وعروسكها اشيا
نخواست ماامضا از هيچكس چرا
سرگردان روحهاي
معترضانه بيانيهاي
وعروسكها اشيا
آلمان از كاغذي صحنه گروه با گفتوگو
مقدم مهدي
هيچ بودهاندكه مدرن اثر اين آفرينندگان عنوان اشيابه و نكردهايم استفاده عروسك از
ندارد آلمان سنتي كاغذي تئاتر به ربطي
يوهانس و فلورين برادران از متشكل _ آلماني جوان گروه از مدرن نمايشي "كاغذي تئاتر"
به اثري عنوان به عروسكي تئاتر بينالمللي جشنواره نهمين در كه است كلمنز كانت و كلمان
اجرا را نمايش همين پيوسته طور به كه است سال مدت 5/2 به گروه اين.درخشيد خوش يادماندني
صحنه به را آن ايران و آلمان سوئيس ، هنگكنگ ، چين ، - مختلف كشورهاي در و ميكنند
.بردهاند
را مختلفي نمايشهاي همديگر با پيش سال از 6 كه است هنرمند سه از متشكل كاغذي صحنه گروه
به نيز كلمنز كانت و نمايش بازيگران كلمان يوهانس و فلورين برادران.كردهاند اجرا
تحصيلات فلورين.دارند فعاليت گروه اين در (نورپرداز و دكور طراح) فني مسئول عنوان
به حرفهاش و شغل چوب روي حكاكي يوهانس.است داده ادامه فوقليسانس مقطع تا را موسيقي
تلفيق با آنها.است نجار نورنبرگ شهر در هم كانت.است تئاتر ديپلمه و ميآيد حساب
تئاتر اجراي از مدرن برداشتي به شده تعريف هنجارهاي شكستن با و پانتوميم و سايه تئاتر
با 2 دوم شب در تهران عروسكي تئاتر بينالمللي جشنواره نهمين در كه رسيدهاند عروسكي
.شدند ايراني تماشاگران از بسياري شگفتي باعث اجرا
* * *
؟ است نداده قرار را كارگردان نام به فردي خود گروه راس در نفره سه گروه اين چرا *
صورت به ما.ندارد كارگردان بنابراين ميشود ، اداره دموكراتيك حالت به كاغذي صحنه گروه
خود نمايشهاي به مشترك نظرخواهي با همين خاطر به و ميكنيم كار (گروهي) ورك تيم
سعي ما.است يافته قوام تاكنون و گرفته شكل طور اين گروه اوليه هسته.ميدهيم سروسامان
واحد هنري اثر يك در را خودمان شخصي تصورات و احساسات ايدهها ، گروهي طور به كه داريم
هستند ، علاقهمند تئاتر و موسيقي به گروه افراد كه آنجا از.كنيم تصوير خلاقانه طور به
تركيب از صحبت وقتي كرد؟ تلفيق تئاتر با را موسيقي ميشود چطور كه گفتيم خود با روزي
توليد صدا اشيا كه آن براي بيايند ما كمك به ميتوانند هم اشيا ميشود ، تئاتر و موسيقي
.ميكنند
نقش كاغذي ، تئاتر دركنيم عروسكها جايگزين را اشيا كه كرد خطور ذهنمان به بنابراين
در نوازنده و خواننده بازيگر ، .است قيچي عهده بر جنبي نقش و ميكند بازي كاغذ را اصلي
عنوان به اشيا و نكردهايم استفاده عروسك از عمل در لذا.بودند دستهايمان ما اپراي
.ندارد آلمان سنتي كاغذي تئاتر به ربطي هيچ كه بودهاند مدرن اثر اين آفرينندگان
.دارد اثر اين با تفاوتهايي چه كه ميدهيد توضيح آلمان كاغذي تئاتر درباره *
خانوادههاي.است بوده بيشتري توجه مورد آلمان در بيستم قرن اوايل در كاغذي تئاتر
كاغذ كه ميكردهاند استفاده كاغذي تئاتر از فراغت اوقات و شبها در اشرافي و پيشرفته
بوده كوچك خيلي سنتي كاغذي تئاتر در صحنهبندي.است ميآمده شمار به آن اصلي اركان از
فستيوال هم هنوز البته.است افتاده مردمجا بين در خانگي تئاتر نوع يك صورت به كه است ،
سنتي نوع آن به ربطي هيچ ما كاغذي تئاتر بنابراينميشود برگزار سال هر كاغذي تئاتر
.بپردازيم تئاتر و موسيقي تلفيق به كردهايم سعي ما و ندارد
.ببريد نام كردهايد ، كار شيوه همين به كه را شاخصتان اجراهاي *
توسط مدرن كاغذي تئاتر شيوه به كه هستند نمايشي دو "آسمانها تا" و "نيستم سفيد من"
شيوهاي به كه داشتهايم قيصر بلبل نام به ديگر نمايش يك همچنين.است شده كار گروهمان
تئاتر و موسيقي تركيب به علاقهمندان توجه مورد و شده اجرا موزيكال و متفاوت كاملا
.است گرفته قرار صحنهاي
