شد؟ خواهد حذف جامعه از درد
طنز _ مستوفي حسنعليخان خاطرات
مردم نگاه
آلماني وجملات برلين مردم
نكشيد زحمتي پسرهيچ بوش آمريكاييها
شد؟ خواهد حذف جامعه از درد
انسانها پايان نويسنده با گفتوگو
بحث جهان سراسر در است توانسته كه است نويسندگاني معدود جمله از فوكوياما فرانسيس
اولين براي "تاريخ پايان" عنوان تحت را خود معروف نظريه او.كند مطرح را تازهاي
در سپس و كرد مطرح (The National Interest) "ملي منافع" مجله در سال 1989 در بار
پايان" فوكوياما فرانسيس كتاب آخرين.نمود منتشر عنوان همين با را كتابي سال 1992
به نظري كتاب اين در فوكويامااست يافته انتشار اخيرا كه دارد نام "انسانها
و آنها اجتماعي روابط و انسانها بيوتكنولوژي چگونه.است انداخته دور آيندههاي
دنيا به شيكاگو در سال 1952 در كه فوكوياما ميكند؟ دگرگوني دستخوش را سياست نيز
از پس يكي را علمي مدارج كه آن از پس او.ميشود محسوب ژاپنيتبار يك است ، آمده
در هاپكينز - جان دانشگاه سياسي علوم استاد عنوان به اكنون هم كرد ، طي ديگري
بوش جورج مشاورين از يكي فوكوياما فرانسيس همچنين.ميكند فعاليت ديسي واشنگتن
انتشار با كه است آمريكا روشنفكر جمله 58 از فوكوياما.هست نيز آمريكا رئيسجمهور
ازدواج فوكوياما.بودند كرده حمايت آمريكا رئيسجمهور تروريستي ضد جنگ از نامهاي
فرانسيس با اشپيگل گفتوگوي پاياني و دوم قسمت ادامه دراست فرزند سه صاحب و كرده
.ميشود تقديم خوانديد ، را آن اول قسمت گذشته هفته كه فوكوياما
طولاني قاسم
بيوتكنولوژي
به كه جنگهايي گفتهايد ، سخن تازه جنگهاي بروز احتمال از خود جديد كتاب در شما
*
.ميگيرد صورت ژنها روي بر مثال عنوان
از كه شود فراهم امكان اين روزي اگر.كند نگران شدت به را ما بايد كه است چيزي اين
بهتر او ظاهر و حافظه حتي يا و يابد بهبود انسان هوش سطح ژنتيك دستكاريهاي طريق
ثروتمندان.يافت خواهند دست امكاني چنين به ثروتمندان همه از بيش صورت آن در شود ،
هيچرو به مسئله اين و كنند باهوشتر و زيباتر را خود فرزندان توانست خواهند
و ثروتمند جوامع در.بود نخواهد ندارند ، دسترسي امكان اين به كه كساني خوشايند
نابرابري اماكند تحريك را مردم كه دارد وجود سياسي موضوع كمتر ما دموكراتيك
.بكشد خيابانها به را آنها و داده قرار تاثير تحت سخت را مردم ميتواند ، ژنتيك
.است شده تقسيم نابرابر صورت به زيبايي و هوش ميزان نيز اكنون هم
*
ويژگيهاي ديگر عبارت به داريم سروكار ژنتيك قمار شبيه چيزي با اكنون اما بله ،
در نقشي هيچ انسانها و ميشود منتقل ديگر نسل به نسلي از تصادف اصل براساس ژنتيكي
.ندارند ميان اين
هستيد ، برخوردار سرشاري هوش از و هستيد درخشان شخصيت يك شما اگر مثال عنوان به
نسلي هر ديگر عبارت به.باشد باهوشي انسان هم فرزندتان كه ندارد وجود تضميني هيچ
.ميشوند ظاهر اتفاقي صورت به كه ميشود روبهرو تازهاي و متفاوت ويژگيهاي با
ميان اين در.كرد دستكاري تصادفي ساختار اين در ميتوان بيوتكنولوژي كمك با اما
.باشند داشته را بيوتكنولوژي گرفتن خدمت به توانايي كه ميشوند برنده اقشاري تنها
انقلاب شبيه انقلاب از گونهاي كه زماني تا داشت خواهد ادامه روند اين شايد
*
.دهد روي ژنتيكي برابر هدف با و روسيه
