ميكشم آژير دارم
*پوپر و ماركس كارامل كرم
سال لايحه حساسترين
انتقادي گفتوگوي ضرورت
ميكشم آژير دارم
كوثري عباس:عكس
ربيعي علي با گفتوگو در اجتماعي تحولات و ملي امنيت
آن اگر ويژه به است دشوار خبرنگاري هر براي امنيتي مقام يك با گفتوگو:قوچاني محمد
است حريص پرده پشت اخبار شنيدن به بيشتر كه كسي نيز خبرنگار آن و باشد ربيعي علي مقام
به.است باهوش ديگر امنيتي مقام هر مانند ربيعي علي اما اجتماعي ، تئوريهاي شنيدن تا
خارج جاده از اجتماعي ناظر يك موقعيت در و ميكشد كنار امنيتي مسائل از را خود آرامي
انقلاب از كه آنجا.دارد را شاهراه به ورود قصد هم شايد نميزند خاكي به اما ميشود
تغيير ما همه كه ميكند تاكيد و است راه در بنيادي تحولات اينكه از ميگويد ، جمعيتي
جامعهشناسي كتاب چاپ زمان از حداقل.ميكشد آژير كه است مدتي ربيعي علي.كردهايم
در ايران اجتماعي تحولات اسناد مهمترين از شايد اما ماند مهجور گرچه كه ارزشي تحولات
پس و پيش كه است تكوين شرف در عظيم تحولي كه است اين ربيعي علي حرف همهباشد اخير دهه
شد شروع روز اين از چالشها همه ميكند فكر كسي اگر.است داشته وجود خرداد 1376 دوم از
نيز ميشود تمام چالشها اين اصلاحات عصر پايان با ميكند فكر كسي اگر و ميكند اشتباه
روشنفكري قامت در كه جامعهشناس يك مقام در فقط نه ربيعي علي كه اينجاست در.است خطا بر
هنوز اين وجود با.شود خوانده "عباد" مستعارش نام به ندارد دوست كه ميشود ظاهر
تحولات هدايت به را سياسي نيروهاي همه كه وقتي پابرجاست ما امنيتي مقام دغدغههاي
طي را اجتماعي تحولات بايد گويي كه ميگويد سخن گونهاي به و فراميخواند اجتماعي
:ميكنند حركت شانه به شانه او دوگانه دغدغههاي كه اينجاست در.كرد مهندسي پروژهاي
نبندد؟ دل چرا و است دلبسته بدان جان عمق از ربيعي علي كه سياسي نظمي.نظم و اصلاحات
.است برگرفته آن از را خويش هويت وقتي
او همه از بيش.است شده ظاهر متفاوتي موقعيتهاي در همزمان گذشته دهه دو در ربيعي علي
رياستجمهوري با كه اخير سالهاي در جز گرچه ميشناسيم امنيتي نيرويي عنوان به را
در اوبوديم نشنيده امنيتي مقام اين از چيزي افتاد برون پرده از او نام خاتمي سيدمحمد
همين در.بود زنجيرهاي قتلهاي پيگيري ويژه كميته در رئيسجمهور ويژه نماينده آغاز
اين تكذيب بدون ربيعي علي و بود ترور حلقه اصلي كاشف همو آيا كه پرسيدم او از مصاحبه
.حرفهاست اين از فراتر ماجرا:شد مهمتري بحث وارد موضوع
تلفن پيامگير كه هنگامي:بودم گرفته وام امروز پيام مجله گزارش از را خبرم اما من
ترور ساعت و روز به كه بود شده پاك آن از قطعهاي ميشد كنترل ماموران سوي از فروهرها
كشيده بدانجا و شد فاش ماجرا ظاهرا جا همين از.بود آرشيو مفقوده حلقه اين و بود مربوط
تنظيم در ربيعي علي ترتيب بدين.كرد صادر را خويش معروف اطلاعيه اطلاعات وزارت كه شد
عبارت آن در كه سندي است داشته آشكار نقشي اخير سالهاي امنيتي اسناد مهمترين از يكي
.گرفت قرار استفاده مورد بار اولين براي "خودسر عناصر" مشهور
