شناسي جامعه در روشها و نگرشها
ايران اسلامي انقلاب و فلسطين
شناسي جامعه در روشها و نگرشها
شناسي جامعه كنت ، پدر آگوست
سيمون سن
نيز شناسي جامعه بيشك.دانستهاند آن تحولات و جامعه بررسي دانش را شناسي جامعه:اشاره
دانشها ساير از را آن كه ميبرد بهره خود ويژه نگرشهاي و روشها از ديگري دانش هر چونان
ميرساندو مدد انساني ذهنيت فهم در را ما نگرشها و روشها اين شناخت.ميسازد متمايز
نگاهي زير مطلب.بگسترانيم انسان روي فرا را جديدتري افقهاي بتوانيم تا ميگردد سبب
كاوش به و برخاسته آنها پي در شناسي جامعه كه بنياديني پرسشهاي و نگرشها روشها ، به دارد
:ميخوانيم هم با.ميپردازد
انديشه و فرهنگ گروه
جامعه.اعماق همان به و ابعاد همان به بشريت زندگي گستردگي به است علمي شناسي جامعه
در رشته اين آوردن بهوجود فلسفه.ميشود تعريف شناس جامعه بينش و ديد نوع براساس شناسي
جامعه مسير چرا شد؟ علم اين آفريننده تا داشت وجود انساني جامعه در نيازي چه چيست؟
يا بوده پيشرفت و تكامل سمت به مسير اين آيا است؟ بوده متحول و متغير مقدار اين شناسي
جامعه پدر چرا است؟ مقدار چه بيشتر موفقيتهاي و آينده به حركت براي علم اين ظرفيت خير؟
آيا خواند؟ شناسي جامعه نام به ميتوان را افكاري نوع چه ميدانند؟ كنت آگوست را شناسي
كه بودند فردا فكر به آوردند بهوجود را علم اين كه وقتي علم اين خدايگان و سازندگان
گسترش پاي به پا كه دارد ظرفيت شناسي جامعه آيا شود؟ پيچيدهتر و گستردهتر شناسي جامعه
باشد؟ جامعه روز نيازهاي پاسخگوي تا گردد پيچيده و گسترده معاصر ، دنياي پيچيدگي و
نام سازنده تنها كنت.نيست گزاف به حرفي خواندهاند شناسي جامعه پدر را كنت آگوست اگر
ديگر كه كرد ثابت كنت.داشت پيچيدهاي و پيشرفته و مدرن افكار بلكه نبود ، شناسي جامعه
يك.ميآيد بهوجود جامعه بطن در علم.ساخت علم بسته درهاي پشت و اتاق گوشه در نميتوان
.ببرد پيش به را شناسي جامعه خود افكار با و خود كار دفتر درون در نميتواند جامعهشناس
.ميشود معاصر و مدرن علمي به تبديل كه است مردم ميان در درگيري با شناسي جامعه
:است مشترك علم اين مباحث تمامي در كه دارد ويژگي چهار شناسي جامعه
پرسشهاي سنگيني و محتوا به مطالعهاي نوع هر شروع كلي طور به:"شناختي جامعه پرسش" -1
استخراج و مطالعه آنگاه بپردازد مطلب عمق به بتواند و باشد جامع پرسش اگر.است مربوط آن
كه ميپردازد اين به بيشتر شناختي جامعه پرسشهاي.ميشود بهتر نتيجهگيري نهايت در و
جامعهشناختي پرسش از منظور.ميگذارد آن افراد و جامعه بر تاثيري چه مطالعه مورد پديده
و كند شروع پرسش از كه است موظف شناسي جامعه.است مربوطه پديده ماهيت و عمق به پيبردن
جنگ ، :مينويسد شارون جوئل.باشد داشته پرسشها ساير از متفاوت ماهيتي بايستي پرسش اين
دارايي ، و اموال بردن ميان از و دزدي جنسي ، تبعيض و نژادپرستي جسماني ، آزار و آدمكشي
خشم به مرا اينها همه بينوايان ، به كمك از خودداري و ديگران اعتياد از نانخوردن
شد باعث خشم همين بخواهيد را راستش.ميسازد آزرده مرا نامردمي و بيعدالتي.ميآورند
بسيار ديگر رويكردهاي با مسائل اين به شناختي جامعه رويكرد در اما.بشوم شناس جامعه تا
رخ امر اين جامعهاي نوع چه كه ، در ميكنيم مطرح را پرسش اين همواره ما.دارد وجود تفاوت
