خير؟ يا آري موقت ازدواج
كتيبه
ميآورد عمر طول ازدواج
زنان دانستنيهاي
خير؟ يا آري موقت ازدواج
و مراسم از خانوادهها توقع نهايت در و گراني تورم ، بيكاري ، مسكن ، مشكل بالا ، مخارج
است كرده مواجه بحران يك با را امروزي جوانان همه دائم ازدواج و رسوم
محسوب جوانان براي واجب امري جامعه كنوني شرايط با موقت ازدواج":ميگويند عدهاي
ازدواج":كه دارند اعتقاد گروهي."حرام به ارتكاب از جلوگيري براي است عاملي و ميشود
".درآيد كار از موفق ميتواند قانوني روش به خانوادهها توجيه و فرهنگي زمينه با موقت
نوعي را آن بلكه نميدانند موجود مشكلات براي راهحلي را موقت ازدواج ديگر دسته
سرگردانند ميان اين در كساني و ميكنند نفياش و ميدانند ديگر مشكلات بر مشكلافزايي
بد؟ يا است خوب موقت ازدواج آيا كه
شايد.ميگذرد سال صدها شد خوانده بار اولين براي موقت ازدواج خطبه كه زماني از
براي را موقت ازدواج ضرورت كه بود دوران آن زنان بودن بيپناه و اسلام صدر جنگهاي
زمينه اين در بعدها.آورد وجود به اسلام شريعت و قانون چارچوب در فساد از جلوگيري
.كرد تغيير حدي تا جامعه روز شرايط به توجه با كه شد وضع قوانيني
بحثي با بزني ورق را آنها پراكنده صفحات و بگردي را روزنامهها آرشيو اگر روزها اين
به ديگر زماني در و گوشزد زماني كه موضوعي.ميشوي روبهرو تكراري داستاني و قديمي
مسائل لابهلاي از موضوع اين دوباره روزها اين كه ميرسد نظر به.ميشود سپرده فراموشي
عفاف خانههاي بحث كه زماني از خصوص به.ميكند نظاره را بيرون و كشيده سرك اجتماعي
ساماندهي هدف با كه طرح اين.داشت همراه به خود با را مخالفي و موافق نظرات شد ، مطرح
مردم حتي و اجتماعي مسائل كارشناسان ديني ، فقهاي تا شد باعث گرديد مطرح خياباني زنان
.بپردازند بحث به آن خصوص در بازار و كوچه
جامعه عرف كه است حالي در اين و كردند صحبت موافقتش در ديگر عدهاي و مخالفت در عدهاي
.ميكنند صحبت هم با آن صدق يا و نفي در سرگردان مردم و نپذيرفته را آن هنوز
رعايت آن واقعي چارچوب در موقت ازدواج اگر كه است معتقد دانشجو و ساله دانا ، 24 زهره
فقط هم آن ندارد را زندگي كشيدن دوش به توانايي مرد كه گيرد صورت زماني صرفا و شود
.باشد مشكلساز نميتواند همسر بدون زنان و مردان براي
واسطه به":است آمده چنين نكاح احكام باب مقدمه در ،(ره) خميني امام حضرت رساله در
است آن دايم عقد.غيردائم و دائم.است قسم دو بر آن ، و ميشود حلال مرد به زن ازدواج ،
و ميگويند دائمه ميكنند ، عقد قسم اين به كه را زني و نشود معين آن در زناشويي مدت كه
يك ساعت ، يك مدت به را زن مثلا.شود معين آن ، در زناشويي مدت كه است آن غيردائم ، عقد
".مينامند صيغه و متعه كنند ، عقد قسم اين به كه را زني و كنند عقد بيشتر و يكسال روز ،
هنوز كه تفاوتهاست همين خاطر به شايد دارد ، وجود موقت و دائم عقد بين تفاوتهايي اما
سنت يك بهعنوان موقت ازدواج.است نكرده پيدا را خود واقعي جايگاه جامعه در موقت عقد
در دادهاند دست از را همسرشان مختلف دلايل به كه زناني و مردان بين در قديم از اسلامي
كه شد شروع آنجا از موقت ازدواج درباره اخير مباحث اما.است داشته رواج محدود مقياسي