جامعهاي شكلگيري براي مردم درخواست كه دارد وجود احتمال اين آينده در حال هر در
براي خواست ، خواهند دولت از نيز عادي مردم.شود بيشتر و بيشتر ژنتيكي نظر از برابر
داشته دسترسي خوب ژنهاي به ثروتمندان همانند كه آورد فراهم را امكان اين آنها
.باشند
.بود خواهيم روبهرو ملي رفاه جامعه از تازهاي گونه با بنابراين
*
اما.ندارم حرفي من كنيد ، انتخاب جديد وضعيت اين براي نامي چنين ميخواهيد ، اگر
.كند كنترل را خود شهروندان ژنهاي نوع نميتواند ليبرال دموكراسي يك
.است شده ترسيم "نو شگفتانگيز دنياي" در كه است دنيايي دقيقا
اين *
دلمشغوليهاي آسيايي كشورهاي ديگر و سنگاپور كرهجنوبي ، چين ، مانند كشورهايي
و اروپاييها همچون را زمينه اين در تحقيقات آنها همين براي.ندارند را ما اخلاقي
بخش در هدفمند صورت به آسيايي كشورهاي از بسياري حتي.نميكنند محدود آمريكاييها
عنوان به.باشند پيشرو بخش اين در آينده در تا ميكنند ، سرمايهگذاري بيوتكنولوژي
استفاده خود تحقيقات و آزمايشها براي شده اعدام زندانيان اندام از چينيها مثال
.ميكنند
كه حالي در كرد ، خواهند آغاز را خود مردم ژنتيكي اصلاح كار آنها كه ميرسد روزي
را تصورش.غيرمجاز چيزي چه است ، مجاز چيز چه كه ميكنيم بحث باره اين در همچنان ما
.داشت خواهد بينالملل روابط بر تاثيري چه كار اين كه بكنيد
.دارد انسانها همه براي انكارناپذيري منافع و مزيتها بيوتكنولوژي ديگر سوي از
*
و درد بيماري ، بدون زندگي يك انسانها كه ميآورد فراهم را امكان اين كه چرا
.باشند داشته معلوليت
جديد درماني روشهاي يافتن براي حال هر به.كرد رد را سخن اين نميتوان البته
از برخي البتهبكوشيم بيوتكنولوژي بيشتر چه هر توسعه جهت در كه است منطقي
كمك با اما.نميشود برطرف سادگيها اين به انسان بدن در نارساييها و بيماريها
به.كرد درمان را مادرزادي بيماريهاي از بسياري ميتوان ژنها ساختار در دستكاري
تحولات سرمنشا بيوتكنولوژي جديد داروهاي توليد جمله از زمينهها بسياري در حال هر
انساني نظر از انسانها كردن بهتر براي بيوتكنولوژي از بخواهيم اگر اما ;بود خواهد
.رفتهايم خطا به را راه صورت آن در كنيم ، استفاده عقل و
كنيم؟ حذف انسانها زندگي از را درد كه نميشود محسوب بزرگ پيشرفت يك اين آيا
*
چگونه شمابرميخوريم بد و خوب پديده دو تنگاتنگ ارتباط به نيز درد مورد در
را درد شخصا گاه هيچ كه حالي در كنيد ، همدردي ابراز ديگران با توانست خواهيد
عالي ويژگيهاي جمله از ديگران رنجهاي و دردها تصور ويژگي.نكردهايد تجربه
.ميشود محسوب انساني
تركيبي كه شوند متولد موجوداتي روزي است ممكن كه نوشتهايد خود جديد كتاب در شما
*
.هستند حيوان و انسان از
پرورش را موجوداتي چنين هيچكس من نظر به.كنم اغراق باره اين در نميخواهم من
كه دارد وجود احتمال اين اما.كند استفاده برده عنوان به آنها از تا داد نخواهد
حال در مثال عنوان بهكنند آزمايش حيوانات روي بر را انساني ژنهاي دانشمندان
با كليه و قلب مانند انسان بدن ارگانهاي توليد سرگرم محققان از عدهاي حاضر
توليد براي كه دارد وجود امكان اين البته هستند ، ژنتيك علم روشهاي از استفاده
مسئله اينشوند داده پرورش انساني باژن نيز حيواناتي انسان بدن ارگانهاي بهتر
