هرمنوتيكي گفتوگوي يك ;اصفهان و قرطبه
"شرق و غرب در اسلامي فلسفه مكتب دو ;اصفهان و قرطبه" همايش برپايي انگيزه به
;اشاره
مكتب دو اصفهان ، و قرطبه" عنوان با همايشي جاري سال ماه روزهاي 97ارديبهشت طي
اين در.شد برگزار اصفهان شهر عباسي مهمانسراي محل در "شرق و غرب در اسلامي فلسفه
-تهران دانشگاه اسلامي مطالعات موسسه فرهنگي ، مفاخر و آثار انجمن سوي از كه همايش
انديشمندان شد برپا تمدنها گفتوگوي بينالمللي مركز همكاري با و مكگيل دانشگاه
همايش اين در.پرداختند نظر تبادل به اسلامي فلسفه و حكمت حوزه خارجي و ايراني
در اسلامي فلسفه سيرتطور آن در كه شد برگزار متعددي علمي ميزگردهاي و نشستها
كه متني.گرفت قرار بررسي مورد شرق در اصفهان و غرب در اسپانيا قرطبه فلسفي مكاتب
.همايش اين در شده ارائه سخنرانيهاي از برخي چكيده از است گزارشي ميآيد پي از
وانديشه فرهنگ گروه
اسلامي تمدن دوپاره
ارشاد و فرهنگ وزير پيام اصفهان ، و قرطبه بينالمللي همايش افتتاحيه مراسم در
از":است آمده چنين پيام اين ابتداي در.شد قرائت همايش اين به اسلامي
مجامع البته.است همايش اين برگزاري اخير ، دهه دو در فرهنگي رخدادهاي ابتكاريترين
است ، شده برپا مسلمان شخصيتهاي درباره يا اسلامي مختلف موضوعات در بسيار مجالس و
و قرطبه.است ديگر سليقهاي حسن دهنده نشان و دارد ديگر ظرافتي همايش اين اما
آثاري با حقيقي كه خيالي نمادي نه ;اسلامياند تمدن و فرهنگ از دوپاره نماد اصفهان
در تمدن چند از مجموعهاي اسلامي تمدن.است شده گزارش و ثبت تاريخ در كه ارزشمند
".است گوناگون مناطق
يكديگر با قطعا اسلامي تمدن از مهم دوپاره اين":است آمده پيام اين ادامه در
بين واقعي پيوند بلكه ;نيست رسمي و دستوري صرفا ارتباط منظور ، .داشتهاند ارتباط
دو اين دانشمندان مراودات و ملاقاتها كتابها ، دادوستد پژوهشي ، و آموزشي نهادهاي
اين مويد كه ميشود ديده گزارشها برخي نيز تاريخي اسناد دراست مراد تمدني حوزه
.است بوده تعامل و پيوند اين به وابسته اسلامي ، تمدن افول سپس و اوجگيرياست مطلب
و حيات اسلامي تمدن بود ، برقرار بخش دو اين بين سازنده روابطي كه هنگامي تا
از نيز اسلامي تمدن گسست ، ارتباط اين رشته كه وقت آن از و داشت بارآوري و پويندگي
كه سليقهاي حسن و بودند يكديگر مكمل اسلامي تمدن دوپاره اين.افتاد رواج و رونق
هم به را دوپاره اين ديگر بار كه است آن رفته كار به همايش اين برنامهريزي در
تفرقه و جدايي به پيام اين از ديگري بخش در جامعي مسجد احمد".است كرده مربوط
روي هيچ به فرهنگي تفرقه و جدايي اين":است افزوده و كرده اشاره دوپاره اين فرهنگي
و است سياسي تفرقه از خطرناكتر فرهنگي نظر از چه ، .نيست تمدن دو از يك هيچ سود به
ويژه به اسلامي ، كشورهاي فرهنگي نهادهاي و سازمانهادارد آن از بدتر پيامدهايي
روابط بسط و جدايي اين رفع در بايد شدهاند ، تاسيس فرامليتي اهدافي با كه آنها
خود ، حد در نيز ، همايش اين كه است اميد و بكوشند پيش از بيش خود ، ميان فرهنگي
".بردارد اسلام جهان از فرهنگي تفرقه زدودن جهت در گامهايي
اسلامي فلسفه در بازنگري
و آثار انجمن رئيس محقق مهدي دكتر اسلامي ، ارشاد و فرهنگ وزير پيام قرائت از پس
از بخشي در ويپرداخت سخن ايراد به اصفهان و قرطبه همايش رئيس و فرهنگي مفاخر
