لرزان دستاني با
امروز جهان بدبختيهاي
تالار
منتقد نگاه
لرزان دستاني با
ميگويند حقوقشان و حق ايراناز تئاتر هنرمندان
آشفته رضا
آلبا برناردا خانه نمايش
صحنه ، طراح بازيگر ، كارگردان ، نويسنده ، از اعم تئاتر هنرمندان تكتك درددل پاي اگر
در مشخص حقوق و حق نداشتن از خبر كه ميشنوي زيادي حرفهاي بنشيني ، ...و فني عوامل
براي شغلي و حرفهاي گروههاي و اصناف همه كه ميطلبد مدني نظام امروز.ميدهد اجتماع
هنرمندان.برسد خود طبيعي حق به بتواند آن برمبناي هركس تا باشند حقوقي قوانين صاحب خود
مشخصي معيار نه و كند ، مشخص آنان براي را چاه و راه كه هستند سنديكايي صاحب نه تئاتر
بيمه ماهيانه ، مقرري نبودن معلوم از آنها.است شده تدوين طبيعيشان حق احقاق براي
.هستند گلايهمند...و بيكاري ايام حقوق بازنشستگي ، اجتماعي ، و درماني
شغلي امنيت
بقيه همانند تئاتر هنرمندان براي را شغلي امنيت تئاتر خانه مدير و بازيگر راد ، ايرج
فراهم كاري امكانات بايد حال هر به:ميگويد و ميداند ضروري و لازم امري اجتماعي مشاغل
بازنشستگي ، بيكاري ، ايام حقوق باشد ، شده گرفته نظر در بيمه مسايل باشد ، شده
تا باشد شده تعبيه شغلي امنيت دل در بايد مطلوب كاري و رفاهي شرايط بقيه و ازكارافتادگي
.باشد موفق هنري خلاقيت فرآيند در حاشيه ، دغدغههاي از دور به نيز تئاتري هنرمند
از دم ميتوانند تئاتر هنرمندان زماني كه است معتقد صحنه طراح و كارگردان رفيعي ، دكتر
:ميگويد و باشد شده مشخص آماتوري و حرفهاي تئاتر بين مرز قبلا كه بزنند حقوق و حق
و بازيگران براي آنقدر داشتم ، برعهده انقلاب از پيش را شهر تئاتر رياست كه زماني
متقاعد را وقت فرهنگي مسئولان كه بودم قايل مقام و ارزش حرفهاي و مجرب كارگردانهاي
ماهيانه حقوق دانشگاه استادياران حد در حرفهاي هنرمندان از گروه اين به بايد كه ساختم
تومان هزار از 7 بيش به تا 2500 از 1800 تئاتر هنرمندان حقوق زمان آن در و كنند ، پرداخت
زمان كردن طولاني با كه ميكند گلايه نمايشي هنرهاي مركز از ادامه در وي.يافت افزايش
قطبالدين.ميشوند هنرمندان دلخوري باعث نمايشي گروههاي براي شده مقرر بودجه پرداخت
ارزشي مخاطب كمبود دليل به تئاتر ، براي ما جامعه در كه است معتقد هم كارگردان صادقي ،
هنرمند يك به كه پاداشي:ميگويد و ميشوند قايل آن براي را كمتري بهاي و نيستند قايل
اوقات اغلب باشد ، برخوردار كمتري دانايي و دانش از و كمتر سوابق از هرچند تلويزيوني ،
هنر يك ذاتا تئاتر.ميافتد اتفاق همين هم سينما در يا است ، تئاتري هنرمند برابر دهها
اين حذف با نتيجه درهستند هم تجاري كه است تلويزيون و سينما برخلاف اين و است فرهنگي
.ميپردازند كمي بهاي فرهنگ براي خودبهخود تجاري عنصر
و مستقيم يارانههاي طريق از دولتها مافات ، جبران براي دنيا تمام در:ميافزايد وي
.برميدارند هنرمندان دوش از را باري و ميسازند برطرف را كمبود اين غيرمستقيم
و هنر از حمايت براي دقيقي و مدرن شاخص ، تعريف به هنوز كه ميكند انتقاد دولت از صادقي
نوين هنر از دفاع و حمايت ضرورت هنوز هم مردم كه است معتقد همچنين و است نرسيده هنرمند
و بايد كه آنطور دولت نه و مردم نه ما جامعه در:ميگويد و نگرفتهاند ياد را تاليفي و
خودش حقوق از است ، هنرمند كه سوم عنصر وسط اين نتيجه درنيستند هنرمندان حامي شايد
سازد ، برطرف را خودش نيازهاي نميتواند برخورد اين با هنرمند چون.ميكند چشمپوشي
.بود نخواهد نيز جامعه روحي نيازهاي جوابگوي
به _ تئاتر هنرمندان به كه غيرواقعي حقوق از حقوق كارشناس و كارگردان يعقوبي ، محمد