اجتماعي علل بدهند؟ دست از را خود انسانيت افراد ميشوند باعث اجتماعي شرايط چه ميدهد؟
ميخوانيم مطلبي وحشتناكي جنايت درباره هرگاه چيست؟ ويرانگر خشونت و جنايت و جرم فقر ،
است اين من واكنش دومين "وحشتناكي رخداد چه" است اين من واكنش نخستين ميشنويم يا
سومي واكنش به اغلب اما.ميشود چه را آنها "بكنند را كارها اين ميتوانند آدمها چگونه"
اينگونه بنيادي دلايل:است بيشتري توجه و دقت و خويشتنداري نيازمند كه واكنشيميرسيم
جامعه پرسشهاي ميشود؟ ناشي دنيايي چه از نامردمي و بيرحمي گونه اين چيست؟ رفتارها
باشد كرده درك را شناسي جامعه كسي اگرميآورد ارمغان به ما براي را سوم ديدگاه شناسي
دست و راحت هميشه سوم ديد اينميگشايد مساله آن براي ديگر پنجرههاي يا و ديگر ديدي
وظيفه به بتواند تا دارد نياز آزاد و گسترده فكر به جامعهشناسي پرسش نوع.نيست يافتني
از صحيح پرسش كردن مطرح.باشد خويش مسئوليت توضيحدهنده ديگر طرف از و كند عمل خود
گيدنز آنتوني.باشد جواب از نيمي ميتواند صحيح پرسش كه چون است مهمتر پاسخ يافتن
هر مورد در كه باشد داشته آمادگي بايد جامعهشناس:مينويسد اينگونه معاصر جامعهشناس
كه كند مطرح را پرسش اين -باشيم داشته دلبستگي آنها به چند هر -خودمان باورهاي از يك
هر در كه آنچه هر ساختن غنيتر به نيز جامعهشناسي كار اين با است؟ چنين واقعا آيا
.كند مي كمك است معمولي باور مكان و زمان
و ارزشگذاري بدون بينشي ،"نسبيگرا" علمي جامعهشناسي:"ارزشگذاري و نسبينگري" -2
و جرم كه است دادگاه يك منصفه هيات حكم در جامعهشناسي علم.است پيشفرض بدون داوري
بلكه ميبيند ، (مدافع وكيل) تبرئه ديدگاه از نه و (قاضي) تنبيه ديدگاه از نه را مجرم
به نه گروه ، نفع به نه جمع ، نفع به نه و فرد نفع به نهاست چشمانش مقابل در قانون فقط
به را خود راي كه است علمي جامعهشناسي.ميكند صادر راي جامعه نفع به نه و نهاد نفع
مسائل و بشريت فقط صادره راي اين.ميكند صادر "خودخواهي" و "نفس هواي" هرگونه از دور
هم عدهاي و جامعهپسند عدهاي و هستند فردگرا عدهايدارد نظر در را آن حوش و حول
كليت در.را ميانه عدهاي و را كلان عدهاي ميپندارند مهم را خرد عدهايميانهرو
يك صحبت.است نظر مورد آن مسائل و بشريت فقط بلكه آن ، نه است درست اين نه جامعهشناسي
.است اصل جامعهشناختي ديدگاه كسب نيست ، متفكر يك يا مكتب يك يا نظريه
قواعد ، ارزشها ، بررسي به لاجرم ميكنند ، كنترل را انساني رفتار كه انساني علوم
ارزش خود علوم اين يعنيميپردازند مردم آداب و رسوم مذاهب ، اخلاق ، حقوق ، قراردادها ،
و مذهبي و اخلاقي دستورات و مقررات خود علوم ، اين محتويشناساند ارزش بلكه نيستند
بحث ارزشها و دستورات و مقررات آن درباره اما -باشد نميبايد و -نيست ارزشي و حقوقي
ميگويند جامعه فلان در" ميگويند "كرد نبايد چه و كرد بايد چه" نميگويند.ميكنند
جاري نهيهاي و امر از اما نميكنند نهي و امر خودشان."كرد نبايد چنان و كرد بايد چنين
در علوم براي واقعيتهايي صورت به حاكم و جاري ارزشهاي رو ، اين ازميگويند سخن
جامعهشناسان.است واقعيت يك جامعهشناس يك براي است ارزش ديگران براي آنچه.ميآيند
و جاري ارزشهاي به آنان نميكنند ، بررسي دانان منطق و اخلاق فيلسوفان چون را ارزشها
