تماميتخواهي نقد و جيلاس
انديشه تازههاي

تماميتخواهي نقد و جيلاس
بخش واپسين - "جيلاس ميلوان" انديشههاي به نگاهي با
شوروي در سوسياليستي تجربه به اشاره با نويسنده حاضر ، مطلب بخش نخستين در:اشاره
كشورها آن در سوسياليستي انقلابهاي اگرچه كه پرداخت مسئله اين به آن اقمار و سابق
اقتدار اين نهايت در اما شد ، انجام پرولتاريا و رنجبر تودههاي از حمايت لواي زير
بود يافته تاريخي توجيهي پرولتاريا ديكتاتوري عنوان زير كه بود كمونيست حزب يگانه
حزب از مستقل سياسي مشاركت و حزب نوع هر شكلگيري توان كه بود شده آن نتيجه و
اقتصاد و سياست و هنر و فرهنگ اوضاعي چنين در.بود كرده سلب جامعه از را كمونيست
سلطه دهه چند طول در و راستا همين در.كمونيستبود حزب يكهتازانه سلطه زير در
شيوههاي به سياستمدار و هنرمند انديشمند ، نويسنده ، صدها جديد طبقهتماميتخواه
از پيامدهايي چنين بيگمان.بودند كشتاربيرحمانه گاه و تبعيد فشار ، زير گوناگون
اين كه نسل اين.پرورد را منتقدي جديد نسل باشد ، آزاديبخش ميخواست كه انقلابي
نقادانه نگرشي با بود ، لمسكرده خود استخوان و پوست با نزديك از را تجربهغمبار
جمله از جيلاس ميلان.مينگريست سوسياليستي انقلاب تجربه و ماركسيسم ميراث به
قرار انزوا در و لعن مورد "جديد طبقه" كتاب نوشتن با كه بود نسل اين انديشمندان
سوسياليستي تجربه خواه تماميت سويههاي بر جيلاس نقد به مطلب پاياني بخشگرفت
:ميخوانيم هم با.دارد اشاره
انديشه و فرهنگ گروه
در سوسياليستي دولتهاي شكلگيري و شوروي اتحاد سوسياليستي انقلاب از پس تحولات
آن نتايج از يكي چپ توتاليتر سياسي نظامهاي تكوين كه شد ختم جايي به شرقي اروپاي
علل مورد در بحث.داشتند جدي تعارض ماركسيسم فكري مباني با نظامها اين.بودند
بسنده نظامها اين نقد صرفابه و است خارج مقاله اين حوصله از نظامها اين تكوين
اين كه گرديد مشخص سياسي قدرت اعمال و كسب مكانيسم توصيف با قبل بحث در.ميكنيم
اين در.دارد زيادي مطابقت توتاليتاريسمچپ ، الگوي سنخشناسيبا لحاظ از نظامها
"جديد طبقه" يعني محدود و ايستا نخبهگرايي ازمنظر توتاليتاريسمچپ نقد به مبحث
.ميپردازيم جيلاس ميلوان آراي براساس نظامها اين از برخاسته
رشته در بلگراد دانشگاه در (15).شد متولد چرنوگوري در سال 1914 در جيلاس ميلوان
دليل به پيوست ، كمونيست حزب به سال 1933 در.پرداخت تحصيل به ادبيات و حقوق
"تيتو" فعالانگروه از يكي وي.شد محكوم زندان سال كمونيستيبه 3 فعاليتهاي
سال در.درآمد يوگسلاوي كمونيست حزب سازمان مركزي كميته عضويت به سال 1938 در.بود
.پرداخت چرنوگوري در كمونيستها مخالفين سركوب به"پياده موشه" همراه به 1941
نماينده به ميتوان جمله از كه يافت دست سياسي مهم پستهاي به جنگ از بعد دوران
نمايندگي هيات رياست مشاور ، وزير يوگسلاوي ، فدرال مجلس موسسان ، نماينده مجلس
از يكي وي.كرد دركمنيفرماشاره عضويت و ملل سازمان عمومي مجمع در يوگسلاوي
در مقالات سلسله يك طي سال 1953 در.بود يوگسلاوي كمونيست حزب برجسته تئوريسينهاي