كه نيست اندازهاي و حد در چون ميكند انتقاد ميشود ، پرداخته نمايشنامهنويسان ويژه
نمايشنامهنويسان دستمزد:ميگويد و برآمد معمولي زندگي يك اداره پس از آن با بتوان
و بنويسد مطلوبي نحو به را متن سال 2 در بتواند نمايشنامهنويس يك اگر !است خجالتآور
نميتواند متنها اين تاليف حق از حاصل درآمد با برساند ، هم اجرا مرحله به را آنها
.باشد زندگياش دخل و خرج جوابگوي
شده تعيين دوره پايان از پس كه بدهند را اجازه اين موفق اجراهاي به بايد:ميافزايد وي
مالي لحاظ به را خود بتوانند گيشه طريق از تا بدهند ادامه خود اجراي به قرارداد در
امنيت به ميتوان وقت آن بشود ، حرفهاي تئاتر داراي كشورمان روزي اگر.كنند تامين
مانع رفاهي و اجرايي امكانات مالي ، دغدغههاي آن از پس كه شد اميدوار هم هنرمندان شغلي
تئاتر هنرمندان براي شغلي امنيت وجه هيچ به حاضر حال در.شد نخواهد آنان بلندپروازي از
موقع در كه ميپردازند متن يك تمرين به ماه چند كه هستند گروههايي چنانكه.ندارد وجود
و پويايي از مانع برخورد اين و نميگيرند ، اجرا مجوز گنگ و مجهول دلايل به بنا بازبيني
محمد.است فرهنگي جريان ايجاد در بزرگي بازدارنده عامل خود كه ميشود هنري خلاقيت
هستند كارگردانهايي جمله از ديگران و رحيمي محمود فروزند ، افروز كياني ، حسين يعقوبي ،
البته.شدند روبهرو اجرايي صلاحيت رد با پارسال فجر تئاتر جشنواره بازبيني زمان در كه
اعمال با (تقاطع 2002) رحيمي محمود و (رويا اتاق نمايش) فروزند افروز جشنواره از پس
تصويب را خود متنهاي بازبيني از پيش گروهها اين صورت هر در.گرفتند اجرا مجوز اصلاحات
غيرقابل كه كرد مواجه دوگانه برخوردي با را هنرمندان حدي تا صلاحيت رد اين و بودند كرده
كه بشوند تئاتر پويايي از مانع ميخواهند برخي شايد يعقوبي محمد نظر به.بود پيشبيني
خواهد طي را خود جلوي به رو مسير تئاتري جريان چون بود ، نخواهد ممكن اتفاق اين البته
.كرد خواهد عبور درشت و ريز موانع اين پس از راحتي به مطمئنا و كرد
خلاقيت و آزادي
غيرممكن بيان آزادي بدون را تئاتر هنر در پويايي و خلاقيت صادقي قطبالدين و رفيعي علي
خلاقيت مرحله به آزادانه كه ميطلبد _ تئاتر ويژه به _ هنر ذات ايشان نظر به.ميدانند
اين اگر:ميگويد و ميداند هنرمندان مسلم حق اولين را بيان آزادي صادقي.برسد پويايي و
و سانسور است؟ چيزي چه به و كجاست پس هنرمند وجودي ماهيت نباشد ، پويايي و خلاقيت
اداري ، مشكلات وقتها بعضي.باشند او راه سر در مانعي نبايد درشت و ريز ممانعتهاي
.ميشوند هنري خلاقيت از مانع مالي مسايل و مسئولان و مديران كماطلاعي
حداقل خودمان جامعه شرايط به توجه با و ميكند تلقي شكننده امري را هنري خلاقيت رفيعي
با هميشه هنرمند يك:ميگويد و ميداند ضروري هنري آثار خلق براي را ذهني و فكري امنيت
آن بر علاوه !نه؟ يا شد خواهد واقع خودش مخاطبين مقبول آيا كه است همراه اضطراب و ترس
از.كرد خواهيم همراه خودسانسوري با دايما را مضاعفي اضطرابات ما ;شكنندگي و اضطراب
اقتصادي ، خودسانسور _ از1 عبارتند كه ميافتد اتفاق مورد چهار در خودسانسوري وي نظر
_ باشد20 بهرهمند دكور و لباس صحنه ، وسايل حداقل از بايد موجود بودجه به بنا هنرمند
از حاصل فشارهاي با رابطه در خودسانسوري _ و 4 اخلاقي خودسانسوري _ سياسي 3 خودسانسوري
...و اجتماعي و سياسي نهادهاي و گروهها حساسيتهاي
فكر به لرزان دستان با بايد هنرمند فوقالذكر شرايط به توجه با كه است معتقد رفيعي
باشد ، نداشته وجود تئاتري گروههاي براي حقوق و حق اين اگر:ميگويد و بيفتد هنري آفرينش
