هستم چيني منتقداصلاحات
محافظهكار راديكال سنتي راست مرزبندي
5_ دهه دو بازيگران
ايران خاورميانهاي سياست
1_ ابهام پر تمايز يك
تعطيلات در مجلس
هستم چيني منتقداصلاحات
نبوي مرتضي با گفتوگو
را تجربه اين ميخواستم و كردم صحبت تير 1378 حوادث 18 از بعد چين تجربه از يكبار من
با مقابله براي "من آن تيان" ميدان در كه دانشجوياني كه باشند داشته مدنظر ما دانشجويان
شدند مواجه دولت خشن برخورد با شدند جمع دولت
به.است خونسرد بسيار ،"رسالت" روزنامه مديرمسئول نبوي ، مرتضي:شمس حامد سياسي ، گروه
روزنامهنگاران ، اصطلاح به.درميآورد را كتش نهايتا.كرد هيجاني را او ميتوان ندرت
اينكه نظير اظهاراتي شنيدن:گفتم او به همين خاطر به.كرد "چالش" او با ميتوان كمتر
در حتي.داشت فراوان تعجب جاي من براي شما از "است حسيني بلكه نيست حسني فعلي شرايط"
گفتههاي است حاضر بلافاصله ، بپرسي ، كه نيز "حسيني اصلاحات" تاييد در اظهاراتش خصوص
با اما.است اصلاحات شيوه آن از دفاع منكر ابتدا در كه هرچند.كند اصلاح را قبلياش
كوثري عباس:عكس
به.ميشود تبديل شيوه آن جدي منتقدين به و ميآيد كوتاه بالاخره صحبتهايش ، اصل خواندن
ميگويد چنين روش اين مورد در عصر روزنامه يك مواضع خصوص در پرسشي به پاسخ در كه نحوي
بازسازي عدم" خاطر به راست جناح از انتقاد عليرغم.ندارد قبول را آنها اصلا كه
شبيهسازي طرفدار جد به.كند مطرح را انتقادي خود اين جزئيات ، نميخواهد"تشكيلاتياش
قرائن و شواهد به فقط بين اين در اما.است بنيصدر جمهوري رياست زمان با فعلي دوران بين
نگراني به پاسخ در و بينديشد شبيهسازياي چنين پيامدهاي به نيست حاضر و ميكند اكتفا
اتفاقي چه بنيصدر زمان در مگر":ميگويد خونسردي با وضعيت ، اين فرجام خصوص در پرسشگر
قضايي دستگاه از است حاضر ميگويدهمين فقط ".شد عزل قانوني روشهاي از فقط او افتاد ،
دادگستري كه دارد معني چه..نيست اطلاعيه صدور جاي قضاييه قوه":كند انتقاد جايش در
.آمريكاست با رابطه درباره جانبدارانه اظهارات منع اطلاعيه او منظور "كند صادر بيانيه
.است شده انجام وي با جاري سال تيرماه هيجدهم آستانه در گفتوگو اين
* * *
دوم از بعد نتوانست راست جناح ;كرديد اظهار مطبوعاتي گفتوگوي يك طي پيش چندي شما *
چه شامل دهيد ، توضيح را انتقاد اين جزئيات بخواهيد اگر.كند بازسازي را خود خرداد
ميشود؟ مولفههايي
و اصول به پايبندي بازسازي در اما.ميدانيم هميشگي مستمر جريان يك را بازسازي ما
قبول مورد ارزشهاي و اصول در نظر تجديد معناي به بازسازي.بماند محفوظ بايد ارزشها
.نيست
شامل روشها اين است اين من سوال.بوديد كرده اشاره هم روشها به اظهاراتتان در شما *
به پيش سال چند به نسبت كه باشيد معتقد درونحزبي منظر از شما شايد.است چيزهايي چه
اين نشانههاي بيروني ، منظر از منتهي داشتهايد ، تغييراتي خرداد دوم از قبل ويژه
ميكنيد؟ ترسيم چگونه را تغييرات
.داشتهايم بازسازي رفتاري و ساختاري نظري ، بعد سه در كه داريم باور مسئله اين به ما
براي و كشور اداره براي اساسي قانون اصول بر تكيه با كه است اين ما تصور نظري بعد در
نظريهپردازي بايد سياسي و فرهنگي اجتماعي ، اقتصادي ، زمينههاي در نظام كردن كارآمدتر
بازنگري زمينه اين در بايد كه ميكنيم فكر هم ساختاري و تشكيلاتي نظر از.باشيم داشته
.باشد داشته را جوان نيروهاي جذب ظرفيت خصوص به و جذب قدرت انعطاف ، تشكيلات تا كنيم
جاذبه به دافعهها تا بيايد پديد رفتارها مجموعه در تحولاتي بايد رفتاري زمينه در
حقيقت در يعني نشود تشكيلات براي دافعه باعث ميشود وارد كه انتقاداتي و شود تبديل
جاي به موجود اجتماعي شرايط در كه عمومي افكار توجيه و اجتماعي شرايط دقيقتر شناسايي
.باشد داشته جاذبه دافعه ،
و اقتصاد حوزههاي به شما توجه كه ميدهد نشان گذشته سال چند در شما جناح عملكرد *
آن كه ميشود ديده حوزهها اين در كه است اشكالاتي برابر در انفعالي واكنش نوع يك سياست
دارد اختلافنظر شما ديدگاههاي با كه حاكميت از خاصي جناح عليه و گزينشي صورت به هم
و كنشها چه شما جناح واكنشها اين از فراتر بدانم ميخواهم.است كرده پيدا بروز
است؟ داشته عملياتي اقداماتي
طبيعي امري باشد حاكم جناح منتقد جريان يك و باشند داشته رقابت هم با جريان دو اينكه
ضعف نقاط بيان ضمن جناح يك كه است راهي صادقانهترين شيوه اين ميكنم فكر لذا.است
قوه يك به محدود وقت هيچ ما انتقادهاي ميكنم فكر من.بدهد ارائه هم را خود راهحلهاي
و بوديم پنجم و چهارم مجلس در كه هم زماني ما.است نبوده _ اكثريت چه و اقليت چه _ خاص
طوري به داشتيم دولت به را نقدها جديترين بود ، مجلس با همسو دولت است شايعه كه اينطور
بسيار مجلس اكثريت از داشتند دولت در را عمل ابتكار زمان آن در كه سازندگي كارگزاران كه
.بودند گلهمند
هستيد؟ نگهبان شوراي يا قضاييه قوه از انتقاد به حاضر شما چطور؟ حاضر حال در *
دارد وجود قضاييه قوه از انتقاد بحثها لابهلاي در يعني.است طور همين هم حاضر حال در
برعهده را مهمي وظيفه كشور كل بازرسي كه كردهام طرح خودم بارها شخصا را مسئله اين
برخوردار زيادي اشكالات از قضاييه قوه بدنه يا.نيست كارآمد و پويا آن نسبت به كه دارد
خيلي و انتظامي قضايي ، نهادهاي.نيست ما جناح به مربوط قضاييه قوه اصلا اينكه ضمن است
فكر.هستند جناحي هر از مستقل بلكه ندارند راست جناح به ربطي ديگر رسمي نهادهاي از
كه برسانيم نتيجه اين به را مجلس و دولت اصلي مسئولين اينكه در ما جهتدار نقد ميكنم
