ادبيات و ميانفلسفه
خارجي گزارش
6_ ماركس نامههاي صندوقچه
خارجي كتابهاي
14 نبود؟ احمق ميتوان چگونه
ادبيات و ميانفلسفه
تهران دانشگاه در احمدي بابك سخنراني از گزارشي
است عمل است ، كار ميدهيم ، انجامش ما كه است چيزي فلسفه نيست فلسفه داراي هيچكس
روزمره و ساده زندگي به تازه رويكردي و زندگي طرحاندازي دنياست ديدن تازه شكل يك
ماست
و ماركس" ،"مدرنيته معماي" ،"متن تاويل و ساختار" چون كتابهايي احمدي بابك از
در.ميشناسيم را...و "عطار تذكرالاوليا درباره مقاله چهار" ،"مدرن سياست
فلسفه ، موضوعات در زيادي سخنرانيهاي كشور مختلف دانشگاههاي در او اخير سالهاي
مجموعه به ميتوان ميان آن از كه است كرده ايراد دو اين ميان نسبت و هنر
گويا كه كرد اشاره تهران دانشگاه حقوق دانشكده در هايدگر مورد در او سخنرانيهاي
.دارد دست در هايدگر درباره او كه باشد كتابي بر پيشدرآمدي بود قرار
كلانتري روزبه
فلسفه
بابك سخنراني با تاريخ 8/3/81 در "فلسفه و ادبيات" نشستهاي از ديگر جلسهاي
جهاد همت به تهران دانشگاه انساني علوم و ادبيات دانشكده فردوسي تالار در احمدي
.گرديد برگزار انساني علوم و ادبيات دانشكده فرهنگي انجمن و دانشگاهي
كه مضمون اين به فرانسوي فيلسوف دريدا ژاك از جملهاي نقل با را خود بحث سخنران
ادبيات نه و فلسفه نه بدانيد كه دارم اصرار و است فلسفه و ادبيات بين مرز من كار"
انديشه تاريخ در واژه دو اين بين همبستگي بررسي به ادامه در و كرد آغاز "است
.پرداخت
(فلسفه و ادبيات) واحد دو اين تعريف مورد در بدانيم بايد ابتدا كه داشت اظهار وي
كه تحليلي فلسفه كه تعريفي مثال بهعنوان.است متفاوت برداشتها و هست نظر اختلاف
ميدهد ارائه فلسفه از دارد ، آنگلوساكسون و زبان انگليسي كشورهاي و انگليس در ريشه
است متفاوت بسيار اگزيستانسياليسم نظير _ قارهاي اروپاي به وابسته مكاتب تعريف با
مشكل همين هم ادبيات مورد در.ميگويند سخن مجزا كاملا مفهوم دو از كه گويي و
جزو فيلمنامهنويسي و نمايشنامهنويسي آيا اينكه نظير مسائلي مورد در و دارد وجود
.دارد وجود اختلافنظر...و چيست ادبي متن اصلا اينكه يا و ميشود محسوب ادبيات
لحاظ از اگر:گفت و پرداخت واژه دو اين پيوستگي از نمونههايي برشمردن به سپس وي
وجود واژه دو اين بين فراواني چسبندگي و پيوستگي بنگريم پديده دو اين به تاريخي
دوره اين گرانسنگ آثار و ميشويم يونان از پيش انديشه قلمرو وارد وقتي حتي.دارد
درونمايههاي ميتوانيم ميكنيم ، بررسي را شرق در...و گيلگمش و مهابهارات نظير
اخلاقي تعهدات زندگي ، مرگ ، نظير را معاصر فلاسفه دغدغههاي و بيستم قرن فلسفي آثار
.دهيم تشخيص آن در..و
مثلا است بسيار سخن دو اين بين نزديكي هم ديني فرهنگهاي در كه داد ادامه وي
مباحثي از هم و هستند شاعرانه متوني هم مقدس كتاب حتي يا و عيسيمسيح موعظههاي
همين هم آنتيگونه نظير يونان تراژديهاي.ميگويند سخن اخلاق فلسفه مانند فلسفي
تكرار غرب فرهنگ در آنتيگونه گفت ميتوان كه طوري به ميكنند مطرح را امروزي مباحث
كه زني مسئله يعني كردهاند رجوع آن به هگل نظير فيلسوفاني و است شده بازنويسي و
هم هنوز ميگيرد ، قرار (آنتيگونه تراژدي موضوع) زميني حكم و الهي حكم بين تضاد در
بگوييد نميتوانيد ميخوانيد را دانته خدايي يا الهي كمدي وقتي شمااست نو و مطرح
مطالعه را شكسپير هملت نظير اثري وقتي يا و ادبي؟ يا است فلسفي است ، اثري نوع چه
