باغ به پاييز رجعت
پدري خانه از گريز
غربي زندگي براي شرقي دانايي
پرستي نژاد و موسيقي
شرق مافياهاي دست روسپيگريدر بازار
باغ به پاييز رجعت
هنري حوزه فعاليت سوم دوره آغاز
شاهرخينژاد محمدرضا:عكس _ اسلامي تبليغات سازمان هنري حوزه
و هنرمندان حضور در زم معارفه جلسه در افخمي بهروز كه روزي:هاشمي اكبر _ اجتماعي گروه
را افخمي جمله اين نيز دوستانش حتي "باشد آنجا زم كه است جايي هنري حوزه":گفت سياسيون
و تغيير و هنري حوزه به جديد رئيس نصب با اما.كردند توصيف احساسي را آن و نگرفتند جدي
رئيس انتصاب جمله از و سنتي چهرههاي جايگزين و سرشناس هنرمندان خروج و اساسي تحولات
دادن قرار و هنري حوزه آموزش سازمان رئيس عنوان به حومه و تهران اتوبوسراني شركت اسبق
عنوان به خبرنگاري تعبير به و حوزه مطبوعات كل اداره راس در قايقراني شركت يك رئيس
تامل افخمي بهروز سخنان بر تا واداشت را همگان هنري حوزه مطبوعاتي امپراتوري رئيس
در هنري حوزه ادبيات واحد مسئول معارفه جلسه در بنيانيان كه وقتي بخصوص كنند ، بيشتري
امروز داستان وظيفه مورد در خبرنگاران و هنرمندان حضور در هنري حوزه كوچك سينماي محل
مردانشان كه است روستايي نكرده شوهر دختران براي سرگرمي ايجاد امروز داستان وظيفه":گفت
به و برخاسته و نياورده تاب هنرمندان از برخي روز آن گرچه ".رفتهاند شهر به كار براي
تبليغات سازمان هنري حوزه رئيس بنيانيان صورت هر در اما كردند اعتراض جديد رئيس سخنان
.بود اسلامي
انقلابي مردان
بايد برسي خانه پرچين به و بگذري جاده از آنكه براي بود گفته روسي شاعر پاسترناك بوريس
در كه انقلابي مردان اسلامي انقلاب پيروزي روزهاي آغازين در بگذاري كائنات بر پاي
و نهاده يكديگر دوش بر پاي بودند خود انقلابي هنر تولد براي خانهاي كردن مهيا انديشه
از قبل تا كه جاييدرآوردند خود تصرف به را حظيرالقدس باغ و رفته بالا ديوارها از
اين شاعر و حواري مدفن ميشود گفته و بود بهائيت فرقه ترويج محل اسلامي انقلاب پيروزي
.دارد قرار فعلي انديشه تالار منتهياليه در "قرهالعين طاهره" ضاله فرقه
تهراني ، رضا رخصفت ، مصطفي سيد مخملباف ، محسن) انقلابي مرد شش توسط باغ تصاحب از پس
مركز اولين پايههاي سال 1358 در (امينپور قيصر و خسروجردي حسين سلحشور ، فرجالله
پيريزي اسلامي هنر و انديشه حوزه نام با مسجد بچههاي و انقلاب نسل از برآمده فرهنگي
يك عنوان به هنر بهكارگيري هدف با انقلاب مسلمان هنرمندان تجربه نخستين و اولين و شد
و طاغوتي هنر با مقابله براي همچنين شد آغاز انقلاب اهداف پيشبرد براي ايدئولوژيك وسيله
و كشف به بايد حتما طاغوتي اصطلاح به هنرمندان از استفاده بدون اسلامي هنر نهادن بنيان
در اسلامي تبليغات سازمان تشكيل با سال 1360 در.ميشد ميسر امر اين مسلمانان بچه تربيت
اين پذيرفتند باز آغوش با انقلابي مردان بود نگرفته شكل فعلي راست و چپ هنوز كه زماني
بعد به آن از و شود ملحق اسلامي تبليغات سازمان به هنري بخش عنوان به تاسيس تازه مركز
.داد نام تغيير اسلامي تبليغات سازمان هنري حوزه به اسلامي هنر و انديشه حوزه از
چهگوارا او.جسارت با اما كمپشت محاسن با بود ساله جواني 21 حوزه همهكاره و تئوريسين
آن جوان مخملباف محسن حضوربود لاتين آمريكاي انقلابي قهرمان چهگوارا عاشق اما نبود
هنگام تا او.نميگرفت انجام او اجازه بدون كاري هيچ كه بود پررنگ هنري حوزه در قدر
هنر عرصه در انقلاب هنرمندان براي و داشت را همهكاره ليدر يك نقش همواره حوزه از رفتنش
و ظهور اسلامي هنر بر مقدمهاي رساله در هنرياش فتواهاي كه ميكرد ايفا را مرجع حكم
فيلم كه حالي در و ميساخت هم فيلم مينوشت فيلمنامه كه حالي در او.بود يافته بروز
يا و مينوشت هم نمايشنامه مينوشت داستان كه حالي در و مينوشت هم داستان ميساخت
فيلم يا و صحنه طراحي ميكرد كارگرداني را نمايشي كه حالي در و ميكرد تئاتر كارگرداني
اما ميكرد ، مشخص را حوزه استراتژي ليدر يك عنوان به حال عين در و ميداد انجام هم را
در جلو منافقان با مقابله در صبح تا شب پرخاشگر هنرمندي نماد عنوان به نيز زمان همان در
اگر و بود مراقب حوزه به غيرچادري زنان ورود عدم براي نيز روزها و ميداد نگهباني حوزه
در شد باعث فقر.شود خون در غرق كه آنجا تا ميشكست را خود سر نميشد كار اين به موفق
كرد كارگري و شاگردي مختلف شغل سيزده در سالگي تا 17 سن 8 از كند رها را مدرسه سالگي 11
نام با را نظامي چريكي گروهي سالگي سن 15 در.كند تامين را مادرش و خود زندگي مخارج تا
يا مرگ شعار با ماه تير در 23.پرداخت مخفي و سياسي فعاليت به و داد تشكيل حبشي بلال
براي) پاسبان يك سلاح خلع عمليات جريان در داشت سال فقط 17 كه حالي در گوارا ، چه وطن
و خورد تير شكم ناحيه از نيز خود پاسبان به چاقو ضربه چهار كردن وارد با (بانك از سرقت
در و گذراند زندان در را ماه پنج و سال چهار انقلاب پيروزي تا سال 1353 از.شد دستگير
