22-لينچ زبان از لينچ
سياه روي خاكستري
جوابيه
هفته نگاه

22-لينچ زبان از لينچ
بخش الهام سفرهاي و نقاشي
رادلي كريس:گردآوري
پوريا امير:ترجمه
ديديد؟ طور چه را آن شديد ، مواجه نقاشي در تحصيل مسئله با كه باري اولين&
_ روزها آن متاسفانه.داشت نقاشي آموزش دورههاي جور يك دبيرستاني هر جا اين
هر" كه داشت وجود قاعدهاي جور يك - ميچرخد پاشنه همان روي به در هنوز كه مطمئنم
نظر اظهار اين شايد !"كند تدريس بيايد نيست ، بلد كس هر و بكند را كارش است ، بلد كس
و نبود الهامبخش اصلا ميشد ، مواجه آن با آدم كه چيزي ولي باشد ، بيانصافي من
كار در بود قادر كه مغز رهاي و آزاد بخش آن.ميكرد محدود را آدم اوقات ، اغلب
ميدانستم.بدهد مانوري هيچ نميتوانست آدم ديگر و ميشد قفل و بسته كند ، مشاركت
.ميبيند آسيب چقدر نميدانستم ولي ميبيند ، آسيب دارد بخش اين
فيلمسازي داشتيد ، بهتري اوضاع نقاشي يادگيري اوليه مراحل در اگر ميكنيد فكر&
بگذريد؟ كنارش از و كنيد صرفنظر آن از كلي به كه بود چيزي
تصميم نوعي تا بود تقدير دست بيشتر فيلمسازي به من مسير تغيير چون نميدانم ،
فقط بكنم ، خاصي كار نميخواستم.افتاد اتفاق غريبي شكل به ميداني ، .خودخواسته
سر بر موانعي ولي دارند ، هوسهايي آدمها ، از خيلي...بود هوس و اشتياق نوعي
پيدا زندگيام در چيزهايي كله و سر و داشتم هوسهايي هم من.ميگيرد قرار راهشان
.بخشيد تحقق يكييكي را هوسها آن كه شد
.كرديد شروع واشنگتن در كركران نقاشي مدرسه در را نقاشي تحصيل بار اولين &
بوديد؟ وقت تمام دانشآموز
آنجا شاگرد.داشتيم كلاس شنبهها.ميرفتم آنجا به دبيرستان دوران در اولش نه ،
به را كوچكي اتاق تابي ، پدر طريق از بعد.ميرفتم را نقاشياش كلاس فقط نبودم ،
ديديم مدتي ، از بعد.گرفتيم شريكي فيسك ، جك با را آن.كردم اجاره آتليه عنوان
.كرديم عوض هم ديگر آتليه سه فارغالتحصيلي ، از قبل تا.است كوچك خيلي برايمان
يك مدت براي كه بود دبيرستان از بعد بعدش ، .كرديم نقاشي خيلي.بود بزرگي آتليههاي
.رفتم بوستون موزه مدرسه به سال
اروپا به فيسك جك دوستتان با و كرديد ترك را آنجا كه بود سال يك همان طول در&
بود؟ چه دليلشرفتيد
به هم من نبود ، خوبي چندان تجربه برايش آنجا و بود رفته كوپر كارگاه به جك خب ،
مثل مدرسهها جور اين ولي نداشت ، خاصي اشكال هيچبودم رفته بوستون موزه مدرسه
اصلا من براي فضايش.كنند درست مشكل ميتوانند كه خانهاند توي آدمهاي:است خانه
و دور اميدهاي خودم براي چون ميكرد ، ويران مرا داشت واقع در.نبود الهامبخش
بليت برايمان تابي عموهاي از يكي.اروپا رفتيم كه بود خاطر همين به.داشتم درازي
بايد كه كاري تنها.بود دخترها از گروهي مسئوليت قبول شرطش كه كرد پيدا قيمت ارزان
.شدهاند هواپيما سوار گروه ، آن دخترهاي همه شويم مطمئن كه بود اين ميكرديم ،
(ميخندد)
بودند؟ كي دخترها آن&
صاحب پدرش كه بود شيكاگويي دختر يك كنار من صندلي.بودند پولدارها دخترهاي خب ،
