شهر رمزخواني
6_ زندگي يك بسط و قبض
مناظره

شهر رمزخواني
مكتب اعضاي شمار در را او غالبا كه است متفكري (19401892) بنيامين والتر
در او تحقيقات و مطالعات فعاليتها ، تنوع حال اين با.ميآورند حساب به فرانكفورت
ما به او درباره زيادي چيز تعلق اين دانستن صرف كه است حدي به بلندش نهچندان عمر
واقع در كه او كار آخرين.است بوده كتاب چند و مقاله دهها او عمر حاصل.نميگويد
كه مدرن شهرهاي به خاص نظر عطف با آن در كه داشت نام پاساژها پروژه ماند ناتمام
ميكند سعي بنيامين ميآمدند ، حساب به آنها سرشتنماي نمادهاي منزله به پاساژها
اول نيمه به او تحقيق كه اين وجود باپيبگيرد را مدرنيته پروژه سير و مشكلگيري
.مييابند آن در توجهي قابل حرفهاي محققان هم هنوز اما دارد تعلق بيستم قرن
بگو بروس:نويسنده
طاهايي عاطفه:ترجمه
آيينها كه ميدهد شكل را سامانمند و بسته مجزا دنيايي ريزكيهان يك عنوان به شهر
شويم نزديك سبكسري با آن به نميگذارد كه معنا از كليتي دارد را خود اسطورههاي و
آن صبورانهبه و آرام و كنيم سازگار آن با را رفتار نگاهو تدريج به بايد بلكه
بدهيم والا جايگاهي

او.عمر سراسر در آنها متنوع و عظيم حضور شيفته.شهرهاست مرد بنيامين ، والتر
.داد اختصاص آنها به را خويش "ذهني تصويرهاي" شگفتانگيزترين و متنها زيباترين
نوزده قرن سياسي و تجاري فكري ، پايتخت پاريس ، بالاخص و وايمار مارسي ، مسكو ، برلين ،
كتاب مانده ناتمام و عظيم طرح يعني او فلسفي كارهاي آخرين بعد به سال 1928 از كه
برتري تاريخ از تازهاي شرح داشت قصد بنيامين.كرد منحصر خود به كاملا را پاساژها
عقيدتي و اجتماعي استيلاي جديد شكلهاي رهگذر اين از و دهد دست به زندگي بر كالا
تجاري ، بزرگ شهر:است بوده شكلها اين تولد شاهد آن در كه بگذارد نمايش به را مكاني
چنين.نوزده قرن امپراتوري اروپايي مهم بسيار شهر و ناهمگن شهر ميهني ، - جهان شهر
داده دست از را خود ادبي قابليت تمثيل كه دنيايي درنبود اتفاقي وجه هيچ به قصدي
و ميگذارد معامله به خود در را تضادهايش كه شهري و عادي زندگي بازي شبح است ،
جايي جابه ادامه ميتواند كنند ، زندگي هم با آن در نامتجانس چيزهاي ميگذارد
.باشد نمادين
تبادل نيروي و (افكار اموال ، اشخاص ، تمركز) خود تمركزدهندگي نيروي موجب به شهر
يافته تراكم شكل نوعي نمايانگر بنيامين نگاه در (نظريهها اطلاعات ، نقل ، و حمل)
مكان با و كرده جمع غايت به خود در را يابنده گسترش نيرويي كه است زندگي كامل
آن ميشود منفجر روز در زندگي اين شدت و چندگونگي آن در كه مكاني است ، داده پيوند
تا.ميافزايد آن انفجار قابليت بر خود نوبه به كه پيرامونياي سرحد در درست هم
شهري ، طراحي معماري ، ) مادي تجسم تشديديافته ، و متمركز صورتي به شهر كه آنجا
مفاهيم افكار ، (اطوارها و ادا عادتها ، مد ، رفتارها ، ) سيماشناسانه و (برنامهريزي