بيسرپرست ، زنان همانند ميگرفت بر در را جامعه مردم از گستردهاي طيف عفاف خانههاي طرح
زنانشان كه مرداني محصلان ، و دانشجويان باشند ، مردي دائمي همسر نميخواهند كه زناني
...و دائمالسفر افراد دارند ، مدت طولاني بيماري قبيل از مشكلاتي
همان اين و باشد داشته قبول نميتواند را چيزي چنين ايراني امروز خانواده حال اين با
گروهي.ندارند مثبتي ديده مسايل گونه اين به عمومي افكار كه ميكند تداعي را عرف واژه
استوار و محكم قانوني مواضع نداشتن خاطر به جامعه در موقت ازدواج سرگرداني كه معتقدند
.است آن در
تكيه ديوار به دست به پرونده است ، ايستاده تنها زني خانواده دادگاه پرازدحام سالن در
و ميآيم كه است سال چهار.بودم عروس روز فقط 40":ميگويد دوخته چشم سقف به و داده
شهرستان در مادرش خانه به برد مرا شوهرم روز يك كه شد شروع آنجا از ماجرا راستش ;ميروم
ديدم.برگشتم خانهام به نشد او از خبري هيچ كه روز چند از بعد.برگردم تا بمان گفت و
"صيغه" زن آن.است ميان در ديگري زن پاي كه شدم متوجه هم بعد فروخته ، و برده را طلاهايم
براي هم حالا دادم رضايت و انداختند زندان به را او دادگاه ، به كردم شكايت.بود شوهرم
آيندهام تمامباشم عروس روز بايد 40 كه كردم گناهي چه مگر.ميآيم مهريهام گرفتن
چيز همه و است نفقه و ارث نبودن موقت ازدواج در مطرح اشكالات از ديگر يكي ".شد سياه
گفته به.ميشود محسوب موقت ازدواج اصلي اركان جزو مهريه اما.است طرفين توافق به منوط
موجب موقت ازدواج در آن عدم و است صيغه اصلي جزء مهريه خانواده دادگاه قضات از يكي
چنين مهر درباره مدني قانون ماده 1095 در كه باشد ، طرفين توافق با اگر حتي است آن ابطال
".است بطلان موجب عقد ، در مهر عدم منقطع ، نكاح در":است آمده
شده وضع كه قانوني با است معتقد خانواده دادگاه قضات از يكي كه است حالي در اين
در كه اصلي آن 12 برطبق":ميگويد وي.است شده برداشته مورد اين در مثبتي قدمهاي
اول همسر اجازه بدون مرد ميرسد ، امضا به مرد و زن ميان دائم ازدواج هنگام عقدنامه
عقد اگر و ميشود غيردائم و دائم عقد شامل اين و كند اختيار دومي همسر نميتواند
و ميشود مواجه قانوني پيگرد با اول همسر شكايت پي در باشد شده ثبت محلي در غيردائم
".ميشود اعلام باطل دوم ازدواج
كه صورت بدين.است پسر و دختر و مرد ، و زن صيغه ميان تفاوت شده مطرح مسايل ديگر از اما
كردن جاري با طرفين و نيست نياز مورد ولي رضايت و شهادت مرد ، و زن بين موقت ازدواج در
و دختر غيردائم يا دائم عقد خطبه در كه صورتي در.باشند محرم هم به ميتوانند خطبه اين
.است لازم شرع حاكم يا و پدربزرگ و برادر پدر ، از اعم دختر ولي رضايت و شهادت پسر
و است مسئلهساز موضوعي موقت ازدواج زمان بودن كوتاه كه معتقدند عدهاي ديگر سوي از
نيز ساله ، مازيني 30 علي.شود گرفته نظر در سال الي 4 بايد 3 موقت ازدواج مدت حداقل
داشته سنگيني منفي بار ميتواند لذتجويي و هوسراني جهت از موقت ازدواج كه است معتقد
ميتواند آن منفي بار ميكنم تصور كه ميگويم جهت آن از را مطلب اين":ميگويد وي.باشد