آن.بودند فرستاده اروپا دور تور به را دخترك.داشت چيز همه و بود سينما سالن چند
.بود غريبتر خيلي هم اروپا خود نبود ، مرسومي چندان چيز رفتن اروپا طور اين روزها ،
مانده باقي هنوز زمان آن در قبلي ، قرن از حسي انگاركرد حس فضايش در را اين ميشد
بهم فرانسيس فردي تازگيها ولي ساختم ، را "فيلنما مرد" فيلم كه بود جا همان.بود
ديگر حالا يعني.نيست سرجايش ديگر حالا فيلنما مرد لوكيشنهاي از كدام هيچ كه گفت
.گرفت انگلستان در آن ، به شبيه لوكيشنهايي يا لوكيشن همان در را فيلم آن نميشود
اسكار نزد را نقاشي كه هدف اين به - حدي تا لااقل - شما ميدانم ، كه جايي تا&
بود؟ نظرتان در مشخص نقاش اين چرا.رفتيد آنجا به بگيريد ، ياد كوكاشكا
كوكاشكا آنها.بود بوستون موزه مدرسه نقاشي معلمهاي جزو فينينگز لايونل پسر خب ،
به ميتوانستم آنها معرفينامه با من كه بود طور اين برنامهريزي.كردند تاييد را
.نبودم نقاشيهايش مرده و كشته خيلي موقع آن چون بود ، عجيبي چيزبروم او مدرسه
بنابراين ، .هستم آثارش شيفته خيلي كه است كسي همان درست او ميبينم حالا راستش ولي
.بروم او پيش شد جور كه بود عالي خيلي
.شد تمام و آورد دوام روز فقط 15 بكشد ، طول سال سه بود قرار كه اروپا به سفرتان&
چرا؟
تصميم جك و من.بود بقيه مال نبود ، خودم مال افكارم و داشتم سال فقط 19 من خب ،
حدود شايد.ميبردم را بزرگم ساك آن داشتم هم من و برويم سالزبورگ به بوديم گرفته
خانگي رنگهاي آن از كلي كه فرستادم بار قسمت به هم چمدان يك.بود وزنش كيلو 25
آن از.بود ارزان خيلي ولي بود ، بتونه مثل رنگها اين جنس.بود تويش علاقهام مورد
خاطر همين به كرد ، پيدايش هم اروپا در بشود نميكردم فكر.بود خانگي غليظ رنگهاي
رابرت) "موسيقي آواي" فيلم.فرستادم بار قسمت به را رنگها اين از پر چمدان يك
رفتيم همين براي.ميگذشت سالزبورگ در ("لبخندها و اشكها":ايران در وايز ، 1965 ،
جاي واقعيت ، در.بياوريم دست به ميرويم ، كه جايي از تصويري تا ببينيم را فيلم
...بود تميز و تر زيادي داشت ، هنرمندانهاي شكل و سر.بود عجيبي و غيرعادي خيلي
.دارم دوست را كاج بوي من و داشت كاج كلي.بود جاري فضايش در خوبي بوي
سياه روي خاكستري
"آو" نگارخانه در شهبازيار عكسهايعلي نمايشگاه به نگاهي
عكاسي
دريابندري سهراب
آگاهي با آن هنرمند و است ايستاده بيخاصيتي پرتگاه لبه هميشهدر انتزاعي هنر
همچنان ولي كند بيان دارد ذهن در را آنچه تا ميكوشد او ميزند كار اين به دست
نميكند سد را او تخيل جلوي و ميگذارد آزاد را بيننده
ونك خيابان سيزده شماره در واقع "آو" گالري در شهبازيار علي عكسهاي از نمايشگاهي
است ، سانتيمتر xابعاد 2840 در سفيد و سياه عكس قطعه ده شامل نمايشگاه.است پا بر
.ديجيتال چاپ قالب در
براي كه بوديم شهبازيار از نمايشگاهي شاهد گلستان گالري در هم ديگر بار يك
