24-لينچ زبان از لينچ
است مهربان من با هميشه فرانسه
آگاهانه اقدام يك
تماشاگر نگاه
24-لينچ زبان از لينچ
ترديد پل روي
رادلي كريس:گردآوري
پوريا امير:ترجمه
آكادمي به بار اين و برگرديد كالج به كه كرد متقاعد را شما بالاخره چيزي چه &
برويد؟ فيلادلفيا
همان ايناست آرامي جاي آنجا كه گفت من به و آمد.ميرفت جا همان فيسك جك خب ،
كه حالي در و كردم نام ثبت تقاضاي بنابراين.داشتم احتياج شنيدنش به كه بود خبري
و كرد متقاعد تلفني را آنها بوشنل بودم ، بيخبر موضوع اين از كلي به اواخر همين تا
.بپذيرند مرا كه گفت
بود ، بوستون در مطرح نقاش چند چه اگر كه بود اين بوستون موزه مدرسه با اينجا تفاوت
و بزرگ نقاشهاي فيلادلفيا.نبود خوبي فضاي هم آنجا فضاي و نبود كافي تعدادشان
.ساخت برايم قشنگي دوره آنجاميداد الهام بقيه به كس هر و داشت مطرحي
صاف تا شما روبهروي نمينشستند بزنند ، كلك و بكشند نقشه كه اين جاي به چرا ولي &
برگرديد؟ كالج به بگويند بهتان پوستكنده ، و
ميداني ، .دارد عصيانگري خيلي ذهني چارچوب سال ، و سن آن در آدم.نميداد نتيجه
كرسي به طوري را حرفشانكنند فكر آدم جاي به خودشان بزنند ، كلك آدم به مجبورند
.داد نتيجه كارشان اين.بوده خودش ايده كند فكر آدم كه بنشانند
مال افكارتان نوجواني ، و كودكي در كه كردهايد اشاره نكته اين به بارها شما &
اوريژينال افكار اسم به چيزي سالگي ، از 21 پيش تا كه گفتيد هم يكبار نبود ، خودتان
شد؟ شروع رفتيد ، فيلادلفيا به كه وقتي همان از افكار اين آيانداشتيد
پل روي كه آمد سراغم به وقتي اوريژينال ايده اولينموقع همان از دقيقا بله ،
.بودند جنگ در هم با هميشه چيز دو اين.بود اميد و بيم از تلفيقي.بودم ترديد
..نيستم فيلادلفيا توي من":ميگفتم خودم به.ميشدم رد پل آن روي از وقتي مخصوصا
بودم فيلادلفيا در ديگر شدم ، رد پل نيمه از وقتي "هستم فيلادلفيا توي من.
.بوستون بروم ميخواستم هميشه.بروم فيلادلفيا به نميخواستم وقت هيچ(ميخندد)
.نداشت را حالت آن فيلادلفيا اسم.ميآورد هيجان به مرا "بوستون" كلمه
داد؟ سوق سينمايي تجربههاي اولين طرف به نقاشي از را شما اتفاقي چه دقيقا &
تقريبا كه بود تابلويي ولي يكي ، كدام نيست يادم درست.بود نقاشيهايم از يكي
يادم خوببود تصويري زمينهاش مركز در.بود نهفته دلش در تصويري.بود سياه تمامش
پنسيلوانيا زيباي هنرهاي آكادمي ساختمان فوقالعاده اتاق آن در:بودم كجا كه هست
...بودم
است مهربان من با هميشه فرانسه
ميگويد سينمايش و "هاليوود پايان" از "آلن وودي"
كن 2002
ميرزابيگي نگار:ترجمه
دليلاش كه اين بودهاندبدون من پروپاقرص طرفداران و دوستان هميشه اروپاييها
اين داردبه و ميشود پذيرا باز آغوش با مرا فيلمهاي كه سالهاست اروپا بدانم ، را
ميدهد كارادامه
انجام را كاري چنين ميرسد نظر به هرچند ندادهام ، انجام متفاوتي يا جديد كار
محبوبام شهر براي تا است فرصتي نظرم به چون كردم شركت اسكار مراسم در.دادهام
روز در) كن جشنواره به رفتن مورد در خب ، و...دهم انجام كاري "نيويورك"
دلام...است بوده مهربان بسيار من با هميشه "فرانسه" كه بگويم بايد (افتتاحيه
.كنم جبران را مهرباني اين ميخواست
ميبينند؟ مرا فيلمهاي كساني چه
