ميآيند كه روياهايي
بعد مرحله در حادثه
سنگي صورت داستان
دارد هم را چيزها اين فيلم
ميآيند كه روياهايي
"دريا كنار شهري" فيلم به نگاهي
گرفتار را خودش نخواهد اگر دنيرو رابرت بازيگريمثل كه ميكند يادآوري ما به فيلم
تفاوتهاي و دهد نشان را بازيگرياش شيوهشخصي ميتواند حد چه تا سودآوركند قراردادهاي
كند آشكار را رئاليستياش كار ظريف
اندروساريس
تاجيك امين:ترجمه
براساس هيكسون ، كن از فيلمنامهاي با) ،"جونز كيتون مايكل" ساخته "دريا كنار شهري" فيلم
مثل بازيگري كه ميكند يادآوري ما به ( مكآلري ، مايكل نوشته ،"قاتل يك نشان") داستان
و كاريكاتوري تصويري و سودآوركند قراردادهاي گرفتار را خودش نخواهد اگر دنيرو رابرت
همكاري قول كه) كن تحليل را آن و كن تحليل را اين (1999) در كه چه آن مطابق خجالتآور ،
ميتواند حد چه تا ندهد ، ارائه خودش از را گرفته شكل (است داده امسال اواخر براي را آن
.كند آشكار را رئاليستياش كار ظريف تفاوتهاي و دهد نشان را بازيگرياش شخصي شيوه
دچار كه ميكند بازي را نيويورك شهر جنايي پليس كارآگاه نقش دريا كنار شهري در دنيرو
.است شده روحي خستگي
(فرانكو جيمز) جويي پسرش از تودارتر و عجيبتر دردآوري شكل به كه هم لامارك وينسنت
را وقتش است ، كرده رهايش و شده جدا او از (لوپون پتي) همسرش كه زماني از ميشود ، ظاهر
گمنامي زندگي با تا ميكند ، دورافتاده ساحلي مخروبه و چوبي پيادهروهاي در زدن قدم صرف
به منهتن در و ببرد ياد از را داشته MYPD در كه دورهاي از خاطراتش گرفته ، پيش در كه
ارتباط يك برقراري به نسبت حتي كه است تنهايي شدت به آدم وينسنت.شود سپرده فراموشي
ميدهد ، نشان بيميلي هم (ميشود بازي دورماند مك فرانس توسط) كه دوستاش با نزديكتر
.است كرده خودمحور و ميانسال مردي با بيپاسخ و طرفه يك ارتباطي گرفتار را خودش كه دختري
را سابقش همسر وينسنت كه ترتيبي همان به درست جادويياش ، جذابيتهاي تمام وجود با او
.ميشكند قلبش و شده دچار سرنوشت همان به ميشود ، رها بود ، گذاشته كنار
در است ، وينسنت شريك همچنين و دوست نزديكترين و صميميترين كه (دزاندزا جورج) مرگ
است ، تحقيقي كار يك هدايت مشغول آن پيادهروي در و ساحلي منطقه محلي بازارچه در كه حالي
وينسنت معتاد پسر كه ميكنند اين از حكايت شواهد تمام و ميشود كشته گلولهاي ضرب به
تا ميشود برانگيخته برابر دو انگيزهاي با وينسنت بنابراين.است رگ قاتل جويي يعني
در خود روساي با كه شود اين به منجر قضيه اين اگر حتي كند ، پيدا را عمل اين واقعي مجرم
.بيفتد
ميزان از اجتنابناپذيري طرز به فيلمنامه آييني طبيعت و شده تكرار و كليشهاي ماهيت
فيلم صورت اين غير در ميكاهد ، باشد داشته وجود فيلم در ميتوانست كه تعليقي و ترس
زوال" اصل از استفاده با همچنين و غمناك و موهوم تيره ، عمومي ساختار يك با ميتوانست
.يابد دست موفق سينمايي به "قهرمان
مناسبي چندان كار دنيرو بازيگري متغير ظرافتهاي مشاهده براي دريا كنار شهري فيلم ديدن
.نيست
دو صورت به كه است ، پسر و پدر بين رابطه دارد ، اهميت كه رابطهاي تنها فيلم ، پايان در
تقريبا صورت به غريبي طرز به فيلم تصاوير.است شده آلوده خشم و گناه رنجش ، به طرفه
و شده تثبيت ساختار در آيا.است شده اديپوار روياهاي در غرق مختلف ، شكلهاي به و كامل
