وگو؟ گفت يا برخورد
گفتوگو يك كتاب ، يك
وگو؟ گفت يا برخورد
:اشاره
گشوده متضاد فصل سر مسلماندو و غربي جوامع بين ارتباط بحثنحوه پيشيندر دهه
تضاد معناي به كه ميكشند پيش را تمدنها بين جنگ نظريه عدهاي چنانكه هم ;است
مطرح را تمدنها بين گفتوگوي برابر در هم عدهاي است ، اسلام و غرب بين پايهاي
.كردهاند
مسلمان و غربي جوامع بين تنها بالا در شده ذكر تفاوت كه است اين توجه جالب مساله
گروه دو اين بين در.ميشود يافت جامعه دو هر موضعدر دو هر بلكه ندارد وجود
اساسي تفاوتهاي بهخاطر بايد فرهنگها آيا اينكه مورد در غلاظي و شديد بحثهاي
اين ولياست گرفته در گردند متحد يكديگر با گفتوگو توسط كه اين يا و شوند جدا
آسياي و اروپا سكولارها ، بين و دينمداران بين وغربيها ، مسلمانان بين در بحثها
.است گرفته صورت گروهها اين تمام داخل در بلكه نبوده ، مسيحيت و اسلام بين ميانه ،
جوامع خود بين بايد كه است ، بوده دشوار نيز جهت اين از فرهنگها ، بين گفتوگوي
شديد يا و مخالفتهايبازدارنده با است ممكن خاطر بدين و شود پيگيري مردمي
ملتهاست ميان ژرف تفاهم و گفتوگو نيازمند جهان امروزه كه نيست شكي.گردد روبهرو
پي در كه مطلبي.سازنده گفتوگوي يك شناختابزارهاي با مگر نميگيرد صورت اين و
.مسائل اين از برخي به دارد نگاهي ميآيد
انديشه و فرهنگ گروه
چگونه است؟ انجام شكلقابل چه به واسلامي غربي فرهنگ بين معنيدار ارتباط
آمد؟ فائق طرف دو نگرانيهاي و ناآشنايي بر ميتوان
شهريور1380 حملاتتروريستي 20 از بعد اسلام ، جهان و غربي كشورهاي بين ارتباط
نظامي پاسخ و جهاني مركزتجارت تخريب.است گرديده دشوارتر(سپتامبر 2002 11)
.است گرديده دوطرفه ترسهاي خودداريو بياعتمادي ، ايجاد موجب امر اين به آمريكا
خود حتي و چيزاسلامي هر به آمريكا شمال و اروپا در مردم از بسياري همچنانكه
و سلطهجويي به را غرب نيز مسلمانان از بسياري كردهاند ، پيدا خاصي توجه اسلام
.ميكنند تبعيضمحكوم
را آنها خاص هويت گفتوگو ، نوع اين كه ميكنند تصور فرهنگي دسته دو هر در مردم
مقابل طرف از چيزي كه اميدوارند دو هر ديگر طرف از و ميدهد قرار تهديد مورد
.بياموزند
نابرابري مخرب تاثيرات تحت امر اين اگر بخصوص است ، سختي كار فرهنگي متقابل فهم
مسلمانان ميلادي ، نوزدهم اوايلقرن از.گيرد قرار طرف دو قدرت
.كردهاند تجربه برتر و قدرتفائقه يك بلكه برابر ، شريك بهعنوان نه را غرب
سياسي تكنولوژيكو اقتصادي ، نظامي ، مسائل نظر از پايينتر مرتبه داشتندر قرار
تاثير تحت را مركزي آسياي كشورهاي و غرب مستعمرهنشينيروابط زمان از بعد همواره
.است داده قرار
نظر قوياز شريك بين گفتوگو كه چرا است برخوردار بالايي اهميت از مساله اين
.است برابر قدرت با شريك دو بين گفتوگو از سختتر بسيار ضعيف شريك با اقتصادي
بداند ، برتر مقام در و قويتر را خود تنها نه او كه ميشود باعث طرف يك بودن برتر
موضع از خود صحبت هم با او خاطر بدين.كند فرض بالاتر را خود اخلاقي نظر بلكهاز
.ميكند موعظه بلكه نميكند ، گفتوگو برابر