دست نيز زندان در او.بود بند هم رجايي شهيد جمله از انقلابي سرشناس چهرههاي با زندان
مسلحانه مخفي چريكي گروه نبوي بهزاد رهبري به دوستاني با همراه و نكشيد سياسي كار از
او روي كه سياسياش دوستان انقلاب پيروزي از پس.كردند تاسيس زندان در را واحده امت
كه چرا شنيدند را سياست عالم از او خداحافظي خبر ناباورانه بودند كرده باز ويژهاي حساب
و گذاشت كنار را سياست يكباره به اواست فرهنگي فقر ايران جامعه مشكل بود دريافته او
استعاذه - بيسو چشم دو - نصوح توبه فيلمهاي ساختن با او.آورد روي سينما و ادبيات به
حصار ، در حصار زنگها ، ديگري ، مرگ بلور ، باغ سلطون ، حوض چون آثاري نگارش و بايكوت و
هنرمندي به تبديل اسلامي هنر بر مقدمهاي رساله و مشروعه و مشروطه غيب ، تير شيخشهيد ،
قرار خود نگاه نوع و افكار تاثير تحت را جوانان بخصوص جامعه از وسيعي طيف كه شد پيشرو
او سياسي دوستان ديگر حالاشد جهاني شهرتش دستفروش فيلم ساخت با سال 1365 در.بود داده
.بودند خوشحال طاغوتي هنر با مبارزه پيكان نوك در و هنري حوزه در مخملباف بودن از
استفاده انقلاب از پيش هنرمندان از هنري حوزه در آثارش از يك هيچ در تنها نه مخملباف
طاغوتي هنرمندان كنار در (باز نماي) شات لانگ يك در نيست حاضر حتي بود گفته بلكه نكرد
دوران بازار آشفته در كه مرفه طبقهاي پيدايش و جنگ پايان به شدن نزديك بابگيرد قرار
و روحانيون گروه دو به روحانيت جامعه انشقاق و بودند يافته دست هنگفتي ثروت به جنگ
با راست ، و چپ گروههاي به موسوم انقلابي نيروهاي جديد تقسيمبندي و مبارز روحانيت
آثار در پيش از بيش و كرده سرايت نيز هنر حوزه به نظام درون در تغييرات اين دامنه
جناح نگراني باعث امر همين.يافت را خود خاص مخاطبان نيز سرعت به و شد متجلي هنرمندان
كه طيفي و مخملباف چپگرايانه و ضدسرمايهداري تفكرشد جديد سرمايهداري يا و بازار
مسئولين و هنرمندان از ديگر برخي تفكر و بودند آمده هنري حوزه به او از پس يا او همراه
هم روبهروي را دو اين و شد هنري حوزه در انشقاق باعث ناخواسته اسلامي تبليغات سازمان
بيش اصلي اختلاف گرچه كرد پيدا بيشتري عمق روزبهروز زم و مخملباف طيف اختلاف.داد قرار
.بود جنتي آيتالله اسلامي تبليغات سازمان وقت رئيس با اختلاف باشد زم با اختلاف آنكه از
از جانبداري به ناخواسته يا خواسته داشت ، عهده بر را حوزه مسئوليت زم كه آنجايي از اما
بالا قدر آن (همفكرانش و مخملباف) جوان چپهاي اختلافات آنكه تا پرداخت جنتي آيتالله
دادو روي انقلاب هنرمندان ميان در بزرگ انشعاب اولين 1366- سال 67 در كه گرفت
راديكالتر كه حالي در بودند ، داده سروسامان را آن و تاسيس را حوزه كه ديروز اصولگرايان
.كردند ترك را حوزه بودند شده
نگه راضي حوزه در را هنرمندان سويي از داشت سعي خود انبساطي و انقباضي سياست با زم
نگه مصون سياسي فشار روههاي يا مسئولينو گزندغضب از را حوزه ديگر سويي از و دارد
بود داشتنحوزه نگه زمسرپا براي اصل دارداما
مانند دولتي سازمانهاي ديگر جذب بلافاصله شدند خارج حوزه از كه نفر يا 60 آن 50
در را خود كار نيز بخشي و شدند...و جانبازان و مستضعفان بنياد و سروش مجله صداوسيما ،
مستضعفان بنياد از سر معترضان دسته سر عنوان به نيز ليدر مخملباف.گرفتند پي خصوصي بخش
چهرههاي از و وقت نخستوزير موسوي ميرحسين مستقيم نظارت با كه درآورد جانبازاني و
نامهپراكنيهاي گرچه ميشد ، اداره (فعلي دارايي و اقتصاد وزير) مظاهري و چپ شده شناخته
فيلم مخملباف وقتي اما.ميكرد نمايان را ديدگاه دو اين اختلاف هنري حوزه و مخملباف طيف
چگونه بود ، اسلحه مگسك مانند كه بنز آرم نوك داد نشان و ساخت بنياد در را خوبان عروسي
تريبون پشت حاجي كه هنگامي يا و گرفتهاند نشانه را مستضعفان و امام و انقلاب شعارهاي
خوش دارند لنگه به لنگه جورابهاي كه آنهايي":گفت را معروف ديالوگ آن و گرفت قرار
لنگه به لنگه زنهايي كه آنهايي.آمدند خوش دارند لنگه به لنگه ماشينهاي كه آنها آمدند
و بزرگ تبادل يك آغاز اين و شد نمايانتر و واضحتر اختلاف "...و آمدند خوش دارند
پيشبيني غيرقابل مخملباف مدتي از پس گرچه.بود نظام درون در فرهنگي و سياسي دامنهدار
تنها نه كه شد راديكاليزه چنان سرانجام پرخاشگر قهرمان.كرد تغيير چپ هنرمندان نماد و
در معضل يك عنوان به آن از و شده خسته قهرماني از بلكه باشد قهرمان نداشت دوست ديگر
متولد قهرماني ديگر فيلمهايش در تا كوشيد سالها اين طول در و كرده ياد آثارش و زندگي
.شد مهربان فيلمسازي به تبديل او نشود
شده واكسينه مرد
مجبور سال اين 23 طول در كه را آنهايي احساس وجودش تمام با زم پاييزي غروب آن در شايد
اين به بود مجبور حالا نيز او و فهميد كنند ، ترك داشتند دوستش كه را حوزهاي بودند شده
.بود شده گرفته تصميمها كه چرا كند ترك هميشه براي را حوزه و داده ، در تن موروثي سنت
فرهنگي سازمانهاي مديريتهاي تغيير و مطبوعات گسترده توقيف و مهاجراني تغيير از پس
