دعا
شناسنامه
جادويي رئاليسم خداحافظ
ميكند نابود را آمريكا خشونت
سينما 4
سيما نقد
دعا
دردادي نيستي بباد را وجودش خرمن نهادي خود محبت كه برهر الهي
انصاري عبداله خواجه
است؟ كار چه بهشت با را تو جوينده و است خار عارفان چشم در بهشت كل الهي
انصاري عبدالله خواجه
شناسنامه
جادويي رئاليسم خداحافظ
محض فرمول يك به را ادبيات كه كساني است جادويي رئاليسم مريدان ديكتاتوري مرده آنچه
دادهاند تقليل
با را ماكوندو اسطورهاي شهر كلمبيايي ، نويسنده ماركز ، گارسيا گابريل سال 1967 ، در
دريافت را ادبيات نوبل او در 1982 ، انداخت زبانها سر بر جهان در "تنهايي سال صد" رمان
.كرد
ميدانند لاتين آمريكايي ادبيات شكوفايي نقطه گرفت پي خود ادبيات در ماركز كه را روشي
مواجه ملاحظهاي قابل استقبال با جهان در ژانر اين نويسندگان آثار شد باعث كه نگرشي با
پرويي يوساي بارگاس ماريو و مكزيكي فوئنتس كارلوس ميان اين در.كند بسياري فروش و شود
در دارند ، هم با نويسندهها اين آثار كه تفاوتهايي تمام وجود بانماندند بينصيب نيز
روايت و ميگيرند شكل نويسندهها موطن در داستانها اين اغلب:دارند اشتراك نقطه يك
.ميشوند
صد" انتشار از پس سال يك مكزيكي ، نويسنده ولپي ، خورخه.است كرده تغيير چيز همه حالا
و همسن مكزيكي نويسنده چند با نويسنده ايناست آمده دنيا به ماركز گارسيا "تنهايي سال
جديدي نسل - هراستي وينسنته و اورز الوي پالو ، آنخل پدرو پاديلا ، اينياتسيو - خودش سال
در.ندارد جذابيت برايشان "جادويي رئاليسم" ديگر كه دادهاند تشكيل را نويسندگان از
است ، گرفته شكل موطنشان از دور بسيار مكانهايي در اغلب نويسنده اين رمانهاي واقع ،
ويليام مان ، توماس مثل ديگري نويسندگان كنار در را ماركز گارسيا هم هنوز آنها اگرچه
"سنتشكن نسل" را خود نسل نويسنده سيوچند اين.ميدانند خود الگوي ملويل هرمان و فاكنر
را كشور اين بومي ادبيات صحنه كه را ادبياي قراردادهاي آنها كه مفهوم اين به مينامند ،
.شكستهاند كرده احاطه
حركت شيلي ، در.ميكنند دنبال را راه همين نيز جنوبي آمريكاي ديگر رماننويسهاي
".دونالدز مك" و "ماكوندو" واژه با بازي ناميدهاند ، "اوندو مك" را جوان نويسندگان
.است شده ترجمه زبان به 16 الان تا اسپانيايي زبان به ولپي "سور كينگ جستوجوي در" رمان
است ، هستهاي علوم در متبحر آلماني فيزيكدان چند زندگي دلهرهآور جاسوسي رمان اين موضوع
به را آلمان اسطوره و تاريخ رمان اين در ولپيآن از بعد و دوم جهاني جنگ سالهاي در
.است گذاشته نمايش به زيبايي
سال در اسپانيا ادبي جوايز معتبرترين از يكي دريافت با ولپي ميگويد ، هراستي وينسنته
.كرد معطوف خود به را جهاني معتبر ناشران نگاه "كينگسور جستوجوي در" كتاب خاطر به 1999
.رسيدهاند راه از مكزيك در جديدي نويسندگان فهميدند همه
كردهاند خلق كه ادبياتي نوع خاطر به را سنتشكن نسل اين آثار سالها طول در منتقدان ،