چون نكردهام ، فكر ميبيند را فيلمهايام كسي چه كه مسئله اين به وقت هيچ
كساني چه فيلمهايم طرفداران نميدانم راستاش.است كم بسيار آنها تعداد ميدانم
آزمايشهاي و پژوهشها همه وجود با) كمپانياي هيچ هم حال به تا و هستند
نه بچهها ، نه هستند ، جوانها نه.آورد سردر موضوع اين از نتوانسته (بازاريابي
اطميناني قابل سرنخ هيچ.نيستند هم خاورميانه مردم مسلما جهودها نه و نيويوركيها
كنم ، كار ميتوانم خوب خيلي سوتا مينه در مثال براي من ببينيد ، .ندارد وجود
تا كس هيچ.نيست طور اين شيكاگو در اما.چرا نميدانم هم خودم است ، سخت توجيهاش
طرفداران و دوستان هميشه اروپاييها.بفهمد را آن دليل است نتوانسته حال به
فيلمهاي كه سالهاست اروپا بدانم ، را دليلاش كه اين بدون.بودهاند من پروپاقرص
ميكنم تعجب اين ازميدهد ادامه كار اين به دارد و ميشود پذيرا باز آغوش با مرا
ساده فيلمهاي من ، فيلمهاي ميكنم فكر چون.كنم عمل اين از بهتر نميتوانم چرا كه
خوب كه فيلمهايي آن از بعضي اما نيستند ، فوقالعادهاي كارهايهستند فهمي قابل و
تماشاگران چرا بفهمم نتوانستم وقت هيچ.نيستند بهتر من فيلمهاي از ميكنند ، فروش
.هستند كم قدر اين من فيلمهاي
است گران "هافمن داستين" دستمزد
بازيگر يك عنوان به را خودم اصلا بودنام ، فيلمساز و نويسنده كارگردان ، برخلاف
دليل چهار به !بمانم زنده ميتوانم هم فيلمهايم در كردن بازي بدون و ندارم دوست
ارزان من.داشت 2 عصبي آدم يك به احتياج نقش اين.كردم1 بازي "هاليوود پايان" در
گران بسيار "هافمن داستين" دستمزد.ميشناسم 4 خوب خيلي را كارگردان.ميكنم 3 كار
.ميكردم انتخاب نقش اين براي را او ميگرفت ، پول كمتر "هافمن داستين" اگر ،!است
.نميكنم هم وجدان عذاب احساس خب ، و ندارم گستردهاي طيف بازيگر يك عنوان به من خود
كه اين براي فقط من.شد خواهم خوشحال نشوم ظاهر ديگر هم خودم فيلمهاي در اگر
داشته وجود خودم براي نقشي اگر اما.كردم بازي فيلم اين اين در كنم خرج پول كمتر
در فيلمهاييكه با مقايسه در من فيلمهاي بيشتر...ميكنم بازي را آن باشد ،
من به كردن خرج كمتر.ميشوند ساخته معمولي بودجه يك با ميكنند ، شركت اسكار
اين طول در كه است مسئله همين خاطر به.بسازم فيلم يك سال هر تا ميدهد اجازه
هستم شكننده بسيار كنم ، خطر ميشوم حاضر كمتربودهام تامين مالي نظر از سالها
هدر را دلار ميليون تا 50 است 40 ممكن پرخرج بد فيلم يك.شوم ورشكست نميخواهم و
ميليون دو همان باشد ، بلند ام اقبال و بخت اگر و ميكنم خرج ميليون دو من اما بدهد
متفاوت من فيلمهاي از بسياري با "هاليوود پايان".آورد خواهم دست به هم را دلار
دوست كه طور آن را فيلم يك بار ، يك وقت هرچند.دارم دوست را آن واقعا چون است ،
فيلم حال 35 به تا من و ميآيد پيش كم خيلي مسئله اين.ميرسانم پايان به دارم
.درآمد آب از داشتم ، نامه فيلم در كه ايدهاي همان به شبيه خيلي فيلم اينساختهام
به وقت هيچ.داشتهام نظر در ابتدا از كه است هدفي همان كردن عملي موفقيت من براي
.است گرفته شكل ناخودآگاه طور به شخصيت اين.نكردهام فكر فيلمهايم در خودم شخصيت
من واقعي زندگي در:دارم را آن خصوصيات بعضي هرچند نيست ، من خود واقعي شخصيت و..