جواني گذارد حوزه به پاي وقتي زمميشد جابهجا بايد كه بود پازلي تكه آخرين هنري حوزه
مساجد در نمايشنامه چند اجراي در مشاركت به ميشد خلاصه هنر از شناختش و بود ساله 26
گرچه.كرد تجربه و آموخت را چيز همه هنرمندان ، با همراه سال طي 23 و ماند او.تهران غرب
به آدمها كه آنجاست و شده ديده تدارك انقلاب سياسي جبهه در ما برق و زرق همه بود معتقد
رشديافتگان جمع به گاه هيچ خودش گفته به اما ميرسند موقعيت و درجه و پست و مقام
توانست زم اما شد جدي بحران دچار اول ، نسل خروج با آنكه با.نپيوست سياست عالم بادكنكي
حوزه از هنرمندان آمد و رفت بزرگ تجربه آن از پس و بگذارد سر پشت را بحران اين سختي به
متحول لازم مهارتهاي كسب از پس و شده حوزه وارد كه هنرمنداني.شد متداول امري به تبديل
.ميكردند ترك را حوزه و شده
كه زم و ميدانستند پرتاب يا پرواز سكوي را حوزه هنرمندان كه بود جهت اين از شايد
آزاد كار براي پيش از بيش را فضا ميكوشيد است "رحم امتي اختلاف" همان اين بود معتقد
ارائه به و شكستند را چارچوبها هنرمندان كه بود فضا همين در و كند آماده هنرمندان
ميشد ، ساز مشكل حوزه و زم براي آثار از برخي خلق گاه و ميپرداختند خود نو انديشههاي
نگه راضي حوزه در را هنرمندان سويي از داشت سعي خود انبساطي و انقباضي سياست با زم اما
نگه مصون سياسي فشار گروههاي يا و مسئولين غضب گزند از را حوزه ديگر سويي از و دارد
با آمدن كنار به مجبور بعضا اگر حتي بود ، حوزه داشتن نگه سرپا زم براي اصل اما دارد ،
حال در دائم روز شرايط با متناسب حوزه اهداف.باشد هنرمندان دادن دست از و مسئولين
از.ميشد گستردهتر روزبهروز نيز مفاهيم و شده وسيعتر حوزه درون طيفهاي.بود تغيير
متداول توبه يا و استعاذه مانند ديني مفاهيم به پرداختن كه حوزه كار شروع برخلاف رو اين
ابتدا.شد حوزه توليدات موضوع نيز اجتماعي و فكري چالشهاي و موضوعات آرام آرام بود
برفي آدم و عروس فيلم مانند اجتماعي موضوعات هم بعد و بايكوت فيلم مانند سياسي موضوعات
.شد توليد حوزه در مختلف رشتههاي در هنري آثار دهها و
را خود تمايل و گرفته شكل انقلاب دريافتند انقلاب از قبل هنرمندان كه هنگامي حتي و
تا داشت را آن جرات كه كساني از يكي كردند اعلام انقلاب از پس هنرمندان با همكاري براي
از را چيزي آمد وقتي زم پيش سال بود230 زم آن راس در و هنري حوزه بفشارد را آنان دست
را اقتصادي فرهنگي بزرگ امپراتوري كند ترك را حوزه ميخواست وقتي اما نگرفت تحويل كسي
درصد كه 80 چرا بود حوزه اعتبار مسلمان هنرمندان هنري فعاليت سال كه 23 داد تحويل
شركت از 30 بيش و سازمان جمله از.بودند هنري حوزه تربيتيافتگان انقلاب از پس هنرمندان
ريالي ميليارد قرارداد 960 و ساره نفتي شركت و تومان ميليارد حدود 60 در دارايي با بزرگ
گفته كه داد مردي تحويل را همه و همه..و نشريه از 10 بيش و ايران دخانيات شركت با
.است اسلامي موتلفه حزب اعضاي برخي از متاثر ميشود
ايدئولوژي بازگشت
تا رفت سميه خيابان به برنامهريزي و مديريت سازمان فرهنگي معاونت از بنيانيان حسن
معناي به تنها هنري حوزه به بنيانيان آمدن امابگيرد عهده به را حظيرالقدس باغ مديريت
و سياستها اهداف ، در تغيير معناي به بلكه نبود هنري و فرهنگي مجموعه يك مديريت تغيير
اعضاي و مشاوران سوي از هنرمندان اعتقاد به كه بود جديدي جهتگيري و حوزه سمتوسوي
روزنامه در آنان گرانيگاه كه مرداني.ميشد ترسيم بنيانيان براي حوزه سياستگذاري شوراي
.است نيستان نشريه سابق اعضاء و قلم انجمن كيهان ،
و متحول قدر آن حوزه ميگذرد حوزه به بنيانيان حسن آمدن از كه كوتاهي زمان مدت طول در
قابل (مخملباف طيف اول ، نسل خروج) معترضان دوره جز دورهاي هيچ با كه است شده دگرگون
در را حوزه زم بركناري از پس كه جديدي نسل با حوزه اول نسل مشترك وجه.نيست مقايسه
از پس كه هستند اصولگراياني زنان و مردان جديد نسل كه است اين در درآوردند خود اختيار
تشابه ديگر و داشت التزام آن به خروج از قبل تا اول نسل كه ديدگاهي همان حامل سال 23
به ميتوان كه است حوزه از هنرمندان جمعي دسته كوچ و مديران يكباره تغيير دوره دو اين
نشريات مدير و مهر هفتهنامه سردبير ميرفتاح ، علي سيد ادبيات ، واحد مسئول فلاحپور سعيد
مسئول شكيباخو مصطفي موسيقي ، واحد مسئول بختياري علي حوزه ، پژوهشكده رئيس سعادتي حوزه ،
ادبيات مجله سردبير جزيني جواد سينما ، نقد مجله سردبير خوشخو آرش حوزه ، انتشارات
رئيس محلوجي دكتر صحنه ، مجله سردبير احمدزاده داستاني ، ادبيات هنرستان رئيس و داستاني
جعفريان حسين محمد حتي و قزوه عليرضا فيلمنامهنويسي ، مدرسه رئيس اربابي سوره ، دانشگاه
حتي و رفته توقيف محاق به حوزه درون در حوزه نشريات برخي جديد تيم آمدن باكرد اشاره
مانند بودند توزيع آماده و شده چاپ حتي و توليد زم دوران در كه نشرياتي شمارههاي آخرين
.. داستاني ، ادبيات و هنر و فرهنگ بازارچه شمارههاي آخرين مانند شدند خمير ظلاله مطالب
