كليسا و مسيحيت در اصلاحي جنبش
اگر.گشت پديدار مدرن تحولات بطن در كه بود پويا جنبشي ديني ، اصلاح يا رفورم:اشاره
مداري سنت و كهنهانديشي هرگونه بيشك بگيريم ، نوشدگي يا شدن نو معناي به را مدرنيته
و اجتماعي فكري ، ساحت شدن نو به نو يعني مدرنيته رو اين از.ميگردد نفي آن حوزه در
كليسايي مسيحيت اساس اين بر.سنت پاگير و دست بندهاي و قيد از رهايي طريق از بشر سياسي
فلسفي و ديني انديشمندان و عالمان نقد مورد غرب ديرپاي سنتهاي از يكي عنوان به ارتدكس و
و اجتماع حوزه در را پيشين مرجعيت آن ديگر كليساييان و كليسا ارتباط همين در.گرفت قرار
اصلاحگران ميان ستيز از ميلادي شانزده و پانزده قرون سراسرنبودند انسانيدارا فرهنگ
ديني اصلاح بسترهاي به اشاره با ميآيد ، پي در كه مطلبي.ميدهد سنتمدارانخبر و ديني
.ميخوانيم هم با.است درآمده نگارش به غرب در
انديشه و فرهنگ گروه
لوتر مارتين
سوم و دوم دهه طي كه ميشود ، ناميده (دين اصلاح) ميلادي شانزدهم قرن اروپاي مذهبي جنبش
.پيوست بهوقوع معيني شرايط واسطه به قرن اين
اوليه ، بررسي در هرچند ، .داشتند نقش مسيحي غرب ديندر اصلاح جنبش ايجاد در متعددي عوامل
باشند ، جنبش اين اصلي عاملان كالون و لوتر ، وينگلي همانند اصلاحگراني كه ميرسد بهنظر
كه بودند ابزاري تنها آنها كه ميدهد نشان رنسانس ، دوره و ميانه قرون تاريخ مطالعه اما
دستگاه تبديل ;عبارتنداز جنبش اين اصلي عوامل درواقع.شد بيان آنها توسط ديني جنبش
مالياتهاي اخذ پاپ ، و كليسايي روحانيون مالي سوءاستفادههاي پادشاهانه ، دربار به پاپي
ناسيوناليسي شاهزادگان ، حس و كليسا روحاني مراتب سلسله اشتباهات مردم ، از سنگين
.اومانيسم و رنسانس دولتها ، و شاهزادگان
واژهشناسي
عهد لاتيني ترجمه -وولگات لاتين متن درReformareكلمه ازReformانگليسي واژه
اشياء به بهتري شكل دادن ، شكل تغيير معني به اصطلاح اين.است شده مشتق -جديد و قديم
ديني جنبش"كتاب در كامرون امااست منبع و اصل به بازگشت و دادن شكل نوين طرز به دادن ،
در كه ميگيرد ، ReformationوReformلاتين معادل راReformatio واژه "اروپا
.است احكام و قوانين در تجديدنظر معني به اصل
مجموعه در تجديدنظر براي كليساييان ، و حقوقدانان توسط وسطي ، قرون اواخر در اصطلاح اين
كليساييان اين بر علاوه.ميشد استفاده شرعي ، قوانين و دانشگاهي تحصيلات كشوري ، قوانين
يك ذاتيFormواژه تعريف اين با مطابقميكردند ارائه واژه اين از فلسفي تعريف يك
re-form.ميشد محسوب شيء آن وجودي مختلف طرق در رايج و تغيير غيرقابل كيفيت و شيء
رفورم بنابراين.بود شيء آن واقعي و حقيقي معني بازيافت حقيقياشو ذات به شيء برگشت
روحاني مراتب سلسله عقايد و رسوم اوليه شكل به كليسا بازگشت تعريف ، اين با مطابق كليسا ،
.بود
كليسا رفورم
قرن در.بود آن نهايي كمال سوي به آن هدايت و كليسا احياء جهت در جنبشي كليسا ، اصلاح
همه بهطوريكه بود ، شده پذيرفته ضروري و مطلوب امري بهعنوان كليسا اصلاح ميلادي ، 15
عامي زنان و مردان شوراها ، متالهين ، پاپها ، مذهبيون ، راهبان ، امپراطور ، كليسا ، اعضاي