آسيبهايي و خسارتها تلافي و جبران براي پايانناپذير نيازي فيلم ، مردسالارانه كماكان
وجود ميبرند رنج آن از نديدهاند را پدرهايشان كه پسراني خصوص به و طلاق بچههاي كه
نمايش به فيلم در را ارتباطي بازيگريشان خاص شيوه با فرانكو و دنيرو خوشبختانه دارد؟
هميشه ايندهند نشان را خودشان كمتر فيلم كرده باد لفاظيهاي ميشود موجب كه ميگذارند
در خانوادگي ، روابط و احساسات عمق كه است بوده اكشن ژانرهاي ساير و نوآر فيلم قوت نقطه
رده كارآگاهي برنامههاي كه ديگري امتيازات از يكي علاوه ، به.ميآيد در نمايش به آنها
را ميانسالي مردان زندگي مبهم ، و موجز گذرا ، نگاهي با كه است اين دارند تلويزيوني بالاي
فرزندان و خورده شكست ازدواجهاي پايانناپذير اثرات از هنوز كه ميدهند نشان ما به
نقش كردن بازي حال در را دنيرو رابرت نميتوانم من.ميبرند رنج بيگانه و ناخواسته
شخصيت.است ميبرده لذت آن از و داشته موفقي و خوب ازدواج كه بياورم ياد به شخصيتي
البته و ترسناك و تهديدآميز تنهايي يك با اغلب كه است بوده بهگونهاي هميشه او سينمايي
سرشار همواره شخصيت اين واقع در.است بوده همراه طنزآميز جنبههايي با هم وقتها بعضي
در كه گذرايي و افتاده پا پيش ازدواجهاي در كه بوده پنهاني و خاص شوخي حس نوع يك از
شهر پايين خيابانهاي (1973) از شايد.است درآورده نمايش به را آن داشته ، شركت آنها
نكرده ، ترديدي صحنه روي بر احساساتش نمايش در هرگز دنيرو بعد ، به اسكورسيزي مارتين ساخته
نمايش زمينه در اغراق با هميشه تقريبا او.است افتاده هم هقهق به حتي كه جايي تا
معمول صورت به كه غصهاي هرگز تقريبا و شده حاضر احساسياش درماندگي و نارضايتي و تاسف
او اندوهباري ، و سنتي موقعيتهاي چنين در.است نداده نشان ميشود حاصل محبوبي فقدان از
.كند ظهور رواقيون پيروان از يكي عنوان به توجهي ، قابل صورت به ميتواند
بعد مرحله در حادثه
براردينلي جيمز
صدراشكوري پويان:ترجمه
ديگر ، شهرهاي از خيلي مثل زماني كه است نيويورك بيچ لانگ همان دريا ، كنار شهري
گرفته خود به متروك و يافته زوال چهرهاي حالا و ميآمد شمار به گردشگران استراحتگاه
سواحلي از بسياري و است داده رخ آمريكا ساحلي مناطق سراسر مورد در اتفاق اين البته.است
مكانهاي به مردم آوردن روي با حالا بودند ، شاد خانوادههاي از مملو پيش سالها كه
در كه است اشاراتي دليل به فيلم زيبايي درواقع.شدهاند سپرده فراموشي دست به تازهتر ،
.است نهفته آنها رفته دست از آرزوهاي و سكنه از خالي ساختمانهاي بيروح تصاوير پسزمينه
آلري مك مايكل نوشته (قاتل يك نشانه) مقاله به مختصر اشارهاي با دريا كنار شهري
بسياري اگرچه ;نميشود ديده فيلم عنوانبندي در "واقعيت اساس بر" عبارت.است شده ساخته
نادرست الگوبرداريهاي از وقيحانهتر ميكشند ، يدك را عنوان اين كه فيلمهايي از
از تصاويري گنجاندن فيلمسازان ، جسورانه اقدامات از ديگر يكي.هستند واقعي رخدادهاي
خدشهاي تصاوير اين حذف اينكه به توجه با.است فيلم در جهاني تجارت مركز ساختمانهاي
داشتهاند ، وجود زماني دوقلو برجهاي كه نكته اين يادآوري نميكند ، وارد فيلم جريان به
اخيرا كه مضحكي و كمدي نقشهاي به كردن پشت با دنيرو رابرت.است تقدير قابل برايم
كارآگاه لاماركا وينسنت نقش در اودارد فيلم در كليدي نقشي ميپرداخت ، آنها به زياد