كوي حادثه پيگيري ويژه كميته در رئيسجمهور ويژه نماينده او سال 1378 در بار دومين
سالهاي مهم امنيتي سند و اطلاعيه دومين تنظيم فعاليتش اوج كه كميتهاي.شد دانشگاه
هرچند شد استفاده شخصيها لباس واژه از بار اولين براي آن در كه اطلاعيهاي.بود اخير
.شد حذف "گزارش اين در نام ذكر بدون" عبارت و [...] علامت با گزارش آن از بخشهايي كه
از موجي آن پي در كه آقازادههاست تعبير آن و است ساخته نيز ديگري مهم واژه اما ربيعي
برخي فرزندان توصيف در كه عبارت اين.خاست بپا شد خوانده اقتصادي مفاسد چه آن با مبارزه
سرمقاله در كه بيانيهاي ، يا اطلاعيه در نه البته بود رفته كار به كشور رسمي مقامات
كارگر خانه هدايتگران و موسسان از يكي حقيقت در ربيعي عليشد منتشر كارگر خانه روزنامه
چپ و راست از را ديگري كارگري سازمان هيچگونه كه اجتماعي نهادي.هست نيز اسلامي جمهوري
.چيست كارگر خانه به نسبت ربيعي علي كنوني موضع كه نميدانم.نميشناسد رسميت به
زماني او اما است گرفته كناره نيز حزب اين ارگان روزنامه مديريت از اخيرا كه بهخصوص
هدف عنوان به نظام حفظ بر همواره كه ربيعي علي ترتيب اين به بود كار عالي شوراي عضو
از است گرفته قرار متفاوتي موقعيتهاي در همزمان داشته تاكيد سياسياش حيات اصلي
.است روشنفكر يك جايگاه در او گرفتن قرار نوبت گويي اينك و امنيتي تا سياسي موقعيتهاي
توضيح از نيز مصاحبه اين در و مينويسد را "ارزشي تحولات جامعهشناسي" كتاب كه هنگامي
عليه يا له متن هرگونه ممنوعيت به مشهور اطلاعيه يعني اطلاعيهاش آخرين درباره اضافي
.ميكند استنكاف طاهري آيتالله
ستود بايد است داشته كشور امنيتي نظام تحول در كه انكاري غيرقابل نقش جهت به را ربيعي
اسلامي جمهوري تاريخ در را فصلي داشتهاند نقش آن تنظيم در او كه اطلاعيههايي از هريك
از او تحليل كه همچنان است كمنظير خود نوع در نوشته او كه كتابي حتي ميدهند تشكيل
نكنيد فراموش هرگز اما است جسورانه حتي و بديع است تكوين شرف در ما جامعه در كه تحولي
امنيتي مقام آن اگر ويژه به است دشوار خبرنگاري هر براي امنيتي مقام يك با گفتوگو كه
يك قطعا ميان اين در.دهد جواب شود ، سوال او از كه آن از پيش بخواهد و باشد ربيعي علي
شايد كنيد توجه نوار اين شده پياده متن به رو اين از است مفيد خبرنگار از بيش ضبطصوت
.بشنويد هم سطور همين لابهلاي را ميكشد ربيعي علي كه آژيري صداي
هم ما براي اين و ميكنيد اختصاصي مصاحبه يك شما كه است بار اولين براي كه ميكنم فكر *
:ميكنم شروع پيچيد عمومي افكار در شما اسم كه باري آخرين از من.است مغتنمي فرصت
و رك خيلي طاهري ، آيتالله بحث مورد در ملي امنيت عالي شوراي دبيرخانه اطلاعيه انتشار
آيتالله درباره بحث كه داشت ضرورتي چه كه ميكنيد فكر واقعا بپرسم ، ميخواهم صريح
.داشت وجود قصه اين پشت استدلالي و منطق چه شود؟ منع (عليه يا له) طاهري
نيست امنيتي موضوع يك خود به خود طاهري آقاي اطلاعيه مثل پديدههايي خود ميكنم فكر من
در متاسفانه.بشوم نظريه وارد كرديد را سوال اين شما كه جا همين از هم من بدهيد اجازه