اين آيا كه دهيم پاسخ پرسش اين به نميتوانيم كه چرا بود ، خواهد كننده نگران بسيار
و داده پرورش را آنها ميتوانيم كه اين يا برخوردارند ، انساني منزلت از حيوانات
.بكشيم را آنها لزوم موقع در
به است خانواده اعضاي ميان روابط جهان مشكل بزرگترين "انسانها پايان" كتاب در
*
داشت؟ بايد رابطهاي چه شده همانندسازي فرزندان با مثال عنوان
در شده همانندسازي فرزندان وجود.كرد قضاوت سادگي به نميتوان باره اين در
پدر ژنهاي براساس تنها فرزندان اين كه چرا بود خواهد مشكلساز همواره خانوادهها
ميشود ، اختلالاتي دستخوش خانوادگي روابط بنابراين.شدهاند همانندسازي مادر يا
ژنهاي اوليه صاحب همه يابند ، دست موفقيت به نتوانند شده همانندسازي فرزندان اگر
.ميدهند قرار انتقاد مورد را آنها
اين.داد خواهند تشكيل را زمين جمعيت از عمدهاي بخش سالمندان آينده جهان در
*
دارد؟ دنبال به پيامدهايي چه پديده
جمعيت كه است شده باعث زندگي استاندارد سطح افزايش نيز و جديد داروهاي از استفاده
دچار نسلها ميان عادي روابط شرايطي چنين در.شود پيش از پيرتر رفتهرفته جهان
كه چراگرفت نخواهد صورت اجتماعي و سياسي عرصههاي در لازم تغييرات و شده اختلال
واگذار جوانترها به را ميدان نيستند مايل و ميكنند جواني احساس همچنان سالمندان
در بايد همه شمالي كره و كوبا مانند دارند ، ديكتاتوري حكومت كه كشورهايي در.كنند
جوامع در ;گيرد صورت كشورشان در تغيير تا باشند ، خود خودكامه رهبران مرگ انتظار
.بود خواهد حاكم وضعيتي چنين نيز آينده
كرد؟ بايد چه ناگوار پيامدهاي اين بروز از جلوگيري براي
*
آنها.هستند مسئول دراينباره دموكراتيك كشورهاي در سياستمداران همه از بيش
جهان متمدن كشورهاي تمام در اكنون هم.شوند علم از سوءاستفاده مانع بايد
عنوان به انسان همانندسازي از كردن صرفنظر بايد.است شده ممنوع انسان همانندسازي
در بيوتكنولوژي مانند علومي مثبت دستاوردهاي ضمن در و گيرد قرار توجه مورد اصل يك
.گيرد قرار همه اختيار
طنز _ مستوفي حسنعليخان خاطرات
دستهدار صندلي در زن
نصرآباد زرويي ابوالفضل
پروفسور سر:از تقرير
مستوفي حسنعليخان
پيشكار خان حسين ميرزا:از تحرير
.گفتهام چيزهايي قبلا داشتهام ، او با كه ديدارهايي و "پيكاسو" مرحوم درباره
عنوان با را خود تابلوي نامهاي ، ضمن ايشان ، وقتي (شمسي 1306) ميلادي سال 1927
از شعر بيت يك ارسال با فرستاد ، بنده اين براي "كفشها ناحيه در پارگي با دختر"
:بود اين بيت ، آن كردم ، تشكر ايشان
كشيدهاي تابلو بنده براي شنيدهام
كشيدهاي "پابلو" جناب شما ، زحمتي چه
دوكيلوگرم ، تقريبي وزن به طلا از صفحهاي بر مذكور ، بيت كه ميشود عرض جسارتا]
و نقاشي تابلو هشت هماكنون كه است ذكر به لازم.شد ارسال پيكاسو جناب براي و نقر
از توضيح.است محفوظ استادي حضرت گنجينه در پيكاسو مرحوم آثار از تنديس يازده
[پيشكار حسين ميرزا جاننثار ، بنده
اين به را خود "قرمز صندلي در زن" تابلوي داشت قصد ايشان سال 1929 ، در هم بار يك
.نپذيرفتم دلايلي به بنا كه كند هديه بنده
خوبي به آشنايند ، او آثار با كه كساني.بود دقيقي و صاحبذوق انسان پيكاسو ، مرحوم
نظارت نيز خود آثار تابلوي قاب ساخت بر حتي بسيار ، وسواس و دقت با او كه ميدانند