به توجه با بوده تاثيرگذار است اقتصادي مسايل و اشتغال بحث كشور فعلي مشكلات مهمترين
تمام در امروز تكرار ، با اما ميرفتند طفره امر اين پذيرش از مجلس و دولت مدتي اينكه
از مسئله اين.ميشود تاكيد مسئله اين بر..و مجلس رئيس رئيسجمهور ، سخنرانيهاي
از توانستيم ما.انفعالي موضع نه است بوده رقيب مقابل در ما فعالانه و ابتكاري موضع
سياست تقويت و رئيسجمهور توجه ويژه به.نيست توهم خارجي تهديد كه كنيم ثابت فعال موضع
خارجي مواضع كه ميبينيد كنيد توجه اگر.بود ما ابتكار موضع از جهت اين در كشور خارجي
.مجلس و دولت جناح تا ميشود حمايت ما جناح طرف از بيشتر بعد اين در خاتمي آقاي جناب
سبوكي افشين:كاريكاتور
باشد مجلس يا دولت سياستهاي به شما انتقادات تاثيرات انكار درصدد كسي نميرسد نظر به *
راي آنها به قبلي انتخابات در دليل هر به كه كساني دوباره جذب براي راست جناح منتهي
ماهواره اينترنت ، مثل تكنولوژي جديد منابع از بهرهوري عرصه در كه جواناني يا ندادهاند
دارد؟ راهكاري چه دارند شديدي محدوديتهاي
كه كساني تمام است طبيعي و دارد فرايند سياسي ، جريان يك به جوان نسل يا جامعه اقبال
مسايل مشخصا سوالتان در شما اما.باشند جامعه آحاد آراي جلب درصدد دارند خدمتگزاري قصد
ماهواره و اينترنت بگوييم ما كه است اين انتظار اگر كرديد طرح را ماهواره و اينترنت
عدول خود اصول از و نميپذيريم را آن ما شود آزاد تحول نشانه بهعنوان شرط و قيد بدون
.نميكنيم
منظورم بلكه شود ، "بسته" يا "آزاد" ،"شرط با" يا "شرط بدون" كه نيست اين بحث اصلا *
جوانان و خانوادهها توجه مورد بسيار كه مواردياند جمله از پديدهها اين كه است اين
داريد؟ راهكاري چه آنها از استفاده برايهستند
ماهواره بحث در همينطور يا كرديم ضابطهمند را ويدئو از استفاده ما پنجم مجلس در
تصويب مصلحت تشخيص مجمع در كلي سياستهاي هم اينترنت براي كرديم تصويب آن براي ضوابطي
من البته.شد پيگيري و ابلاغ سياستها اين فرهنگي انقلاب عالي شوراي طريق از بعد و شد
رابطه بيشتر آنها با و كنيم جذب را جوان نسل نتوانستيم هنوز ما كه ميپذيرم را اين
وقتي يعني گرفت ناديده نميتوان مسئله اين در را زمان عنصر كه ميكنم فكر.باشيم داشته
در ديدگاه اين اصلاح ميشود ، تبديل اقليت به اكثريت از دليل هر به سياسي جريان يك كه
با كه است اين من تصور بيفتد جا جوانان يا مردم نظر در تا گرفت خواهد انجام زمان طول
دارد زمان گذشت به نياز مسئله اين كه بپذيريم بايد موجود واقعيات و زمان عنصر به توجه
.بگذارم مسئله اين حساب به را خودمان كمكاريهاي و ضعفها نقصها ، نميخواهم من البته
به كرديد تعيين ماهواره از استفاده براي را ضوابطي پنجم مجلس در اينكه به كرديد اشاره *
كارايي عدم هم شما جناحي هم دوستان از خيلي حاضر حال در زمان گذشت به توجه با حال هر
به توجه با دقيقتر بهطور و موجود شرايط در شما.ميپذيرند را شده تصويب ضوابط اين
داريد؟ آن از استفاده براي راهكاري چه پديده اين ابعاد شدن گسترده
و دارد وجود ماهواره از استفاده براي كه جهاني فشار به توجه با ميگوييم وقت يك ببينيد
.شديم تسليم كنند مسلط ملتها اذهان در را خودشان فرهنگ ميخواهند آمريكاييها اينكه
و كاربرديتر را مقررات بلكه نبريم بالا را دستهايمان ما كه است اين ديگر ديدگاه
به توجه با مجلس و باشد اين ماهواره مقابل در ما جهتگيري اگر طبعا.كنيم اجراييتر
اگر نهايتا يا داشت نخواهد مخالفتي هم نگهبان شوراي كند تصويب را مقرراتي مسايل اين
وقت يك اگر اما ميكند برطرف را آن مصلحت تشخيص مجمع بگيرد اشكالي آن به نگهبان شوراي
قبول را حل راه اين ما كنم عرض صراحت به شويم تسليم پس نيست چارهاي چون شود گفته
ميشود پراكنده جهان سطح در كه آلودگيهايي مقابل در را ملت كه نيستيم معتقد چون نداريم
.بگذاريم بيدفاع
بيشتري تلاش بايد بلكه باشد تسليم معناي به نبايد ندارد كارايي قوانين ميگوييم اگر
محدوديتهايي چين مثل كشورها از خيلي بلكه نيستيم تنها ما اتفاقا زمينه اين در و كرد
.كردهاند ايجاد زمينه اين در را
به ترتيب به ماهواره از استفادهكنندگان است گرفته صورت كه نظرسنجي يك براساس *
از بيش و دادهاند نشان گرايش ورزشي _ سرگرمي برنامههاي و اخبار خانوادگي ، سريالهاي
كه ميكند تصور شما جناح اما.دادهاند قرار اولويت در را مقوله سه اين آنها درصد 80
.نيست چنين كه حالي در شود آزاد كاملا ماهواره كه هستند آن دنبال به ديگران
با نبايد نگهبان شوراي طبعا شود اصلاح منطقي يك براساس ماهواره از استفاده قانون اگر
اگر پس كند حل را آن ميتواند مصلحت تشخيص مجمع بيايد پيش مشكلي هم اگر و كند مخالفت آن
.نيست نظري اختلاف باشد شكل اين به ديدگاه
و چيني الگوي آنجا در شما.داشتهايد چيني اصلاحات منتقدين به انتقاداتي اخيرا شما *
باشد قرار اگر كردهايد ، تاكيد درونزاي توسعه بر و كرده رد را غربي سكولار الگوي هم
ميدهيد؟ ترجيح را يك كدام دهيد ، ترجيح ديگري بر را الگوها اين از يكي
بيشتري توضيحات آن مورد در تا آمادهام من داشتيد را من اظهارات دقيق عبارت اگر البته
.بدهم
مناسبتر غربي سكولار الگوي با قياس در چيني توسعه الگوي":كه داشتهايد اظهار شما *
يكي غرب و چين الگوي بين باشد قرار اگر است غربي الگوي منفي نكات از بسياري فاقد و بود ،
".برگزينيم را چين مدل كه است منطقي كنيم انتخاب را
باشد شده نوشته رسالت روزنامه در عبارات اين است ممكن.باشد من موضع اين نميكنم تصور
.نيست من موضع ولي
