جديد جمعه امام
29_ دهه دو بازيگران
ايران در دوگانه احساس
واقعه شب
جديد جمعه امام
سماواتي رضا
استعفاي پي در انتصاب اين.شد منصوب اصفهان امامجمعه و فقيه ولي نماينده پيش ، هفته دو
.گرفت صورت بود سمت اين عهدهدار سال به 30 نزديك كه طاهري جلالالدين سيد آيتالله
نمازجمعه اقامه به امام از اجازه كسب از پس دهه 50 اوايل در اصفهان برجسته روحاني اين
رژيم انتظامي و امنيتي دستگاههاي.داد ادامه را آن جديت با و ورزيد مبادرت شهر اين در
نسبت هرازگاه ميكردند نگراني احساس طاهري آيتالله موقعيت و مردم استقبال از كه پهلوي
و دستگيري به منجر بار چند كه ميآوردند وجود به را مشكلاتي مراسم اين برگزاري به
سال مرداد در طاهري آيتالله دستگيري كه يافت ادامه آنجا تا حوادث اينشد وي بازداشت
حكومت اعلام به اقدام اصفهان وقت نظامي فرماندار و شد مواجه مردم شديد اعتراض با 57
پيروزي از پس.ميآيد شمار به سال 57 در نظامي حكومت اولين اين.كرد شهر اين در نظامي
شدهاي شناخته عالمان و شد تبديل نظام مهم برنامههاي از يكي به نمازجمعه اقامه انقلاب
اصفهاني ، اشرفي آيتالله دستغيب ، آيتالله مدني ، آيتالله طالقاني ، آيتالله همچون
اين اقامه مامور ديگر چهرههاي و منتظري الله آيت شيرازي ، آيتالله صدوقي ، آيتالله
كه بود بهگونهاي جامعه ائمه جايگاه و جمعه نماز اهميت شدند كشور مهم شهرهاي در نماز
محراب شهيد كه 4 داد قرار كار دستور در را جمعه امامان از برخي ترور نظام مخالف جريان
شهرها ساير با متفاوت موقعيتي از اصفهان شهر نمازجمعه ميان اين در هستند آنها جمله از
جمعه امام محبوبيت و سو يك از جمعه نماز با مرتبط تاريخي حوادث و قدمتبود برخوردار
اين ايجاد در ديگر سوي از سياسي گروههاي برخي با او اختلافات و مردم ميان در اصفهان
بيتاثير موقعيت اين تقويت در طاهري آيتالله از امام حمايتهاي البته.بود موثر وضعيت
.نبود
نمازهاي كه است اين گذشته سالهاي طي آن نمازجمعه و اصفهان شگفتيهاي از يكي همچنين
شهرها ساير در كه است حالي در اين.است بوده برقرار هميشه جمعه ظهر در مساجد برخي جماعت
برگزار وليفقيه نماينده توسط كه جمعه نماز در شركت به مردم تشويق و همراهي منظور به
كه اصفهان در اشاره مورد رويه.ميگردد تعطيل جمعه ظهر در مساجد جماعت نمازهاي ميشود ،
نظام تعرض مورد گاه هيچ بود امامجمعه شناختن رسميت به عدم و اختلافنظر نوعي از حاكي
شده منصوب جمعه امام عنوان به نژاد طباطبايي حجتالاسلاموالمسلمين اكنون.نگرفت قرار
.است گرديده شهر اين وارد مردم از گروهي استقبال با و
پس و شد متولد روحاني خانوادهاي در اردستان توابع از ظفرقند روستاي در سال 1323 در وي
شهرهاي مدارس در و گرديد حوزه وارد خود بزرگتر برادران و پدر همچون ابتدايي تحصيلات از
.پرداخت تحصيل به اشرف نجف و قم
به انقلاب دادگاه در سال 66 تا و شد قضايي دستگاه وارد سال 1360 از طباطبايينژاد
.شد كار مشغول كشور عالي ديوان در آن از پس و پرداخت فعاليت