با جاري سال در كه كنگرهاي هدف":گفت همايش اين برپايي اهداف درباره سخنانش
كه است آن ميگردد تشكيل اصفهان و قرطبه عنوان تحت علمي مراكز از برخي همكاري
اظهار عربي كشورهاي دانشمندان آن تبع به و غربيان كه را نادرستي انديشه اولا
و فلسفي انديشههاي ، ستاره اندلسي دانشمند ابنرشد ، از پس براينكه مبني داشتهاند
زدوده اسلامي فلسفه تاريخ چهره از بايد نهاد ، افول روبه اسلام جهان در عقلي تفكر
گوشههاي در تاكنون كه دوره اين درخشان چهرههاي از برخي معرفي با ثانيا و گردد
عرفان و فلسفه اهل و معقول علوم دوستداران به متعاليه حكمت مميزات مانده ، فراموشي
مطالبي و ميگردد مطرح همايش اين در كه مباحثي با كه اميدواريم ما.شود نمايانده
وجود به اسلامي فلسفه بازنگري براي تازه زمينهاي ميآيد بدست كتابها اين از كه
".گردد گشوده اسلام جهان در فلسفه تاريخ براي جديد فصلي آن با كه آيد
اسلامي فلسفه غربي و شرقي جنبههاي مقايسه
قرائت همايش اين به يونسكو مديركل "ماتسورا كوچيرو" پيام محقق ، دكتر سخنان از پس
بزرگ اسطورهگراي آخرين رااغلب رشد ابن":است آمده پيام اين از قسمتي در.شد
در كه مسلمان شرق در فلسفه بعدي گسترشهاي اهميت حال اين با.دانستهاند مسلمان
.است بيشتر توضيح و بررسي نيازمند هنوز گرفت ، نام اصفهان مكتب و رسيد كمال به ايران
گرايش جنبهها اين از يكي مطالعه به صرفا دانشگاهي تحقيقات گوناگون ، دلايل به
"شرقي" مفاهيم به كليتر بهطور يا مكتب هردو به جامعي رويكرد اين ، بنابر.دارند
همايش ، اين در شركتكنندگان وظيفه دشوارترين و مهمترين اسلامي فلسفه سنت "غربي" و
مكاتب جامع مطالعه.ميرود شمار است ، به گرفته نام "اصفهان و قرطبه" حق به كه
اسلام ، جهان در فلسفه "غربي" و "شرقي" جنبههاي مقايسه و معرفي يعني اسلامي فلسفه
آموزنده جهان تمدن براي مسائل اين و است اهميت حائز بسيار حاضر موقعيت در بهويژه
".بود خواهد مفيد و
اسلامي فلسفه و رشد ابن
طرح به سخنرانان آن در كه شد آغاز علمي ميزگردهاي و نشستها افتتاحيه ، مراسم از پس
عنوان با همايش سخنراني نخستين در رضاداوري دكتر.پرداختند خود ديدگاههاي و مقاله
;مرد اين":است نوشته بدالعارف كتاب در سبعين ابن:گفت "اسلامي فلسفه و رشد ابن"
در بلكه دريافتها در فقط نه كرد ، او تجليل وقف را خود و شد ارسطو اغواي ابنرشد ،
:كه است گفته حكم همين آخر در وي اما "كرد تقليد او از انديشه پايهاي شيوههاي
او شخص كار از نميتوانيمخود كاستيهاي از آگاه و منصف بصير ، بود ، نيك مردي اما"
بود ارسطو مقلد صرفا رشد ابن كه راي اين ".بود ارسطو مقلد صرفا زيرا گوييم ، سخن
شارح را ابنرشد هم دانته حتي و اكويناس توماس.ندارد سبعين ابن به اختصاص
از بيش مقامي تواضع روي از خود رشد ابن كه ميبينيم كنيم توجه چون و ميدانستهاند
".است نبوده قائل خود براي شارح
نيست ، ابنرشد از نامي هيچ اسلامي فلسفه تاريخ در كه اين به اشاره با ادامه در وي
او از چيز هيچ اسلام عالم شرق فيلسوفان و محققان از محققي و فيلسوف هيچ":افزود
از يكي در جز او نام حتي و است نشده استناد كتابي هيچ در او آثار به و نكرده نقل
اين.است نيامده اسلام شرق نويسندگان آثار در آمده رشيد ابن صورت به كه تذكرهها
مغربي فلسفه اما ميرفته غرب به شرق از فلسفه چرا كرد؟ توجيه بايد چگونه را غفلت