ديد يك با مسايل اين تمامي اما ".ببرد بين از را عشق و كند علني را خيانت
نقش پيچيدگيها ، و مشكلات تمامي در كه ميرسد نقطه اين به آسيبشناسي و جامعهشناسانه
را نكته اين.شدهاند فراموش افرادي ميان اين در زنان گويا و ميشود گرفته ناديده زن
كه است "زن" اين باز اصلاحي طرح يك در كه كرد مشاهده نيز اخير طرح در حتي ميتوان
كودكاني وضعيت مثال بهطور.است نشده آن از بعد مسايل به انديشهاي هيچ و ميشود قرباني
هويت و شناسنامه داراي كودكان اين آيا چيست؟ ميآيند بار به موقت ازدواجهاي در كه
هزاران و است شده توجه طرحها گونه اين در زنان رواني و روحي مشكلات به آيا ميشوند؟
با بنابراين.كرد جستوجو را آن طولانيمدت علمي برنامه يك پس در بايد كه ديگر سوال
داراي ما جامعه در مسايل تمامي كه ميشود تداعي ذهن در تصوير اين وقايع اينگونه مشاهده
و زنان روي بر را فشارش بيشترين موجود ، مشكلات كه جامعهاي در !هستند مردسالارانه نگاه
تورم ، بيكاري ، مسكن ، مشكل بالا ، مخارجانديشيد ميتوان تدبيري چه ميكند ، وارد جوانان
را امروزي جوانان همه دائم ازدواج و رسوم و مراسم از خانوادهها توقع نهايت در و گراني
.است داده نشان اجتماعي آسيبهاي در را خود بحران اين و است كرده مواجه بحران يك با
...و طلاق زنكشي ، شوهركشي ، خاموش ، طلاق اعتياد ، فراري ، دختران روسپيگري ، چون ، مسايلي
در اين و ميشود منجر طلاق به آنها از يكي ازدواج هر 2 از شده ارائه آمار آخرين طبق
كه زماني بنابراين.هستند خاموش طلاق دچار ايراني خانوادههاي از خيلي كه است حالي
زيرا.نميشود پذيرفته جامعه سوي از ميگردد ، ارائه حلي راه بهعنوان موقت ازدواج
موقت ازدواج خصوص در اجتماعي علوم كارشناسان از يكي.دارد وجود آن در زيادي خلاءهاي
كند ، تشديد آينده سالهاي در را اجتماعي انحرافات ميتواند صيغه واقعي درك عدم":ميگويد
انتقام شوند بزرگ كه زماني كه هستند بيهويتي كودكان ازدواجها ، اينگونه ثمره زيرا
".آنان گرفتن ناديده و بيتوجهي از انتقام گرفت ، خواهند
در موقت ازدواج از درستي و مشخص تعريف تا":ميگويد ساله و 31 كارمند احمدي ، مريم
آن خوبي و بدي بين بايد همچنان و كرد قضاوت موردش در نميتوان نگيرد صورت قانون چارچوب
شدن مشخص بحث ".ميكنيم نفياش ديگر زماني و است خوب ميگوييم زماني زيرا بود ، سرگردان
اثرات با رسانهها توسط بايد مردم كه ميكند پيدا قوت آنجا از موقت ازدواج قانوني ابعاد
را سوءاستفاده موجبات ميتواند امر اين از آگاهي عدم زيرا شوند ، آگاه آن منفي و مثبت
در قانون اجرايي ضمانت و درست اطلاعرساني.باشد داشته مضاعفي منفي بار و آورد فراهم
اگر مثال بهطورنميشود رعايت اصلا قانون مواردي در زيرا است مهم امر دو زمينه اين
بتوان شايد.برنميآيد نگهداري عهده از زن يا و نميرود بار زير مرد شود متولد فرزندي
حدود نبودن مشخص يا و است دائم ازدواج همانند موقت ازدواج ثبت مشكل ، اين حل راه كه گفت
ديگر اقشار و بدانند همسر بدون مردان و زنان آن از فقط را موقت ازدواج كه طوري به آن
آسيب دادن تعميم نوعي خود اين زيرا شوند حذف آن از...و محصلين يا و زندار مردان مثل
ميتوان كاري چه اما.دارد بسيار بحث جاي منفياش اثرات كه هست هم پايينتر سنين به
