نيويورك در سفيدي كاخ
است من هنوزاميد سينما
سينما 4
سيما نقد
دعا
شناسنامه

نيويورك در سفيدي كاخ
مركزي سينما اكران با همزمان بولوينكل و راكي ماجراهاي درباره
ارژنگ رضا
هجو به را آي بي اف جدي جنبه نقيضنما حال عين در و طنزآميز گونهاي به فيلم داستان
داد به تا ميشوند حال زمان راهي سال 1964ميلادي از شخصيتكارتوني دو كه آنجا ميكشدتا
برسند آي بي اف
موس _ گوزن يك پيش سالهانيستند ناآشنايي شخصيتهاي من همنسلان براي بولوينكل و راكي
در كه بودند كارتوني مجموعه قهرمانان (راكي) زبل خاكستري سنجاب يك و (بولوينكل) ابله
مجموعه.ميشد محسوب هفتاد دهه آمريكايي محبوب كارتونهاي از و بود شده ساخته هفتاد دهه
در و بدجنس شخصيتهاي _ ناتاشا و بادانف بوريس برابر قهرمان حيوان دو اين درگيريهاي
حساب به سرد جنگ زمان در شرق بلوك نشاندهنده ميتوانستند نوعي به كه احمقي حال عين
و هجوآميز داستانهايي مجموعه كه بود آورده پديد طنزآميز و ويژه فضايي _ بيايند
شايد كه ماجراهايي.ميشد تعريف بستر اين در بزرگترهايشان و كودكان براي دنبالهدار
سالها آن در اثر اين طراحي تفاوت اما.ميرسيدند نظر به پلوغ و شلوغ و بيسروته هم كمي
آن كودكان خاطره در متفاوت انيميشن يك بهعنوان (بولوينكل و راكي ماجراهاي) كه شد باعث
.بماند باقي نسل
& & &
آمريكا هفتاد دهه كميك طراحيهاي سياق و سبك با انيميشنهاي پخش زمان از بسيار ساليان
...و "ركسيو" "بولوينكل و راكي" ،"كلونداك گربه" ،"تاكسيدو تنسي" مثل كارهايي.ميگذرد
.نيست خاطرهانگيز چندان نسل اين نوجوان و كودك براي نامها اين
اين از كارهايي...و "عسل زنبور هاچ" ،"شجاع پسر" ،"فوتباليستها" چون كارهايي پخش
بلكه ندارند ، اورژينالي و خاص ويژگي چندان انيميشن طراحي و ساخت لحاظ به تنها نه كه دست
اشتهاي و بصري سليقه هستند ، تشبيه اسباببازي ساخت كارخانه يك توليدات به بالا دست
ذكر اين از گذشته.است داده تنزل سخيفي بسيار سطح به را فعلي نوجوان و كودك نسل تصويري
ماجراهاي" فيلم نگارنده كه نيست فايده از خالي نكته اين يادآوري فرهنگي كوتاه مصيبت
شايد مجموع در كه ميديدم شهر سينماي سالنهاي از يكي در حالي در را "بولوينكل و راكي
.شهر مركز در سينما سالن يك هم آن و داشتند حضور سالن در نفر هفت يا شش
& & &
اثر يك فيلم ،"بولوينكل و راكي ماجراهاي" به باشيم داشته نگاهي نيست بد پيشينه اين با
"دونيرو رابرت" و "روسو رنه" همچون مطرحي بازيگران از آنكه ضمن است ، سرگرمكننده صرفا
.هست هم تعجببرانگيز حال هر به كه شده استفاده فيلم در هم
هجو به را آي ، افبي جدي جنبه نقيضنما حال عين در و طنزآميز گونهاي به فيلم داستان
به تا ميشوند حال زمان راهي ميلادي (1964) سال از كارتوني شخصيت دو كه آنجا تا.ميكشد
سنجاب يك و !شرافتمند حال عين در و احمق موس گوزن يك برخورد تناقض!برسند آي بي اف داد
يك با قهرمان حيوان شخصيت دو اين همكاري و امروز تكنولوژي سراسر دنياي با خاكستري پرنده
مردم همه تا است شكلگيري حال در كه توطئهاي با مقابله جهت در بيآي اف سمپاتي مامور