به را ، - مكزيكي نويسندگان خصوص به - نويسندگان اين آثار منتقدان.نگرفتهاند جدي چندان
يكي و ساله فوئنتس 73 كارلوس اما.نميدانند واقعي ميكنند انتخاب كه موضوعاتي نوع خاطر
آنها و است كرده ستايش را نويسندگان اين لاتين آمريكاي ادبيات شكوفايي نسل نويسندگان از
.است ناميده "خرد شكوفايي" عصر نويسندگان را
براي حرفي هيچ ديگر "جادويي رئاليسم" مورد در عملا همنسلاش نويسندگان ديگر و هراستي
هراستي.مينامند خود "ادبي پدربزرگهاي" را ماركز گارسيا و فوئنتس و ندارند گفتن
ايزابل و اسكوئيول ولائورا ميداند مكزيك ادبي والدين را جادويي رئاليسم نويسندگان
.ميداند ادبي ژانر اين ادامهدهندگان از را خود ، همنسل مكزيكي نويسندگان آلنده ،
از بعد ولپي ، .شدهاند آشنا هم با دانشگاه در اغلب "سنتشكن نسل" مكزيكي ، نويسندگان
همين با نيز پاديلا.شد منصوب پاريس در مكزيك فرهنگي وابسته عنوان به ادبي ، موفقيت
.لندن در عنوان
واقعيت ، و خيال ملغمه جادويي ، رئاليسم كه كرد اشاره است ، مانده مكزيك در كه پالو ، پدرو
كافكا فرانتس و هافمن اي.تي.اي مثل نويسندگاني.نميشود محدود لاتين آمريكاي به فقط
و او اگر حتي نميداند ، مرده را "جادويي رئاليسم" پالو.مينويسند ژانر همين در نيز
آنچه":ميگويد او.باشند نداشته روايتي نرم اين از استفاده به گرايشي ديگر دوستاناش
تقليل محض فرمول يك به را ادبيات كه كساني است ، جادويي رئاليسم مريدان ديكتاتوري مرده ،
".دادهاند
ميكند نابود را آمريكا خشونت
"اسپيلبرگ استيون" با گو و گفت يك گزيده
دگرگون حالام ميبينم را دست به اسلحه كودكان و ميروم راه خيابانها كوچه در وقتي
ميشود كشته انسان يك امروز ميكنم فكر خودم با ميشود
آزرم محسن:ترجمه
ندارد؟ دوست را او "گدار لوك ژان" كه كرده كار چه "اسپيلبرگ استيون"&
كه كرده شروع زماني را فيلمسازي.است مهمي كارگردان "گدار"نميدانم واقعا.نميدانم
ديگر زماني و بوده سينما عاشق زماني كه ميدانمنميدانستهاند را سينما معناي خيليها
آن حتينداشتهام او با بدي رفتار هيچ مطمئنام.كند نابود را سينما ميخواسته دلاش
انگار كه كرد رفتار جوري او اما.بود محترمانه كاملا رفتارم ديدم ، را او كه باري يك
.نميبيند مرا
اما !باشد بوده طور اين شايد نميدانم ، .نبوده حواساش حتما ميگفت دوستاناش از يكي
يا ميشناسد درست مرا نميدانم.نبيند مرا دارد دوست كه بود جوري نظرم به "گدار" رفتار
كه آنها همه.داشت دوستام حتما ميشناخت مرا اگر چون باشد ، گونه اين دارم شك اما نه
با را ديگري كس شايد بشناسد ، درست مرا نميكنم گمان نه ، دارند دوستام ميشناسند مرا
.است كرده صادر را حكم اين و گرفته اشتباه من
اميد از ديگر فيلمهايتان در.است شده تلخ و تار و تيره شما دنياي كه است سالي چند &
كردهايد؟ فيلمهايتان وارد را نگاه نوع اين چرا.نيست خبري محبت و