خير؟ يا هست دست در زمينه اين در آماري آيا و داد انجام نشده ثبت موقت ازدواجهاي براي
مقايسه براي و نشدهاند ثبت كه دارد وجود موقت ازدواجهاي از بسياري موارد به نگاهي با
مسئله به زدن دامن جاي به است بهتر و داريم آمار ثبت به نياز دوره دو به مربوط آمار
اين رواج با و است جامعه نهاد اصيلترين خانواده ، بنيان زيرا.شود فراهم دائم ازدواج
براي اوليه تسهيلات كردن فراهم كه گفت بتوان شايد.شد خواهد تزلزل دچار خانواده امر
افزايش و ازدواج براي حلي راه بهعنوان ميتواند..و اشتغال مسكن ، همچون جوانان
حل راه شايد كه دارند اعتقاد اجتماعي علوم كارشناسان تفاصيل تمام با.باشد دائم ازدواج
جاي به است بهتر و آيد دست به اجتماعي اقتصادي ، امور به توجه طريق از مسئله اين بنيادي
جامعهاي بتوانيم تا بود بنيادي و ريشهاي حلهاي راه دنبال به زودگذر و موقتي مسكنهاي
.باشيم نظارهگر را آسيب از دور به و سالم
كتيبه
آرتميس
اصلي جايگاه هنوز اسطورهشناسي گسترده ، ارتباطات و لحظهاي پيشرفتهاي با كه عصري در
مقتدر نيروهاي.است خودش زندگي اسطورهاي قهرمان نيز زني هر كه گفت ميتوان دارد را خود
با كه زنانيزنانند ميان شخصيتي تفاوتهاي علت مهمترين شايد الگوها ، كهن يا درون ،
اهداف به دستيابي و استقلال جهت در كه زناني يا و ميشوند شاد فرزند داشتن و ازدواج
ممكن ميسازد ، فراهم را زنان از برخي خشنودي و رضايت آنچه ، نهايت در.ميكنند تلاش خود
.دارد بستگي درون فعال "خدابانوي" نوع به اين البته كه باشد بيمعنا ديگر گروهي براي است
زنان و مردان با روابطشان نيز و خود از زنان درك موجب "خدابانوان" شناخت كه جايي تا
فهم وسيله همچنين "خدابانوان" رفتاري الگوهاي اين.ميشود فرزندان و والدين ديگر ،
اين.ميسازد فراهم را زن رضايتمنديهاي و اضطرابها ،(دروني اجبارهاي حتي) انگيزهها
باشند ، داشته زنان از بهتري درك ميخواهند كه مردانياست سودمند نيز مردان براي شناخت
نحوه نيز و زنان مختلف نمونههاي وجود به "خدابانوان" الگوهاي از استفاده با ميتوانند
رفتار درك در مردان و زنان خود به همچنين الگوها اين.ببرند پي آنها از خويش انتظارات
.ميرساند ياري چندشخصيتي زنان متناقض
ماه و شكار خدابانوي ;آرتميس
خواهر و رقابتجو
ليتو ، مادرش.بود خورشيد خداي آپولو ، دوقلوي خواهر و شده متولد فرزند نخستين آرتميس
زايمان هنگام به ليتو.بود المپيها خداي زئوس ، پدرش و دوتيتان دختر و طبيعت خدابانوي
پناه او به كسي ميآورد ، روي كجا ، هر به.شد روبهرو بسياري موانع با آپولو و آرتميس
در سرانجام.بودند بيمناك زئوس رسمي زن هرا ، كينهتوزانه نفرين از همه زيرا نميداد ،
به تولد ، محض به آرتميس.بخشيد تولد آرتميس به و گرفت پناه دلوس نام به متروك جزيرهاي
سه آرتميس.رساند ياري دوقلويش ، برادر آپولو ، مشقت و پردرد زايمان فرايند در خود مادر
چنين.برد المپ كوه به الهياش اقوام و پدر ملاقات براي را ليتو مادرش كه بود ساله
باك ، چه حسود هراي نفريت از كه گفت و كرد نوازش را او شده ، خم پدر":كه ميشود توصيف
برآورده كني ، آرزو آنچه هر تو من ، دخترك.ميآورند من براي دختري چنين خدابانوان وقتي