درآمدند راكد صورت به نيز بخشي و تعطيل كاملا بخشي سينمايي فعاليتهاي زمينه در
...و فيلمنامهنويسي مدرسه تعطيلي مانند
جشنواره ، تعطيلي و مترجمان انجمن و منتقدان انجمن تعطيلي داستاني ادبيات بخش در
پيك و داستاني ادبيات هنرستان گسترده فعاليتهاي كردن راكد و طلاب هنري آفرينشهاي
جزيني جواد سناپور ، ميرعابديني ، سيدحسيني ، رضا همچون هنرستان اساتيد اخراج و قصهنويسي
.فرهنگي مديريتهاي راس در غيرمتخصص افراد گماردن همچنين.است موارد اين جمله از...و
كه اين به توجه با.قلم انجمن و نيستان مجله و كيهان روزنامه نويسندگان استقرار همچنين
در هم و حجم در هم فعاليتهايش و بزرگ برخي تصور از بيش هنري حوزه گذشته سال طول 23 در
و بزرگتر نيز اسلامي تبليغات سازمان از حتي ميرسد نظر به گاه و شده گستردهتر عمق
كوچكتر جديد ، تيم محسوس استراتژي مهمترين و بزرگترين ميرسد نظر به است ، شده قويتر
پيش سال هنري 23 حوزه كوچك معاونت همان به تبديل را حوزه كه اندازهاي به است حوزه كردن
.كرد اعتراض اقدام اين به مصاحبهاي در حوزه از رفتنش از بعد ماه دو زم كه اقدامي.كنند
را ديدنش چشم ميدهد پاسخ را كشور فرهنگي نياز ميليونيم يك فقط كه هنري حوزه وقتي"
ميكنند كوچك و خرد را آنها نميتوانند وقتي و شود صاحب را آن ميكوشد جناح هر و ندارند
كه باشيد مواظب مردم اي:گفت مردم به بايد باشد درست تحليل اين اگر شوند خلاص شرش از تا
اتمسفر در بودن كه آنهايي همه ".بيايد بلايي چنين فردا هم شما نان و آب سر است ممكن
هنگام كه بودند اصولگراهايي گذاردند حوزه به پاي كه روزگاري كردهاند تجربه را حوزه
و سكولاريسم از طرفداري نظرطلبي ، تجديد به متهم خود دوستان سوي از حوزه از آمدن بيرون
گرفته مخملباف از فروختند دنيايشان به را خود آخرت كه كساني شدند بيديني و ليبرالها
...و مجيدي مجيد تا افخمي از و آويني تا
مورد و مذهب نماد و داشت تن بر دين لباس خود كه شدهاي واكسينه مرد دهه دو اين طول در
در نيز خود بود اتفاقات اين همه مسبب گاه و شاهد و بود كشوري بلندپايه مسئولين وثوق
نيز را او باغ اتمسفر سرانجام.نداشت دهه 60 زم به شباهتي هيچ كه گفت ترك را حوزه حالي
و نشست انتظار به بايد حال.پيوست معترضان جمع به نيز شده راديكال زم و كرد گرفتار
.شد خواهد تكرار اصولگراها براي تاريخ ديگر بار آيا.ديد را جديد تيم كار سرانجام
پدري خانه از گريز
براي.است نوستالژيك واژهاي فرهنگيان از خيلي اذهان در هنري حوزه نام دهه دو از بعد
برخي براي و است دهنده آزار برايشان آن مرور حتي كه گزنده و تلخ دوراني يادآور برخي
رانده در از مذهبي شديد تعلقات دليل به كه آنان براي است تلخ.آرماني و مطبوع و خوشايند
افتخار و شهرت اوج به و كردند مشق سياه المال بيت از كه كساني براي است شيرين و شدند
گروه دو اين ميدهد جلوه مهم را اسلامي تبليغات سازمان هنري حوزه آنچه اما.رسيدند
كه است اسلامي انقلاب فرهنگ و هنر تجلي خاستگاهش كه است جايي چنين بنياد بلكه.نيستند
حوزه سرمايهگذاريهاي و اقتصادي مسايل.است گذاشته سر پشت را زيادي نشيبهاي و فراز
نكته اين به فقطواميگذاريم اهلش به است سازمان اين اصلي مباحث از يكي كه را هنري
حوزه.برسد اوست بينانگذاران اراده آنچه بر توانسته آيا انقلابي نهاد اين كه ميپردازيم
در را كلاني سرمايههاي و نبود موفق چندان ميكرد دنبال كه آرماني و اهداف راه در هنري
در روشنگرانه و فرهنگي نهادي عنوان به ديگر جهتي از و كرد هزينه كتاب و فيلم توليد
كساني فكري زيرساخت در بايد را نافرجامي اين علت.نداشت بلندي و موثر وجه فرهنگ اعتلاي
از را هنري حوزه آنچه اما.ميدانستند شدني فتح هنري حوزه باغ مثل را فرهنگ كه دانست
.بود تشتت و تضاد از پر كه حاكمبود سليقه و انديشه.نبود اينها بازهم بازداشت توفيق
در گاه و بود شبههبرانگيز كه ميكرد عمل باز و روشنفكرانه چنان انديشهها اين گاه
آن دستاورد و گذاشت سر پشت را دوره چند كلي طور به حوزه.جمعيت يك دفتر اندازههاي
نيروهاي همه كه آرماني دوره.بود آنجا از گريز يمن به باليدند اگر كه بود هنرمنداني
زود دوره اين.سياسي خطمشيهاي بدون آمدند هم گرد مردمي و ديني هنر تجلي براي انقلابي
شد آغاز آنها گريز و نيروها شديد ريزش با ديگرانديش آدمهاي تصفيه دوره و رسيد پايان به
ريزشها اين برابر در (زم) هنري حوزه مدير.آمد پايين جمعيت يك انتظارات حد در حوزه و
بازگشت دوره براي تلاش اين اما بازگرداند جوي به را رفته آب و بگذرد زمان تا كرد تدبير
و.نبود طولاني چندان دورهاي هنرمندان متنوع حضور و باز فضاي ايجاد يعني ندارد نتيجه
خودش اصلي ماهيت به نهاد اين دوباره و شد هنري حوزه مدير سقوط به منجر مسئله همين
اعمال و قدرت جابهجاييهاي اين متاسفانه.محدود تعاريف و انتظارات همان با بازگشت
و انقلاب دهه دو از بعد هنري حوزه كه است همينرو از.نبود علمي تعاريف بنابر سليقه