ميدهد روي اتفاقاتي ميان اين در.است ماجرا همه بشوند ، تبديل نباتي موجوداتي به آمريكا
ماجراهايي درگير را بيننده تصوير در چه و كلام در چه هجو و طنز چاشني با همراه كه
مدد به كه غيرممكن دنياي با بيننده كه آنجا تا ميكند بامزه حال عين در و غيرمحتمل
شدن روشن با دارد انتظار كه ميشود مانوس چنان شده ، گسترده برابرش در سينما جادوي
!ببيند اطرافش در را مشابه كارتوني موجود چند يا بولوينكل و راكي سالن چراغهاي
& & &
يك همدم او دارد ، هم پرواز جادويي قدرت كه است شيطان و زبل خاكستري سنجاب يك "راكي"
است حماقت و بيعرضگي واقعي مجسمه واقع در كه "بولوينكل" نام به كودن و بزرگ موس گوزن
.ميشود
چند در چه و فيلم ابتداي در چه دو اين كارتوني مجموعه دوبعدي و قديمي نسخه طراحيهاي
براي مناسب زمينهسازي قديميتر ، بينندگان براي نوستالژيك جنبه داشتن ضمن اثر ديگر جاي
اين است ، كار ديگر بخشهاي در كامپيوتري بعدي سه نمونههاي به شخصيتها اين تبديل
مثال بهعنوان.است رفته كار به بسيار ظرافت با فيلم سراسر در بار چندين تبديل فرآيند
وقفه هيچگونه بدون.ميكند دنبال دوبعدي فضايي در را دوربين حركت كه حالي در بيننده
.ميرسد كامپيوتري بعدي سه انيميشن تلفيق با همراه زنده فضاي به زماني
مختلف گونههاي تلفيق يا انيميشن + زنده سينماي تلفيقي آثار _ آثار گونه اين در
كار از رفته شسته حرفهاي عبارتي به و كمنقص كار تا ميگردد باعث آنچه _ پويانمايي
اين كه است پويانمايي بخش كارگردان يا زنده بخش كارگردان حرفهاي مهارت دربيايد ،
.است تحسينبرانگيز "بولوينكل و راكي ماجراهاي" سينمايي نسخه در هماهنگي
& & &
ميدهد ، ارائه را هجو به آميخته طنزي نيز موقعيت طنز و كلامي شوخيهاي لحاظ به فيلم
.نباشد خوشايند بينندگان همه براي شايد طنز اينگونه البته
را او آي بي اف مامور از دفاع جاي به مدافع وكيل بهعنوان "بولوينكل" وقتي مثال بهطور
نيويورك در سفيد كاخ به ميخواهد كه ميگويد سفيد كاخ مامور به وقتي يا ميكند ، محكوم
!است واشنگتن در سفيد كاخ كه بفهمد نميتواند هم او اصرار با حتي و برود
بي اف مامور كه جايي مثلا ميشود ، مبدل هم كنايه و طعنه به حتي كلامي طنز نوع اين گاه
است ، ماموريت نتيجه است مهم آنچه و نيست سال 1964 ديگر كه ميگويد بولوينكل و راكي به آي
در واقع در!نيست شرافتمندانه كار اين و هستيم قهرمان ما كه ميگويند قطعيت با دو آن
يك كه جايي در مثال ، بهعنوان ميشود خوانده چالش به هم اخلاق هجوآلود طنز اين سايه
كامپيوتري شخصيتهاي تجزيه جهت وسيلهاي كه باهوش دختربچهاي توسط كارتوني شخصيت
رو فانتزي سينماي دنياي در كودكانه معصوميت نام به چيزي ديگر گويي ميشود ، ساختهتجزيه
انتظار يك جز هجوآميز دنياي اين در نيز (عشق) كه همانگونه است ، باختن رنگ به
اف سمپاتي مامور يك به زندانبان پليس يك حماقت به آميخته عشق مانند نيست ، سادهلوحانه
!آي بي
است من هنوزاميد سينما
گدار لوك ژان با گفتوگويي