.دارند كار رايج
و ريشهدار خصايص از يكي فرهنگي نسبيت:ميخوانيم "اجتماعي علوم در تبيين" كتاب در
روابط به دادن سامان براي را مختلفي راههاي مختلف فرهنگهاي.است بشري جوامع پايدار
به 3 نسبيت كتاب اين در.دارند انساني افعال ارزيابي و جهان به نسبت معرفت كسب انساني
بر مفهومي نسبيتهنجاري -ارزشي نسبيت و اعتقادي نسبيت مفهومي ، نسبيت:ميشود تقسيم نوع
و فرهنگها نتيجه در و هستند قياس غيرقابل مفهومي نظامات واجد مختلف زبانهاي كه است آن
نسبيت.يكديگرند با قياس غيرقابل كه ميگنجانند مقولاتي در را جهان مختلف ، گروههاي
سنجش و برآورد براي مختلفي معيارهاي واجد مختلف فرهنگهاي كه است آن بر اعتقادي
غيرقابل اعتقادي نظامات داراي نتيجه در و ناپذيرند آشتي ازريشه گاه كه اعتقاداتاند
كه است آن بر هم هنجاري نسبيت.فرهنگ به وابسته امريست هم عقلانيت.يكديگرند با قياس
هر براي ميبايد اجتماعي لذاعلوم و مختلفاند ارزشي نظامات واجد مختلف فرهنگهاي
است ، جداگانه گروه آن رفتار بن كه را ارزشهايي و هنجارها و كند باز مستقلي پرونده فرهنگي
اين من كلي سخن:دارد نيز ديگري نظر نسبيت درباره ليتل دانيل.ميگيرد قرار مطالعه مورد
كه آن از بيش بسي انساني عقلانيت و اغراقآميزند عموما انگارانه نسبيت مدعيات كه است
تقيد.ميآورد فراهم را تعادل و تفاهم و ارزيابي و مقايسه مجال ميپذيرد ، گرايي نسبيت
پيشين ، نقشه وفق عمل تدبير استعداد و سنجش و انديشيدن استعداد هنجاري ، قيود پارههايي به
وجود فرهنگها ميان در عظيمي تفاوت كه نداريم شك.ميكند تنگ را فرهنگي نسبيت دايره
دارد ، وجود بشري جامعه ثابت و كانوني خصايص از پارهاي فرهنگها ، جميع بين در ليكن دارد ،
.ميپذيرند متفاوت تجليات و ظهورات گاه اينكه عليرغم
.ميشود تند ميآيد ، ميان به فرهنگي تفاوتهاي از سخن كه آنجا نگري نسبي از بحث
تحليل براي نيز و انساني مناسبات به بخشيدن شكل براي مختلفي شيوههاي گوناگون فرهنگهاي
شناخت براي فرهنگي فرا استانده هيچ نسبينگرها گمان بهآفريدهاند مناسبات اين توصيف و
.ندارد وجود خاص فرهنگي زمينه در انساني مناسبات توضيح و تاويل توصيف ،
آغاز دوگانگي گونهاي قبول با را كار كه ميگيرند ايراد آئينان خرد به نسبينگرها
و ميكشند قاطع خطي نادرست و درست غيرعقلاني ، و عقلاني دروغ ، و راست ميان يعني ;ميكند
و برداشتها آييني خرد.غلط ديگري و است درست يكي متضاد برداشت دو از كه ميكنند اعلام
برابر در را درست يا عقلاني و ميشناسد همديگر از متمايز خود بنيان در را اعتبارها
تلقي نسبي امري را نادرست و درست ميان گزينش باور خردميدهد قرار نادرست و نابخردانه
.نميداند اجتماعي و تاريخي زمينه به وابسته را آن و نميكند
از جامعهشناسي.آنهاست كننده مشخص و فرهنگي تفاوتهاي جامعهشناختيجداكننده ديدگاه
را ارزشگزاري عدم -گيري3 عدمسوء -رامشخصكردن 2 فرهنگي تفاوتهاي -نگري 1 نسبي مفهوم
بلكه نيستند ارزشي علوم خاص طور به جامعهشناسي و عام طور به انساني علوم.دارد نظر در
و حقوق يا اخلاقي و مذهبي دستورات علوم اينشناسند وارزش دارند كار و سر ارزشها با
.برسند آنها تفاوت به و كنند بحث آنها مورد در ميخواهند فقط بلكه نميدهند ارزشي
