يادماندني به همشهري
بازي قاعده
كوتاه برشهاي
ميگردد بر ورق
يادماندني به همشهري
"كين طلوع" كتاب از فصلي
گوتيك كمدي آن توصيف بهترين شايد و است كمدي باشد يكتراژدي آنكه از بيش كين همشهري
باشد
كيل پالين
ايزدپناه پارميس ترجمه
را خود تازگي و جذابيت كه است آمريكايي فيلمهاي دسته آن از شك بدون "كين همشهري" فيلم
گذشته از جذابتر و بديعتر زمان مرور به شايد و كرده حفظ تاكنون ساخت و اكران زمان از
عادي و پاافتاده پيش سال 1941 يعني اكران زمان در كه فيلم نكات از بسياري.برسد نظر به
نگاه آنها به والاتري ديدگاه از و يافتهاند ويژهاي جايگاه امروزه ميرسيدند نظر به
.شود كشف فيلم اين در نوين خلاقيتهاي و نوآوريها زمان گذر با شايد و ميشود
پيش از بيش را گذشتگان آثار ارزش كه است مدرن نگاه خاص جديد يافتههاي و كشفيات اين
.ميسازد نمايان
باشكوه صحنههاي ولز اورسن آثار ديگر و كين همشهري فيلم جديد نسل مخاطبين از بسياري
توجه مورد چندان شايد كه چيزي ميبرند ، لذت آن از و ميدهند قرار مدنظر را فيلم تئاتري
را سينما در تئاتري سنتهاي بهكارگيري آنها كه چرا نميگرفت قرار پيش نسلهاي مخاطبين
.بودند بياطلاع روشها اين بهكارگيري زيبايي از هم شايد يا نداشتند قبول
شيوههاي بهكارگيري در افراط و زيادهروي به فيلم اكران زمان در جوان ولز اورسن
.شد مواجه تجاري شكست با فيلم عمومي اكران و شد متهم نمايشي
مخاطبين جوان نسل براي چندان فيلم در شده مطرح سياسي كنايههاي و طعنهها از برخي اما
سخنراني يك با نمايش ، صحنه يك در "كين" كه صحنهاي آن مانند نيست ، لمس و فهم قابل فيلم
تشويق با ولگرد و فراري دانشآموزان و كودكان بخشودگي و مصونيت درباره عوامفريبانه
نميتواند است ، دوران آن تاريخ حقيقت از تلميحي خود كه اين و ميشود ، مواجه آنان پرشور
.غافلند اصلي سوژه از كه چرا باشد جذاب نكتهاي نو نسل تماشاگران براي
راندولف ويليام" مطبوعات قدرتمند مرد زندگي براساس فيلم وقايع از بسياري و كين همشهري
روست اين از.بود كرده ابراز شديدي مخالفت فيلم اين عمومي اكران با كه كسي است ، "هرست
.است مانده پوشيده بسياري بر اثر اين ساخت در ولز خطرپذيري و جسارت تلاش ، ميزان كه
اما بود ، شخصي زندگي محوريت با فيلم ساخت براي خطرآفريني موضوع او ، قدرت و هرست حرفه
بهشمار فيلم اين دستاندركاران براي مضاعف نيرويي و قوي انگيزهاي خالق خود اين شايد
آن ساخت با كه هستند پروژهاي تكميل حال در كه بودند انديشه اين در نيز بسياري.ميآمد
و خطرآفرين سوژهاي درگير را خود برخي و شد نخواهند اجتماعي _ سياسي مسئله هيچ درگير
پرداخت در جسارت همين ساخته جاودان اثر "كين همشهري" از آنچه شايد اما ميديدند ، دشوار
.باشد نوين شيوهاي به
ولز كه چرا است ، بهفرد منحصر و متمايز فيلمي "كين همشهري" تروفو ، فرانسوا قول به
و است ، نبرده بهره متداول و عادي شيوههاي از مفاهيم انتقال در فيلمسازان ساير همچون
آزادي در كه است آمريكايي آثار معدود از فيلم اين كه است تامل و توجه شايان نكته اين
به آزادي اين بلكه نيست موضوع انتقال در مداخله عدم آزادي ، از منظور است شده ساخته كامل
فيلمسازان متداول تجربيات و كليشهاي روشهاي هرگونه از عاري كين همشهري كه است معنا آن
.است پيشين
سال اواخر در رسيد ، R.K.Oرياست مقام به راكفلر نلسون ياري به كه كسي شفر جي جورج
