امامي سعيد ارثيه
ايران به نگاه
بيگانه نگاه
امامي سعيد ارثيه
يك تيتر
سفيري مسعود
پنهان اطلاعات به دستيابي ارزش به سياسي جناحهاي كه شدند زاده هنگامي نوارها اولين
بردند پي زمان كمترين در
سبوكي افشين :كاريكاتور
موسيقي كه جامعهاي در.نميرسد گوش به موسيقي نواي تنها ايران در CD و كاست نوار از
هم ديگري كاركردهاي تصويري و صوتي وسايل ميكند ، پيشرفت قدمزنان و پاورچينكنان هنوز
يا سرگرمند يكديگر افشاي به كه شنيد را سياسي رجال صداي آنها از ميتوان.دارد
از نمونه آخرينداد تميز يكديگر از را ميپردازند خويش افشاي به كه را روشنفكراني
اعترافات نوار.ميكند اعتراف سابق امنيتي مقام يك همسر:است شگفتانگيزتر اما اينان
ثبت ايران در كاست نوارهاي روي كه است صداهايي مشهورترين از اكنون هم امامي سعيد همسر
ايرانيها براي BBC راديو فارسي بخش طريق از و رفت هم انگليس به كه جا بدان تا است شده
نيازي حجتالاسلام.است مخدوش نوار اين ميگويند ايران در مسئول قضايي مقامات.شد پخش
تهيه خاصي اهداف با نوار اين اصل":است گفته باره اين در قضائيه قوه در مسئول مقام يك
و تصاوير مونتاژ و تقطيع و سينمايي حقههاي از استفاده با و بوده ناقص و گزينشي و شده
شده ملحق آن به و فيلمبرداري بعدا كه بخشهايي از استفاده و كنار در مختلف صداهاي
دهد نشان را امر واقعيت نميتواند تنهايي به و بوده مخدوش جهت همين به است گرديده تهيه
.است ساعت فيلم 300 اين واقعي زمان افزود حال عين در وي "نيست اتكا قابل وجه هيچ به و
كرده منتشر را آن كسي چه كه است اين سر بر اصلي نزاع هميشه همچون نيز نوار اين مورد در
قضايي مقام كند مسئوليت رفع باره اين در دولت از كوشيد دولت سخنگوي كه حالي در.است
روساي ملاحظه از قبل نوار چرا":ميگويد و گرفته مجريه قوه سوي به را اتهام انگشت مذكور
بعد چرا و گرفته قرار ديگري افراد اختيار در مجوز اخذ بدون و قضائيه و مجريه قواي محترم
بازرسي در صلاحيت فاقد افراد اختيار در نوار اين از نسخهاي مسئولين ، به نوار تحويل از
كه است رسيده كساني دست به افرادي وسيله به طريق اين از و گرفته قرار جمهوري رياست ويژه
"دادهاند؟ قرار بيگانگان اختيار در را آن و سوءاستفاده آن از نظام عليه تبليغ جهت در
از نوار اين":بود گفته مصاحبهاي در اقليت جناح نمايندگان از يكي كه است حالي در اين
آقاي فرزندان از يكي اختيار در رئيسجمهور ويژه بازرسي دفتر در عوامل از يكي طريق
سعيد البته "رسيد خارج در عناصري دست به واسطهاي با نهايت در و گرفته قرار منتظري
از آنچه اما كرد تكذيب را خبر اين رسالت روزنامه دفتر به تكذيبيهاي ارسال با منتظري
خود كه خياطينميكند درمان امامي سعيد از را دردي ميآيد دست به تكذيبها و تاييد اين
قرار بازجويي معرض در خود اينك ميكرد بازجويي عمر همه كه امامي سعيدافتاد كوزه در
.پرداختهايم موضوع اين ريشههاي به امروز گزارش در.است گرفته
نوارسازان ظهور
تاريخ در سياسي معادلات بر فشار اعمال يا و تاثيرگذاري براي تصوير و صوت از استفاده
در مردم شدن سهيم و مدرن دولتهاي عمر ظهور از كه چرا.نيست كهنسال ايران معاصر
.است نشده سپري قرني هنوز حكومتها ساماندهي
مردان براي را جمهوري رياست انتخابات زمينه خاتمي رئيسجمهور كه بهار 84 از پس ماه 2
به عمري نبودنها و بودنها با پارلمان و.ميشود صدساله مشروطيت ميكند ، آماده ديگري
قانون از اطاعت جز حاكمان از كه است ملتي مبارزات تاريخ سال صد اين و دارد اندازه همين
آن نردبان از رفتن بالا و قدرت به رسيدن از پيش اما قانون به بودن مشروطنخواستهاند
گاهي كه است ورقهايي صورت آن غير در باشد ، داشته رفيع جايگاهي ملي حافظه در ميبايست
ملت تاريخي حافظه از هست هرچه اما.نميگيرند آن از سراغي حتي گاهي و ميشوند خوانده
اعتمادسازي براي راهي بايد بلكه نيست قدرت اعمال آن ابزار كه چرا.نميشود گردگيري
بيخبر راه اين خم و پيچ از باشند نپذيرفته را قانون قدرت صاحبان اگر كه شود يافته
.ميمانند
در پنهان اطلاعات به دستيابي ارزش به سياسي جناحهاي كه شدند زاده هنگامي نوارها اولين
و اجتماعي سياسي ، حيات ميتوانست واكنشها و پيگردها فشارها ، اما.بردند پي زمان كمترين
افزايش براي راهكار مناسبترين بنابراين.كند مواجه جدي مخاطره با را افشاكننده اقتصادي
به در توزيع سريعترينبود عمومي افكار در آن توزيع نحوه ابزار اين از سياسي بهرهوري
رشد.شود منجر تاكتيك موفقترين و استراتژي بهترين انتخاب به ميتوانست زمان هنگامترين
كوچك ، ضبطصوت يك.ميساخت فراهم بيشتر هرچه را امكان اين ارتباطات تكنولوژي سرسامآور
رازها و ميكرد عبور بلند ديوارهاي همه از ويدئويي دوربين حتي يا و شنود دستگاه يك يا
حريف كه آن مگر بماند بيمشتري كه نيست متاعي دست ، اين از تصويري و صوت.ميساخت فاش را
حتي باشد اين جز اگر و كنند انكار را آن پذيرش عمومي افكار كه باشد زده تكيه جايگاهي بر
اما.ميشود سببساز را پيدرپي انفجارهاي و مييابد خلا از عبور براي راهي واژه يك
باشند پاسخگو بايد معادله اين دوسوي هر بگردد ، قانون مدار بر رفتارها همه اگر بيترديد
در بايد ميدان ، اين در را واژه هر وزن بنابراين.شود تضمين شهروندان مدني امنيت تا
.گذاشت داوري به و شد خبردار و سنجيد عدالت ترازوي
از مسير اين در كه سياستمداراني نيستند كم و است جدي تاكتيك يك سياست در فشار اعمال
