8_ مستوفي خان حسنعلي خاطرات
(1)هدايت صادق از ناگفته اسراري
نصرآباد زرويي ابوالفضل
مستوفي حسنعليخان پروفسور سر:از تقرير
پيشكار خان حسين ميرزا:از تحرير
جاري است خوني گنگ"
هند رگهاي در
است شاداب هند و
است جاري او در گنگ تا
شادابم من كه طور همان
حسنعليخان مهر كه زماني تا
"...دارد جريان قلبم در
"تاگور رابيندرانات"
.است بشري ادب عالم مفاخر از و هند بزرگ شعراي از ،"تاگور سررابيندرانات" مرحوم
داشتم ، تاگور دعوت به هند در كه كوتاهي توقف و چين به سفر درباره اين از پيش
كه آن ماحصل.نوشتهام چيزهايي نيز ، ايران به تاگور دعوت از و كردهام اشاراتي
دقيقه پنج و سي و چهار ساعت و داد مثبت پاسخ بنده ، اين دعوت به تاگور مرحوم
ورود ساعت اسناد ، برخي در].شد تهران وارد ارديبهشت 1311 هشتم پنجشنبه ، بعدازظهر
نگاه مثال عنوان به ;است شده ذكر بعدازظهر پنج ساعت اشتباه به ايران ، به تاگور
وسيله ، بدين اشتباه اين."تاگور" مدخل ذيل دهخدا علياكبر مرحوم لغتنامه به كنيد
[پيشكار حسين ميرزا از توضيح.ميشود اصلاح
از غير و بود تهران در (روز قريب 17 جمعا) ارديبهشت 1311 يكشنبه 25 روز تا تاگور
در را خود اقامت ايام بقيه داشت ، سكونت نيرالدوله باغ ادبي انجمن در كه اول روز
به تاگور مرحوم رفتن از بنده كه سخيف شعر و شايعه آنبرد سر به حقير اين عمارت
از كه ميشود عرض توضيح محض].ندارد سنديت وجه هيچ به رنجيدهام نيرالدوله باغ
به ورود بدو در ولي آمدند تهران به استادي حضرت دعوت واسطه به تاگور مرحوم كه آنجا
شد منتشر واقعه اين از استادي حضرت رنجش بر مبني شايعات برخي رفتند ، نيرالدوله باغ
كه ايرج مرحوم "عارفنامه" براساس) "تاگورنامه" نام با مثنوي يك رنود ، برخي حتي و
انتشار استادي حضرت از نقل به (سروده مقام قائم مرحوم "جلايرنامه" براساس خود
آمد جانم تاگور كه من شنيدم":بود چنين آن ابتداي كه دادند
آمد هندستانم ملك رفيق
انگور آب كنار در نهادم
وافور و ترياك و منقل و زغال
فلفل ريزند غذا ، در بگفتم
!"فروهل خيمه خيمگي يا الا"
تاگور آقاي اي نميدانستم
"...دمخور باغ ، در شوي رندان با كه
و شيوا اشعار به هركس كه آن حال شد داده نسبت استادي حضرت به سخيف بلند مثنوي اين
آن به را ضعيف ابيات اين انتساب كه است ممكن محال باشد ، آشنا استادي حضرت روان
[.پيشكار حسين ميرزا بيمقدار ، بنده اين توضيح شد تمام.بپذيرد سخن استاد
(...دارد ادامه)
|