معجزه يك نيازمند كمپاني نجات براي ميكرد ، نرم پنجه و دست ورشكستگي با كه درحالي 1938
راكفلر شده ، پا به ولز اورسن اطراف در كه جنجالهايي و غوغاها با سالها همين در.بود
رو اين از.كند دگرگون را چيز همه گذارش بدعت و نو انديشه با ميتواند او كه دريافت
به علاقهاي چندان و بود تئاتر دنياي شيفته كه ولز اما.بيابد را او تا واداشت را شفر
اختيار كه پذيرفت را پيشنهاد اين هنگامي و كرد رد را شفر پيشنهاد بود نداده نشان سينما
گروه و رفت هاليوود به نيويورك از ولز سپس و كند واگذار او به را ساخت و توليد تام
سابقه چون و برد ، همراه به را خود همكاران و هنرپيشگان از عدهاي و مركوري تئاتر
آزادي و تام اختيار داراي و جوان و بود باهوش همچنين و نداشت را هاليوود در فيلمسازي
رخ معجزه بنابراين.درآورد تصوير به بهينه امكانات با را جديدي ايدههاي توانست بود عمل
.داشت احتياج آن به R.K.O كمپاني كه معجزهاي آن نه اما داد ،
فيلم يك جامعيت و جذابيت بدعت ، از سرشار كه آنچه شد ، فوقالعاده فيلمي "كين همشهري"
و راضي نيز را آينده نسلهاي سال ساليان كه چيزي و ماند برجاي ولز اورسن از است خوب
.كرد سيراب
و عقايد از مملو شاهكاري به آنها تبديل و متداول و عادي المانهاي دگرگوني كه است روشن
.بود خواهد غرورآفرين نو ، انديشههاي
به تا 1969 ساليان 1928 از برادوي تئاترهاي بازبيني كتاب در (Walter Kerr) كر والتر
ماشين يك همچون نمايش يك روزگاران آن در:ميگويد او ;ميكند اشاره جالبي بسيار نكته
مولد توصيفي چه و ديوانهوار چه منطقي ، چه روش و طريق هر از كه ماشيني است ، ميكرده عمل
.باشد زيركي و ادراك با توامان شگفتي و شادي
شاديآور نمايشها و تئاترها همانند كمتر فيلمها عملكرد متعاقبا و ساختار اما
طراحي آگاهانه و زيركانه بسيار كه است استوار اسكلتي داراي كين همشهري اما بودهاند ،
اين و واميدارد تامل و فكر به ساختن سرخوش و كردن سرگرم حين در را تماشاگر كه شده
.است واقعي هنر يك ويژگي
ولز آثار ساختار در متضاد نكته دو آميزش ميرسد نظر به مضحك كمي ما ديدگاه از كه آنچه
اصلي شخصيت سهلانگاري و اهمال خشن بيان براي سخت و دشوار موقعيتي آوردن پديد يعني است ،
تاثيرگذار فيلم تئاتري و نمايشي شيوه بر چندان فناوري و ابزار.او بيان شيوه در اثر
ابعاد تمامي و گذارده تاثير او نگارش شيوه و او خود بر روند اين گويا اما نيستند ،
وجود با را ما كه اوست زيركي و زبردستي اين اما ميدهد قرار پوشش تحت را او وجودي
.ميگيرد بازي به گاه آگاهيمان
با موضوعي به زيركانه و ماهرانه پرداختي و تكنيكي نكات از سرشار فيلمي "كين همشهري"
ريزبيني و فيلمنامه نوشتن در دقيق گسترش و بسط و صحيح اوليه طرح.است اجتماعي بنمايه
برتر و متمايز نيز دست اين نمونههاي بهترين از را كين همشهري فيلمنامه حساس ، نكات بر
.ميسازد
نميتوانند كلمات گاه است برتر و فوقالعاده هنري كار يك چرا اينكه توصيف و بيان براي
يك اثر اين اينكه ويژه به مينمايد ، دشوار كاري برتري دلايل تشريح و باشند مناسبي ابزار
و عميق هنري اثر يك فيلم اين كه چرا.باشد كين همشهري فيلم اين كه خصوصا و باشد فيلم
"كين همشهري" كه باشد اين بهتر كلام شايد يا است سطحي كار يك بلكه نيست زيباييشناسانه
هستند فيلم اين روايت در پنهان و ژرف نكاتي يافتن درصدد كه كساني.است سطحي شاهكار يك
و سادگي از ميخواهند اينكه شايد و ميروند طفره خود كار در شايد و اشتباهند در سخت