ميبينيد را قرن 21 اوايل انسان اخلاقي [بحث مورد مسائل] پروبلماتيكهاي ميكنيد ،
مطرح قرن 19 فلاسفه همه براي كه يونان به نگاهاست شده بيان دور گذشته آثار در كه
.دارد وجود فراواني شباهتهاي سخن دو اين بين كه ميدهد نشان بود
...و "مدرن سياست و ماركس" ،"زيبايي و حقيقت" ،"ترديد كتاب" كتابهاي نويسنده
يك دارد گويي ميخواند را تولستوي ي"آناكارنينا" كتاب كسي وقتي:افزود ادامه در
اين در وي كه كرد توجه بايد نكته اين به البته و ميكند مطالعه اخلاق فلسفه درس
به تولستوي از اخلاق فلسفه" بلكه نميخواند را "تولستوي تا اخلاق فلسفه" درس حالت
براي چقدر كه دارد بستگي اين به نويسنده و اثر يك اهميت چون ميكند مطالعه را "بعد
ببيند را آينده فلسفي مباحث ميتواند كه است كسي اديب.مينويسد بعد نسلهاي
كه ميشود مطرح تناقضهايي هنري اثر يك در":ميگفت بنيامين والتر كه همانطور
"صلح و جنگ" كتاب پايان در يا و ".است نرسيده فرا آنها شدن باز دقت هنوز
مقصد به را قهرمانان همه و ميرساند اتمام به را داستان نويسنده وقتي داستايفسكي
به و ميشود صحنه وارد تاريخ فيلسوف يك مقام در ميگويد ، را سرنوشتشان و ميرساند
جلوه صلح و جنگ زمان در كه ميگويد تاريخي فلسفه از خشك زباني با قصهگويي جاي
ولاديمير نظير افرادي انتقاد مورد دليل اين به رويه اين البته.است كرده پيدا
و نكرده فلسفي رساله نوشتن صرف را خود وقت داستايفسكي چرا كه گرفته قرار ناباكوف
.مخالفم نظر اين با من البته كه گذاشته پا زير را رمان قواعد داستان ، اين نوشتن با
تعريف:گفت و پرداخت فلسفه از منطقي و پوزيتيويستي تعريف از انتقاد به سپس وي
يا و خانوادگي و زندگي و مرگ و اجتماعي مسائل چون است نادرست فلسفه از پوزيتيويستي
قرار بررسي مورد را...و نه؟ يا كنم شركت جنگ فلان در من اينكه به دادن پاسخ
در ميكند برخورد آن با و دهد قرارمي فلسفه از خارج حيطهاي در را آنها و نميدهد
:داشت اظهار وي.انديشيد فلسفي معضلات گونه اين به بايد شغلي و مقامي هر در كه حالي
و آينده پيشبيني.شد او از بدفهمي باعث همين و داشت دنيا به شاعرانه نگاهي نيچه
هايدگر ، بودند او فلسفي برداشتهاي خصوصيت زيستن آينده در و بودن آيندهنگر
صحبت آينده از و ميدادند خبر آينده از كه بودند آدمهايي گوته و ريلكه هلدرلين ،
"هست فلسفه هست ، انسان تا" كه داشت اعتقاد جوان هايدگر.ميخواهد شاعرانه لفظ كردن
مرحله و ماند خواهد لنگ فلسفيدن كميت سرانجام كه رسيد نتيجه اين به پير هايدگر و
.ميشود آغاز آينده در كه ميرسد فرا "انديشيدن"
:داشت اظهار و پرداخت واژه دو اين از خود تعريف بيان به بحث پاياني قسمت در سخنران
است فكري _ ذهني توليدي كار شكلهاي از يكي.است فعاليت يك نيست ، آيين يك فلسفه
در كه سقراط نظير يونانياني كه است راهي.ميكند اثبات را خودش وجود عمل در فقط كه
رسيده آن به خوب ميكردند ، دعوت فلسفي مسائل در تعمق به را مردم بازار و كوچه
است ، كار ميدهيم ، انجامش ما كه است چيزي فلسفه ;نيست فلسفه داراي هيچكس.بودند
ساده زندگي به تازه رويكردي و زندگي طرحاندازي دنياست ، ديدن تازه شكل يك است ، عمل
نيست ، پاسخ فلسفه كه است اين فلسفه از هايدگر تعريف مركزي نكته.ماست روزمره و
كه است كاري است ، هنري كار يك اين و است بيپايان پرسشگري است ، پرسيدن درست بلكه
.بكند بايد داستان يا و شعر فيلم ، يك
در كه مسائل بعضي چرا چيست؟ در غيرادبي و ادبي متن بين تفاوت:افزود ادامه در وي