فلان در كه ميگويند ولي نميگويند كرد نبايد چه و كرد بايد چه و نيستند فرمانده هيچگاه
و حركت و اجرام مورد در يكفيزيكدان كه همانطور.چنان جامعه فلان در و است چنين جامعه
حقوق ، اخلاقيات ، ارزشها ، .هستند اينان آنان علمي واقعيتهاي.ميكند صحبت...و زمان
چون را ارزشها شناسان ، جامعه.است جامعهشناسي علمي واقعيتهاي هم نبايدها و بايدها
.دارند كار رايج و جاري ارزشهاي به آنان.نميكنند بررسي منطقدان و اخلاق فيلسوفان
تفاوت و تنوع همه با مردم ارزشهاي كه است اين نسبينگري فلسفي ديدگاه بر اساسي ايراد
ديگران فهميد ميتوان كه همين.نباشند هضم و درك قابل يكديگر براي كه نيستند چنان
هر در و است بوده امكانپذير مقايسهاي انجام كه است اين علامت دارند ديگر ارزشهاي
.است واجب طرف ، دو از اجمالي درك مقايسهاي
اسلامزاده وحيد
دارد ادامه
ايران اسلامي انقلاب و فلسطين
(بخش واپسين)دوجانبه ديالكتيك فلسطين ، و ايران
اين رخ از نقاب اسرائيليان ، توسط ملت اين كشتار و فلسطين در اخير رويدادهاي و "انتفاضه"
.داد فلسطين مساله به تازهاي جان و برداشت فاشيستان
مشقتبارش و سخت طولاني ، نبرد در فلسطين ملت با مذهبي نظر از ايران مردم بيگمان ،
خونين كشتارهاي معرض در ملت اين كه -روزها اين در هم ما را اين.ميدهد نشان همدردي
.ديدهايم پيش سال چهل و پنجاه در هم و ميبينيم -اسرائيلياند ارتش سربازان
خود پشتيباني عمده ايران حكومت كشيد ، طول سال چهار كه در 1987 اول انتفاضه جنبش از پس
.كرد خود فكر هم سازمانهاي متوجه را
فلسطين در اسلامي جهاد سازمان و (حماس)اسلامي مقاومت سازمان و لبنان حزبالله واقع در
.شدند تاسيس ايران اسلامي انقلاب از الهام با
الفتح ، سازمان از پس حبش جورج رهبري به فلسطين آزادي براي خلق جبهه هفتاد دهه در
انجام كه متعددي و جنجالي هواپيمارباييهاي با جبهه اين.بود فلسطيني سازمان عمدهترين
جهاني ، شرايط تغيير با بعدها اما.كند مطرح جهان در را فلسطين مساله توانست داد
.گذاشت كنار را شده ياد شيوه و داد تغيير را خود مبارزاتي تاكتيكهاي
انقلاب از بعد ادبيات در فلسطين
"آفتاب زير مردان" و "سعد ام" همچون ارزشمندي رمانهاي انقلاب ، اوليه سالهاي در گرچه
و ادبي آثار نيز و غريفي عدنان ترجمه به و فلسطيني شهيد مبارز و نويسنده كنفاني غسان از
محسوس كاهش شاهد اخير دهه دو اما شد منتشر و چاپ فلسطين درباره ديگري سياسي و تاريخي
سميحالقاسم درويش ، محمود از ديوانهايي و اشعار گذشته ، سال چند طي.بود آثار اينگونه
.شد منتشر و چاپ اسوار موسي و بيدج موسي ترجمه به و طوقان فدوي و
به بازگشت" رمان و داستان مجموعه و "از 1948 پيش فلسطين مردم نبرد" كتاب نگارنده ، نيز
"بازمانده" عنوان با بعدها رمان اين كه كردم ترجمه فارسي به سالها همين در را "حيفا
.شد تبديل سينمايي فيلم به داد سيفالله توسط
.نكردم ذكر مقاله اين در و نميدانم را آنها نام من كه هستند هم ديگري آثار احتمالا
-سياسي عرصههاي همه در فلسطين درباره شده منتشر كتابهاي شناخت براي ميرسد نظر به لذا
البته.داريم "فلسطيني" علمي و مفصل كتابشناسي يك به نياز ادبي و فرهنگي اجتماعي ،
.است پراكنده و ناقص اغلب اما شده انجام زمينه اين در كارهايي تاكنون
بنيطرف عزيزي يوسف
|