به را اقتصادي حتي و فرهنگي اجتماعي ، سياسي ، موضوعات كه داريم عادت ما سوم جهان كشورهاي
در نادرستي و شده معلول سنت و رويه شكل به اين.كنيم امنيتي موضوعات به تبديل سرعت
پايدار حالت يك امنيت نظر از بخواهد حقيقت در نظام يك كه صورتي در.است حاكم ما سيستم
به ببرد و بكاهد امنيتياش بار جهت از را اتفاقات تمام كند سعي بايد باشد داشته
اگر باشد ، فرهنگي نگاه همان با فرهنگي بخش در مثلا اگر و امنيتي هويت جز به هويتهايي
تنها نه اين كه داريم جامعهمان در بيماري يك ما...و سياسي نگاه همان با سياسي بحث
به.هست هم ما مدني نهادهاي و نخبگان روشنفكران ، در بيماري اين ماست ، دستاندركاران مال
يك در شايد.ميشود تبديل امنيتي نهايت در و پيچيده و بحراني و حاد مسائل به مسائل سرعت
و ساختارها سرعت به را ساده اتفاقات نوع همين از اتفاقاتي هم صنعتي - آموزشي كوچك محيط
ديدگاههاي با و است آفت يك نظامها براي اين كه ميكنند تبديل اصلي مسائل به مديريت
بايد را مسائل كه اعتقادند اين بر امنيتي جديد ديدگاههاي.است مضر كاملا امنيتي جديد
كرد حل را آنها اجتماعي فرهنگي ، سياسي ، ساختارهاي در و كرد دور امنيتي مسئله از حداكثر
بوزان دري آقاي ديدم ميكردم ، نگاه راهبردي مطالعات موسسه كارهاي به من حتي.داد پاسخ و
سوم جهان كشورهاي معضل به شكلي يك به هم آنجا كه ميداد ، توضيح را كپنهاگ مكتب آنجا
جا همين از الان من.داشت اشاره هم او آنجا گفتم ، شما به الان كه روايتي به نه البته
در كه نامههايي قبيل ، اين از مسائلي كه نداشتم هم اعتقادي هيچ و كردم شروع را بحث
.شود ملي امنيت مسائل به تبديل نبايد ميشود ، كه اظهارنظرهايي ميشود ، منتشر جامعه
مسئلهاي نبود ، ملي امنيت مسئله من ، اعتقاد به نامه ، موضوع خود خاص مورد اين در منتها
اختيار در دستگاهها كه بود جانبياي اطلاعات كرد ، امنيتي مسئله به تبديل را آن
نگران دستگاهها آن.داشتند دستگاهها از برخي كه بود نگرانياي گذاشتند ، دبيرخانه
كه بودند داده خبر آنها به اطلاعاتيشان مخبرين كه اطلاعاتيشان منابع ميگفتند و بودند
منزل و بيت به بياورند هجوم كه ميگيرند تماسهايي دارند تهران در افراطي و تند عدهاي
باز ايشان از طرفداري به افرادي هم طرف آن از كه ميشد پيشبيني و اصفهان در ايشان
بخواهند هم آنها است ممكن و دارند دفاع آمادگي متقابلا هم عدهاي كه آوردند را اطلاعاتي
شرايطي هم ما شرايط نبود ، ما نفع به ميافتاد اتفاق اين اگر.شوند وارد ايشان نفع به
.كرد پيدا بازتاب جامعه در آن از بخشي كه بود اقداماتي مجموعه اينكه دليل شايد.بود حساس
ملاحظات كه شد سفارش اصفهان تامين شوراي كه بود اقداماتي مجموعه اين (مطبوعاتياش بخش)
و دارند كردن تحريك احتمال كه افرادي كه شدند موظف اطلاعاتي دستگاه بكند ، را لازم
به خيلي كه شد قرار هم بخشي و كنند كنترل را شوند قضيه اين وارد است ممكن كه افرادي
نگه آرام فضا و نپردازند ديگران و ايشان از طرفداري يا ايشان عليه يا له مطبوعاتي فضاي
ميشود ، تفسير و تعبير زود چيزي هر بالاخره كه ما كشور سياستزده فضاي در.شود داشته