پيدا ادبي و هنري جنبه مييابد بازتاب شاعران شعر در وقتي ولي نيست شعر عوام سخن
متن تغيير ملاكهاي زبان غيرمتعارف كاربرد نه و روايتگري نه من نظر به ميكند؟
حادثه يك خبر حتي باشد ميخواهد هرچه) متن يك هرگاه بلكه نيستند غيرادبي از ادبي
.گرفتهايم قرار ادبي فضاي يك در بخوانيم ، آينده به معطوف نگاهي با را (روزنامه در
ميشكند هم در را مخاطب ذهني چارچوبهاي عادي و معمولي زبان با كه است آن ادبي متن
را ما اطراف كه مصيبت همه اين ميان از و بينديشد ديگري جور ميكند وادارش و
كه چخوف همچون.ميدهد نشان را آن به نياز بلكه نميدهد نشان را راه است ، فراگرفته
خيلي من عزيزان:ميگفت و ميكرد نگاه روس مردم به لب بر لبخندي و غمگين نگاهي با
!ميكنيد زندگي بد
عدم از و گفت پاسخ جلسه در شركتكنندگان از تن چند سوالات به پايان در سخنران
!كرد نااميدي اظهار سخنراني موضوع با شده مطرح سوالات ارتباط
كلمه از استفاده نادرستي يا درستي مورد در حاضران از يكي سوال به پاسخ در وي
اين بردن كار به دارند اعتقاد بعضيها:داشت اظهار "هرمنوتيك" ازاي به "تاويل"
ريشه به و برگرداندن عقب به حالت يك چون نيست درست هرمنوتيك جاي به (تاويل) كلمه
بگوييم ميخواهيم ما مدرن هرمنوتيك در كه حالي در ميكند القا ذهن به را بازگشتن
حال در چون نميآورد پيش اشكالي مسئله اين.است نبوده كار در اولي و اصل اصلا
از كه نيست مهم اين و است افتاده جا فرهنگي و فكري محافل در (تاويل) كلمه اين حاضر
كلمه كه ميكند پيدا اهميت صورتي در مسئله اين بدهد ديگري معني ريشهشناسي لحاظ
كلمهاي چنين تاكنون چون و برساند ذهن به را معني اين بتواند بهتر كه باشد ديگري
در كه داشت توجه بايد.ميكنيم استفاده واژه همين از ما است ، نشده پيشنهاد يا پيدا
ريشهشناسي در كه ميكنند ترجمه Interpretation به را كلمه اين هم انگليسي زبان
.نميآورد پيش را مشكلي البته كه دارد خود در را اول به بازگشت معناي
من:گفت و پرداخت خاتمي سيدمحمد شخص و اصلاحطلبي جنبش از حمايت به پايان در وي
جنبش كه ميپرسيم مرتب ما نوشتم نوروز در مقالهاي مجلس انتخابات حوش و حول در
و رشد و او براي ما نميپرسيم خودمان از يكبار و است كرده چه ما براي اصلاحطلبي
اصلاحات رسيدن بنبست به و خوردن شكست به اصلا من گفت وي كردهايم؟ چه اعتلايش
ممكن و است شده شروع خرداد 76 دوم از كه است تدريجي روند يك اين چون ندارم اعتقاد
كه است فردي هم خاتمي سيدمحمد:افزود وي.برسد نتيجه به تا بكشد طول دهه چند است
صحنه در وقتي تا و است مانده شعارهايش و حرفها پاي و است شده عرصه وارد صادقانه
كه بينديشيم اين به مرتب نبايد ما:داشت بيان وي.ميكنيم حمايت او از ما باشد ،
چه دوره اين در ببينيم بايد بلكه رسيدهايم بنبست به و خوردهايم شكست
.است شده گشوده ما بر آينده از چشماندازهايي چه و داشتهايم دستاوردهايي
خارجي گزارش
قلابي معنويت
قليپور فرزانه:ترجمه
نيوزويك مذهبي معلم دارند؟ هم ارزشي آيا اما ميرسند ، فروش به البته ، كتابها اين
.ميكند بيان جديد معنوي كتابهاي پرفروشترين درباره را خود عقيده
سومين.است مذهبي احياي يك تجربه حال در آمريكا كه ميگويند ما به دورهبينها
.ميكند منعكس را بود نوزدهم و هيجدهم قرنهاي جنبشهاي در آنچه كه "بزرگ جنبش"
عقل ترك نوع يك به بيشتر احيا اين باشد ، كتابها پرفروشترين آمار ما ملاك اگر اما