حوري ، ملازم تعدادي شكاري ، سگهاي از گلهاي تير ، تعدادي كمان ، يك آرتميس ".شد خواهد
و جاودانه باكرگي سرانجام و درنورديدن براي را صحرا و كوه دويدن ، براي مناسب پيراهني
.پذيرفت را خواستههايش همه پدر البته و كرد خواست پدر از را گزينش قدرت نيز
ياري بيدريغ و مصمم ميطلبيدند ، كمك او از كه كساني به آرتميس كه آمده اسطورهها در
شتاب ميرنجاندند ، را او كه آناني تنبيه در همچنين.ميكرد حمايت آنها از و ميرساند
كهن.است زنانه آزاده روح تجسم ماه خدابانوي و شكار خدابانوي مقام در آرتميس.ميورزيد
يك مقام در.ميكند خود انتخابهاي و اهداف پيگيري به قادر را زنان نيز او نمونه
باكره خدابانوي نمونه كهن عنوان به او.نميباخت دل كسي به آرتميس باكره ، خدابانوي
بود ، "برآيم زندگي پس از قادرم خود من" ذهنيت و درخود كمال نخوردگي ، دست حس بيانگر
به نمونه كهن اين.كند عمل آزاده روحي و خاطر اطمينان با ميدهد فرصت زن به كه خصوصياتي
در او تاييد از بينياز و يابد دست هستي كمال به مرد وجود از مستقل تا ميبخشد قدرت زن
و شخصيت بر مبتني او ارزشمندي حس و هويت.بردارد گام خويش خواستههاي و علايق جهت
.كيست همسر يا و كرده ازدواج آيا كه اصل اين بر نه است ، اعمالش
باشد هم مطمئن و گيرد هدف نزديك ، چه و دور چه را ، طعمهاي هر ميتوانست كمانگير آرتميس
گريزپا و موجود موانع رغم به پايداري و هدفگرايي.ميخورد هدف به و بيخطاست تيرش كه
هدف به تير اصابت اوميانجامد او موفقيت به كه است آرتميس ويژگيهاي جمله از بيهدف ،
.ميسازد ممكن را شده تعيين
قيد از رهايي توانايي ، هدف ، به نيل چون زنان جنبش آرماني كيفيتهاي بيانگر آرتميس
هميشه او.است بوده كودكان و ناتوان زنان مظلومان ، از حمايت و داوريهايشان و مردان
پديدار زندگي اوان همان از آرتميس خصوصيات.بود بالغ تازه دختران ويژه به جوانان حامي
نه و فعال نقشي و مينگرد اطراف اشياء به دقت و كنجكاوي با غالبا آرتميس نوزادميگردد
احساس خود به نسبت ميكند ، دنبال را خويش راه اطمينان با كه آرتميسي زن.دارد منفعل
ارزش برايش كه حرفهاي مسير در.است شادمانه خويش بودن زن از و دارد رضايت و خشنودي
باز كار از را او مخالفت ، و برميانگيزد را او رقابت ، .ميكند تلاش دارد ، دروني
زنان با دوستي و ميكنند همبستگي و پيوند احساس زنان ديگر با آرتميسي زنان.نميدارد
از شبكهاي" با راحتي به آرتميسي زنان نيز كاري حيطه در.ميشمارند مهم بسيار را ديگر
يا و هنري و خلاق كار حرفهاي ، مشغوليتهاي آرتميسي زن براي.ميشوند متحد "زنان
را دوم مقام آنان زندگي در جنسي اعمال ترتيب ، بدين دارد ، جاي نخست مقام در آرمانگرايي
.داراست
آرتميس كه ميشود روبهرو ميانسالي بحرانهاي با سالگي تا 55 سن 35 در آرتميسي زن
شده طرد اميال و احساسات كشف به سعي غالبا اما برميانگيزد دروني سفري به را برونگرا
سالهاي تا را خود خصوصيات آرتميسي زن اينكه.ميشود مسلط برخود سرانجام و ميكند خويش
آرام هرگز او و پابرجاست او جواني تحرك.نيست حيرتآور ميكند ، حفظ نيز پيري طلايي