اگر":ميگويد اينباره در او.بود كرده استفاده "پلات" روش از بزرگ رنگي چاپهاي
خوب كاغذ ولي.نميرفتم ديجيتال سراغ كنم چاپ عكاسي كاغذ روي را عكسها ميتوانستم
بهخوبي اصلا ديجيتال چاپ.ميكردم چاپ مات ايلفورد روي داشتم ، اگر.نميشود پيدا
و ديدم نمايشگاه افتتاح از قبل روز كاغذ روي را عكسها چاپ.نميشود عكاسي كاغذ
فتوشاپ در":است كرده استفاده فتوشاپ برنامه از كار روند در وجود اين با "نپسنديدم
از تا دو يكي فتوشاپ فيالواقع و كنم طرف بر را نگاتيوها ريختگي كمي كردم سعي هم
چاپها روي (كپي قلم) جاي و شد دردسرساز هم جا دو يكي ولي.داد نجات را عكسها
چاپ كارگاه با نيز داشت برگ گالري در كه نمايشگاهي رنگي چاپهاي در او ".شد معلوم
دچار نيز چاپ كارگاه اينكه گو.نبود راضي چاپها از و شد مشكل دچار خود رنگي
داشته نگه بالا را كار كيفيت توان حد تا ميآمد نظر به و بود بسيار محدوديتهاي
كرده سعي او.است عكاسي كالاي بازار نامنظم بسيار وضع نشاندهنده موضوع اين.است
تكنولوژي تا فعلا ميرسد نظر به و بشوند عكس كاغذ روي چاپ مثل ديجيتال چاپهاي است
با را رابطهشان ديگر عكاسان و شهبازيار است بهتر نرسيده اعلا مدارج به ديجيتال
.نكنند قطع كلي به قديمي چاپ كارگاههاي
براي معمولا كه نوعي آن از را سيمي مفتول توده يك نمايشگاه اين در شهبازيار
نزديك از عكاسي مخصوص لنز مقابل در ميكنند ميخ چوبي قابهاي پشت به كردن ، آويزان
است شده باعث موضوع به اندازه از بيش نزديكي.است گرفته عكس و داده قرار (Macro)
ثبت سياه زمينه با مفتولها از غيرقابلشناسايي و تار تصوير فيلم ، مساحت روي كه
كردن نگاه كه آورده پديد دوستداشتنياي و زيبا انتزاعي تصاوير روش اين با او.شود
خود نمايشگاههاي در بارها و ميشناسد خوب را زيبايي او.نيست لطف از خالي آنها به
.است داده نشان را موضوع اين
نمايشگاهي حال به تا و بوده طبيعت موضوع با قبلي نمايشگاههاي در بيشتر او آثار
همه با معمولا او ولي.بوديم نديده او از باشند انتزاعي آن در كارها همه كه
دنبال به و ميكند كار به مشغول مكاني در را خودش.ميكند برخورد يكجور موضوعها
اتفاقي طور به را مفتولها بار اولين" ميگويد عكسها اين درباره.ميگردد موضوعش
را نتيجه كه وقتي.گرفتم عكس آنها از حلقه نيم و ديدم پنجره نور زير اتاقم توي
يك بار هر سال يك فاصله به بار دو و بردم عكاسي كارگاه به را مفتولها آن ديدم
خود ذهن در را نمايشگاه اين سال سه حدود او يعني ".گرفتم عكس فلاش نور با حلقه
.ميداده پرورش
طرف حرفهاي عكاس يك با اينكه تشخيص ميشويم روبهرو انتزاعي عكسهاي با كه زماني
اما نيست آسان هميشه كند فوكوس را خود دوربين لنز نميتواند كه نفر يك با يا هستيم
دارند ، بالايي بسيار وضوح كه نقاطي با عكس چند در و دقيق ، تركيببندي با شهبازيار
عكس نبود بلد او هم اگر آنكه حالنيست ناتوان عكاسهاي گروه از كه ميدهد نشان
هنر.شود كاسته زيبا تصوير يك زيبايي از نميشد باعث موضوع اين بگيرد شارپ و واضح