"مدرن" كلمه روي بارها كه چيست مدرن تئاتر از شما تعريف كه بدانيم ميخواهيم حالا *
.كردهايد تاكيد
همراه توسعه اين ضمن در و است كرده پيدا توسعه طرف اين به گذشته سال طي 10 كه چيزي هر
.ميشود اطلاق مدرن آن به است ، بوده سنتشكني با
تداعي را مدرن سبك شدهاند ، ثبت سنت شكل به كه سبكهايي قواعد شكستن ديگر ، عبارت به
حالت به سنتي حالت از را سبكي و است عجين نوجويي و تحقيق با مدرن سبك بنابراين.ميكند
.ميكند ارائه جديدتر
همانند مولف و مخاطب بين فاصله شما اجراي در كه ميبينيم ما تعريف اين به توجه با *
.است بوده دليلي چه به اتفاق ايناست شده حفظ كلاسيك شيوههاي
اين ارائه از ما هدف كه اين براي نمييابد ، تحقق ما تئاتر درباره گفتهاي چنين اصلا
كه كردهايم سعي (صحنه) كاغذ دل در سوراخ يك آوردن وجود به با ما.است ديگري چيز تئاتر
كه اين نه.گذاشتهايم مدرن را شيوه و حالت نوع اين اسم ما.كنيم محقق را خودمان اهداف
در ما مدرن سبك بنابراين.بياوريم وجود به فرقي مخاطبان با رويارويي نحوه در بخواهيم
.ديگر چيز نه و است كاغذ با ما ارتباط و برخورد نوع
.مضمون نه و است بوده تكنيكي لحاظ به شدن مدرن بنابراين *
آدم چطوري.است بوده ما هدف شنيدن و ديدن صرفا بلكه نيست مضمون و تكنيك سر بر صحبت !نه
.بكشد تصوير به را آن دستها حركت با بتواند بياورد ، در را چيزي صداي بتواند كه اين بدون
القا تماشاچي به را مفهومي سكوت با اشيا اينكه همبود خواهد متفاوت نيز تكنيك تاثير
بر قضاوت مدرن تئاتر در صورت هر در.است تكنيك با غيرمتعارف برخورد نشانگر كردهاند ،
براي دقيقا.است بوده چگونه كه بدهد نظر دلخواه به كار اين درباره كه است تماشاچي عهده
سعي ايران در ما.ميكند فكر چگونه نمايش درباره تماشاچي كه است عليالسويه بازيگران
در و كنيم آشنا كار با را تماشاچي سريعتر مترجم توسط كوتاه مقدمهاي خواندن با كرديم
.كنيم برقرار ارتباط او با بتوانيم كوتاهتري زمان
با آنها بين فاصله ميشوند باعث كه هستند لحظات اين.است لحظات از تركيبي ما تئاتر
اتفاقي چه است قرار بعدي لحظه در كه نميدانند آنها چون بشود زياد يا كم اجرايي متن
حال در فاصله اين مدام كه ميشود باعث نمايش ، بودن فيالبداهه و تعليق حالت همين.بيفتد
.باشد تغيير
ضمن در ما كار.ندارد خاصي داستان و (پيس) متن ما نمايش كه بگوييم بايد ادامه در
صحنهاي ، تئاتر سايه ، عروسكي نمايش مثلا.است نمايشي شيوه نوع چندين از تركيبي
نمايش اين تفاسير اين با.ميزنند موج نمايش اين در موسيقي و اپرا حجمسازي ، پانتوميم ،
.بود خواهد مدرن حتما
"كاغذي تئاتر" نمايش در ولي.ميشود آن شكلگيري باعث انديشهاي و فكر عموما تئاتر در *
علت.متفكرانه تا است حسي بيشتر ارتباط يعني.است غالب تفكر بر احساس موسيقي همانند
چيست؟ تئاتر با برخورد نوع اين
كه است آن بر سعي ميگيرد ، صورت متن يك براساس كه اين به توجه با صحنهاي تئاتر در
نوع اين مقابل در.كنيم ايجاد كنتراست كردهايم سعي ما.وادارد كردن فكر به را تماشاچي
باشد نداشته مردم افكار با كاري كه برسيم تئاتري به ديالوگ به متكي و تفكربرانگيز تئاتر
از كه حرفي" كه بكنيم استفاده متد اين از خصوص به.بگيريم بازي به را آنها احساس بلكه
.باشد كارمان اصلي عامل "مينشيند هم دل به ميخيزد بر دل
دقايق در اما.كند متصل متن دنياي به را ما آخر به تا زنجيروار بايد حسي ارتباط اين *
از بعد.ميشود ذهن تشويش باعث كه هستيم گنگي و بيربط تصاوير شاهد ما ((15دقيقه اوليه
.ميكند پيدا را خود منطقي سير نمايش تازه دقايق اين
را نظر اين خيليها بله ، ميشود سنين تمامي به مربوط نمايش نوع اين كه اين به توجه با
توجه جالب چيز چون است نااميدكننده و خستهكننده كند ، كار اوليه دقايق در كه داشتهاند