.كرد برخورد زايد و مزاحم امر بهعنوان آن به و كشيد بطلان خط هنري فعاليت روي بايد
دولتمردان بايد و برسند حقوقشان و حق به هنرمندان كه بيابد اعتلا ميتواند زماني تئاتر
هنرمندان از برخي حقوق و حق برابر در كه تبعيضي از همچنين صادقي.كنند تلقي مهم را آن
بسيار را هنرمند كه ميداند ناپذيري جبران ضربه را آن نتيجه و ميكند انتقاد ميشود ،
.بدهد بروز را زهرآگيني واكنشهاي كه ميكند دروني را حقيقت اين و ميدهد قرار فشار تحت
جامعه با ارتباط
اين به مخاطب با مستقيم رويارويي در نيز تئاتر و كرد نخواهد پيدا معنا مخاطب بدون هنر
رابطه اين در صادقي.دارد مخاطب حضور به نياز تئاتري هنرمند بنابراين.ميرسد معنا
.ندارد وجود ارتباط اين ولي هست ، امكانات و پول اوقات از بسياري:ميگويد
آموزش
.بشود فكري تغذيه مدام بايد برآيد ، كارش توسعه پس از بتواند بهتر آنكه براي هنرمند
.بود خواهد مفيد زمينه اين در زيادي حد تا مرجع فيلمخانههاي و تخصصي كتابخانههاي ايجاد
فيلمهاي غني آرشيو نه و دارد وجود تئاتر تخصصي كتابخانه نه كشورمان در متاسفانه
.سازد برآورده را تئاتر هنرمندان اوليه نياز كه است موجود تئاتري
فرهنگي سفرهاي و خارجي و داخلي جشنوارههاي در حضور با تئاتري هنرمندان همچنين
درخوري نتيجه به زودتر مختلف شيوههاي و فنون فراگيري و اطلاعات تبادل در ميتوانند
تئاتر هنرمندان براي ذيربط دستگاههاي سوي از كمرنگي شكل به مهم اين تاكنون اما برسند ،
ضابطه و معيار هيچ بدون است ، شده گرفته نظر در هم سفري اگر متاسفانه.است شده فراهم
همراه به را مطلوبي بازتاب و نتيجه كه گرفتهاند قرار اولويت در نورچشميها مشخصي
.است نداشته
دايره خودبهخود نباشد ، هنرمند اختيار در امكانات اين اگر:ميگويد زمينه اين در صادقي
بر وجودش پتانسيلهاي از برخي گونه اين و ميشود تنگ جهان روز هنر از دانشش و الهامات
.ميرود باد
مصنفين و مولفين قانون
است شده تدوين و تهيه مصنفين و مولفين حقوق با رابطه در قوانيني مجموعه دور سالهاي در
مانده باقي تغيير بدون امروز تا چنانكه است نبوده ذيربطي نهاد هيچ توجه مورد تاكنون كه
خاك سالهاست قوانين اين:ميگويد رابطه اين در حقوق كارشناس يعقوبي ، محمداست
متاسفانه.بشود اساسي تغييرات دستخوش زمانه تحولات به توجه با بايد كه حالي در ميخورد ،
جزء فرهنگي جريان اصلا و نميشود گرفته جدي ما مملكت در روشنفكري و فرهنگي جريان
باقي آن اجراي بدون فرمايشي حد در نيز قوانين وضع بنابراين نيست ما حكومتي اولويتهاي
.ميماند
تئاتر خانه
و تئاتر هنرمندان حقوقي قوانين تدوين هدف با كه است مستقل دستگاهي ظاهر در تئاتر خانه
كارگردانان ، قانون) انجمن مجموعه 11 از هنري نهاد اين.است شده راهاندازي آن اجراي
در صنفي هر تا است شده تشكيل (..و نويسندگان و منتقدان نمايشنامهنويسان ، بازيگران ،
يازند دست مسلم حقوق احقاق براي عملي اقدامات به گرايش آن متخصص هنرمندان نيازهاي زمينه
حقوق و مقرري تعيين جهت در كه دارد وظيفه نهاد اينكنند پيگيري را صنفي مسائل و
بودجه جديد ، سالنهاي راهاندازي اجرا ، و تمرين محلهاي تهيه مختلف ، گرايشهاي هنرمندان
انسجام عدم علت به تئاتر خانه كه است معتقد رفيعي.برسند عملي نتايج به معضلات رفع و
و وابستگي انسجام ، تئاتر هنرمندان بين بايد:ميگويد و است نرسيده لازم اجرايي قدرت به
روزي و برآييم واقعي تئاتر خانه ساختن پديدار پس از بتوانيم تا باشد داشته وجود دلبستگي
شكل خود هنري فعاليتهاي به بتوانيم سينما خانه همانند تا باشيم داشته محكم اساسنامه