است مذهبي مجموعه يك مسيحيان ميان در كتاب جنجاليترين مثال ، براي.ميماند همگاني
همكار نويسنده و بنيادگرا مسيحي مبلغ لاهاي ، تيم آن در كه "مانده جاي بر" نام به
در و نيافتهاند هدايت همچنان كه كساني بر كه ميدهد شرح را اتفاقاتي جنكينز ، جري
نه نثري در هم آن ;ميافتد اتفاق نشدهاند ، مسيح عاشق و شيفته آخرالزمان آغاز
مورد در او كتابهاي مجموعه و است زنده هنوز لاما دالايي كه حالي در.مستحكم چندان
از او تقدس امروزه اما.است خورده شكست فروش در گذشته ، دهه دو در بودا دين تعليمات
پسند عامه تفسيرهاي از سيلي ميان در و است شده بستهبندي نفيس جعبههايي در و نو
.ميشود ارائه ذهني آرامش و سعادت به رسيدن چگونگي مورد در ناشناس نويسندگاني با
نشان كه ميشود تهديد جديدي كتابهاي با بازار ، اين اصلي پشتوانههاي حاضر حال در
چگونه و ميشود ارائه باستان حكمت قالب در آسان و شيك معنويت امروزه چگونه ميدهند
برخي.ميكنند مذهبي سرشناسان و سردمداران به تبديل را خود كتابها اين نويسندگان
:از عبارتند كتابها اين از
گونهاي به و است داشته فروش نسخه ميليون پنج.ويلكينسون بروس نوشته جابز نيايش
نشر و تايمز نيويورك شده منتشر عامي كتابهاي پرفروشترين آمار راس در غيرعادي
كتاب اين در.جابز نيايشهاي نام با مشابه كتابي همراه به ;است گرفته جاي ويكلي
ويلكينسون ، .ميبينيد را باستاني انجيلي كتابهاي از يكي از شده برگرفته دعايي
صفحه 94 در او ;است كرده تبديل مسيحي سرود يك به را دعا اين آتلانتايي ، مسيحي مبلغ
شود ، خوانده بر از ايمان روي از و نيت خلوص با دعا اين اگر كه ميكند ادعا كتابش
ميتوان و ميكند تغيير "زمين".آورد خواهد همراه به را خوشبختيها و نعمتها تمام
كليساي مراسم در را خود جاي دعا اين باشد داشته آن از ملك از بيش مفهومي حقيقت در
جورج دولت.است كرده باز كنگره تحقيقاتي كميته و انجيل مطالعه گروههاي پاپتيست ،
است كشيده نقشه نفت اكتشاف براي آلاسكا در خاصي زمينهاي براي كه بوش دبليو
.است كرده دعوت امسال نيايش ملي روز در ملاقات براي را ويلكينسون
به تا سال 1992 از جلدي پنج مجموعه اين.والش دونالد نيل نوشته خدا با گفتوگوهايي
با همه - نسخه ميليون پنج مجموعه اين.دارد قرار كتابها پرفروشترين رديف در حال
خدابا ميكند ادعا كه نويسندهاي براي كتاب اين.است داشته فروش - گالينكور جلد
حالا و بوده رومي كاتوليك يك قبلا كه كسي ;نيست هم بد ميزند ، حرف رفيق يك مثل او
وجود شر و خير عنوان به چيزهايي كه است شنيده:ميگويد والش.كرده ازدواج بار شش
.ندارد وجود هم جهنمي بنابراين و (اند"گروهي بصيرت" از مصاديقي اينها همه) ندارند
;ميگويد را اين والش است ، خوشبختي ميان در هيتلر آدولف حتي و هست بهشت يك اما
اما كرد ، خواهد وارد شوك يهوديها به اين ".نرساند آزاري كس هيچ به هيتلر" زيرا
به نتيجه در و داد پايان رنج به بلكه نياورد وارد رنجي هيتلر كه ميورزد تاكيد او
هم والش !ميگيرد قرار فهرست راس در خود بهشت به قربانيانش تمام كردن هدايت دليل
خوانندگان براي خودرا الهامهاي آخرين آن در كه دارد سايتي وب ويلكينسون مثل
با خودشان ميخواهند كه كساني براي روحانياي خلوتگاههاي حتي و ميكند ثبت مشتاقش
.ميكند پيشنهاد كنند ، صحبت خودماني طور به خدا
را تايمز نيويورك كتابهاي پرفروشترين ليست بلافاصله.آرمسترانگ كارن نوشته بودا
به.ماند باقي ويكلي انتشارات پرفروشهاي ليست در جولاي سراسر در و كرد اشغال