!كنم رانندگي ميتوانم
عمل آزادي ميگويند اين به
.باشد بلندم بخت خاطر به صرفا هستم ، مستقل كاملا ساز فيلم يك حالا كه اين شايد
را آرزويش كسي هر كه داد من به عملي آزادي چنان استوديو اول ، فيلمهاي همان از
"احمقها" در و گذاشتند باز مرا دست كاملا "كن فرار و بردار را پول" فيلم در.دارد
آوردن دست به براي نبودم مجبور.كردم ميخواست دلام كه كاري هر [قلابي انقلابي]
قانوني و حد هيچ به وقت هيچبود من خود اختيار در چيز همه چون بكنم ، خواهش چيزي
"بخوانم را نامهات فيلم متن ميخواهم":نگفت من به كسي وقت هيچ چون.نشدم متوسل
تمام را فيلم وقت هر":ميگفتند هميشه."كني استفاده بازيگر اين از نميتواني" يا
ميكردم عمل شده تعيين بودجه محدوده در وقتي تا "بياور مان براي را آن كردي
آنها به را فيلم كارها شدن تمام از بعد فقط.نميدادند اهميت ديگري چيز به آنها
.ميدادم نشان
است استعاره يك كوري
يك به بيشتر البته و بودم كرده سنگين و سبك را رواني كوري موضوع هم قبلا من
يك ساختن.بود ايده بهترين نظرم به اين موقع ، آن.ميكردم فكر زن مشت يا جراح
لذت دوره اين از بايد واقعا آدم خب ، و ميبرد وقت طولاني زماني دوره يك فيلم
از هنر دهم نشان تا ميكنم استفاده استعاره يك عنوان به كوري از هميشه منببرد
هنري آثار بهترين.ندارد احتياجي بينايي و تفكر به و ميخيزد بر انسان ناخودآگاه
واقعيت در و است استعاره يك اين البته.گرفتهاند منشا ناخودآگاهمان از ما
.ندارد وجود كار اين براي هم راهي هيچ ساخت ، بينايي بدون را فيلم يك نميتوان
هاليوود؟ سبك به فيلمسازي
است سادهاي بسيار بسيار كار نوشتن من براياست لذتبخش بسيار فيلمنامه نوشتن
گردهماييهاي و مهمانيها آن در كه ميدانم ديگر ساختن فيلم سالها از بعد چون
و ميشناسم خوب خيلي را فيلم دنياي منميگذرد چه واقعا صحنه سر و هتلها مجلل
تشريف من فيلم سرصحنه اگر.است ساده بسيار نوشتن من براي دليل همين به درست
شوق و شور با همه.نميكند تلف وقت هم لحظه يك حتي كس هيچ كه ميديديد ميآورديد ،
آن در كمي فقط من و نيست تظاهر اين.ميشود تمام وقت سر چيز همه و ميكنند كار
و است ديوانه كارگردان يك "وال".باشد سرگرمكنندهتر مردم براي تا ميكردم اغراق
كه است عكسالعملي همان خنده ، ).ميدهد نشان خندهدارتر را او ديوانگي اين
كه را چيزي نكردهام سعي وقت هيچ (!ميدهند نشان من فيلمهاي به فرانسويها
.نميسازم فيلم هاليوود سبكهاي به وقت هيچ چون بكشم ، تصوير به ميخواهند تماشاگران
نمايش به خاصي جاي را فيلمهايم يا بزنم كله و سر استوديو در كسي با نيستم مجبور
دوستانم از خيلي چون ميدانم ، ساختن فيلم نوع اين درباره زيادي چيزهاي اما درآورم ،
.ميكنند كار طور اين
نميدهم بازيگر به را متن
.راحتترند طوري اين هم آنها خود.نميدهم بازيگران به را فيلمنامه تمام وقت هيچ
بدون من":نميگويد شما به هنرپيشهاي هيچ وقت هيچ.ميكنند فكري چه كه نيست مهم
مثل اگر فقط "كنم بازي فيلم اين در نميتوانم فيلمنامه كامل متن داشتن اختيار در
بود ، كوچك نقش اگر اما.ميگيرد را فيلمنامه تمام باشد داشته بزرگي نقش "لئوني تي"
ندارند حضور آن در كه صفحهاي در 100 كه نيست مهم شان براي ديگر صفحه ، فقط 30 مثلا