كه كرد باور نميتوانكردهاند سقوط باجگيري ورطه در و شده خارج سياسي اخلاق جاده
تهي مدني رفتار يك مباني از ميكند تعيين را جامعه يك مديريت اصول كه عرصه اين چگونه
آزاد ، مطبوعات و دموكراسي اصول به پايبند و قدرتمند احزاب غياب در بيترديد اما شود ،
را بسترها همه جريانسازي و باندبازي و ميشود لبريز كينه و خشم از مهآلود عرصه اين
بيمحابا كه واژگاني از ابتدا خشونتميكند مهيا ميدان از حريف غيراخلاقي رانش براي
ماشهها ، چكاندن از پيش كه شود ختم شليكي صداي به سرانجام تا ميشود آغاز ميبارند فرو
را حوادث پويا و زنده كالبد يك بهمثابه جامعه كه چرا.ميشود احساس غيرانسانياش پژواك
از ميكشد ، نفس تاريكي در و برميدارد قدم تاريكي در كه آن هم.ميكند احساس پيش از
ميانه اين در.گرفت خواهد قرار هدف تاريكي از كه آن هم و دارد خبر شد خواهد آنچه
راندهشدگاني و شوند رانده پيش به كه آن براي و باخبرند يكديگر حال از حريفان پرهياهو ،
توسعه كه است جوامعي مختصات از اما همه اين.ميشوند متوسل ابزاري هر به بيابند ،
به بردبار تاريخ اما.نيستند فروگذار تلاشي هيچ از توسعه يافتن براي و نيافتهاند
قدرت همه ، اين و است برخوردار زمان نام به برندهاي برگ از قضاوت براي و نشسته تماشا
و ميزنند رقم را سياست عرصه زنان و مردان سرنوشت و ميسازند را تاريخ كه است واژگاني
.ميخوانند فرا جايگاه به داوري هنگام به را ملتها
!شدند وارد پا با نوارها
يك براي آبان 1357 روز 13 كه هنگامي ارتشتاران بزرگ ستاد رئيس ازهاري غلامرضا ژنرال
ايران معاصر تاريخ به ورود تا نداشت خبر شد ، خوانده فرا نياوران كاخ به اضطراري شرفيابي
وزير دفتر در بنابراين.ندارد فاصله بيشتر دقيقه چند تنها نظامي صدراعظم يك قامت در
كه مقتدري دربار وزير.بود علم اسدالله امير صندلي به نگاهشميزد قدم بيصبرانه دربار
به هم اما.بود داده لم صندلي آن بر هويدا اميرعباس اكنون و گرفت را جانش سرطان
نخستوزير.مينمود او از قدتر كوتاه سياستبازي به هم و سياستورزي به هم و سياستمداري
ميهماناش با هوا و آب وضع از ميتواند تنها مواقعي چنين در كه بود آموخته نيز سابق
مقرر ساعت آغاز ، از پيش كه بيآنشد گشوده سفيد در.آورد بهجا ميزباني حق و كند صحبت
جلو به قدم چند ايستاد ، منتظر.داد نظامي سلام ژنرال باشد ، رسيده اطلاع به ملاقات
كه ديد آشكارا او.گرفت جاي صندلي در اشارهاي به و بوسيد را آمده پيش به دست.برداشت
باشد مسلط خود اعصاب بر ميكوشد هرچند.ميرسد نظر به ديگري زمان هر از تكيدهتر شاه
را پستها برخي.شد نظامي كابينه يك تشكيل مامور او بود واضح درخواست.ندارد آرامش اما
.كند انتخاب ژنرال ميبايست را ديگر برخي و ميداد سفارش شاه شخص
متن اما نشد منتشر كرد ، تحرير اگر يا و نكرد تحرير را خود خاطرات ژنرال هرچند
داشتند ، پرستاره شانههايي كه مردان اين زيرانيست محرمانه چند دست اين از ملاقاتهايي
.بود ملوكانه امر هرچه.است محض فرمانبرداري بر درجه ارتقا و موفقيت رمز كه بودند آموخته
نه طرفين بنابراين.مينمود توضيح به نيازمندي از واضحتر مواقعي چنين در نيز اوامر و
شد خارج مخصوص دفتر از كه هنگامي ازهاري ژنرال.ميخواستند توضيح نه و ميدادند توضيح
شهري خيابان از بازگشت ، ميناميد سابق اكنون كه كارش دفتر به محافظ و اتومبيل با و
ميان مستقيم رابطهاي هنوز اما دهد پايان حكومت يك عمر به تا ميشد آماده كه ميگذشت
ملاقاتهايي قرار تا داد دستور خويش آجودان به ژنرال.نبود برقرار مردم و نهضت رهبري
اعلام نخستوزيري كاخ و پاستور خيابان پس اين از را آدرس كرد تاكيد و كند تنظيم او براي
باور نميتوانست او كه گرفت شتاب چنان حوادث نخستوزيري كاخ به ازهاري ورود از پس.كند
.هيچ ديگر آن از پس و زد خواهد تكيه مسند اين بر ماه تنها 2 كه كند
قدرت هرم در حضور براي اين جز راهي جاننثار ، و باشد دستبوس بود ، آموخته كه ژنرال
كه راهي.خويش راه به نيز مردم و رفت خود راه به شيوه همان به بنابراين بود نياموخته
.نبود متصور برايش ديگري نفع به يكي حذف جز پاياني
را مردم همه بنابراين بود ، خورده گوشش به دستبوسي هنگام به كه توطئهاي از ژنرال
نميتواند او گوش كه است خبرهايي اين جز شهر در كه نداشت خبر شايد و ميدانست توطئهگر
آن ابراز از و ميپنداشت نوار را فريادها و نجوا را صداها همه بنابراين.نشنيد و بشنود
سناتورهاي به سنا مجلس در روزي او.نداشت ترديدي ميپنداشتند او چون كه ديگري جمع در
نيز آنان.است نوار شبانه هاي"اكبر الله" كه گفت مردم فرياد وحشت از ريخته فرو و كهنسال
.است شده تمام چيز همه بودند دريافته كه دليل آن به شايد.كردند و كنند باور دادند ترجيح
اين با ازهاري ژنرال.نداشت بازگشت كه راهي به بروند تا آمدند بيرون جلسه از بنابراين
انقلاب تاريخ در "باور نوار" يك نام به را خود نام سادهلوحانه ايدهپردازي و اظهارنظر
فرياد از نوارها همه ميدانست كه كرد ثابت كشور از خويش موقع به فرار با و كرد ثبت
.آمدهاند ستوه به ستم از كه است لبريز انسانهايي
جمهوريت نوار اولين
و رقابت ميدان وارد كرد باور را مردم راي باورش از بيش كه آن از پس بنيصدر ابوالحسن
اسلامي جمهوري حزب سوي از كه شد نظام و انقلاب بر حاكم روحاني جناح با جدي چالش
روزنامهاي بنيصدر.بود بهشتي دكتر آيتالله آن چهره شاخصترين و ميشدند سازماندهي