جاي به يا ضعيفتر طرف كه چرا ميكند ، محدود را گفتوگو نيز بودن دست پايين
طرف مواضع وچرا چون بدون يا و برده وانعطافناپذيريپناه خصومت لاك به گفتوگو
بلكه مشكل تنها نه باز و حقيقي ترتيبگفتوگوي بدين و ميپذيرد را دست بالا
فرهنگهاست بين جدي گفتوگوي ايجاد آرزومند كه كس هر بنابراينميگردد غيرممكن
دنبال به خلاقانه بايد بلكه ببندد ، قدرتها نابرابري بر را خود چشمهاي نبايد
.باشد برابريها پايه بر نظر تبادل راههاي جستوجوي
در روشني مشخصو ايده كه ميبرند نقيصهرنج اين از گفتوگو براي تلاشها بعضي
نداشته وجود"كنيم؟ گفتوگو كسي چه با بايد" يا و"هستيم؟ واقعاكه" مورداينكه
.است
فقط كه است وتفكرات ارزشها رفتارها ، از طيفي بلكه نيست فرهنگي همگون كليت يك غرب
.ميرسد نظر به كلي واحد يك صورت به شود ، نگريسته آن به بالا بسيار موضع از وقتي
روشنگري طرفدار فلاسفه فرقهگرايي ، و سكولاريزم بيديني ، و مذهب برگيرنده در غرب
مليتي ، منطقهايو بين جدي اختلافات همچنين.است دموكراسي فاشيسمو انكيزيسيون و
مرحله در غرب.تضادهاست و اختلافات از سرشار غرب.دارد وجود غرب در غيره و زباني
اين تماما ما و..متغير موازنههاي با پيشروندههمراه تكاملي سمت به است گذار
و نزديكيم آن آنقدربه كه چرا ميانگاريم ، ناديده اختلافاترا ملقمهتناقضاتو
گونه ، همين به و بدانيم غيرطبيعيشان نميتوانيم كه بديهيميدانيم را آنها آنقدر
.است صادق نيز اسلامي جوامع در فوق مطلب كه ميانگاريم ناديده نيز واقعيترا اين
و ستيزي زن مقابل در تفكرباز نگري ، قشري برابر در را تفاهم نيزشما جوامع اين در
از بلكه نيستند اسلامي فقط غرب مانند نيز مسلمان جوامع.ميبينيد را غيره
.يافتهاند تشكيل غربي جوامع مانند متقابل و متضاد ازموارد مجموعهاي
:ميانجامد مشكل دو بروز به مساله اين
تناقضات و تفاوتها دريچه از عمدتا را ديگري كه دارند طرفتمايل دو هر كه آن اول
معمولو غير وجوه تنها اروپا در مردم از بسياريكنند تبيين و بنگرند ناپسند
كه آنجا از و..را واقعيت از قسمتي تنها يعني ميبينند را اسلامي جوامع نامتعارف
(جمعي دسته كشتار)پيروهولوكاست و خارجي ، ضد عناصر از فقط نيز مثلاآلمان
ولي.نميشوند مشخص ديني منعطف وغير خشك تفكر با فقط هم اسلامي جوامع نشده ، تشكيل
جاي خاطرگفتوگو بدين و كرده خودجلب به را توجهات تمام چنيني اين پديدههايي
گفتوگويواقعي.طرفميدهد دو تاريك جنبههاي از متقابل انتقاد به را خود
شكل به آنها به بگيردبايد ناديده را مخرب جنبههاي اين نبايد كه همانگونه
.بپردازد گستردهاي
مراتب به را گفتوگو غربيواسلامي ، جوامع طبيعتمتفاوت كه آن دوم مساله و
بلكه مواجهنيستيم ، دسته دو با فقط گفتوگوها اين در كه چرا.ميسازد دشوارتر
بين نميتواند گفتوگوسروكارداريم بازيگران از نامحدودي دستجات با طرف هر در
.است امكانپذير گروهها تك وتك افاد بين بلكه بگيرد صورت ناهمگون دستههاي اين كليت
خود طرف تكثرگراي فرهنگ از تبلوري گفتوگو انتخابي شريك طرف دو هر در است بهتر
امكان وگو گفت وگرنه بپذيرد نيز را مقابل ترتيبگونهگونگيطرف وبدين باشد