مجذوب آنها.بخوانند را متن بقيه نباشند مجبور اگر ميشوند خوشحال و ميگذرد چه
آنها واقع در ميدانيد ، .ميشوند بكنند بايد كه كارهايي و خودشان گفتوگوهاي و نقش
.ميكنند عمل بهتر متن ، همه نداشتن اختيار در با
آگاهانه اقدام يك
"تايمز نيويورك" نگاه از "هاليوود پايان"
ميچل الويس
مزه و طعنهزني سرگرم "هاليوود پايان" يعني "آلن وودي" ساخته تازهترين كه هنگامي
با را "تئولونيوس مونك" نوشتههاي پرهيجان و هذيانوار حال و حس فيلم ، است ، پراندن
تداعي تماشاگر براي _ "جاز" موسيقي ضرباهنگهاي مانند _ نشاطآور و تند ريتمي
فروكش فيلم لطيفههاي و شوخيها توسط شده القا انرژي كه اين محض به اما.ميكند
ميرسد نظر به كه مييابيم ، تنها كسالتآوري پروژه چنان با را خود ما ميكنند ،
!است الزامي اتاق داخل به هوا مقداري ورود جهت پنجره يك كردن باز آن ، تحمل براي
كوبريك استنلي ساخته "بسته باز چشمان" يادآور وحشتناكي طرز به "هاليوود پايان"
سازنده كه برميانگيزد بيننده در را احساس اين كاملا تماشايش كه فيلمي.است فقيد
اين از بيش "هاليوود پايان" كاشاست كرده رابطه قطع خارج دنياي با است سال آن 30
به دقيقا قضيه اين كه چرا.كند تكرار را خود ريتميك ملودي يك مانند ميتوانست
!زد دست موزون حركات به فيلم كنايههاي و شوخيها ريتم با ميتوان كه است گونهاي
نميتوان البته.ميرسد نظر به آگاهانه اقدامي ،"آلن وودي" سوي از موضوع اين طرح
روند اين از تا ميكند سعي او خود فيلم ، قسمتهاي برخي در كه شد نيز اين منكر
"فرانسه" ،"تورنتو" در فيلم استهزاآميز كنايههاي و نيش متوجه شما اگر.بگيرد فاصله
تنها نشدهايد ، نمايش حرفه با ارتباط در انتقادش از لبريز شوخيهاي نيز و
و سهل آنقدر حتي شوخيها اين از برخي "!ميشديد ايكاش!حيف چه":كه گفت ميتوان
بخواهيم اگر است شده دير خيلي":گفت ميتوان مورد اين در كه ميرسند نظر به ممتنع
".باشيم داشته را "آلن وودي" از چشمگير جدايي يك انتظار
وال" يعني فيلم در "آلن آقاي" شخصيت دهان از را ، فيلم طعنهدار و تلخ نكات بيشتر
اسكار جايزه برنده و صاحبنام كارگردان يك روزي كه ميشنويم ناسازگار "واكسمن
كه جايي در هم آن.است كرده افول تبليغاتي آگهيهاي سازنده حد تا اكنون و بوده
و تندخو آنقدر او !"كانادا" يعني.دارد را ديگر سماوي كره يك حكم درست او براي
مدير (تئولوني) "الي".كند كار او با نيست حاضر استوديويي هيچ كه است آتشيمزاج
او با تا ميگيرد تصميم هست ، نيز "وال" سابق همسر كه فيلمسازي استوديوي يك اجرايي
دنيا به دلايل از يكي است معتقد كه فيلمي براي هم آنكند منعقد كاري قرارداد يك
شهري" نام به "منهتن" درباره معين زماني دوره با فيلمي.است آن ساخت "وال" آمدن
،"الي" متين نامزد (ويليامز تريت) "هال" موافقت با ترتيب بدين."نميخوابد هرگز كه
و ميشود عصبي كوري نوعي دچار او پروژه ، آغاز با اماميشود كار به مشغول "وال"
ترتيب ، بدينميكند كمك تقاضاي (رايدل مارك) "آل" يعني خود كارگزار از ناچار به
.ميشود ماجرا وارد نيز "آل"
يك مثل پليد ، و فرومايه دزد مشتي سر "وال" كه دارد ايرادي آيا شما ، نظر به
وودي" كارهاي معدود از "هاليوود پايان" دهد؟ فريبشان و بگذارد كلاه را استوديو ،