را جوان يك فيلم داشتيم دوست را چيز همه ما شناختم را سينما كايهدو من كه دورهاي در
داشتيم دوست پير يك فيلم مثل
فخرطاولي كوروش:مترجم
گدار ، لوك - ژان اصلي سوژه پس اين از ميكنند همهفكر ،"سينما تاريخ" از بعد:اكسپرس &
.است خاطراتش
ملويل ، ] ماري - آن.ميشود فراموشي و حافظه ضعف دچار آدم سن ، افزايش با:گدار لوك - ژان
تا اينكه براي.شدهام آلزايمر دچار ميگويد من به [است سينماگر هم خودش كه او همسر
سال ، و سن اين در.درميآورد باگزباني شبيه حركاتي او بياورم ، زبان به را اسمي ميخواهم
را خاطراتم حتي ميتوانم من.بكاوم را گذشته اينكه فرصت و دارم زيادي خيلي خاطرات من
.ميشود گران خيلي البته كه كنم فيلم
پنجاه هم "سينما كايهدو" مجله شد ، اكران "عشق ستايش در" فيلم كه زماني در دقيقا &
دارد؟ مفهومي شما براي اين.گرفت جشن را سالگياش
.ميخوانم را آن هنوز وظيفه طبق بر من
علاقه؟ واسطه به طور همين و &
شناختم ، را سينما كايهدو من كه دورهاي در...چرا خودم براي علاقه و دلسوزي خاطر به
داشتن دوست.داشتيم دوست پير يك فيلم مثل را جوان يك فيلم.داشتيم دوست را چيز همه ما
فيلم بود ، طبيعي جواني مثل كه احساس همان شدن زنده اميد با من هنوز كه بود چنان آن ما
[تروفو] فرانسوا با من مشترك نقطه اين.است زنده من در هنوز اميدواري احساس اين.ميبينم
در كه فيلمهايي ميكرديم ، حمايت "دوم درجه" به موسوم فيلمهاي برخي از ما:بود هم
فوربر فيلمهاي مثل.ميكرديم مشاهده زندهاي و تازه چيز يك ميديديم ، جرقهاي آنها
حكم دختركان" يا تامار تيلدا بازي با "سرخ فرشته" من.نورمن - دانيل ژاك يا شاربونو
ضعفهاي ما.دوپويي كلودين... داشت ، دوست خيلي فرانسوا كه دختري بازي با "ميرانند
(Guitry) گوييتري ساشا.ميديديم را دوپويي كلودين چون ميگرفتيم ، ناديده را كارگرداني
...بود هم
...كرد مطرح سينما كايهدو هم را او كه &
چهار ناميدم ، "نفره چهار گروه" اعضاي من كه كساني مثل درست.بله سينماگر عنوان به
آنها.دوراس گوييتري ، كوكتو ، پاينول ، :گرفتند كار به نقد عليه را سينما كه نويسندهاي
از وقتي آدم":برسون روبر قول بهبگذرند آن از نتوانستند گاه هيچ و شدند سينما وارد
كه ميشناسم را نفر يك فقط من "برود ديگري جاي نميتواند ديگر ميآيد ، سينما خيابان
اگر بود فوقالعاده فيلمهايشرگامي موريس:كرد رها را آن سينما با كار حين در
و ضميمه ساعت دويست موجود ، فيلم ساعت شش به دهم ، ادامه را "سينما تاريخ" ميتوانستم
.رگامي موريس سينمايي ترك يا دوپويي كلودين موارد مثل.ميكردم اضافه پانويس
...علاقهمنديد سينما "كوچك آدمهاي" به شما &
استفاده اينجا در خانه استعاره از هميشه من.ندارم خاصي طبقهبندي زمينه اين در من
ما بقيه دارد ، سوم طبقه در اتاقه فوقالعاده 20 آپارتمان يك گريفيث من نظر از.ميكنم
.است سينما خانه اين.نميكنند فرقي هم با كه داريم اتاق يك كدام هر اول طبقه در
.دارد اتاق يك هم شاربونو نوربر پس &
.ندارد جا مردم همه براي هميشهاست افراد پذيرش مراكز مثل خانه اين.داشت زماني يك