از پس چون ميگيرد خود به بهتري روال اين از پس اما.نميآيد چشم به آن در تازهاي و
.شدهاند كار جلب همه دقايق اين
نشان خواستيم دستها نمايشي حالتهاي با ما.هستند موسيقي سازنده سلولهاي اولين ريتم
در موسيقي توسعه كه اين دوم.ميآيند وجود به چگونه موسيقي يا صحنه در ريتم كه بدهيم
توليد به بعد كنيم ، شروع اشيا بيصداي حركت و سكوت از كه ميداشت وا را ما نمايش اين
آواهاي نتواند انسان تا كه پرداختيم قضيه اين به بعدابپردازيم آواز و ملودي صدا ،
و ابزار به كار پايان در.بسازد صدا خوبي به نميتواند بكند ، نامگذاري را خود كلامي
و بدهيم اطلاعات كسي به بخواهيم اگر كه اين سوم.پرداختيم عيني صورت به موسيقي آلات
را ناشناس فرد آن ظرفيت كه اين بدون وقت هيچ بكنيم ، منتقل او به را خودمان احساسات
بايد بلكه.باشد اشتباه هم ابتدا از كه بدهيم انجام را كاري نميتوانيم نكنيم ، شناسايي
و احساسات تبادل به ميتوان ارتباط برقراري با آرام آرام و بگيرد شكل معرفي ابتدا در
.پرداخت اطلاعات
.است بوده چگونه كار اين به نسبت اروپا و ايران در مردم واكنش *
اروپا در مردم كه لحظاتي در.است بوده جور يك اروپا و ايران در مردم واكنش دقيقا
در ميشدند ، شگفتزده همه كه لحظاتي و آمد وجود به هم ايران در لحظات همين ميخنديدند ،
.بود جالب هم ما براي مشترك واكنش اين.بود يكي اروپا و ايران
نخواست ماامضا از هيچكس چرا
تئاتر دانشجويان وضعيت از گزارشي
رستمي نيلوفر
تئاتر ، سينما ، مدرس ، تربيت ،(تهران) زيبا هنرهاي دانشگاه از 5 نفر بر 1000 بالغ سالانه
.ميشوند فارغالتحصيل تئاتر رشته در (سوره) عالي آموزش موسسه و آزاد
تدريس ، شيوه نبودن روز به جمله از;هماند به شبيه و فراوان معضلات دچار دانشگاهها اين
نبود حتي و برجسته استادان كمبود روز ، تئاتري جريانهاي و اطلاعات به دسترسي عدم
اين در اما ميشود جهان تئاتر با ما ارتباط قطع باعث همگي كه مجهز كتابخانه و اينترنت
آن از دانشگاهها بقيه خوشبختانه كه است عمده و واحد معضلي داراي "آزاد" دانشگاه ميان
سال تا 3 البته صحنهاي ، نيمهاستاندارد شرايط با پلاتو يك حتي نبود:ماندهاند بينصيب
از بعد "1378 سال از اما بوده تئاتر دانشجويان مختص "كوچك خانه" نام به پلاتي قبل
پس آن از و ميشود تعطيل تعمير بهانه به آنجا بيضايي بهرام "آئويي بانو" نمايش اجراي
فارغالتحصيل آزاد ، دانشگاه چطور اينكه.نميشود جايگزين پلاتويي هيچ نيز تاكنون
يا پلاتو بدون.. كارگرداني ، و نمايشي ادبيات بازيگري ، ارشد كارشناسي و كارشناسي
گرفتن با هم آن است بزرگ معمايي خود ميدهد ، جامعه تحويل كردن تجربه براي مكاني حداقل
خندهآورترين را مسئله اين آزاد دانشگاه دانشجويان كه است حالي در اين.گزاف شهريههاي
شرايط اين با بدانيم كه ميشود چشمگير زماني معضل اين.ميدانند خود مشكل بزرگترين و
.نميكنند پيدا غيردانشجويي گروههاي در را كردن تجربه شانس و امكان دانشجويان همه
زياد آزمونهاي و كردنها تجربه بدون تئاتر دانشجويي اجراهاي ماحصل كنيد تصور بنابراين
:ميگويد باره اين در آزاد دانشگاه تئاتر مديرگروه معاون !بود خواهد چه دانشگاه در
بگويم بايد و شده تعطيل بازسازي قصد به نمايش كوچك سالن اما است بجا دانشجويان اعتراض"
خواهيم مدرن شيوه به پلات پس 4 آن از ما و ميشود تمام بازسازي كار امسال مهرماه كه
اين اگرچه دارد ، وجود اتاق با 8 قديمي ساختماني دانشكده كنار در وجود اين با داشت
دانشجويان و اساتيد اختيار در تمرين براي حال هر به ندارند ، جالبي شمايل و شكل اتاقها
".است گرفته قرار
واحد برابر 115 در درسي كتاب 10
ديگر مشكلات از انبوهي با اما نيستند پلاتو معضل دچار ديگر دانشگاههاي اگرچه
