، از شيري خروج شرفي ، با
حمله بالاخره و داور با شرفي درگيري شرفي ، خراب اعصاب
ماجرا اين شايد البته.يكديگر سمت به مايليكهن و شرفي
كه شرفي.شود مايليكهن و شرفي هميشگي آشتي به منجر
جنجالها آن لااقل بپذيرد ، مايليكهن اگر كرده ، عذرخواهي
!نميمانند بيثمر
سلطان براي گل دسته
شرايطي در.بازگردد پرسپوليس به ميخواهد شاهرودي رضا
را فوتبال از رفتن كنار قصد آرامآرام او همدورههاي كه
بازگشت ديگر بار ميخواهد چطور او نميدانيم ما دارند ،
مصمم او اما.بگيرد جشن پرسپوليس در هم آن را فوتبال به
اينكه مثلا.ميكند هم كاري هر بازگشت براي.است
.ميكند فراموش را ديگر چيزهاي خيلي و خوردن سبزي ماجراي
ميدهد سفارش گل دسته يك گذشته اين از.نديدي ديدي شتر
آدرس اين به گل دسته اين.خودش هيكل و قد اندازه به
براي شايد اما.سلطان كار دفتر _ تهران:ميشود ارسال
بار زير سلطان ميدانيم بعيد كه ما.باشد دير كمي بازگشت
.باشيد خوردن سبزي بوي شدن بلند منتظر پس.برود
ايران براي مربي بهترين
نتايج به كاري.ايوانكوويچ برانكو حرفهاي بالاخره و
چيز يك از اما.نداريم اخير ماه چند در ايران ملي تيم
براي ممكن مربي ايدهآلترين ايوانكوويچ اينمطمئنيم
حضور او مطبوعاتي كنفرانس در اگر !است ايران ملي تيم
براي.داريم را ادعا اين چرا كه ميشديد متوجه داشتيد ،
يعني.نيست توجيه به قادر او خوبي به هيچكس اينكه
ايران روزنامههاي پس از نميتواند او مثل هيچكس
را بلاژويچ روزنامهها همين كه نيست يادتان مگربربيايد
عاقلتر انگار جواني ، عين در دستيارش اما.كردند بدبخت
روزنامهها مطالب و تيترها به اهميتي هيچ او.است
كه ميكنيد باور او حرفهاي به دادن گوش بانميدهد
!هستند آسيا تيمهاي قويترين كويت و سوريه قطر ، فلسطين ،
ملي تيم با را خودش كار روش همين با ايوانكوويچ فعلا
دنبال روزنامهنگاران حاليكه در ميدهد ادامه
كردن آماده فكر به ايوانكوويچ هستند ، او از بهانهگيري
.است پوسان بازيهاي براي ملي تيم
كند گوش من حرف به يكي:مايليكهن
ناصري حسين امير
.بود رفته بالا فوتبال حاشيه غلظت.نبود خوبي هفته
حاشيهها ، اين همه بين اما...و فحش اخراج ، درگيري ،
اينكه مثلآمد بهچشم بيشتر شيراز در مربي دو درگيري
همه اماباشد داشته جنجالي حاشيه بايد هميشه حافظيه
بعد و زد زنگ مايليكهن به شرفي شد ، حل چهارشنبه تا چيز
اشتباهاتش مورد در و كرد مصاحبه ورزشي روزنامه يك با
كه مصاحبه يك به او.ماند ساكت مايليكهن ولي زد حرف
48(پنجشنبه 29/1/81) حالا و كرد اكتفا نشد ، چاپ هرگز
.است گذشته ساعت
ميخواهد بزند زنگ شما به كسي هر شايد مايليكهن آقاي *
چيست؟ شيراز در سهشنبه ماجراي از شما ذهنيت بداند
اين.است شده تبديل عينيت به نيست ، ذهنيت ديگر اين
موردش در بيش و كم هم همه تقريبا داده ، رخ اتفاق
بيان واقعيت جاها بعضي شده اغراق جاها بعضي.شنيدهاند
دوست من و زدند زنگ شرفي آقاي (چهارشنبه) ديروز اما شده
فقط.گفتند چه صحبتهايشان در بكنم اشارهاي ندارم
را كاري وقتي هميشه من گفتند ايشان بگويم ميتوانم
تحليلاش و تجزيه ميكنم ، فكر موردش در بعد ميكنم
.كنم جبرانش ميكنم سعي باشم كرده اشتباه اگر.ميكنم
زده زنگ شما به اشتباه جبران براي ميكنيد فكر شما *
بودند؟
اجازه هم خودم به ولي.نزدم زنگ كه من حال بههر
دنبال.كنند عذرخواهي كه زدند زنگ ايشان بگويم نميدهم
را راه شرفي آقاي ميكنم فكر اما.نيستم چيزها اين
خواندم روزنامه در را مصاحبهشان.ميروند اشتباه دوباره
وسط افتاده توپ.ميكند قرباني را ديگري كس حالا ايشان
بالاخره.است اشتباه دوباره اين.فدراسيون ناظر زمين
حريف مربي و خودي بازيكن به سهشنبه روز ايشان