اين.ناميد رئيسجمهوري كارنامه را سرمقالههايش و انداخت راه به اسلامي انقلاب نام به
كانون يك سازماندهي و قدرت گرفتن دست به براي او كشمكشهاي گزارش درواقع روزانه كارنامه
حزبي نواري متن انتشار به را خود مياني صفحه دو روزي او.بود روحانيت برابر در قدرت
اسلامي جمهوري حزب شاخص چهره آيت ، حسن دكتر كارگردانش و گوينده ميگفت كه داد اختصاص
شده برپا توطئهاي جمهوري رئيس عليه بر كه ميكند ثابت مكالمات اين كه ميگفت او.است
اختلافات اوجگيري به تنها نشد پذيرفته جناحي هيچ سوي از هرگز كه متن اين انتشار.است
بركنار سرانجام تا افزود انقلابي مشروعيت پايههاي از او فاصلهگيري سرعت بر و زد دامن
جوخههاي كه چرا نبود ماجرا پايان اين شايد اما.كند فرار پاريس به رجوي گروهك با و شود
پرتبوتاب تابستان در تن دو اين و كردند حذف را آيت دكتر او از پس و بهشتي دكتر ترور
.رسيدند شهادت به ديگر جمعي همراه به سال 60
خانوادگي نوارهاي
دامنه از شود ، قلمداد ميتواند هم تحميلي جنگ وقوع از ناشي كه دهه 60 سياسي سكون
پوشش به تنها روزنامهها غيردولتي مطبوعات غياب در كه آن ويژه به.كاست سياسي رقابتهاي
به (ره)خميني امام پررنگ حضور ميكرد بروز هم نظري اختلاف اگر و ميپرداختند جبهه اخبار
در نواري داد خبر روزنامه يك سال 67 بهاري روزهاي از يكي در.ميداد پايان آن به سرعت
خود از مبتذل رفتاري جمع ، يك در سيما هنرمندان از تن دو ميكند ثابت كه دارد اختيار
نميتوانست اما ميگذشت سادگي به ماجرا اصل كنار از هرچند خبر نويسنده.دادهاند نشان
حريم به غير ورود دارد ، حساسيت آن به نسبت فرهنگي يا و شنيده يا و ديده آنچه به نسبت
مدتها تا و گرفتند قرار حملات شديدترين معرض در دفاعي بيهيچ اينان.است ممنوع خصوصي
همراهي عدم اما نداشت بازتاب براي راهي عمومي افكار قضاوت هرچند.رفتند كنار صحنه از
.ميدهند نشان را خود خوبي به دست اين از مواقعي در فرهنگي دوگانگي نوعي كه ميداد نشان
هويتسازي
شكوه دهه 70 آغاز از دانشگاهيان و نخبگان و روشنفكران بر فشار از كه كساني نبودند كم
.ميشد اضافه روز هر نشريات شمارگان و تعداد بر آرام آرام كه تفاوت اين با.ميكردند
از ميشود تلقي سياسي توسعه روند در گريزناپذير راهي كه پروسه اين سرانجام بيگمان
او كه آن ويژه به.نبود پوشيده ميشد ، خوانده اسلامي كه امامي سعيد نام به فردي چشمان
براي او نام.برتابد نميتوانست را صدايي هيچ و بود تكصدايي جامعه يك طرفدار شدت به
امامي سعيد.نداشت مفهومي شدن بازداشت و خواستن توضيح جز روزها آن در فرهنگ و سياست اهل
.شد تصويري هويتسازي آغازگر و گرفت پيش در را هويتسازي پروژه فرهنگ عرصه آجرچيني براي
فرهنگي و سياسي فعالان از اغلب ميگرفتند قرار امامي سعيد دوربين كلوزآپ هدف كه مرداني
سعيد هوش با فردي كه اقرارهايي.ميكردند اقرار ميخواست او را آنچه ميبايست كه بودند
نه و بود سپرده قدرت به دل او اما نيستند برخوردار ارزشي از كه بداند ميتوانست امامي
.حقيقت به سر
.شد آشكار هويتاش آن از پس چندسالي هرچند ، .برنداشت دست هويتسازي از بنابراين
مدني جامعه طليعه در نوارسازي
كابينه وزيران از گروهي همراه به كرباسچي غلامحسين تهران اسبق شهردار زمستان 74 در
(كارگزاران) خدمتگزاران از جمعي نام به را بيانيهاي رفسنجاني هاشمي جمهوري رئيس
اكثريت به گرفت ، دست به را پنجم مجلس راست جناح وقتي.كردند منتشر و امضا ايران سازندگي
آنان نامزد.شد جمهوري رياست انتخابات كار به دست سرعت به بنابراين بست ، دل خود
را ميدان اين نبود مايل نيز چپ جناح حال همين در.بود ناطقنوري علياكبر حجتالاسلام
اما ;بود اسلامي جمهوري نخستوزير آخرين موسوي ميرحسين مهندس نامزد اولين.كند واگذار
اسلامي ارشاد و فرهنگ اسبق وزير خاتمي سيدمحمد حجتالاسلام نام به فال قرعه.نپذيرفت او
اين وارد بار ، ديگر كه بود گفته جدي و شوخي به بارها او.خورد ملي كتابخانه رئيس و
از فرهنگ اهاليميدهد ترجيح صندليها همه به را خودخواستهاش خلوت.شد نخواهد ميدان
كه وحدت تالار نشدني فراموش شب.ميكردند ياد نيكي به ارشاد و فرهنگ در وي وزارت دوران
خيليها مذاق به داشتند ، گرامي حضورش در را يادش و گردآمدند وي قدرداني براي هنرمندان
راست جناح به را فرهنگ عرصه و رفت عقب گام به گام جمهوري رئيس كه هنگامي و نيامد خوش
انتخابات نامزدي براي خاتمي آمادگي اعلام.ميشد احساس شدت به خاتمي خالي جاي سپرد ،
براي صحنه اكنون.داد پايان نيز چپ گروههاي از بعضي سياسي اعتكاف به جمهوري ، رياست
محمدي محمد حجتالاسلام البته خاتمي و ناطقنوري.بود شده قطببندي كاملا رقابت
سيدرضا و اسلامي انقلاب ارزشهاي از دفاع جمعيت دبيركل و اطلاعات اسبق وزير ريشهري
را مهم حادثه دو خرداد دوم تا انتخاباتي جواملاك و اسناد ثبت سازمان رئيس زوارهاي
نوروز 76 از پيش.شادي كارناوال دوم و لندن مذاكرات اول.بود شاهد طرف دو اردوي در
پژوهشهاي مركز رئيس لاريجاني محمدجواد دكتر ميداد نشان كه ميگشت دست به دست اوراقي
وزارت خاورميانهاي امور مسئول با لندن به خصوصي سفر يك اثناي در اسلامي شوراي مجلس
.است پرداخته مذاكره به براون نيك انگليس خارجه امور
داد ترجيح و شد خارج گردونه از شود ، تاييد يا و تكذيب به موفق كه آن از پيش لاريجاني
زيرا.داشت دانشجويي جنبش ويژه به چپ جناح براي پيروزي يك حادثه اينبماند پرده پشت