با اسلامي شوراي مجلس دوره اولين در نژاد طباطبايي نورالدين سيد حجتالاسلام وي برادر
به اردستان انتخابيه حوزه از آرا كل درصد معادل 51 راي مجموع 34114 از راي كسب 17416
برادر سپس.رسيد شهادت به اسلامي جمهوري حزب دفتر انفجار پي در كه يافت راه مجلس
كسب 28319 با دورهاي ميان انتخابات در طباطبايينژاد سيدعباس حجتالاسلام او بزرگتر
.آمد مجلس به اردستان شهر از آرا كل درصد معادل 63 راي مجموع 44389 از راي
كسب 15452 با و شد نامزد اسلامي مجلس دوره سومين در طباطبايينژاد سيديوسف حجتالاسلام
وي.شد مجلس وارد انتخابيه حوزه همان از آرا كل درصد معادل 49 راي ، مجموع 31511 از راي
درصد معادل 7/39 راي مجموع 30594 از راي كسب 12160 با هم مجلس انتخابات دوره چهارمين در
.گرديد انتخاب بار دومين براي آرا كل
امامت زمان تا و شد منصوب سوريه در رهبري نماينده عنوان به چهارم مجلس كار پايان با وي
.داشت اشتغال كشور اين در ديني وارشادي تبليغي فعاليتهاي به اصفهان جمعه
مقايسه با كه بود شاهد را زيادي جمعيت طباطبايينژاد ، حجتالاسلام نمازجمعه اولين
معظم مقام دفتر رئيس.مينمود متفاوت مقدار اين اصفهان نمازجمعههاي در معمول جمعيت
به كمك موضعگيري اولين در طباطبايي حجتالاسلام.بود حاضر نمازجمعه اين در نيز رهبري
امام آمدن با حال هر در.است داده نويد را اصفهان روستاي و شهر در بهتر آيندهاي ساختن
نمازگزاران.ميشود كار به مشغول مهرماه از 15 نيز اصفهان جديد استاندار جديد ، جمعه
آنان رفتند ، طباطبايينژاد آقاي خطبههاي پاي به بار دومين براي گذشته جمعه اصفهاني
.نشوند چيره مردم بر اصفهاني زيرك شياطين كه بود مراقب بايد":ميكرد توصيه وي كه شنيدند
همگي اما دريافتند ، اورا موردنظر "زيرك شياطين" مصداق نمازگزاران از برخي شايد "
و غيراسلامي و اسلامي حركتهاي ميخواست كه شنيدند را پرورش و آموزش به جمعه امام سفارش
در چيز همه.دهند دخيل انضباط نمره در آموزشي محيط از خارج در را شاگردان اخلاقي
!ميشود جديد اصفهان
29_ دهه دو بازيگران
تلاشها اين همه بهرغم
قزويني حميد
يا بود قايل نيز خود جناح به نسبت گفت مقابل طيف درباره كه را آنچه نبوي كه نيست مشخص
انتخابات در افراد بيشتر كه موضوع اين تاييد ضمن نظري اظهار طي مقطع همين در نبوي نه؟
كه صلاحيتها تعيين مورد در":گفت و دانست تصادفي را آن شدهاند صلاحيت رد چپ جناح از
رقيب جناح از كه كساني تعداد چه اگر كه گفت بايد ميشود عمل جناحي و خطي ميشود ، گفته
بر صرفا امر اين اما هستند ، ما جناح در كه است افرادي از بيشتر شدهاند ، صلاحيت رد ما
(سلام 18/11/75 روزنامه) ".است بوده تصادف حسب
رياست انتخابات در حتي و شده تكرار مختلف دورههاي در تصادف اين كه است اين شگفتي
اسامي انقلاب از پس سالهاي تمام در بار اولين براي !تصادف حسب بر هفتم دوره جمهوري
آقاي نام اول ، نوري ناطق آقاي نام و نشد اعلام الفبا حروف حسب بر شده تاييد نامزدهاي