اسلامي جامعه مركزي شوراي جلسه از پس "هفته جام" نشريه با شما گفتوگوي عين جملات اين *
.است آمده هم نشريات اكثر در كه است مهندسين
يك است "مقايسه" بحث وقت يك.ميكنم اصلاح ترتيب اين به را حرفم من باشد اينطور اگر
يا بوده غيرسكولار چيني الگوي حالا كه نيست معني اين به البته.است "احتياج" بحث هم وقت
را اقتصادي جهتگيريهاي مسئله آنها بلكه.نيست اينطور نه دارد اعتقادي جهتگيريهاي
كه است اين دارم باور آن به من كه چيزي اماكردهاند عمل چارچوب آن در و دانسته مقدم
كه همينطور كنيم استفاده آن از بخواهيم توسعه براي ما كه نيست جامعي الگوي چيني الگوي
.دارند اشكال هم غربي الگوهاي
مرتضي مهندس با "هفته جام" گفتوگوي عنوان با را نشريات در مندرج اظهارات شما يعني*
.ميكنيد رد را نبوي
.باشم كرده توصيه را چيني الگوي كه ندارم ذهن حضور يعني ندارم تكيه آن روي من
نداريد؟ قبول را عصر روزنامه يك سرمقاله در شده مطرح چيني اصلاحات الگوي از دفاع آيا*
.هستم نظر اين منتقدين از من نه
.داريد نظريه اين به انتقادي چه نميدانيد جامع را چيني الگوي اينكه بر علاوه *
تجربه از يكبار من.كند توصيه را چيني الگوي عصر روزنامه آن سرمقاله كه نميكنم فكر
مدنظر ما دانشجويان را تجربه اين ميخواستم و كردم صحبت تير 1378 حوادث 18 از بعد چين
با شدند جمع دولت با مقابله براي من آن تيان ميدان در كه دانشجوياني كه باشند داشته
رابطه بعد سال چند وقتي كه بود اين عبرتانگيز حادثه منتهي شدند ، مواجه دولت خشن برخورد
.گرفتند تحويل تفاهمي يك در را چيني دانشجويان آن رهبر آمريكاييها شد عادي آمريكا و چين
دولت عليه دانشجويي عظيم حادثه يك يعني است عبرتانگيز چين حادثه از نكته اين گفتم من
.است آمريكايي دانشجويي جريان اين رهبر ميشود معلوم بعدا و ميدهد روي وقت
حادثه آن از پس سال را 3 آن ميدانم مفيد من كه كردهايد اظهارنظري تير درباره 18 شما *
.كنم مطرح
كه داد نشان داشت ، ادامه تير تا 23 و شروع تير 78 در 18 كه حادثهاي در نظام برخورد
رگههاي و نبود خالص كه دانشجويي حركت با برخوردش يعني نيست چيني وجه هيچ به الگويش
را قويتري مردمي حركت حركت ، آن مقابل در كه بود نحوي به ميشد مشاهده آن در بيگانگان
.آورد ميدان به تير در 23
اما كردهاند صحبت پنهان دستهاي از دولت منتقدان حادثه ، اين عوامل و علل مورد در *
در حادثه اين كه بدبينيهايي و تبعات اين ، از فراتر.نميكنند صحبت آن مصداق از هيچگاه
مقام كه حادثهاي درباره شما نظر.است انكار غيرقابل آورد پديد دانشگاه در بعد ، سالهاي
به آن براي را "آمد درد به من دل" تعبير و كردند ياد فاجعه بهعنوان آن از رهبري معظم
چيست؟ ريشتراش دزديدن خاطر به هم آن وظيفه سرباز يك محكوميت حد در بردند ، كار
دستگاههاي قاعدتا نه ، يا دارد وجود حادثه اين در خارجي عوامل از مصاديقي اينكه اولا
...ميكنند نظر اعلام و تحقيق زمينه اين در كه هستند ذيربط
...واقع در من نميشود مربوط حوزه اين در شما و من بحث به موضوع اين*
شدهاند بدبين دانشجويي فعاليت به نسبت كه قشري آن به بايدميگويم مصداقها درباره
جاي به كه دارم حاكم جناح به نسبت جدي بهطور من را انتقاد اين اينكه براي بدهيم حق
مقاصد يكسري كردهاند آنها از ابزاري استفاده بدهند دانشجويان به را واقعي نقش اينكه
.دادند قرار امر اين راوجهالمصالحه دانشجويان و كردهاند پيگيري را سياسي
اينكه و ندارد دانشجويان بينش و قضاوت در تاثيري هيچ دانشگاه كوي پرونده سرانجام آيا *
يافت ، خاتمه ريشتراش يك شدن دزديده به نهايتا و داشت را تعبير آن حادثه اين از رهبري
نيست؟ مهم اصلا
و كنشگر دوره يك در كه دانشجويي قشر اگر بگويم ميخواهم اما بود دردناكي حادثه خوب
بخواهد دوباره امروز اگر چون بدهيم حق آنها به بايد ميشود ، سرخورده حالا اما بود فعال
مجموعه كه هستم آن خواستار شما مثل هم من.كند اعتماد خود رهبران به چگونه كند فعاليت
شوند معرفي مردم براي كاست و كم بدون داشتهاند دست حادثه اين در پرده پشت در كه عواملي
و شدند محاكمه شما قول به سرباز و انتظامي نيروي تا چند فقط بين اين در متاسفانه اما
نظرم به.نرفت آنها سراغ به كسي داشتند نقش حادثه اين آمدن پديد در كه عوامل بقيه
مورد هم كشور وزارت و علوم وزارت رفتار نوع كه است لازم داستان اين در كه ميآيد
.گيرد قرار ارزيابي
.است جداگانهاي بحث پرده پشت عوامل نقش شدن آشكار براي شما درخواست اين !مهندس جناب *
بود شده تاكيد افراد برخي اشتباهات و قانونشكني بر صراحت به امنيت عالي شوراي گزارش در
.نداشت نقشي هيچ محكوميتشان در گزارش آن كردند محاكمه را اينها كه وقتي اما
بودند بيگانه كه هم عواملي و ميشود صادر بيانيهاي.نيستم من كه آنها پاسخگوي
كارها اين دانشجو اسم به افراد اين قطعا ميشوند معرفي حادثه عاملان از بخشي بهعنوان
.بود مطالبي كرديد اشاره شما كه رسمي بيانيههاي در هم اينها به راجع.بودند كرده را
پناهنده بهعنوان دفعه يك بعد و ميشوند آزاد افراد اين چگونه كه بود سوال هم ما براي
.است توجه قابل مسئله يك هم اين خوب درميآورند ديگر كشورهاي از سر
برسيم؟ هم حداقلي توافق به حتي نميتوان زمينه اين در ظاهرا *
برسيم؟ توافق به ميخواهيم چيزي چه به راجع
براي شما درخواست البته.بود دانشجو قشر به آشكاري توهين حكم اين كه مورد اين در*
به سرباز يك شدن محكوم شما آيا اما است قبول قابل پرونده اين ديگر زواياي شدن آشكار
نميدانيد؟ دانشجويان به توهين را ريشتراش يك دزديدن خاطر