است كين همشهري خاص روايت اين و.بسازند فهم غيرقابل و بغرنج پديدهاي فيلم روان بيان
به را گوناگون نسلهاي و داده قرار فيلمها ساير از متمايز ساليان طي را فيلم اين كه
تازگي همواره كه چرا دانست شاهكار يك را آن بايد كه است دليل اين به و است كرده جذب خود
براي كه چرا است ، گنجانيده خود در كشف براي نكتهاي نسلي هر براي كردهو حفظ را خود
.است شده ساخته مردم زبان به و مردم
يك قهرمان اين كه ميكند معرفي قهرمانان دنياي به را مدرن قهرماني "كين همشهري" فيلم
.ميافزايد فيلم تازگي و اهميت بر اين و است ، زمان بلكه نيست انسان
گوتيك كمدي آن توصيف بهترين شايد و است كمدي باشد ، تراژدي يك آنكه از بيش كين همشهري
.باشد
انتقال دليل به بلكه ساده پرداخت دليل به نه است عام و مردمي شاهكار يك كين همشهري
.است مردمپسند بسيار اثري فيلم ساختن مفرح و نكات كردن آشكار و مفاهيم ساده و روان
بر بهسزايي و عميق تاثير فيلم اما شد مواجه شكست با تجاري نظر از ابتدا در كه هرچند
به سينمايي ارزشهاي در تازهاي ضوابط و معيارها و گذارد باقي جهان سراسر سينماگران
و بود تكنيكي نوآوريهاي از سرشار بودن تماشاگرپسند عين در فيلم اين كه چرا.آورد وجود
بوده جذاب و تازه بسيار نيز خود نوع در كه است ، كين شخصيت توصيف فيلم اين وجه بهترين
.است
بازي قاعده
شد سينما تاريخ فيلم بهترين بازهم "كين همشهري" چرا
داد انجام مشخص معادلات قالب در نميتوان را انسانها سليقه و ذوق مورد در قضاوت
هستند آن از جزيي خود دارندكه واقعياتي گرفتن ناديده به خاصي تمايل آنها كه چرا
كريستي يان
خود به سينما تاريخ برتر فيلم ده فهرست در را اول جايگاه ديگر يكبار "كين همشهري"
براي و بوده فيلمسازان و منتقدان سليقه پاسخگوي سال شصت كه فيلمي.است داده اختصاص
برجستگيهاي و ويژگيها از شك بدون است ، شده شناخته برتر فيلم عنوان به بار پنجمين
.ميبرد بهره متفاوتي
نگاهي با تكرو ، اما هاليوودي فيلمي.بهترينهاست از استثنايي آميزهاي "كين همشهري"
كه سينمايي ، عرف و اصول گرفتن بازي به از بازتابي و شهرت و واقعيت رويارويي به طنزآميز
.ميدهد ارائه را مختلف ژانرهاي از هوشمندانه تركيبي
تكروانه ، است فيلمي آشكارا كين همشهري آمد ، پيش آن فيلمنامه سر بر كه بخشهايي عليرغم
."ولز اورسن":آن كارگردان _ هنرپيشه مسحوركننده نيروي و جسارت برپايه
فيلم سه رديف در جايگيري براي نشدهاي پيشبيني حريف هيچ آيا كين همشهري از گذشته اما
_ كار وانگ يا و كيارستمي فونترير ، قبيل از نامهايي با ناگهان شايد داريد؟ سراغ برتر
با سال 1962 در "آنتونيوني ميكلآنجلو" اثر (1960) "ماجرا" كه همچنان شويم ، روبهرو واي
.كرد متحير را همه دوم جايگاه در گرفتن قرار
ميكند تعيين هاليوودي قواعد را سال 2002 نظرسنجي الگوي ميرسد نظر به كه اينگونه اما
جاي و سوم جايگاه به "بازي قاعده" راندن پايين و دوم فيلم عنوان به "سرگيجه" انتخاب با
يك _ گرفتن 2001 نظر در با و چهارم مقام در (بار اولين براي) و 2 پدرخوانده 1 دادن
از فيلم هفت ،_ شده ساخته هاليوود سرمايه با ولي است انگليسي اگرچه كه _ فضايي اديسه
نظرسنجي ، اين در ديگر جالب نكته.است شده داده اختصاص هاليوود به دهتايي فهرست اين
غيرمنتظرهاي اسامي اگرچه.ميخورد چشم به منتقدين فهرست نتايج در كه است نسبي همگوني
خود به را راي دو يا يك تنها فيلم ، پانصد از بيش) ميشود ديده آنها انتخابهاي در هم