.ريخت فرو را حمايتي احتمالي كانونهاي همه و برانگيخت سرعت به را روشنفكر و دانشجو طبقه
امام سوگواري ايام با انتخابات به منتهي روزهاي آخرين.بود ميدان اول مرد خاتمي اكنون
سپس و تهران در خبري ناگهان سوگواري برگزاري از پس.بود مقارن عاشورا و تاسوعا (ع) حسين
به بعدها كه تصويري سناريوي اينآورد ميدان به را راستها اينبار و پيچيد كشور سراسر
بار و بيبند را آنان راست جناح كه جوان عدهاي ميداد نشان شد ، موسوم شادي كارناوال
پايكوبي به خاتمي از حمايت در تهران شمالي مناطق از يكي در عاشورا عصر در ميناميد ،
شادي كارناوال.نبود باوركردني كه ميشد پخش سرعت به چنان ويديويي نوارهاي.پرداختهاند
تاثيري خرداد دوم حماسه در نتوانست اما شد ، منجر آتشين و تند نظرهاي اظهار به هرچند
نمايش و تهيهكننده كارگردان ، مورد در شايعه جز امروز تا عمومي افكار.باشد داشته
است نخواسته نيز خاتمي جمهوري رئيس ميرسد نظر به و نميدانند چيزي كارناوال اين عمومي
آينده انتخابات به منتهي روزهاي در شايد ولي دهد ، درخورشان پاسخي مهم ، پرسش اين به كه
پيشه صبوري او چون و بشكنند را سكوت خاتمي ناشكيباي هواداران از برخي جمهوري رياست
باشد ، شده روشن اصلاحطلبان بر كارناوال اين سازندگان ماهيت اگر حال عين در.نسازند
.دارد سوگندخوردهاي دشمنان چه كه است شده خبردار "ناممكنها جمهوري رئيس"
شادي كارناوال امتداد در
برخي و راست جناح بهت ميان در را ميليوني آراي 20 كه لحظهاي از خاتمي رئيسجمهوري
رفت ، رياستجمهوري كاخ به ملي كتابخانه از لبخند با و داد اختصاص خود به سنتي تحليلگران
كه دادند خبر او به فكر اتاق مردان.است زده برهم را سياسي نيروهاي آرايش كه ميدانست
رخ بزرگ حادثه يك بار اولين براي گذشته دهه دو قدرت ساختار در زيرا باشد ، آماده بايد
حدي به خاتمي از عمومي افكار اقبال.شد خواهد مطرح زودي به مردم مطالبات و است داده
تجديدنظر تاكتيك و استراتژي در بايد كه دريافتند زودي به هم فرنگنشين مخالفان كه بود
.بود رسيده مقابله نقطه به اصلاحات مهار براي نيز داخل در ناخواسته درك اين و كنند
جلو به حركت نداشت ، بيشتر راه يك خاتمي ولي نداشت ، وجود اشتراكي نقطه تعاريف در هرچند
تيراژ ميليون دو كسب براي فضا ايجاد و خردادي دوم مطبوعات رشد.مردم مطالبات با همگام
و صوتي رسانههاي كه آن ويژه به.است شده آغاز جديد دوران كه ميكرد ثابت روز در روزانه
از رسيدن براي خاتمي جمهوري رئيس انديشه.ميكنند زندگي شمسي و 70 دهه 60 هنوزدر تصويري
پر را آن سرعت به مدني جنبش مطبوعات كه داشت پيش در درازي راه جامجم تا پاستور ميدان
.پيچيد شهر در ديگر نواري صداي و شايعهاي ديگر بار اما.كردند
پرواز يك فرود و فراز
ولي است ، گفته بارها او هرچند كيست ، كرد ، معرفي پروازي را خود كه فردي نيست معلوم هنوز
.كنند خطاب نام چند با را سياست پنهان نيمه حاضران از بسياري گرفتهاند خو ايرانيان
ادامه گذشته راه به نميخواهد ميگفت كه بود مردي اظهارات ميگشت ، دستها در كه نواري
كه ميكرد تعريف اصولگرا سياسي جريان يك در را خود عضويت چگونگي و حضور نحوه اودهد
ميدادند خبر برخي بود ، داغ شايعه بازار.داشتند را خود خاص تعريف واژه و رفتار هر براي
.است كرده پنهان را خود نوار گوينده
طريق از تا است كوشيده سياست و قدرت دين ، از ويژه قرائت كه ميكرد ثابت پروازي روايت
سازد مسجل و تثبيت قدرت متن در را خود حضور شهروندان مدني زندگي عرصههاي بر فشار اعمال
موضع تغيير جز راهي بنابراين.نداشت وجود حضور نوع اين امكان خرداد دوم از پس و
را مردم و كردند جدا آنان از را خود راه پروازي نظير كساني پس.بخورد چشم به نميتوانست
در حضور براي كه ميداد خبر پنهاني نيمههاي از حال عين در اظهارات اين.دادند ترجيح
.ندارند هم هراسي و ميشوند متوسل نامتعارف ابزار به سياسي معادلات آشكار نيمه
ميخواست سكوت كه مردي
در خرداد دوم سالگرد در خاتمي جمهوري رئيس كه هنگامي.شد آغاز ديگرگونه بهار 77
وجد به جوان نسل هيجان از صحنه اين ناظران از بسياري گفت سخن دانشجويان با دانشگاه
.ريختند اشك گروه دو هر و آمدند
دوراني آغاز به و ميكردند باور را دوره يك پايان كه زد حلقه كساني چشمان در شوق اشك
بنابراين.كنند باور نميخواستند كه كرد گل كساني گلوي در خشم بغض و داشتند ايمان جديد
در كشور رسمي خبرگزاري ماه آبان روز آخرين در و پاييز 77 در.شدند سدبندي كار به دست
كهنسال سياسي فعالان از تن دو پروانه همسرش و فروهر داريوش كه كرد اعلام كوتاه خبري
.شدهاند كاردآجين مسكونيشان منزل در مليگرا
مطبوعات حضور وجود با كنند؟ چنين او با كه باشد داشته دشمناني ميتوانست فروهر آيا
از كمتر در و برنداشتند دست شده ، نگاتيو مردان كه آن ويژه به.بود گذار اثر شايعه هنوز
به نيز سياسي آثار زبردست مترجم پوينده جعفر محمد و ربودند را شاعر مختاري محمد هفته يك
.شد دچار سرنوشت همين
به زنجيرگونه قتلهاي اين.را پوينده آن از پس و يافتند شهر حاشيه در بيجان را مختاري
خودسر محفلي آنرا نظير كم و شجاعانه بيانيه يك در اطلاعات وزارت كه شد وصل نقطهاي
كاظمي مصطفي يا (امامي) اسلامي سعيد ميراند؟ فرمان كسي چه محفل اين راس در اما و ناميد
براي را مسئولان همه عزم خاتمي رئيسجمهوري پافشاري و اطلاعات وزارت بيانيه.موسوي _