نظر در را حادثه كليت و بگذاريد ذرهبين زير را حادثه از قسمت يك بخواهيد شما اگر خوب
آن و ميكنم نگاه حادثه اين به ديگري ديدگاه از من.نيست منصفانه ميكنم فكر نگيريد ،
ميخواست.دهد قرار تاثير تحت را جوان نسل افكار ميكرد سعي شدت به جرياني كه است اين
مطالبه دايما كه بود جرياني جريان ، آن و بچسباند نظام دامن به را ننگي لكه يك
.است حادثه جزو هم اين خب.ميكرد را متعدد جنازههاي
دانشجويان از يكسري بلكه نبود كه نظام درون قدرت يا پشتوانه يك به مستظهر جريان اين*
...حادثه عمق اينكه خاطر به بودند ، متحصنين جزو كه
گرفتن امتياز براي را جريانياينها كه پذيرفتيد شما ميكنيد ، نگاه اينطوري شما چرا
از خارج در را طلبه يك و داد رخ فاجعهاي هم تبريز در.ميدادند قرار وجهالمصالحه
شد ريخته خونش آنجا در كه طلبهاي آن آيا شود بررسي نبايد اينها خبكشتند دانشگاه
همهجانبه بلكه نكنيد ريز را داستان ميخواهم.ندارد حرمت پيگيري براي و نيست انسان
نيست مهم ما براي نظام حيثيت آيا شده ، طراحي نيتي چه با حادثه اين اصولا كه كنيد نگاه
به را فاجعه اينهمه و كنند ننگين را آن امتيازات يكسري گرفتن خاطر به ميخواستند كه
دهند؟ نسبت نظام
اوايل با فعلي دوران تشبيهسازي بحث پرداختهايد آن به شما كه مسايلي از ديگر يكي *
اساسا دارد مولفههايي چه شما هشدار اين است بنيصدر جمهوري رياست دوران مشخصا انقلاب
كرد؟ تشبيه هم به را دورهها اين ميتوان چگونه
.نبود خودي نيروهاي جبههبندي نيروها ، جبههبندي بنيصدر زمان در كه بود اين تشبيه وجه
نداشتند قبول را امام خط كه بودند كساني هم طرف يك و بودند نظام نيروهاي مجموعه طرف يك
موضع يك و ميشدند غيره و منافقين بنيصدر ، شامل و هستند معروف مذهبي _ ملي به حالا كه
چنين ما هم دوره اين در.شدند تقسيم راست و چپ به بعدا كه نظام نيروهاي بقيه و داشتند
را دين و اساسي قانون خاتمي ، كه آمده پديد جرياني.هستيم شاهد را تقسيمبندياي و مسئله
از كه خطبراندازي با نوعي به جريان اين.است كرده طرح را اينها از عبور و ندارد قبول
همتشان تمام و دارند مشخصاتي و ويژگيها يكسري اينها دارد هماهنگي ميشود هدايت خارج
ميكنند بحث اينها عليه صراحت با و بشكنند را امام خط و اساسي قانون چارچوب كه است اين
نظام طرفداران و نظام روحيه تضعيف درصدد و ميكنند بازي را پنجم ستون نقش نوعي به حتي و
.هستند
ميكنيد اشاره آن به شما كه آنهايي.ندارد وجود حاكميت از خارج فعال نيروي الان ولي ، *
...ميشود شامل را خرداد دوم به منتسب روزنامههاي و مجلس نمايندگان عمدتا
سازمان عضو كه آقايي هم حالا.داشت قرار حاكميت درون بنيصدر آقاي هم موقع آن در
موضع اساسي قانون عليه تهران دانشگاه فني دانشكده در پيش وقت چند است ، انقلاب مجاهدين
.داريم قانوني مشكل ما و ندارند را اصلاحات ظرفيت قانون اين گفت و گرفت
منظورتان دقيقا بدانم ميخواهم دانست؟ حاكميت درون مواضع را صحبتها اين ميتوان آيا *
...هم اينها حالا بودند حاكميت درون آنها موقع آن كه است همين
.داشتند حضور هم حاكميت از خارج عواملشان برخي منتهي بودند حاكميت درون هم آنها بله
كرديد اشاره.دارند هم مسئوليتهايي اينها از برخي يعني دارد وجود مشابهت اين هم الان
از بعضي در يادارند رسمي مسئوليت دستگاههايي در يا هستند مجلس نماينده بعضا
عبور بحث و ندارند قبول را چيزها برخي كه است واضح خيلي.ميزنند قلم دولتي روزنامههاي
است شده اميد قطع خاتمي آقاي از بيرون در كه همانطور يعني ميكنند مطرح را خاتمي از
ميكنند ، نقدش و ميآورند فشار خاتمي آقاي به شدت به و ميزنند را حرفها اين هم اينها
.است رسيده بنبست به اساسي قانون نظرشان از و ميكنند محكوم را مواضعاش از بعضي حتي
بنيصدر دوران به دوران اين تا ميكنند تلاش كه هستند كساني پنجم ستون واقع در يعني *
نيست؟ بنيصدر خاتمي ، كه تفاوت اين با منتهي كند پيدا شباهت
.بله
از جداي آيا كرد؟ خواهيد كار چه هشدار مرحله از بعد فعال سياسي جناح يك بهعنوان شما *
شد؟ خواهد تكرار هم بنيصدر سرنوشت وقايع ، آن زمينههاي
باقي فرصت اين كه بود اين بنده عرايض آخرين موضعگيري همان در.نيستيم كارهاي كه ما
.نرود دست از مانده
...كه كسي يعني نيست منطقي بنيصدر فرجام بدون بنيصدر دوران از صحبت *
.شد عزل قانوني روشهاي از كه بود اين افتاد اتفاقي چه بنيصدر براي مگر
شود؟ گرفته عليهاش تصميماتي چه و شود عزل است قرار كسي چه الان *
را آن هم اينها است دوگانگي بحث كشور از خارج در مثلا دارد ويژگيهايي جريان اين خوب
مطرح را دين و اساسي قانون خاتمي ، از عبور مسئله خارجيها ، مثل درست.ميكنند تكرار
.ميكنند
نكته اين و كند تكرار را (ع)حسن امام داستان مكر با ميخواهد پنجم ستون گفتهايد شما *
از كمتر قبلا ادبيات اين.است حسيني بلكه نيست حسني كشور شرايط كه است اين نشاندهنده
ميبينيد؟ حسيني را فعلي شرايط چطور شما.است شده ديده شما
ستون وقتي حال هر به اما است توضيح از بينياز و روشن كاملا من عبارات ميكنم فكر
كاري مثل كنند پراكنده رهبري دور از را مردم رواني عمليات با كه است اين مقام در پنجم
كه بيايد پيش شرايطي كنند ، تسليم به وادار را ايشان و كردند (ع) حسن امام مورد در كه
چون.نيست دوران آن با بيمشابهت حركت اين حالا.شود متوقف زمان معاويه با مقابله ادامه
.كند تضعيف دشمن مقابل در را نظام و مردم روحيه مرتب كه است اين هدفش
وجود كشور اين با رابطه در كه اگرهايي و اما وجود با عده يك آمريكا با رابطه بحث در *