از اگر و است "وايلدر بيلي" Weimar republic Vigor يادآور كه ميشود محسوب "آلن
كلاسيك" يك حال و حس بگذريم ، "اخلاقستيزي" و "بياخلاقي" ميان موجود تفاوت
و شكستخورده كارهاي از يكي كار ، آن نهايت ، در متاسفانه.ميكند القا را "وايلدري
.رساند پايان به را او كاري كارنامه كه آمد حساب به "وايلدر" ناموفق
كه) ميگيريم قرار "توني" پسرش و "وال" ناموفق رابطه جريان در ما فيلم اواخر در
با ابتدا در (!است ديگر داستاني خود براي نيز آن ولي ندارد ، موضوع به ربطي البته
ويليج ايست" در كه هنجارستيز پانكهاي تازه آن از يكي ،(وبر مارك) "وال" پسر ديدن
.ميشود زنده ما در اميدهايي ميدهد ، سفارش اعلا فرد شده زده خامه "استارباكس
اشتباهاتش ، از "توني" شدن متنبه و تكراري و قديمي پشيمانيهاي آن مشاهده با ولي
.ميشود تحمل غيرقابل تماشاگر براي شرايط
را "الي" نوپاي آرامش ،"وال" كينهتوزانه و نهان و آشكار حسادتهاي كه مواقعي در
خلق را خود فيلم بامزه و خندهآور لحظات "آلن آقاي" ميسازد ، مختل "كست وست" در
انگار ميگيرد ، خود به رمانتيسم و صداقت آب و رنگ لحظات اين كه همين ولي.ميكند
.هستند نقش ايفاي به مشغول متفاوت فيلم دو در "آلن آقاي" و "لئوني خانم" كه
هركس و ما آغاز ، در كه دارد وجود فيلم اين در شاهد كافي اندازه به ادعا اين براي
.ميشود شروع خيرهكنندهاي رنگي بازيهاي با فيلم.كند خود مسحور و مجذوب را ديگري
عسليرنگ تابش زير در كه هستيم _ فيلمسازي گروه يك _ آدم گروهي شاهد ما ابتدا در
و مطمئن قيافههاي با قرمز ، و آبي شاد بسيار و تند رنگهاي با لباسهايي با آفتاب ،
اين در رفته كار به رنگي عناصر.هستند آنسو و سو اين به آمد و رفت حال در مصمم ،
كاري دوران كل در "آلن آقاي" كه باشند رنگهايي تمام از بيش شايد آغازين صحنههاي
بسيار بصري لحاظ از زيبا ، و جالب تمهيدات اين.است برده كار به فيلمهايش در خود
.برندارد آن تماشاي از چشم بيننده تا ميشود موجب و هستند جذاب
شكوههايش تمام وجود با چرا ، ميكند درك كاملا كه دارد اذعان اينجا "آلن وودي"
قالب در كه شيطان ، آن.كند زندگي لسآنجلس در تا ميدهد ترجيح شيطان ،"آنيهال" در
"The late Shift" در را خود موذيانه و خونسرد بازي كه ويليامز آقاي) "هال" شخصيت
در مييابد ، تجسم (ميگذارد نمايش به فيلم اين در بالاتر بسيار سطحي در بار اين
ياد به مرا كه اعياني و مجلل آنچنان خانهاي.ميشود ساكن لسآنجلس در خانهاي
فروشگاه":مياندازد ساخت ، "كارسون جاني" خانه درباره "نيوهارت باب" كه لطيفهاي
"كجاست؟ كادويي اشياي
تماشاگر نگاه
بميرد ميخواهد او
براردينلي جيمز
اشراقي فرناز:ترجمه
سال چند سيو طول در آمريكا مستقل سينماگر.تازهاش فيلم و آلن وودي داستان است اين
در كمدي سطح گمان فيلمهايشبي. است داده ارائه را تاملي قابل كارنامه سازي فيلم
.اند داده افزايش را تماشاگران توقع نسبت همين به و بردهاند بالا را آمريكا سينماي
نيز ديگر بسياري تا شد باعث او سينماي در كلامي شوخيهاي و تكنفره نمايشهاي سنت
.بيفتند شوخيها اين فكر به
عكس به و ندارند دوست را او فيلمهاي آمريكاييها ديگر اخير سالهاي در همه اين با
چيست؟ داستان اين راز.دادهاند نشان علاقه او سينماي به اروپاييها
