جوانان غمانگيز تراژدي ;كنكور
شد برگزار خانواده جهاني روز همايش
در تصادفات نظر از كشور سومين ايران
است جهان
جامعه در "بيقاعدگي" قربانيان جوانان ،
هستند
دادگاه به "آفتاب" ماهنامه مسئول مدير
شد احضار
نميدهد نظر تجديد درخواست بنيان روزنامه

جوانان غمانگيز تراژدي ;كنكور
و تند برخوردهاي از بايد نشوند ، سرخوردگي دچار كنكور شدگان مردود اينكه براي
كرد پرهيز آنها با شتابزده
آقا حضرت خاطر به زندگيمونو.بود اختيارت در امكانات همه اين بيلياقت ، بچه:پدر
.شديم محروم تلويزيون از حتي تفريح ، مسافرت ، مهموني ، كرديم ، تعطيل
كردم ، تلاشمو ميموندم ، بيدار شب از پاسي تا شب هر كه من:عصبي و تند لحني با علي
همه اون با نبود افسر خاله دختر مونا اون مگه تازهسنگينه رقابت ديگه ، كنم چكار
:كرد قطع مادرحرفشونو موقع همين در...حتي كه تومن هزار جلسهاي 10 خصوصي معلم
.دراومده اسمش الان كه بودي كمتر خانم كبري خنگ دختر از تو يعني
نمي هيچي ميدونستم گذاشتي لالاش به ليلي كردي رولوسش بچه توست ، تقصير همش:پدر
.شه
!منم مقصر خونه اين تو بياد پيش مشكلي وقت هر هميشه چه من به:مادر
.داره نياز عمله هم مملكت بالاخره نزنين حرفشم ديگه ، خوب خيلي:پدر
و انداخت كوچيكش بهداداش سنگيني نگاه بود زده حلقه چشماش تو اشك كه حالي در:علي
غرولند با هم بعدش و كرد خواهي چه تو ببينم زد فرياد شكست از حاكي بغض و خشم با
بعد...هستيد درآرزويش شما كه چي هر نميدونم دكتر ، يا مهندس نميخواهم اصلا گفت ،
.اتاقش تو رفت و بست محكم را در هم
***
نگارندگان مقاله اين دردارد وجود خانوادهها در معمولا مشاجرات اينگونه نظير
مورد اشتغال و تحصيل ادامه مسير در را جوانان مشكلات از بخشي كه دارند اين بر سعي
.دهند قرار توجه
آنها به نيل جهت در مردم كه دارد وجود مقبول اجتماعي ارزشهاي سري يك كشوري هر در
تغيير ديگر جامعه به جامعهاي از همچنين و زمان طول در اينارزشهاميكنند تلاش
با محيط بر حاكم جو خاطر به بيشتر ارزشها اين پيش دهه سه حدود تا مثلا.ميكنند
كه خود دوره خاص اسامي و القاب آن با يكهبزن و كافهاي آنذهنيتهاي و تيپها آن
به امروزه هم آن كه ميزد دور بود ، رسم و اسم داشتن و افتادن زبان سر بر هدف بيشتر
اهميت عاليه تحصيلات عوض در.است شده تبديل ارزش ضد يك به حتي و باخته رنگ كلي
تلاش اجتماعي ، -اقتصادي نظر از خانوادهها ضعيفترين حتي كه حدي تا يافت ، زيادي
سوق دانشگاهي تحصيلات سمت به را فرزندانشان كه ساختند معطوف محور اين بر را خويش
.دهند
يا قليل گروه يا فرد كه است چيزي نشاندهنده ارزش ، ":گفت ميتوان ارزش تعريف در
ارزشهاي از برخي "است احترام مورد و دارند علاقهمندي و تمايل آن به كثيري
كه ميشوند فراگير حدي تا و ميكنند پيدا هنجاري حالت و شده تبليغ شدت به اجتماعي
را مقبول اهداف به رسيدن زمينه و وسايل است موظف كشوري هر.شوند مي تحميل افراد بر
جامعه افراد نگيرد صورت امر اين چنانچه.نمايد فراهم يكسان صورت به و افراد براي
افراد در را مختلفي واكنشهاي ميتواند بيهنجاري اين.ميشوند بيهنجاري دچار