به دست آگاهي با آن هنرمند و است ايستاده بيخاصيتي پرتگاه لبه در هميشه انتزاعي
را بيننده همچنان ولي كند بيان دارد ذهن در را آنچه تا ميكوشد او.ميزند كار اين
كه است هنرمندي عكاس نمونه شهبازيار].نميكند سد را او تخيل جلوي و ميگذارد آزاد
ديواري به كه را شدهاي قاب عكس كادر توي طرف آن ميكند نگاه دوربين دريچه از وقتي
راههاي همواره و است ظهور داروي نوع و كاغذ بافت گرفتار او.ميبيند است آويزان
[.ميكند آزمايش كار براي را متفاوتي
بافت با آبي نوع يك تركيب به رسيدن با (1928_ فرانسوي 1962 نقاش) "كلاين ايو"
مستطيل يك آلمان در موزهاي در و است رسيده خود دلخواه نتيجه به خود كار در خاصي
آن يا بود ديگري آبي آبي ، آن اگر.اوست اثر كه دارد قرار ضدگلوله شيشه پشت در آبي
نيز شهبازيار.نكند پيدا اهميتي چنين هيچگاه اثر اين بود ممكن ديگري بافت بوم
نشاندهنده متفاوت امكانات با آزمايش.برسد دلخواهش رنگ و بافت به تا ميكوشد
او.ميسازد جدا ندارد را لنز كردن فوكوس قدرت كه كسي از را او و اوست باريكبيني
هرگز و ميگردد چيست نميداند كه چيزي دنبال به سياه سطح روي خاكستري نقشهاي در
در معمولا اينكه با.اوست گمشده نكردن ، پيدا همين احتمالا و.نميكند پيدا را آن
طور به او آثار كوچك اندازه ميرسد نظر به ميشود انتخاب بزرگ ابعاد انتزاعي آثار
گذشته سال دوازده ده طول در او نمايشگاه چنديننميزند نمايشگاه به ضرري كلي
و تخصصي نشريات مسير در را خودش چند هر نيست دستبردار كه ميدهند نشان
.و عكاسان خانه معاصر ، هنرهاي موزه سالانه دو نمايشگاههاي مانند رسمي نمايشگاههاي
عكسهاي تميز و بيآلايش ارائه و "آو" گالري ساده و كوچك فضاي.نميدهد قرار..
زياد خيلي هم عكسها قيمت و ميكند فراهم را مزاحمت بدون تماشاي امكان او كمتعداد
براي تومان ، هزار و 120 مقابل 100 در تقريبا كه عكس هر براي تومان هزار نيست450
ثروت كم علاقهمندان براي فرصتي بود كرده ارائه گلستان گالري در كه بزرگي پلاتهاي
.كنند خريد تا است كرده فراهم شهبازيار
اميدوارم.نميكشد كار از دست و ميدهد ادامه خود جستوجوي به قطعا شهبازي علي
.ماست همه مسئله او مسئله كه چرا شود حل زودي به او فيلم و چاپ و كاغذ مسئله
جوابيه
راجع يزدانيخرم مهدي آقاي قلم به ارديبهشت شنبه 14 تاريخ در كه مطلبي در باسلام ،
استفاده "حاشيهاي" و "حاشيه" كلمه از دوبار رسيده چاپ به همشهري روزنامه در من به
كه شدهاند كلمهاي جايگزين كلمه دو اين كه ميشود استنباط چنين متن از.است شده
مشكل دو با...تن چهل" است آمده متن در.است شده تلقي "ممنوع" لابد آن ذكر
در مذهبي خرافات به جديد نگاهي دوم و آثارش بودن سياسي انگ نخست:شد مواجه عمده
حاشيهاي كتابهاي رديف در او آثار كه شد باعث مشكل دو اينايراني كهنسال جامعه
ممنوع كلمه كدام جانشين حاشيهاي كلمه كه نيست توضيح به نيازي ".بيايد حساب به
.است شده
را گذشته بيمهري سالهاي است اميدوار..چهلتن":است آمده متن از ديگر درجايي