چهارم ، فيلم عنوان به "پدرخوانده" انتخاب با كه باشيد داشته ياد به اما (دادهاند اختصاص
مهمترين شايد و.شد نزديك ميپسندند ، مردم آنچه به چشمگيري طور به منتقدين سليقه
اتفاقي حد چه تا اخير ارزشيابي كه است اين پرداخت ، آن به بايد مرحله اين در كه سوالي
نتايج در حد چه تا كردهاند ، شركت رايگيري در كساني چه دقيقا كه مسئله اين و بوده
چهلساله طلسم "سرگيجه" تا بود كافي راي شش تنها كنيد تصور.است داشته تاثير حاصله
.گيرد قرار اول جاي در و بشكند را "كين همشهري"
بينالمللي نظرسنجي يك سال 1952 در بار اولين براي وقتي كه نشويم غافل هم نكته اين از
در آواز" ساخت زمان از و بودند نشده ساخته هنوز فهرست اين فيلمهاي از نيمي شد ، برگزار
محدوديت و بود ناشناخته هنوز فيلمسازي صنايع از بسياريميگذشت سال يك تنها "باران
بهترينها آنها همه ديدن با كه ميكرد فراهم را امكان اين تامل ، قابل فيلمهاي تعداد
تامل 2 قابل فيلمهاي تعداد نهتنها.است ديگر گونهاي به اوضاع امروز اما.برگزينند را
تنها سينما به رفتن كه به 1952 نسبت نيز فيلم تماشاي شيوههاي بلكه شدهاند برابر يا 3
.است كرده تغيير كلي به بود ، ديدن فيلم راه
و ويديويي فيلمهاي وجود با كه سينمايي دانش در شخصي فلسفه يك به دستيابي شايد
.كند توجيه را اخير نظرسنجيهاي در موجود تفاوتهاي گشته ، امكانپذير مرجع كتابهاي
در(Paul Rotha) روتا پاول.داشتند دسترس در اندكي مرجع كتابهاي سال 1952 در منتقدين
كه كرد معرفي را سينمايي برتر اثر ، 114(The Film Till Now) "امروز تا فيلم تاريخ" كتاب
Brasillach, سينماي تاريخ سال 1938 در و.ميشود شامل نيز را "طلوع" و "پوتمكين رزمناو"
انگليسي به نيويورك مدرن هنرهاي موزه سينمايي بخش موسس "باري ايريس" توسط Bardeche
اما شدند ، بازار وارد سال 1948 از "ملي سينماي" كتابهاي جديد سري سرانجام و شد ترجمه
را جديد ارزشيابي يك ضرورت جهان ، سينماي تاريخ به اشتباه از دور و راحت دسترسي امروزه
افتاده ادبيات حوزه در مدت اين كه را اتفاقاتي بخواهيم اگر حال عين در.ميسازد محسوس
آنها مهمترين كه ميرسيم جالبي نتايج به كنيم مقايسه ميگذرد سينما در آنچه با است
.است مليت مسئله
زبان به وابسته اجتنابناپذير گونهاي به ادبيات زمينه در ما ديدگاههاي و برداشتها
چشم به نيز آمريكايي يا ايرلندي نوشتههاي اسامي برتر ، كتاب ده فهرست در اگر حتي و است
.ميكند منعكس را آنها سنتهاي انگليسي ريشههاي يقين به قريب احتمال به بخورد ،
كمي شانس و ميكند تعيين را چارچوبها آشكارا كه است هاليوود اين سينما ، مورد در اما
كه درحالي گيرند ، قرار برتر فيلم فهرست 20 در كه دارد وجود انگليسي فيلمهاي براي
جاي برتر فيلم ده فهرست در اقتدار با ايتاليايي و روسي ژاپني ، فرانسوي ، فيلمهاي
فرامليتي رسانهاي همواره سينما كه ادعا اين بر است روشني تاييد نتايج اين و گرفتهاند
بايد بگذريم ، مسئله اين از ساده نتيجهگيري يك با آنكه از پيش اما.است مانده باقي
سينمايي _ هنري حركت يك كه شدند ظاهر دوراني در فيلمها اين همه تقريبا كه شويم متذكر
ساده بازنگري يك با كه درحالي.بود شكلگيري حال در تا 1960 سالهاي 1920 بين عظيم
فيلمهاي نفوذ با مقابله جهت در مشخصا "روتا" بينالمللي فهرست كه ميشويم متوجه
ساخته [آمريكايي فيلمهاي] آنها":مينويسد او خود چنانكه است شده تنظيم آمريكايي