گريزپايي هنرمندان همان يمن به دارد چيزي اگر و است سترون هنوز بسيار تحولهاي و تغيير
.گريختهاند پدري خانه از كه است
غربي زندگي براي شرقي دانايي
فخرطاولي كوروش:ترجمه
دوم قسمت
نظر در فرانسه در را "سبز چاي" فقط نه و "چاي" فعلي محبوبيت برويم ، دور راه چرا اصلا
به پيش از بيش امروز دارد ، جهاني شهرت فرانسوياش قهوه خاطر به كه كشوري ;بگيريد
از فاصلهگيري و آرامش كسب براي امكاني آن در زيرا ميشود ، علاقهمند چاي شرقي نوشيدني
جهان سروصداي تا مينوشم چاي من":ميگفت چيني ، عالم تاينييهنگ ، .مييابد متشنج دنياي
كار به نوشيدني اين به علاقهمندان امروز كه است فرمولي اين ".بسپارم فراموشي به را
.ميبرند
از آنها جويي دوري در اتفاقا شرقي فلسفه به غربيها روزافزون گرايش از ديگر مثال يك
و فرد و جسم ، و روح غربي ، فلسفه برخلاف شرقي ، فلسفه كه ميدانيم:است نهفته غربي فلاسفه
براي آلترناتيو بهترين شرقي ، دانايي اين و ديدگاه ايننميانگارد جدا هم از را جمع ،
ما طرف اين به قبل سال سه از":ميدهد توضيح دانيل گيتره.است دكارت ارسطو ، از دلزدگان
اجزاي و است يكي كل و جزء شرقي فلسفههاي در.هستيم ذهنيتها در واقعي انقلابي شاهد
در خوشبختي.نميشود جدا هم از غيره و جنسي و عاطفي روابط بهداشت ، تغذيه ، از اعم زندگي
".است داده رخ نيز غربيها ذهن در كه است اتفاقي اين و ميشود جستوجو آن كليت
يك:دادهاند جاي روزمرهشان زندگي در را شرقي برنامههاي فرانسويها ، از بسياري امروز
روزهاي ديگر عده ميپردازند ، يوگا ورزش به روز هر يا بار چند هفتهاي كه هستند عده
جمع شهر ميادين از يكي در كار اين براي و دادهاند اختصاص تاييچي به را شنبهشان
روان و روح آرامش براي نيز حركاتي يا ورزشها ;"بخشند آرامش را جسمشان" تا ميشوند
.ميسازد رها را روح كه است جسم اين اتفاقا و است اولويت در جسم فعلا اما.دارد وجود
آلام التيام براي شدهاند ، خسته غربي علوم از كه غرب مردم از برخي دليل همين به
و كنفرانس اين از نيز ديگر برخي.ميكنند مراجعه (سوزني) شرقي پزشكان به جسميشان
در) كاجولينگ صومعه در روحي آرامش كسب براي يا ميروند ، يكي آن به ذن درباره سخنراني
مراد و استاد با تا ميشوند پرونيه روستاي راهي يا ميشوند ، مقيم (فرانسه بورگوني
و خانوادگي محيطهاي در شك بدون اينها همه.كنند ملاقات هان ، ناهت تيش يعني ويتنامي ،
و شهرها در زندگي سالهاي طول در و شدهاند بزرگ و تربيت غرب در متفاوتي اجتماعي
آنها همه اما.بردهاند بهره غربي نخبگان دست به شده طراحي آموزشهاي از غربي كشورهاي
عملي و فلسفي آيينهاي و تعاليم چارچوب در خودشناسي و جستوجو كه باورند اين بر امروز
بر اينها همه.سازد رها لزوم صورت در يا بخشد التيام را آنها جسم و روح ميتواند شرقي ،
بهتري زندگي تاييچي ، و مديتيشن انجام ذن ، يوگا ، ورزشهاي انجام با كه عقيدهاند اين
.باشند داشته ميتوانند
است ، "آسيا به نياز" عنوان تحت كتابي آمادهسازي حال در كه نويسنده ، كاريگ ، آن نظر به
:ميدهد توضيح او.است غرب در "من" بحران نتيجه شرق ، به نسبت شيفتگي و علاقهمندي اين
از ميخواهند.كنند كشف را "من" سوي آن ميخواهند مردم.رسيدهايم بنبست به غرب در ما"
شرقشيفتهها لااقل يا غرب مردم امروز.نمايند تجربه را تازهاي چيز يك و بگذرند خودشان
غرب امروز سالههاي تا 25 براي 20 ".ميكنند جستوجو تازهاي چارچوبهاي در را آزادي
شدهاند ، بزرگ آسيايي ي"مانگا" با باشند شده بزرگ آمريكايي "ميكي" با آنكه از بيش كه
به گرايش و شيفتگي آمريكا گذشته در كه همچنان است ، آسانتر شرقي مكتب در تلمذ اين
انترن يك با من":ميدهد توضيح هم باز كاريگ آن.بود راحت آمريكايي هنجارهاي و ارزشها
انجام براي زيرا ميدهد ، انجام را يوگا نرمشهاي ميگفت من به كه كردهام برخورد پزشكي
فكر خودم پيش من.داشت سن سال فقط 20 او.دارد نياز تمركز و آرامش به پزشكياش حرفه
".بودم نشنيده هم را يوگا اسم حتي سالگي بيست در كه كردم
با ميكند سعي دارد ، گذشته به نسبت كمتري نفس به اعتماد و اطمينان گويي كه غربي انسان
برقرار زندگياش در نوين تعادلي ديگر ، دنياي يك رهاوردهاي و شرقي دانايي از بهرهگيري
جوامع در":ميدهد توضيح پاريس ، در مذاهب و علوم موسسه معاون و نويسنده ژيرا ، دنيس.كند
از بخشي انساني موجود آنها نظر از.تسلط تا هستند توازن جستوجوي در بيشتر مردم آسيايي ،
.ندارد هستي عالم در نيز ويژهاي جايگاه لزوما و آن بر مسلط نه است هستي جهان
جستوجو پيرامونشان اشياء حتي و پديدهها و ابعاد همه در را توازن اين آسياييها
".ميكنند
هم با است قرار ژاپني و آمريكايي تاجران از گروه دو:ميزند مثالي زمينه اين در ژيرا
تاريخ درباره پرسشهايي آمريكاييها":ميدهد ادامه ژيرا.باشند داشته اسكي هفته يك
برنامههاي و نقشهها آنها.ميكنند مطرح قبيل اين از و هتلها محل ، امكانات برنامه ،
صحبت چيزي هر از ژاپنيها اما.ميگيرند تصميم بالاخره و ميكنند بررسي را مختلف