.ميدانست تابلو مكمل را آن و ميكرد
Otto) "هاهن اوتو" آلمانيام دوستان جديد كشفيات بررسي مشغول تهران ، در سال 1938
تابلو يك با همراه نامهاي كه بودم (Fritz Strassmann) "اشتراسمان فريتز" و (Hahn
از پيش سال چون 9 كه بود نوشته نامهاش در پيكاسو.رسيد دستم به پيكاسو مرحوم از
خود تابلوي تازهترين بار اين نپذيرفتهام ، را او "قرمز صندلي در زن" تابلوي اين ،
.ميكند هديه بنده اين به "دستهدار صندلي در زن" عنوان با را
"قاب" تابلو اين.مينمود تعجببرانگيز مسئله ، يك ولي بود زيبايي نهايت در تابلو
مفقود يا رفته سرقت به راه ميانه در آن قاب كه ميداد نشان تابلو ظاهر و نداشت
براي و كردم نامهاي ضميمه شعر دوبيت او ، براي ناقابل هديهاي ارسال با.است شده
شده سروده قبلي بيت همان براساس بيت ، دو اين ;بود نكته همين متضمن كه فرستادم او
:است
تابلو بنده براي كشيدهاي شنيدهام
پابلو جناب شما كشيدهاي ، زحمتي چه
صندلي ميان زني: بلي ، شما ، كشيدهاي
لو قاب ، رفته دريغ ، ولي ، تابلو ، رسيده
برايم جديد قاب با را آن ميخواست و كشيد مجددا را تابلو اين بعدها پيكاسو مرحوم
صندلي در زن" تابلوي دوم نسخه فيالواقع تابلو اين.نپذيرفتم من كه بفرستد
.است "دستهدار
دستم به همزمان پيكاسو مرحوم هديه و آلماني دوستان نامه كه زمستاني سرد روز آن
خاطر به تلخ و پيكاسو هديه و نامه جهت به شيرين بود شيرين روزي و تلخ روزي رسيد ،
.آلمانيام دوستان تحقيقات نتيجه تبعات
دست به را كريپتون و باريوم عناصر نوترون ، ذرات با اورانيوم بمباران طريق از آنان
به بعدها آزمايش ، همين.است اتم شكستن يا هسته شكافتن واقع در كار ، اين.آوردند
.گرديد منتهي اتمي بمب ساخت
مردم نگاه
فرهنگ بر تاملي
شناخت دو تقابل
*رجبي نوروزي
داشته گذرا چند هر نگاهي فرهنگ و تاريخ مقوله به كه "اشاعه اصالت" ديدگاه از اگر
و فتوحات و جنگها شرح و حاكمان و پادشاهان سرگذشت نه تاريخ وقت آن باشيم ،
تمام با _ ميگذرد زمان صافي از كه خواهدبود گذشته از رسوبي كه آنان قتلعامهاي
فرهنگ فرهنگ ، به ميشود تبديل و مينشيند ما وجود در و _ فرازهاوفرودهايش
.ميسازد متمايز ديگر قومي از را قومي كه باورداشتها از مجموعهاي يا انساني
و تبيين تحقيق ، مورد علمي شيوههاي و دقتبيني با جوامع و فرهنگها تاريخ امروزه
شناخت ، اين رهگذر از دارند سعي مختلف ملل كه گونهاي به.ميگيرد قرار خاص تحليل
عصر در كه است پيچيدهاي مقولات از فرهنگكنند جهتگيري را خويش آينده دورنماي
.ميگيرد صورت آن با متعدد برخوردهاي تكنولوژي
زيستبوم ، و محيط انهدام و ميراثها تخريب در ما "قهقراگرايانه عملي رويكردهاي"
ما جامعه در.دارد "پيشرفت و دانش عقلانيت ، " عصر در زيست بنيان با اساسي تناقضهاي
آفات نمو و پذيرش براي غيرقابلانكاري زمينهسازيهاي و شديد آسيبپذيري
و ناسالماند رويكردهاي اين مظاهر و مصاديق از همه كه ميشوند ديده فرهنگستيز
موازات به و نموده تشديد جامعه سطح در را بحرانها و تنشها چالشها ، بيشتر هرچه
.ميسازد ناپايدار و لغزان جامعه ، ساختار در را فرهنگ عميق و پيچيده نقش و مفهوم
نوعي دچار مردم و كرده در به خويش حقيقي و اصلي جايگاه از را آن كه گونهاي به