آيينه جز چيزي بنيامين براي است ، اجتماعي مختلف طبقات معنادار ساختارهاي و
انديشه ويژگي اين به "دوستي يك سرگذشت" كتاب در شولم گرشوم.نيست دنيا و انديشهها
به بالاخص و روزمره زندگي عناصر به او ريزكيهاني توجه به:است كرده اشاره بنيامين
شكل تشخيص كوچك ، چيزهاي در بزرگ چيزهاي تشخيص قوه همچنين.شهري جزئيات و اشيا
يعني دنيا ، بخش كوچكترين در حكمفرماست جهان كل بر كه اصولي و قوانين مينياتوري
.دربرميگيرد را كوچك منطقهاي مطمئنا دنيا كل با مقايسه در كه شهر در
كه ميدهد شكل را سامانمند و بسته مجزا ، دنيايي ريزكيهان ، يك عنوان به شهر
سبكسري با آن به نميگذارد كه معنا از كليتي دارد ، را خود اسطورههاي و آيينها
و آرام و كنيم سازگار آن با را رفتار و نگاه تدريج به بايد بلكه شويم نزديك
شهري تربيتي است ، آموزشدهنده شهر بنيامين براي.بدهيم والا جايگاهي آن به صبورانه
شبانه ، گشتهاي يا روزانه پرسهزنيهاي طريق از مستقيم غير شيوهاي به جز كه
حتي او ، متنهاي.نميشود ممكن غيرمنتظره برخوردهاي و سرگرمكننده مشاهدات
پيشبينيناپذير و شكننده ويژگي اين از چيزي همواره آنها ، موجزترين و فلسفيترين
.دارد خود در را شهري گردش
آنچه هر براي است ، دورريختني و زائد تهمانده ، آنچه هر براي شيفتگي جهت ، اين از
تا كردند خلاص آن شر از را خود سريع خيلي و بپردازند بدان نخواستند ديگر فيلسوفان
برانگيخت ، را فيلسوفان از كوچكي حلقه دارند ، نگاه خود براي را مهمتري مسائل
آدورنو ، تئودور مختلفي ، عناوين به.نوشت و زيست آن دل در بنيامين كه حلقهاي
به كوچك ، چيزهاي به بنيامين مانند كه دادند نشان بلوخ ارنست كراكاوئر ، زيگفريد
آشنا و پست چيزهاي در توانستند آنها.دارند توجه تاريخ و سياست كناري چيزهاي
آثار آكادميك ، زبان توسط رسمي شدن بياعتبار وراي كه را جمعي عقل يك نشانههاي
منظر از يافته نگارش تاريخ".كنند رديابي ميسازد ، منتشر جا همه را خود معنايي
براي روز طي خورده شكست افراد كه بياهميتي حكايتهاي و سرگذشتها با "شدگان مغلوب
است اين مغلوب فرد خاص ويژگي" آدورنو اعتقاد به زيرا دارد ، ارتباط ميكنند ، نقل هم
".بيايد نظر به ميكند ، مسخره را خود ناتواني كه كسي غيرعادي ، دركناپذير ، كه
را انضمامي موضوعات سوي به فلسفه بازگشت" كه بود كسي اولين زيمل آدورنو ، گفته به
شيك رفتاري كلمه يك در يا فاصله با و زيباشناسانه كاملا رفتاري او اما "ساخت عملي
شيوهاي به "شود موضوع مجذوب كاملا كند جرات هرگز بيآنكه" گرفت ، پيش در را
كار اين سماجت با يهودي - آلماني جوان فيلسوفهاي حياتگرا ، فيلسوف شيوه با متفاوت
موضوع جذب معقول شيوهاي به نميخواست آنها از كه كاري كردند ، دنبال را انضمامي
روزنامههاي طالعبينيهاي درباره تاملاتش و آدورنو پليسي ، رمان و كراكاوئر) شوند