نميتوان زيادشان تعداد دليل به اما هستند مردم سرگرمي شيوه سطحيترين اگرچه و ميشوند
تغييرات هاليوود به نسبت رايدهندگان نگرش سال 1982 از اينكه تا ".گرفت ناديده را آنها
كتابها ، منتقدين ، توجه و احترام مورد (اثرفورد) "جويندگان" و "سرگيجه".يافت اساسي
مدرن كلاسيك فيلمهاي نام به را آنها كه) فيلم بررسي آكادميك كلاسهاي و مجلات
.گرفتند قرار (ميشناسند
فرانسوي جامعهشناس ،"بورديو پير" ميكنيم؟ تحليل چگونه را اخير نظرسنجي نتايج اما و
با را انسانها سليقه و ذوق مورد در قضاوت چگونگي انتقادي مقالهاي در و سال 1979 در
بررسي فرانسوي شهروندان از نمونههايي طرح با و سال 1960 در مصاحبه مجموعه دو بر تكيه
غير" كاملا نتيجهاي خودش گفته به كه را فرهنگي ارزشگذاري از متفاوتي چشمانداز و كرد
را انسانها فرهنگي ذوق كه بود باور اين بر تحقيق اين در او.داد ارائه بود "فرانسوي
خالص درآمد و شغل تحصيلات ، مثل فاكتورهايي گرفتن نظر در با و تجربي بررسيهاي با بايد
.است اجتماعي دنياي انكار راههاي از يكي اوهنر گفته بهداد قرار قضاوت مورد افراد
انجام مشخص معادلات قالب در نميتوان را انسانها سليقه و ذوق مورد در قضاوت بنابراين
.هستند آن از جزيي خود كه دارند واقعياتي گرفتن ناديده به خاصي تمايل آنها كه چرا.داد
بازتاب چنيني اين نظرسنجيهاي براساس فهرستهايي تهيه "بورديو" نظريات گرفتن نظر در با
و ميگيريم راي كساني چه از بدانيم دقيقا اينكه مگر بود ، نخواهد مردم سليقه از مشخصي
كه باشيم فكر اين به بايد ضمن در و است گرفته شكل اساسي چه بر افراد اين سينمايي فرهنگ
فيلمهاي پخش نمايش ، برنامههاي دادن شكل در تاثيري چه فهرستهايي چنين تهيه اصولا
و هشت" و "توكيو داستان" زندگي شيوه نوع چه با افرادي و دارند آرشيوها تهيه و ويدئويي
يك بين تفاوتهايي چه و.ميپذيرند "سرگيجه" و "فضايي اديسه 2001 ، خوبي به را "نيم
دارد؟ وجود اخير هاليوودي فيلم دو از بردن لذت و فهم در دانشگاه استاد يك و ساده كارگر
عناوين با را كارگردانها بتواند كسي تا است لازم "آموزشي سرمايه" اندازه چه
خاص سينماگران به مربوط موارد و سفيد و سياه صامت ، فيلمهاي از و ببرد نام فيلمهايشان
باشد؟ مطلع
و بيارزش پرسشنامههاي از بيش چيزي نظرسنجيهايي چنين سوالات ، اين به دادن پاسخ بدون
ايران ، تايوان ، هنگكنگ ، كره ، سينماي سلايق و علايق بررسي و بود نخواهند غولآسا
مواجه شكست با دادهاند ، ارائه را اخير سالهاي فيلمهاي خبرسازترين كه هند و دانمارك
تحقيق يك نه است ، سينمايي نظرسنجي يك فقط اين.نگير سخت":بگوييد شما شايد.شد خواهد
هم كنار در را دو اين تا كنيم تلاش بايد كي تا حقيقتا اما "زيباييشناختي يا اجتماعي
اعلام سال 1934 در بزرگ ، تاريخنويس "پانوفسكي اروين" كه داريد ياد به.آوريم دست به
.كنند متوقف را كارشان دنيا آهنگسازهاي و نقاشها شاعرها ، همه كنيد تصور:كرد
فاجعهآميز آن زيباييشناختي و اجتماعي پيامدهاي بيفتد سينما براي اتفاق همين اگر حال
برايمان كجا سينما ، از غير معاصر فرهنگ مورد در بررسي و بحث براي حقيقتا ".بود خواهد
است؟ مانده باقي
درسي برنامههاي و كتابخانهها ويدئويي ، فروشگاههاي سينما ، امروز ، دنياي در نهايت ، در
نگاه باز را جهاني ارتباطي راههاي تا ميخوانند فرا چالش به را يكديگر (دولتها و)
