غرب و چيني روشنفكران
صالح هاشم
بنيطرف عزيزي يوسف:ترجمه
و انديشه عرصه در و لبناني وي.است عرب معاصر انديشمندان از صالح هاشم:اشاره
اعم ، طور به شرقي كشورهاي و اسلام جهان عرب ، جهان در مدرنيسم و سنت مسايل بهويژه
معاصر انديشمند هواداران از صالح هاشمدارد زمينه اين در تاليفاتي و است نظر صاحب
بهعهده عربي زبان به فرانسه زبان از را او كتابهاي ترجمه كار كه است اركون محمد
.دارد
ميتواند پژوهش اين.ميآوريم "غرب و چيني روشنفكران" درباره را او پژوهش اينجا در
ويژگيهاي با ايراني روشنفكران ويژگيهاي از بخشي زيرا باشد سودمند ما براي
.است همسان خود چيني همتايان
انديشه و فرهنگ گروه
فقط طويل ، و عريض دنياي اين در غربي تمدن با تكليف تعيين كه ميكنيم فكر گاهي ما ،
سالهاي و دههها طي مدرنيسم و سنت ميان كشمكش مساله بيگمان ، .ميشود مربوط ما به
در شايد.بيابيم آن براي معقولي حل راه تا كرد خواهد مشغول خود به را ما آينده
جهان يك درجه مساله نيز اين كشاورزي ، و اقتصادي توسعه و گرسنگي و فقر مسايل كنار
تمدن همچون ديگر مدنيتهاي نزد بلكه نيست ما به منحصر فقط مشكل اين اما.باشد عرب
;شدند مجبور جهان فرهنگي منظومههاي ديگر.است مطرح نيز اسلاو روسيه يا هندي چيني ،
جهان تمامي بر را خود اخير قرن دو طي كه -غرب تمدن برابر در را خود ديدگاههاي
پس گرچه نيست ، (عربها) ما مشكل فقط مساله اين درنتيجه.كنند مشخص -است كرده تحميل
.است گرفته خود به حادي شكل ما مورد در امر اين سپتامبر رخدادهاي11 از
چين ، روشنفكري و فرهنگي محافل در مساله اين طرح چگونگي با آشنايي منظور به اخيرا
اين به مرا كه پرسشهايي.دادهام انجام را پژوهشهايي روسيه ، يا هند ژاپن ،
مدرنيسم با شيوهاي همان به ديگر ملتهاي روشنفكران آيا:است اين واداشته پژوهشها
رويارويي ، شيوه در كه اين يا شدهايم؟ روبهرو آن با ما كه شدهاند رو روبه غربي
از ميتوان چگونه اصولا و چيست؟ اختلاف و تشابه وجوه دارد؟ وجود تفاوتهايي
گرفتارش كه تنگنايي از برونرفت يا تجربههايمان شدن روشن براي آنان تجربههاي
و مقايسه با زيرا دارد فراوان امتيازهاي تطبيقي ، بررسيهاي كرد؟ استفاده هستيم ،
.ميشود روشن مسايل تطبيق ،
انگليس كه -اروپايي غرب برابر در كشور اين شكست كه گفت ميتوان چين درباره
موجود ملت تنها چين ، ملت كه گشود تلخ واقعيت اين روي به را چشمانش -بود نمايانگرش
كه بودند باور اين بر چينيان زيرا.ندارد برتري ملتها ديگر بر و نيست جهان در
ميبرند ، سر به توحش در جهان مردمان ساير و تاريخاند در گيتي متمدن امپراتوري تنها
ضعف به غربيان ، نظامي و برتريتكنولوژيك و انگليسي ناوگانهاي برابر در آنان اما
دوم جنگ در سپس و (18421839) ترياك اول جنگ در چين شكست.بردند پي خود سستي و
.كرد بيدار دگماتيسم طولاني و عميق خواب از را او كه بود شوكي (1856-1860) ترياك
تا بود اروپاييان برتري راز درباره جستجو و تحقيق داد ، انجام چين كه چيزي نخستين
عليه بودند برده كار به ميهنشان در چينيان تحقير براي اشغالگران كه را سلاحي همان