و جوان تئاتر خانه و است قدرتمند لازم حد در امروز سينما خانه.بدهيم قواميافتهاي
.است لازم زيادي زمان اجرايي مراحل به رسيدن تا كه است نوبنيادتر
اول وهله در اينكه براي دارد ، فرمايشي و صوري نقش بيشتر تئاتر خانه:ميگويد صادقي
.بزنند را حرفشان آزادانه نميتوانند كه گرفتهاند قرار جرياني در آنها و نيست مستقل
آنها.كرد نخواهند و نكردهاند هنرمندان به كمكي هيچ هم مادي لحاظ به:ميافزايد وي
ضمانت تصميماتشان ضمن درميخواهند لشكر سياهي عده يك فقط و ندارند مشخصي برنامه هيچ
.ندارد اجرايي
اشاره نهاد اين اجرايي قدرت عدم به آنكه ضمن تئاتر خانه مديره هيات عضو يعقوبي ، محمد
هنرمندان قراردادهاي كف صنفي مختلف انجمنهاي در كه هستيم آن بر:ميگويد ميكند ،
مادي حقوق قانوني لحاظ به بتوانيم آن براساس تا كنيم تدوين و تهيه را مختلف گرايشهاي
.كنيم دريافت را هنرمندان
تئاتر خانه وظايف از يكي كه ميكنند اشاره نكته اين به همچنين يعقوبي محمد و راد ايرج
حكم از دفاع در نهاد اين بيانيه و است اضطراري و ضروري مواقع در هنرمندان از حمايت
.ميدهند قرار خود گفته مصداق را رفيعي محكوميت در قضاييه قوه صادره
امروز جهان بدبختيهاي
آوينيون جشنواره ششمين و پنجاه به نگاهي
فخرطاولي كوروش:ترجمه
كاخ در چخوف ، آنتوان اثر ،"پلاتونف" اجراي با اول روز همان از آوينيون تئاتر جشنواره
برنار ;است كرده سر بر باران چتر پاپ شهرك امسال.ميگيرد خود به ديگري بوي و رنگ پاپ ،
بازيگران.است نمايش اجراي شاهد باز فضاي در كشيده ، نم ريش با جشنواره ، دبير داسيه ، فور
شورآفريني و هيجان همچنان باز آسمان زير اما ميافتد ، خيس زمين بر زانوها ميكنند ، سرفه
.دارد ادامه
به و چخوف ، آنتوان نمايشنامه اين با آوينيون تئاتر جشنواره ششمين و پنجاه ژوئيه ، پنجم
جشن عنوان به همچنان ميتوان را آوينيون جشنواره آيا.شد آغاز لاكاساد اريك كارگرداني
ژان جشنواره ، اين بنيانگذار همچنانكه آيا كرد؟ قلمداد نوگرا و روشنفكري تئاتر بزرگ
گروههاي از بسياري كه حالي در هست؟ "پويا هنر بزرگ جشن" يك اين ميخواست ، ويلار ،
تفاوت مدعي همچنان آوينيون جشنواره هستند ، روبهرو هويت بحران نوعي با ملي دراماتيك
كارگردان چند كردن مطرح از بعد.است نمايشي آثار در هنري رويكردهاي تنوع طريق از فرهنگي
راديكال تجربه چند روي به را درهايش آوينيون بار اين جهان ، تئاتر ستارگان سطح در شرق
خود شيوه به يك هر كه جشنواره در حاضر هنرمندان از مجموعهاي ;ميگشايد جنوب ، انسانهاي
جذب براي است مكاني همچنين آوينيون جشنواره.ميتابانند باز را مختلف جوامع واقعيتهاي
عنوان به آوينيون اواخر اينجهان سراسر از خارجي شركتهاي و تئاتر شيفته تماشاگران
.است بوده مطرح تئاتر حوزه در سال طول در شده انجام فعاليتهاي بازتاباندن براي چراغي
كلود _ ژان و ،"روستايي تريلوژي" بنوآبا لويي _ ژان چخوف ، عاشق اين لاكاساد ، اريك جز به
جشنواره در نيز ميبرد ، صحنه به بار اولين براي را مولر _ برشت ديپتيك يك كه فال ،
تحت نمايشي مراكز به آن از بعد و بودند آوينيون در ژوئيه تا 28 آنها سه هرحاضرند
.دارند نگه روشن را روشنفكري تئاتر شعله تا رفتند فرانسه مختلف شهرهاي در هدايتشان
در 18 آن ، خودكشي اهل و انفجار ضدقهرمان كه ميبرد صحنه به را چخوف از اثري لاكاساد
و انحرافات همه كه ضدقهرماني ;بود گرفته شكل جوان آنتوان ذهن در (سال 1878) سالگي
ممكنات ، از سرشار زيادهروي ، از سرشار شخصيتي چخوف ضدقهرمان.دارد جا يك را سوداها
و ميل بدون احساس ، بدون پويايي ، بدون جامعهاي توسط مرگ به محكوم اما است ، ميل و احساس