.برداشتند قدم راه اين در همه همهو
خود ، كليسايي مقامات از برخي حتي كه بود فراگير حدي تا وسطي قرون طي در كليسا در فساد
بورگيسا رودريج الكساندر پاپ ميتوان جمله آن از.ميدادند كليسا ، در اصلاح به دستور
.برد نام را...و فيني پيكولو و كارافا كاردينال ششم ،
كليسا موسسه و نهاد از اصلاحگران آنكه اول دليل:داشت دليل دو كليسا به نسبت نارضايتي
آن به خادمانش توسط كه انحرافاتي و تباهيها وجود با كليسا ، نهاد زيرا بودند ، ناراضي
را دوم دليل.نداشت رسول پطروس توسط شده تاسيس كليساي با شباهتي كمترين بود ، شده دچار
بر مبتني مذهبي خواهان آنان.دانست انجيلي مذهب احياء در اصلاحگران ، تمايل در بايد
و انجيل موعظههاي با مغايرت بهدليل رايج ، مذهب از و همعصرشان كليساي تا بودند انجيل
.بودند ناخشنود مسيح عيسي
اصلاحگري دلايل
گروه.داشت وجود بعد به ميلادي دوازده سده از كليسا ، از نارضايتي و ديني اغتشاش
حامي فقط نه كليسا ميكردند احساس ميبردند ، رنج فقر و ستم از كه مردم از روزافزوني
دلسرد به كليسا كه آنجا از.است عاجز هم دلخواهشان روحي تسلي ازدادن بلكه نيست ، آنان
ازجمله متعددي فرقههاي و رفتند بدعتها پي در پيش از بيش آنان داد ، ادامه كردنشان
هدف كه شد تاسيس...و دومينيكيان فرانسيسيان ، تثليثيان ، والدنسيان ، هوميلياتها ، فرقه
.ميدانستند انجيلي ساده زندگي از پيروي را خود
اراسموس
فرقههايي چنين تاسيس با نهتنها ميشد ، كليسا به نسبت مردم نارضايتي باعث كه عواملي
ميشد داده سوق سمتي به ناخودآگاه طور به ميشدو بيشتر روز به روز بلكه نيافت ، كاهش
به پروتستان مذهب انشعاب با سرانجام روند اين.شد دين اصلاح جنبش به منجر سرانجام كه
.رسيد خود اوج
نقل زير صورت به را فسادها اين -بود كليسايي فسادهاي شاهد نزديك از كه -دوم پيوس پاپ
و فربه استرهاي نخوت ، بر و تكبر اندوزي ، ثروت گذراندن ، لعب و لهو به را زندگي":ميكند
طفيليها و بازيگران صرف هنگفت منابع پروراندن ، تازي نخجير براي شدن ، سوار برازنده اسبان
"...ندادن انجام دين براي هيچكاري بالاخره و كردن زندگي درباري شكوه و تجمل با كردن ،
.ميدهند تشكيل را كليسا اصلي هسته روحاني مقامات مسيحيت ، در ميدانيم كه همانطور
-ميدانستند حواريون و عيسي حضرت خدا ، جانشينان را خود كه -كليسا مقامات زندگي بنابراين
به عشق و دنيا شمردن خوار ايمان ، شور غيرت ، پاكي ، سادگي ، ميانهروي ، " براساس بايد
.شود سپري"دين راه در جانبازي
جايگاه به توجه با و ميداند زمين روي بر او خليفه و خدا جانشين را خود مقدس ، پدر پاپ ،
داشته انجيل تعاليم با مطابق مسيحگونه ، زندگياي بايد آنان مقامات ، اين(Form) حقيقي
با آنها زندگي سبك بين كامل تعارضي نشاندهنده آنها ، شرححال مطالعه و تاريخ اما باشند ،
.بود حقيقيشان جايگاه
توسط هنگفتي مبلغ پرداخت محلي ، كليساهاي و صومعهها كليسا ، مناصب مالياتهاي كردن مضاعف"
كاردينالها ، شخصي دارايي انتقال پاپ ، به اسقفي نشان گرفتن تحويل براي جديد اعظم اسقف