كه ماست جامعه بحرانزده و متورم ماهيت واقعيت اين.ميشوند "آشفتگي" و سرگشتگي
غارت...و تعرض دست خويش مدني و تاريخي فرهنگي ، بنيانهاي به جنونآسا افرادش
.دادهاند قرار تاراج و ويراني آماج ناآگاهي ، با را خود وجودي ريشههاي و بردهاند
ميروند ، شمار به ما مدنيت و تاريخي هستي از بخشي فرهنگي مواريث كه حالي در
گنج سوداگران و فرهنگ غارتگران دوش به دوش رسمي ، نهادهاي برخي هستيم شاهد متاسفانه
در بياراده متولي نهادهاي حتي و زده بالا آنان ، تخريب به همت آستين عتيقه ، و
مشكلات).نمودهاند ترغيب كارشان در را آنان و فرورفتهاند بيتفاوتي پوسته
ديگر حكايتي خود مربوطه سازمانهاي بيسروساماني در تعدد و فرهنگي ميراث ساختاري
تعارض و تضاد در ،"خويش به بازگشت" براي ما كشور فرهنگي خيزش ماهيت با اين و.(است
.ميدهد تنزل فرهنگي ژست يك حد تا را "فرهنگي تهاجم با مبارزه" انديشه و:است محض
تلاش از است دورنمايي همگي خويش ، وب معنويت فرهنگ ، تاريخ ، با ما ابزاري رفتارهاي
برميخيزد جهالت سر از كه تلاشي.فرهنگي شدن مسخ و تدريجي مرگ رفع براي ما بيهوده
خويش مواريث و تاريخ تاراج در ما گشادهدستي ايننيست پاياني گويا ، را آن شتاب و
و تفكر از بويي كه عناصري ميراثخوار ، انگلهاي و ثروت سوداگران به اختيار سپردن و
.كرد خواهد مواجه شكاف و مشكل با آينده در را ما موضوعيت يقين به نبردهاند ، انديشه
آثار روي بر دلاري ميليارد معاملات 20 از خبر مجلس فرهنگي كميسيون عضو پيش چندي
هر كه گونهاي به.است رقم اين از فراتر بسيار قطع به كه داد خارج در كشور فرهنگي
و آثار از متعدد سالنهاي و غرفهها دنيا بزرگ موزههاي در هستيم ، شاهد ساله
مختلف كشورهاي فرهنگي مديران كه است تاسف جاي.ميشود افتتاح ايراني گنجينههاي
خويش بر ايران جمله از و ديگر كشورهاي آثار از سرشار بزرگ موزههاي وجود از غربي
.رفتهايم خويش فرهنگ و تمدن جنگ به ما و ميبالند
فرهنگي دروازه از آگاهانه كه كشورمان به _ زمين جيانگ _ چين رهبر سفر با همزمان
در برآورد ، فرياد را ما داشتن باور و شد وارد _ جمشيد تخت و فارس _ ما تاريخي و
آثار غارت و باستاني تپه تخريب به مردم عظيم سيل (جيرفت) كشورمان از گوشهاي
ما مردم و مسئولين براي كه شده تكرار و حاد قدري به امر اين و پرداختند فرهنگي
.ميشود تلقي بياهميت و عادي امري
ميدارند ، روا خود با را برخوردي چنين زمان از شرايط اين در كه مردمي با راستي به
برخورد بدترين كه كشوري ميماند؟ صحبتي چه جاي اصلا و كرد برخورد ميتوان چگونه
انديشه چگونه _ حكومت سطح چه و عوام سطح در چه _ دارند خويش تمدني آثار با را ممكن
كنوني سطح در تعارضات و تضادها اينگونه دارد؟ ادعا را "تمدنها ديالوگ" پيشنهاد
نمود از پس تنها كه ماست شده استحاله فرهنگ حقيقت اين و است فراوان بسيار جامعه
باشند ، فقيرتر و حقيرتر اندازه هر فرهنگها.ميآييم بر چاره درصدد وقايع ، و حوادث
و غني اندازه هر برعكس و يافتهاند گشودهتر خويش تخريب و تعرض در را خويش دستهاي
.بودهاند جديتر خويش ريشههاي از حراست و پاسداشت در زيستهاند ، بالندهتر
را خويش نگاه نوع ميكند ، ايجاب گذشته و تاريخ درك و خود شناخت ضرورت رو اين از