و جهانگردي نوبت شايد بار اين.است فعاليت در هم با جسمش و انديشه بياني به و نميگيرد
درون آرتميس تحول و رشد گاهي كه كرد فراموش نبايد حال هر در.باشد بيگانه كشورهاي سياحت
!است اساسي اقداماتي مستلزم
ميآورد عمر طول ازدواج
.شنيدهايم بارها بزرگترها زبان از را "بشوي پير الهي" كه را دعايي جمله اين ما همه
طول ميتوان چگونه كه كردهايم فكر موضوع اين به مواقعي نيز زندگيمان طول در احتمالا
:يافتهايم دست هم نتايجي به زمينه اين در حتما.شد پير ممكن حد تا و كرد زياد را عمر
مناطق در زندگي يا مداوم ورزش به پرداختن يا گياهخواري رژيم از استفاده مثال عنوان به
...هوا و آب خوش
كه نيز افراد برخي ;شدهاند مطرح عمر طول افزايش براي راههايي عنوان به موارد اين همه
;ماندهاند جواني اكسير شدن ساخته انتظار در بيصبرانه هستند ، دلبسته زندگي به خيلي
.ميشود داده خبر آن قريبالوقوع آمدن بازار به و شدن ساخته از بيگاه و گاه كه اكسيري
همراهي از اما دهيد ، انجام را كارها اين همه اگر كه بدانيد را اين زمان آن تا اما
از موضوع.ببنديد را سفر بار زودتر خيلي بايد احتمالا نباشيد ، برخوردار "همسر فرشته"
از اخيرا كه است تحقيقي نتيجه اين.كنيد ازدواج شويد ، پير ميخواهيد اگر:است قرار اين
براساس.است شده منتشر [اروپا اتحاديه تشكيلدهنده اصلي نهادهاي از] اروپا شوراي سوي
افراد نزد مرگومير نرخ است ، داشته نيز گستردهاي انعكاس اروپا سطح در كه مطالعه اين
.است متوسط حد از بيشتر بسيار گرفته طلاق يا بيوه مجرد ،
اروپايي كشورهاي تمام تحقيق اجراي حوزه و برميگردد سال 1990 به تحقيق اين انجام سابقه
همراهي از كه كساني نزد بيشتر مرگومير پديده كه دارند اعتقاد نيز آن تهيهكنندگان.است
قابل وجه هيچ به كه است جدي چنان آن محرومند ، زندگيشان از بخشي يا زندگي طول در همسر
مرگومير از بيشتر برابر دو همسر بدون افراد نزد مرگومير شمار:باشد نميتواند اغماض
و دارد قرار سالگي تا 54 سالگي فاصل 45 حد سنين در انسان وقتي ويژه به ;متاهلهاست نزد
.است بيشتر خيلي مرگش احتمال ندارد ، هم همسر
تا 54 افراد 45 مورد در مستقلي ارزيابيهاي و شده قلمداد حساس بسيار شده ياد سني طيف
به:شده مشاهده اروپايي كشورهاي بين تفاوتهايي اساس اين بر.است گرديده انجام ساله
از بيشتر برابر سه همسر بدون سالههاي تا 54 نزد 45 مرگومير فنلاند ، در مثال عنوان
چيست؟ علت اما.آنهاست همسردار همتاهاي
به يا ميكنند ازدواج كه افرادي:كردهاند مطرح را فرضيههايي تحقيق ، تهيهكنندگان
به نسبت بهتري سلامتي از نميمانند ، باقي همسر بدون زندگيشان طول در دقيقتر عبارت
از بيشتر مردان ، ويژه به مزدوج ، افراد كه ميدهد نشان تحقيقات.ميبرند بهره ديگران
توجه پزشكي و بهداشتي توصيههاي به آنها از بيشتر و هستند خودشان سلامتي مراقب ديگران
با زندگي كه ميكنند مطرح را مسئله اين اروپا شوراي تحقيق تهيهكنندگان همچنين.ميكنند
معمولا متاهلها:است "بهتر مالي و رواني شرايط و بيشتر مراقبت با توام" شك بدون همسر ،
نتيجه مهمترين شايد اما.دارند يافتهتري توسعه اجتماعي تامين و بهتر و راحتتر خانه
وحشتناك فوقالعاده تجربه دو گرفتن طلاق و شدن بيوه كه است اين تحقيق اين از حاصله