.برانگيزد
استفاده با "مناسب شغل" و "عالي تحصيلات" مسئله تحليل به اكنون مقدمه ، اين ذكر با
.ميپردازيم مرتون رابرت نظريه از
.شد علم اين قلمرو وارد "دوركيم اميل"كلاسيك نامدار جامعهشناس توسط "آنومي" واژه
گرفته كار به اجتماعي كجرويهاي تحليل جهت تغييراتي با را دوركيم اصطلاح مرتون
شده پذيرفته هنجارهاي وقتي كه ميكند اطلاق فشاري به را (بيهنجاري)آنومي وي.است
يك جامعهاي هر:ميگويد وي.ميآيد وارد افراد بر ستيزند ، در اجتماعي واقعيت با
براي كه "اجتماعي مقبول وسايل"سري يك آن كنار در.دارد "اجتماعي مقبول اهداف" سري
اين نتواند جامعه اگر حال.ميدهد قرار افراد اختيار در مقبول اهداف آن به رسيدن
به كرده معين جامعه كه وسايلي با نباشند قادر افراد يا و دهد انجام خوبي به را كار
.ميشوند (تعادل عدم يا بيهنجاري)آنوميك وضعيت دچار يابند ، دست مربوط اهداف
:ميدهد نشان را زير واكنش از 5 يكي جامعه افراد نابهنجار حالت اين در
:همنوايي -1
و ميپذيرند را "مقبول وسايل" هم و "مقبول اهداف"هم افراد كه ميدهد رخ وقتي
روحيه ، با و شناسند نمي نه ، خستگي يا شوند رو روبه موفقيت با اينكه از صرفنظر
بيش و كم طبيعتا نشده ، پذيرفته كنكور در كه كسي مثال ، .ميكنند بيشتر را تلاششان
افراد اكثر.ميكند تلاش جزمتر عزمي با كوتاهي مدت از بعد ولي ميشود ناراحت
.ميدهند نشان را واكنش اين جامعه
:نوآوري -2
رسيدن جهت ولي ميپذيرد را "مقبول اهداف" فرد كه ميافتد اتفاق زماني اينواكنش
و هنجارشكني انواع متداولترين از حالت اينميجويد تمسك غيرمقبول به وسايل آن به
براي كه كسي يا ميزند دست تقلب به امتحان در موفقيت براي كه كسي مثال.است انحراف
دست...و رشوهخواري سرقت ، به شرافتمندانه تلاش جاي به اقتصادي ، رفاه به رسيدن
.ميزند
:گرايي عادت -3
"مقبول وسايل"اجبار به اما نميپذيرد را "مقبول اهداف"فرد كه است حالتي عادتگرايي
است ، مقبول هدف كارمند براي رجوع ارباب كار به رسيدگي:مثال.ميبرد كار به را
آنوميك و بيهنجار وضعيت در اما.است خاصي زمان طي كار محل در حضور هم آن وسيله
رجوع ارباب كار اما مييابد حضور كار محل در موقع به اجبار و عادت روي از فقط شخص
اين كه كساني.مياندازد تعويق به يا ميدهدو انجام ناقص يا نميدهد ، انجام يا را
به ميكنند تبعيت قوانين از اجبار به فقط ميدهند نشان هنجاري به نسبت را واكنش
دورنماي اگر حتي ميكند كسالتآوري شغل وقف را خود كه است كسي عادتگرا ديگر عبارت
.باشد نداشته شغلي پيشرفت
:كنارهگيري -4
كدام هيچ ،"مقبول وسايل" نه و "مقبول اهداف" نه كه است افرادي حالت واكنش نوع اين
و آوارگي كه معتادانيميكنند دوري اجتماع از كه كساني:مثال.نميپذيرند را
به و ميكنند خودكشي كه كساني نهايت در يا و ميكنند خود پيشه را خوابي خيابان
.ميدهند خاتمه خود زندگي
:طغيان -5
را "مقبول وسايل" هم و "مقبول اهداف" هم افراد "كنارهگيري" مانند حالت ، اين در
برايجامعه را ديگري اهداف كه تفاوت اين با.ميكنند رد اهداف آن به رسيدن براي