و تامل قدري با و بپردازيم داشتهها بازكاوي و خويش در بازنگري به و دهيم تغيير
سطح در موجود آنارشيسم اين و آوريم فراهم را بيراههها كنترل زمينه تكاني ، خانه
.كارستان و مشكل است كاري البته كه بخشيم پايان را خويش فرهنگ جزيي و كلي
مدرس تربيت دانشگاه دانشجوي *
آلمانيآمريكاييها وجملات
برلين مردم
نكشيد زحمتي پسرهيچ بوش
فتاحزاده عباس
در را جملههايي برلين به سفر هنگام در معمولا كدام هر آمريكا سابق جمهور روساي
اگر آنها اقدام اين.گذاشتهاند جاي به خود از شهر اين سياستمداران و مردم ميان
اين از كدام هر برلين مردم تا ميشد باعث اما داشت ، عوامفريبانه و سمبليك جنبه چه
خود حضور زمان در كندي اف جان مثال عنوان به.بشناسند جمله يك با را جمهور روساي
".هستم برليني يك من":گفت آلماني زبان به خويش سخنراني هنگام در بار يك برلين در
اين با را وي ندارند ، سياست به چنداني علاقه معمولا كه آلمانيها بعد به آن از
پرتيراژ روزنامههاي از يكي كه بود حدي به موضوع اين شدت حتي.ميشناختند جمله
.شد كشته هستم ، برليني يك من ميگفت ، كه مردي":نوشت كندي اف جان ترور فرداي آلمان
به بخواهند كه آمريكا جمهور روساي از كدام هر آن از پس تا شد موجب كندي سنت اين
مردم توجه بتواند كه سمبليك جملهاي ساختن براي خويش توان نهايت كنند سفر برلين
.ببرند كار به نمايد جلب خود به را عادي
وي سخنرانيهاي متن معمولا كه را هرتزبرگ ريك برلين به سفر از قبل هم كارتر جيمي
مفسر امروز كه هرتزبرگكند پيدا وي براي مناسب جملهاي تا كرد مامور مينوشت ، را
براي را آلماني جملهاي بالاخره تا كرد فكر خيلي است ، تايمز نيويورك روزنامه سياسي
هر":است چنين دارد شعرگونه حالتي آن آلماني متن كه جمله اين.كرد پيدا كارتر
".ماند خواهد باقي آزاد برلين بيفتد ، كه اتفاقي
دغدغههاي از يكي ديگر كه گرديد سنت يك صورت به و افتاد جا حدي به مذكور روند
اقتصادي و سياسي موضوعات از جداي آلمان و برلين به سفر از قبل آمريكا جمهور روساي
از شده بيان جملات با رقابت در بتواند كه بود جملهاي پيداكردن فيمابين ، روابط و
رسيد ريگان رونالد به نوبت وقتي.نمايد جلب خود به را بيشتري توجه آنان اسلاف سوي
شرقي برلين بين حائل دروازه) براندنبورگ دروازههاي پاي در و كند سفر برلين به كه
شخصيت روحيات با متناسب وي ابداعي جمله كه گرفت تصميم او نمايد ، سخنراني (غربي و
.باشد ميكرد ، كار جا آن در قبلا خودش كه جايي يعني هاليوود ، و وسترن فيلمهاي
جمله مورد اين در خويش كتاب در بعدها غربي ، آلمان در آمريكا سفير بلوم ، كورن جان
را ديوار اين.كن باز را دروازه اين گورباچف آقاي":كرد ذكر چنين را ريگان ابداعي
زبان به قبلي جمهور روساي سوي از شده بيان جملات همانند نيز مذكور عبارت ".كن خرد
و آلماني لهجه با را جمله اين كه اين براي ريگان ميشد گفته حتيشد بيان آلماني
هنگام در ريگان صداي.ميكرد تكرار را آن روز چند كند ، ادا مناسبي بيان نوع با
كرده اشاره خويش مقاله طي اشپيگل مجله خبرنگار كه بود بلند حدي به فوق عبارت بيان
به را ما توجه ميخواهد يا ميزند داد عصبانيت روي از ريگان نفهميدم من" كه بود
گونهاي به چپ دست گرايش با اجتماعي مجلات از يكي حتي كه آن جالب ".كند جلب خودش