ميزان بتوان كه است مشكل هنوز البته.ميگذارد جاي بر افراد زندگي بر شومي اثر كه هستند
است اين واقعيتكرد تعيين انسان عمر طول بر را تلخ تجربيات اين از يك هر دقيق اثرگذاري
مانده باقي معما يك همچنان غيرمزدوج افراد بيشتر مرگومير علت فرضيهها ، اين وراي كه
".بميريد مزدوج بميريد ، پير ميخواهيد اگر":كه است انكارناپذير نكته اين چه اگر است ،
جواني اكسير
.است شده افزوده انسانها متوسط عمر طول به سال دستكم 25 طرف اين به بيستم قرن آغاز از
بهرهمندي سطح ارتقاي و بيماريها با انسان بيوقفه مقابله اثر در شك بدون اتفاق اين
".نيست عمر طول فقط امروز انسان مسئله اما.است داده رخ گوناگون جهات از زندگي از انسان
ولي دارند سن سال صد بالاي كه افرادي بسا چه.بالاست سنين در زندگي كيفيت حفظ بلكه
مرگ آرزوي زندگي ، مواهب از نابهرهمندي نتيجه در و ناتواني خاطر به بار صد هم روزي
براي راههايي يافتن روي بر وقفه بدون محققان و دانشمندان جهان سراسر در امروز.ميكنند
ترشحات كردن جايگزين مثل راهحلهايي آنجا و اينجا ;ميكنند كار پيري بروز از جلوگيري
ميشود ، مطرح كالري رژيم تنظيم يا و مختلف هورمونهاي تزريق بالا ، سنين در رفته دست از
ناميده جواني اكسير ميتواند آنچه به رسيدن تا درازي راه هنوز كه است اين قضيه واقع اما
را راه اين از بخشي تنها كدام هر جهان ، سطح در گوناگون پژوهشهاي.است مانده باقي شود
بالاي 70 سن داشتن وجود با انسان كه شود فراهم شرايطي اميدوارند محققان.ميسازد مشخص
متخصص فورت ، فرانسواز پروفسور قول به كه رسيد فراخواهد روزي آيا.بكند جواني احساس سال ،
".دارم سال من 90 نگوييد مادرم به":گفت بتوان پيري ،
زنان دانستنيهاي
زنداني زنان
از كمتر بسيار زنداني زنان تعداد كه دارد آن از نشان دور گذشتههاي در شده اعلام آمار
كه معني بدين.است شده برعكس كاملا اخير سالهاي در آمار اين گويا ولي است بوده مردان
هم بيشتر مردان به نسبت جاها از خيلي در بلكه نشده كمتر تعدادشان تنها نه زنداني زنان
زنان تعداد كه معني اين به.ميكند صدق هم مخدر مواد مصرف مورد در آمار اين.است بوده
سوم جهان كشورهاي در ميتوان را منفي نكات اين و ميكند پيدا افزايش روزبهروز معتاد
نسبت زنان ظرفيت بودن پايين اتفاق اين اصلي علت شده ، انجام تحقيقات طبق.بود شاهد بيشتر
كه هنگامي.ميشود لبريز زودتر خيلي زنان صبر كاسه كه دليل اين به شايد.است مردان به
دچار مردان از زودتر و ميگيرد قرار تاثير تحت زود خيلي ميدهد انجام خلافي كار زني
آنان كه ميگذارد تاثير او در اندازهاي به روحي بيماري اين و ميشود روحي بيماريهاي
زيرا ميدهد ، رخ ناآگاهانه معمولا عمل اين و ميدهد سوق خلاف كارهاي ديگر سوي به را
زيرا ميكند ، صدق مخدر مواد خصوص در هم امر همين عين.ميكنند عمل بيمار يك همانند آنان
اين ميكند مصرف مخدر مواد زني كه زماني و است مردان از حساستر خيلي زنان بدني سيستم
كنترل مواد اينگونه به نسبت مردان ولي ميگذارد اثر زن مغز و بدن در زودتر خيلي مواد
دام به زودتر را آنان زنان در پايين ظرفيت وجود و دارند خود بدني سيستم بر بيشتري