."برگمانوراما" عنوان با نوشتيد هم بلندي مقاله ،"دوميها درجه" از دفاع با همزمان شما &
نگاه او به بالا از ما.ميكشيديم خجالت بابت اين از و بوديم نكرده كشفاش ما:برگمن
،"تشنگي" ،"زندان"] شد اكران برگمن فيلمهاي اولين وقتي.كوچكمان قد بالاي از.ميكرديم
فرانسوا.كرديم كشف مونيكا با را او مانديديم را كدام هيچ ما ،["تابستاني بازيهاي"
را برگمن زودتر كه بابت اين از ما.گذاشت "ضربه چهارصد" در را مونيكا از عكسي يك
.داد رخ برايمان "من عشق هيروشيما" مورد در اتفاق همين بوديم ، ناراحت بوديم ، نفهميده
روز يكبودم نكرده حس را آنتونيوني نوآوري من.كرديم كشف دير را آنتونيوني كه طور همين
مسابقه در را "متاهل زن" خودم من ;ديدم بود ، مسابقه بخش در كه را "سرخ كوير" ونيز ، در
مصاحبه آنتونيوني با كه بود آنجا.بود بيارزش من فيلم ،"سرخ كوير" جلوي چقدر و داشتم
.كردم
.ميشود محسوب هم مرجع يك شما نام مثل همچنين سينما كايهدو &
كه اي اميدواري از نوع و سليقه و ذوق نوع بلكه باشم مرجع ، نبايد هم من قديمي ، مرجع يك
"نو موج" مورد در.است اثرگذار هنوز اسم البته.باشد مرجع ميتواند داشت ، وجود سينما به
La "سينما نشريه" با را سينما ما:كرد توجه آن به بايد كه دارد وجود خاص خيلي چيز يك
اما كرديم ، كشف داشت ، قرار اوريول ژرژ ژان هدايت تحت كه ، ((Revue du Cinema
توزيع چون ببينيم ، ميشد ، معرفي "سينما نشريه" در كه را فيلمهايي نميتوانستيم
شد تبديل باور يك به كم كم اين.بود ناديدني سينمايي ترتيب اين به خوب سينماي.نميشدند
به زيرا.ميدهد نشان را نامرييها نقاشي ، مثل سينما ، :كرد پيدا تحول تئوري يك به و
كه حالي در.نبودند جالب مردم براي صامت فيلمهاي.نبود يافتني دست برايمان فيزيكي صورت
متولد فردي عنوان به كه دريافتهام اخيرا من.ميشدند اكران ناطق فيلمهاي موازات به
[بود ناطق فيلم آغاز سال 1930] بودند ديده صامت فيلم فقط تولدم از قبل مادرم و پدر 1930 ،
تا.ميرفتيم سينما به يكشنبهها همه مثل ما.نداشت وجود واقعا سينما آنها براي.
ديگر ، عبارت به.يافتم دست نميديدم ، سينما در آنچه به "سينما نشريه" با من اينكه
.ميديدم را ناديدني
منتقد؟ و &
ريوت.ميزديم خوبي حرفهاي مريض فيلمهاي درباره ما.دارد پزشك به شباهتي منتقد
فيلم بر او نقد در ".است بد چون است ، خوب فيلم اين":نوشت بار يك حتي (Rivette)
ديده فلسفي چيز يك هيچ اين در اما است ، هيچ واقعا فيلم اين":ميخوانيم "مونپارناس 19"
".ميشود
با متناسب يا نميشود فوقالعاده فيلمشان استعداد ، با آدمهاي كه است چگونه &
نميشوند؟ مطرح استعدادشان
يا "ششم حس" مثلا آمريكايي ، متوسط فيلم يكدارد بستگي فيلم توزيع و توليد به اين
خاطر به اما ،نميارزد هم وايلر ويليام متوسط فيلم يك اندازه به ،"آمريكايي زيباي"
.ميشود مطرح توزيع
است؟ طور همين هم فرانسه در &
چارچوب در كه دارند سيستمي يك چيزها بعضي القاي براي آمريكاييها.است كمتر فرانسه در
ناديده نبايد نيز را تهيهكننده نقش.ميشود برقرار خاصي موضوع يك سر بر تفاهم نوعي آن