روز تئاتري كتابهاي ترجمه به بيتوجهي و درسي منابع كمبود آن مهمترين كه مواجهاند
.است جهان
كه نكته اين بر تاكيد با "تئاتر و سينما دانشكده تئاتر مديرگروه" كوپال عطاءالله
حال در":ميگويد باشد ، داشته گستردهاي دانش بايد ارزنده اثر خلق براي تئاتر دانشجوي
و پايه واحد بايد 115 عمومي دروس از صرفنظر كارشناسي دوره در تئاتر دانشجويان حاضر
شده نوشته واحدها اين براي مستقيما كه درسي كتاب از 10 كمتر كه حالي در بگذرانند تخصصي
بنابراين ;است كمتر مراتب به تعداد اين ارشد كارشناسي دوره در و دارند اختيار در باشند
كتابهاي اخير سالهاي در اگرچه و است درسي منابع فقدان تئاتر دانشجوي معضل اصليترين
و كمكآموزشي منابع جزء آنها بگويم بايد واقع در اما شده منتشر تئاتر زمينه در خوبي
".ميآيند شمار به تكميلي مطالعات
الزامي را تئاتر آموزشي ناكارآمد و قديمي برنامه در تغيير كاستي اين جبران براي وي
با را مناسب درسي كتاب تا كرد تعيين را استاداني بايد درس هر براي":ميگويد و ميداند
".كنند تاليف جهان آكادميك منابع جديدترين از بهرهگيري
برجسته استادان كمبود
از استفاده و استادان تدريس شيوههاي و اطلاعات نبودن روز به مجرب ، استادان كمبود
.است ما آموزشي جدي مشكلات ديگر از پيشين دهههاي منابع و جزوهها
بودجهاي هيچ تئاتر استادان پرورش براي ما دانشگاههاي":ميگويد باره اين در كوپال
فيلمهاي حتي بلكه محرومند ، جهان برجسته تئاترهاي ديدن از تنها نه ما استادان.ندارند
با نيز روز تئاتري كتابهاي همچنين.نميگيرد قرار دسترسشان در نيز جهان روز تئاتري
همه از كه ميدانم خودم وظيفه من اوصاف اين با.ميشود ايران وارد اندك بسيار و تاخير
عالم در جديدي اطلاع هر به كه شدهايم غريقي همانند ما از هريك كنم ، دفاع همكارانم
".مياندازيم چنگ تئاتر
تدريس به نسبت مجرب اساتيد كه است شايع.نميشود ختم جا همين به مسئله اما
.نميشوند حاضر كلاسها در غالبا و بيانگيزهاند
بينظمي آنقدر كه است اين واقعيت":ميگويد حرفها اين شمردن نادرست با سمندريان حميد
آنها استمرار با ممتاز استادان كه دارد وجود دانشگاهها آموزشي مديريت در وآشفتگي
مسئولان يا و ميشوند فراموش يا اما دارند ، خواستههايي و پيشنهاد آنها ميشوند رنجيده
كمكحالي بخواهند كه نميدانند تئاتر از چيزي اصلا يا و كنند فراموش كه ميخواهند
فراوان غيبت يا و تدريس در بيانگيزگي باعث نان غم اضافه به موارد اين تمامي.باشند
".نيست كار در غرضي و قصد هيچ والا ميشود
خارجي اساتيد از دعوت
اساتيد متوسط بهطور سال هر دراماتيك هنرهاي دانشكده شكلگيري از قبل دهه 40 اوايل
در خود كه ميشدند دعوت ايران به تئاتر به علاقهمند ادبيات دانشجويان آموزش براي خارجي
موثر حرفهاي بعضا و تئاتري گروههاي اولين بروز و دراماتيك هنرهاي دانشكده شكلگيري
از هالهاي در ايران تئاتر و شد متوقف متاسفانه اقدام اين انقلاب از بعد اما.بود
استادان كمبود جبران راههاي از يكي نيز حاضر حال در ميرسد نظر به.رفت فرو فراموشي
اساتيد از دعوت كشور تئاتر نابسامان وضعيت جبران و تئاتري روز شيوههاي با آشنايي مجرب ،
.باشد خارجي
چه "ديويدشن" حضور دهه 40 است يادم":ميگويد خاطراتش يادآوري با كوپال عطاءالله
از دعوت نيز هماكنون شد اجرا وي حضور با خوبي نمايشهاي چه و بود كرده ايجاد غوغايي
براي و آورد پديد دانشگاهها در تحولي ميتواند "برجسته اساتيد البته" خارجي استادان
تجهيزات خريداري طريق از ميتوانيم شوند ، دعوت ايران به حتما كه نيست احتياجي كار اين
برگزار كنفرانس ويدئو دانشگاه چند يا دو بين واحد آن در كه بدهيم ترتيبي اينترنت ، ديش
".شود
طريق از يكبار ماهي ميتوانيم حداقل":ميگويد روش اين بودن كمهزينه بر تاكيد با وي