.مياندازد
نميشود توجه زنان به كه كشورهايي در ناهنجاريها اينگونه رشد كه بدانيد است جالب اما
ميشود باعث عوامل همين و ميخورد چشم به بيشتر نيست آنان حامي هم قانون ديگر ، طرف از و
در مثال طور به.باشند نداشته بزه و اعتياد جز راهي و برسند پوچ زندگي يك به زنان كه
وجود زيرا.است داده رخ زياد وقايع اين افغانستان همانند سوم جهان كشورهاي از برخي
- روحي بيماريهاي افزايش باعث مردسالارانه غالب تفكر و مرد و زن بين عمده تفاوتهاي
به پناه محيطها اين از فرار براي كه واميدارد را زن شرايطي چنين.ميشود زنان در رواني
مثل وقايعي و شوند جنايتكار كه دهد جامعه تحويل را آدمهايي يا و ببرد مخدر مواد
زن چنين شوهر كه دارد وجود نظر نقطه اين آسيبشناسانه نگاه از زيرا.بدهد رخ شوهركشي
فقر خاطر به يا و ميزده كتك را همسرش يا) بوده رفتاري خشونت داراي صددرصد جنايتكاري
جنايت اين بستن نقش باعث كه است عوامل اين مجموعه و (نداشته زنش با درستي رفتار فرهنگي
.ميشود
اقدامات آنان خواستههاي و زنان حقوق به نسبت زود خيلي بايد كشورهايي چنين بنابراين
كه شود داده آموزش خانوادهها و مدارس در بچهها به كودكي سنين از و دهند انجام را لازم
انحراف و اعتياد جلوي بتوانيم راهكارها اين كمك با شايدكرد رفتار بايد چگونه زن يك با
.بگيريم را زنان
است مردان از قويتر زنان ، در بويايي حس
از قويتر بسيار زنان در بويايي حس" ;كردهاند كشف را مهمي واقعه يك محققان تازگي به
اگر مثال طور به كردند ، استفاده مثالهايي از موضوع اين شدن روشن براي".است مردان
او كه صورتي به ببيند ، را پدرش سالها از بعد و كند گم را خود پدر كودكي سنين در دختري
است جالب البتهاوست پدر مرد ، آن كه دهد تشخيص ميتواند بويايي حس طريق از نشناسد را
مخالف جنس براي فقط زنان در قوي بويايي حس اين كه است داده نشان تحقيقات اين كه بدانيد
.ميكند حس مادرش بوي از قويتر را پدرش بوي زن يك بنابراين.ميكند عمل
و ضعيف بعضيها در حس اين ولي نيست شكي دارد وجود انسانها تمام در بويايي حس اينكه در
در را حس اين دادهاند انجام دانشمندان كه آزمايشهايي با.است قويتر ديگر برخي در
آن جلوي را مرد چند و بستند را زني چشمان مثال طور به.يافتهاند قويتر خيلي زنان
تشخيص بود كرده بو كه را مرداني تمامي بود توانسته زن چشمها ، شدن باز از پس و آوردند
كه زني بگيرد ، قرار زن مردان ، جاي به اگر كه است داده نشان آزمايش همين عين ولي.دهد
.دهد تشخيص هم از را زنان نميتواند است بسته چشمانش
اگر كه طوري به هستند خواب آنان كه زماني حتي است فعال هميشه زنان در بويايي حس اين
دوباره را آن و ميشوند بيدار خواب از كه وقتي كنند استشمام را بويي خوابيدن هنگام آنان
استشمام را آن قبلا كه دهند تشخيص ميتوانند و آشناست برايشان بو آن دقيقا كنند بو
.ميكند منتقل آن به را خاصي بوي ميخوابد خود تشك روي كه فردي هر مثال ، براي.كردند
و پدر به متعلق كه را تشكي آن بوي دقيقا زنان ولي دارند را بو اين حس توانايي خيليها
پدر از ژن ، طريق از قوه اين كه ميزنند حدس دانشمندان.ميدهند تشخيص را است همسرشان يا
.ميرسد ارث به دختر به
|