تحميل براي سپاسگزاري علامت به هديهاي تقديم پاپ ، به مرگ از پس دير ، رئيس و اعظم اسقف
!ميباشند تعارض اين دهنده نشان"پاپ بار در موافق نظر و راي
با "ديوانگي ستايش در" پرآوازهاش دركتاب ميلادي ، شانزدهم قرن ديني اصلاحگر اراسموس ،
از يكي اگر ليكن...".ميكند انتقاد كليسا روحاني مقامات كردار و اعمال از طنز زبان
همتاي آن سپيدي و اوست تن بر كه سفيدي جبه كه بود انديشه اين در (روحاني مقامات) ايشان
او شاخه دو كلاه و ;دارد آلايشي و لكه هر از خالي زندگي مفهوم مسيحيت در است ، درخشندگي
عهد مقدس كتب شناخت در وي كه آناست نماينده متصلاند ، هم بر گرهي با آن شاخههاي كه
اين جمله از يكي اگر كه نميكنيد تصور آيا..است ، تبحر و صاحباطلاع جديد ، عهد و عتيق
"...ميگذرانيد؟ اندوه و اضطراب با را زندگي امروز حتما ميانديشيد مسائل اين به اسقفها
دليل به كليسا روحاني مقامات با لوتر و وينگلي كالون ، اراسموس ، همچون اصلاحگراني مخالفت
جانشين را خود آنان زيرا داشتند ، مسيح دين پيروان بين در طبقه اين كه بود حساسي نقش
قابل ادعايي ، چنين با آنها اشتباه كوچكترين بنابراين.ميدانستند مسيحيان رهبر و مسيح
پير سن عهده به را خود ماموريت و وظيفه انجام مقدس ، بسيار پدران اين امروز".نبود اغماض
شخص براي را لذات و افتخارات و دارند كافي فرصت كار اين براي گويا كه ميگذراند سنپل و
."ميدارند محفوظ خويش
ساوونارولا
آمرزشنامه فروش
كه است مواردي ديگر از گناهانشان ، شدن بخشوده جهت مسيح ، دين پيروان به آمرزشنامه فروش
مسيحيت ، آيين در گناهكاران آمرزش فلسفه.برانگيخت را ديني اصلاحگران و روشنفكران خشم
به حواري پطروس و حواري پطروس به مسيح ظاهرا كه قدرتي بهواسطه" كه بود اينگونه
به كه را نايبي اشخاص كه داشتند صلاحيت روحانيون بودند ، داده كشيشان به اسقفان و اسقفان
دوزخ در مكافاتشان و گناهان آن جرايم براي كفارهاي تعيين با ميكردند ، اعتراف خود گناه
گناه كفاره واقع در "...و دارند معاف كفاره اين از را نميتوانستندآنها ولي ببخشايند ،
وقف بيدينان ، ديگر يا تركان عليه صليبي جنگهاي در شركت زيارت ، به رفتن صدقه ، دادن"
كه آنچنان تدريج به ولي.نقدي جريمه پرداخت نه بود "...و بسيار نماز و دعا خواندن پول ،
به رسم اين هم كليسا در بود ، رايج كشوري دادگاههاي در كيفر جاي به نقدي جريمه پرداخت
تا.گرفت خود به ديگري صورت مدتي از بعد زيركانه فرضيه اين.شد معمول گناه كفاره جاي
نماز و اعتراف و توبه باب در (روحانيون)آنها از بعضي..." ويلدورانت قول به كه جايي
همه از معافيت برگ را آمرزشنامه تا ميگذاشتند آزاد را خريدار و نميورزيدند تاكيد
به مربوط و منوط كلا را آن و كنند تعبير گناه ، كفاره و آمرزش اعتراف ، توبه ، از چيزها ،
."بدانند ميدهند كه پولي
در بهشت در زندگي كه بود رسيده جايي به نقدي ازايدريافتاعانات در آمرزشنامه فروش
بود مادي ثروت ديگر عبارت به ميشد ، ممكن مسيحي ثروتمند معدودي براي فقط مسيح عيسي جوار
شرط نقدي اعانات واقع در و روح وپاكي سلامت نه ميكرد مسيحيان نصيب را خدا ملكوت كه