ديپلماسي موضع و آلبرايت خانم بحث ازبشكند بايد تابو اين حال هر به كه معتقدند دارد
حوادث 11 از بعد الان.ميكنند ياد برابر موضع عنوان با دوم دور در ويژه به كلينتون
موقع آن از بهتر برابر و يكسان شرايط شما نظر به.ميشود تيرهتر روزبهروز فضا سپتامبر
ميكند؟ پيدا تحقق
آمريكا براي افتاد اتفاق سابق شوروي براي كه حادثهاي كه نباشد دور خيلي شايد نظرم به
.باشد نداشته ديگر كشورهاي با قلدرمابانه برخورد ديگر و بشكند غول اين شاخ و بدهد رخ هم
فرصت وقت آن بشكند غول اين شاخ اگر.ميكند امتحان دارد آمريكا كه است شانسي آخرين اين
در را مسئله اين آنها نيست آمريكاييها نفع به زمان گذشت.شد خواهد ايجاد برابر
شرطهاي و دادند تن ذلت همه اين به كه اعراب ببينيد شما.نياوردهاند محاسباتشان
كه اعتمادي و خودشان گذشته از اينكه جز شد ، حاصلشان چيزي چه پذيرفتند را آمريكاييها
.شدهاند سرشكسته داشتند آمريكا به
منع حدود در تهران دادگستري اطلاعيه كه كردند اعلام _ قضاييه قوه معاون _ مروي آقاي *
آقاي البته.است بوده شايعه يك براساس آمريكا با رابطه خصوص در جانبدارانه تبليغ
چطور را تناقض اين شماندارد اطلاع مروي آقاي كه گفت و كرد انكار را اين بعدا عليزاده
ميبينيد؟
مواضع هم و اطلاعيه اين هم يعني است ايراد مورد كاملا مطلب اين كه است اين تصورم
از بخشي بهعنوان هم ما و مردم كه است اين حداقلاش.دارد ايراد قوه اين مسئولين متفاوت
داشته واحدي موضع قضاييه قوه مختلف مسئولين مسايل اينگونه در كه داريم انتظار مردم
و كند بياطلاعي اظهار قوه اول معاون اينكه كنند ، حركت دفاع قابل موضع يك در و باشند
اطلاعيه صدور اصل اصلا.دارد جدي انتقاد جاي من نظر به بگويد ديگري چيز دادگستري رئيس
.است انتقاد قابل نيز تهران دادگستري طرف از
اين حقوقي جايگاه و است تهران استان دادگستري موضوع اين نفوذ حوزه اولا ميآيد نظر به
دارد قرار خارجي سياست حوزه در كه مسايلي من نظر به ديگر طرف ازاست سوال جاي بيانيه
قضاييه قوه اساسا.كنيم واگذار ذيصلاح مراجع و ملي امنيت عالي شوراي به است بهتر را
شود وارد روزنامهها طرف از قوه اين به شبههاي يا اشكال اگر.نيست بيانيه صدور جاي
وظيفهاش به بخواهد اينكه براي قضاييه قوه دارد معني چه اما بدهند توضيح دارند حق آنها
اگر.شود تضعيف قوه اقتدار و بيايد پيش حديث و حرف هم بعد.نمايد صادر بيانيه كند عمل
ما نظر به.كند برخورد قانون حد در قاطعانه بايد شد مواجه قانون نقض يك با قضاييه قوه
سوال اين جاي واقعا كند كاري نميخواهد كه معناست اين به ميكند سروصدا همه اين كه كسي
هستيد مواجه قانون از تخلف يا نقض با اگر شما !تهران دادگستري رئيس آقاي بپرسيم ، كه است
شود حديث و حرف همه اين منشا كه نيست بيانيه صدور به احتياجي كنيد برخورد قوانين طبق
.بدهيد پنجم ستون دست به بهانهاي
محافظهكار راديكال سنتي راست مرزبندي
اشراقي عليرضا
عسگراولادي ، حبيبالله كنار در.است سنتي راست جناح شاخص چهره چهار از يكي نبوي مرتضي
محافظهكار سياستمدار يك عنوان به كرات به او نام باهنر ، محمدرضا و بادامچيان اسدالله
متمايز را او وي ، محجوبانه و ملايم منش آنكه گواست شده درج اصلاحطلب مطبوعات در
مشي چند هر كه روزنامهاي.است رسالت روزنامه مديرمسئول نبوي مرتضي.ميسازد
اكثر در كه زماني دهه 60 ، در و است سابقه داراي قدمت لحاظ به اما ندارد ، اصلاحطلبانه
را خود سياسي و حزبي گرايش ميخورد ، چشم به دولتي روزنامه دو نام تنها مطبوعاتي دكههاي
تنها نهاست توجه قابل حزبي كار قدمت لحاظ به سنتي راست تشكيلات.نميكرد پنهان
تشكيل به تعهد كه ميشود شناخته تشكيلات اين مطبوعاتي ارگان عنوان به رسالت روزنامه
اين بر شاهدي "همسو تشكلهاي و موتلفه جمعيت" دوسالانه كنگرههاي برگزاري و جلسات
.ماجراست
كنيم ، صرفنظر دموكراتيك بازي قواعد از يكي عنوان به حزبي فعاليت سابقه قدمت از اگر
دموكرات محافظهكار حزب يك تولد امكان از ريشههايي و رگهها كه است موجود ديگري شواهد
تعهد بحث تفكيك از دهه 60 در راست جناح تريبون عنوان به رسالت روزنامه.ميدهد نشان را
مديران "تعهد" مقدار به ايدئولوژيك نگاه نبايد بود مدعي و ميكرد دفاع شدت به تخصص و
گزينش روال منتقد زمان همان در جناح اين.نگردد استفاده متخصصين از كه شود موجب نظام
تورهاي و نميشود داده سيستم به شايستهها و متخصصان ورود اجازه كه اين از و بود كشور
اپوزيسيون قانوني حقوق از حال عين در.ميكرد گلايه است محدود و تنگ شدت به گزينشي نظام
و اقليت حقوق نقض به داشت ، قرار اقليت جايگاه در نيز خود چون و ميكرد دفاع نظام درون
پيرامون را زمزمهها اولين دهه 60 در راست جناح و رسالت روزنامه.بود حساس اپوزيسيون
ولي احكام تفكيك معروف آموزه زمينه اين در و كرد مطرح فقيه ولايت نظريه تفسير و تحليل
امام اظهارات برخي صراحت به حتي و داد قرار مدنظر را "ارشادي" و "مولوي" نوع دو به فقيه
.كرد قلمداد ارشادي احكام زمره در را اسلامي شوراي مجلس به (ره)خميني
غالب دولت درون سوسياليستي و اتاتيستي شديد گرايش كه زماني در كار قانون بحث كردن مطرح
دفاع به آن نتايج كه چند هر) دولتي اقتصاد با مخالفت و سرمايهداري حقوق از حمايت و بود
شديد انتقادات.است توجه قابل (ميشد ختم حجرهاي و سنتي تاجرمابانه اقتصاد يك از
و چپ جناح روايت به تا شد موجب وقت دولت در غالب اقتصادي و سياسي مشي از رسالت روزنامه
.شود جلوگيري رزمندگان براي و جنگ جبهههاي درون روزنامه اين توزيع از امام دستور به