آن در موجود احتمالي مشكلات از جز به ،...و برفي منظره و هوا و آب از اعم ميكنند ،
اين و ميشناسند بهتر را همديگر كمكم ميگيرند ، قرار هم كنار گروه دو وقتي.مكان
برتر و مهمتر گروه ، متن در توازن به رسيدن درمييابند تدريج به كه هستند آمريكاييها
".است مقصد به رسيدن از
نرمشهاي ابتدا.ميافتد اتفاق فيزيكي طريق از اول گام در معمولا شرق ، با ملاقات اين
موتاپا ، ژان.رواني و روحي امور به رسيدگي ادامه در و جسمي سلامتي به توجه بعد يوگا ،
شرقي رويكرد در اساسي مسئله":ميگويد ميشل آلبن انتشارات در معنوي كتابهاي نشر مدير
پس است ، روح ظرف جسم.است تنفس شيوههاي و جسم به رسيدگي و ستايش نوعي امور ، اين به
".ميكنيم جستوجو مغزمان در را چيز همه غربيها ما كه حالي در كرد ، رسيدگي آن به بايد
در را زيرمجموعه انجمن و 600 ليسانسيه هزار فرانسه 15 چوآن - چي - تايي فدراسيون امروز
است؟ كرده پيدا علاقهمند همه اين كه چيست چوآن - چي - تايي اين امادارد خودش عضويت
روح وحدت كه است آن مدعي روحي و جسمي ورزش اين.است "نفس" و "انرژي" معناي به qi يا chi
خانم.ميبخشد بهبود را انسان تمركز و ميبرد بين از را استرس ميكند ، برقرار را جسم و
هنر يك چوآن - چي - تاي":ميگويد فرانسه چوآن چي - تاي فدراسيون دبير پلوويه ، ماريان
به كه فلسفه اين.هستند بيروني رزمي هنرهاي آيكيدو يا جودو كه حالي در است ، دروني رزمي
مركزيت در انرژياش لطف به را فرد كه گرفته شكل تاتوئيسم مكتب پايه بر است ، نزديك مذهب
".ميدهد قرار طبيعت
تغيير را آن اندازهاي تا و نگريسته منطق زاويه از را شرقي معنوي انضباط غربيها البته
قرار مادي اهداف خدمت در را شرقي تعاليم غربيها و غرب كارشناس ، يك گفته به.دادهاند
ميخواهند غربيها:است ديگر چيز يك آوردن دست به براي يوگا به گرايش مثلا.دادهاند
به شرقي روحيه كه حالي در دهند ، افزايش كار محل و خانه در را كاراييشان طريق اين از
.است هستي عالم با توازني يافتن دنبال
دارد ادامه
پرستي نژاد و موسيقي
قاسمي سهيلا
روزبهروز ميكنند ، تبليغ را يهوديستيزي و نژادپرستي كه راكي موسيقي گروههاي
پاپ موسيقي ديگر انواع با موسيقيها ، اين ظاهر به شايد.ميكنند پيدا بيشتري طرفداران
اين ميشويم ، ترانهها مضمون تفاوت متوجه كنيم دقت اگر اما باشند ، نداشته چنداني تفاوت
و سياهپوستان تحقير سوم ، رايش از تجليل نژادپرستانه ، جنگهاي مدح به ترانهها و اشعار
افراطي راستگرايان كه ميرسد نظر به.دارند اختصاص نابودي و خشونت به دعوت همچنين
موسيقياي" كه جديد سبك اين.كنند اغوا طريق اين از را جوانان كه آنند دنبال به آمريكا
راووا و افتخار راه غارت ، و قتل آبي ، چشم شياطين گروههاي توسط دارد ، نام "سفيد قدرت با
اين روزافزون موفقيتميكند دعوت "!نژادپرستي مقدس جنگ" به را جوانان و شده اجرا
افكار به ونفوذشان پرداخته آنها ماهيت افشاي به بشر حقوق طرفداران كه شده موجب موسيقي
و سفيدپوستها برتري هواداران دست در ابزاري كه جواناني ;كنند تلقي جدي خطري را جوانان
مسئول بورگارت دوين.ميرود شمار به اصليشان معيار نژادپرستي كه هستند گروههايي ساير
گروه دو فقط سالهاي 80 در":ميگويد آمريكا بشر حقوق مدافع مذهبي سازمانهاي از يكي
آنها.ميرسد گروه از 100 بيش به رقم اين آمريكا در امروزه اما داشت ، وجود نژادپرست
عدد از 50 برچسبها و نشانها اين حاضر حال در.دارند مختلفي توزيعكنندگان و نشانها
خواهد نفوذ هم سنتي و متعادل موسيقي به جهتگيري ، و حركت اين متاسفانه و كرده تجاوز هم
".كرد
گروهكهاي بررسي كار كه استيت اورگون دانشگاه محقق و جامعهشناس بالزاك ، راندي
گروهها اين گرفتار شدت به آمريكا شمال اصل ، در كه است معتقد دارد ، عهده به را نژادپرست
با موسيقي اين.ميشود بيشتر كشور سراسر در روز به روز آنها تعداد متاسفانه اما است ،
ميشود ، اداره "ملي ائتلاف" رهبر پيرس ، ويليام توسط كه مقاومت موسيقي مجله در شدن معرفي
و قدرتمندترين از يكي ملي ، ائتلافاست گذاشته سر پشت را اساسي و بزرگ بسيار مرحله
كه اميدوارند آنها.ميداند سايرين از برتر را سفيدپوستان كه است جنبشهايي فعالترين
جوانان نژادپرستي روحيه ترتيب اين به ;برسانند فروش به CD هزار پنجاه از بيش امسال
اهدافشان به و بخشيده توسعه را گروهشان جوانان ، جذب با ميتوانند آنها و ميشود بيدار
رماني وي.بود استيت اورگون دانشگاه فيزيك استاد شصت دهه در پيرس ، دكتر.شوند نزديكتر
به وي مك تيموتي روي رمان ايناست نموده منتشر هم نژادپرستي جنگهاي مورد در آيندهگرا
به جوانان":ميگويد پيرس.كند بمبگذاري اوكلاهاماسيتي در كه شد باعث و گذاشت اثر شدت
در وي ".است مهم آنها براي موسيقي خود.ندارند توجهي موسيقي اين ايدئولوژيكي جزئيات
موسيقي نوع اين به و علاقهمندم كلاسيك موسيقي به فقط شخصا من":بود گفته مصاحبهاي
ما اگر.شدهاند بزرگ راك با آمريكاييها از نسل دو كه كنيم قبول بايد اما نميكنم ، گوش
به كه ميكنيم انتخاب را زباني مسلما كنيم ، صحبت جوانانمان با موسيقي زبان با بخواهيم