ژانويه در 24.داد قرار انتقاد مورد يوگسلاويرا سياسي بسته فضاي"بوربا" روزنامه
سال در.شد محكوم زندان ماه به 18 خلق دولت كردن ساقط براي تلاش اتهام 1955به
بازداشت ، از قبل.شد زندان روانه و محكوم زندان سال به 3 بلگراد دادگاه راي 1956با
كتاب يوگسلاوي دولت.فرستاد چاپ براي نيويورك به را "جديد طبقه" كتاب خطي نسخه
ديگري آثار جيلاس.شد محكوم زندان سال به 7 و ناميد "خصمانه تبليغات" را نامبرده
فاقد سرزمين" و"دوم پتر زندگي"،"جذاميان" ،"استالين با گفتوگو"قبيل از را
طبقه" كتاب وي شاهكار.رفت دنيا سال 1995از در وي.آورد در تحرير رشته به"حقوق
انتقاد معرض در را بنيادتوتاليتاريسمچپ جامعهشناختي ، تحليلي با استكه "جديد
.ميدهد قرار
نويسنده.ميشود تقسيم بخش ده به"كمونيست جامعه تحول از تحليلي جديد ، طبقه" كتاب
به را آن ماركس پيروان" كه ميداند خودش زمانه و روزگار از متاثر را انديشهماركس
".متفاوتبود كاملا ماركس انگيزه با آنها انگيزه كه كردند تبديل احكام سيستمياز
انكار شيوهاي و شكل هر به فلسفهرا ضرورت و بود خويش روزگار فرزند ماركس (16)
رو اين از نداشت ، ايدئولوژيجامعي و فلسفي سيستم ايجاد اعتقاديبه وي.ميكرد
.نيستم ماركسيست من ميگفت كه بود
انطباق جاقابل همه در داشت ارتباط معيني شرايط با كه ماركس انقلابي انديشههاي
نظر سوسياليستياز انقلاب حاصل.كرد تبديل وجهاني مطلق اصولي به را آن لنين.نبود
انقلابي دچار كه كشورهايي.باشد بايد عاليتر مدارجي در آزادي ارتقاي ماركس ،
ماركسيسم.نداشتند را لازم اقتصادي و اجتماعي مناسبات وجه هيچ به شدند سوسياليستي
زور به سوسياليستينيز سياسي نظام.شد تبديل مطلق و قشري جامد ، احكام به آنها در
.شد تحميل شرقي اروپاي در آن اقمار بر شوروي ارتش
حد ، از بيش تمركز شرقي اروپاي در سياسي نظامهاي وتكوين شوروي سوسياليستي انقلاب در
كمونيستيكه انقلاب.ميشد ايدئولوژيكمشاهده مسائل در بيطاقتي و انضباط
به واقع در آمد ، پديد اضمحلالطبقاتي و محو نام به پيشين انقلابهاي برخلاف
و است پندار و پردهپوشي تنها باقي.گشت منتهي"جديد طبقهاي حاكميتنامحدود"
تدريجيرا زوال راه دولت كه ميپنداشتند...و لنين ، تروتسكي استالين ، (17)بس
طبقه.نشد وليچنين...يافت خواهد استحكام و قوام دموكراسي و پيمود خواهد
كه آمد پديد جديدي طبقه آن جاي به ولي شدند منهدم طبقاتكهن ساير و سرمايهدار
قدرت ، گرفتن دست در از پس طبقه اين.بود نياورده پديد هرگز آنرا مانند تاريخ
طول در اجتماعي طبقات ديگر از مطلقيتآن كه نهاد بنا را مطلقهاي چنانحكومت
دقيقتر عبارت به يا بوروكراسي را آن ميتوان كه طبقه اين.بود بيشتر تاريخ
از آن انگيزه است گذشته مشخصاتطبقات همه واجد كه ناميد "سياسي بوروكراسي"
خويش حاكميت سيطرهو زير جامعه همه بردن و خود دلخواه نظام صرفابرقراري حكمراني
(18).است
.بلشويكها حزب نام به بود ويژهاي حزب شوروي ، در طبقه اين مركزي هسته
هسته واقع در كه است حرفهاي انقلابي گروه ميانآن در جديد بنيادگذارانطبقه