سخنانش پايان در تهران دانشگاه فلسفه استاد "است؟ نميآمده اسلام عالم شرق به
صاحبنظران از بعضي اخير سالهاي در":گفت آفريقا و غرب در رشد ابن جايگاه درباره
قرار عقلانيت و مدرنيته راه در خود رهآموز فيلسوف را رشد ابن آفريقا ، شمال
ابن شرحهاي طريق از را واقعي ارسطوي نميخواهند ديگر اينها كه پيداست.دادهاند
هم با را تجدد و دين ميتوان چگونه ببينند كه ميكنند رجوع او به بلكه بشناسند رشد
معين نحوي به خود تفكر در را فلسفه و دين جايگاه رشد ابن اينكه نه مگر و كرد جمع
باشد؟ داشته را خود جايگاه و شان يك هر و نرساند ديگري به زياني يك هيچ كه بود كرده
و دين به بعضا كه را تجدد موانع تا ميكنند استمداد او از رشد ابن اخلاف اكنون
رشد براي مناسب سنت و زمينه را رشد ابن فلسفه گويي.سازند برطرف ميشود منسوب سنت
".ميدانند تجدد
اسلام جهان در عقلي و نقلي علوم
وي سخنراني موضوع.بود مراكش كشور از بعزاتي بنناصر دكتر همايش اين بعدي سخنران
آغاز در بعزاتي دكتر.بود "وسطي قرون اواخر اسلامي غرب در انتقادي تفكر عقبنشيني"
ابن زمان از پس چشمگيري عقبنشيني گواه اسلام جهان غرب در عقلي فعاليت":گفت سخن
و ميكند افول غرب در عقلي علوم كلي طور به و فلسفي تفكر هشتم ، قرن در.است خلدون
ادامه همچنان عقلي علوم موضوعات برخي درباره انديشه.ميشود آن جايگزين نقلي علوم
و هندسه رياضيات ، اصول چه اگر.باشد دين خدمت در كه گونهاي به تنها اما يافت ،
جمع براي تحقيق دادن ادامه خاطر به كار اين اما ميشد ، تدريس مدارس برخي در نجوم
به چهاردهم قرن از جزمانديش ، و محافظهكار آموزشي نظام ترتيب ، بدين.نبود دانش
".داد پرورش را دنبالهرو تفكري طرز بعد ،
و بيروني هيثم ، ابن سينا ، ابن فارابي ، انديشههاي قرن اين در":افزود ادامه در وي
دوم دست متون برخي تنها متفكران ;نيست نمايان مغربي متفكران نوشتههاي در رشد ابن
و منطق شرح و آوردن در شعر به تلخيص ، تعليم ، خواندن ، .ميشناسند غزالي طريق از را
".بود پايين استادي و تسلط سطح اما يافت ادامه همچنان جدلي كلام
آذربايجان در اسلامي فلسفه
آذربايجان جايگاه" موضوع با كه بود پورجوادي نصرالله دكتر همايش اين سخنران ديگر
از يكي":كرد آغاز چنين را خود سخن "ايلخانان و سلجوقيان دوره در فلسفه تاريخ در
نقش او فلسفي انديشههاي و فكري نظام شكلگيري و فيلسوف هر پرورش در كه عواملي
توجه آن به كمتر فلسفه مورخان معمولا كه عاملي است ، جغرافيايي عامل دارد ،
داشتند ، توجه آنها به كمتر كه بودند مناطق از بعضي فلسفه تاريخ طول در.كردهاند
در اما بودند ، مهم دورهاي در كه عربستان جزيره شبه كلي بهطور و حجاز مانند
دورهها از بعضي در مناطق از بعضي ولي.ميدهد دست از را خود اهميت بعد دورههاي
سلاجقه عهد در آذربايجان منطقه و بودهاند اسلام جهان كل در فلسفي فعاليتهاي مركز
".است بوده خصوصيتي چنين داراي مغول ايلخانان دوره و روم
:گفت و كرد اشاره داشت وجود فلسفه به نسبت ششم قرن در كه انتقادي موضع به سپس وي
به ششم قرن نيمه از ميدهد نشان كه دارد وجود شواهدي انتقادي موضع اين وجود با"
سخن ، اين بر موجود مدرك بهترين.ميشود فيلسوفپرور آذربايجان شهرهاي ناگهان بعد ،
مراغه به فلسفه تحصيل دنبال به و برميخيزد زنجان از كه است سهروردي شهابالدين
بر مشتمل كه است فلسفي مجموعه يك مراغه فلسفي فعاليت از ديگر مهم مدرك يكميرود