با مخدر مواد اهميت كم توزيعكننده يك مرگ پرونده به و ميشود ظاهر منهتن پليس جنايي
لانگ در مقتول زادگاه به رگ همكارش و دوست كمك با او.ميكند رسيدگي پيكاسو ، مستعار نام
ويراني درواقع.نميكند تداعي وينسنت براي را زيادي چيز شهر جديد چهره.بازميگردد بيچ
خاطرات به است ، درآميخته مردم آوارگي و مخدر مواد به اعتياد با كه شهر بر حاكم سكوت و
زندگي از انعكاسي بيچ لانگ زوال اما.ندارد شباهتي هيچ توريستي ، و زيبا شهري از او
و سابق همسر از وينسنت آن از پس و انجاميد تلخ طلاقي به مگي با او ازدواج.است وينسنت
ممكن كه نكته اين به بردن پي با نيز اكنون.شد رويگردان (فرانكو جيمز) جويي پسرش حتي
(است بوده موفق آن در شك بدون كه) شغلي وظيفه ميان است مجبور باشد ، پيكاسو قاتل جويي است
.كند انتخاب را يكي ،(است نكرده عمل خوب آن در مسلما كه) پدرياش و
سال 1959 ، در قتل جرم به كه هم پدرش با وينسنت رابطه.نميشود ختم جا همين به قضيه اما
بار جويي ، پسرش حالا و بود نفرت و علاقه از نامشخص تركيبي شد ، اعدام الكتريكي صندلي با
دارند خردسالي فرزند جينا معتادش نامزد و جوييميكرد زنده او براي را پدر خاطرات ديگر
مك فرانس) ميشل.شود بزرگ پدرش خالي جاي با وينسنت و جويي مثل باشد مجبور شايد كه
.هستند ماجرا اين ديگر شخصيتهاي جويي ، بيرحم كارفرماي Spyuder و وينسنت دوست (دورماند
.است برده كار به پليسي آثار ساير از متفاوت شيوهاي جونز ، كيتون مايكل فيلم ، كارگردان
مقدم اهميت لحاظ از بايد را دست اين از فيلمهايي عميقتر جنبههاي كه استدلال اين با
چگونگي و فرزندان و پدران رابطه نظير مسائلي و دانست اثر رازگونه و حادثهاي عناصر بر
كه گفت بتوان شايد.داد قرار توجه مورد بيشتر بايد را جامعه در فرد هر زندگي انعكاس
شهري از او كه تصويري اما است ، كرده غلو بيچ لانگ و وينسنت رابطه بيان در جونز كيتون
رخ تغييرات به كه شد سبب فيلم اين ديدن.است تاثيرگذار و عميق ميدهد ، ارائه شده فراموش
.بيانديشم كودكيهايم تابستاني استراحتگاه در داده
از كننده متقاعد نمايشي اخيرش ، كمدي نقشهاي گذاشتن كنار با او.است عالي دنيرو بازي
اوج روزهاي به و ميدهد ارائه پدرياش علاقه و شغلي وفاداري ميان وينسنت افتادن دام به
را زندگياش ويرانههاي پدر غياب در كه پسري نقش در هم فرانكو جيمز ميشود ، نزديك خود
خوب ، پليس يك عنوان به Dzundza جورج كليشهاي حضور.است شده ظاهر خوب ميكشد ، آتش به
كمك ناآگاه ، منفي نقش عنوان به Forsythe ويليام و وينسنت دوست نقش در دورماند مك فرانس
.است ديگر گونهاي به Dushku اليزا داستان اما.است كرده فيلم داستان پيشبرد به موثري
.ميكند جلب خود سوي به را توجه تمام هم دنيرو مقابل در حتي كه است برجسته چنان او بازي
وجود ، اين با.است آن سادهانگارانه گرهگشايي و سطحي پايان در دريا كنار شهر ضعف نقطه
مطرح را خود سبك از فراتر و جذاب داستاني و ميكند جلوه حقيقي پايانياش لحظات تا فيلم
فيلمي فروش كه دليل اين به ;بود نخواهد موفق گيشه در مسلما دريا كنار شهر اما.ميكند
كه آنهايي براي دريا كنار شهر وجود اين با.است غيرممكن واقعا دروني عميق مفاهيم با
.بود خواهد جذاب ميپسندند ، را تئاتر زيباي بازيهاي
سنگي صورت داستان
جواهريان نگار
عكسالعملي اتفاقي هيچ برابر در سيمايش كه بياحساس چهرهاي و سنگي صورت با بازيگري