ببينيم عمل در و كنيم فيض كسب جهان معتبر دانشگاههاي استادان محضر از كنفرانس ، _ ويدئو
"كجا؟ خراب من و كجا كار صلاح" كه
به است ، گرفته قرار دانشگاهها تمامي توجه مورد خارجي استادان از دعوت بحث امروز اگرچه
.است نيفتاده اتفاقي هنوز مسئولان بيتوجهي و بودجه عدم هميشگي مشكل دليل
...و زباني و خوشسر نعمت
هنري مكانهاي در كار طلب در كه ببيني را عدهاي روز هر كه شده عادتت جزء ديگر حالا
معروف چهرههاي ديدن با و بنوشند قهوه يا چاي كنند ، دود سيگار چندتايي شوند ظاهر
.بيابند اجراهايشان در كاري مگر تا شوند آويزانشان
كه است معتقد جديد نسل بيكاري شديد موج و دانشگاهها در تجربه امكان عدم دليل به اكنون
فرهنگي مكانهاي در رابطهسازي فكر به ما دانشگاههاي نوع از آموزش جاي به است بهتر
همه رابطهسازي گستره اين در متاسفانه اما.شهر تئاتر كافيشاپ در خصوص به باشند ،
اظهار با سمندريان حميد.نيستند قوي عمومي روابط و زباني و خوشسر نعمت داراي دانشجويان
كساني غالبا كه اينجاست قضيه طنز":ميگويد تئاتر عرصه در روابط نوع اين تشدد بر تاسف
عمومي روابط لحاظ به بيشتر كه هستند تنبلي و بياستعداد دانشجويان ميشوند كار جذب كه
تماشاي به بيكار وي بااستعداد همكلاسي كه حالي در شدهاند كار به موفق قويشان
هركي هركي ، و هرجومرج نوعي اينجا":ميافزايد سمندريان ".مينشيند او برنامههاي
انتظار در بيكار بايد استعدادهايشان عليرغم كساني بنابرايندارد رواج تاسفآوري
".بنشينند
ندارد وجود دانشجويان براي شرمساري عرق جز امكاناتي هيچ وقتي دانشگاهها مديران قول به
يا پايهاش كشوري هنر وقتي و داشت؟ را دست اين از بهتري رفتارهاي انتظار ميتوان مگر
درد چه به دانشگاههايش وجود ديگر باشد استوار رابطه انديشه روي به پايهاش سه حداقل
در كنوني شرايط در نيست تازهاي چيز قضيه اين":ميگويد باره اين در نيز ميخورد؟كوپال
بحراني چنين با مقابله براي اما است ، يافته ارجحيت ضابطه بر رابطه اداري ، عرصههاي همه
به كردن فكر جاي به آنها تا شود فراهم دانشگاهها در امكاناتي است بهتر تئاتر ، عرصه در
".باشند داشته اجراهايي خود دانشگاههاي در روابط ،
قبل سالهاي در":ميگويد و ميكند تاكيد جشنواره روي بر وضعيت اين از خلاصي براي وي
و ميبرديم صحنه به جهان يا ايران نمايشنامهنويسان بهترين از نمايش يك ماه هر ما
در شده خلاصه دانشجويي تئاتر فرهنگ امروز كه حالي در داشتيم هم زيادي خيلي تماشاگران
اجرا به شب دو يكي براي فقط زيرا چشمگيري كيفي افت با هم آن و درشت و ريز جشنواره چند
تصادفا يا آنها در كه كردهاند پيدا را بختآزمايي بليط ماهيت حقيقت در ميروند ،
."بازنده يا ميشويم برنده
دانشگاهها با تقابل در خصوصي آموزشگاههاي
شدهاند جان از بدتر دايه حكايت ميشوند سبز علف مثل روز هر كه خصوصي آموزشگاههاي اين
با البته صد و قيمتها نازلترين با زمان ، كوتاهترين در آموزش:وعيد و وعده تا هزار با
دنباله به بعضيها حتي و كني شركت كلاسهايشان در كه مجرب ، ميخواهند اساتيد حضور
حالا ميكنند اضافه نيز را دوره پايان از بعد كار به دعوت تضميني ، كلمه خود آگهيهاي
آنها از معدودي تعداد تنها اينكه و چه براي هنرمند و اصرار همه اين اينكه از بگذريم
موضوع اما شدهاند باز تو و من جيبهاي كردن خالي براي مابقي و هستند علمي صلاحيت داراي
حتي و كارشناسي دانشجويان را هنرجويان اين از توجهي قابل درصد كه است اين توجه جالب
يا و بيشتر آموزش به نياز دليل به يا آنها.ميدهند تشكيل تئاتر رشته ارشد كارشناسي
.ميشوند آموزشگاهها وارد كار بازار در شدن وارد به اميد
كشوري تئاتر جريان در روشني افق وقتي دانشجويان":ميگويد تاسف اظهار با سمندريان حميد
آنجا در بتوانند مگر تا ميشوند دانشگاهها وارد اميدي كورسو دنبال به نميبينند