جاي به اما.بيشتر سنتشكني با شوند ، بيشتر بگذاريد !فهرستهايي؟ چنين مورد در و دارند
.هستند مرزها و حدود اصلي مسئله كه بسپاريد خاطر به برندگان ، ستايش
كوتاه برشهاي
انتخاب حق
ميرزابيگي نگار:ترجمه
اندرسن ليندزي - توكيو داستان*
بر آن تاثير و زمان مفهوم انساني ، روابط درباره بلكه نيست توكيو درباره فيلم داستان
اين با را خودمان بايد چطور ما اينكه و است (والدين و فرزندان ويژه به) بشري زندگي
.دهيم تطبيق مقوله
.نميخورد چشم به بازيگران روحيات يا و شخصيتپردازي در روشني سايه
نكتهاي تنها و ميرود پيش تاني با اجتنابناپذير ، گونهاي به مدت تمام در فيلم ريتم
.است يكديگر در صحنهها نشدن محو دهد ، جلوه آزارنده را فيلم سبك ابتدا در است ممكن كه
و ديوار يك پشتبام ، يك.ميشود ختم بعدي مجموعه به سريع پرش يك با سكانس هر حقيقت در
فيلم شخصيتهاي روزانه زندگي كه بعدي صحنههاي به مستقيما همگي بندر ، يك چشمانداز يا
.ميشوند وصل ميدهند ، نشان را
بيانگر نوعي به بلكه نيست آزارنده وجه هيچ به فيلمسازي شيوه اين كه است اين حقيقت اما
.ميدهد تشكيل نيز را فيلم دروني فلسفه كه است ، روح و ماده وجود در هستي ذاتي يگانگي
فيلم تصاوير تمام در كه است زندگي به نگرش نوعي هستيم ، روبهرو آن با اينجا در آنچه
اين و ميپذيرد نيز را آن دردناك ضروريات هستي ، لذتهاي كنار در كه نگرشيميشود ديده
حس خاطر به نميتوان اما.ميرسد نظر به انسانگرايانه حدي تا حداقل كه است فلسفهاي
زندگي ناپايداري به نسبت انسانگرايانه ساده اعتراض يك را آن فيلم ، باورپذيري و همدردي
.دانست تجربيات تلخي و
از روشنش روايت و بيان صراحت ميسازد ، يادماندني به را "توكيو داستان" آنچه نهايت در
.انسانگرايانهاش احساسات نه است زندگي فلسفه
گليزر جاناتان_ نيم و هشت *
به زمان آن در بودم ساله يا 18 حدودا 17 كرد معرفي من به را فيلم 5/8 پدرم كه هنگامي
فراموش و فوقالعاده فيلم تماشاي تجربه اما ميخواهم چه زندگي از كه نميدانستم صراحت
و داشته بسياري كشش برايم بود علتها خالق مورد در كه فيلم مضمون بعدها.بود نشدني
حقيقت در.ميكند جلب خود به را زيادي كارگردانهاي كه است دليلي همان اين احتمالا
اينكه ;نميشود يا ميشود گرفته كار به آن طول در كه است انتخابهايي حق فيلم كلي قالب
كلي طور به نه يا ببري كار به را بازيگر فلان نه يا كني تنظيم خاص جهت يك در را دوربين
.انتخابها حق اين از است انعكاسي فيلم
كاملا كه فوقالعادهاي برانگيز احساس صحنههاي با است شاعرانه فيلمي نيم و هشت
يا ساحل ، كنار بچههاي براي كولي دختر رقص نمايش صحنه مثلا ميرسد نظر به مسحوركننده
سايه ميكند دنبال را بچهها كه بزرگي مادر ميشود ، شسته جوان پسر كه زيبايي سكانس
.ميكند دنبال را سايه تنها ميان اين در كه دوربين و ميشود نمايان دور از بزرگي
نقاشيهاي خط از دوربين كه جايي است بديهي كاملا صومعه صحنه در فيلم گريزنده سيالي
تصوير ميرسد هفتمين به كه هنگامي و ميگذرد شش پنج ، چهار ، سه ، دو ، يك ، شماره درشت
به آميخته خيالانگيز صحنههاي من.ميگيرد خود به واقعي چهرهاي ناگهان مرد شده نقاشي
داخل مشهور صحنه مثال طور به.ميپسندم بسيار نميرسد نظر به شوخي هرگز كه را حقيقت
بازي را آن نقش ماسترياني كه فيلم كارگردان] "گوئيدو" اطراف در زنان كه جايي حرمسرا
خود خاص حقيقت حس از صحنه اين نميرسد نظر به غيرواقعي گاه هيچ ميكنند چاپلوسي [ميكند
.است برخوردار