بزرگ نوابغ كوتاه زندگينامههاي از پنگوئن يك درجه اغلب مجموعه از جلد يك عنوان
گرفته هدف را جدي عمومي خواننده آرمسترانگ كتاب ميرسد نظر به آگوستين ، سنت مانند
راهبه يك براي آرمسترانگ اما.است نكرده گرفتار را والش و ويلكينسون ساده مومنان و
از كه كتابهايي ديگر و "خدا تاريخ" كتاب است ، آزادهاي يكتاپرست حالا كه قديم
بودا تعليمات و زندگي از او روايت.است دانسته بهترين را است جدي محققان كارهاي
خودش كه اين وجود با حتي است "مذهبي" كتاب عنوان شايسته او كتاب كه ميكند اثبات
آخرين و بخواند شده نوشته آن با بودايي مقدس كتابهاي كه زبانهاييرا نميتواند
.نكرده اخذ هم را تحصيلياش مدرك
از بايد كل در زندگينامهنويس يك نمانده ، جاي بر نوشتهاي هيچ بودا از چون
.كند استفاده شدهاند ، نوشته مرگش از بعد قرن پنج كه او زندگي از افسانههايي
موجب شده ، نويسنده بحث موضوع كه شخص اين مورد در تاريخي سابقه و قراين فقدان
ميدهد نشان او كه بودايي.كند اختراع غلطانداز شخصيت يك آرمسترانگ كه است گرديده
چين ، در را كنفوسيوس خاستن پا به كه هزارهها طول به عمري با است نمادين چهرهاي يك
بدينوسيله.است ديده اسرائيل در را عبراني پيامبران و يونان در را افلاطون
تلفيق هم با خود يكسان كمابيش برخورد با را بزرگ چهرههاي اين تمام آرمسترانگ
شخصي تعاليجويي حس داراي دلسوز و حساس محقق يك ميشود باعث او بوداي كتاب.ميكند
ديده آرمسترانگ قبلي كتابهاي پرفروشترين در كه همانهايي مانند ;شود شناخته
هزارهاي ، عمر داراي شخصيت كه ميدهد خاتمه گونه اين آرمسترانگ سخن ، كوتاه.ميشوند
براي مشابهي جوي و جست اصل در مذاهب تمام اساسا كه جايي در را جديد عصر
.ميكند ملاقات هستند ، معنوي خودمختاري
در كه است چيزي ميكند ، توجه قابل را "بد پرفروشترينهاي" آمار اين كه چه آن
خوراك دنبال به جوينده ميليونها.ميگويند ما به معنوي كتابهاي بازار مورد
سالم خمير از كه اعتمادي قابل نان قرصهاي داشت انتظار نميتوان امامذهبياند
.شوند عرضه سودجو دغلكاراني توسط شدهاند درست
6_ ماركس نامههاي صندوقچه
ميشوند سرمايهدار كارگران
تضعيف بهتدريج شده آغاز سال 1848 از كه فروپاشي دوره يك طي انگليس كارگر طبقه
بهشمار ليبرال بزرگ حزب سپاه عقبه از بيش چيزي كه رسيده نقطهاي به و است گشته
نميآيد
ليبكنيخت به نامهماركس
شيريان سادات مريم:ترجمه
"ليبرال بزرگ حزب" طولاني مدتي براي آنها ;يافتهاند مناسبي دستاويز روسها
خائن ، ساليزبري و دربي خودكشي كه حالي در.كردهاند عاجز كردن حكومت از را انگليس
.(بود كابينه در روسيه واقعي حامي ساليزبري) است كرده متوقف را توري حزب رسما
تضعيف بهتدريج شده ، آغاز سال 1848 از كه فروپاشي دوره يك طي انگليس كارگر طبقه
شمار به ليبرال بزرگ حزب سپاه عقبه از بيش چيزي كه رسيده نقطهاي به و است گشته
به دقيقا طبقه اين جهتگيري.است شده سرمايهداري طرفدار ديگر بياني به ;نميآيد
نشان حرفهاي آشوبگران و اصناف اتحاديههاي فاسد رهبران سرانگشت كه است سمتي
باند كل و مورلي موندلا ، برايت ، گلادستون ، چون كساني سر پشت افراد اين.ميدهد
و زدند فرياد ملتها ناجي عنوان به تزار بيشتر چه هر افتخار براي كارخانهداران ،
معادن صاحبان ظلم خاطر به كه ولز ساوت در برادرانشان براي كه حالي در كشيدند ، نعره
اينكه براي اراذل ، اين.ندادند تكان هم دستي حتي بودند ، مرگ به محكوم گرسنگي از