.داشت قرار كار سرلوحه در و بود بخشايش عمده
منبر فراز از ويتنبرگ در پروتستان مذهب پايهگذار دين ، اصلاح آلماني قهرمان لوتر ،
در كه را خود مادهاي وپنج نود اعلاميه آن دنبال به و داد قرار موردحمله را فروشي آمرزش
.آويخت كليسا در بر ميدانست ، وكفرآميز شرع خلاف كاري را فروشي آمرزش آن
شود ، ساخته رم در آلمانيها پول با ميبايست كه قديس پطروس بزرگ كليساي درباره لوتر
ما پول با را رم هاي پل و باروها و وقصرها كليساها همه كه گذشت نخواهد ديري":ميگفت
ما ،.. بسازيم ، خود دل در جاويدان پرستشگاهي بايد چيز هر از بيش ما.ساخت خواهند
.نميسازد خود پول از را آن پاپ چرا..نميبريم بهرهاي قديس پطروس كليساي از آلمانيها
بهايش و بفروشد را قديس پطرس كليساي پاپ كه است اين بهتر.است ثروتمندتر كرزوس از وي
پاپ اگركند انفاق نگذاردهاند بساطشان در آه فروشان آمرزش كه مستمندان ميان را
كليساي كه ميداد ترجيح ميمكند ، را مردم زندگي شيره چگونه فروشان آمرزش كه ميدانست
."نبرد پايان به پيروانش وپوست خون با را آن و بسوزاند را قديس پطرس
خرافات و اوهام
آنان كه طوري به بود ، درآميخته مسيحيان زندگي با حدي تا خرافات و اوهام وسطي ، قرون در
سوي به دعا نيازدست هنگام به و ميدانستند انسان از برتر موجودات را مسيحي قديسان
نه مسيحي روحانيون.داشتند آنان از معجزه انتظار حاجاتشان ، شدن دربرآورده و برداشته آنان
دامن را آن آتش نيز خود بلكه بودند ، آگاه مسيحي جامعه در موجود خرافات و اوهام از تنها
.برميانگيخت را اصلاحگران خشم امر همين و ميشد عايدشان زيادي فوايد زيرا ميزدند ،
خرافه به همواره و ميدانست ، روح رستگاري براي ضروري امري را مسيح به قلبي ايمان لوتر
از بيش كه بودند سرشتي پاك زنان و مردان مسيحي ، قديسان كه داشت اعتقاد و ميبرد حمله
.ميكرد توصيه را آنها از لذاپيروي و بودند پارسا و نيكوكار حد
احاطه را مسيحيان زندگي كه ميدانست اقيانوسي همانند را خرافات و اوهام نيز اراسموس
انتقاد به "ديوانگي ستايش در" كتاب اودر.است شده دين حقيقت از مسيحيان غفلت سبب و كرده
از يكي سرزمين هر كه متداولي رسم است قبيل همين از".ميپردازد مسيحيان خرافي عقايد از
تشريفات يا ميشود ، قائل تخصصي آنان از يك هر براي و ميخواند خود به وابسته را مقدسان
را دندان درد اولياء از يك اين:ميآورد جا به كدام هر درمورد را خاصي مذهبي شعائر و
اشياء ايشان از يكي هستند ، زاييدن حال در كه است زناني فريادرس ديگري آن و ميكند علاج
سومي و ميشتابد غريق اشخاص كمك به ديگر يكي و بازميگرداند را شده دزديده يا گمشده
طويل بسيار همه شمارش و دارد ادامه سلسله اين و ميگيرد خود پناه در را اهلي حيوانات
."است
كردن نقل يا شنيدن صدد در همواره كه كساني به شده ياد كتاب از ديگري بخش در اراسموس
وقت وسيله تنها نه را آن و كرده حمله هستند غريب و عجيب تصوري روايات يا معجزات حكايات
آنان خرافي عقايد و ميداند مسيحي مبلغان و وعاظ درآمد منبع بلكه آنان ، دلپذير گذراني