او.بود آزاد واقعي زندگي فشارهاي از كه ساخت زندگيش از دورهاي در را فيلم 5/8 فليني
در انتقادي و تجاري وضعيت نظر از ميكرد احساس كموبيش - شيرين زندگي - موفقيت از بعد
.دهد انجام ميتواند بخواهد كاري هر كه دارد قرار موقعيتي
فليني قصهگويي روند در ابهامي نقطه هيچ.ميبخشد آزادي احساس فيلم به اطمينان اين
از كردن جلوه مدرن براي تلاش بدون.نميشود ديده آن در هم ساختاري ضعف اما ندارد وجود
طور به سينماست50/8 در من ايدههاي از بخشي اينها و است برخوردار كلاسيك تهمايهاي
مورد در اين و كردهام حفظ ذهنم پس در را آن هميشه ولي نداد قرار تاثير تحت مرا مستقيم
.ميكند صدق دست اين از اندكي فيلمهاي
ميگردد بر ورق
اشراقي فرناز:ترجمه
ابرت راجر _ سرگيجه*
فيلم قهرمان.ميكند تجربه را خود شخصي شيوه "هيچكاك" آن در كه است فيلمي سرگيجه
تشويق باورهايش و روياها با همراهي براي را او ميشود ، نيافتني دست و خونسرد زني گرفتار
تحليلي و توضيح فيلم ايناست بينتيجه نهايت در اما شود موفق اينكه اميد به ميكند ،
تيپي خصوصا و "مينت اواماري" ،"كلي گريس" ،"برگمان اينگيريد" با كارگردان رابطه از است
.هاردن
.ميدهد نسبت بيرحم نيرنگ يك به را آن و ميپردازد "نواك كيم" ذهني درگيري به "سرگيجه"
اجير (نواك) "جودي".است زن موقعيت تراژدي ميشود فيلم اين دادن جلوه بزرگ باعث آنچه
اين به بعد اما.دهد فريب را (استوارت جيمز) "اسكاتي" و كند بازي را "مدلين" نقش تا شده
از را او "اسكاتي" كه است جايي از باور اين سرچشمهاست خوبي مرد او كه ميرسد باور
است بيهوش "جودي" ميكند تصور او ميكند ، عريان را او آپارتمانش در و ميدهد نجات ساحل
ميآيد هوش به كه زماني "جودي" عقيده كه اينجاست در.نيست طور اين كه ميدانيم ما اما
.شود گرمتر وي به نسبت "جودي" شد باعث افتاد اتفاق صحنه در كه چيزي.ميكند تغيير اندكي
سقوط يك اجازه او به كه است اين "مدلين" دادن دست از دليل ميكند فكر "اسكاتي" بعدها
مرد:ميدهد نشان را هيچكاك شخصيت او هم جنايي افسر بازجويي در.است داده مرگبار
خيابان در است "مدلين" شبيه كاملا كه را زني بعد.است شده متهم اشتباه به كه بيگناهي
را خود كه ميكند موافقت "جودي".است "جودي" همان زن اين كه چرا ندارد هم تعجبي ميبيند
احساس داده فريب را او اينكه از زيرا درآورد ، "اسكاتي" روياهاي زن "مدلين" صورت به
انتقاد است بوده خشك يا خجالتي كمي نقش اين در اينكه خاطر به "نواك" از.ميكند ندامت
حالت.درميآيد شكلي به صحنه هر در "جودي" چون بود لازم لحن اين نظرم به اما شد ،
"اسكاتي" كه صحنهاي در بيرحمي آن دنبال به و دارد وجود آنها علاقه ابراز در شيريني
هم را خود ضروريات حال عين در و ميكند تعيين را او موي مدل ميخرد ، لباس "مدلين" براي
در اتاق ميشود نزديك اسكاتي به هتل اتاق در كه جديد مدلين نهايت در و.ميكند مطرح
"جودي" اينجا در.ميبينيم را پيچيدهاي اساسا حلقه ما ميرسد ، نظر به چرخش حال
يك حقيقت در است واقف هم او خود و ميكشد تصوير به را دروغين "مدلين" كه است واقعيت
و طولاني صحنه است ، كارگردان شاهكار "سرگيجه".توامان همدردي و ايثار است ، عشقي بازي
پل زير صحنه.ميگردد "مدلين" دنبال به "سانفرانسيسكو" در "اسكاتي" كه مكالمه بدون
بعد و شده هتل وارد "جودي" كه مرموزي حالت ميپرد ، آب داخل به زن كه زماني "گيت گلدن"
استادانه تلاقي است ، آرزومند بسيار "اسكاتي" كه هنگامي داستان انتهاي و ميشود ناپديد