ميكرد ، كار كازان اليا با وقتي مثلا او.داشت اعتقاد سينما به ماير لوئيس مثلا.گرفت
.ميشد بزرگي فيلم همكاري حاصل حتما
داريد؟ تهيهكنندگانتان از خوبي خاطرات شما &
.داشتهام خوبي شخصي روابط غيردوست ، چه و دوست چه تهيهكنندگانام با من
؟...ميناميد هاليوودي را آن شما كه فيلمي ساختيد ، را "تحقير" فيلم كه وقتي حتي &
پونتي كارلو از گرفتم ، جايزه ونيز در وقتي اما.نبود خوب روابطمان فيلم آن در نه
هرگز شايد پونتي كارلو بدون فليني كه گفتم من.گفتم خوب [فيلم مشترك تهيهكننده]
.بسازد را "جاده" نميتوانست
مشهودتر تهيهكننده نقش متحده ايالات در "نكردي؟ اغراق اندكي":گفت من به بعدا فليني
اصلا ،"پاريس در آمريكايي يك" تهيهكننده فريد ، آرتور بدون آمريكايي موزيكال كمدي.است
.باشد داشته وجود نميتوانست
سينما 4
(1966) سرباز يك پدر
پسر يا پدر
جواهريان نگار
جاي به گذشته هفته.افتاد تعويق به هفته يك سينما 4 برنامه از "سرباز يك پدر" فيلم پخش
يك با فيلم اين اميدواريم حال هر به.شد پخش "فلايشر ريچارد) "سبز بيسكويت" فيلم ، اين
.درآيد نمايش به تاخير هفته
& & &
سرباز يك پدر &
لف:فيلمبردار.چخيتزه روزه جتني ، شوليكوژ:فيلمنامه نويسندگان.چخيتزه روزه:كارگردان
ولاديمير ازكاريادزه ، سرگئي:بازيگران.ابسه چستيس سولخان:موسيقي سازنده.سخوف
.نظروف.آ پريوالتاسف ،
.دقيقه سفيد830 و سياه.گرجستان.محصول 1966
همين در و ميرود او جستوجوي به.است بيخبر جنگ زمان در پسرش وضعيت از كه پيرمردي
داستان خلاصه اين.ميكند پيدا زندگي به تازهاي ديد و ميشود آشنا سربازاني با بين
.است "سرباز يك پدر" فيلم
تحولات و يخ ذوب دوره تاثيرات اثر بر شوروي جماهير اتحاد سينماي مورد در گذشته هفته
روزه) فيلم اين كارگردان جايگاه و گرجستان سينماي مكتب مورد در و گفتيم سخن شده حاصل
يعني _ سالها همين در.گفتيم سخن رئاليسم شيوه در غرق كارگردان يك بهعنوان (چخيتزه
.است داشته شوروي سينماي در مهمي بسيار نقش مسكو _ و 1970 دهه1960
سال 1960 از.داشتند ملي واقعيتهاي در ريشه كه آمد وجود به فيلمهايي دوران اين در
نيز از 1963 و كردند برگزار فيلمنامهنويسان براي كلاسهايي مسكو فيلم آموزش موسسههاي
.پرداختند آموزش به موسسهها اين در بزرگي اساتيد و شد برگزار كارگردانان براي كلاسهايي
رايزمن ، آنها شاگردان بعد و داوژنكو تراوبرگ ، آيزنشتاين ، پودوفكين ، :چون معتبري اساتيد
وجود به خلاق هنرمندان براي خوبي بسيار شرايط مساعد فرهنگي فضاي اين.گراسيمف و ساوچنكو
،(يخي ، 1958 قلب افسانه) الدرشنگلايا چون كردهاي تحصيل فيلمسازان ترتيب بدين.آورد
آندري و (حاره ، 1963 گرماهاي) شپيكو لاريسا ،(پامير ، 1963 فرزندان) موتيل ولاديمير
فيلمهاي در كه مواردي از يكي.كردند ساختن فيلم به شروع (معلم ، 1965 اولين) كويخالفسكي
فاقد مركزي آسياي دوره اين در چون.است لوكيشن و دكور ساختن ميكند ، توجه جلب دوره اين
.بود سينمايي تكنسينهاي و دكور
نيز ارمنستان و گرجستان سينماي بر مختلف طرق به مسكو در آموزشديده كارگردانان همين