تكنولوژي ، چينيانبر چيرگي كه كردند فكر آغاز در چيني روشنفكران.گيرد بهكار آنان
مسايل كه فهميدند بعدها اما.است كافي آن ، بر تفوق يا غرب با رويارويي براي
جريان به -عرب روشنفكران ما همانند -چيني روشنفكران هنگام آن در.است پيچيدهتر
كهن سنت حفظ و فناوري انتقال خواستار فقط جريان يك.شدند تقسيم مختلف هاي
سنتهاي نابودي خواستار راديكال جريان يك.بود -هست كه همانگونه -چيني كنفسيوسيسم
غربزده كاملا جريان اين.نمود قلمداد عقبماندگي و شكست باعث را آنها و شد كهن
.است موجود راهحل تنها اروپايي ، مدرنيسم از چين تبعيت كه بود باور اين بر
جريان به كه بود مدرنيسم و سنت ميان سازش خواستار كه آمد پديد جرياني نيز
پيدايش از جريانها ، پيش اين.شد معروف ميانه اصلاحطلب يا نوين كنفسيوسيسم
فكري كثرتگرايي بر چيرگياش و كشور بر كمونيسم تحميل و پنجاه دهه در مائوتسهتونگ
مرحله از قبل رايج فرهنگي غليان از اخيرا چين ، اماداشتند رواج چين در سياسي ، و
عقب نيز تونگ مائوتسه خط از ميدانيم كه همانگونه و است برداشته دست كمونيسم
.است نشسته
.است شده مطرح محافلروشنفكري ميان در ديگر بار ومدرنيسم سنت ميان كشمكش مساله لذا
سيسال يا بيست طي كند حل را مساله اين بتواند چين اگر كه باورند اين بر برخي
هيبت به چين همسايگان اكنون هم از.شد خواهد بدل آمريكا قدرترقيب ابر به آينده
چين قدرت ميدهدكه نشان امر اين.ميدارند نگه را كشور اين واحترام بردهاند پي آن
مختصر ، بسيار بهطور برگرديمتا آغازها به اما.اوست آن از وآينده است رشد درحال
.كنيم بازگو را چين نوزايش و بيداري داستان
بيمبالات غرب مدرنيسمفكري برابر سال 1890در تا چيني گفتروشنفكران ميتوان
چينيان بر مدرنيسم با آشنايي در كه ژاپنياست موضعروشنفكران عكس واين بودند
خود تاريخي نظر از زيرا كرد ، ايجاد رواني عقده يك چين براي امر اين.داشتند پيشي
.دانست مي شرق واقعي مركز و ژاپن از رامهمتر
اين شدو خواهد غرب تمدن راز دستيابيبه به موفق عقده اين از رهايي با فقط چين
نخستين براي چيني روشنفكران بودكه تاريخ آن از پس.ميدهد انجام اكنون كه است كاري
جمود به متهم را آن و كردند پيدا كنفسيوسيرا سنتعقايد نقد بارجرات
به نيز و اروپا به دانشجويي گروههاي ارسال تاريخ ، آن از.نمودند وعقبماندگي
خارجي زبانهاي آموزش عالي مدارس سپس.شد آمريكاآغاز متحد ايالات به سپس و ژاپن
به دستيابي كه بردند چينيانپي.شد تاسيس آلماني و فرانسه انگليسي ، بويژه و
انديشمند ميتوان.است امكانپذير زبانها اين واسطه به فقط فناوري و علمي مدرنيسم
وي.دانست -كلمه نوين معناي به -چين انتلجنسياي پدر را(1835-1921) فو ين چيني
تغيير را ايدئولوژيكچين و فرهنگي چهره كه راهانداخت به را بزرگ موجترجمههاي
.است چين نوين بنيادگذارمطبوعات-همچنين - وي.داد
طريق از فقط نه و -نزديك از را غرب و بود خوانده درس انگلستان در بيشتر فو ، ين
.ميشناخت -كتاب
همچون انديشمنداني غربي كتابهاي از شماري ترجمه سرپرستي چين ، به بازگشت از پس وي
به را آنان همانند و ميل استوارت جان هاكسلي ، اسميت ، منتسكيو ، آدام اسپنسر ، هربرت