بهعنوان تنها گفتوگو طرف قدرتمندانه كردن برايپيدا تلاشي هر.نيست پذير
ايدئولوژيك گروههاي به تنها گفتوگو كه ميشود اسلامباعث نماينده و غرب نماينده
.سازد محروم مباحثه در شركت از را عظيمي دستجات و شده محدود طرف هر برجسته
جامعه سوي ابتكاراتياز
مسلمان جوامع غربو بين گفتوگو زمينه ايجاد براي خوبي تلاشهاي حال ، همين در
و آلمان رسانههاي وگوبين گفت سال 1997 از مثال بهعنوان.است گرفته صورت
رباط آلمان ، در كنفرانسهايي تاكنون شدهو آغاز جانبه دو بهصورت عربي رسانههاي
.است شده برگزار رابطه اين در عمان و
زمينه و فضا ايجاد هدفشان كه ميشود ايجاد آلمان درجامعه خودجوشي دستجات همچنين
و.خارجي و فرهنگي ارتباطات انستيتو و (SEF)صلح و توسعه بنياد مانند است گفتوگو
مسلمانان با ارتباط بهبود براي تلاش مهمتر اندازه همان به ولي نامحسوستر نيز
واحد و آموزشي عمومي ، سمينارهاي بحثهاي ستيزي ، خارجي ضد تظاهرات صورت به آلمان
درمورد پيشداوريها بردن بين از و بخشي هدفآگاهي بسا كه است مدارس در آموزشي
.ميگيرد صورت آنان دين و هرروزه زندگي واقعيت مسلمانان ،
يك حالت از فرهنگي بين گفتوگوي اينكه تا است لازم بيشتري تلاشهاي حال اين با
.شود تبديل واقعيت يك به شده تمجيد نياز
هيپلر يوخن:نويسنده -دويچلند مجله:منبع
محجوب فاطمه دكتر:ترجمه
گفتوگو يك كتاب ، يك
اگوستين معنوي سلوك ;اعترافات
.آمد كتاب بازار به "اگوستين قديس اعترافات" كتاب دوم چاپ جاري سال اوايل:اشاره
بيشتر آشنايي جهت.است رسيده چاپ به نسخه در 3100 و سهروردي نشر توسط اثر اين
است شده انجام كلاسيك اثر اين مترجم "ميثمي سايه" با كوتاهي خوانندگانگفتوگوي
.ميآيد پي از كه
انديشه و فرهنگ گروه
از شما انگيزه.شد ترجمه شما توسط بار نخستين براي "اگوستين قديس اعترافات"كتاب*
است؟ بوده چه كتاب اين ترجمه
خود ابتدا يعنينخواندم را كتاب ترجمه قصد به من.بود كتاب خود اصلي ، انگيزه -
به هم نسخهاي آن از بخواهم كه شد باعث علاقهمندي همين و بود جالب من براي كتاب
ماندگاري اثر چنين از چرا اينكه از بودم متعجب خيلي البته.باشد موجود فارسي زبان
آن ، تقريبا ترجمه براي من تصميم و متن خواندن بين.ندارد فارسي زبان در ترجمهاي
اين.داشتم را كار اين انجام آرزوي همواره بين اين در اما افتاد فاصله سال هفت شش
ادبي ذوق كمي واجد فلسفي ، برگرايشهاي علاوه راكه كسي هر كه است خصوصياتي واجد كتاب
براي بزرگي انگيزه فينفسه كتاب خواندن بنابراين ميكند ، جذب خود به بسيار باشد هم
اندازه اين با آثاري وجود كه ميكنم فكر كلي طور به ضمنا.ميكند ايجاد ترجمه
.است ضروري بسيار ما عصر در بخشي معنويت قابليت
اقبال مورد ما كشور در ميانه سدههاي از كلاسيك آثار قبيل اين چرا شما نظر به*
است؟ شده ترجمه كمتر فارسي زبان در و گرفته قرار كمتري
به اماباشد علل از پيچيده مجموعهاي معلول ميتواند هم اين ديگر ، مورد هر مثل -
آن در كه تاريخي شرايط و مقتضيات به بنا امروزه كتاب حرفهاي خوانندگان من نظر
شايد.باشند علاقهمند بيشتر وسطايي خصوصياتغيرقرون با آثاري به دارند قرار
