ميزند موج زندگي اينجا در
جهان جمعي حافظه در فاجعهاي چرنوبيل
ميزند موج زندگي اينجا در
گلستان ملي پارك از ديداري
مار لوس
گلستان ملي پارك در پرجمعيت اي گونه گراز
به ايران ملي پاركهاي كمنظير ويژگيهاي ارزشهاو از جوانان بيشتر هرچه آگاهي
ميكند كمك مكانها اين از مراقبت در مردمي تشكلهاي ايجاد
:درآمد پيش
نادر ذخيرهگاههاي از قاره ، سرشار يك اقليمي ويژگيهاي با ايران ما پهناور سرزمين
از مانند كم مواهب اين با آشنايي.است كمنظير زيباييهاي و زيستي گونههاي طبيعي ،
و درهها درياچهها ، ، رودها ، جنگلها تا كوير فراخ پهنه از ملي پاركهاي جمله
از مردم وقتي.است ضروري ما كشور جوان نسل ويژه به همه براي پرطراوت كوههاي
در مشاركت براي بيشتري انگيزه يابند ، آگاهي مكانها اين بيجانشين ارزشهاي
به ما جوانان و ميكنند پيدا طبيعي ذخيرهگاههاي ديگر و ملي پاركهاي از نگاهباني
اين از دفاع به عاشقانه بهمحيطبانانيكه محيطزيست مراقبان طپنده قلب مثابه
بهتر عبارت به يا طبيعت در گردشگري رو اين از.ميرسانند ياري مشغولند پاركها
دفاع براي مناسبتري زمينه جوان ، نسل در زيستي سالم روحيه تقويت ضمن طبيعتگردي ،
داريد ، پيشرو كه كوتاهي گزارش.ميسازد فراهم كشور زيستمحيطي عرصههاي از آنان
آمده فراهم گلستان ملي پارك از روزه ديداري 4 از پس كه است فشردهاي يادداشتهاي
را ملي پارك اين كمنظير زيباييهاي و سرشار زندگي از گوشهاي تنها هرچند.است
.برميتاباند
حياتوحش و طبيعت موزه و طبيعتگردي متخصصين گروه همراه به خرداد چهاردهم روز صبح
پارك محدوده در ازظهر بعد ساعت 7 حدود.كرديم حركت گلستان ملي پارك مقصد به ايران
!است مانده جا زمين بر بهشت از تكهاي انگار ميكرديم نگاه اطراف به وقتي بوديم ،
به بياعتنا جاده كنار در كه حيواناتي و سبز و بود سبز ميكرديم نگاه كه هرجا به
كوچك اتاقهاي.رسيديم گلزار كمپ به ساعت نيم حدود از بعد.بودند ايستاده ما عبور
خسته تنهاي پذيراي بيتكلفي نهايت در كه موكت از پوششي و چوبي دري با قديمي محقر و
.بود ما مشتاق دلهاي و
دوربين با اطراف ارتفاعات ديدن به و شديم جمع دوباره همه كوتاه زماني گذشت با
هايش راهنمايي و كنارمان در حياتوحش كارشناس ضيايي مهندس حضور. پرداختيم
. ميكرد پربارتر چه هر را لحظههايمان
مدت.برگرفت در را جمع پيش از بيش شوقي و شور صخرهها فراز بر بزها و كل مشاهده با
در شاياني سعي كه گلستان ، ملي پارك مسئول "ببري مهندس" كه بود نگذشته كوتاهي زمان
به دعوت را ما و كرد پيدا حضور ما جمع در دارد كمنظير ذخيرهگاه اين از مراقبت
. نمود آبشار از بازديد
پرژكتور براي شام از بعد.كرديم استقبال پيشنهاد اين از همگي خستگي تمام وجود با
ماده ديدنگرازي به موفق و پرداختيم منطقه در گشتزني به شب در حيوانات ديدن و كشي
.شديم شغال قلاده يك و تولهها با
شاهد بايلو ميرزا دشت در مسير در افتاديم راه به كركولي چشمه مقصد به بعد روز صبح
و ميخوردند چشم به دشت جاي جاي در كه موريانهها لانه و بوديم آهو زيادي تعداد
به دشت از عبور از بعد.خزيد بوتهاي زير به جاده از ماشين عبور با كه لوسماري
كه غني زيستگاهي.بود شده دوخته ما به كه چشمي هزاران از بيخبررسيديم آلمه دره
.داشت جريان زندگي هياهوي بوتهاش هر روي و سنگ هر زير در و كنارش و گوشه در
نظارهگر كنار و گوشه در كه كركسها و عقابها و سارگپهها شكار ، مشغول آگاماهاي
را آدمي كه بلند سفيد ريشهاي و بزرگ شاخهاي با اوريال قوچ گلههاي و بودند ما عبور
شگفتزده
.گفتند ترك را صحنه ما ديدن محض به و كرد مي
.افتاديم راه به كركولي چشمه طرف به پياده آلمه پاسگاه در كوتاه توقفي با
چشمه.ميكرد همراهي را ما آفتاب تندي از سوخته چهرهاي با عاشق شكارباني اسماعيلي
و خورديم را ناهار.زدود تنها از را راه خستگي و شد پذيرايمان خنك آب با كركولي
.افتاديم راه به كمپ طرف به پياده
آورد وجد به را همه بود گرفته آفتاب تالاب در ما از دوري فاصله در كه خرسي مشاهده
خود مكرر سوالات با و داشتند نظر زير را همهچيز دقت با علاقهمندان مسير طول در.