.مينمايند معرفي نيز را آنها به رسيدن صحيح ابزار و ميكنند معين
در شركتكنندگان عظيم خيل از زياد ، تلاش صورت در حتي دانشگاه ، به ورود زمينه در
.ميشود مسدود جوانان از كثيري جمع توفيق راه و ميشود پذيرفته كمتري نسبت كنكور
نكته اين به بايستي نشوند ، انحراف و سرخوردگي دچار كنكور شدگان مردود اينكه براي
متاسفانه.كرد پرهيز (شتابزدگي)چاشني با هم آن تند ، برخوردهاي از كه داشت اذعان
و "همچشمي و چشم"ديگر نامي به و حسادت سلاح با خانوادهها از معدودي عده
سلاحيمخرب توسط كرده گم ره اطرافيان از عدهاي نيز و خود نسنجيده برخوردهاي
ناپذيري ، جبران صدمات گاهي و ميزنند دامن نامطلوب وضعيت اين به "زبان زخم"بنام
عاقلانه ، برخوردهاي و درايت با ديگر اي عدهميكنند وارد جوانان اين بر ناخواسته
زمينههاي در و دور آتيهاي در را فرزندانشان موفقيت زمينه و ميكنند بحران مديريت
ايجاد تشنج خانواده براي هم و فرد براي هم صورت اين غير در.ميكنند فراهم مختلف
آن از زيادي لطمات كه ميشود پرورانده جوان در بيكفايتي احساس گاهي و ميشود
.ميشود ايجاد
داراي بعضيها كه دارد وجود تفاوتهايي افراد در كه باشيم داشته ياد البتهبه
راه و رسيده آخر به دنيا كه كنند مي فكر نيز عدهاي زودرنج ، عدهاي شكننده ، روحيات
اين ديگر بعضي شده ، تار و تيره زندگيشان حال اين در نميباشد ايشان براي ديگري
وهمواره ميكنند بعدي موفقيتهاي براي پلي شهامت ، و استواري با را نامطلوب وضعيت
.ميسازند قرين چشمگير موفقيتهاي با را زندگيشان
و علاقه با اينها از بعضي ميكنند ، عبور سدهايي چنين از كه كساني مورد در اما
مواجه جديدي مشكلات با نيز توجهي قابل تعداد.ميدهند تحصيل ادامه زياد تلاش
ميشوند دور خانواده از باره يك كه كساني براي عاطفي مشكلات:جمله آن از ميشوند ،
دست فقر با بايد ندارند كافي تمكن كه كساني -ميشوند مشغول تحصيل به ديگري شهر ودر
مسكن تهيه مشكل -ميدهند اختصاص مختلفي كارهاي به را زيادي وقت يا كنند نرم پنجه و
معمولا.ميكنند سفر تحصيل قصد به ديگري شهرهاي از كه كساني براي خوابگاه يا
مي متوجه كلاسها در حضور از بعد ولي دارند خاصي ذهنيتهاي رشتهها ، مورد در افراد
آنها در شوك يك باعث است ممكن اين نيست ميخواستند و ميكردند فكر كه چيزي آن شوند
بدون و كسالت با يا دهند انصراف يا و دهند رشته تغيير كه برآيند درصدد و شود
تلف را گرانبهايشان عمر هم اخير حالت اين در دهندو ادامه خود راه به انگيزه
اساتيد از برخي بودن بيانگيزه.ميكنند اشغال را علاقهمندي شخص جاي هم و ميكنند
طي حتي موردي در افتادهاند ، پويايي از و اند شده "فسيل"دانشجويان اصطلاح به كه
...و ندادهاند تغيير را شان جزوه از كلمه يك تدريس ، سال چندين
فارغالتحصيل و سرگذاشته پشت را قبلي مراحل كه ميگيريم اين بر را فرض اينجا در
شانه و شاخ اصطلاح به و ميكنند اندام عرض جديدي مشكلات مرحله اين در شدهايم
شغل قليل عدهاي ميان اين در !!فيل حضرت كار مناسب ، شغل كردن پيدا:ميكشند
پايهاي دون مشاغل به مجبورند عدهاي زندگي ، مسير و ادامه ميكنندو پيدا مناسبي