جشنواره ستاره به را پلاتونف هنرمندانه ، نقشي ايفاي در كريستوفرگرهگوا;رويا و امكان
.ميكند تبديل امسال
را نرسيده پايان به هرگز نمايشي ميزانسن و فضا از استفاده در تيزبيني با لاكاساد اريك
.ميدهد تكان را تماشاگر نيز درونياش انسجام عدم حتي كه ميآورد صحنه به
:است كرده جلب خودش به را توجهات امسال نيز آوينيوني پارادوكس يك ،"پلاتونف" جز به
مطرح بسيار تئاتري حلقه از مارلو ، دني كارگرداني با اثر اين مترلينگ ، موريس اثر "كوران"
در حاضر تماشاگر پنجاه كه مترلينگي موريس كابوس يك:است آمده آوينيون به (كبك) مونترآل
;ميكند همراه خود با (ميخواست مونترآلي كارگردان كه همچنان بيشتر نه و) را سالن تاريكي
مرد شش شامل كوران ، چهره دوازده ميبينند ، را تنه بدون صورت دوازده فقط كه تماشاگراني
گم جنگل در آنها...ميكنند نجوا را شومشان داستان آرامي به بسته چشمان با كه زن شش و
.مرگ و ترس از تركيبي;ميميرند ترس از سروصدا كمترين با و شدهاند
تماشاگر:نهاد برآن نامي نميتوان كه ميآورد صحنه به را حماسي شعري واقع در مارلو
اجرا پاپ پارك قديمي صومعه يك در تئاتر اين) ميكند عادت سالن تاريكي به اندكاندك وقتي
يكي نيز صداهايشان حتي بلكه هستند ، شبيه هم به چهره دوازده هر كه مييابد در ،(ميشود
جادويي ماسكهايي واقع در شده ، گفته سرهاي همه كه ميكند كشف تماشاگر تدريج به.است
شدهاند ، طراحي ويدئويي ، بازبينيهاي از استفاده با و فوقالعاده مهارتي با كه هستند
كه بوده آن خواهان "كوران" بزرگ نويسنده:ميماند وفادار مترلينگ به اجرا اين در مارلو
يكي به رسيدن هدف تا كنند بازي را تئاتر اين فيزيكي ، وزن از عاري عروسكهاي _ بازيگران
.شود محقق بازيگر بدون تئاتر...يعني تئاتر ، انواع هيجانآفرينترين و جذابترين از
بوكه ميشل بازگشت
تراس" با شد ، برگزار سال 1947 در كه آوينيون ، تئاتر جشنواره دوره اولين در بوكه ميشل
برنهارد توماس اثر ،"مينهتي" با امسال او.بود كرده شركت موزيكال تئاتر بخش در "نيمروز
اين بوكه ميشل خود اما.برميگردد آوينيون به استاويسكي لكوديا كارگرداني تحت و
.ميكند دور حرفهاش از را وي كار اين دارد عقيده او.ندارد دوست را يادآوريها
را خودش زندگي واقع در كند ، بازي را "لير" ميخواهد كه پير بازيگر يك نقش در بوكه ميشل
:مينمايد ايفا هستند ، بزرگ نقشي ايفاي آرزوي در كه تئاتري بازيگران تمام زندگي و
زيادي را نقشاش ديالوگهايش ، البته و پيس چندباره بازخواني از بعد لير نقش بازيگر
را پيس فهم رنج ، ايده":كار اين توضيح اما و ميكند عوض را آن پس مييابد ، ملودراماتيك
نقش اجراي دراماتيك فضايي در بايد نيز رسيده خط آخر به كه بازيگري حتي ;ميسازد دشوار
ترتيب اين به و ميشود جدا برنهارد شخصيتهاي رايج بيرحمي از "مينهتي" كارگردان ;"كند
.ميپيوندد بوكه ميشل به نيز عمل در
نمايش به آثار اصلي سوژههاي...امروز جهان بدبختيهاي و سودجويانه وقاحت خودكشي ،
و ايتاليايي آرژانتيني ، تئاتري گروههاي.هستند آوينيون امسال جشنواره در درآمده ،
;استروس _ بوتو اثر ،"زن و ديوانه".بردهاند جنوب سوي به را امسال جشنواره اسپانيايي ،
و پنجاه جشنواره ديگر درخشان نقاط از والتز ساشا اثر "noBody" و ;جيبي فاضل اثر ،Junun
جان و جسم درباره تريلوژياش از قسمت آخرين برليني كارگردان والتز ، .هستند آوينيون ششم
.است آورده صحنه به را انسان
نخبهگرا و متفاوت جشنوارهاي عنوان به را خودش نقش نيز امسال آوينيون تئاتر جشنواره
معرفي لطف به ويژه به و مدرن اجراهاي با آوينيون نيز بار اين ;ميكند ايفا جهان سطح در