تصادف حسب بر روز مدت طول در اگر":ميكند معرفي دلپذير حال عين ودر ديوانهوار فكري را
روز آن طي شوند ، مواجه وي از رنگيني تابلوي با يا كريستوف سن از بزرگي چوبي مجسمه با
جنگ از سالم و صحيح كنند تلاوت رب ، با مجسمه مقابل در را دعا فلان اگر و مرد نخواهند
روز وسط در مسيح عيسي مادر عذرا ، مريم به مردم كه ميبينيم چقدر...و گشت بازخواهند
معدودند و نادر چه عكس ، به ندارد؟ آن به اصلااحتياجي وي كه ميكنند اهداء شمعي روشن
رامورد او آسماني اوامر از تبعيت در يا فروتني و تواضع در عصمت ، و عفت در كه كساني
بهشت اولياء توجه مورد ميتواند كه واقعي ، پرستش و احترام آنكه حال ميدهند ، قرار تقليد
."نيست اين جز و است همين گيرد قرار
عقايد تفتيش دستگاه و سانسور
مفتشان است؟ توجيه قابل نويسندگان سوزاندن منطق كدام با كرد؟ محدود را فكر ميتوان آيا
انسان هستي مگر ميدهند؟ را ديگران عقايد وتفتيش سانسور اجازه خود به چهحقي به عقايد
نيست؟ او انديشه و نطق گرو در
و قلم اسارت از را خود انزجار سوالاتي چنين كردن عنوان با مسيحي غرب در ديني اصلاحگران
قرون كليسايي زيرامقامات ميكردند ، مخالفت عقايد تفتيش دستگاه با و اعلام بيان آزادي
تعليم بودند ، قائل خود براي كه - زمين روي بر خدا جانشين -ويژهاي جايگاه بهدليل وسطي
كه را مسيحيتي چارچوب از رها تفكري اجازه و دانسته خود وظيفه را مردم پرورش و تربيت و
براي را سنگيني مجازات حتي كه طوري به.نميدادند انديشمندي هيچ به ميكردند ، تبليغ خود
جمله آن از.ميكردند اعمال بودند ، مقدس پدر و كليسا ناشايست كارهاي با مخالف كه افرادي
زنده پاپ دستور به كه برد نام را ميلادي شانزدهم قرن فلورانس راهب ساوونارولا ميتوان
.شد سوزانده آتش در زنده
به ريشخند و طعنه با ناجور ، سرزمين به ديني كتابهاي عالمان ورطه تشبيه از پس اراسموس
ممكن درجه اعلا به كه قوم ، اين كه بسا":ميپردازد داشتند ، او با آنان كه رفتاري نقد
من از.دهند قرار حمله مورد مرا مستقيما افترا و تهمت هزار هستندبا غضب زود و پرنخوت
اعلام ملحد و كافر مرا بلافاصله نپذيرم اگر و كنم تكذيب را خود گفتههاي كه بخواهند
مورد كه كساني همه عليه اينان كه است مانند صاعقه حربهاي الحاد و كفر تهمت اين.نمايند
."ميبرند كار به نيستند پسندشان
توانست خواهند هميشه براي انديشمندان آيا كرد ، زور اعمال انسانها بر ميتوان هميشه آيا
تاريخ نكنند؟ قيام آن آوردن دست به دوباره براي و كنند چشمپوشي خود طبيعي حق اين از
در كه را ساوونارولا و لوتر همچون مرداني آزاد ظهور:است داده نشان را اين از غير چيزي
حقشان دوباره احراز براي جان پاي تا حتي و نياورده دوام چنينزورگوييهايي قبال
.كردند ايستادگي
مخالفان و مرتدان با را عقايد مفتشان تساهل عدم و ناشايست رفتار رنسانس ، دوره اصلاحگران
و مذهبي هماوايي رفتن بين از راعامل مرتدان وسوزاندن مخالفان تكفير و ميكردند نكوهش
و مشاجره و بحث را مرتدان و مخالفان با برخورد راه مهمترين آنان.ميدانستند مدني صلح
.ميدانستند دوجانبه گفتوگوي
سليماني معصومه
.است موجود روزنامه دفتر در منابع
|