مذكور مجله.قرارداد انتقاد مورد را ريگان سوي از شده بيان عبارت استهزاآميز
"بغداد دزد چهل و عليبابا" شرقي داستان در شده ذكر اصطلاح با را ريگان جمله
بغداد دزدان غار مقابل در عليبابا كه گونه همان مذكور مجله نوشته به.نمود مقايسه
:ميزند داد براندنبورگ دروازه مقابل در هم ريگان "شو باز سزانه":ميزند فرياد
نه و است عليبابا ريگان نه كه آن از غافل ،"كن باز را دروازه اين گورباچف آقاي"
دو اين كه ديديم بعدها چند هر.باشد بغداد دزدان غار ميتواند براندنبورگ دروازه
از شده گرفته كار به عبارات حكايت.نيامدند در آب از يكديگر به بيشباهت هم چندان
كه است توجه مورد شهر اين ساكنان ميان در حدي به برلين در آمريكا جمهور روساي سوي
بار يك ظاهرا حتي.ميگردد بدل و رد مردم بين آنها مورد در نيز لطيفههايي بعضا
تا گرديد موجب موضوع اين و بود داده حركت خاصي شكل به را خودش دست ريگان برلين در
حال - كنند تقليد آن از تاكسي رانندگان خصوص به برلين ساكنان از بعضي بعد ماهها
.جدي چه و شوخي به چه
سالها آن كه چرا است نمانده برلينيها ذهن در خاصي جمله پدر بوش جورج دوران از
به مردم دوران آن طي.يكديگر به برلين تكه دو الحاق و آلمان اتحاد با بود مصادف
آمريكا جمهور رئيس يك زدن حرف نوع برايشان ديگر چندان كه بودند زده ذوق قدري
در رسيدكه كلينتون به نوبت سال 1994 در كه وقتيباشد داشته نميتوانست اهميتي
بعد.كرد حفظ بهخوبي را آن و كرد پيدا آلماني جمله يك هم او كند سخنراني برلين
هيچ":كرد تكرار بلند صداي با را آن رسيد براندنبورگ دروازه پاي وقتي خود سفر طي
هيلاري ".است آزاد برلين و است ممكن چيز همه ;كند متوقف را ما نميتواند چيز
شوهرم بود ، گفته محلي نشريه يك با مصاحبهاي در يكبار جمهور ، رئيس همسر كلينتون ،
از بعد !كند ادا آلماني لهجه با و كند حفظ را جمله اين تا كشيد زحمت واقعا
آمريكا رئيسجمهور سومين و چهل عنوان به كه رسيد پسر بوش جورج به نوبت كلينتون
خود همانند برلين شهر و آلمان مردم.كند سرگرم جديد جمله يك با را برلين مردم
آنان پيامدهاي تداوم و افغانستان جنگ سپتامبر ، يازده حوادث واسطه به آمريكاييها
ميتوانست بوش حرفهاي بار اين لذاميكنند توجه سياسي وقايع به گذشته از بيشتر
جديد لطيفههاي ساخت دستمايه احيانا يا و گرفته قرار نقد مورد گذشته از بيشتر
هرچقدر مينامند ، "دوم جورج" را او شوخي به مطبوعات از برخي كه پسر بوش.گيرد قرار
ببخشد ، بهبود اسلافش با مقايسه در را وي جايگاه بتواند كه نيافت جملهاي كرد فكر
كرد فكر او.نرود آلماني جملات كردن حفظ سراغ به ديگر سابق برخلاف داد ترجيح لذا
لذا.باشد مناسبتر برلين مردم براي عراق به حمله و آمريكا جنگ ادامه موضوع شايد
مردم ميان در وي سخنان پيرامون آلمان ترك از پس حالا و پرداخت موضوعات اين به
عادي مواقع در كه آلمانيها.ميشود بيان متفاوتي اظهارنظرهاي و سخنان برلين
ماههاي حوادث آنكه وجود با نيز بار اين هستند ، بيتوجه سياسي موضوعات به عمدتا
را بوش سخنان طنز بعضا يا و غيرسياسي جنبههاي هم باز بوده تامل قابل بسيار اخير
جريان تاثير تحت سو همه از كه آنها البته.ميدهند ترجيح آن سياسي جنبههاي به