.ميشود ظاهر جهان تئاتر اهالي دريايي فانوس قالب در جهاني ، و فرانسوي تازه استعدادهاي
تالار
آلبا برناردا نمايشنامه اجراي مورد در يادداشتي
ميگذرد چه آلبا برناردا خانه در
عليزاد علياكبر
چولي ، روبرتو كارگرداني به ايران در آلبا برناردا نمايشنامه تمرينهاي شروع از پيش كمي
اصلي سالن سپس و فجر جشنواره در آن عمومي اجراي و تمرينها شروع از پس مدتها حتي و
و بازيگران روزنامهاي ، منتقدين اعتراضهاي و مخالفتها صداي آنجا و اينجا شهر ، تئاتر
اين چرا:بود مشخص هم اعتراضها دليلبود كرده پر را جا همه تئاتري دستاندركاران ساير
سوالهاي اين به پاسخ آيا بازيگران؟ اين چرا مهمتر ، همه از و متن؟ اين چرا كارگردان؟
به ربطي هيچ اعتراضها اين من گمان به رساند؟ خواهد جايي به را ما مشروع ، بگيريم ، فرض
اجراي) اصلي موضوع به نسبت زيادي حد تا حتي و ندارد نمايشنامه اين موفق نسبتا اجراي
آن همه به نسبت حاضر ، حال در اجرا اين كه است اين حقيقت.ميرسد نظر به بيربط (كار
نگاه مثلا) ميگذارد اختيارمان در تهران ديگر تئاتري سالنهاي و شهر تئاتر كه چيزي
تهوعآور بازيهاي عرفان اقسام و انواع يا و رستاخيز ، روز كلفتها ، سطحي اجراي به كنيد
.ميشود محسوب "تئاتر" سطحينگري هرگونه از دور به تئاتري ،
اجراي همتراز چيزي چولي ، آلباي برناردا اجراي كه داشت انتظار نبايد و نميتوان قطعا
ديگري شرايط در مذكور اجراي سه.باشد آلبالو باغ يا و فاوست ، پينوكيو آنتيگونه ، از او
من.تئاتري حس مهمتر همه از و چشمگير ، بصري طراحيهاي خبره ، بازيگران:شدهاند كار
كار فعلي بازيگران از سواي بازيگراني با ايران در را آلبا برناردا چولي اگر كه مطمئنم
اين بنابراين.كند ارائه خود آلماني كارهاي سطح در اجرايي نميتوانست هم باز ميكرد ،
بدنهاي ضعيف ، بيانهاي:ماست تئاتر خود حد در چيزي بازيگري ، حيث از خصوص به اجرا ،
به كارگردان تسلط عدم كنيد اضافه اينها همه به ;آخر الي و كليشهاي لحنهاي ناآماده ،
.نمايشنامه فارسي متن و (بازيگران با موثر ارتباط ايجاد براي) فارسي زبان
اين در حتي اجرا ، اين چرا و چيست؟ ايراني آلباي برناردا اجراي در چولي دستاورد پس
ميدهد؟ نشان اصيلتر و فراتر را خود حاضر ، صحنهاي اجراي با قياس در هم باز شرايط ،
شاهدش ايران در ما كه كارهايي در دستكم) چولي روبرتو كار جنبههاي جذابترين از يكي
تماس روز سياسي و اجتماعي شرايط با مستقيما كه اوست ظريف و خلاقانه تفسيرهاي (بوديم
سياسي نگاه نيز و اجرا ، فاشيستي و سرد اتمسفر آنتيگونه ، از او اجراي در مثلا.مييابد
اين.بود يافته معاصر وجهي و ميشد درك تماشاگر سوي از كاملا نمايشنامه ، متن به او
باب در مدرني ايدههاي با را تماشاگرش مستقيما ميدهد ، امكان وي به معاصر تفسيرهاي
راه ارائه جاي به حال عين در و كند ، روبهرو آخر الي و حكومت ، نقد عقيده ، آزادي زنان ،
بهترين در چولي ، سياسي ديدگاههاي.بپردازد اساسي سوالهاي طرح به دمدستي ، حلهاي
مشهود اجراها اين در برشت تاثير خصوص به).او انسانگرايي بيان براي است فرصتي حالتش ،
را خود تاثير روز ، شرايط از استادانه تفاسير دقيقتر ، بيان به يا و ديدگاهها اين.(است
بيذوقي نهايت اين).ميگذارد جاي بر آخر الي و موسيقي دكور ، بازيگري ، بر يكسان به
همين و (بود كرده فرض دلبخواهي و نابسنده را آلبا برنارد دكور طراحي كه است منتقدي
همچنان (برشمرديم كه مشكلاتي رغم به) را آلبا برنارد اجراي كه است بودن معاصر ويژگي
.ميدهد نشان خلاق و سرزنده
شكل را كنش مبناي مدرن ، و سنتي دقيقتر ، بيان به يا كهنه ، و نو تقابل آلبا ، برناردا در