.است شده گونه اين دنيا همه بلكه نشده ، تلخ و تار و تيره من دنياي كه است اين واقعيت
.ندارد دوست را كس هيچ كس ، هيچ ميبينيد؟ محبت و اميد آيا.كنيد نگاه برتان و دور به
شهر از داشتم تنها و تك قبل مدتيميكند تلخي توليد همين و هستند خودشان فكر به همه
سواريام بدبختي هزار با كامل توقف.ايستاد حركت از سواريام راه ميان در.ميشدم خارج
مرا كار مفهوم كس هيچ.دادم تكان دست ديگر سواريهاي براي و كردم منتقل جاده گوشه به را
فرعي جاده آن از تا گذشت ساعتي چند.بفهمد نميخواست دلاش كس هيچ هم شايد يا نميفهميد
.رسيد من داد به و گذشت امدادرسان سواري يك بالاخره
به كشورها دادهايم اجازه و بردهايم بالا را خشونتاش ميزان چون شده ، تار و تيره دنيا
از گاهي.ميشود ديده وفور حد به خشونت آمريكا خودمان كشور در.كنند آغاز را جنگ سادگي
كودكان و ميروم راه خيابانها كوچه در وقتي.ميخورد بههم حالام خشونت همه اين ديدن
كشته انسان يك امروز ميكنم فكر خودم با.ميشود دگرگون حالام ميبينم را دست به اسلحه
از يكي شايد يا باشد ، كسي چه مقتول نيست معلوم و ميشود چكانده حتما ماشه اينميشود
.ميكند نابود را آمريكا خشونت.باشم من احتمالي مقتولهاي
را "اقليت گزارش" گرفتيد تصميم كه گذاشت شما روي تاثيري چه كردنها فكر و حرفها اين &
بسازيد؟
كه بود هشداري آن از ديگر بخشي اما برميگشت دغدغهها همين به فيلم از گوشهاي
را ما روزگار علم آيا.بدهيم آينده و علم سرسخت طرفداران به گروه بقيه با ميخواستيم
هرچه علم !نميكنم گمان ميسازد؟ ما براي را بهتر آيندهاي آيا ميكند؟ مناسبتر و بهتر
و بمبها داروها ، انواعميشوند نشانده سياه خاك به بيشتر انسانها ميكند پيشرفت
به چشم مدام كه آنها براي بود هشدار يك "اقليت گزارش".است علم پيشرفت نتيجه بدبختيها
كنيد فكر لحظه يك نيايد آينده كاش.ميكنند چاك را سينهشان و هستند آينده راه
محسوب مجرم و ميكنيد فكر شما.بپيوندند وقوع به ميافتد فيلم اين در كه اتفاقهايي
و بيايند تا منتظرند همه.داشت نخواهد خوشي خواب كس هيچ مطمئنام.است وحشتناك.ميشويد
.كنند دستگيرشان
او با كار نتيجه از.كند كار شما با داشته دوست كه گفته مصاحبهاي در "كروز تام" &
داريد؟ رضايت
دخيل بازيگر يك شدن ستاره در مهم عامل چند.نيست دشواري كار هاليوود در شدن ستاره
ميديدم را "تام" بازي وقت هر.بمانيد باقي ستاره كه است اين آن از مهمتر اماهستند
و ميكنند صحبت بيشتر دربارهاش بعد سالها كه است آنهايي از يكي او ميگفتم خودم به
ميدهد نقش به كه لعابي و رنگ.است درخشان نقشي جور همه در او.ميشود كشف بازياش شيوه
وقت هيچ تام كه شدم مطمئن ديدم را "بازبسته چشمان" كه زماني از.است فوقالعاده
يك فقط كروز تام.ميكند پيشرفت روز به روز هم بازياش و كرد نخواهد بازي بد فيلمهاي
كارگردانها با بايد جوري چه ميداند خوب كه هست هم فوقالعاده بازيگر يك نيست ستاره