.داشتند بيشتر هرچه اطلاعات كسب در سعي همواره متخصصين از
كمپ به ماشين با آنجا از و رسيديم شارلق پاسگاه به طولاني بسيار مسافتي طي از بعد
اينجا.رفتيم گل تنگه به گرازها ديدن براي مشتاقانه زياد خستگي وجود با و بازگشتيم
.بود زندگيوزيبايي از سرشار هم
به نوري كمتر كه جنگل در پيادهروي.افتاديم راه به لوه آبشار طرف به سوم روز صبح
.بود توجه قابل گياهي مختلف گونههاي شناسايي براي حاضرين تلاش و ميرسيد آن كف
كه درهاي.افتاديم راه به آقسو طرف به ببري مهندس پيشنهاد به ناهار صرف از بعد
با بود برپا پايمان زير در كه غوغايي از بيخبر ميآمد نظر به ساده خيلي ابتدا در
ميرفت ، زمين زير به كه زلالي آب رسيديم ، نشدني وصف زيبايي به كوتاه زماني مدت گذشت
تمام.بود گرفته فرا آب را دره پهناي.ميشديم مجذوب بيشتر ميرفتيم بيشتر هرچه
قانونمنديهاي و خلقت كمنظير تجلي كه زيبا بسيار حوضچههايي با بود پلهپله مسير
در را دره تمام جمع شادي فرياد طولاني چندان نه مسافتي طي از بعد.است طبيعت طلايي
.آورد شوق به را همگان ناشدني وصف زيبايي با بلند آبشاري.برگرفت
به كاووس گنبد طرف به.بود دشوار ما همه براي زيبايي همه اين از كندن دل رفتن ، وقت
پر چشماني زيبا ، اما محقر چادري.زديم تركمن هموطنان به سري راه در و افتاديم راه
.زندگي و كار از پينهبسته دستاني و محبت و صفا از
بهار كه روسريهايي و تركمني لباسهاي با زيبا دختراني.رسيديم كاووس گنبد شهر به
وشمگير قابوسبن شمسالمعالي مقبره كه بلند برجي و ميكرد تداعي ذهنمان در را دشت
.زيبايي و شكوه اوج در ميناميدندش ، زيار آل
ديدن به موفق و پرداختيم مسير صخرههاي در بهپرژكتوركشي برگشت مسير در
و بود مانده خيره پرژكتور نور در كه پلنگي ;نداشتيم را انتظارش كه شديم صحنهاي
.ميرفتند پايين و بالا اطراف در كه كلهايي
با را ما محفل آهكي و رضاخاني نصير آقايان منطقه پرتلاش شكاربانان سرد شب آن در
بخش روشني وجودشان صفاي و كردند گرم منطقه طبيعت از جذابشان خاطرات بيان و حضورشان
ديگر شايد كه طبيعتي و يكديگر از جدايي از دلتنگ همه و بود آخر شب.شد ما جمع
.ديد نخواهند را آن مانند
مرال و رفتيم قرق جنگلي پارك به برگشت مسير در.افتاديم راه تهران طرف به زود صبح
به بعد و كرديم ملاقات آنجا در بوديم نشده گلستان ملي پارك در ديدنش به موفق كه را
رو كه ايران پستانداران نادرترين از يكي ايراني زرد گوزن ديدن براي ساري ناز دشت
زيباي غروب راو دريا سفر قسمت آخرين در و رفتيم گرديده اعلام نيز انقراض به
صيادان نيزه با كه را فكي توله و گفتيم بدرود سفر پايان دلتنگي غروب با را خورشيد
جنگلهاي باراني جادههاي از گذر با.گردانديم باز دريا دامان به بود شده كشته
...ديگر وقتي دوباره ، شايد ديداري تا برديم ، پايان به را سفر هيركاني شده تراشيده
صفايي معصومه