مجلهاش ، مقالههاي سر در پيرس ".باشد همه از مناسبتر راك شايد.باشند كرده عادت آن
.ميكند معرفي ميپردازند سفيدپوستي ضد موسيقيهاي به كه يهودياني و سياهان مخالف را خود
سفيد جوانان ميان در غيراخلاقي اعمال و فساد ترويج آنها اصلي هدف كه دارد اعتقاد وي
".ميكنند دور خود ريشه از را سفيدپوستان موسيقي اين با آنها و است پوست
و اقليت منافع جهت در كه برنامههايي به بازگشت با پديده اين كه معتقدند متخصصين برخي
بانكداريهاي با شده پيشبيني روابط مثال عنوان به.است شده تشديد هستند ، اقتصادي رشد
سال تا 29 جوانان 18 از كه نظرسنجياي.است نداشته كارگر طبقه براي نفعي هيچ يهودي ،
سياهها و سفيد كه موافقند عقيده اين با سفيدپوستان كه 53درصد ميدهد نشان شده ، انجام
.داشت نظري چنين آمريكا عالي دادگاه سال 1954 تا).كنند زندگي مساوي و مجزا طور به بايد
نشريات كه دارد اعتقاد است ، فساد و بزهكاري مخالف كه غرب شمال اتحاديه عضو وارد ، اريك
و مقالهها انتشار با هستند ، جوانان اصليشان مخاطب كه راك موسيقي به مربوط جهاني
را مشكلات بگذارند ، نقد بوته به را آنها ذرهاي بيآنكه نژادپرست ، گروههاي با مصاحبه
بودن ، فرهنگ ضد كه ميكنند تصور مقالهها اين خواندن با جوانان":كردهاند برابر چند
قوانين و حاكم نظم بردن سوال زير و انقلاب طغيان ، باعث كه چيزي هر شايد.است خوبي كار
".ميكنيم تحليل آنها براي را مسائل ندرت به ما.باشد خوب جوانان نظر در ميشود
در كه كساني روي بر آن ياغيگرانه تاثير و موسيقي اين جذابيت قدرت از خوبي به پيرس
كنم فراهم شرايطي كه است اين من هدف":ميگويد وي.است مطلع دارند قرار نوجواني بحران
آنها.شدهاند خودبيگانگي از دچار چرا كه بفهمند و بياورند روي مطالعه به جوانان تا
آشنا شدهاند ، اتخاذ خودبيگانگي از اين براي اصل در كه سياستهايي و برنامهها با بايد
".كند پيدا صحيحي جهت آنها طغيان و خشم كه است اين اصلي هدف.شوند
آن با كلهپوستيها فرهنگ در اين از پيش كه تعصبي پيامهاي اين كه است اين مشكل
ديگر شكلي به جوانان فرهنگ كه شده موجب داشت ، وجود شدهشان خالكوبي پوست و خشن نگاههاي
گرفتند تصميم و شدند جمع هم گرد شيكاگو در سازش ، مدافعين معضل اين حل براي.بگيرد ريشه
در بالزاك.كنند هشيار پديده اين به نسبت را جوانان خود و آموزگاران مادرها ، و پدر كه
بايد":ميگويد وي كرده ، ايجاد را نژادپرستانه جنايات با مبارزه مجمع اورگون ، دانشگاه
اين از فراتر بسيار مسئله.ندارد سانسور يا و بيان آزادي به ربطي هيچ مسئله كه بپذيريم
و صلح سمت به خودشان كه برسند جايي به و باشند هشيار بايد جوانها من نظر به.حرفهاست
هم جواناني حتي.كنند انتخاب را دوستانه موسيقيهاي خود اراده با بايد آنها.بروند سازش
نئونازيها وقتي.دارند مهمي فوقالعاده نقش هستند ، ترانهها اين تهيه اندركار دست كه
درك را مسئله سايرين از قبل بايد جوانان اين ميكنند ، پيدا را آنها موسيقي به رخنه قصد
".داريم عهده به را آنها از حمايت وظيفه هم ما.كنند
شرق مافياهاي دست روسپيگريدر بازار
مثل) فرانسه در سابق شوروي از صادراتي مافيايي فعاليتهاي آشكار و معلوم كاملا بخش
از كه سابق شوروي از كرده سفر روسپيهاي نيس ، در.است روسپيگري بازار كنترل ،(اسرائيل
يك حتي آنها اغلب.ميدهند جولان جا همه در رسيدهاند ، فرانسه به هامبورگ يا رم طريق
.مينويسند راستشان دست كف روي را قيمتها و نيستند بلد فرانسوي هم كلمه
البته آلمان ، پليس كابوس.فعالند آلمان در نيز شرقي روسپيهاي همين از نفر هزار 25
فعاليت اين از حاصل پولشويي فرايند بلكه نيست ، كشورشان در بلوند مخلوقات اين حضور
سالانه اينترپل ، گزارش براساس.برساند آسيب آلمانيها اقتصاد به ميتواند كه است گسترده
سازمانهاي اطلاعات برخي براساس همچنين.ميشود پولشويي آلمان خاك در دلار ميليارد 3/1
يافته سازمان جنايت و جرم طريق از فدرال دولت سالانه اعتبار درصد تا 30 جاسوسي ، 20
_ واردات شركت يك مدير ،.ام آلبرت نام به آلماني شهروند يك ترتيب اين بهميشود تامين
محاكمه مورد پولشويي عمليات به دادن پوشش خاطر به اخيرا هانوفر ، در مستقر صادرات
بعد دارد ، حساب آن در مذكور شركت كه فرانكفورت بانك.است گرفته قرار فرانكفورت دادگاه
رسيد سال يك طول در مارك ميليون به 6/3 روسيه مبدا از آن مالي انتقالات و نقل كه آن از
كه شد معلوم تحقيقات پي در.رسانيد هس ايالت جنايت با مبارزه دايره اطلاع به را موضوع
تجاري شركاي اصليترين از يكي روسيه ، دوماي مجلس نماينده شجوكين ، ولاديمير نامه به فردي
مافيايي شبكه يك پدرخوانده عنوان به روسي اين به آلمان مخفي سرويسهاي ;است آلماني شركت
.هستند مظنون
شرق مافيايي گروههاي اول هدف برلين ، ديوار سقوط از بعد بلافاصله تقريبا نيز آلمان
يورگن گفته به.شدند كشور اين هي را سابق شوروي از رقيب باند تا 300 و 200 گرفت قرار