كارشان نتيجه از كردهاند كار او با كه آنهايي همه ميدانم كه جا آن تا.بيايد كنار
.اوست براي اساسي برنده برگ يك اين و دارند رضايت
و آمريكا مطبوعات بار اينكرديد اكران دوباره را "تي.ئي" ،"اقليت گزارش" از پيش شما &
اين چرا ميكنيد فكر.كردند آن نثار را بيراههايي و بد و بردند حمله آن به منتقدان
افتاد؟ اتفاق
در ميترسم آن از هميشه من كه خشونتي.شدهاند روزمرگي دچار هفتهنامهها و روزنامهها
محبت و دوستي ديگر كه گفتهاند خشونت از قدر آن روزنامههااست شده نهادينه روزنامهها
دوست و دوستداشتن درس.است اميد و محبت درس "تي.ئي" اما كردهاند ، فراموش را اميد و
تا.بيفتد اتفاق اين ميكردم فكر.نشدم شگفتزده برخورد نحوه اين از راستاش.شدن داشته
.بود خواهد گونه همين روزگار نشود خشك خشونت ريشه كه زماني
سينما 4
سويلنت راز
(1973)سبز بيسكوييت
جواهريان نگار
- مترو" كمپاني آمريكا ، متحد ايالات محصول ،(سبز عدس / سويا خوراك) "سبز بيسكوييت"
رماني مبناي بر) گرينبرگ.ر استنلي:فيلمنامه فلايشر ، ريچارد:كارگردان ،"ماير - گلدن
هستن ، چارلتون:بازيگران مايرو ، فرد:تدوين كلاين ، ريچارد:فيلمبردار ،(هريسن هاري نوشته
پالاكلي ، پيترز ، براك كاتن ، جوزف كاندرز ، چاك رابينسن ، .گ ادوارد يانگ ، تيلر ، لي
.دقيقه ، 1973 رنگي ، 97.جنسن روي و بيسل ويت كيلپاتريك ، لينكلن هنري ، مايك يانگ ، استيون
& & &
حدود آنها جمعيت كه نيويورك شهر مردم.ميافتد اتفاق سال 2022 در سبز بيسكوييت داستان
"سويلنت" نام به عظيم كمپاني يك مصنوعي غذاهاي از عمده شكل به است نفر ميليون چهل
ارزان و قديمي آپارتماني در (هستن چارلتون) "تورن" نام به كارآگاهي.ميكنند استفاده
تورن.اوست پروندههاي تحقيق مسئول (رابينسنگ ادوارد) "رات سال" و ميكند زندگي قيمت
نام به ثروتمندي شخص قتل پرونده ميشود ، قتل پرونده يك به رسيدگي مسئول بين اين در
محافظش و بوده ترور يك شبيه بيشتر او قتل است معتقد تورن كه (كاتن جوزف) سيمونسن ويليام
آگاه تورن و سال كمكم بعد.است داده را قتل اين ترتيب (كاندرز چاك) "فيلدينگ تب"
براك) "هچز" حين همين در.است بوده سويلنت كمپاني مديران از قبلا سيمونسن كه ميشوند
پس پرونده تورن از تا ميگيرد قرار فشار تحت فرماندار سوي از است تورن مافوق كه (پيترز
ميگيرد قرار آنها حمله مورد بعد كمي و ميكند خودداري كار اين از تورن اما.شود گرفته
سيمونسن شخص و سويلنت كمپاني مورد در هولناكي راز به سال سرانجام.ميشود مجروح و
وجود با تورنميشود بستري كلينيك يك در خودش و ميگذارد تورن براي پيغامي و پيميبرد
را وحشتناك فاجعه اين و ميرود كمپاني به ميكند تهديد را او كه خطري و فراوان مشقت
.ميكند فاش نيز هچز براي و ميبيند
.آمد دنيا به نيويورك بروكلين در سال 1916 دسامبر هشتم فيلم ، كارگردان فلايشر ريچارد
تا بود فيلمسازياش كار آغاز كه سال 1944 از فلايشر.بود انيماتور يك پدرش "فلايشر مكس"