و دادند تذكر ايشان به فدراسيون ناظر و كردند توهينهايي
.باشند آرامتر كه گفتند
ميكنند؟ اشتباه هم ايشان مورد در يعني *
ايشان.ميكند رجوع وجدانش به ميكند ، اشتباه آدم وقتي
ناظر با را كار همين دارد ايرادي چه زد زنگ مايليكهن به
از هم فدراسيون ناظر حال بههر دهد؟ انجام فدراسيون
از پس ايشان ميكنم فكر من نه؟ است ، فوتبال خانواده
حالت از بود شرفي آقاي ميل برخلاف گويا كه شيري پنالتي
حريف مربي و خودي بازيكن ايشان براي.شدند خارج عادي
به بازي شروع از پيش كه حريفي مربي آنهم.نميكرد فرقي
اين شرفي آقاي البته.گفت تبريك را نو سال و رفت او سمت
فدراسيون ناظر مورد در اما بزند زنگ كه داشته را شهامت
يك حقوق از اما بگذرم ميتوانم خودم با رابطه در من چي؟
.ندارم اجازه ديگر انسان
كرديد؟ صحبت شرفي آقاي با هم فدراسيون ناظر مورد در شما *
.خواندم فدراسيون ناظر به راجع را ايشان نظر امروز من نه
اين و نداشتند خوبي ذهني پيشزمينه شما از ايشان شايد *
.شد علت بر مزيد مسئله
كرده مصاحبه قبلش روز شيري ميگويند خودشاننميدانم
من درباره اگر.ميخوريم سايپا از صفر بر يك ما كه بود
هم ذهنيت اگر حال اين با.نميدانم داشتند قبلي ذهنيت هم
ايشان سمت به من كه زماني مسابقه از پيش بايد داشتند
خودمان نيمكت سمت به رفتن از قبل حتي من.ميشد حل رفتم
ما 8 ببينيد.گرفتم اجازه نيمكت روي نشستن براي ايشان از
چقدر داديم؟ شهيد چقدر شد؟ چه آخرش.جنگيديم عراق با سال
.نبود كه اين از بدتر ما ماجراي شد؟ هزينه پول
ملي تيم صعود دلايل مورد در مصاحبهتان معتقدند عدهاي *
در شما از بدي ذهنيت آرژانتين جامجهاني 1978 به ايران
.است آورده بهوجود شرفي آقاي
من.نميآيد خوشت من از تو كه گفتم ايشان به اتفاقا من
ريش چون كه نبوده اين استنباطم هيچوقت ولي دارم ريش
دارم ريش كه است سال من 30.هستم تو از متدينتر دارم
ايشان.بتراشم مدت همه اين از بعد نميشوم رويم هم حالا
ميخوري را داشتنت ريش چوب هميشه تو ميدانم من كه گفتند
گفتم ديگري دلايل مصاحبه آن در من اينكه ضمن.را نانش نه
دوم مهره شرفي آقاي جامجهاني 1978 براي.شد چاپ ناقص كه
آن گفتم من.نبود ايشان كارهاي رد من نظر بودند ، سوم و
بنا هم دليلشرفت شاه نرفت ، جامجهاني به فوتبال هم سال
.است مشخص سياسي مسائل به
گذشته روزي چند ماجرا آن از كه حالا ميكنيد فكر *
دارد؟ اول روز به نسبت تفاوتي چه نظرتان
چاپ...روزنامه كه عكسها اين.رفته آبرويمان كه حالا
را فدراسيون نماينده گزارش كپي كاش اي....كرده
وزارت مامور مايليكهن ميگويند اينكه.ميخوانديد
شكايت...روزنامه از كه است ماه من 8 است ، اطلاعات
.نميكنند رسيدگي چرا نميدانم ولي يعني 16/5/80 كردهام
به يكي تا كنم غذا اعتصاب دادگاه در دم بايد ميكنم فكر
مسائل يكسري ولي شد تمام هم ماجرا اين.كند گوش من حرف
مزد به قلم و قلمفروش عدهاي كار محصول كه آمد بهوجود
زحمت بدون بعضيهاكنيد بررسي را زندگيهايشان شمابود
.رسيدهاند كجاها به زدن تيتر با فقط
تصميمي چه ميكنيد فكر ميخواهيد؟ چه دادگاه از شما *
بگيرد؟ روزنامه فلان مورد در بايد
..و عابدزاده مايليكهن ، درخشان ، چراببندند را درشان
روزنامه اين زمانيكه تا چرا نميكنند؟ مصاحبه آنها با.
چه ببينيد شما.نميشد ايجاد جنجال همه اين نداشت وجود
او براي اتفاق آن وقتي اما آوردند؟ عابدزاده سر بلايي
نزن ، ژل گفتهام او به كه من ، زمين انداختند را توپ افتاد
در باشم گفته اگر من را حرفها اين..و نجو آدامس
روزنامه مطالب اما بوده ، نفر مقابل 50 ، 60 حالت بدترين
.نيست خوبي شرايط.بگذريم.ميشود پخش ايران سراسر در
.نشويم معقولات وارد بيشتر و كنيم كوتاهتر است بهتر
ممنون *
|