حاضر 15 حال در احتمالا نوشته ، روسيه مافياي درباره كتاب دو كه آلماني نويسنده روت ،
آن در تبهكاري گروههاي اين كه بخشي اولين.فعالاند آلمان در روسي - شرقي پدرخوانده
كه كرده شناسايي را شركت برلين 350 پليساست دزدي خودروهاي فروش و خريد شدهاند ، مشغول
BKA مدير شوستر ، لئودارند مشكوكي فعاليتهاي و كردهاند سرمايهگذاري روسها آن در
:ميگويد بينالمللي ، همكاري و يافته سازمان جرايم دپارتمان مسئول و (فدرال جنايي اداره)
كشور ".است حاضر روسيه در اكنون هم پديده اين اما ميشود ، صحبت كمتر روسي مافياي از"
در آن مقر كه روسي بزرگ شركت يك.نيست امان در كثيف پولهاي گزند از نيز اتريش همسايه
در كه بزرگ شركت اينمافياست به متعلق كاملا احتمالا دارد ، كارمند هزار و 8 است وين
.دارد برلين و دوسلدورف در شعبه دو است ، فعال مخابرات و انرژي نفت ، بانك ، بخشهاي
اسپانيا در تفريحي وكشتي ويلا
كنند ، توام هم با را تفريح و كار ميدهد اجازه شرق بزرگ تبهكاران به كه ديگر سرزمين يك
مجموع در.است اروپايي فلوريداي يك اسپانيا روسي ، پدرخواندههاي نظر بهاسپانياست
براي يالتا گذشته در كه ميكند ايفا را نقشي همان تقريبا اسپانيا در مارابلا امروز
در بانوس پوئرتو بندر در حاضر تفريحي كشتيهاي مطمئنا.ميكرد ايفا اسلاو تبهكاران
شيك بسيار نشريه كه بدانيم باشد جالب شايد اما نميكنند ، حمل روسي پرچمهاي مارابلا ،
مكانهاي معرفي و دكوراسيون و خوشگذراني و تفريحي امور به اساسا كه "كانتري ايست"
منتشر مارابلا در كه دارد هم روسي زبان به نسخه يك ميپردازد ، راحت هتلهاي و زيبا
توريستي منطقه اين به استراحت و تفريح براي فقط شرقي آلكاپونهاي حال اين با.ميشود
كارمنداني مسكو در.ميكنند پاك نيز را كثيفشان پولهاي آنجا در آنها.نميروند زيبا
ميآورند ، فراهم شوند ، ملك صاحب اسپانيا در ميخواهند كه روسهايي براي را شرايط متخصص
يا روبل به آن مابهازاي عوض در و ميشود ، پرداخت ملك خريد براي اسپانيا در كثيف پول
.ميگردد دريافت مسكو در دلار
مافيايي باند كه بود كرده فاش اخيرا روسيه ، كشور وزير سابق معاون واسيليف ، ولاديمير
كشور از پول دلار ميليون ، 25(شد پولدار ودكا قاچاق طريق از كه سابق نماينده) موروزوف
ثروتهاي امروز روسي پولهاي مارابلا در.بخرد اموال و ملك اسپانيا در تا كرد خارج
اوج در هتلها و تفريحي محلهاي پولها اين لطف به.گذاشتهاند پشتسر را عرق و انگليسي
البته.است مشكل بسيار پول غيرقانوني مبدا اثبات نيز اينجا.دارند قرار فعاليتشان
و مسكو بين پرواز پنج هفتهاي تابستان در كه) Aeroflot مستقيم پروازهاي گانگستر مسافران
پر پلاستيكي ساكهاي با گاهي كه آنها:نميآيند اسپانيا به هم خالي دست ،(دارد مالاگا
در پول كردن خارج براي روسي مقامات از هم مجوزي حتما ميشوند ، حاضر فرودگاه در دلار از
در سهامي شركت يك آنها ماهرترين اما !ميدهند نشان گمرك ماموران به كه دارند اختيار
انتقالات و نقل كذايي شركت اين نام به تا كردهاند ، تاسيس جبلالطارق آزاد منطقه
به.است آسماني نعمت يك اين محل اقتصاد براي كه است معلوم.برسانند ثبت به را ماليشان
نوكيسه روسهاي عملكرد و رفتار زياد هم اسپانيولها قديمي ، قاعده يك اساس بر و كلي طور
زيرا دارد ، روسيه پليس با همكاريهايي اسپانيا پليس حال اين با.نميبرند سوال زير را
فوريه مثال 15 عنوان به.ميشود ضروري كاملا پليس مداخله كه ميآيد پيش مواردي گاهي
بود ، شده شليك سرش به گلوله دو كه حالي در تختخوابش در فرومسون رومان نام به فردي گذشته
قرار مارابلا در بردياليس شيك بسيار محله در زيبا ويلايي در او تختخواب.شد پيدا مرده
عروسياش ، جشن مناسبت به بار يك داشت ، آلماني گذرنامه كه تبار روسي پدرخوانده اين.داشت
با همچنين ناكام پدرخوانده اين.داد مهماني مارابلا در دنكارلوس كاخ در روز شبانه سه
دنبال...اسناد جعل اسلحه ، قاچاق اخاذي ، در را آنها پاي رد اسپانيا پليس كه روسيهايي
دهه 1980 ، در را عظيماش ثروت از بخشي فرومسون ظاهرا..داشت نزديكي ارتباط ميكرد ،
همچنين او.بود آورده دست به سابق شرقي آلمان ارتش براي اسلحه كننده تهيه عنوان به و
روزنامه نوشته به.شد ورشكست گذشته مه ماه كه بود زوريخ در "هاليوود پلانت" مجموعه صاحب
براي دختران تدارك) لوكس روسپيگري تجارت در همچنين فرومسون رومان ،"الموندو" اسپانيول
معمول تسويهحساب يك نتيجه در او قتل آيا.است بوده فعال مارابلا در (پولدار مشتريان
اسپانيا پليس هنوز اما ميگذرد ، قتل اين از ماه شش پنج است؟ افتاده اتفاق تبهكاران بين
.است نيافته دست جدي سرنخي به است ، حساب تسويه فرضيه همين روي بر كاركردن حال در كه
نكردهاند ، محدود اروپا به را فعاليتشان دامنه روسيه ، مافياي آنها راس در و شرق مافياي
دادهاند ، قرار هدف است ، سيسيلي مافياي ويژه فعاليت محل ديرباز از كه را آمريكا حتي آنها
.كنند خارج تبارها ايتاليايي دست از را عمل اختيار و قدرت نتوانستهاند هنوز اگرچه
دارد ادامه
|