ميكنند دريافت كه ناچيز حقوقهاي به و دهند در تن خود رشتهتحصيلي با غيرمتناسب
فراموشي بوته به را معمولي حتي زندگي يك و خانواده تشكيل فكر و كرده قناعت
خانهنشيني و ميبخشند لقايش به را عطايش خانمها مخصوصا ديگر ، عدهاي.ميسپرند
كارآمد و جسور افراد تعدادي.شوند مي سرگرم منزل امورات و آشپزي به متعاقبا كه
به را زمين و آسمان شغل پيداكردن براي ديگر گروهي ميشوند ، آزاد عرصهكارهاي وارد
اين از ديگري قليل گروه. گشايش انتظار در همچنان و ميزنند دري هر به ميدوزند ، هم
است اين آنها سرنوشت كه ميكنند سفر مرزها سوي آن به بسته را چمدانها نيز افراد
يا و ميكنند تحمل را آنچناني مشكلات و ميمانند آنجا در يا ميگردند باز يا كه
حتي شايد كه رويايي زندگي به و بيمانند امكانات بهترين با باشند توانمند چنانچه
...مييازند دست نميكرد خطور فكرشان به
نميتوان وجه هيچ به و دارد وجود جوانان راه سر در كه است مشكلاتي از بخشي اينها
گهگاه كه است اين ميزند ، دامن غمانگيز تراژدي اين به كه چيزي.كرد انكار را آن
داشتن كذايي سرمايه اين كنار در كه فراوان سرمايههاي با عدهاي آخر در و
با...و كشور از خارج در مفتوح بانكي حسابهاي قيمت ، گران بسيار اتومبيلهاي
.نشستهاند نظاره به را ديگران پرمشقت زندگي خود ، خاص خونسردي
كه...و اختلاس و اعتياد فحشاء ، دزدي ، قتل ، خبرهاي اين از نبايد شده گفته شرايط در
.شويم متعجب ميخورد ، چشم به جرايد حوادث صفحه در گهگاه
مطرح پرانرژيمان و جوانان جامعه سازي سالم بيشتر چه هر براي پيشنهادهاييس آخر در
:مينمائيم
خوشبختي راههاي همه كه بيندازند جا جامعه در را اين و كنند فرهنگسازي رسانهها -1
.نميشود ختم دانشگاه به سعادتمند زندگي و
و نوجوانان با چگونه كه دهند آموزش خانوادهها به سيما و صدا مخصوصا رسانهها ، -2
راههاي شناسان جامعه و روانشناسان نيز و باشند داشته منطقي و صحيح جوانانبرخورد
.دهند آموزش را خانواده در بحران مديريت
توانايي رشتهها ، محتواي از جامعي اطلاعات دانشگاهي ، مختلف رشتههاي مورد در -3
انتخاب باز ديد با داوطلبان تا شود ارائه آنها شغلي زمينههاي و فارغالتحصيلان
.شود جلوگيري زمان و هزينهها از عظيمي بخش رفتن هدر از و نمايند رشته
متناسب جاهايي در كنند طي را سربازي مقدس خدمت ميخواهند كه فارغالتحصيلاني از -4
.شود استفاده آنها رشته با
حتما و شوند انتخاب افراد كارآمدترين و عاشقترين صادقترين ، از مسئولين -5
قرار بررسي مورد آن اتمام از بعد و مسئوليت دادن از قبل شفاف طور به آنها دارايي
.گيرد
و دارد ضرورت شايستهسالارانه نگاه آن ، اجراي و نهادها تمام مشي خط تعيين براي -6
و سبك را آنها كارشناسان ، زبدهترين از گروهي طرحي و برنامه هر اجراي ز ا قبل
.برگردند را رفته راه خطا و آزمون با نشوند مجبور تا كنند سنگين
(تبريزي)آبدارباشي رحيم -شهبازي عباس
شد برگزار خانواده جهاني روز همايش
و عنان كوفي پيام با چهارشنبه روز خانواده جهاني روز همايش:اجتماعي گروه
.شد برگزار باهنر شهيد اردوگاه در پرورش و آموزش وزير