و شد تبديل خبر به شايعه از امامي سعيد سرعت به و كرد جزم بيمار محفل اين جراحي
باهوش و خودسر فردي او ميداد نشان كه آوردند دست به او از ويديويي نوار يك دانشجويان
ياد به كساني كردند چاپ را او تصوير روزنامهها كه هنگاميزبردست سخنراني و است
آزادانديش كه ديگر سعيد يك سكه ديگر روي در و ميخواندند درس آمريكا در او با كه آوردند
به وي ارتقاء كه داده نظر اطلاعات وزارت در او استخدام زمان در ميگفت محافل در بود
و كشت را خود تابستان 78 از پيش امامي سعيد اما.بود خواهد خطرساز بالاتر مقامهاي
شايستگي ميتواند آن گشودن كه زد قفلي دارد ملي ابعادي كه پروندهاي بر و برد را رازها
.نرسيدهاند هم به كليد و قفل تاكنون هرچند.كند اثبات را قوهقضائيه
حزبي نوار
روزنامهاي ميتوانست نداشت ، حجاريان سعيد نام به مسئولي مدير اگر حتي "امروز صبح"
به حاشيه از آرام آرام خاتمي ، رئيسجمهوري پيروزي از پس كه حجاريان اما.باشد جنجالي
و قدرت سنتي ساختار تعديل پيرامون او ديدگاههاي.ميدانست زياد كه بود مردي آمد ، متن
صبح.نميآمد خوش بود داده دست از را بازي كه جناحي مذاق به سياسي نيروهاي آرايش نحوه
كارنامه شماره صدمين در كه ميكنند چه خود رقيب جناح با ميدانستند هم خودشان امروزيها
چپ سكان كارگزاران.شد زندان راهي كرباسچي غلامحسين آن از پس.نوشتند را زشت اردك جوجه
و فرهنگ وزير مهاجراني عطاالله دكتر هنوز هرچند.دادند دست از خرداد دوم جبهه در را خود
رفسنجاني هاشمي به ناخواسته و خواسته كه كارگزاران.داشت حضور كابينه در اسلامي ارشاد
چالش يك به ششم پارلمان انتخابات آستانه در بودند ، منتسب دهه 70 پرقدرت جمهوري رئيس
آن جز چارهاي نوري عبدالله شدن زنداني از پس جوان چپهاي كه چالشي.افتادند دروني
ششم مجلس انتخابات در رفسنجاني هاشمي نامزدي اعلام از پس كه ميدان اين در.نميديدند
كارگزاران ، جناح از هاشمي محمد و هاشمي فائزه.بودند صحنه در تن چهار شد ، آغاز رسما
حمايت براي _ زن _ شدهاش توقيف روزنامه غياب در كه هاشمي فائزه.گنجي اكبر و عبدي عباس
ديگر سوي از.نميشنيد روشني پاسخ محترمانه بود شده متوسل مطبوعاتي دوستان به پدرش از
فائزه سخنراني نوار.ميگشود رفسنجاني هاشمي به بيشتر نقد براي را عرصه اين عبدي عباس
مدير و كشور سابق و اسبق وزير نوري عبدالله كه شد پخش هنگامي روز مسايل تحليل در هاشمي
.بود گرفته نام "اصلاح شوكران" دفاعياتش متن و بود زندان آستانه در خرداد روزنامه مسئول
.بخشد اعتبار انتخابات در فهرستي هر به ميتواند پدرش نام كرد اعلام صراحت با او
سعيد.بود بسته نقش امروز صبح صفحه بر و گفته چنين هاشمي محمد او از پيش كه همچنان
پيش را بازي سرعت با بخشيده شدت بالا از چانهزني براي را پايين از فشار كه حجاريان
و ميكرد دريغ همه از را بيشتري فرصت انتخابات به منتهي روزهاي ژلاتيني وضعيت.ميبرد
.شدند روبهرو عمومي افكار در ديگري چالش با ناگهان انتخابات آستانه در كارگزاران
صورت هر به.نبود او حق ماندن خانه در آيا بود؟ نوشته نامهاي او آيا.شد آزاد كرباسچي
به سال 77 اميركبير.ميرفت پيش شتاب با حوادث و ميخورد رقم ديگر گونهاي به تاريخ
بلكه كنند استفاده او وجود از كه نشدند موفق تنها نه كارگزاران اما بود آمده خانه
قهرماني هيچ كه بود شده آشكار چنان سليقهها.افزود شايعه دامنه بر جمع اين از دورياش
.شد خواهد آغاز چگونه او براي فردا نميدانست
امپراتور براي گلولهاي
بود شده مشخص كه آن ويژه به.نداشت را اجتماعي تحولات عرصه از كندن دل توان سال 78 ،
دارند عقيده بسياري.است كرده تغيير جوان چپهاي ويژه به اصلاحطلبان نفع به مجلس تركيب
از و كردند خلق اصلاحطلب و مستقل مطبوعات كه بود فضايي دستاورد بهمن مشاركت 29 آفرينش
.نمودند اسطورهزدايي قدرت عرصه
كه بود زمانسنج چنان رفت ، شهر اسلامي شوراي به تهران مردم راي با كه حجاريان سعيد
روز صبح حادثهكردند تنظيم او وقت برمبناي را حادثه زمان و گرفتند نشانه را او عدهاي
.افكند طنين جهان و ايران سراسر در سرعت به و داد رخ شهر شوراي مقابل اسفند يكشنبه 22
ديگر بار يكشنبه ظهر از پيش صفحه يك در و تيتر اين با امروز صبح "شد ترور حجاريان"
ذهن ميليونها و نگران چشم هزاران برابر در سينا بيمارستان در كه هنگامي.شد منتشر
به كه دارد وجود نواري.پيچيد شهر در خبري ميكرد ، نرم وپنجه دست زندگي و مرگ با پرسشگر
شوراي رسانده حجاريان اطلاع به را خود تهديد واقعه از پيش ترور آمر يا ضارب آن واسطه
وافكار كند جلوگيري حادثه به رسيدگي روند پيچيدگي از تا شد كار به دست سرعت به شهر
نهاد اين در حجاريان ياران.نسازد گرفتار جناحي تحليلهاي تابهاي و پيچ در را عمومي
كرد ثابت ديگر بار خبر اين.كرد خواهند منتشر را نوار كه كردند اعلام صريحا مدني جوان
.است جريان در غيرمطبوعاتي مجاري از خبر انتقال و نقل و نيست شفاف سياست عرصه هنوز كه
و شد؟ چه نوار پس ميپرسيدند ، عمومي ، افكار هنوز شد ، دستگير حجاريان ضارب كه هنگامي
كه ميگويد و است نگفته سخن نوار از لحظه اين تا بود ، بازگشته زندگي به كه حجاريان
غياب در كه جوان چپهاي.ميكند اعلام سخنراني و بيانيه طريق از و شفاف را ديدگاههايش
پيش بيمحابا بود ، سپرده آنان به را آينده پارلمان حادثه از پيش كه خود زيرك استراتژيست
.برلين تا حتي ميرفتند
مصور برلين