از پيش حرفهاي انقلابيون.تشكيلميدادند حاكميت به رسيدن پيشاز را مذكور حزب
(19).بودند پايهگذارانبوروكراسياستاليني انقلاب ،
ضعيفتر حزب ميكند ، نقش پيدا چهرهمشخصتري ميشود ، نيرومندتر جديد طبقه چه هر
كارگر طبقه يعني جامعه حاشيهاي گروه جديد طبقه پيروزيانقلاب از قبل تا ميگردد
همين نيز ، قدرت گرفتن دست به و انقلاب پيروزي از بعد.ميداد قرار حمايت مورد را
بنابر جديد طبقه همين.گرفت قرار جديد طبقه بسيجسياسي معرض در كارگر طبقه
ارشد ، افسران پليس ، كارمندان ، چون پستهايي شاغل ميتوانست نانوشته قوانين
كمونيستها به را واقعي حاكميت نانوشته ، قانون اين.باشند.. و ديپلماتها
.است مردم دارايي گرفتنهمه اختيار در گرفتنحاكميت ، دست به معناي.است واگذارده
كس هر دارد قرار محدود ، نخبگان همان يا دولت ، اختيار در خصوصي و فردي مالكيت چون
.ميشود هم مالكيت صاحب گرفت ، دست به را حاكميت
و مفتخواري جز چيزي سياسي قدرت كسب از هدف.است اقتصادي قدرت سياسيموجد قدرت
چهره كردن پنهان براي است شعاري توليد ، ابزار بر جمعي مالكيت.نيست طفيليگري
.حاكمه طبقه منافع تامين ;بوروكراسييعني خصوصي
يا مخالفين و انقلاب اول توانستندنسل كه است انقلابيون دوم جديد ، نسل طبقه
درجه در و گرفت شكل ترميدورانقلاب درمرحله طبقه اينقمعكنند و قلع را ضدانقلاب
".بريد را انقلاب فرزندان سر" اول
تجربههاست ، عصر ما عصر.است آمده سر به بزرگ رهبران روزگار كه است اين امر واقعيت
هيچ آن ، از بعد حتي و فروپاشي از سوسياليستيقبل دولتهاي بر حاكم جديد طبقه
تا بود برائت كسب و خويش از دفاع ميكرد كه كاري تنها.نداشت ارائه براي ايدهاي
خود قبضه در را ملي ثروت كليه و مجلل آپارتمانهاي داراييها ، اتومبيلها ، بتواند
و اختيار به را جامعه جديددستاوردهاي طبقه دريابند مردم كه بار هر.نگهدارد
اصلاحات ماهيت آنها ميدهد ، اصلاحاتي به تن ناگزير طبقه اين آوردهاست ، در تملك
اصلاحاتمذكور كه ميكنند وانمود چنين و ميدارند پنهان مردم انظار از را خويش
با كه جامعهاي غمانگيز سرنوشت است چنين.است "سوسياليستي دموكراسي" از جزيي
نصيبش جديد ستمگران دام در افتادن جز نتيجهاي و نمود قيام ستم از رهايي انگيزه
.نشد
:پانوشتها
:شدهاند گرفته زير منبع از جيلاس ميلوان بيوگرافي به مربوط مطالب -15
رضا ، عنايتالله ترجمه كمونيست ، جامعه تحول از تحليلي جديد ، طبقه جيلاس ، ميلوان
صص 51 تهران ، 1358 ، دانشگاه انتشارات تهران ،
ص 17 جيلاس ، همان ، ميلوان-16
ص 51 همان ، -17
ص 53 همان ، -18
ص 55 همان ، -19
انديشه تازههاي
(جلد 2) پهلوي سلطنت و فراماسون بزرگ راز
نسخه شمارگان5500 /علم نشر:ناشر /اول 1380 چاپ /طلوعي محمود تاليف
تشكيلاتي و سياسي مباحث سريترين و پيچيدهترين از يكي كننده بيان شده ياد كتاب
مربوط قاجار دوره به كنيم دنبال ايران در را آن پاي رد بخواهيم اگر كه است جهان
قاجار عهد ازدولتمردان تعدادي توسط ايران در فراماسونري گروه نخستين.ميشود
.بود فرنگ سوغات كه شد تشكيل