سراغ به ميشوند نااميد نيز دانشگاهها از وقتي اما دهند بروز را خود استعدادهاي
انتظار نبايد و ميخوريم آب كاسه يك از ما همه آنكه از غافل ميروند آموزشگاهها
".داشت را مركزي هيچ از شقالقمري
سرگردان روحهاي
يك ويسني نوشته "پاندا خرسهاي داستان" نمايشنامه به نگاهي
يزداني اصغر
فرانسه به سال 1987 از و متولد روماني در سال 1956 در ،(MATEI VISNIEC) يك ويسني ماتئي
يا شده تيكه تئاتر جيب ، در نان قلابي ، دستنويسهاي.مينويسد فرانسوي زبان به و مهاجرت
طور چه پرندهها ، و درختها به نامهاي گودو ، آخرين پنجره ، كنار اسبها زبالهاي ، مرد
نمايشهاي جمله از بوسني جنگ در مبارزه ميدان يك زن ، پيكر و شوم؟ پرنده يك ميتوانم
.است يك ويسني مطرح و شاخص
فرانكفورت در دختري دوست كه ساكسيفونيست يك روايت به پاندا خرسهاي داستان" نمايشنامه
زبانهاي به بارها سال 1988 از كه است نويسنده اين آثار معروفترين از يكي ".دارد
و ترجمه...و روسيه آمريكا ، چين ، سوئد ، انگلستان ، روماني ، آلمان ، فرانسه ، - دنيا مختلف
.است برده را بومارشه و S.A.C.D معتبر جايزه دو تاكنون نمايشنامه اين.است شده اجرا
كه آن براي كرد ، تلقي فرانسوي _ رومانيايي يونسكو اوژن راهرو و مقلد را يك ويسني بايد
"پاندا خرسهاي داستان" نمايشنامه همين حتي.دارد خود مهاجر هموطن با مشابهي دغدغههاي
ويسني البته.است شده نگارش (تاس آوازهخان) يونسكو متن در موجود تفكر بر تكيه با نيز
هنري خلاقه قوه از او بلكه بنويسد ، ديگري دست روي از كوركورانه بخواهد كه نيست مقلدي يك
خود امروزين و نو تفكرات پيشين سبكهاي از استفاده جهت در تا است برخوردار كافي و لازم
رومانيايي نويسنده اين از امروز كسي صورت اين غير در وگرنه.كند ارائه هنري شكل به را
نويسندهاي ظهور از خبر دنيا تمامي در آثارش اجراي و ترجمه بالعكس و نميكرد هم يادي
آرابال ، يونسكو ، بكت ، ) فرانسه در مهاجر ابزوردنويسان راه پي در كه ميدهد اول طراز
.ميكند قلمفرسايي خود خاص شيوه به (...و مروژك آداموف ،
جبههگيري معنا از غربي انسان شدن تهي به نسبت دوم جهاني جنگ پايان از پس ابزوردنويسان
تهي انسان اين از منتقدانه و ظريف تصويري هنري و ناب شكلي به كه برآمدند درصدد و كردند
حقيقت مكاشفه با سوم هزاره آغاز و دوم هزاره پايان در نيز يك ويسني.سازند متجلي شده
نامكشوف و پنهان رازهاي از پرده پافشاري و اصرار با همچنان كه دارد آن بر سعي ممكن
و لحظهها شكار به عصبي و تلخ واقع در و غيرمعمول ظاهر در زباني با او.بردارد
حكمفرمايي و اطلاعات بمباران عصر در شتابزدهاي ذهن كمترين در كه ميرود موقعيتهايي
بشري آلام روي به بزرگ هياهوي اين در شگفتانگيزي طرز به او.ميشود جاري رايانهها
مد از مفاهيمي به نسبت نيز را همنوعان كه است برآمده درصدد خودآگاهي از پس و كرده تمركز
پاندا خرسهاي داستانسازد آگاه مشترك ، زندگي و دوستي عشق ، ارتباط ، مانند افتاده
چيز همه بلكه بگذرد ، سطح در اتفاقي هيچ كه نيست قرار.دارد لايه چند و عمودي ساختاري
.ببرد پي خود انساني و بنيادين ارزشهاي از صحيحي دريافت به "تماشاچي" تا است شده مهيا
خواننده به غريب حس اين خواهناخواه ميشوند ، روبهرو شناخت عدم با زن و مرد ابتدا در
پس باشند؟ ناشناس هم براي بايد دو اين چرا مشترك اتاق اين در كه ميكند سرايت (بيننده)
زندگي شب بر 9 دال قراري زن با ميشود ، آگاه خود نياز و زن زيبايي به مرد كه اين از
.ميگذارند مشترك
آنها تدريج به و ميشود بدل و رد دو آن مابين معمولي ظاهر به اتفاقات شب اين 9 در
نيروهاي مردم ، حضور با پايان در...ميشوند آگاه ميبودهاند ، بايد كه چه آن به نسبت
سرگشته روح دو همانا مرد و زن كه درمييابيم اتاق در قفل شكستن با و آتشنشاني و پليس