اين بنيامين مانند آنها كدام هيچ اما (شراب كوزه درباره رسالهاش و بلوخ آمريكايي ،
پاساژ ، به علاقهاش دليل به.نرفتند فراتر عادي1 فلسفه خارقالعاده پروفسور"
و الهيات جاري ، زندگي و ماوراءالطبيعه تا داشت قصد بسته ، و حاشيهاي نسبتا مكاني
- بازيابد را هستي كلي معناي وارونه رد روزمرگي در و درآميزد ، هم با را عاميگري
.ببيند است قادر كه كس آن براي مشخص و روشن اما رديوارونه
را خود برخورد اولين در است كامل و پارچه يك كه زماني حتي شهري كليت اين ، وجود با
به شده منفجر است ريزكيهاني اما است ، ريزكيهان يك شهر كه است درست.نميكند واگذار
نشان ما به وضوح به را چيزي چنين پاساژها كتاب خواندن.شهري اتمهاي از شماري
در كه شهري شود ، بازسازي تكه به تكه بايد پاريس بفهميم ، را آن آنكه براي:ميدهد
يا شده بنا اندازه هر شهر ، بنابراين.ويرانه هم و است عظيم بنايي هم واحد ، آن
خيابانهايش.است نوع هر از ضايعاتي و چيزها خرده عظيم محصول باشد ، كه بناكننده
.شود تحليل و گردد جمعآوري بايد كه است اعتقاداتي و كالا انبوه و بنجل ازدحام
- حال عين در و بچرخد مانده جا به ويرانههاي در بتواند كه است مردي يافتن قضيه
قدر همان جايگاهي - برتر و فروتر وارونهسازي منطق در آنجاست ، نما تناقض تمام
مردي ;ديگران دورريختههاي روزانه جمعآوري پست تلاش كه باشد داشته مرتبه "بلند"
راه به كوچكي كاسبي طريق اين از و كند توجه روزمرگي به تا ميدهد تنزل را خود كه
چون هم نامربوط ، و بيارزش چيزهاي گردآورنده بنيامين ، .كن جمع دستمال:بيندازد
وجود با ".باشد ملتزم پراكندگي عليه بر مبارزه به" تا است پذيرفته جمعكن ، دستمال
آن در كه نامعمولي اتفاقات و گذرا تصويرهاي تمام و شهر ضايعات كه نيست كافي اين ،
اين از تعبيري چگونه بدانيم كه است اين مهم بلكه كنيم جمعآوري را ميدهد ، رخ
پرسهزن پس باشد تاويلگر يك بايد كن جمع دستمال اگردهيم دست به تهماندهها
ساختمانها ، نماي برابرش در كه است شهري و سرگردان شامپوليون نوعي (Flaneur)
لوح خيابان ، در فريادهاي و ناشناس عابران شهرها ، گاهگاهي و رنگارنگ پوسترهاي
است گونه اين.است شده تكثير بينهايتبار كه ميدهند تشكيل را هيروگليفي
ظواهر ".زدن حدس را چهره صاحب شخصيت و اصليت شغل ، چهرهاي از:"پرسهزن شبحبازي"
كه نميدهند اجازه دارند قرار سطح در يعني هستند سطحي كاملا اينكه با شهري
را متني واقعي حروف كه تزئينات و ساختمانها در گرفته جا ظواهري.شوند رمزگشايي
شهر اغلب درنوشتههايش بنيامين.داد توضيح و فهميد را آنها بايد كه ميدهند تشكيل
در تاريخ 1929 به كه "آيينه در شهري پاريس ، " مقاله در.ميكند مرتبط كتاب با را
هيچ" كه ميگيرد نتيجه ژيرودو از سخني پايه بر بنيامين ، رسيد ، چاپ به ووگ مجله
اين در چيز همه زيرا ".نيست مرتبط كتاب با تنگاتنگ همه اين پاريس اندازه به شهري
سوق كنيم درك كتابي چون را پاريس آنكه سمت به را ما پرسهزني ، همه از پيش و شهر