همراه به روزنامهنگاران از گروهي كه شد اعلام خبرها در نوروزي 79 تعطيلات پايان از پس
ترتيب آلمان در بل هاينريش بنياد و سبزها حزب كه كنفرانسي در اجتماعي و سياسي فعالان
.كنند شركت است داده
جنبش فعالان از عليافشاري روزنامهنگار ، علويتبار عليرضا روزنامهنگار ، گنجي اكبر
اشكوري يوسفي حسن ششم ، مجلس منتخب نماينده و روزنامهنگار كديور جميله دكتر دانشجويي ،
شهلا فردا ، ايران ماهنامه مسئول مدير سحابي عزتالله مذهبي ، _ ملي فعال روحانيون از
.شدند برلين راهي نويسندگان از جمعي همراه به حقوقدان ، كار مهرانگيز و كتاب ناشر لاهيجي
اولين در.ميگرفت پي وصفناپذيري علاقه با عصر روزنامههاي از يكي را جلسات آغاز خبر
همآواز برلين در داخلي غيرخوديهاي و سوم خط با خارجنشين ضدانقلاب كه كرد اعلام اقدام
.است شده
ديگر نواري كه شد آماده عمومي افكار و افتاد كار به خبرها نرسيده پايان به كنفرانس
سيام سهشنبه روز عصر در سيما و صدا.نپاييد دير انتظار اين و شد سياست بازار وارد
پخش را برلين كنفرانس نوار سراسري خبر برنامه از پس و امشب همين كرد اعلام فروردين
.باشد داده خبر آن تهيه چگونگي از كه بيآن كرد وفا خويش عهد به البته و كرد خواهد
چنان بودند ، كاسته اصلاحطلبان عليه موضعگيريها از بهمن انتخابات 29 از پس كه راستها
اما كند ، منتشر هم ويژهنامه ميتوانست عصرگاهي معروف روزنامه آن كه شدند ميدان وارد
كه اصلاحطلبان.كرد پخش را برنامه اين ديگر بار و كرد دريغ او از را فرصت اين سيما
مدتها از كه آنان و كردند موضعگيري سرعت به داشتند ، اختيار در را روزنامه تعدادي تنها
بالا چنان شتاب.كردند ارسال دادگاه به شكايت مورد دهها بودند فرصت اين انتظار در پيش
روزنامه چاپ از پس تا ميشد ارسال هم روزنامهها انتشار از پيش حتي شكايتها كه بود
.شد و شود الصاق آن به نسخهاي
توقيف با نيز آنان و شد فرستاده روزنامهها براي برلين كنفرانس گزينشي پخش صورتحساب
و لاهيجي شهلا افشاري ، علي گنجي ، اكبر مسافر جمع آن از.نداشتند پرداخت جز چارهاي موقت
با بيترديد نوار اين.است بازنگشته هنوز ، اشكوري و افتادهاند زندان به كار مهرانگيز
تكثير شبكه سيما ، طريق از پخش با زيرا داشت تفاوت ايران سياسي تاريخ مشابه نوارها همه
را گرانبهايي فرصت كه خوردند افسوس عدهاي و داد پايان "شنيدهها" به و كرد اثر بي را
نوار بخوانند ، رهگذران برخي گوش به شهر خيابانهاي در ميتوانستند زيرا دادهاند دست از
!تومان...فقط.رسيد برلين كنفرانس
تصويري و صوتي بهار
هم روزنامهاي بود ، نرسيده پايان به "كنيد مصرف آبكم" هشدارهاي با بهار 79 هنوز
.داشت شباهت مطبوعات خزان به بهار 79.نبود تحمل قابل صدايي هيچبود نمانده
ابراهيمي اميرفرشاد را خود كه او.ميخواند خبرهايي كه پيچيد شهر در جواني نام ناگهان
چگونه كه ميگفت او.دارد هواخواه سخت روزها اين كه ميداد خبر زدوبندهايي از ميناميد ،
الف آقاي كه اينآخر الي و ميشده تنظيم چگونه سازمانياش روابط و شده تشكيلات يك عضو
كسي است ، شده ثبوت و ظهور كجا در سيمايش و صدا و دارد صحت اظهاراتش آيا و ميگويد چه
.است پرسشبرانگيز تنها و نيست گرم گذشته چون ديگر محصول اين از استقبال امانميداند
به ميتوانند سفارشي هر پذيرش حتي يا و پروژهاي گرفتن دست به از پيش اكنون نوارسازان
نام يك با كه دوراني در.كنند احساس را زمان گذشت تا بزنند سري روزنامهفروشي دكههاي
دسترسي كارشناسي و علمي اطلاعات از كهكشاني به ميتوان تلفن خط يك و رايانه دستگاه يك و
بر و ميشوند توليد جنجال پي در تنها كه بيمحتوايي و بيكيفيت نوارهاي كرد ، پيدا
.دارد كسادي بازار نميافزايند ، جوان نسل دانش ارتقاء
عمرش دست اين از مشاغلي همه نظير و ندارد ميانهاي دموكراتيك سازوكار با كار و كسب اين
با نميتواند ديگر نميكرد باور او.بود بدكرداري خان ميگويند.است رسيده پايان به
بود پيچيده شهر در صدايش كه راديو و بيفزايد خويش ظلم بر روستانشينان ، گرده از شلاقكشي
توصيه او به پس ميداند بيشتر ميكرد ، فكر كه داشت مباشري خان ، .بود شده بلايي او براي
آراسته بزم و آمد راديو.كند دعوت ميهماني به را روستا اهالي همه و ابتياع راديويي كرد
جان به و خوردند همه آن از پس و كرد سخنراني علم و راديو وصف در خان اشاره با مباشر.شد
.گفتند ثنا ترس از البته خان
:ميگفت كه آمد صدايي مدتي از پس و كردند روشن را راديو رسيد فرا كه اخبار هنگام
فرياد و كرد متلاشي را راديو ضربهاي با خان !ايران صداي است تهران اينجا عزيز شنوندگان
!من صداي فقط صدا و است...اينجا كردهاي ، غلط:كشيد
به و كند تماشا را آن از پس نسلهاي تصاوير و بعد نسلهاي نيشخند كه نكرد وفا او عمر
.آموخت ميتوان دموكراسي در تنها كه است درسي اين و ببرد پي مباشرش پيشنهاد پوچي
ايران به نگاه
آمدن واين رفتن آن
كرمي مهران
از يكساله از بيش دوري از پس پيش ، روز ده ايران آزادي نهضت دبيركل يزدي ابراهيم دكتر
.بازگشت تهران به آمريكا در حضور و كشور
را گزندي احتمالا "ايران آزادي نهضت" و "دبيركل" ،"دكتر" چون عناويني بردن كار به
از گرفته عاريت به شده بهداشتي القاب و عبارات اين چون نميكند ، مطلب اين نگارنده متوجه
"گروهك" يا "غيرقانوني گروه" و "سركرده" ،"مزدور" القاب اين از پيش كه است روزنامههايي
روزنامهها اين جديد لحن تغيير احتمالا و ميبردند كار به آزادي نهضت و يزدي براي را