آرماندهاناريان مانند خلاق هنرمندان از نو موجي فاصله اين در و گذاشتند تاثير
باغدات و (آودو ، 1966 اتومبيل و ;مستخدم و ارباب) كيوسايان دميتر ،(، 1961Tejvejilk)
برجستهاي شخصيت.كردند كار به شروع (پاييز ، 1977 خورشيد و ;سبز ، 1973 انگور) هوانسيان
فيلمهاي با آغاز در او.است "دولتيان فرونز" كرد ، ياد او از ميتوان دوره اين در كه
نحوي به او آثار.شد شناخته (1972) "ايروان روزهاي وقايعنگاري" و (1965) "منم سلام ، "
كه مضاميني به خاصي شيوه به و ميآمد ، بيرون ارمنستان تاريخ و فرهنگ دل از خلاقانه
.ميپرداخت ميشد ، تلقي ممنوعه همچنان
;پدر 1972 ;هستيم 1969 كوهها ما ;مثلث ، 1967) چون آثاري با "ماليان" دوره همين در
طرز بهبودند همراه تراژيك جديتي با فيلمها و ميپرداخت فيلمسازي به (، 1977Nahapet
در بيترديد.بودند شبيه هم به مختلف شيوههاي با هرچند كارگردان اين فيلمهاي عجيبي
آرتاواز" يعني است ، "فاصله با تدوين" خاصاش نظريه كه كارگرداني به ميرسيم دوره همين
.(فصول 1972 هارا 1969 ، آغاز 1967 ، ) چون آثاري با "پلشيان
يا "نووا سايات" به ميتوان او آثار از كه بود "پاراجانف سرگي" دوره اين ديگر فيلمساز
.كرد اشاره 1988"غريب عاشق" 1984 ،"سورام قلعه افسانه" 1968 ،"انار رنگ" همان
.داد قرار خود تاثير تحت را متعددي فيلمسازان شوروي جماهير اتحاديه سراسر در "پاراجانف"
از.است شكسته هم در فيلمهايش در را زيباشناسانه و قومي معيارهاي تمام عجيب طرزي به او
هم و توليد وضعيت نظر از هم خود شكل مناسبترين به جمهوريها اين سينماي سالهاي 1970
.گرفت شكل مركزي آسياي در "نو موج" دوره همزمان و رسيد مخاطب جلب نظر از
سيما نقد
"ماه و خورشيد" سريال به نگاهي
هميشگي بيراهه همان
آشفته رضا
و پخش تهران شبكه از ساعت 19 جمعهها كه است فيلم سيما توليدات از "ماه و خورشيد"
.ميشود تكرار ساعت 23 شبها چهارشنبه
و انسانها با ارتباط در عشق اين و ميپردازد عام معناي در "عشق" موضوع به سريال اين
و ميداشتند حوصله كمي فيلمنامهنويسان اگر.ميشود متجلي مكان و اشيا با انسان ارتباط
نميماندند غافل علي روابط از گذشته زمان به مربوط سكانسهاي نگارش در فراوان دقت با
انديشمندانه چالش به را ذهنيتها مخاطب با ارتباط در ميتوانست بهتر امروز خورشيد و ماه
اشاره آن شخصيتپردازي و شده حساب فصلبنديهاي به ميتوان فقط حد اين در اما.بكشاند
.است توجه جالب قابل كه كرد
عاشقانهاي ماجراي درگير آنها فرزندان حالا و همديگرند رقيب مرد دو خورشيد و ماه در
عهده از كه آن براي سارا پدر.داشت نخواهند آن به نسبت دلخوشي چندان والدينشان كه هستند
خورشيد اما.بفروشد را خورشيد رستوران كه ميبيند اين در را چاره برآيد ، كلانش بدهيهاي
حراج به را گذشتهاش كه نميپذيرد شرايطي هيچ تحت كه دارد مكان اين از بزرگي خاطرات
داده سامان و سر رستوران اين به زيادي گرفتاريهاي با گذشته در كه او...تا بگذارند
...و كنند فرض ناديده را گذشتهاش بخواهند فرزندانشان كه است باور غيرقابل برايش امروز