و ديناميك سرزندگي از آميختهاي را آن و بود مدرنيسمغرب شيفته او.گرفت عهده
سنت نقد به غربي تمدن تفوق به اعتقاد با وي.ميدانست عمومي مصلحت دلسوزيبراي
نام به بزرگي سياسي و شخصيتمتفكر ميانه ، در اصلاحطلب اماجريان.پرداخت چيني
نوين و سنتي دايرالمعارفي فرهنگ از ويكرد پيدا نمود(19271858)"كانگيووي"
كه كرد پيشنهاد چين امپراتور به را سال 1895اصلاحاتي در"يووي".بود برخوردار
تمدن كاروان به و شود خارج خود عقبماندگي چيناز تا ميشد اجرا فورا بايد
در ميجي ياخاندان روسيه در هنگام ، پطركبير آن در آنان والاي الگوي.بپيوندد
چه هر خارج ، ترجمه بيشتربا تماس وي درخواست مورد اصلاحات نخستين.بودند ژاپن
به چين تا بود اروپا كشورهاي به دانشجويي گروههاي ارسال و كتاب بيشتروگستردهتر
كنفسيوسي نوسازيعقيده وي ، اصلاحطلبانه تصميم دومين اما.يابد دست فرهنگغربي
بدل وترقي پيشرفت برابر در مانعي به و شده متحجر و منجمد زمان ، مرور با كه بود
-چيني نخستينمصلح بل -بزرگ مصلحي را كنفسيوس يووي ، كانگ واقع ، در.بود شده
.ميدانست جهاني ارزش داراي را واصولوي ديدگاهها و ميآورد بهشمار
نوزايش ، براي چين لذا.گراييد تحجر به استواري ، و پيروزي از عقيدهپس اين اما
كه آن مگر نميشد نوسازيانجام اين البته و ميشد نوسازيوغبارهايشزدوده بايد
رو ، ازاين.ميگشود نوين انديشههاي و ايدهها ديگر روي به را آغوشش كشور اين
غربي نوين علوم نيز بوديسمومسيحيتو كنفسيوسيسم ، آموزش براي مدرسهاي يووي
.كرد ايجاد
.ميآيد پديد چيزها اين واكنشهمه و كنش واسطه نوزايشبه كه بود باور اين بر وي
به آنان.اصلاحطلبانانجاميد صفوف انشعاب سال 1895به در ژاپن چيناز شكست اما
محافظه بلكه و- ميانهرو اصلاحطلبان ديگري و اصلاحطلبانراديكال يكي بخش ، دو
شيه شانگ نام به برجستهاي سنتي انديشمند را گرايشدوم رهبري.تقسيمشدند - كار
.داشت بهعهده تونگ
چيني بنيادگرايي ميتوان كه را چه آن ارتدكسيسمكنفسيوسييا بزرگ مدافع وي
براي خطري و بدعت را آن و ايستاد يووي كانگ انديشههاي برابر در او.بود ناميد ،
ودانش چيزهاياساسي براي چيني دانش:بود اين شانگ شعار.آورد بهشمار چيني خصوصيت
ازغرب فناوريرا و ابزار فقط چينيها ما كه معنا بدين;عملي چيزهاي براي غربي
.ميكنيم رد است اخلاقي يا عقيدهديني با مغاير كه را چه هر و ميگيريم
و قديم نابوديكامل خواستار كه نبود انقلابي راديكال جريان ديدگاه-البته - اين
شين نام به انديشمندي را جريان اين رهبري.است كامل غربزدگي به دستيابي
انديشههاي ترويج براي بهچين بازگشت از قبل كه داشت بهعهده (18791942)دوكسيو
خواستار كه بود ريشهاي و راديكال آنچنان وي.كرد تحصيل ژاپن و فرانسه در جديدش ،
موفق راه اين در او.شد آن جاي به محلي زنده زبان جايگزيني و چيني قديم زبان تغيير
نظام كامل انهدام از پس تنها كهنهضتچين ، بود انديشه وياين عزيمت نقطه.گرديد
هم از وروشنفكران فرهنگ زبان ميگفت وي.است امكانپذير سياسيكهن ، و فرهنگي
بلكه روشنفكر تنهانخبگان نه باشدكه زباني يعني ملت زبان بايد بعد به اكنون
.ميفهمند را آن نيز مردم تودههاي
|