.هست نيز ديگر مطبوعات و كسان جانب از آنها كارگيري به بودن روا منزله به
شخصيتهاي همه كه آزادي نهضت بنيانگذاران از سحابي يدالله دكتر ياد زنده درگذشت هرچند
علم ، عرصههاي در را خدماتش و كردند احترام اداي او به سياسي گروههاي و نظام اول طراز
اولين و نهضت اين دبيركل بازگشت براي مناسب فرصتي ميتوانست داشتند ، پاس سياست و فرهنگ
در رويدادها پارهاي با بازگشت اين همزماني اما باشد ، اسلامي جمهوري خارجه وزير
كه است زده دامن سياسي محافل در را گمانهايي و حدس ايران خارجي و داخلي سياست عرصههاي
تحولات و رويدادها اين متن در كه آنان براي جز نميرود ، فراتر سياسي گمانهزنيهاي از
بازداشت از پيش مدتي كه يزدي ابراهيم دكتر بازگشت چون رويدادي بررسي البته.بودهاند
آزادي از پس روز يك و شد خارج كشور از براندازي ، اتهام به مذهبي _ ملي فعالان جمعي
بلكه و ده از بيش زماني گذشت به نياز احتمالا آمد ، باز كشور به زندان از آنها آخرين
كشورهاي در سياسي پروندههاي و اسناد انتشار با مقايسه در زمان اين و دارد روز دهها
به.است ناچيزي بسيار زمان ميدهد ، روي دهه سه يا دو گذشت از پس كه آمريكا يا اروپايي
كفايت تاريخي اسناد ارائه براي هم بيشتر گاه و دهه پنج گذشت كه ايران چون كشوري در ويژه
.نميكند
كه شرايطي در را بازگشتش چرايي كه خبرنگاراني به پاسخ در مهرآباد فرودگاه در يزدي
براي من":ميگويد ميكند ، سنگيني ايران خارجي سياست بر آمريكا متحده ايالات فشارهاي
او".نميخواهد دليل وطن به بازگشت و است من وطن اينجا رفتم ، آمريكا به درمان ادامه
.دارد آگاهي خود قابليتهاي به و ميشناسد را زمان خوبي به كه است زيركي سياستمدار
با بازگشت اين و رفتن آن اما است ، كرده سفر آمريكا به بيشتر و ايران از خارج به بارها
خود سياسي مخالفان سوي از كرد ترك را ايران كه موقعي او.دارد تفاوت وي قبلي سفرهاي همه
در احترام قابل و اثرگذار سياستمداري زيبنده كه شد بدرقه عناويني و القاب اتهامات ، با
متفاوت بسيار فضايي در نيز كشور به بازگشتش كه اين جالبتر اما نبود ، ايران سياست عرصه
حاشيه در وي اما بود ، شده صادر انقلاب دادگاه در سال 79 يزدي جلب حكم اگرچه.گرفت صورت
وي."نكردهايم دريافت احضاريهاي وكيلم نه و نهمن":گفت سحابي زندهياد بزرگداشت آيين
قضايي دستگاه از تمجيد به و كرد توصيف خوبي نشانه زندان از را همقطارانش آزادي همچنين
.پرداخت كشور
آن از حكايت هم ايران عليه بوش جورج تهديدهاي برابر در موقت دولت خارجه امور وزير موضع
كشور به ملي وفاق ايجاد براي خود شخصي پيام با كه آمريكاييها پيام با نه وي كه داشت
و مواضع بازتاب."داد ظهور و بروز ميتوان رفتارها ، همين با را ملي وفاق" و است برگشته
يافت بيشتري نمود هم محافظهكار طيف به وابسته روزنامههاي در آزادي نهضت دبيركل سخنان
آنجا تاكرد پيدا را خود مناسب جاي نيز روزنامهها اين تحليل و يادداشت ستونهاي در و
هم محافظهكار جريان نظريهپرداز عنوان به او از كه روزنامهها اين از يكي نويسنده كه
اتخاذ صورت در ميتواند اسلامي ، انقلاب تاريخ در كنوني مقطع":نوشت ميشود برده نام
تحولاتي آبستن حاكميت ، از بيرون جريانات بعضي سوي از آيندهنگرانه و خردمندانه مواضع
به فقط نه بتوانند كه نحوي به آينده فضاي شكلدهي در آنان.باشد آينده براي مثبت و نوين
ايفا موثر نقشي ميتوانند يابند ، حضور سياسي صحنه در بازيگر حتي بلكه تماشاگر عنوان
آمريكا راديو با يزدي دكتر مصاحبه خاطر به ميخواهد كه آنجا حتي نويسنده اين 1.نمايند
بعضي":مينويسد آرام لحني با طولاني مقدمهچيني از پس كند وي تند لحن متوجه را انتقادي
را [حاكميت از بيرون جريان] بحث مورد جريان سوي از اخير روز چند گفتههاي و رفتارها
آمريكا راديو فارسي بخش با يزدي ابراهيم دكتر مصاحبه ولي كنيم ارزيابي مثبت ميتوانيم
در منفي نقطهاي بايد گرفت ، صورت پنجشنبه روز بامداد در ايران تحولات مورد در كه را
و تند لحن مصاحبه اين در زيرا مينمود بعيد سياستمدار يك از كه حركتي دانست ، روند اين
2...ميخورد چشم به بود ، نظر مورد شرايط گذاشتن زيرپا نوعي از حاكي كه مطالبي
منفي پيامد چه يزدي دكتر طرف از آن گذاشتن زيرپا و بوده چه نظر مورد شرايط كه اين
در داخلي شتابان تحولات آينده ، هفتههاي و روزها در كه است موضوعي باشد داشته ميتواند
نهضت دبيركل كه همانگونه كه درصورتي.ساخت خواهد نمايانتر را آن سياسي يارگيري عرصه
مهربانانهتر رويكرد شاهد بايد باشد ، ملي وفاق از نشانهاي ;است كرده تاكيد آزادي
باشيم نظام درون سياسي فعالان از دسته آن با قضايي دستگاه ويژه به و حاكميت از بخشهايي
حاكميت از بيرون جريانات به معطوف تنها سعهصدر اين اگر اما ميبرند ، بهسر زندان در كه
صورت آن در دارند ، محافظهكارانهتري گرايش نيز خود كه باشد بخشهايي احتمالا و
راستهاي كه شويم قايل تفكيكي به بايد هم حاكميت از بيرون نيروهاي طيف در احتمالا
آن مقابل در را دوسو چپهاي و ميدهد قرار طيف سر يك در را حاكميت درون و بيرون
.مينشاند
:پينوشت
مورخ 7/2/1381 رسالت ، روزنامه.و 1 2
بيگانه نگاه
سالگي فراز 65 از نگاه
فتاحزاده عباس:مترجم
خود تولد سالگرد پنجمين و شصت صدامحسين (م - ارديبهشت هشتم) آوريل هشتم و بيست يكشنبه
انتقاد و نكوهش مورد همواره كويت به عراق حمله از پس اگرچه عرب مرد اين.گرفت جشن را