گزارشهاي ارائه با خانواده نهاد با مرتبط سازمانهاي روزه يك همايش اين در
.كردند تاكيد خانواده كيان حفظ ضرورت بر جداگانهاي
با برابر مه 2002 ماه پانزدهم
.است شده نامگذاري خانواده بينالمللي روز عنوان با سال 81 ارديبهشت 25
كليد را خانواده روز ، اين مناسبت به خود پيام در متحد ملل سازمان كل دبير
براي حمايت و محبت تامين نيز و جوان نسل پرورش و آموزش و پذيري جامعه
.ناميد سالخوردگان
امسال خانواده بينالمللي روز موضوع اينكه به اشاره با عنان كوفي پيام در
بايد ما:است آمده شده انتخاب "چالشها و فرصتها سالخوردگي ، و خانواده"
خانواده بر تكيه با را سنين همه براي جامعهاي ساختن راستاي در قاطعيت
.كنيم چندان دو هدفي ، چنين به دستيابي ركن عنوان به
ميان همبستگي پيوندهاي ميتوان خانواده ياري با:است تاكيدكرده عنان كوفي
به نسبت تبعيض و بياحترامي خشونت ، سوءاستفاده ، با و بخشيد قوت را نسلها
.برخاست مبارزه به سالخوردگان
از يكي بعنوان را خانواده همايش اين به پيامي در نيز پرورش و آموزش وزير
توجهاديان مورد هميشه خانواده:گفت و خواند جوامع اساسي مولفههاي مهمترين
.دارد قرار مختلف جوامع وتعاليم
مناسبي فرصت خانواده جهاني روز بيترديد:كرد خاطرنشان خود پيام در حاجي مرتضي
و مسائل بهاهم جامعه انديشمندان و نظران صاحب عمومي ، افكار توجه تا است
.گردد معطوف خانواده نيازهاي
در تصادفات نظر از كشور سومين ايران
است جهان
وزارت مشترك طرح اجراي از ايران جراحان كنگره ششمين و بيست دبير:اجتماعي گروه
در سوانح و تصادفات از ناشي جراحات با برخورد براي ايران جراحان جامعه و بهداشت
.داد خبر كشور
ششمين و بيست دبير عباسيون ، دكتر ايسنا ، درمان و بهداشت سرويس خبرنگار گزارش به
امروزه كه است مشكلاتي از يكي سوانح و اتومبيل تصادفات:افزود ايراني جراحان كنگره
قرار سوم رتبه در جهان در تصادفات آمار نظر از ايران متاسفانه هستيم ، مواجه آن با
در ويژهاي اهميت از را سوانح و جراحات با برخورد وضعيت بررسي مساله ، اين كه دارد
.ميكند برخوردار كشور
حوادث مصدومان به سريع رسيدگي براي راهحلهايي دنبال به ما:گفت ادامه در وي
تا كنيم طبقهبندي و 3 ، 2 درجات 1 به را بيمارستانها كه داريم نظر در و هستيم ،
.شود ارائه مصدومان به وسيعتري و بهتر خدمات
جامعه در "بيقاعدگي" قربانيان جوانان ،
هستند
نوجوان و جوان هويت بحران تحليل و آنوميك جامعه آسيبشناسي نشست:اجتماعي گروه
.شد برگزار ديروز ايراني
علامه دانشگاه علمي هيات عضو پيران ، دكتر ايران ، دانشجويان خبرگزاري گزارش به
وجود جامعه در اقتصادي و اجتماعي مذهبي ، كنترل كه زماني:گفت نشست اين در طباطبايي
وجود هم ارزشي توجيه هيچ و شده تجويز قيمتي هر به بيپايان آرزوهاي و نداشته
شود ، قاعدهمند خود و شده تبديل قاعده به بيقاعدگي كه شرايطي در باشد ، نداشته
.ميشوند قرباني جامعه در آدميان
فراگير بحراني عنوان به جواني ما جامعه در اينكه از تاسف اظهار با پيران دكتر
جامعه و فرهنگ مذهب ، با جوان از تصوير و برداشت اين:كرد تاكيد ميشود ، تعبير