دو هر كه است انسان به عشق و مكان به عشق غيرمستقيم مقايسه در هم فيلمنامه زيبايي
وطن كه فرضيه اين براي ميشود محملي "رستوران".ميكنند پيدا معنا يكسان طور به تقريبا
مكان اين از آنها خاطرات تمام كه ميگيرد قرار آدمهايش دوستي و عشق مورد زماني هم
از را (خورشيد شوهر) يونس كه برميآيند درصدد نويسندگان كه زماني اما.باشد پاكنشدني
زندگياش آباداني پس از هم تنهايي به او كه بگويند تا كنند حذف خورشيد زندگي داستان
.كردهاند عمل تحقيق بدون و معمولي خيلي متاسفانه و رفته بيراهه به صددرصد است ، برآمده
و ميروند لو كمونيستها ميكنند ، درگير كمونيست و تودهاي چند با را يونسي نويسندگان
را يونس اتفاق اين از انتقامگرفتن براي حزب حالا.ميشوند دستگير شهرباني ماموران توسط
قرار هم اگر نميگيرد ، خود به واقعي شكل شخصيتي و اتفاق هيچ فصل ، اين در.ميكند ناپديد
استناد آويزان و كلفت سبيل تا چند به كه اين كنيم ، داستان وارد را تودهايها كه است
بود ، خواهد معمول نيز و مضحك برخورد و رفتهايم اشتباه به را مسير تقريبا كنيم
مضمون لحاظ به را اثر يكدستي لااقل ميتوانستيم ماجراها شدن سياسي از پرهيز با بنابراين
از چون است شده تنيده خوبي به اثر كليت در خورشيد پدر و يونس عموي مرگ مثلا.بكنيم حفظ
به يونس خروج اما.ميكند مخالفت يونس و خورشيد وصلت و ازدواج با مشكين عمو هم ابتدا
!مينمايد غيرممكن سياسي دلايل
تا دور گذشته از مكان اين و ميگذرد رستوران در عموما اصلي ماجراهاي كه جا آن از
بوده موفق صحنه طراح امر ظاهر در ;است شده طراحي دوربين جلوي مختلف فصلهاي در امروز
به اشيا چيدن نحوه حال عين در و اشيا و ديوار رنگهاي تناليته در تغيير با چون است ،
صحنهها اين خلق در هم نورپرداز و تصويربردار البته.است داده عيني شكل زمان گذشت
عيني شكل تا پرداختهاند صحنه طراحي ياري به خوشبختانه و نبودهاند زحمت و بيتلاش
آن بر را خود سعي تمام هم كارگردان.كند جلوه منطقي زماني تغييرات به توجه با نماها
بروز دوربين مقابل در را طبيعي و منطقي رفتارهاي بازيگرانش معمول حد در كه است داشته
از بقيه و اويسي فتحعلي جعفرزاده ، مينا.باشد داشته واقعگرايانه شكل چيز همه تا دهند
غيرمنطقي و زايد رفتاري نتيجه در و كردهاند تبعيت خوبي به بازيها در تكنيكي نكته اين
اما است بوده موفق شنيداري و بصري عناصر از استفاده در كارگردان بنابراين نميكند ، جلوه
فاحش اشتباههاي همانا است شده كارش نرسيدن نظر به مهم باعث و ميگيرد را گريبانش چه آن
سريال اين درباره ميشد بهتري كلمات با الان بود ، شده رجوع و رفع اگر كه است فيلمنامه
!گفت حديث و حرف
دعا
است كار چه بهشت با را تو جوينده و است خار عارفان چشم در بهشت كل الهي
انصاري عبداله خواجه
ارزيدم تو صحبت كه بس اينم نازيدم يادتو به چند يك الهي
انصاري عبدالله خواجه
شناسنامه
شرعي ساعات
|
ساعت 13و10دقيقه :ظهر اذان
دقيقه و 23 ساعت 20 :مغرب اذان
ساعت 4و34 :فردا صبح اذان
دقيقه و 18 ساعت 6 :فردا آفتاب طلوع
|
|