.كند حفظ هم را خويش حكومت و ببرد در به سالم جان تاكنون است توانسته اما داشته قرار غرب
وي هنر اين براي جدياي محك چندان ايران با او جنگ.بقاست ادامه هنر استاد واقع در او
جنگ از پس او ميبينيم كه اين اما.نداشت قرار مقابلش در آمريكا زمان آن در چراكه نبود ،
حفظ در وي هنر بر گواهي حدودي تا كند حفظ همچنان را زمامداري تخت شده موفق تاكنون كويت
ديكتاتور اين از گروهها خاطرترين رنجيده جزو ايرانيها ميان اين در.ميباشد حكومت
مشترك مواضع كه نيز اخيرا حتي كه ميباشند ، رويگردان وي از حدي به آنها.هستند عراقي
ايران در نفرت ميتواند تنهايي به خود صدام اسم بازهم داشته ، محسوسي گسترش صدام با آنان
صدام ارتش شيميايي حملات سبب به كه ايرانياي شيميايي مجروحان تعداد نيست كم.كند ايجاد
چنين وجود.كنند نرم پنجه و دست آن عوارض و پيامدها با خويش عمر آخر تا مجبورند
.ميدارد نگه زنده را صدام كينه خاطره زندهاي گواههاي
خاك به اندازي دست بار يك بود نرسيده هم سالگي چهل مرز به هنوز كه هنگامي حسين صدام
را خود خواستههاي همه بغداد و يافت فيصله سرعت به اوضاع اما كرد ، تجربه را ايران
سبب به كه نمود تصور بود رسيده سالگي سن 43 به كه هنگامي صدام دوم بار.كرد فراموش
محاسبات در هم بار اين اما.يابد دست خود اهداف به است قادر ايران انقلاب از پس شرايط
موجب نتوانست هم همپيمانان برخي غيرمستقيم و مستقيم حمايتهاي حتي.كرد اشتباه خويش
دوم تلاش حاصل عراق و ايران ميان ساله هشت جنگيگردد ايران در اهدافش به وي دستيابي
قرن نيم واقع در و شده ساله حسين 50 صدام كه رسيد اتمام به حالي در جنگ اين.بود صدام
ميدهد خاصي اهميت كشور در تولدش جشن برگزاري به كه او.نمودهبود سپري را خود زندگي از
كه نيز الان حتي.نميپوشيد چشم وجه هيچ به چنينچيزي از هم ايران با جنگ دوران در حتي
بازهم شد خواهد ساقط ديگر ماه چند تا حكومتش احتمالا و هستيم آمريكا تهديدات اوج شاهد
انداخته راه به تبليغاتي قبل مدتها ازگرديد برگزار خاصي شكوه با او تولد جشن مراسم
شب هزارويك داستانهاي قهرمانهاي مثل هم هنوز او.شد ديده مختلفي مراسم تدارك و شد
ساخت گذشته سالهاي طي.بگويند شعر درايتش و قدرت رثاي در شاعران تا دارد دوست
گرديده بدل صنعت يك به عراق در كه داشته رونق حدي به وي تصاوير طراحي و صدام مجسمههاي
.است
ندارد ترديدي هيچ اكنون مينمود ياري را صدام ايران عليه جنگ در زماني كه آمريكا دولت
مقدمات صدام ، زادگاه تكريت ، و بغداد در كه روزهايي در درست.برود كنار بايد وي كه
سرگرم آلمان و آمريكا در وي مخالف كردهاي رهبران ميشد برگزار وي تولد جشن برگزاري
خوشش آمريكاييها از آنكه با ايران.بودند او حكومت سرنگوني زمينهچيني براي مشورت
سپس و بيايد تهران به آمريكا به رفتن براي تا داد اجازه رهبران اين از يكي به نميآيد
.برود آمريكا به تهران طريق از
بالاي بر پدر حضور بدون و بوده دهقانزاده يك كه حسين صدام ميدانند خوبي به ايرانيها
اخيرا ديدارهايي آنكه با لذا.آمد كنار او با بتوان كه نيست كسي است ، شده بزرگ سرش
نيستند حاضر اما است ، خورده رقم طرفين ميان سفرهايي و گرفته صورت كشور دو مقامات ميان
آنها اقدام اين واقع در.بپوشند چشم ميجنگند عراق مخالفان صف در كه خود قديمي ياران از
به جنگ سال هشت تجربهعراق در ايران دولت مخالف گروه از بغداد حمايت به است پاسخي
چيزي آمد ، كنار وي با نميتوان روي هيچ به و است ستيزهجو فردي صدام كه داده نشان تهران
اقوام از برخي گفته به.كردهاند پيدا يقين آن مورد در هم آمريكاييها حالا كه
در خشونت گرفتن ريشه موجب امر اين و ميخورد زياد كتك كودكي دوران در او بغداد ديكتاتور
عمويش سفارش به را خود قتل اولين نداشت بيش سال كه 19 زماني كه گونهاي به گرديد وي
صدام كه كويت جنگ جريان در ماجراجويي ، ديگر عبارتي به يا و ستيزهجويي اين.داد انجام
سابقش حاميان تا گرديد موجب و شد تمام گران بسيار برايش ميگرفت ، جشن را خود سالگي 53
با ائتلاف به نميتوانست حتي او.گردند بدل دشمنانش به همگي تقريبا ايران ، عليه جنگ در
راه به نيرومندي تبليغاتي دستگاه چنان اما باشد ، داشته اميدي هم سابق ، دشمن ايران ،
مرگ به جسماني وضعيت وخامت علت به سالگي سن 63 در كه زماني يعني بعد سال ده كه انداخت
صدام پيرامون را خرافاتي عراق مردم از گروههايي بميرد سن اين در صدام اگر گرديد ، نزديك
.ميبخشند تقدس او به و انداخت خواهند راه به
ايران در ميگيرد جشن را خود تولد سال شصتوپنجمين كه هم حالا تا وي از نفرت مقابل در
متفاوت عمرش از سال شصتوپنجمين در ايران به صدام نگاه حالا احتمالا البته.دارد وجود
در بتوان شايد كه ميكند نگاه ريسماني چشم به ايران به حالا او.است گرديده گذشته از
آنان دوي هر.هستند آمريكا تهديد مورد عراق هم و ايران هم حالا.جست پناهي آن پرتو
شايد لذا.دادهاند قرار كار دستور در آشكار شكلي به را فلسطينيان و فلسطين از حمايت
عليه وي جنگ اگر كه چرا باشد ، تلخ افسوسي تداعيگر صدام براي ايران به نگاهكردن اكنون
.باشد آمريكا مقابل در برايش خوب ياري ميتوانست ايران امروز شايد بسا چه نبود ، ايران
قصي ، و عدي بلكه او تنها نه تا راهند در آمريكاييها و است شده دير ديگر ظاهرا اما
.بزنند كنار نيز را ميكند ، افتخار آنان به همواره كه پسراني
خبرگزاريآلمان:منبع
|