روزنامهها برخي كه ديديد جهت يك از.شد تفسير و تعبير جهت دو از هم مسئله اين متاسفانه
گفته طاهري آقاي حرفهاي كه حالا كه كنند سنت هم را اين كه ميخواست دلشان نحوي يك به
كه جسارتي با متاسفانه كه نزنند حرف طاهري عليه ديگران كنيم ، منع ميخواهيم هم ما شده
هم را حرفها اين راحتي به داده ، مطبوعات و دوستان از دسته اين به كشور قضايي فضاي
مسئله ظن به عدهاي هم طرف آن از يا و كردند نقد را ما راحت خيلي هم طور اينميزنند
.بود اين ماجرا همه ميكنم فكر من.ميكردند نگاه
است؟ بوده تصميم اين كننده اجرا فقط حقيقت در دبيرخانه پس *
چند آنجا خب ميرسد ، جمعبندي يك به دبيرخانه ميشود داده اطلاعات وقتي بالاخره بله ،
اساس بر كه شد داده توضيح اين كه نه؟ يا است قانوني اساسش اينكه يكي.بود حرف تا
ميتواند كردند ، دفاع هم جمهور رئيس آقاي ميداده ، عالي امنيت شوراي موسس كه اختياراتي
مباحث اين از بالاتر.بود حديث و حرف بود؟ چطور ابلاغش روش اينكه.بگيرد تصميماتي چنين
شد اطلاعيه اين به منجر كه بود تنشها اين براي جامعه آمادگي كمي شايد ميكنم فكر من
كسي گوش به حرفش طاهري آقاي كه بود اين بر بنا نه.بود طبيعي تصميم يك تصميم اين وگرنه
همهمان متاسفانه.نرسد گوشش به طاهري آقاي مخالفان حرف كه بود اين بر بنا نه و نرسد
.هست آن در هم نگرانيهايي كرده پيدا كه زيادي توسعه عليرغم ما سياسي فضاي كه ميدانيم
ميخواهيم زود بگذاريم ، قضاوت به كنيم ، نقد كنيم ، تحمل را بيانيه يك كه نگرفتيم ياد ما
وصلش خارجي توطئه يك به ميبريم يا و برسانيم خودش حداكثر به را اين سرعت به همهمان
كه كنيم بهرهبرداري آن از ميخواهيم طرف آن از يا و بكند كار كسي عليه كه ميكنيم
هم اتفاقات اين و ماست جامعه در بيماري يك اين.بشود كار اين بنيانها يكسري عليه حتما
و بگويم ملي امنيت بحث از نداشتم دوست اصلا من.ميشود قضاوتها اين به منجر و ميافتد
كرده كار جامعهشناسي مسائل در حدي تا كه فردي يك عنوان به مايلم كه كنم خواهش ميخواهم
.شوم موضوع وارد امنيتي چهره يك موضع از اينكه تا بگويم سخن
اجازه.برويم عمق به انشاءالله و كنم شروع - خبري بحث يك از - جا همين از ميخواستم *
ممكن اقداماتي ميفرماييد.دهيم ادامه فرموديد شما كه نكتهاي همين مورد در بفرماييد
دستورالعمل يا و بيانيه اما.نبود كشور سياسي فضاي نفع به مجموع در كه شود انجام بود
منع طاهري آيتالله مورد در بحث از را مطبوعات و بود مطبوعات به خطاب حقيقت در شما
جلوگيري بعدي اقدامات از اينكه نه و بود موردشان در منعي نه عملا اقدامات ولي ميكرد
.شد
.است سياسي نظام بيماري اين ميگويم من بله
به را اين نميشود حقيقت در يعني.بگيرد را اين جلوي نميتوانست ملي امنيت عالي شوراي *
از بخشي به را مصوباتش ميتواند كه دانست ملي امنيت عالي شوراي در نقصان يك عنوان
.دهد انجام را كار اين نميتواند مطبوعات از ديگر بخشي مورد در ولي كند حاكم مطبوعات
شوراي مصوبات اجراي براي تضميني چه نيست؟ ملي امنيت عالي شوراي كار در ايراد اين آيا