از دور به و بال فراغ با امروز و نبردهاند زندگي از بهرهاي خود روزگار در كه بودهاند
بهتر ، عبارت به.هستند مشغول معاشقه و مغازله به اقتصادي و اجتماعي بندهاي و قيد
مراقب حقيقت اين كشف با تا ميكند غافلگير را مخاطب هنرمندانه ترفندي با نويسنده
بيرون انسان دروني و ذهني ساختار از كه طور همان مفاهيمباشد امروزينش احوالات
و ذهن از دور هم چندان آنها به دستيابي امكان ممارست و تمركز قدري با پريدهاند ،
.نمينمايد غيرممكن
دوست و است شده تنگ ساكسيفون سحرآميز نواي و آراگون عاشقانههاي براي دلش يك ويسني
ديدنش به دخترش دوست تا باشد فرانكفورت وحش باغ در پاندايي خرس بعديش زندگي در كه دارد
و ناميرا مفاهيمي با نو طرحي به تا ميشكند ، را بازي قواعد و هنجارها تمام او.بيايد
ميشود ، حاصل كلهشقانهاش رويارويي اين از آخر سر چه آن.كند نرم پنجه و دست جاودانه
حيرت دچار را بينندهاي هر اجرا از پس و _ خوانندهاي هر كه است شگفتانگيز و نو متني
.ميكند
به مخدوش دنياي به دقيق نگرش و غربي انسان ناخودآگاه ضمير شناخت و زبان بر تسلط با او
تعميقي قابل اثر هر رديف در را پاندا داستانهاي كه است رسيده تاثيرگذارانه دريافتي
با و پرداخته حقيقت مكاشفه به رمز و استعاره از پر دنياي در يك ويسنيميدهد قرار
نهايت در.سازد مسلط مخاطبش روان و ذهن بر را اثر جان كه است برآمده درصدد كلمهاي
خود بر شده هيپنوتيزم آنات اين پس در تا ميبرد فرو خود در را مخاطبش پاندا داستانهاي
.شود آگاه و مسلط شدهاش فراموش
به را پاندا خرسهاي داستان ويسنييك نثر بر آگاهي با و روان قلمي با جو نظم تينوش
.است كرده كتاب بازار روانه ماهريز نشر توسط و ترجمه فارسي
معترضانه بيانيهاي
ساعدي از جديد اثر دو انتشار بهانه به
سال از 26 پس كه است ساعدي غلامحسين از همراه نمايشنامه دو "باران" و "آرايان هنگامه"
كاملا شيوه دو به متن دو اين در ساعدي.است يافته نشر و چاپ امكان ماهريز نشر توسط
خود ذهني واقعيتهاي به زندان ، از آزادي از پس اكسپرسيونيستي ، و واقعگرايانه متفاوت
.دادهايم قرار بررسي و نقد مورد را اثر دو هر مجال اين در.ميپردازد
در و متولد تبريز در سال 1314 در شمسي و 50 دهه 40 پرآوازه نويسنده ساعدي ، غلامحسين
گوناگون زمينههاي در او.گفت وداع را فاني دار پاريس در داخلي خونريزي علت به سال 1364
تحصيلات هرچند.است برده قلم به دست ترجمه و تكنگاري فيلمنامه ، نمايشنامه ، داستان ،
انقلابي و معترض فردي خود از نوجواني همان از اما است ، روانپزشكي زمينه در ساعدي
همانند شاعراني و نويسندگان با آشنايي و دهه 40 آغاز از تهران به آمدن از پس و ميسازد ،
با بنابراين.ميشود زمانه آن روشنفكري هواي و حال از متاثر شاملو احمد و جلالآلاحمد
براي طرحي آلاحمد اتفاق به سال 46 در حتي و ميكند ، قلمفرسايي سياسي بلندمدت اهداف
كانون پيدايش زمينه كه ميكنند ارائه وقت نخستوزير هويدا ، به سانسور با مبارزه
.ميشود سال 47 در ايران نويسندگان
از پساست ساعدي نمايشنامه اولين يافت ، انتشار سال 39 در كه "سنگر در فكها با كار"
آثاري ساعدي نمايشنامههاي بين در.است كرده منتشر ديگر نمايشنامه امروز 20 به تا آن
، آي(1344) دنيا باباي بهترين ،(1343) ورزيل دستهاي به چوب ،(1342) بازي لال ده همانند
.هستند برخوردار بيشتري اعتبار و شهرت از (1347) زاويه و ديكته ،(1346) بيكاه آي باكلاه
آرايان هنگامه
زندان از آزادي از پس كه است ساعدي غلامحسين نمايشنامههاي دست آن از "آرايان هنگامه"
متن اين گونهاي به كه درمييابيم اجمالي نگاه يك در.است نوشته (1354) پهلوي رژيم
سوي از نويسندگان و روشنفكران ساختن محدود روند به معترضانه بيانيهاي ميتواند