موضوع كنار از نتوانستهاند سياست به تمايل عدم وجود با ميباشند رسانهها در غالب
ميرسد نظر به.بگذرند بيتفاوت ميشود ، مطرح بوش جورج سوي از دائما كه تروريسم
به عادي مردم ذهن جلب را اروپا كلا و آلمان به خويش سفر اهداف از يكي بوش
عادي مردم ذهن در را "شرارت محور" ايده داشت سعي او.بود داده قرار خويش ايدههاي
اين در كاملا نيز را دولتها نيست قادر حتي وي كه شد مشخص روسيه در اما بگنجاند ،
كرد پيشبيني ميتوان نيز برلين در لذاعادي مردم به برسد چه نمايد ، متقاعد زمينه
جا عادي مردم بين را خاصي رفتار يا جمله است ، نتوانسته اسلافش با مقايسه در وي كه
مسن برلينيهاي":نوشت برلين مردم خوي و خلق پيرامون يكبار تايم مجله.بياندازد
اصلا و نمودهاند سپري را خود جواني يا كودكي جنگ دوران در كه هستند مردمي
سياست به چنداني علاقه غالبا كه هم جوان برلينيهاي.ندارند جنگ به علاقهاي
مردم اكثر نظر بتوان عيني تهديد يك وجود بدون كه داشت انتظار نميتوان لذا.ندارند
".آورد دست به را آنها حمايت و نمود جلب جنگ يك به نسبت را شهر اين
از درصد هشتاد گرفت ، صورت برلين مدرسه شش در پيش مدتي كه نظرسنجي يك براساس
.ندارند سياسي فعاليتهاي يا و شدن سياستمدار به علاقهاي كه داشتند اظهار نوجوانان
بيل.دارد قرار جهان نقشه كجاي عراق مثل كشوري نميدانستند آنان از برخي حتي
.بود داده قرار اشاره مورد را موضوعي چنين برلين به خودش سفر طي يكبار نيز كلينتون
تصاوير تداعيگر آمريكا سابق جمهور روساي از برخي براي آن مردم و برلين شهر
پس بود ، كرده شركت آلمان در پتسدام كنفرانس در كه ترومن هري.بودهاند هم نامطلوبي
بيش جانافكندي ".است ارواح شهر راستي به برلين":داشت اظهار آمريكا به بازگشت از
از را وي مقابل نقطه شايد.داشت خوش خاطره برلين از آمريكا جمهور روساي ساير از
اين شهرداري كه كرد سفر برلين به زماني او.دانست بوش دبليو جورج بتوان لحاظ اين
آمريكا با معمولا كه سوسياليستها.داشت قرار (PDS) سوسياليست حزب اختيار در شهر
را توجهي قابل نسبتا راهپيماييهاي برگزاري اجازه بوش حضور هنگام در مخالفند
.دادند
و هستند مسلمان كه است تركتبار ساكنان از توجهي قابل اقليت داراي برلين شهر
تنها.نيستند راضي فلسطين مسئله با آمريكا برخورد نوع از آنها از بسياري طبعا
خانم.است نفرت آورد پديد آنها در ميتواند بوش اظهارات روزها اين كه عكسالعملي
است شهري برلين":ميگويد شهرنشيني ، و اجتماعي موضوعات كارشناس كراون ، ريتا دكتر
آلمان از خارج سياستهاي به مجموع در اگرچه شهر اين مردم خود خاص ويژگيهاي با
يا رفتار مورد در و شده خارج وضعيت اين از مقاطعي طي اما نميدهند ، بها چندان
نشان انتظار غيرقابل واكنشهايي است ، آمده شهرشان به كه خارجي سياستمدار يك سخنان
بر تا شده موجب برلين در آنان جايگاه تثبيت و تركها گرفتن قدرت البته ".ميدهند
سفر آستانه در گرفته صورت راهپيمايي.شود افزوده شهر اين مردم سياسي حساسيتهاي
سابق شهرداران از يكي يكبار.داد نشان گذشته از بيش را موضوعي چنين برلين به بوش
با اما."كار و خواب غذا ، :ميدهيم ارزش چيز سه به برلينيها ما":بود گفته برلين
.باشد نداشته واقعيت چندان ديگر او حرف ميرسد نظر به جديد شرايط
ديولت - سايتونگ دويچه زود:منابع
|