"شماره روي از قتل" فيلم در هم گذشته سال و ساخت سينمايي فيلم پنجاه تقريبا سال 1998
.كرد بازي خودش نقش در
را (والتديزني كمپاني محصول) "دريا زير فرسنگ هزار بيست" فيلم سال 1954 در فلايشر
زير صحنههاي در فيلم اين خلاقانه فيلمبرداري.گرفت قرار استقبال مورد هم بسيار كه ساخت
حضور و تاريخي داستان يك با (1958) "وايكينگها".ميرسد نظر به بديع و تازه هم هنوز آب
مطرح كننده سرگرم هاليوودي اثر يك عنوان به "كورتيس توني" و "داگلاس كرك" چون بازيگراني
شكاف" فيلم سال 1960 در او.كشيد تصوير به افسانهوار نگاهي با را فيلم اين فلايشر.شد
ساخته "بنهور" با مقايسه واسطه به كه ساخت را "باراباس" فيلم بعدش سال يك و "آينه در
و (محصول 1966) "شگفتانگيز سفر" فيلمنگرفت قرار استقبال مورد چندان "وايلر ويليام"
جاني" سال 1968 در فلايشر.شد ساخته سال 1967 در بود پرخرج موزيكال يك كه "دولتيل دكتر"
وجود با خوشساخت فيلم اينداشت واقعگرايانه سبكي و واقعي ماجرايي كه ساخت را "بوستن
.ميآمد نظر به مستند فيلمي "فوندا هنري" و "تونيكورتيس" بازي
سال در و بود ژاپن و آمريكا مشترك محصول كه ساخت را "!تورا !تورا !تورا" در 1970 او
اين كه كرد كارگرداني را "سويا خوراك / سبز بيسكوييت" و "است مرده رئيس" فيلم دو 1973
به بيشتر فيلم و ميروند پيش هم موازات به درام نوع دو اين و دارد درام نوع دو آخر فيلم
دور سياسي توطئه با قتل يك محور حول اول درام.است زده تكيه اجتماعي مستند يك فرمهاي
آن در بيخبري عين در مردم كه ميكند اشاره كمپاني در هولناك عمل يك به دومي و ميزند
.شدهاند غرق
سيما نقد
"شرح بدون" سريال از دوم برداشت
خنده هرشب
آشفته رضا
_ خود پختگي مراحل به روزها اين ميشود ، پخش سيما شبكه 3 از شب هر كه "شرح بدون" سريال
.است رسيده - بازيگري مقوله در خصوص به
آن داراي هنرمندي اگر و دارد را خود خاص ويژگيهاي طنز سريالهاي و فيلم در بازيگري
به نياز طنز و كمدي بازيگر.كند نقش ايفاي مواردي چنين در نبايد نباشد ، امتيازات
.دارد گونه كاريكاتور فيزيكي و اغراقآميز بمهاي و زير با صدايي منعطف ، ميميكهاي
حد در ويژگيها اين از "شرح بدون" تلويزيوني طنز مجموعه اصلي بازيگران تمامي خوشبختانه
چه تا كه برميگردد بازيگر خلاقيت به مرحله اين از پس.برخوردارند كافي و لازم
هيچ.بشود تماشاچي خنداندن باعث نهايت در و بدهد جولان دوربين مقابل بتواند اندازهاي
پيشي رقبايش ديگر از طنز مجموعه يك در بتواند اويسي فتحعلي روزي كه نميشد باورش كس
زيادي جدي و منفي نقشهاي در تاكنون كه اوبشود تبديل مثالزدني هنرمند يك به و بگيرد
آن براي و كند عمل بايد كمدي بازيگر يك كه ميكند عمل گونه آن بار اين است ، كرده بازي
فرد يك ويژگيهاي با زرد هفتهنامه مسئول مدير يك نقش تصويركردن پس از بتواند كه
رفتارهاي خاص ، كلامهاي تكيه تكرار با برآيد ، دوستداشتني حال عين در و شوخ سطحينگر ،