كه است آمده فراماسونري مدخل در فرانسه بزرگ دردائرالمعارف نمونه عنوان به
و اخلاق بر مبتني اجتماعي زندگي آرمان كه است نوعدوستانهاي و خيريه تشكيلات"
سري و كارگري اجتماعات به كه دارد طولاني سابقه سازمان اين "ميكند دنبال را تعاون
و شد خارج خود قديمي قالب از بعد به هيجدم قرن از ولي.ميگردد باز وسطي قرون
و پنهان فعاليت از قرنها گذشت وجود بااست گرفته بر در را جامعه مختلف طبقات
فراماسونري درباره كتاب جلد قريب 6000 انتشار و فراماسونها و فراماسونري آشكار
منابع نيز ايران در.است ناشناخته جهان در طريقت يا مكتب يا سازمان اين هم هنوز
انقلاب از قبل كه كتابهايي -بخش دو به ميتوان را فراماسونري درباره فارسي مكتوب
انقلاب از بعد شده منتشر مقالات و كتابها و شده ومنتشر چاپ فراماسونري درباره
استثناي به شده منتشر فراماسونري درباره انقلاب از قبل كه ازكتابهاييكرد تقسيم
بخش ودو جلد دو در كه حاضر كتاب جمله از و شده نوشته آن با مخالفت در بقيه كتاب دو
تاريخي سابقه و فراماسونري ريشههاي تشريح به اول جلد.است شده تنظيم مجزا كاملا
بيستم قرن پايان تا آن پيدايش بدو از جهان در فراماسونري تشكيلات تحول سير و آن
در آن تحول سير و تاريخي سابقه و ايران در فراماسونري به دوم جلد و يافته اختصاص
از پس فراماسونها سرنوشت به همچنين و دارد اختصاص پهلويها و قاجاريه سلطنت دوران
عنوانهاي.است شده اشاره نيز كشور از خارج در آنها كنوني تشكيلات و انقلاب پيروزي
و تشكيلات نظري ، و عملي فراماسونري چيست ، فراماسوني جمله از فوقالذكر كتاب در مهم
بزرگ انقلابات سياسي تحولات در فراماسونها نقش امروز ، جهان در فراماسونري درجات
فراماسونهاي از فهرستي كتاب اين ديگر مزاياي از...و زنان و فراماسونري جهان ،
شعرا ، علما ، سياسي ، رهبران از تصاويري و عكسها فراماسونري ، جهان ، اصطلاحات مشهور
.است بودهاند ، حال و گذشته در تشكيلات اين عضو كه هنرمنداني و نويسندگان
ايران پرورشي و آموزشي نظام مباني بر نقدي
جامعهشناسي نظريههاي از پارهاي براساس ميكوشد كه است آثاري معدود از كتاب اين
هرگونه از خارج شناختي ، انسان و شناختي معرفت فلسفي ، مباني از پارهاي نيز و
آموزشي نظام نظري بنيانهاي از راديكال و جدي نقدي به اجتماعي ، و سياسي شعارپردازي
(جامعهشناس) محمدي محمدعلي دكتر كتاب ، اين نظرمولفان مطابق.بپردازد كشور پرورشي و
آنكه از بيش ايران پرورش و آموزش نظام (فلسفه استاد) عبدالكريمي بيژن دكتر و
ميكوشد بپردازد دانشآموزان انساني قابليتهاي و استعدادها رهاييسازي به بكوشد
به بيشتر ما ، مدارس ايلچ ، ايوان تعبير بهبپردازد برآنها سلطه و سركوب به
كه القولند متفق امر اين در مولف دو هر آموزشي ، محيط يك تا ميماند بازداشتگاه
كشور غيررسمي پرورش و آموزش نظام در ريشه كشور رسمي پرورش و آموزش نظام بحرانهاي
از مستقل و جدا كشور غيررسمي پرورش و آموزش نظام بحرانهاي و معضلات فهم و دارد
.نيست امكانپذير اجتماعي و سياسي فرهنگي ، نهادهاي ساير
|