در) عوام مجلس رايگيريهاي آخرين در برسانند ، انجام به شايستگي اوج در را چيز همه
- "بزرگ آزاديخواه حزب" عاليرتبه مقامات اكثريت كه هنگامي فوريه ، هشتم و هفتم
جان [فوريه هفتم در] حتي و - هارتينگتون گوشن ، هاركورت ، لور ، فورستر ، چون افرادي
براي يكديگر با اينكه براي و كردند رها شرايط بدترين در را خود سپاه بزرگ ، برايت
از ناچيزي گروه همراه به (گذاشتند فرار به پا نيايند ، كنار انتخابات در شركت
يعني ;كردند برگزار را رايگيري تزار علاقهمندان و "ليبرال بزرگ حزب" بازماندگان
بيواسطه نمايندگان آنها بر علاوه و عوام مجلس در كارگري نمايندگان چون كساني تنها
.(برگشته بخت مكدونالد و برت) بودند معدنچي اصل در هم خودشان كه معدنچيان خشن و
متلاشي را "ماشيني آشوب" و شكست را طلسم ناگهان روسيه ، طرحهاي سريع توسعه اما
اين در.(نميارزيدند بيشتر پوند پنج كه بودند افرادي ماشينها ، اصلي فنرهاي) ساخت
و آسبورن شيپتون ، هالز ، جان هوول ، ماترشد ، براي عمومي انظار در سخنراني هنگام
در و خصوصي ملاقاتهاي و نشستها حتيداشت بر در "جاني خطرهاي" باند ، اعضاي تمامي
.ميشد متفرق و شكسته هم در شدت به نيز آنان خلوت
فوريه 1878 لندن ، 11
خارجي كتابهاي
اسلام جهان در ايران حضور
The Persian Presence in the Islamic World
1998/ كمبريج دانشگاه انتشارات / صفحه 280
ريچارد وسيله به كه است مقالهاي مجموعه عنوان "اسلامي جهان در ايران حضور"
جيورجيولوي كنفرانس حاصل مقالهها اين.است شده ويرايش صباغ جورج و هووانيسيان
.است شده بررسي اسلامي تمدن توسعه و بسط در ايرانيان نقش آن در كه هستند دلاويدا
احسان از اسلام ، جهان در ايران حضور (قرارند1 اين به كتاب مقالههاي عناوين
قلم به سمرقند ، تا مراغه از نجوم:اسلام جهان در ايراني دانشمندان (2;يارشاطر
قلم به غرب و شرق شعر بر پارسي شعر تاثير:شرقي _ غربي ديوان (3;صليبه جورج
مينياتور (5;بوورينگ گرهارد از ايراني ، عرفان در زمان مفهوم (4;شيمل آنهماري
دوره تاريخنگاري در ايرانيان سهم (6;گرابار الگ از نقاشي ، يا نگارگري:ايراني
تركان ، ميان در ايراني ادبيات و زبان تاثير (7;بازورث ادموند قلم به مغول ، از پيش
.دوئرفر گرهارد از
اين مقالهها ، صاحبنام و كار صاحب نويسندگان نيز و شده بررسي موضوعات به توجه با
.شود محسوب ايرانشناسي تحقيقات در پيش به گامي ميتواند كتاب
اوجگيري بررسي به شده گرفته آن از نيز كتاب عنوان كه مقالهاش در يارشاطر احسان
از خلافت مركز در بحرانها گرفتن شدت از پس ماوراءالنهر و خراسان در فرهنگي حركت
پارسي زبان محيطش ، به توجه با كه فرهنگياي حركت.ميپردازد بعد به هجري سوم قرن
از هجري دهم قرن در كه رفت پيش آنجا تا حركت اين.برگزيد خود زبان بهعنوان را
بررسي و بازبيني به همچنين يارشاطر.داشت سخنگوياني پارسي زبان هند تا آناتولي
موجود محققان نزد در "ايران كردن اسلامي" درباره كه ميپردازد رايجي تصوير دوباره
.است
در كه كارهايي با كه كرد اشاره شيمل ماري آنه به ميتوان نويسندگان ديگر ميان در
تحقيقات "اسلام معنوي بعد" كتاب ميشود شناخته است داده انجام ايراني عرفان حوزه
جمله از..و "ابنخفيف سيرت" كتاب تصحيح مولوي ، جلالالدين مولانا درباره او
.هستند او شده شناخته كارهاي
دوره در خاص طور به و ايران تاريخ در وسيعاش تحقيقات دليل به نيز بازورث ادموند
.ميشود شمرده حوزه اين اول طراز صاحبنظران جزو سلجوقي