.دارد وجود ملي امنيت عالي
ديگر زماني...شما اگر حالا.شويم بحث وارد ملي امنيت به راجع ندارم دوست اصلا من
ساختاري نقصانهاي و ملي امنيت ساختارهاي و ايران ملي امنيت به راجع بيشتر بخواهيد اگر
.است ملي امنيت مورد در همهشان ميبينيد كه را فيشهايي آن اتفاقا.كنيم بحث ملي امنيت
مرسوم دنيا در.ميشود محسوب ملي امنيت مقوله مقولهاي ، ربيعي ، چه علي نظر از بفرماييد *
مقابل در شهروندان حقوق از دفاع و خارجي روابط بحث در را بحث اين بيشتر كه است اين بر
امنيت مقوله ما كشور در ميرسد نظر به ولي ميگيرند نظر در بينالمللي فضاي يا بيگانگان
دارد؟ داخلي كاربرد بيشتر ملي
امروزه.دهيم پاسخ سوال اين به بتوانيم برگرديم ملي امنيت مفهوم به شايد ما
يك خارجي امنيت و داخلي امنيت كه معتقدند يا و ميكنند ملي امنيت از كه تقسيمبندياي
و اجتماعي يا و گروهي فردي ، امنيت به را امنيت تقسيمبندي ، نوع يك است تقسيمبندي نوع
.ميشود امنيت مفهوم از معمولا مختلفي بنديهاي تقسيم.ميكنند تقسيم ملي سطح در امنيت
علوم مفاهيم ساير مثل شايد و گشاد انتزاعي ، مفهوم يك ميدانيد شما كه هم جور همان خب
سريعي تغييرات با خصوص به امروزه امنيت خود ولي.است ذهني كاملا هم ملي امنيت انساني ،
به و انتزاعيتر شدت به مفاهيماش باز ميآيد وجود به داخل در و بينالمللي عرصه در كه
يك ميتوانيد شما اينكه خصوص به.است انساني علوم مفاهيم ساير از گشادتر و گل من قول
ميبينيد يافته توسعه كشورهاي در شما.مختلف محيطهاي براي بدانيد صادق را امنيتي مفهوم
رسيدند ، تازه مفاهيم يك به و پيمودند ملي امنيت از كه پلههايي ملي ، امنيت مفهوم اصلا
.است ديگري معنايي بار يك داراي آنها براي ملي امنيت خود به خود
ميكنند اعتصاب خدماتياش و معدن كارگران معدنچيانش ، هم شب تا صبح اگر فرانسه در مثلا
مفهومي هيچ دارد؟ مفهومي چه مثلا.ندارد مفهومي شود عوض فرانسه نظام اينكه تلقي اصلا
سطح در هم فراملي سطح در حتي گذشته ، ملي سطح از آنها ملي امنيتي بار امروز يعني.ندارد
.دارند مفهوم اروپا اتحاديه سطح در شايد.ندارد مفهوم آلمان يا فرانسه
.بگيرد صورت سياسي نظام آن در است ممكن تغييري هر اينكه خاطر به *
نميخواهم.است يافته توسعه هم سياسياش نظام است يافته توسعه كشور چون ميگويم من
با ملي امنيت مفهوم قطعا سوم جهان كشورهاي در.شوم قدرت تغيير و نخبگان گردش بحث وارد
ملي امنيت مفهوم باز هم دوم و اول جهان كشورهاي دراست متفاوت يافته توسعه كشورهاي
سومي جهان ديگر ما كه معتقدند ملي امنيت امروز تئوريسينهاي از بسياري اولا.است متفاوت
.كرده صعود كجا دوم جهان دوم ، جهان به كرده صعود سوم جهان آيا.نداريم دومي جهان نداريم ،
فرض با ما حالا ريخته ، هم به كه جهاني سوم و دوم و اول جهاني ، سه طبقهبندي خود اساسا
چون.كنيم بحث ميخواهيم ميشود شامل را كشورها از دسته يك كه سوم جهان مفهوم قبول
سومي جهان كشور يك هم آفريقا در و هستيم ، سوم جهان كشور يك هم ما حالا است ملي امنيت