.داريم ياد به خوبي به را اندامش از استفاده و جسمي حركات كه بازيگري.نميدهد نشان
ياد به مجزا طور به را اندام از يكي وقت هيچ.بودند مجموعه يك واقعي معناي به كه اندامي
حركت مجموعه يك نه ، سرش يا پا دست ، است ، كرده حركت او ميآوريم خاطر به بلكه نميآوريم ،
است اندي و قرن يك حدود امروز به تا كه است بازيگري ويژگيهاي از خط چند اين.است كرده
را خود شيفتگي "بكت ساموئل" كه بازيگري اصل در يا كمدين كرد ، خود مجذوب را مخاطبانش كه
در (كيتن فرانسيس جوزف" واقع در يا) "كيتن باستر".كرد اعلام آثار خصوصيات و او به
تئاتر صحنه روي كه گفت ميتوان و آمد دنيا به "كانزاس" ايالت در سال 1895 اكتبر چهارم
صحنه روي به "وودويل" نمايش در سالگي در 3 را او اسكاتلندياش ، مادر و پدر.شد بزرگ
حركات اين پس از خوبي به خردسال كودك اين وداشت زيادي آكروباتيك كات نمايش اين.بردند
به كه داد ، را "باستر" لقب او به "هوديني هري" نام به معروف شعبدهباز يك.برميآمد
.است كردن شلوغ و پريدن سو آن و سو اين معني
بود ، همراه مادرش و پدر با سال 1917 تا او.بود سال 1899 از هنرياش كار آغاز بنابراين
به و شد جدا آنها از "كيتن سه" عنوان با نمايش يك اجراي پايان از پس سال اين در اما
جوزف بعد مدتي.شد آشنا "آرباكل فتي" با نيويورك به رفتنش از پس.رفت خويش سرنوشت دنبال
راه.ميكرد سرمايهگذاري "كيتن" فيلمهاي براي تهيهكننده عنوان به كه بود كسي شنك
تجربه يك جوان "كيتن" براي ميشد ، محسوب جديد هنر يك زمان آن در كه سينما به يافتن
روبهرو وقفه با سينما هم آمريكا در اول ، جهاني جنگ علت به سال 1918 در.بود ارزشمند
.شد ظاهر فيلم چند در آمريكا به بازگشت از پس و گذراند فرانسه در را مدتي "كيتن".شد
"پوك كله" فيلم در را مهمي نقش بالاخره سال 1920 در و ("شنك" و "كلاين ادي" كمك با)
.شد آغاز داستاني فيلم چند ساختن با سال 1923 از "ماير متروگلدن" با او همكاري.كرد ايفا
جوزف" كه بود اثري آخرين حال عين در كه بود (1929) "لجوجانه ازدواج" او ناطق اثر اولين
"ماير متروگلدن" با سال 1933 تا فيلم اين از بعد.داشت عهده به را آن تهيهكنندگي "شنك
محسوب شكست او براي جهت هر از كه ساخت اروپا در فيلم دو فيلم ، آن از پس و كرد همكاري
،"آزمايشي فيلمهاي تهيه" و "نشنال فرست" كمپانيهاي براي تا 1937 از 1934.ميشد
.نبودند هنري ارزش داراي كيتن كارنامه در فيلمها اين.ساخت كوتاه فيلمهاي از مجموعهاي
در سال 1946 از اوشد بستري روانپزشكي كلينيك در سال يك مدت به سال 1937 در او
"بولوار سانست" به ميتوان ميان اين در كه شد ، ظاهر بازيگر عنوان به زيادي فيلمهاي
سال در همچنين و "سالوادر خايمه" كارگرداني به مكزيكي فيلم يك ،"وايلدر بيلي" ساخته
دور" فيلمهاي در بازيگري ،"چاپلين چارلز" كارگرداني به "لايت لايم" فيلم در بازي 1952
ساخته "ديوانه ديوانه ديوانه دنياي" ،"آندرسون مايكل" ساخته "روز هشتاد در دنيا
ريچارد" كارگرداني به "افتاد اتفاق فوروم راه در مزهاي با واقعه" و "كرامر استانلي"
در حضورش.ميآيند حساب به "كيتن" سينمايي تلاشهاي آخرين آثار اين تقريبا كه "لستر
سال 1954 ، در (پاريس) "نو مدار" سيرك در نيز و سال 1952 در اروپايي مختلف سيركهاي
كارگرداني به "كيتن باستر سرگذشت" فيلم.برانگيخت را زيادي عده تحسين كه بود مسئلهاي