.ميرود بين از فراگير ايدئولوژي ايجاد به ايمان طريق از تنها و نبوده هماهنگ
:گفت روزنامهنگاران صنفي انجمن مديره هيات عضو زيدآبادي ، دكتر نشست اين ادامه در
.است نشده آن جايگزين جديدي اخلاقيات و شده دگرگون مذهبي اخلاقيات ايران جامعه در
رسانهها سوي از معضلي اگر جامعه ، مشكلات و مسائل بيان در:افزود زيدآبادي دكتر
عليرضا دكتر نشست اين در.ندارند علتيابي حق و بوده موضوع طرح همان تنها شود ، بيان
هويت ، بحران كه اين بيان با نيز روزنامهنگاران صنفي انجمن مديره هيات عضو رجايي ،
ميگيرند ، قرار تجدد حال در كه زماني ما نظير ملتهايي:افزود است ، تمدني و تاريخي
امر اين و ميشوند تمدني و اجتماعي - فرهنگي آسيب دچار تعريف و ساختاري لحاظ به
.است زباني آشفتگي از حاكي
دادگاه به "آفتاب" ماهنامه مسئول مدير
شد احضار
عمومي دادگاه شعبه 1410 به چهارشنبه روز آفتاب ، ماهنامه مسئول مدير:اجتماعي گروه
.شد احضار
:گفت خبر اين تاييد ضمن ايرنا ، فرهنگي گروه خبرنگار با گفتوگو در "سحرخيز عيسي"
.كرد احضار دادگاه به مرا تلفني مرتضوي قاضي چهارشنبه دقيقه ساعت 30/9
:گفت ميكنيد ، احضار تلفني چرا كه من پرسش اين به پاسخ در مرتضوي:افزود سحرخيز
".نداشتم را آفتاب نشريه پستي آدرس اينكه جهت به"
جناب كه شدم متوجه شدم ، حاضر شعبه 1410 در آنكه از پس:كرد اضافه آفتاب مسئول مدير
.است كرده مطرح نشريه عليه را شكايتهايي مدعيالعموم عنوان به "اژهاي محسني"آقاي
شده مطرح آفتاب ماهنامه عليه ماده بر 12 مشتمل و محور سه در شكايتها:گفت سحرخيز
محور يك در.بود
.بودند كرده جرم اعلام مورد دو نيز ديگر محور دو در موردو 10
به كه داده مهلت او به هفته يك عمومي ، دادگاه شعبه 1410 رئيس سحرخيز ، گفته به
.كند پيدا حضور دادگاه در وكيل همراه
فروردين در آن شماره جديدترين و سال 79 آذرماه در آفتاب ماهنامه شماره نخستين
.است شده منتشر نشريه اين از شماره تاكنون 14.است شده منتشر امسال
نميدهد نظر تجديد درخواست بنيان روزنامه
توقيف لغو براي كه كرد اعلام "بنيان" روزنامه وكيل "رياحي غلامعلي":اجتماعي گروه
.داد نخواهد تجديدنظر درخواست روزنامه ، اين موقت
شعبه 1410 قاضي مرتضوي سعيد حكم با ماه ارديبهشت چهاردهم از بنيان ، روزنامه
به رياحي.ماند باز اطلاعرساني عرصه در فعاليت ادامه از تهران ، استان دادگستري
تربيتي و تاميني اقدامات قانون و 13 مواد 12 استناد به بنيان روزنامه:گفت ايرنا
اجرا قابل مطبوعات درباره را قانون اين اصل ما چون و است شده توقيف سال 1339 مصوب
راه تاميني ، اقدامات قانون ماده 18.داد نخواهيم نيز تجديدنظر درخواست نميدانيم ،
راهي اعتراض ، در ما:داشت اظهار بنيان روزنامه وكيل.است گشوده را تجديدنظر درخواست
طي شده ، پيشبيني تاميني اقدامات قانون ماده 18 در روزنامه توقيف رفع براي كه را
.كرد نخواهيم
چهارم بار ، نخستين براي نشريات ، موقت توقيف براي مصوب 1339 تاميني اقدامات قانون
.گرفت قرار استناد مورد تهران عمومي دادگاه شعبه 1408 در ماه 79 ارديبهشت
|