ما ، محيطي مسئله ما ، ملي امنيت مقوله مسئله اصلا.داريم هم جنوبي آمريكاي در داريم ،
عليرغم.است متفاوت همديگر با ما داخلي مسائلاست متفاوت بسيار ما ، بينالمللي محيط
رنج بيمار سياسي ساختارهاي از همهشان دارند ، هم با كشورها كه شباهتهايي يكسري اين
مشكل.دارند فقر عمدتا و جمعيتي مشكل هستند ، مشكل دچار قدرت ساخت تغييرات در ميبرند
شايد مننه يا هست..مفهوم اين بگوييد نميتوانيد عموم طور به ولي دارند فرهنگي
كشورهاي در و است طور اين كشورها برخي در چرا بدهم پاسخ بتوانم طور اين را شما سوال
و خودشان بينالمللي محيط به بنا عمدتا كشورها كه است دليل اين به است؟ ديگري جور ديگر
و است متفاوت برايشان ملي امنيت مفاهيم داخليشان شرايط و خودشان ژئوپلتيك شرايط به بنا
تعيين بسيار ملي امنيت در داخلي مسائل قطعا سوم جهان يا و يافته توسعه كمتر كشورهاي در
مثلا.بيفتد اتفاق اين بايد هم يافته توسعه كشورهاي در مفهوم يك به البته.است كننده
در طلب جنگ رژيم كه است درست يافته توسعه كشورهاي در باشد جنگطلب كشور يك امروز اگر
اصلا غرب را اروپا اتحاد كه ببينيد شما اما نشسته قدرت يك مسند در كشور يك داخل
اختصاص را خودش آراي از درصدي افراطي جريان يك وقتي فرانسه در.كند تحمل نميتواند
قابل آلمان براي گفت و كرد موضعگيري آلمان صدراعظم كه بود عجيب خيلي من براي ميدهد ،
.نيست قبول
هيچ رفتارهاي نيستيم گذشتهمان شبيه اصلا ما
گذشته شبيه
ادبياتمان نيست گذشتهمان كداممانشبيه
كرده تحميل ما به را خودش
تغيير ادبيات نيست
|
|
امنيتي؟ موضع يك يا است سياسي موضع يك اين *
با حزب يك اتريش در وقتي.ميشود مطرح ملياش امنيت مسائل كلاس سطح در مسئله اين
يك افغانستان در طالبان مسئله يا ميكند پيدا تسري ناامني احساس ميآيد ، كار روي گرايشي
تاثير لذا.نداشت بينالمللي تسري كه بگوييد نميتوانيد شما ولي بود داخلي كاملا مسئله
اتفاق است ممكن هم يافته توسعه كشورهاي در كه است مسئلهاي هم ملي امنيت (داخلي) مسائل
.بيفتد
مسئله يا افغانستان مسئله مانند.دارد وجود جهان در ملي امنيت مورد در ملي اجماع يك *
فاشيسم عليه اروپا جامعه دومي در و بود متحد طالبان عليه جهان همه اولي در كه لوپن
يك كه فلسطين مقوله مثلا ما ، توجه مورد بينالمللي مقولات مورد در چرا.داد نشان واكنش
.نميآيد وجود به اجماعي چنين آمريكا مسئله مورد در يا و ماست جامعه براي حياتي مسئله
مسئله چرا اينكه داخليمان ، مسئله چرا كه بود اين بحث.قبليتان سوال به برميگردد اين
ما نوع از كشورهايي طبيعت بالاخره كه.ميدادم پاسخ را اين من است ، مطرح ملي امنيت
روي ما داخلي مسائل.كند معنا داخليشان مسائل بدون را ملياش امنيت مسائل نميتواند
تاثير ما داخلي مسائل در سرعت به بينالمللي مسائل طور همين و دارد تاثير منطقه امنيت
.ميگذارد
مسائل داخليشان ، مسائل سوم جهان كشورهاي نوع از كشورهايي كه ميشود باعث اينها همه
تا و كنيم عبور را مسيري و فرايند بايد بالاخره ما.باشد ملي امنيت مسائل در توجهي قابل
از جديتر گاهي حتي ما داخلي مسائل خود به خود نكرديم گذر مسيرها اين از كه هم زماني