آن بر خودش او و شد ساخته سال 1957 در كه بود "كيتن" زندگي درباره فيلمي "شلدون سيدني"
براي بزرگداشت يك فرانسه "سينماتك" در سال 1962 در زمانها ، همان در گرچه.داشت نظارت
نيز و كوتاهش فيلمهاي فيلمسازياش ، صامت دوران در او آثار بر مروري و شد گرفته "كيتن"
چهره بود حقاش واقعا او كه طور آن و شايد و بايد كه طور آن هرگز اماشد آثارش بقيه
را راه اين در تازهاي افقهاي كه كمدين يك عنوان به سينماگر ، يك عنوان به واقعياش
بسيار و پرفرازونشيب زندگي كه حالي در (1966) سالگي در 71 او.نشد شناخته است گشوده
جا به خود از كه يادماندني به و شاخص آثار حال عين در و بود گذاشته سر پشت را سختي
را ناب لحظاتي شخصيتاش ، بيروني و دروني تضاد با "كيتن باستر".درگذشت بود ، گذاشته
.آفريد مخاطبانش براي
دارد هم را چيزها اين فيلم
لاماركا وينسنت
اشراقي فرناز:ترجمه
يعني كنم ، فكر جدي طور به قضيه اين به كردم سعي كه دفعهاي اولين به برميگردد چيز همه
شد باعث ابتدا در كه چيزي تنها نشود باورتان شايد شد منتشر "اسكواير" در مقاله كه وقتي
انجام را كار اين حال هر به آنها" ميگفت كه بود همسرم اصرار شوم ، درگير موضوع با
تصويري بر و باشي كار جريان در خودت كه بهتر چه پس نخواهي ، چه بخواهي ، تو چه ميدهند ،
".بگذاري تاثير شود ، ارائه پسرت و پدر از است قرار كه
وقتي حال اين با بود غيرمنتظره برايم كاملا مقاله انتشار !بود همسرم با حق البته و
ساخته امكان مورد در ميخواهد "بروس وارنر" كه گفت و گرفت تماس "مكآلاري" هفته همان
اما بگيرم ، جدي زياد را موضوع نميتوانستم هنوز كند ، صحبت ما دوي هر با فيلم يك شدن
بردن نام به كردند شروع زندگيام ، داستان انتشار حق خريد از بعد سال دو يا يك وقتي
"دنيرو رابرت" نام اسامي اين ميان در وقتي و كنند بازي را من نقش مايلند كه آشنايي اسامي
كسي بود قرار اگر !نيست بد خب ، ":گفتم خودم باشد جدي قضيه كم كم ميرسيد ، گوش به هم
او من نظر به.بود "دنيرو" انتخابم اولين مطمئنا كنم ، انتخاب خودم نقش در بازي براي را
از حال به تا نميدانم ميدهد ارائه لمسي قابل احساسات هم فيلم اين در و است فوقالعاده
هيچ.نبود مطبوعات از خبري ديدمش كه بار اولين.نه يا شدهايد روبهرو او با نزديك
طرف از نفر چند و وكيلش و دنيرو همسرم ، و من فقط.نبود كار در ضبطصوتي يا دوربين
فيلم و شده تمام كارها همه كه گرفت انجام وقتي ما ملاقات و بودند حاضر "بروس وارنر"
وقتي !هرگز "دنيرو" با ولي بودم كرده ملاقات آدمها ، خيلي با موقع آن تا.بود شده ساخته
.هي" كردم فكر خودم با است ، خوشحال ديدنم از چقدر كه گفت ميفشرد را دستم كه حالي در
كاملا پسرم شخصيت كردم حس شد تمام فيلم وقتي".ميگفتم بايد من كه را ديالوگ اين
بدانيد اگر حتي كنيد ، همدردي بچه اين با مجبوريد انگار كه طوري.است واقعي و انساني
چنين فيلم اصلا.نميكند بازي را پليس يك "نقش" صرفا "دنيرو" و است شده قتل مرتكب
برقرار ارتباط شخصيتش با كه طوري است حرفها اين از واقعيتر خيلي او.ندارد قصدي
و راحتطلبي و تنبلي خاطر به فقط بچه از حمايت عدم و خودت كوتاهي و قصور براي و ميكني
نقايصي و خطاها البته.ميدهد نشان را اينها همه فيلمميكني گناه احساس بيتفاوتيات ،
.دارم دوستش كه اينهاست همه براي و هست هم
|