حتي كه اخلاقگرا روحاني يك - كني مهدوي آيتالله چون روحانيوني وجود اينها همه كنار در
از حكايت همه -قمي آذري نيز و - ميكردند ليبراليسم مذموم واژه به منتسب را او نام گاه
اين وجود با.دارند انقلاب پيروزي اول دهه در راست جناح سياسي رفتار متفاوت سابقه
اصلاحطلبان مدعاهاي با محافظهكار جريان قالب در سنتي راست شاخص چهرههاي چرا نشانگان ،
دوم از پس ميورزند؟ مخالفت - بود رسالت روزنامه در غالب نگرش روزي آنها از برخي كه -
سنتي راست جناح را خويش اصلي حريف و رقيب تمايز ، از پرهيز وجود با اصلاحطلبان خرداد
و اصلاح زمزمههاي خرداد 76 ، دوم از سال دو حدود گذشت با حال عين در.ميدانستند
حال عين در است نداده رخ تاكنون اتفاق اين عملا.ميشد شنيده راست جناح در تجديدنظر
رويارويي مقدم خط در سنتي راست جناح دادن قرار كه شدهاند مدعي اصلاحطلب چهرههاي برخي
با چانهزني و تعديل و سازش يك به نيل براي كه هستند معتقد حتي و است اشتباه
عمق اكنون جناح اين كه چرا.داد قرار مخاطب را سنتي راست جناح نبايد محافظهكاران
بر جبهه اين هدايت عملا و ندارد را محافظهكاران جبهه بر تاثيرگذاري قدرت و استراتژيك
و موتلفه نامهنگاري برخي جهت همين به.است شده استوار بنيادگرا و راديكال بخش عهده
باليني علايم چرا كه نكته اين.نميكنند تلقي اهميت داراي چندان نيز را مشاركت
جستوجو علت همين در بايد را نميخورد چشم به سنتي راست جناح در اصلاح و تجديدنظرطلبي
محافظهكاران سكتهاي و فرقهها ساير با كه تعارفي ميزان و جناح اين حياي و حجب.كرد
استراتژيهاي و تصميمها از و بگيرد قرار راديكال بخش علم زير عملا كه شده موجب دارد ،
طور اين حال عين در و كند حمايت باشد داشته دخالتي آنها تدوين در كه آن بدون بخش اين
كه شده مانع تاكنون لوطيگري اخلاق اين.است بوده دخيل تصميمگيريها در كه دهد نشان
رنگ پر و شفاف محافظهكار راديكال بخش با را خويش مرزبنديهاي سنتي راست شاخص چهرههاي
.كنند خودداري اصلاحطلبان با همگرايي گونه هر از تا دارند تلاش همچنان آن جاي به و كنند
5_ دهه دو بازيگران
كند برقرار مستقيم ارتباط ميخواست
قزويني حميد
داشته ارتباط امام با مستقيما تا داشت تلاش انقلاب اول دهه سالهاي تمام در خلخالي
ديدارهاي كه است كساني از يكي وي كه دارد حكايت آن از امام دفتر در موجود اسناد.باشد
عزيمت از پيش روز چند به خصوصي ديدار آخرين.است داشته انقلاب رهبر با فراواني خصوصي
نمايندگي به كه خلخالي امام ، رحلت از پس.ميشود مربوط يعني17/2/68 بيمارستان ، به امام
رهبري انتخاب به مربوط مباحث در داشت عضويت رهبري خبرگان مجلس در تهران استان مردم از
در شركت براي خلخالي و شد آغاز انزوا دوران مدتي از پس رفته رفته.كرد شركت فعالانه
شوراي ادعاي است گفته او.شد مواجه نگهبان شوراي توسط صلاحيت رد با چهارم مجلس انتخابات
اتفاق ايناست بوده اسلام دين مباني به عملي التزام عدم و تقوا به اشتهار عدم نگهبان
انتخابات دو هر در شركت از خلخالي و شد تكرار نيز رهبري خبرگان انتخابات دوره دومين در
.گشت محروم
جايي به اما كرد ابراز نگهبان شوراي به نسبت شديدي اعتراضات مورد دو هر در خلخالي
رويارويي قدرت گذشته در كه افرادي است ممكن زمان گذشت پي در كه شد متوجه تازه و نرسيد
كه معروفي جمله مصداق را خويش سرنوشت جايي در اوشوند قدرت داراي نداشتهاند را او با
به هميشه براي او شرايطي چنين در.است دانسته ميخورد را خود فرزندان انقلاب ميگويد
عمليه رساله انتشار با مدتي از پس و كرد آغاز مجددا را خود بحث و درس حوزه و بازگشت قم
امكان سالخوردگي و بيماري اما.كرد اعلام را مرجعيت عرصه به ورود براي خود آمادگي
همچون جسمي سلامت از خلخالي چنانچه شك بدون.نداد او به را زمينه اين در جدي فعاليت
نقش قم علميه حوزه معادلات در ميتوانست بود برخوردار انقلاب نخست سالهاي
فاصله سياست دنياي از او حال عين در.شود عهدهدار چپ طيف نفع به را تعيينكنندهاي
بازتاب كه كرد سلام روزنامه در خود خاطرات از بخشي انتشار به اقدام ابتدا وي.نگرفت
مختلف جناحهاي از را مختلفي نقدهاي كه آنجا تا داشت فرهنگي و سياسي محافل در گستردهاي
واكنش نيز فرهنگي نشريات مطالب از پارهاي به نسبت اوقات گاهي حتي اوآورد همراه به
كيهان نشريه در دهخدا علياكبر پيرامون مقالهاي از انتقاد آن نمونه كه ميداد نشان
و داد خرج به منتظري آيتالله از محدوديت و حصر رفع براي نيز تلاشهايي وي.بود انديشه
.نداشت دنبال به ثمري تلاشها اين اما نوشت نظام عالي مقامات به سرگشاده نامههاي حتي
ناباوري كمال در سال 73 زمستان در بازرگان مهندس درگذشت هنگام همچنين خلخالي آيتالله
تدين از و كرد شركت بودند پرداخته مخالفت به هم با سالها كه او تدفين و تشييع مراسم در
نسبت خود نظرات در اما.كرد فراوان تجليل او از و نمود ياد نيكي به بازرگان مبارزات و
جمهوري رياست انتخابات دوره هفتمين در همچنين وي.نكرد نظر تجديد موقت دولت عملكرد به
نام حال هر به.داد ادامه را سياست عرصه در خود حضور خاتمي محمد سيد از حمايت با
امروز عمومي افكار و شده ثبت انقلاب از پس نخست دهه دو تاريخ در خلخالي صادق آيتالله
اين درباره آينده نسلهاي و تاريخ قضاوت مهم اما.دارد او درباره متفاوتي قضاوتهاي
و سوالات پاسخگوي برود دست از فرصت آنكه از پيش او كاش اي.است نشدني فراموش چهره
.باشد است مطرح عملكردش پيرامون كه شبهاتي