رايگيري حوزههاي در هم ترتيب همين به و گرديد ذكر سوم خاتمي آقاي نام و دوم ريشهري
مشترك نامزد پيرامون جمهوري رياست انتخابات هنگام نبوي مرتضي مواضع از ديگر يكي شد نصب
و كارگزاران گروه كه فردي كردن پيدا":بود گفته باره اين در وي.بود مقابل طيف گروههاي
(اخبار 28/9/75 روزنامه) ".است مشكل باشند داشته نظر اتفاق آن روي مبارز روحانيون مجمع
كردند حمايت او از و يافته را نظر مورد نامزد مشكل كمترين با گروه دو اين وقتي اما
انتظاري از دور و جديد حادثه مبارز روحانيون مجمع با كارگزاران فعلي ائتلاف":گفت نبوي
(همان 22/12/75) ".نبود
تنها اين كه بگويد دهندگان راي و مردم به تا داشت سعي خود سخنرانيهاي در او همچنين
كارمندان و كارگران دانشگاهيان ، بلكه كردهاند حمايت نوري ناطق از كه نيستند بازاريان
بود چيزي غيرآن مردم اراده و راي تلاشها اين همه رغم به اما كردهاند حمايت وي از نيز
.ميپسنديدند دوستانش و نبوي كه
ايران در دوگانه احساس
چند هربرميانگيزد دوگانه احساساتي ايران در عراق ، به آمريكا حمله چشمانداز
خواهان آنها كه نيست معني بدان اين اما نميكنند ، دوستي احساس حسين صدام با ايرانيها
جمهوري به حسين صدام نيروهاي حمله زمان از.هستند خود مرزهاي نزديكي در آمريكا دخالت
جنگ ايناست تازه ايرانيها براي هنوز جنگ خاطرات حال اين با ميگذرد ، سال اسلامي 20
براي جهاني اول جنگ كه داشت اهميت همانقدر عراقيها و ايرانيها براي ساله ، بيامان 8
طول به جهاني اول جنگ برابر دو كه تفاوت اين با البته بريتانياييها ، و آلمانيها
تهران جنوبي حومه در شهدا مزار به مردم از عظيمي جمعيت ظهر ، از بعد پنجشنبه هر.انجاميد
صدها همچنين.دادهاند جان جنگ جبهه در كه كنند عزيزاني خاك نثار گل تا ميبرند هجوم
.هستند جنگ اين يادگار ميشود برده نام "زنده شهيد" عنوان به آنها از كه جنگي مجروح هزار
رنج گرفتند كار به آنها عليه صدام نيروهاي كه خردل گاز فرساينده تاثيرات از هنوز برخي
بقاياي نشودو اعلام افراد اين از يكي شهادت كه ميگذرد هفتهاي ندرت به.ميبرند
فرستاده تهران به دستهجمعي تابوتهايي در و ميشود كشف جبههها در هنوز جنگ قربانيان
تشييع سرها بر دوستان و بستگان اندوه دلخراش صحنههاي ميان در خيابانها در تا ميشود
بهشتزهرا ، مجاورت در و عراق و ايران جنگ آغاز سالگرد با بود مصادف گذشته شنبه.شود
اصلاحطلب جمهور رئيس خاتمي ، محمد مراسم ، اين در.شد برگزار نظامي سالانه معمول رژه
ايران مسلح نيروهاي اراده و قدرت از طنيناندازي سخنان در او.ديد سان نيروها از ايران ،
در.بود روشن پيامي حامل اظهارات اين منطقه ، بر حاكم شرايط به توجه با.كرد ستايش
و بازميكنند منطقه در تدريج به را خود راه آمريكاييها كه ميشود احساس قوت با ايران
ممكن مسئله اين خارجيها براي.برسد ايران به نوبت است ممكن عراق ، و افغانستان از پس
به و آوريم نظر در را بعد سال دو تا يك مثلا آينده اگر اما برسد ، نظر به بعيد است