بزرگ قرائتخانه پاريس" كوچه ، از پس كوچهاي صفحه ، از پس صفحهاي.ميدهد
اينجا كه مردي شويم يادآور نيست بد ".ميگذرد آن از سن رود كه است كتابخانهاي
كتاب در بنيامين.مانوس كتابخانه با و است علاقهمند ناياب كتابهاي به ميزند حرف
سوگبار نمايش" تمثيل سنتي ، تمثيل از تدريجي گذار دقيقا او ميخواند؟ چه پاريس شهر
بزرگ ، فروشگاههاي و خيابان روزنامههاي تبليغات ، مدرن بازي شبح به "آلمان باروك
.شهري بناهاي به نمادين امر از دگرديسي ديگر عبارت به ميكند ، آشكار را
ترشح بيرون به را خودش اسطوره بزرگ شهر ناهمگوني ، و جمعيت توسط راز و جادو حذف با
وبر آنچه برعكس درست ويژگياش كه فني عقلانيت از برآمده اسطورهاي ميكند ،
برهاند ، سحر از سويه يك شيوهاي به را شده مسحور دنياي كه نيست اين ميانديشيد
براق ويترين:بيافريند سحرآميزي فرار و پيچيده تصويرهاي كه است اين دقيقا بلكه
افول نور و خيابان چراغهاي جهاني ، بزرگ نمايشگاههاي گالري ، - خيابان مغازه ،
جمله از - "ديالكتيك تصاوير" اندازه ، همان و پليسي رمانهاي تخيلي فضاي آن ، يابنده
را آنها مفهومي انديشه كه يافتهاند تمركز متضادي عناصر بازنمايي بر كه پديدههايي
را ابزاري عقل دگرديسيهاي كه شهري تصاويري يعني - ميدهد تشخيص يكديگر با تضاد در
ارزش نمايش ، ارزش كه است صحنهاي چيز هر از بيش پاريس بنيامين برايميدهد گواهي
و انسانها شفاف و كامل عرضه آن در كه صحنهاي ميآورد ، وجود به را خود خاص فرهنگي
را شهري زندگي جديد معماهاي است ، يافته افزايش شيشه معماري با كه امري اتفاقات ،
شهري شبحبازي وانگهي ، بگذارد پاياني راز بر آنكه از دور به ميكند ايجاد
روند اين مستقيم نتيجه جز چيزي (غيره و پاساژها بزرگ ، بولوارهاي چشماندازها ، )
به كه است مدرنيته معجزه زيرا ، ) بدهد زندگي ظاهر چيزها به دارد تمايل كه دوگانه
در بنيامين.نيست كند ، تبديل كالا به را آدمها برعكس و (ميشود نائل امري چنين
جز نيست چيزي اشياء كردن انساني:ديد را چيزي چنين و خواند را چيزي چنين پاريس
ميگذارد ، نمايش به را صدا سرو پر گفتوگوي اين شهر.شهروندان شيءشدگي موهوم قرينه
قالب به درآمده موجوداتي با و ريخت انسان دكوري با ميكند ترسيم را آن دوميه
.دارند كار سرو آن با كه اشيايي
و درها آورد ، شمار به پاريس "اسطورهاي توپوگرافي" در ميتوان كه ديگري چيز
گذرگاه و فرار خطهاي و ميكند جدا هم از را محلهها كه است نامريي آستانههاي
تلاقياي و حركت نيمهزيرزميني شبكه تمام ميكند ، ترسيم را نقليه وسايل و عابران
معنايش و جهت كه زيرا نميشود آن متوجه كسي اما ميدهد رخ همگان چشم برابر در كه
ظاهر در جز" شهر كه مينويسد يادداشتهايش از يكي در بنيامين.درنمييابد را
پديده نيست ممكن - رويا در مگر و - شهرها در جز به كجا هيچ"،".نيست يكنواخت