اين.است غزالي ابوحامد آنها راس در و همداني عينالقضاه فارابي ، سينا ، ابن آثار
".ميشود استنساخ رشد ابن فوت از پس سال دو يا يك درست سال 97596 در فلسفي مجموعه
فلسفه تاريخ جغرافياي نهم ، و هشتم قرن از بعد":گفت سخنانش پايان در پورجوادي دكتر
ميآيد بوجود شيراز در كه حركتي پرتو در و ميرود شيراز به آغاز در و كرده حركت
اين از متفكراني و ميگيرند رونق كاشان و ساوه ري ، مانند ديگر شهرهاي و اصفهان
".است نميرسيده آذربايجان به آنها از كدام هيچ اهميت ولي برميخيزند شهرها
اسلامي فلسفه و مجلسي
انتقاد" وي سخنراني موضوع.بود آمريكا از كرو داگلاس كريم دكتر بعدي سخنران
مجلسي محمدباقر":گفت آغاز در ايشان.بود "عقل و نفس:فلسفه از مجلسي محمدباقر
مرتب جمعآوري ، يعني عظيمش كار براي بويژه صفوي ، دوره برجسته ديني مقام و عالم
امامي مهم احاديث تفسير زمينه در.است مشهور شيعه امامان احاديث تفسير و كردن
مورد را عقل و نفس درخصوص اسلامي حكماي عقايد مجلسي انسان ، رواني قواي راجعبه
را بشري معرفت و شناخت درباره فلسفي نظرات طريق اين از وي.ميدهد قرار مجدد بررسي
بهره بود ، رايج صفوي دوره تشيع در كه حكومت تعاليم كليدي عناصر از و ميكند نقد
".ميبرد
بويژه ،"اصفهان مكتب" انديشههاي با مجلسي آشنايي به اشاره با ادامه در وي
مفيد ، شيخ همچون سني و شيعه قديميتر متفكران از مجلسي:افزود ملاصدرا و ميرداماد
و ارسطو الهيات مانند باستان يونان كلاسيك آثار نيز و طوسي نصيرالدين و غزالي
از آشكارا كه وي.ميكند نقلقول بسيار "سرالخليفه" آپولوني مكتب به منتسب كتاب
مطلع آنها كيهانشناختي ابعاد و عقل كاركردهاي و نفس شناسي روان فلسفي -ديني فهم
نظريه او.نمايد تضعيف را كليدي مفاهيم اين فلسفي تفسيرعلنا ميكوشد است
الهي ، خلقت راجعبه كلامي بحثهاي بر مبتني كه را روانشناسيادراك سنتگراي
".ميدهد قرار تاكيد مورد دوباره است ، بشري معرفت و تكليف
ناآشنا فيلسوفي ;ميرقوامالدينرازي
انديشه در پژوهشي".بود همايش اين سخنرانان ديگر از اول جمشيدنژاد غلامرضا دكتر
اظهار آغازسخن در ويبود وي سخنراني موضوع "رازيتهراني ميرقوامالدين فلسفي
از بعد و گزيد سكني تهران در و يافته تولد ري در تهراني رازي ميرقوامالدين":داشت
فوت همانجا در م ق /1682 سال 1093 در تا زيست آنجا در و اصفهانمهاجرتكرد به آن
صاحبنظر برجسته حكيم اصفهان ، در فلسفي و عقلي علوم در وي استاد بزرگترين.كرد
بهاءالدين شيخ به ميتوان وي شاگردان انبوه ميان از و بود ملارجبعليتبريزي
از ارزشمندي تاليفات كه كرد اشاره نجفي حسيني عبدالحسين بن حسن سيد مير و گيلاني
".دادند گسترش را خود استاد ويژه انديشههاي و نهادهاند جا بر خود
فلسفي مباني و ويژه انديشههاي بودن بديع و بودن مهم به ادامه در ايشان
كه موجود يا وجود جاي به وي":گفت آنها درباره و اشارهكرد ميرقوامالدين
دانسته فلسفه راموضوع بديهي معناي شيءبه ميدانند فلسفه موضوع ديگر ، فيلسوفان
از را داشت ، اصالت اعتقاد وجود اصالت به كه برخلافحكيمملاصدرا او همچنين.است
ماهيت ، و تشكيك ، وجود وجود ، اشتراك مبحثهاي در او بهعلاوه.ماهيتميدانست آن
آراءو...و كلي تعريف خاص ، معناي به الهيات آن ، متعلق و جعل ذهني ، وجود
".ميباشد ارزنده بسيار كه است داده ارائه ويژه انديشههاي
اكرمي الميرا
دارد ادامه
|