بعيد هم آنقدرها امكان اين فرادهيم ، گوش آمريكا سياست فعلي طراحان جنگطلبانه شعارهاي
آمريكا طرحهاي درباره دوگانهاي احساسات ايران در كه است كافي همينكرد نخواهد جلوه
.آيد پديد عراق براي
نماز مراسم در اسلامي انقلاب پاسداران سپاه فرمانده جنگ ، سالگرد روز از پيش روز يك
به شانه بايد ايران كه بگويد بود نمانده چيزي و كرد مخالفت آمريكا نقشههاي با جمعه ،
هموار هدف با او گفته به كه منطقه براي آمريكا استراتژيك نقشه با مبارزه در ديگران شانه
شركت ميشود ، پياده نفتي منابع كنترل تضمين و آمريكا صهيونيست همپيمان براي ميدان كردن
هر به بايد و كند اقدام خودسرانه نبايد آمريكا كه است اين ايران دولت رسمي موضع.كند
اما.شود پيگيري متحد ملل سازمان طريق از بايد امور همه و كرد پرهيز جنگ از شده قيمتي
باور اين ايران سياسي محافل در كه نيست شكينيست سادگي اين به مسئله باطن در البته
عملي بغداد حكومت تغيير براي را خود نقشه شده ترتيب هر به آمريكاييها كه دارد وجود
از ايرانيها.كند برخورد امر چنين با چگونه كه است ايران با تصميم بنابراين.ميكنند
مورد در كه همانطور برخوردارند ، خوب ، يا بد منطقه ، اوضاع در نفوذ براي خاصي موقعيت
مخالف گروههاي با و است عراق با طولاني مشترك مرزهاي داراي ايران.بود چنين افغانستان
گروهها اين اكثر.دارد نزديك پيوندهاي جنوب در شيعيان و شمال در كردها جمله از عراقي ،
درباره گفتوگو براي واشنگتن به آنها سفر مانع ايران و هستند دفاتري داراي تهران در
ساقط براي ايران كه است اين آنها برداشت.نشد آمريكا با حسين صدام سقوط از پس طرحهاي
"فعالانه" بيطرفي و "منفعلانه" بيطرفي كرد خواهد كمك آنها به حسين صدام كردن
حالتي هيچ چند هرميشود بحث ايران در شدت به آن درباره اكنون هم كه است دوگزينهاي
است ممكن و كرد نخواهد مانعتراشي عمليات در ايران كه است حاكي نشانهها اما نيست ، قطعي
اين به زيادي كمك ميكند ، ارزيابي را خود درباره ديگران نيات كه حالي در صحنه پشت در
نخواهد كمكي حسين صدام نجات براي تهران كه است اين يقين به قريب نكته تنهاكند عمليات
.كرد
BBC:منبع
واقعه شب
يداللهي روحالله
و اطلاعات واحد در عضويت براي نبرد جبهههاي به اعزام از پس مقدس دفاع بحبوحه در سال 61
عمليات انجام براي برنامهريزي زمان اين در.شدم انتخاب (ع)مجتبي حسن امام تيپ عمليات
نيروهاي عمق داشت ماموريت تيپ عمليات و اطلاعات واحد.بود شده آغاز "مقدماتي والفجر"
فكه و چزابه تنگه عمومي منطقهكند شناسايي را مين ميادين معابر و كمين سنگرهاي دشمن ،
خود درختان با كه بود لمقع بيشه ما استقرار محل بود ، شده گرفته نظر در منظور اين براي
صورت عملياتي شنزار منطقه اين از نميكرد فكر كه دشمن.بود ما واحد براي مناسبي پوشش
مين ، متعدد ميادين از استفاده با صرفا و بود نكرده مستقر آنجا در زيادي نيروي گيرد
شناسي كار شروع از قبل.ميكرد كنترل را آنجا بازرسي و ايست پاسگاههاي و كمين سنگرهاي