.باشد سوال اين پاسخ براردينلي جيمز مثل بيطرف منتقدي كوتاه بررسي شايد
***
بسياري معمولي فيلمهاي از "آلن وودي" بد فيلم يك خيليها ، نظر به چند هر
سالها طول در او فوقالعاده آثار گرفتن نظر در با اما است ، بهتر ديگر فيلمسازان
واقعا "هاليوود پايان" مثل كسالتباري فيلم تماشاي ذهني ، خلاقيت و باروري
.است نااميدكننده
.نميبينيم آن در خلاقيت از نشانهاي هيچ كه ماندني ياد به چندان نه كمدي يك
بدون ميدهد ارائه خطي تك داستاني قالب در را سرگرمكنندهاش و شاد لحظات كه فيلمي
.كرد ياد آن از بتوان فيلم تماشاي از بعد دقيقه پانزده كه خاصي ويژگي هيچ
سر از باشد ، ذهني خلاق طغيان يك حاصل آنكه از بيش "هاليوود پايان" ميرسد نظر به
و يكنواخت فيلمهاي زمره در هم فيلم اين متاسفانهاست شده ساخته تعهد يا اجبار
قرار "يشمي عقرب نفرين" و "پا خرده دزدان" ،"شهرت" مثل آلن وودي اخير بيروح
،"هال آني" پيشترها كه است فيلمسازي همان او كرد باور ميتوان زحمت به.ميگيرد
.بود ساخته را "منهتن" و "خواهرانش و هانا"
دوم راه آلن وودي ميرسد نظر به و بميرد يا كند ، پيشرفت بايد يا هنرمند ميگويند
جديدي فيلم ميخواهد "آلن وودي" ميشنوم كه بار هر روزها ايناست كرده انتخاب را
.ميشوم نااميد بار هر متاسفانه و بازگردد اوجش دوران به دوباره ميكنم آرزو بسازد ،
دست از را خود گيرايي هم آلن وودي خاص شوخطبعي و طنز حتي "هاليوود پايان" در اما
.است داده
سليقه و فيلمسازي هنر به هاليوود ، به است ضعيفي تلنگر "هاليوود پايان" فيلم
"بازيگر" فيلم آلني نسخه را آن بتوان شايد اما نميدانم.فرانسوي وصفناشدني
.دانست [آلتمن رابرت ساخته]
.دارد ارزش خنديدن لب زير از بيش البته و _ است خندهدار ظاهرا "هاليوود پايان"
بار چند حال به تا.است خودماني و سطحي فيلمسازي صنعت به حملههايش و طعنهها همه
كه دلالي با يا كردهايم؟ برخورد بيفرهنگ و هنرستيز اجرايي مدير يك با هاليوود در
و كليشهاي آلن ، وودي محرمانه مشاهدات ساير مثل هم اينها دارد؟ شكبرانگيز اخلاقي
.نميرسند نظر به جالب ديگر اما باشند صحيح است ممكن چند هر و هستند تكراري
گونهاي به را خودش شخصيت آلن.است موفقيتآميز البته و چشمگير هنرپيشهها انتخاب
شغلش به كه زني نقش "لئوني تي".است موفق هميشه مثل و ميكند بازي يافته تغيير
به ميكند سعي "ويليامز تريت".ميبخشد تجسم برايمان خوبي به را است علاقهمند
اجرايي مدير نقش "هميلتون جورج".بيفزايد كارچاقكن يك از بيش چيزي "هال" شخصيت
انتخاب تنها.است "وال" واسطه "رايدل مارك" و ميكند بازي را گالاكسي مغرور
.است گرفته صورت آلن جديد دوست "مسينگ دبرا" مورد در نامناسب
حدودي تا شايد و سطحي دختري است قرار "لوري"نيست قابلقبول ابدا مسينگ بازي
و "مصنوعي" باشد ، "طبيعي" ميخواهد كه لحظاتي در حتي "مسينگ" بازي اما باشد احمق
.است گذاشته نمايش به را شخصيتش از كاريكاتوري انگار كه طوري ميرسد نظر به خام
نظر در فيلمسازان ساير براي آنچه از غير معيارهايي با را "آلن" كه نيست منصفانه
و فيلم طولاني زمان به توجه با _ مورد اين در خاطر همين به.بسنجيم ميگيريم ،
!نيست خلاق اثر يك هاليوود پايان:بگويم ميتوانم _ آن خندهدار موفق لحظات معدود
|