بايد دختران برناردا ، خود قول به و عزادارند ، دخترانش و برناردا ;است مرده پدر.ميدهد
موجز و ساده دكور چولي ، اجراي در.كنند آماده سوگواري سال هشت براي را خود هماكنون از
دختران.است بيرون و خانه داخل فضاي ميان حائل صحنه ته در زده زنگ فلزي ديوار يك.است
از كه توصيفاتي به ارجاع در خصوص به فشار ، و حبس احساس اين.شدهاند حبس درخانه عملا
خانه ، ساكن ظاهر به محيط:ميكشد رخ به را خودش كاملا ميگيرد ، صورت رومانو ال پپه
:ميگويد جايي در خدمتكار پونچياي.است گرفته قرار بيرون دنياي يورش با تقابل در كاملا
ابتدايي صحنه سه حذف با ترتيب ، بدين ".خونهميافته اين تو داره جدياي خيلي اتفاق يه"
و مادر شروع ، صحنه در.ميكند تاكيد تقابل اين بر كاملا ابتدا همان از چولي نمايشنامه ،
موفق نسبتا بازي با) برناردا ;است گرفته و ملتهب فضا.دارند حضور صحنه در دخترش پنج
دو تقابل و تفاهم عدم بذر ميكند ، صحبت دخترانش با تحكمآميز گونهاي به (نجومي مهتاج
من كه چي هر از بايد خونه اين تو":است مشهود او آغازين گفتههاي در كاملا مذكور دنياي
حال اين پيريزي با ترتيب بدين "شلاق و قاطر و مرد نخ ، و سوزن و زن.كنيد اطاعت ميگم
القاي خصوص به و بنياديتر تقابلهاي براي فضا اجرا ، شروع در ملتهب و سرد هواي و
.ميشود اجباري كار اردوگاه نوعي به بدل رفتهرفته صحنهميشود آماده فمينيستي ايدههاي
و سرد لحن با برناردا ، .(است موثر فضا اين القاي در آنها رفتارهاي برخي و لباس)
نقش (تيموريان رويا بازي با) خدمتكار پونچياي و است ، سلطه ابزار نجومي ، مهتاج تحكمآميز
.ميكند بازي را جاسوس
روي تراژيك سطح در اساسا لوركا ، كار در شخصيتها كشمكش كه كرد فراموش نبايد هرچند
در (خانواده دروني انسجام و كهن ، قوانين قديمي ، سنت حفظ) مادر بحق مطالبات.ميدهد
كه تقابلي شبيه تقابل ، اين حيث ، اين از.ميگيرد قرار دختران بحق مطالبات با تقابل
جلوه تراژيك كاملا ميتواند دارد ، وجود كرئون و آنتيگونه حق ميان آنتيگونه در مثلا
.ميكند باز لوركا آثار در تراژيك تقابل اين ايجاد براي را راه شر و خير آميختگي.كند
تاثير چنين هم دختران اما ;نداريم و داريم همدلي مادر با ما آلبا برنارد خانه در
اين فيزيكي حضور عدم وجود با) نيز رومانو پپهال شخصيت حتي.ميگذارد جا بر دوگانهاي
و شرير هم و باشند نجات راه ميتوانند هم مردها ;است برخوردار دوگانه ماهيتي از (شخصيت
با برناردا ، .است شده رقيق زيادي حد تا تراژيك هواي و حال اين چولي ، اجراي در.مهلكاند
تحريك را تماشاگر همدلي وجه هيچ به لحظاتي ، معدود در جز به نجومي ، مهتاج سرد بازي
به هم نيز ، امر اين دليل (استثناست نجومي خانم اجراي آخر صحنه ميان ، اين در)نميكند
شخصيت اين بر چولي معنايي تاكيدات نوع به هم و برميگردد ، نجومي مهتاج بازي نوع
بيقيد چولي ، اجراي در برناردا دختران با ما همدلي اين ، مقابل در.سركوب عامل بهعنوان
آنچه همهاست گرفته قرار مادر نابحق مطالبات با تقابل در آنها بحق مطالبات است ، شرط و
ميشود ، داده آنها به كه آنچه همه و ;است زنانه استقلال و بيشتر آزادي ميخواهند آنها كه
.است سركوب و دلتنگي ، ملال ،
منتقد نگاه
نمايشنامهخواني جلسات به نگاهي
افرا تا ويني قصههاي از
يزداني اصغر
توسط نياوران فرهنگسراي در نمايشنامهخواني جلسات بار اولين براي اخير ، سالهاي در
..و تيرانداز سيما آدينه ، گلاب از متشكل بازيگران گروه جلسات اين در.شد اجرا محمدي بابك
مورد كه ميدادند قرار بازخواني مورد حركت بدون را محمدي نوشته "ويني قصههاي".