زندگينامه بررسي با فردا از يافت پايان شماره اين در خلخالي صادق زندگينامه بر مروري
.ميدهيم ادامه را ستون اين قمي آذري آيتالله
ايران خاورميانهاي سياست
طولاني قاسم:ترجمه
در سايتونگ آلگماينه فرانكفورتر آلمانيزبان روزنامه خبرنگار هوفمان كريستيانه خانم
در گفتوگو اين گزارش كه است داده انجام پور محتشمي علياكبر با گفتوگويي اخيرا تهران
:ميآيد پي
سران اخير اجلاس جريان در خاورميانه براي سعودي عربستان پيشنهادي صلح طرح پذيرش از پس
موجوديت اصولا ايرانيها كه چرا.است شده متمايز بيشتر چه هر ايران بيروت در عرب
رد كامل طور به را پيشنهادي طرح اين نه تاكنون ايران.نميشناسند رسميت به را اسرائيل
بر سياسي تمايلات رشد بر مبني نشانههايي اخيرا چند هر.است پذيرفته را آن نه و كرده
به ايران رهبران كه است آن واقعيت اما ميشود ، مشاهده ايران در عملگرايانه اصول پايه
ايدئولوژيك اصول درواقعبرنميدارند دست خود ايدئولوژيك اصول سادگيهااز اين
علياكبر.ندارد همخواني خاورميانه چون مسائلي قبال در عملگرايانه سياست با ايرانيها
ميتواند ديگري كس هر از بهتر ايران پارلمان در اصلاحطلبان فراكسيون رئيس محتشميپور
اصلاحطلبان سرشناسترين از محتشميپور.باشد ايران خاورميانهاي سياست در تمايز نماد
كه است كساني جمله از او خاورميانه مسئله مورد در اما ميشود ، محسوب پارلمان در ايراني
.ميورزد اصرار اصولگرايي بر شدت به
سوريه در ايران اسلامي جمهوري سفير عنوان به هشتاد دهه اوايل در كه پور محتشمي علياكبر
روند شكلگيري در زيادي بسيار تاثير و كرد ، ايفا لبنان حزبالله تاسيس در مهمي نقش
.است داشته گروه اين اسرائيلي ضد مبارزات
مردم انتفاضه از حمايت بينالمللي كنفرانس كل دبير محتشميپور علياكبر حاضر حال در
.دارد قرار دوطبقه كوچك ساختمان يك در و تهران در نظر مورد سازمان مركزهست نيز فلسطين
"صهيونيستها" واژه از كمتر ايران اسلامي جمهوري مقامات ساير برخلاف محتشميپور
جاي به ولي ميكند ، استفاده كمتر هم "اسرائيليها" واژه از او البته.ميكند استفاده
.است منفي بار داراي حدودي تا ايران در كه ميبرد كار به را ها"يهودي" لفظ آن
به را "اسرائيل" كلمه كند ، استفاده "صهيونيستي رژيم" واژه از آنكه جاي به محتشميپور
شده اشتباه اين متوجه نيز خودش حتي كه ميآورد زبان بر را واژه اين آنقدر و ميبرد كار
فلسطين من منظور كه حالي در ميگويم ، سخن اسرائيل از هم من خود حتي الان":ميگويد و
".است
1_ ابهام پر تمايز يك
REF-OLUTION انقلاب _ اصلاح
مشايخي مهرداد دكتر
برابر در (رفرميسم) اصلاحگري - ايران سياسي ادبيات در رايج دوگانگي:بحث فشرده
واقع در كه مفهوم دو اين.مينمايد مشكلآفرين
فزايندهاي طرز به امروز - انقلابيگري
معيار عنوان به صرفا و باشند سياست عرصه در
(ايدهآل) آرماني گونه دو بيان ميبايد
همه گويي كه ميروند كار به طوري امروز شود گرفته بهكار سياسي نيروهاي گسترده
طيف سنجش
باور.ميشوند خلاصه گونه دو اين از يكي در واقع طور به سياسي مباحث و نيروها افراد ،
در نيز اصلاحگري هستند جدا راست از چپ و سياه سفيداز كه طور همان كه است چنين رايج
گاه مفهوم دو اين كه دهد نشان ميكند تلاش ايننوشتاراست متمايز انقلابيگري از ماهيت
تغييرات از اشكالي بالاخره و يكديگرند ، تبديلبه قابل شرايطي در دارند ، اشتراك وجوه
نقيصه اين رفع براي ميبايد خاطر بدين.خلاصهنميشوند دو اين از يك هيچ در سياسي
.راستا اين در كوچك است تلاشي زير نوشتار.چارهايانديشيد (مفهومي دوگانگي)
پرابهام تمايز يك:انقلاب و اصلاح
برخوردار واحدي و يكسان تعاريف از يك ، هيچ انقلاب ، و اصلاح مفاهيم رايج ، برخلافتصور
متفاوت ذهني معيارهاي بهكارگيري اول ، :ذكراست قابل مورد اين در عام دليل دو.نيستند
و شرايط خود تنوع و پيچيدگي دوم ، سياسي ، موردپديدههاي در نظريهپردازان سوي از
حال عين در و شبيه جهات پارهاي از انقلابي و سياسي وقايع.جهان در سياسي ، روندهاي
"اجتماعي انقلاب" واژههاي از خاطر همين به يكديگرند ، با ملاحظهاي قابل تفاوتهاي داراي
حركتهاي.است شده ياد آن نظاير و "فرهنگي انقلاب" ،"بالا از انقلاب" ،"سياسي انقلاب" ،
"انقلاب" بنيادين خصلت چند زير در.برخوردارند بسيار تنوع از گونه همين به نيز اصلاحي
از يكي ،(SKOCPOL) پول اسكاچ تدا خانمميدهيم دست به سياسي جامعهشناسي منظر از را
بنيادي و سريع دگرگوني":ميكند ارائه انقلاب از تعريفي چنين انقلاب ، مبحث صاحبنظران
از طبقاتي قيامهاي توسط حدودي تا و همراه به..جامعه يك طبقاتي و حكومتي ساختارهاي در
".پايين
:ميكند توصيف چنين را انقلاب نيز انگليسي ، نامدار جامعهشناس (Giddens) گيدنز آنتوني
استفاده و تودهاي ، جنبش يك رهبران توسط و خشن روشهاي طريق از حكومتي قدرت تصرف"
".اجتماعي اصلاحات اساسي فرآيندهاي آغاز براي شده كسب قدرت از متعاقب
اساسي و مشترك خصلت چهار احتمالا دهيم قرار كنكاش مورد را انقلاب گوناگون تعاريف اگر
:داد تميز آنها در ميتوان را
.ميباشند بعدي چند و بنيادين جامع ، ميشوند ناشي انقلاب از كه دگرگونيهايي نوع - 1
.ميشوند ظاهر يافته سازمان نسبتا و تودهاي وسيع بسيج شكل در معمولا انقلابها - 2
مدد حكومت ماشين تسخير و تخريب براي قهرآميزي و خشن ابزار از معمولا انقلابها - 3
.است استوار عامه هيجان بر و خشن راديكال ، نيز انقلاب بر حاكم گفتارميگيرند
.ميگيرند انجام شتابان و سريع نسبت به انقلابها - 4
و هستند انقلابها در ايدهآل ويژگيهاي خصلتها ، اين كه دارد ضرورت نكته اين توضيح