".كرد تجربه را آغازين اندازه اين به مرزهايي
كجا از ميروند ، كار به تفكيك براي كه خطوطي آنكه دانستن يعني اينها شناختن
"رود كناره شيب روي و پاركها دل از ساختمانها ، ميان از پلها ، طول در ;ميگذرند
دنياي اين مشاهدهگر پرسهزن ، .دارد پي در نيز را سرگرداني خطوط ، اين كردن دنبال
ميكند سعي لحظه هر در است ، خود انرژي صرف آنتروپيك حركت در گرفتار كه كسي سردرگم ،
بازيابي با تنهايي به او زيرا دهد نجات باشد گونه اين ميتواند كه را چه هر
.ميكند برملا را آنها بيشتر ، نه و هستند كه صورتي همان به شهري شبحبازيهاي
جنبهها تمام در شهر جادوي عرضه:شهري شوندگي كالا مقابل در نهايي نمايش اينجاست
.كرد باطل را آن نهايت در بتوان شايد تا
.بود گرفته نظر در قبرش سنگ براي بنيامين كه نوشتهاي - پينوشت1
6_ زندگي يك بسط و قبض
فلسفه با زندگي

سروش عبدالكريم با صدري محمود گوي و گفت
تيموري اميرحسين:ترجمه
فلسفه مشمول ميگيرند قرار بحث مورد علم فلسفه در كه موضوعاتي بيشتر دريافتم
و مطالعه دين فلسفه و اجتماعي علوم فلسفه در تدريج به سپس.ميشوند نيز تاريخ
.بود من براي حقيقي كشف يك علم فلسفه.شد شكوفا بعدها دين فلسفه چند هر كردم ، تحقيق
.كرد ايجاد فكريام تحول در مهم عطف نقطه يك و گشود برايم را جديد فكري افق يك
ارسطويي متافيزيك و فلسفه از قبليام دانستههاي در.كرد خلق برايم متعددي سوالات
.نمودم اصلاح را آنها و كردم نظر تجديد
با.كنم ياد "دائمي تفكر دوره" عنوان تحت انگلستان در حضورم دوران از دارم دوست
و دشوار سوالات رگبار زير.ميرفتم راه و ميخوابيدم مينوشيدم ، ميخوردم ، فلسفه
آموزشام و دانش مختلف اجزاي دائم طور به.داشتم قرار شوقانگيز بينشهاي و افكار
.ميدادم قرار محك و بازشناسي تلفيق ، تحليل ، و تجزيه غربال ، بازبيني ، معرض در را
علم ديگر تعبير به يا فلسفه و علم ميان رابطه به مربوط مسائل و سوالات با مخصوصا
چه مترو ، بر شدن سوار هنگام چه من حيات از لحظهاي هيچ.ميرفتم كلنجار متافيزيك و
سوالات با اينكه مگر نميشد ، تلف كتابخانه در كار هنگام چه و منزل در حضور هنگام
.ميكردم نرم پنجه و دست مهمي و جدي
دوره يك يا ميكنيد توصيف انتقادي و عذابآور دوره يك بيشتر را دوره اين آيا &
حياتي؟ و نشاطآور
به بود ، نيز نشاطآور همچنين.بود دائمي تلاطم در ذهنم.بود طوفاني هم و حياتي هم
شده نائل فكريام تحول در عظيم پيشرفتي و مهم علمي موفقيت يك به من اينكه خاطر
ميگرفتند ، قرار خود جاي در تدريج به موضوعات.ميكردم پيشرفت احساس دقيقا بودم
.ميشدم دلسرد نيز ناگهان ولي ميكرد ، تشويق مرا يكباره به موضوع اين
اولي.بودم نيز ديگر فعاليت دو مشغول آكادميك وظايف بر علاوه دوره اين طول در
را تازگياش و شكوه بيشتر مولويبود انتقادي دوره يك كه مولانا ، كتب در بازنگري
كه بود شده مشكل برايم بسيارنمودم رويكردش كاويدن به شروع بود داده دست از برايم