درباره كتابهايي خورده ، من چشم به كتاب بازار در اواخر اين كه عناويني بيشترين
جستوجوي اساسا كه عصري در.باشد بوده مدرن پست متفكران يا نيچه قبيل از متفكريني
از آثاري ترجمه گرفته ، قرار شديد ترديد مورد مطلق امر به باور و حقيقت
.آيد نظر به تجملي صرفا كاري بسا چه ميزند موج يقين آن در كه "اعترافات"قبيل
دقتنظر و موشكاف طبع اعترافات ، در اگوستين هواي و حال شايد من خود براي البته
بوده جالب ميدارد ، اعلامشان قطع به كه نتايجي و انديشه محتواي از بيش فلسفياش ،
.باشد
توماس قديس و آنسلم تا اگوستين از وسطي قرون متفكران به مربوط آثار كلي طور به
خوانندگان علاقه مورد كتابهاي ميان در تا دارند جاي دانشگاهي دروس ميان در بيشتر
خوبي بسيار اقبال مورد "اعترافات"خوشبختي كمال با البته.عام طور به فلسفي آثار
بوده چه دقيقا اقبال اين علت كه نيستم مطمئن.رسيد دوم چاپ به زود خيلي و شد واقع
گناهانش به اعتراف در راوي صميميت آن ، ادبي جذابيت ،"اعترافات" بودن بعدي چند ;است
موجبات مجموع در يا تنهايي به يك هر شايد فلسفه ، و ادبيات تاريخ در كتاب اهميت و
مضامين متوجه قطعا هم قليلي عده.باشد آورده فراهم را خوانندگان اكثريت اقبال
.بودهاند "اعترافات" كلامي
از شما منظور.كرديد اشاره آثار نوع اين بخشي معنويت قابليت به صحبتهايتان در *
ميزان چه به كنوني عصر در بخشي معنويت اين و چيست "اعترافات"چون آثاري بخشي معنويت
گيرد؟ قرار توجه مورد ميتواند
بالاتر مقامي در كسي كه نميكند احساس ميخواند را "اعترافات" كتاب وقتي انسان -
و راز در گويا كه ميكند همدردي احساس مردي با بلكه است ، پرداخته موعظه به او از
واقعا كه است همدردي احساس همين.است كرده خود شريك را آدميان همه خدايش با نياز
اعم خواننده.ميگرداند محقق را ناملموس و انتزاعي مفاهيم بعضي انتقال از بيش چيزي
كه است همدلي اين نفس شايد.ندارد اگوستين با همدلي از گريزي نامتدين يا متدين از
.ميبخشد لطافت را مدرن انسان بيروح زندگي كه ميشود انساني حس نوعي ونمو رشد موجب
از خاصي نوع به خواننده دادن سوق بر كتاب قدرت "اعترافات"بخشي ازمعنويت من مراد
مادي بعد از غير ديگري بعد كه است بشري عواطف تلطيف همين بلكه نيست ، ديني باور
دست اگر -اگوستين مانند كسي با همدلي تجربه.ميسازد نمايان او برابر در را حيات
آرمان بسيار البتهميبخشد تازه رنگي انسان زندگي به كه است بينظيري تجربه -دهد
پايدار فضايل بتوانندمقوم دست اين از آثاري كه باشيم متوقع اگر بود خواهد گرايانه
كه است پيچيدهاي علل معلول اخلاقي فضايل بقاي و آمدن بوجود كه چرا.شوند اخلاقي
انساني عواطف تلطيف وجود ، اين با.نميشود ميسر كتاب چند خواندن با من گمان به
يافت دست اگوستين صداقت همچون صداقتي به بتوان كه واقعيت اين به توجه كم ودست
اگوستين تجربه مانند صادقانه تجربهاي با آشنايي كه چرا.است مطلوب فينفسه
كه سازد متنبه واقعيت اين به را افراد كه است آن دهد انجام ميتواند كه كاري حداقل
.بود صادق ديگران و خود با ميتوان مرتبهاي و مقام هر در
اكرمي الميرا:گفتوگو
|