.گرفت قرار تئاتر به علاقهمندان از جمعي استقبال
نگارش زمينه در كه آبسالان آرش اينكه تا شد سپرده فراموشي به جلسات اين مدتي از پس
همراه خود با را شهر تئاتر مدير پاكدل ، حسين دارد ، سابقه اجرايي و راديويي نمايشهاي
برگزار مجموعه اين كافهترياي محل در تئاتر گروههاي توسط نمايشنامهخواني جلسات تا كرد
فراوان استقبال مورد برنامه اين كه نميكرد پيشبيني كس هيچ حال عين در.شود
نظرات و تحليلها طبق تئاتري گروههاي برنامهها اين در.بگيرد قرار علاقهمندان
حتي.هست هم صحنهاي اجراي بيانگر گونهاي به كه ميپردازند متن يك خواندن به كارگردان
ميميكهاي و جزيي حركتهاي اجراي و گريم و لباس پوشيدن با بازيگران موارد از برخي در
اجرا اين با گروهها.برميدارند گام اجرايي ميزانسنهاي نمودن جلوه پررنگ جهت در لازم
كه شوند روبهرو تماشاگران منتقدانه واكنشهاي اولين با عمومي اجراي از پيش ميتوانند
در.برسند شايستهاي اجراي به كار محاسن افزودن و معايب اصلاح با بتوانند بعدي مراحل در
يا ايراني متنهاي به تمايلي گروهها كه نميكند فرقي جلسات برگزاركنندگان براي ضمن
قابل جامعه ضروريات به توجه با متنها اين كه است اين هدف بلكه.بدهند نشان خارجي
به آزادانه هنرمندان خود بلكه ندارد وجود مانعي هيچ راه اين در البته.باشد لمستر
.ميشوند متمايل موجود سبكهاي و شيوهها
از كشورمان تئاتر امروز شايد ميشد ، برگزار ايران در دورتر سالهاي از جلسات اين اگر
تا است نمايشي گروههاي به دادن آگاهي جلسات اين فايده حداقلبود برخوردار بهتري وضعيت
را بهتري موقعيت متن كردن عوض با بايد اينكه يا بودهاند موفق متن انتخاب در كه بدانند
.ببينند تدارك خود براي
با تا شده آن بر نماند ، عقب فرهنگي نوآوريهاي قافله از آنكه براي نيز هنرمندان خانه
تك صورت به را نمايشنامهخواني جلسات كشور اول طراز و برجسته نمايشنامهنويسان از دعوت
عمومي اقبال با ابتدا همان از هم جلسات اين.كند برگزار - نويسنده مستقيم حضور - نفره
بيضايي بهرام نمايشنامهخواني جلسات در نميكرد باور كسي كه طوري.شد روبهرو
ساعت از 2 بيش راهرو كف و صندلي بر نشستن با سالن از خارج زيادي افراد (افرا نمايشنامه)
گرم واكنشهاي چنين با نيز گذشته جلسات البته.بگذارند وقت هنرمندانه خوانش اين براي
اين متن خود شايد و داشت را خود خاص گرماي بيضايي جلسه اما و بود شده روبهرو جمعي
.كنند اختيار سكوت اثر پاي بيشتري دغدغه با مخاطبان تا بود كرده فراهم را امكان
و معصوم معلم يك به محله يك مردم تهمتهاي درباره تلخ و غمانگيز نمايشنامهاي افرا
كنار در حضور با نويسنده سرآخر و ميكند تهي قالب آنان تهمت مقابل در كه است بيگناه
انتقاد باد به را محله افراد جمعي واكنش گونهاي به ميخواهد خيالي عشق ابزار با و افرا
عشق ، خصوص به و انساني و عاطفي مسايل به پرداختن با نميتوانند وجه هيچ به كه بگيرد
است ، تكگويي تكنيك به متكي كه اثر اين در بيضايي.گردانند شيرين يكديگر كام به را زندگي
.دهد قرار داوري ترازوي در را انساني محبت و عشق اجتماع افراد نقد با كه دارد آن بر سعي
نظر با و نميپوشيد چشم پرسوناژها تكتك براي لحن ايجاد از متن خواندن موقع هم بيضايي
.ميافزود جلسه گرماي به قرائت موقع در ريتم به داشتن
وا را آدمها تك تك بنشاند ، كرسي به را حرفش بتواند بهتر كه آن براي افرا در او
در اين و باشند مشغول مشخص روايت يك شكلگيري زمينه در تكگويي به خود خلوت در ميدارد
افراد بين ديالوگ به تكگوييها كه ميكند حس شنونده لحظات از بعضي در كه است حالي
.نميافتد وجه هيچ به اتفاق اين كه صورتي در است ، شده تبديل دراماتيك كشمكش و مختلف
بيرون ميدان از پيروز انديشمندانه جولاندهي اين در كه آن براي دقت و زيركي با بيضايي
صاحب سوي از كه است كرده انتخاب فرهنگي و روشنفكر قشر نماينده عنوان به را افرا بيايد ،
مردم چند هر است ، گرفته قرار جعلي اتهام مورد (سياست) شازده مادر و (اقتصاد) فروشگاه
.دارند بيتفاوت و خنثي برخوردي رابطه اين در نيز
ميدهد قرار ماجراها محور را زن سگكشي و رگبار با همسوي راحتي به كه است درامي افرا
بر تكيه با بزرگ حقيقتي به تا برآيد ديكتاتوري و سالارانه مرد نظام نقد پس از بهتر تا
.برسد ما تاريخي هويت از ايرانيان جمعي ناخودآگاه
شبه آثار در رايج و خاص زبان آن از دور به دارد ، سعي نمايشنامه اين در بيضايي
هم موفق البته و بدهد نمايشي سروساماني بازار و كوچه مردم محاوره زبان به تاريخياش ،
.ميبرد را لازم بهره نمايش شخصيتهاي برجستگي براي كلمات آهنگ و لحن از چون ميشود
نوع اين كه كردند بيان افرا نمايشنامه با رابطه در را خود نظرات مردم جلسه پايان در
با نويسنده همچنين و ميكند ايجاد مخاطبان ذهنيت در را زيادي اعتماد فرهنگي برخورد
معايب اصلاح به آنها از بهرهگيري با ميتواند حتي و ميشود روبهرو جمعي نظرات اولين
.شود گود وارد راحت خيال با نمايشنامه چاپ يا اجرا زمان در و بپردازد احتمالي
|