پايان لحظه.ميكند فروكش او خشم توسط "اسكاتي" سرگيجه كه هنگامي برج پلكان در زمينهها
ميشود ، ظاهر سايهها ميان در غيراستادانهاي طور به راهبه ميشود ظاهر زود تقريبا
ميرسد نظر به.ميماند جاي بر اوست سزاوار آنچه با "اسكاتي" و ميكند سقوط "جودي"
صميمي دوست ويرانگر شكست در نميخواست "هيچكاك".است بوده گذرا كاملا صحنه اين تدوين
انتها در بشناسيم بيتقصير و خوب را "اسكاتي" كه ميكند تشويق را ما حتي.كند تاخير خود
براي و موذيانه كاملا.ميدهد فريب را قرباني جودي كه هيولايي "اسكاتي" برميگردد ورق
.اعترافآميز و دليرانه صادق ، هيچكاك
كروو كامرون _ بازي قاعده *
را "..بگو را چيز همه" فيلم تنها موقع آن تا.شناختم را بازي قاعده دير خيلي من
كه وقتي تا بودم دنبالش به هميشه كه بود چيزي بزرگ گروه يك با كردن كار و بودم ساخته
"ديدهاي حتما كه را بازي قاعده":گفت او و كردم مطرح دوستانم از يكي با را موضوع اين
كه است چيزي آن كلاسيك و استاندارد نمونه چون ببيني را آن مجبوري" كه گفت "نه":گفتم
نظر ازبودم منتظرش عمرم تمام كه بود چيزي همان حقيقتا و ديدم را فيلم "هستي دنبالش
به را تو آنها باشند داشته را بيننده كردن مسحور قدرت كه ميشوند جذاب وقتي فيلمها من
قاعده.ميكنند آشنا تازه شخصيتهاي از گروهي با ساعت چند طي و ميبرند ديگري دنياي
غرق آن در بلافاصله كه ميكند عمل قوي جزئيات در قدر آن.است تمامعيار نمونه يك بازي
و است كردن بازي جور يك مثل.شود درگير شخصيتش با نميتواند كه بازيگري ديدن.ميشوي
در كه صحنه كنار و گوشه در بازيگراني:هستيم شاهدش فيلمها اكثر در كه است اتفاقي اين
كه رفته فرو نقشش قالب در چنان هنرپيشهاي هر اينجا اما.هستند ديالوگشان اجراي انتظار
تصوير به زيبايي به فيلم.است شده حساب هم بازيگر حركات كوچكترين ميبيني كني دقت اگر
و ميكنند بازي فيالبداهه و يكديگر كمك با بازيگران ميكنم احساس.است شده كشيده
.باله گروه يك مثل درست ميكند هدايت خوبي به را حركات آنها ، بازي به نظارت ضمن "رنوار"
(Le Bourget)"بورگت له" فرودگاه در را آندره كه جايي هستم فيلم آغازين صحنه عاشق من
.ميبينيم
غمگين ضدقهرمان يك.ميپسندم بسيار كه است شخصيتي قالب دقيقا "اكتا" نقش در "رنوار" و
تمام چون است سخت برايم "رنوار" از چشمپوشي.ميكند حمل دوشش بر را جهان گويي كه
"كريستين" نقش در "گريگور رنوار" انتخاب.اوست عهده بر فيلم زحمات و سختيها
.است غافلگيركننده
عمق وقتي اما ميرسد نظر به زيبا فيلم زنان تمام از كمتر غمگين بسيار چهرهاي با او
جلب خود به را مردان همه اينكه در تضادي ديگر ميكني ، حس وجودش در را تزلزل و مصيبت
تحت هرگز اما ميرسد نظر به طبيعي و ساده چه اگر بازي قاعده مثل فيلمي.نمييابي ميكند
است دقيق چندان انساني بشري رفتارهاي به آن تيزبينانه نگاه.است نگرفته قرار خودش تاثير
وقت آن بود شده ساخته ديروز واقعا فيلم كاش اي.است شده ساخته ديروز همين گويي كه
هم قبلابروم بلندپروازانه و ماهرانه چنين اين فيلمي ديدن به هفته آخر ميتوانستم
ديوانه را همسرم كه است چيزي اين و ديدهام صدبار حدود در را بازي قاعده كه گفتهام
به را فيلم آغازين صحنه از تصوير چند است فيلم عاشق هم او كه خاطر اين به شايد ميكند
يادآوري برايم را "رنوار" شيوهروايي عمق و سادگي آنها ديدنچسباندهام اتاقم ديوار
.ميكند
|