در كه ميشود واداشته ساواك سوي از اجبار به كه ساعدي.باشد حكومتي ذيربط دستگاههاي
نوع اين به نسبت آرايان هنگامه در كند ، پشيماني اظهار خود سياسي گذشته از تلويزيون
.ميكند اعتراض غيردموكراتيك برخورد
ارائه مردمدوست و مبارز روشنفكران از واقعي تصويري كه دارد سعي متن اين در نويسنده
و ساده اتاقي در او.بشوند آشنا پهلوي عصر در روشنفكري واقعيت با نزديك از مردم تا كند
از نمادي نيز مردها.باشد داشته خود شهرت از انتظاري بيآنكه ميكند ، زيست بيپيرايه
آدم يك تا برميآيند درصدد زمان آن رايج شيوههاي به كه هستند ساواك اطلاعاتي ماموران
را آرايان هنگامه تعمد به ساعدي.كنند وادار ناخواسته كاري به غيرمعمول شرايط تحت را
چنانكه باشد ، انتظار از دور عملكرد آن به جوابيهاي بتواند متن اين شايد تا مينويسد
صحنه به را آن كارگرداني نه و شده چاپ ناشري سوي از نه نيز سال 81 تا نمايشنامه اين
.است آورده
واقعيت لواي در چيز همه تا است شده تدوين واقعگرايانه كاملا شيوهاي به متن اين
از عمل در هيچگاه ساعدي.باشد دروغين و كذب نامهاي تكفير رد در آرمانخواه سندي پوشالي
در بنيادين تحول پي در هميشه و نكرده ، عقبنشيني خود انقلابي و اصلاحطلبانه انديشههاي
دست اگر و ميداند ، اجتماع آدمهاي به متعلق را خود او.است بوده فقرزده و مفلوك جامعه
عاملان كهحكومت است درشتي ريزو معضلات به نسبت همگان كردن آگاه براي ميبرد قلم به
عدم به متن اين با ضمن در اوبودهاند فرهنگي و اجتماعي اقتصادي ، بحرانهاي آن ايجاد
پس از برازندهاي نحو به و ميكند ، اعتراض غيردموكراتيك و بسته جامعه يك در بيان آزادي
نيز آرايان هنگامه نمايشنامه بنابراين.برميآيد وقت سانسورچيهاي انتظارات كردن تصوير
.دارد اعتراض داعيه همچنان ساعدي متنهاي بقيه كنار در
باران
در را نويسنده كافي تسلط متن اين.است ساعدي از غيرواقعگرايانه نمايشنامهاي "باران"
به صحنه دستور در ابتدا همان از ساعدي.ميدهد نشان اكسپرسيونيستي موقعيتهاي ايجاد
آدمي كنكاش به بايد غيرمعمول فضايي در بداند خواننده كه ميكند اشاره تركيباتي و تصاوير
اشيا با مرد بيمارگون و وهمآلود فضاي اين در.ميكشد عذاب رواني بيماري از كه بپردازد
ميگذارد گام فضا اين به دقايقي براي مرد معشوقه بهجت ، حتيميگويد سخن نيز تصاوير و
ورود چشمانتظار مرد كه درمييابد خواننده ابتدا از.بگيرد خود به مستند شكل مرد وهم تا
صاحبخانه پيرزن اين شايد.دارد ولا و هول ترسناك پيرزني آمدن از حال عين در و است ، كسي
صحنه در بهجت و بيندازد بيرون خانهاش از باراني روز اين در را او ميخواهد كه است مرد
انتظار حال عين در باشد ، مرد وحشت و رعب از پر لحظات آرامشگر كوتاه دقايقي تا ميآيد 2
بهجت غيرمنتظره خروج ميپاشاند ، هم از را وهم اين آنچه اما !بگيرد خود به واقعي شكل مرد
.است
در تا برميآيد ، متن مختلف لايههاي در درست ضرباهنگ گسترش عهده از خوبي به نويسنده
در.برآيد غيرواقعي تكگويي يك به دادن سروسامان در شنيداري و بصري تنوع ايجاد با نهايت
آنكه براي ساعدي.نرود سر نمايش اين خواندن و ديدن از نيز خواننده يا تماشاگر حوصله ضمن
در و است كرده پرهيز علتها پرداخت از كند ، اعلام مدرن ساختاري به را خود وفاداري
مخاطب بيآنكه.است كرده اكتفا مرد دردانگيز لحظات تصوير به فقط ايهام از هالهاي
اين سوي به را او عواملي چه اينكه يا است بوده چه در بهجت با مرد جدايي علت دريابد
بنابراين است ، شده نوشته سال 55 در هم "باران".است كشانده مدام شدن بستري و بيماري
اين در شايد.باشد ساعدي زندگي از غريب دوراني از نويسنده ذهنيت تداعيگر ميتواند
بتواند متن اين امروز و است نداشته خبر ساعدي وحشت و ترس از پر تنهايي از هيچكس روزها
!باشد نويسندهاش ناگفته و پنهان درد بيانگر
|