گذشته بيمهري نميدانم ".بپردازد ادبيات به حاشيه بدون بتواند و بداند شده تمام
انتشار از ممانعت با كه است اين منظور آيا.دارد "حاشيه" به ربطي چه نويسنده يك به
ادبيات صحنه در من دائمي حضور برانند؟ حاشيه به را او ميخواستهاند چهلتن آثار
.نداشتهاند توفيقي هيچ كار اين در آنها كه ميدهد نشان
چهلتن اميرحسن
هفته نگاه
اجرايي مديريت نبود ;بار اين
نيشابور در ملي اركستر كنسرت اجراي لغو در
مختاباد ابوالحسن سيد
دليل به نيشابور شهر در ايران ملي اركستر كنسرت كه بود آمده خبرها در گذشته هفته
و برگزاري اعلام نيز و اركستر تمرينات عليرغم و نشد برگزار ناهماهنگيها برخي
فرهاد.شد منتفي آن برگزاري غيررسمي ، و رسمي محفل چند در كنسرت اين اجراي
ناهماهنگيهاي به موضوع دقيق بازكردن بدون ايسنا با گويي و گفت در نيز فخرالديني
يك نبود كه است گفته نيز آن از بعد و كرده اشاره نيشابور مسئولان ميان موجود
به وحدت تالار در تنها ما" كه شده سبب ملي موسيقي اركستر براي مناسب اجرايي مديريت
منابع برخي از سطور اين راقم اطلاع كسب"ديگر جاي نه و بپردازيم برنامه اجراي
براي را جزيي نكات برخي ميتواند فخرالديني ، سخنان كليات تاييد ضمن موثق ،
.بيفزايد كنسرت نشدن اجرا ماجراي شفافسازي
تا شد سبب مناسب "اجرايي مديريت" نبود.بازميگردد مالي سوءتفاهم يك به ماجرا اصل
برآورد با ميشود ، داده (نيشابور مسئولان يعني) مقابل طرف به كه هزينهاي برآورد
بابت ملي اركستر كه دستمزدي دقيقتر تعبير به.باشد داشته فراواني فاصله حقيقي
وجود شهر اين مسئولان تصور در كه آنچه با بود ، كرده طلب نيشابور در كنسرت اجراي
را ملي اركستر نه تخطئه ، و تخريب قصد نوشته اين در.داشتند فاحشي تفاوتهاي داشت ،
ميخواستند ماجرا اين طرف دو هر كه چرا.را نيشابور شهر محترم مسئولان نه و دارم
آن مسئولان و ملي اركستر هم ;كنند تعديل خود طرف به را اركستر اجراي هزينههاي
شهر مسئولان هم و بستانند است معقول ميكردند ، گمان خود كه را دستمزدي ميخواستند ،
دستمزد اين با اركستر ميپنداشتند ، كه هزينهاي و بها به كنسرت برگزاري نيشابور
.شدند خواستار را ميدهد ، اجرا به رضايت
بخوانيد) كالا كننده عرضه طرف كه آنچه با ميخواست ، متقاضي كه آنچه ميانه اين در
صورت معاملهاي نتيجه در و داشت فراواني و فاحش فاصله بود ، آن طالب (هنري كالاي
ميآيد وجود به ميانه اين در اساسي پرسشي حال.نشد اجرا هم كنسرتي بالطبع و نگرفت
دور هم از حد بدين تا معامله طرف دو تصور چرا و است؟ افتاده اتفاقي چنين چرا كه
وحدت تالار در فقط ما" كه ميكند گلهمندي ابراز فخرالديني فرهاد چرا و است بوده
برنامه هم ديگر شهرهاي و نقاط در ميتواند اركستر كه حالي در داريم ، برنامه اجراي
شجريان محمدرضا صداي با اصفهان در اجرا چند گذشته سالهاي چنانكه "باشد داشته
.داشتند
بر علاوه تهران ، در ملي اركستر اجراي شدن محدود و حوادث اين تمامي ميرسد ، نظر به