عام مخاطب نظر امروز كه ميرسد شيريني و لطيف بازي به فرد به منحصر ميميكهاي و تكراري
.است كرده جلب خود به را خاص و
هفتهنامه يك سردبير لباس در معمولي مردي نقش پس از زيركي و ظرافت با هم جعفري امير
تثبيت در خاص ميميكهاي و حركات و كلامها تكيه بر تاكيد با هم او.برميآيد پايين سطح
با قسمت هر در همين براي و كرده پرهيز يكنواختي از البته و است بوده كوشا نقش اين
جمع اين به تازه چند هر جم شفيعي.است داده بسط اثر كليت در را خود موقعيت نكتهسنجي
باسواد و شيك آدم يك نقش او.است گرفته عهده بر را متفاوتي و خاص نقش اما پيوسته خلاق
و ميشود تماشاچي خنداندن باعث ديگران با او ارتباطي تضاد حدي تا كه ميكند بازي را
نقابهاي با هم بصيري محمود.ميسازد فراهم نقش شدن برجسته براي را لازم زمينه همين ،
عقب قافله از موقع به بازيهاي زبل با و ميكند حك چهرهاش بر مدام كه گريان و خندان
او.است محكمتري و بيشتر ثبات دنبال به مجموعه ، در كارساز مهرهاي عنوان به و نميماند
ايجاد در گفتارش و رفتار با خاطر همين به و دارد جنبوجوش آبدارچي يك از فراتر
ستيزهجو و منتقد چهرهاي "منوچ" از و ميآيد بر كار عهده از خوبي به طنز موقعيتهاي
.مينمايد بينظير خود نوع در كه ميسازد پديدار
كاووسي آقاي با كلامي بستانهاي بده ايجاد با ناهيد خاله نقش ارائه در سعادت مريم
هر را فعالش حضور صورت هر در كه ميسازد پديدار را هيجانانگيزي و شاد لحظات (اويسي)
غوطهور شدن يكنواخت و كليشه در جنيدي فلامك.ميرساند اثبات به كوتاه دقايقي براي چند
امير.مينمايد بيمزه و لوس ديگر برخي براي و شيرين برخي براي هم حد همين در اما و است
مقابل جالبش كلامي لحن و باورش غيرقابل پيشگوييهاي با _ فروش روزنامه پسرك _ نوري
.ميكند لبريز خنده از را منتظر تماشاچي حضورش بار هر با و مينمايد موثر دوربين
حضورشان و شدهاند يكنواخت و كليشهاي كاملا رشيدي ليلي و صبايي بنفشهخواه ،
بهتر خلاقيت و بيشتر جنبوجوش با ميتوانستند اينها كاش واي...مينمايد عليالسويه
بازيها گردونه از كه نشود حس تماشاچي طرف از تا ميدادند سامان و سر خود نقشهاي به
را تماشاچي آييش فرهاد زيرنظر طنزآميز و كاريكاتورگونه بازيهاي مجموع در.شدهاند حذف
حس تماشاچي همين براي و ميگردد بر افراد صحيح انتخاب به اتفاق اين و ميدارد نگه راضي
خنده با و مينشيند كمدي كاملا برنامه يك پاي كوتاه دقايقي براي شب هر كه ميكند
تا ميماند منتظر همچنان مطمئنا و ميآيد فائق روزانه تلاش بيحوصلگيهاي و براسترسها
و بخندانند را او ديگران و جم شفيعي نصيري ، محمود جعفري ، امير اويسي ، فتحعلي ديگر شب يك
!باشد موفق مردم خنداندن در تلويزيون كه بود نخواهد اين از بهتر چيزي هيچ
شرعي ساعات
|
ساعت 13و11دقيقه :ظهر اذان
دقيقه و 36 ساعت 20 :مغرب اذان
ساعت 4و17 :فردا صبح اذان
دقيقه و 08 ساعت 6 :فردا آفتاب طلوع
|
|