ترجمه فارسي به چيزي او از چون اما است مهم بسيار ميان اين در كه ديگري نويسنده
استاد بوورينگ.است بوورينگ گرهارد نيست ، شده شناخته متخصصان حوزه در جز نشده
.ميشود شمرده ايراني عرفان حوزه در اول طراز مستشرقان و محققان از و ييل دانشگاه
دانشگاه اين اسلامي مطالعات بخش به ييل دانشگاه در حضورش كه است آنجا تا او اهميت
تفسيرهاي و قرآن تفسيرهاي برروي خاص بهطور بوورينگ.است بخشيده اول مرتبه اهميتي
كتاب از او كه است تصحيحي بوورينگ ديگر مهم كار.است كرده تحقيق قرآن از صوفيان
مستدركات تصحيح اين از پيش اودارد دست در سلمي ابوعبدالرحمن از "التفسير حقايق"
از حقايقالتفسير تصحيح اهميت.است رسانده چاپ به بيروت در را كتاب اين اضافات و
است نشده منتشر كتاب اين از كاملي البته و منقح تصحيح هيچ تاكنون كه است آنجا
به و كردهاند تصحيح را آن از بخشهايي ماسينيون لويي و نويا پل پيش سالها اگرچه
بر صوفيانه تفاسير مهمترين جزو التفسير حقايق كه شويم متذكر بايد.رساندهاند چاپ
در و بوده متصوفه رجوع مورد قرنها چهارم قرن در آن نگارش از بعد كه است قرآن
.است ميشده نقل ايشان مجالس
از خارج آكادميك حوزههاي در اسلامشناسي و ايرانشناسي فعاليتهاي شرح و نقل
از خودمان كشور يادآوريمدر به كه نكته اين بر باشد تذكاري تا است رو آن از كشور
نهادينه فعاليتهاي محصول بگذريم كه حياتند قيد در هنوز كه سختكوش اساتيد معدودي
ايرانشناسي و اسلامي علوم مطالعات صرف دولتي نهادهاي سوي از كه هزينههايي و شده
پيشتازي بايد كه است حوزهاي تنها ديگر اين كه آن حال.است انتظار از كمتر ميشود
.بريم انتظار آن در را خود محققان
14 نبود؟ احمق ميتوان چگونه
پرسيد؟ بايد وقتي چه
موسويان نصير سيد
پاپر رايموند كارل و راسل برتراند به احترام با
آن كه است قوي استدلالهاي وجود خاطر به ما ، سوي از ادعايي پذيرش موارد ، بعضي در
ادعاي براي محكمي دلايل كه وجودي با ديگر مواردي در و ميكنند پشتيباني را ادعا
در را آنها ما گردند ارائه و باشد داشته هم وجود اگر يا ندارد ، وجود شده مطرح
پذيرش براي چرا چرا؟ امابپذيريم را ادعا آن كه است اين بر ما تمايل نمييابيم ،
آن بدون را ديگري چيزهاي و هستيم آنها براي استدلالي دنبال به شديدا چيزها ، بعضي
.ميكنيم قبول باشد ، شده ارائه برايشان استدلالي كه
قبول را چيزي مايليم كه اين برسد ، احمقانه نظر به كار اين اول نگاه در است ممكن
را كار اين ما عملا آيا اما.باشيم داشته آن براي استدلالي كه آن بدون كنيم
و نيستند؟ باورهايي چنان قبول بر مبتني ما رفتارهاي از زيادي تعداد آيا نميكنيم؟
زيادي تعداد كه گرفت نتيجه بايد باشد احمقانه اساسا كار اين اگر و باشد چنين اگر
است؟ گونه اين واقعا آيا احمقانهاند ، ما كارهاي از
.نيستيم احمق حد اين به تا ما كه ميگويد ما به ما اوليه شهود من ، گمان به
شهودي نحو به ميكنيم ، كاري چنين جاها ، خيلي در كه وجودي با بگويم ميخواهم
.ندادهايم انجام اشتباهي كار كه ميدانيم
به خاصي دستورات او و ميكنيم رجوع پزشكي به كه است وقتي آن افتاده پا پيش مثال
نتوانيم حتي است ممكن يا نميدانيم ، را آنها دليل كه وجودي با ما و ميدهد ما
دقيقا اما نشود ، دستگيرمان چيزي بدهد توضيح برايمان هم پزشكمان اگر يعني بفهميم
.ميكنيم عمل آنها به
.نميكنند اعتماد پزشكي هيچ به و ميدهند خرج به زيادي وسواس كه كساني از بگذريم)