نبود به دارند ، آن اجراي و موسيقي به نسبت استانها مسئولان برخي كه مشكلاتي
آقاي خود كه ضعفي.بازگردد ملي اركستر مجموعه در كارآمد بازاريابي و اجرايي مديريت
.كردهاند اشاره آن به هم فخرالديني
اركستر برنامه اجراي متقاضيان با مشورت و رايزني با ميتواند اجرايي مديريت يك
مركز از را كيفيت با و زنده اجراهاي نوازندگانش و اركستر براي درآمد كسب ضمن ملي ،
.برساند فراواني مساعدت و كمك موسيقي فرهنگ ارتقا به نهايت در و كشانيده پيرامون به
.برآيند امري چنين تهيه و تدارك در موسيقي مركز مسئولان كه اميد
!مضراب بانگ
مجموعه از دفتر نخستين ميرعلينقي ، عليرضا سيد تلاشهاي نيز و ني نشر همت به
و ميشناسم نزديك از را ميرعلينقي.است شده عرضه نشر بازار به موسيقي اهل خاطرات
مختلف عرصههاي در فيشبرداريهايش از كوهي و دارد مايهاي و پايه چه كه ميدانم
و كتاب را آنها كه نمييابد سرمايهگذاري و شده تلمبار اجارهاياش منزل در موسيقي
در اين از پيش هم را مجموعه جلد نخستين همين نوشتههاي دست.كند عرضه بازار به
اين ساختن منسجم و تدوين و تنظيم براي وي كه ميدانم و بودم ديده كارهايش مجموعه
تدوين و (شد سپرده مجموعه دبير به بديعزاده الهه خانم حسننيت با كه) نوشتهها
ناشران از يكي برخلاف.است كرده صرف دقت و انرژي و وقت ميزان چه تا آنها از كتابي
و اثر همين به نگاه فقط بنده گمان به است ، ناميده ژورناليستي شبه را آثارش و وي كه
كار بودن محققانه و پرمايه گوياي ميتواند (معين انتشارات) نامه وزيري كتاب نيز
سيدجواد" خاطرات به خاطرات مجموعه از مجله نخستين حال هر در.باشد ميرعلينقي
.دارد اختصاص "خزان شد" تصنيف معروف خواننده ،"بديعزاده
اين هدف موسيقي ، اهل خاطرهنويسي فقدان به اشارهاي از وپس كتاب اين مقدمه در
اين.كردهاند ذكر موسيقي اهل پراكنده خاطرات رساندن سامان به و گردآوري را مجموعه
و مواد و ببخشد سامان نيز را درازمدتتري هدف ميتواند ، تداوم صورت در البته تلاش
افراد از روايات و منابع برخي دادن دست به آن ، و سازد فراهم را آن اوليه مصالح
مرحوم كتاب همچنانكه.است ايران معاصر موسيقي تاريخ درباره موسيقي عرصه تاثيرگذار
و اقبالترين پر از و يافته انتشار موسيقي سرگذشت عنوان با كه خالقي روحالله
شخصي ديدگاههاي و خاطرات از بيش چيزي است ، معاصر موسيقي درباره منابع معدود البته
گونه اين معاصر موسيقي عمومي تاريخ يك نوشتن براي حال هر درنيست خالقي استاد
باشد ميرعلينقي شخص همانند ، محققيني براي مناسبي دستمايه ميتواند خاطرهنويسيها
سماجت كرده آغاز كه كاري اين تداوم در اگر ني نشر.است آن نوشتن درصدد شنيدهام كه
كه) جهت هر به باري و پراكنده كارهاي برخي از نيز ميرعلينقي و كند صرف افزونتري
را موسيقي جامعه ميتواند شويد ، دست (ندارد آن جز چارهاي معيشت تامين براي البته
.سازد اميدوار زمينه اين در ارزندهاي آثار داشتن به
|