با جوانبي در حتي يا و باشد وجه هر 4 داراي مشخصي انقلاب هر الزاما كه نيست معني بدين
مدت طولاني نسبتا يا و غيرخشن انقلابهاي كه چنانباشد نداشته مخالفت اينها از برخي
.داشتهاند وجود هم
ترتيب بدين.نيست انقلابي آنچه هر يعني شده ، تعريف انقلاب با تقابل در معمولا اصلاحات
:است يافته هويت زير ويژگيهاي با اصلاح
.نرفتهاند نشانه را نظام خود كه تغييراتي سياسي ، - اجتماعي نظام در جزيي تغييرات - 1
و حكومت توسط ميتواند اصلاحات.نيست نيازي وسيع بسيج به الزاما اصلاحات انجام در - 2
.پذيرد انجام (جنبشها) يافته سازمان مردم توسط يا
.مييابند تحقق قانوني و مسالمتآميز روشهاي با معمولا اصلاحات - 3
.ميگيرند صورت مرحله به مرحله و تدريجي طور به اصلاحات - 4
در كمونيستي جنبش درون نظري منازعات محصول انقلابيگري برابر در اصلاحگري مبحث تقابل
تقابل اين نماد كائوتسكي و لنين ميان نظري برخوردهاي.است سوسياليسم به نيل چگونگي مورد
عملي و مقدور ابزار و شيوهها كدام با سوسياليسم راه در حركت ديگر ، عبارت به.بودهاند
:داشتند جريان زير نكات حول مباحث اين اكثر بود؟
.خشونت (كاربرد عدم يا) كاربرد - 1
.ضربتي و ناگهاني يا و تدريجي و آرام تحول - 2
.موجود اجتماعي نهادهاي ديگر و پارلمان از (دوري يا) استفاده - 3
انترناسيونال رفرميستي (استراتژي) راهبرد اتخاذ با اروپايي ، دموكراتيك سوسيال احزاب
اتحاد جانبدار) كمونيستي احزاب آنكه جالب.شدند چپ اصلاحطلبانه حركت پرچمدار دوم
از پس داشتند ، قرار انقلاب موضع در (خود برنامههاي در حداقل) سال 1956 تا كه (شوروي
راهبرد از شكلي استالين از زدايي شخصيت كيش و شوروي كمونيست حزب بيستم كنگره
خارجي سياست از تابعي عمدتا روش تغيير ايندادند قرار كار دستور در را اصلاحگرايانه
تدريج به روش اين.بود آمريكا متحده ايالات با مسالمتآميز همزيستي به آن نياز و شوروي
طرفدار احزاب جويي مماشات توجيه به "غيرسرمايهداري رشد راه" عنوان تحت و شد تئوريزه
توده حزب سياستهاي به جمله از) پرداخت سوم جهان در استبدادي حكومتهاي به نسبت شوروي
(.شود رجوع انقلاب از پس
دارد ادامه
تعطيلات در مجلس
مفيدي بدرالسادات
كه دارد وجود كشور در سياسي رويدادهاي و مجلس تعطيليهاي ميان رابطهاي چه نيست معلوم
اتفاقاتي اصلاحطلبان براي ميكنند ، تعطيل موقت طور به را خود كار نمايندگان زمان هر
كمك كشور سياسي فضاي شدن بسته به است ممكن ادامه صورت در كه اتفاقاتي ميدهد؟ رخ ناگوار
.باشد نداشته وجود بازگشتي راه مدتها تا متاسفانه و كند
فرستادن انقلاب ، مجاهدين سازمان عضو آقاجري هاشم بازداشت اصلاحطلب ، روزنامه دو توقيف
اجراي جهت او جسمي تحمل سنجش براي قانوني پزشكي به آزادي نهضت اعضاي وكيل زرافشان ناصر
در نمايندگان كه حالي در گذشته هفته در كه بود رويدادهايي همين جمله از...و شلاق حكم
.داد رخ ميبردند ، سر به مجلس هفتهاي يك تعطيلات
نامهاي طي لذا و نبود تحمل قابل نمايندگان از بعضي براي وضعي چنين ديگر بار اين البته
با مقابله براي خود آمادگي حفظ منظور به مجلس كه كردند پيشنهاد مجلس رئيسه هيات به
اين با رئيسه هيات اعضاي اكثر ولي كند ، لغو را گذشته هفته تعطيلات آينده ، احتمالي حوادث
كه حوادثي اينگونه تاثير تحت و دهد انجام را خود كار طبيعي روال بايد مجلس كه اعتقاد
چنين كه چند هرنپذيرفتند را پيشنهاد اين نگيرد ، قرار است ، دادن رخ حال در كرات به
خرده تعطيلات به رفتن بابت نمايندگان به نميتوان لحاظ اين از و بود هم طبيعي تصميمي
منظور به ماه هر در مجلس هفتهاي يك تعطيلات انقلاب ، از پس مجالس دورههاي طي زيرا گرفت
متداول امري موكلانشان با نزديك ارتباط و خود انتخابيه حوزههاي به نمايندگان زدن سر
چنين ايجاد است ، غيرحزبي و شهرستاني ما انتخاباتي نظام كه زماني تا واقع در و است ،
اخير سال دو تجربه ليكن.است ضروري خود محلي مسائل به توجه جهت نمايندگان براي فرصتي
مطلوب نحو به اصلاحطلبان اقداماتعليه انجام براي فرصت اين از كهبارها داده نشان
مطبوعات ، توقيف قبيل از سياسي مشابه اتفاقات از بسياري كه نيست عجيب و بردهاند بهره
ويژه به هفته آخر روزهاي در نيز افراد اين آزادي حتي و سياسي فعالين بازداشت
بلافاصله تعطيلات از پس مجلس جلسه اولين در همواره كه چند هر.ميدهد رخ پنجشنبهها
اقدامات اين به نسبت خرداد دوم جبهه شاخص عناصر سوي از خاصه جدي واكنشهايي شاهد
خود عليه را عمومي افكار اينكه براي فهميدهاند آنها كه است اين واقعيت اما بودهايم
پس واكنشها اين بروز است ممكن لذا و هستند زمان گذشت نيازمند نكنند ، تحريك حد از بيش
در اصلاحطلبان از را لازم انسجام تدريج به تلخ رويدادهاي وقوع زمان از روز چند گذشت از
گام يك نهايت در و سستي مواردي در بعضا و بگيرد صريح و قاطع برخورد يك انجام براي مجلس
.باشد داشته دنبال به را نشستن عقب به
رسانههاي آنكه آنهاعليرغم كه است اين بيانگر چيز هر از بيش عمل شيوه اين البته
دارند سعي لذا و نميدانند خود با همراه را عمومي افكار ولي دارند اختيار در را بيشتري
.شوند مواجه و رودررو مردم با كمتر
و مقطعي طور به است ممكن رفتارها اين كه غافلند نكته يك آنهااز اينكه سخن آخر اما
شود بهآنان نسبت اصلاحطلبان صريح واكنش و تند عكسالعملهاي از جلوگيري باعث تاكتيكي
در دوگانه رفتارهاي اين به نسبت را آنها طرفداران ترديد نزديك آينده در قطع طور به ولي
.داشت خواهد دنبال به سياسي بازيهاي قاعده از خارج و مردم با رابطه
|