.است شده جدا هم از ما راههاي كه ميرسيد نظر به.كنم همدلي و هماهنگي احساس او با
مشكل بسيار برايم و داشتم بسياري سوالات اما كردم ، مولوي آثار بازخواني به شروع
و ناخوشايند عجيب ، را او گفتارهاي اغلب.شوم وارد او دنياي به كه بود شده
.مييافتم باورنكردني
مناظره
جهاني تجارت مركز ويرانههاي بر
داهرندورف رالف و گيدنز آنتوني مناظره
كوهنورد نفيسه:ترجمه
يازدهم پيامدهاي مورد در را داهرندورف و گيدنز مناظره نخست قسمت يكشنبه روز
واقعه اين تاثير مورد در را دو اين نظر مناظره اين پاياني بخش در.خوانديم سپتامبر
.ميخوانيم تمدنها صلح و جنگ آينده بر
هواپيما سوار كمتر آدمها كه ميرويم ، محافظهكارانه اقتصاد يك سوي به آيا&
كرد؟ خواهند خرج پول كمتر شد ، خواهند
ولخرجي برابر در كه است واقعيت اين دارد ، وجود قطعا هراس يك هاله:گيدنز آنتوني
حوادث 11 اگر من ، نظر به اما ، .دارد وجود عنادي و مقاومت همواره نيز زياد مصرف يا
نمايان مصرفكنندگان سوي از محتاطانه حركت يك هم باز نميافتاد اتفاق نيز سپتامبر
چرا ميگذرانيم ، فيلتر يك از را آن اما ميكنيم ، زندگي ريسك همراه هميشه ماميشد
.است همين جا بر پا و مستمر زندگي يك راه تنها كه
اجبارهاي اصطلاحات همين با را حاضر موضوع وخامت بتوانيم كه است اين مهم مسئله
.كنيم درك نظامي سرمايهگذاري و تفتيش امنيتي ،
و معتقدم اروپا و آمريكا متحده ايالات ميان تفاوت يك وجود به من:داهرندورف رالف
آمريكاييها حيرتآور همبستگي غيرنظامي اجتماعات دوباره احياي كه ، است اين برداشتم
شبيه نشانههايي.شود اقتصادي قدرت يك به تبديل ميتواند خطرات و تهديدات مقابل در
آنها به نميتوانيم من ، نظر به نيز آينده در و نميبينيم اروپا در را اينها
.كنيم اطمينان
تنها عنوان به را جنگ اين نوين ، تشريفاتي سياست يك قالب در داريم حق ما آيا &
؟ بدانيم عادلانه جهان بديهاي درمان چاره
شكست به ميكنم گمان اما موافقم ، آن با هم من كه است مثبتي تمايل اين:داهرندورف
از خودش ، كشور در كه كسياست بحث مورد كلي ، برنامه يك نهايت در.شود منتهي روياها
در صلح برقراركننده عنوان به را خود حال ماند ناتوان شمالي ايرلند در صلح برقراري
!است سخت هم تصورش !ميكند معرفي جهان سراسر
همه وجود با كه است اين سر بر نيست ، بحث خاورميانه در صلح تامين سر بر من بحث
.يافت دست آرامش استقرار و برقراري حالت يك به بايد كشورها اهداف در ناسازگاريها
هم طور هر كه چرا معتقدم ، نوين اينترناسيوناليسم يك به برعكس ، من ، :گيدنز آنتوني
آن ضد منسجم حركت كه بپذيريم را واقعيت اين بايد باز كنيم ، فكر شدن جهاني مورد در
كشورهاي و خاورميانه رابطه مورد در اسلامي بنيادگرايي حتي.است شكلگيري حال در
.دارد خاصي نظرات آمريكا متحده ايالات با اسلامي
باشد ممكن كه زمان هر متحد ملل سازمان معتقدم و نيستم خوشبين نظامي جداسازي به من