جهان جمعي حافظه در فاجعهاي چرنوبيل
اخير ، هفتههاي در كشمير مسئله سر بر پاكستان و هند هستهاي و نظامي رويارويي
پي در هرچند ، گسترد جهان بر را پرتلفات و مهيب هستهاي جنگ يك از وحشت سايههاي
شدهاند ، اما كمرنگ اكنون هراس سايههاي بينالمللي سطح در پرشمار رايزنيهاي
و حساس منطقه در هستهاي فاجعه يك رخداد نگران نوعي به همچنان جهانيان عمومي افكار
هستهاي بمباران فاجعه از پس جهان مردم جمعي حافظه دراست هند شبهقاره جمعيت پر
آمريكا ، فاجعه توسط جهاني ، دوم جنگ روزهاي واپسين در ژاپن هيروشيماي و ناكازاكي
سالروز در كه همچنان.است شده ثبت نيز روسيه در چرنوبيل هستهاي نيروگاه انفجار
كه را فاجعه اين قربانيان خواستند جهانيان از بلاروس ، و اوكراين چرنوبيل ، فاجعه
فاجعه بدترين چرنوبيل حادثه.نكنند فراموش دارند نياز كمك به سال از16 پس هنوز
(راديواكتيو) پرتوزا ابرهاي كه بود جهان در هستهاي نيروگاههاي از استفاده حيطه در
.كرد پراكنده اروپا قاره بيشتر در را
شماره4 راكتور كه هنگامي (آوريل1986 26) ارديبهشت1365 روز6 قربانيان اين
دچار اتمي تشعشعات عوارض به بعدها يا دادند دست از را خود جان شد ، منفجر چرنوبيل
.سپردند جان و شدند
يك:درآمدند صدا به نيمهشب در كليساها زنگ "چرنوبيل" فاجعه سالروز در
از نبايد هيچوقت چرنوبيل فاجعه":نوشت مناسبت همين به "اوكراين" اهل روزنامهنگار
براي همهجانبه حمايتهاي خواستار اوكراين ، روزنامهنگاران "شود محو بشر خاطره
:شدند چرنوبيل هستهاي فاجعه قربانيان به كمك
به نسبت ميخواهيم فاجعه اين دلمشغول شهروندان تمام و صندوقها سازمانها ، از ما"
و شدند تلف ماجرا اول وهله در كه كساني مسائل حل و زخمها التيام براي كمكها
كه آنهايي وخانوادههاي معلولان نيز ، و گرديده جابهجا خود زادگاههاي از آنانكه
عمل به عاجل اقدامات دادهاند ، دست از چرنوبيل حادثه نتيجه در را خود نانآوران
".آورند
مرگ اصلي عامل كشت ، اول لحظه در را آتشنشانان از تن حدود 30 كه چرنوبيل ، انفجار
شده شناخته سرطانها انواع جمله از پرتوزايي به مربوط بيماريهاي اثر بر نفر هزاران
.است
منجر ميتواند آلوده غذايي مواد و ژنتيك جهشهاي كه دادهاند هشدار بهداشت متخصصان
آينده سالهاي در تراژدي و سوگنامه اين و شود چرنوبيل قربانيان از جديد نسل يك به
.يابد ادامه
زندگي سازد ، ايمن را شده منفجر راكتور ميكند كوشش ;است كرده اعلام اوكراين دولت
به نياز كارها اين امانمايد پاكسازي را آلوده زمينهاي و كند بهسازي را قربانيان
لازم كمكهاي قول شد تعطيل درسال2000 چرنوبيل نيروگاه كه هنگامي وغرب دارد پول
.است داده را
توجه...وحشتناك رخداد اين سالگرد شانزدهمين كه كرد اميدواري ابراز اوكراين دولت
آينده فاجعههاي از را دنيا تا...باشد كرده جلب جهاني مساله اين به را جهانيان
.بخشند نجات (زيستمحيطي و صنعتي)
|