دست فرصتي و شد لمقع بيشه در سنگرها و چادرها استقرار و امكانات انتقال حرف هفتهاي يك
خطاب خود استاد و معلم را آقاجري آبادان بچههاي.شوم آشنا آقاجري هاشم سيد با كه داد
.ميكردند
امام مقلد نوجواني از او ميگفتند ميشناختند ، انقلاب قبل از را او كه آبادان بچههاي
از امام مبارزاتي و انقلابي راه از تبعيت و امام حضرت از تقليد بر اصرار علت به و بود
پس بالاخره.داد ادامه را خود مبارزات منصورون گروه با تدريج به و شده جدا حجتيه انجمن
.ميگرفت صورت نفره شش تيمهاي توسط شناسايي كار.شد آغاز شناسايي كار هفته ، يك از
.شد تبديل ما براي بزرگ خاطرهاي به هميشه براي كه شبي شديم ، نزديك واقعه شب به كمكم
دو و آقاجري و من بودند ، مجربي افراد كه او معاون و سرگروه از مركب) شناسايي تيم شب آن
عازم ملكوتي ، فضايي در عشا و مغرب نماز خواندن از پس (بود تجربهمان اولين كه ديگر نفر
محاسبه تسبيح دانههاي شمارش با آن قدم هر كه راهپيمايي ساعتي از پس.شد دشمن خطوط
حركت احتياط با بسيار بايد مين ميدان از عبور براي.رسيديم مين ميادين به ميشد
.ميكرد حركت جلو در بود ما تيم همراه كه (مين خنثي متخصص) تخريبچي اينجا در.ميكرديم
از زياد وسواس با.شود منجر منطقه رفتن لو و مين انفجار به بود ممكن اشتباه هرگونه
كيلومتر سه حدود تقريبا داديم ادامه ظلماني شب آن در خود راه به.كرديم عبور مين ميدان
اين در.برخورديم آسفالته جادهاي به اينكه تا بوديم ، كرده نفوذ دشمن مواضع عمق در
ديد دوربين با سرگروه.رسيد گوش به ميگفتند سخن هم با كه عراقي سرباز چند صداي هنگام
آنجا از تا كرد حركت جاده سوي به كمي بيشتر اطمينان براي.انداخت نگاهي اطراف به شب در
تركشها.كرد پر را فضا مين پيدرپي انفجارهاي صداي ناگهان كه كند ، كنترل بهتر را اوضاع
عراقيها نميكرد فكر كه سرگروه.شدند مجروح همه و گرفت باريدن تيم اعضاي ساير سوي به
مين يك انفجار و رفته مين روي بر پايش باشند گذاشته كار مين تلههاي نيز جاده كنار در
پا ناحيه از تيم اعضاي از تن سه حادثه اين با بود شده ديگر مين چندين انفجار سبب تلهاي
.بود انداخته كار از مرا چشم يك تركشنداشتند حركت قدرت كه طوري به شدند مجروح شدت به
.بود برداشته سطحي جراحتي نيز ديگر نفر بود شده مجروح سطحي طور به نيز آقاجري راست دست
و شديم جمع هم دور بودند ، مجروح شدت به تيم اصلي نفرات كه رعبآور فضاي آن در
و كرده مقابله آنها با دشمن توسط شدن محاصره صورت در تا كرديم آماده را خود نارنجكهاي
.نشويم دشمن اسير
براي را قطبنما بلافاصله تيم ، اعضاي به روحيه دادن و دلداري ضمن آقاجري اينجا در
تنظيم بازگشت براي قطبنما نقطه همين در اگر).كرد تنظيم حركت شروع نقطه سوي به بازگشت
با.(بازگرديم واحد استقرار منطقه به پراضطراب شب آن در بتوانيم نبود معلوم.نميشد
درست برانكارد يك كلاشينكوف اسلحه با خود خونآلود پيراهنهاي آوردن در و آقاجري ابتكار