جهان مشكلات از بسياري حل براي حال هر به.نمايد مداخله حوادث و منازعهها در بايد
;نيازمنديم - قدرت و استراتژي نظر از چه اخلاقي نظر از چه - صلاحيتدار مرجعي به
!است واقعيت اين
نجات فقر از را جهان سراسر در فقير انسان ميليونها ميشود كه ميدانيم ما همه
و داد انجام ميتوان اقتصادي رشد واسطه رابه كار اين كه ميدانيم همه داد ،
.كنند كمك كار اين به ميتوانند نيز ثروتمند كشورهاي كه واقفيم
حتي فقر ، از چنيني اين خروج.نيست پول بحث فقر ، با مبارزه موضوع ولي خوب ، بسيار
و بيشتر بحرانهاي باعث ميكنند زندگي شرايط آن در كه انسانهايي براي ميتواند
.شود شديدتري
فقر دور حصار" عنوان به آن از گالبرايت كه ميكند تخريب را چيزي رشد مواقع ، خيلي
فرهنگي رشد باعث نميتواند رشد همين مقابل در اما.ميكند تعبير "روستايي زندگي
روستا يك ديگر اين است ، آسمان و زمين ميان گرفتن قرار مثل اينشود علمي و اجتماعي
شكلگيري موضوع اين نتيجه.باشد ميتواند نيز (شهر كلان) متروپلتن يك ولي نيست
افتادن و است [برزيل در شده ساخته مجوز بدون و شبانه حاشيهاي محلههاي] فاولاها
نخواهد تصادفي مطمئنا فساد چنگ در ميكنند زندگي جاهايي چنين در كه انسانهايي
از بتوان كه نيست چيزي اين ولي است ، لازم پول از بيشتر چيزي موقعيت ، اين در.بود
.كرد تامينش فقر دنياي از خارج
ميرويم؟ پيش تمدنها ، منازعه نوع ، يك سوي به آيا&
نميكرد تصور ميكرد بيان را چيزي چنين هانتينگتون وقتي احتمالا:گيدنز آنتوني
.شود دهشتانگيز موضوع يك به تبديل موضوع اين كه
مراقب:كرد وارد را موضوع اين بايد چيز هر از قبل غرب ، بحث مورد معيارهاي ميان در
.باشيم هانتينگتون پيشگويي پيوستن واقعيت به
و شما اعتقادات به پديده اين.نيست ديني پديده يك تنها بنيادگرايي من نظر به
.است مرتبط ديگران اعتقادات مورد در تفكر با ولي نيست مربوط باره آن در تفكرتان
يك از تنها كه است كسي - ميهنگرا يا نژادپرست يا دينگرا خواه - بنيادگرا ، يك
.ميداند برتر هويت نژاد را هويت نژاد يك تنها يا و ميكند اطلاعات كسب منبع
به اينميكنيم مبارزه دنيا يك براي برعكس هستيم ، چپ لبيراليسم به منسوب كه ما
و بودن جهاني اصول و جوهره قبول ولي نيست دنيايي چنين بودن فرهنگ با خيلي معنايي
برعكس موضوع ، ايناست مذهبي فرهنگي ، نژادي ، تفاوتهاي وجود با مسالمتآميز زندگي
بنيادگرايي به منجر ميتواند كه نيست همشكلي و يگانه سياست افراد ، از بسياري تصور
.شود ديگر نوع از
و ايدئولوژيها از برخي است همين مورد اين در هم من ديدگاه:داهرندورف رالف
متهم را ديگران خود شكستهاي براي كه را انسانهايي نااميد ، انسانهاي سيستمها ،
ارتدوكسهاي و كاتوليكها مورد در نكته اين و ميكند جذب خود درون به ميكند
.ميكند صدق ميدانند بزرگ جنايت را خون اهدا يا طلاق هم هنوز كه اسرائيل افراطي
|