ما خب گفت ، ميتوان مثال اين توضيح در.(بگوييم سخن بعدها شايد قضيه اين به راجع
است ، درست ميگويد او چه آن شدهايم مطمئن و كردهايم پيدا اعتماد پزشكمان به چون
حالا.نميگرديم دليل دنبال به او استدلالهاي براي كنيم ، فرض درست بايد لااقل يا
از يكي به بيماريمان براي وقتي هم صورت اين در آيا باشيم پزشك خود ما كنيد فرض
براي هم باز ميكنيم ، رجوع داريم ، اعتماد او به خودمان از بيش كمي كه دوستانمان
تمام سادگي به ديگر مورد ، اين در ميكنم گمان خواست؟ نخواهيم دليلي او توصيههاي
خواهيم چرا و چون موضوعات از بعضي سر بر يعني نپذيريم گفتوگو بدون را او دستورات
.شويم آگاه همكارمان تصميم دليل از دقت به ميكنيم سعي و كرد
مورد در ميكنم فكر ميشويم؟ استدلال و گفتوگو وارد حالتي چنين در چرا چرا؟ اما
از پس كه آن جز نداريم چارهاي نميدانيم ، پزشكي دانش از چيز هيچ ما وقتي اول
انتخاب در هرچند.كنيم اعتماد او به كاملا پزشكمان ، انتخاب و بررسيهايمان انجام
از كدام هيچ است ممكن اما ميكنيم استفاده اعتماد قابل روشهاي از همواره پزشكان ،
پزشكمان انتخاب در ما يعني باشد نداشته او پزشكي دانش به ربطي الزاما روشها اين
آن درباره چيزي چون كنيم ارزيابي را او دانشگاهي معلومات نتوانيم وجه هيچ به
خود در را ارزيابي اين توانايي چون هستيم مجربي پزشك خودمان وقتي اما.نميدانيم
.ميشويم گفتوگو و بحث وارد مييابيم ،
استدلال بتوانيم كه داريم سراغ خود در را توانايي اين كه مواردي در ديگر ، سخن به
قابليتي چنين اگر اما بپردازيم آن درباره كاوش به ميبايد كنيم ، پيگيري را موضوعي
ديگري ، اعتماد قابل روشهاي با كه ميكند حكم ما به ما عرفي عقل نيابيم ، خويش در را
.بپذيريم چون و بيچند را او سخن آن از پس و بپردازيم پزشكمان انتخاب به
به بتوانم اكنون كه نيست سوالي كرد ، اعتماد ميتوان شخص كدام به و زمان چه كه اين
كسي به كردن پيدا اعتماد براي روشهايي چه كه اين اما بدهم ، خور در پاسخي آن
بيان به حدودي تا ميكنم گمان.باشد مفصل بحثي موضوع ميتواند خود عاقلانهاند ،
ادعاها براي بايد ميتوان كه جايي تا كه اين آن و شدهام نزديك ميخواستهام چه آن
كه برسيم وضعيتي به كه آن مگر باشيم دليل و استدلال جوياي ميشنويم ، كه حرفهايي و
.باشيم نداشته را دلايل پيجويي توانايي اساسا و ندانيم چيزي هيچ خاص ، مورد آن در
را استدلالها ارزيابي توانايي اگر كه است اين پرداخت آن به بايد كه ديگري نكته
به را ما احتمال بيشترين با كه شويم متوسل اعتمادپذيري روشهاي به ميبايد نداشتيم
.كنند نزديك شخص اعتمادترين قابل
اين آن و داشت نظر در را ديگري مهم نكته بايد شخصي چنين يافتن از پس بعد ، درجه در
فعاليتهاي به مربوط تنها اعتماد اين كردهايم ، اعتماد خاصي پزشك به ما اگر كه
اعتماد او به هم اقتصادي مسائل درباره ما كه ندارد دليلي هيچ و ميشود او پزشكي
باشد موفق كاملا فردي اجتماعي ، نظر از كسي كه ميافتد اتفاق بسيار.باشيم داشته
.عيار تمام نادان يك فردياش ، زندگي مسائل كوچكترين در اما
استدلالها حدامكان تا هميشه كه باشد آن بر فرض ميبايد اولا كه ، آن سخن پايان
قابل اعتمادپذيري ، روشهاي با نبود ، ممكن كار اين اگر ثانيا كنيم پيجويي را
بوده ما اعتماد مورد نظر چه از او كه بدانيم ثالثا و بيابيم را شخص اعتمادترين
فردقابل نيز ديگر لحاظهاي از شخص آن ندارد دليلي هيچ كه داشتهباشيم ياد به و است
.باشد اعتمادي
|