كيلومتر سه از بيش بازگشت مسير.كنيم منتقل عقب به آن با را مجروح سه بتوانيم تا كرديم
و من گذاشته برانكارد روي را مجروحان از يكي ابتدا.ميكرد دشوار را انتقال كار كه بود
او سر بالاي من و گذاشته زمين روي بر را او ميبرديم ، عقب به متر حدود 200 را او آقاجري
ديگر سالم نسبتا نفر كمك با را دوم مجروح و برميداشت را برانكارد آقاجري.ميايستادم
نقطه اين به نداشت حركت قدرت كه را سوم نفر و بازگشته آقاجري و من دوباره و ميآوردند
و بارها.بود كرده دشوارتر را كار زمين بودن شنزار و بود سختي بسيار كار.ميآورديم
را آنان جان بتوانيم تا ميكرديم منتقل عقب به كندي به را مجروحان شيوه همين به بارها
حال هر به ولي.گذاريد تنها را ما و برويد شما ميگفتند ما به مجروحان.دهيم نجات
مين ميدان از عبور.رسيديم مين ميدان به اينكه تا داديم ادامه را شيوه همان به بازگشت
.شدم ميدان وارد من ابتدا خدا به توكل با ولي مينمود سخت برانكاردي مجروح سه داشتن با
كه معبري به ما درست خوشبختانه زيرا بود آمده ما سراغ به غيبي امداد لحظات اين در
خوشحالي با.بوديم شده هدايت بودند ، كرده تعبيه مين ميدان از خود عبور براي عراقيها
با نيز مين ميدان از عبور و مجروحان انتقال كار.رساندم آقاجري اطلاع به را موضوع
طي دقيقه پانزده و ساعت يك كه را رفت مسير.بوديم شاكر را خدا و رسيد پايان به سلامتي
كه بود آفتاب طلوع هنگام و كنيم طي ساعت هشت حدود بازگشت هنگام شديم مجبور بوديم كرده
در را مجروحان.رسيديم حركت شروع نقطه به و كرديم عبور نيز دشمن مين ميدان آخرين از
سر بالاي من.خوانديم خاصي هوايي و حال با را صبح نماز كرديم ، مستقر شني تپهاي كنار
خود سريعا كمكي نيروي آوردن براي تيم ديگر نفر و آقاجري.شدم مشغول نگهباني به مجروحان
همه.بازگشتيم لمقع بيشه به.رسيدند كمكي نيروهاي بعد ساعاتي رساندند لمقع بيشه به را
شكر را خدا بوديم نشده دشمن اسير اينكه از و بودند گرفته را ما دور واحد نيروهاي
آقاجري سيدهاشم شجاعت و درايت هوش ، مديون را خود بازگشت تيم ، اعضاي.ميگفتند
آنجا از و جبهه پشت به بوديم ديده آسيب شدت به كه را ديگر مجروح سه و من.ميدانستند
اصرار وجود با آقاجري هاشم سيد اما.كردند منتقل تهران به سپس و اصفهان به ابتدا
شبي اينكه تا ماند جبهه در همچنان و نيامد جبهه عقب به عمليات - اطلاعات واحد فرماندهان
خودش پاي دشمن خطوط عمق در ديگر ماموريتي در مقدماتي والفجر عمليات آستانه در ديگر
دوران چشم شديد جراحت علت به كه من.پيوست مقدس دفاع جانبازان خيل به و رفت مين برروي
.است شده بستري تهران خميني امام بيمارستان در آقاجري شدم خبردار ميكردم سپري را نقاهت
شدن سياه و پا شدن چركي علت به متاسفانه ميكشيد ، درد شدت به پا قطع از.رفتم عيادتش به
اين در او.كنند قطع بالاتر قسمت از را او پاي ديگر دوبار شدند مجبور اطبا استخوان ،
هوش به بتواند تا بزنند مسكن آمپول او به تا ميكرد تقاضا همراهان از رنج و پردرد ايام
.بخواند نماز و باشد
|