.ميدهد نشان را خود بينالمللي مسائل
و جناحها داخل در اجماعي يك نميتواند ما سياسي ساخت بينالمللي ، مقولات مورد در چرا *
احساس يعني.آمريكاست و فلسطين بحث نمونهاش.بياورد وجود به كشور داخل سياسي جريانهاي
و احزاب از بعضي و دولت يا و ملت و بيندولت.برسيم تصميمي به نتوانستيم ما كه ميشود
به تا كنيم طي بايد زماني چه در را فرايند اين ميكنيد فكر.دارد وجود شكافي جريانها
هم و باشد شده حل داخليمان مسائل و باشيم داشته يافتگي توسعه هم كه برسيم وضعيتي چنين
ملي اجماعي پشتوانه از بينالمللي مسائل به راجع بتوانيم كه برسيم وضعيت اين به
خيلي آمريكا مردم كرد ، حمله افغانستان به كه وقتي بوش حال هر بهباشيم برخوردار
در الان ما كه نميكنم فكر اما بود ، اقليتي مخالفتهاي يك حد در.ندادند نشان مخالفتي
را اجماعي چنين بتوانيم ميگيريم خارجيمان سياست بخش در تصميمي وقتي بينالمللي مقولات
.بياوريم وجود به
در ايران مورد در الان همين.نميافتد اتفاقاتي چنين دنيا در كه نكنيد تصور اولا
بين.دارند متفاوت نظر دو حداقل حزب دو يا.جدي خيلي نظريه دودارد وجود نظر دو آمريكا
.دارد وجود تفاوتهايي آمريكا و اروپا اتحاديه
.دارد وجود نظر اشتراك عمل حوزه در ولي *
.است ديگري بحث ميدهد ، انجام را خودش كار و ميشود مسلط ايده يك نهايت در ببينيد
.نيست جبر با اقناع نتيجه سلطه اين و *
در آورده را مردم راي كه هم كس آن بالاخره.نباشد اقناع هم همهاش است ممكن بالاخره
.ميبرد جلو را خودش تصميم بالاخره اوست دست حاكميت الان و كشورها ، داخل
.كند قانع را افراد نظري لحاظ به است ممكن *
بين اتحاديههاي سطح در و ميبرد جلو را كارش ولي بپسندند را نظريه آن ديگران است ممكن
پس.ببرد جلو را خودش كار باز كه شود باعث است ممكن اتحاديه در اكثريت راي باز كشورها
فكر هم مثل همه كه نيست قرار.است همين هم جامعه نشاط اصلا و است طبيعي حدي تا اين
.كنيم
.كنم صحبت موردي هستم مايل من *
است ، مدني جامعه اصول و دموكراسي و اصول همه مغاير كه اينكنيم فكر هم مثل نيست قرار
وجود كه كردم بحث را اين و ميگفتم صحبتها در من وقتها خيلي.است جامعه نشاط مغاير
بين از كه ميبينيم را راست جناح اگر ميگفتم وقتي يك البته است ، ضروري مختلف احزاب
.بماند واقعا جناح اين كه بينديشد تمهيداتي كه است لازم خرداد دوم جريان ميرود ،
اين چالش در و دارند را خودشان خاص كاركرد جناحها همه.دارد كاركرد جناح اين بالاخره
كه بدهيم اجازه بايد همه دليل همين به.ميآيد وجود به سياسي توسعه كه است جناحها
اين ما چرا ميگوييد شما كه اين منتهيكنند مطرح را خودشان بيايند هم ديگر مشربهاي
مثل الان چرا من بگوييد نميتوانيد شما.است بلوغ مثل.است فرايند يك اين نيستيم طوري
بايد كه اين در حداقل باشند مشترك هم با چيز همه در كه اين نه ملتها.نيستم سالهها 80
بروند سريعتر را مسير اين است ممكن برسند وفاق به ميتوانند برسند را راه اين سرعت به
.برسيم ذهني آمادگي يك به بايد فرهنگي نظر از ما يعني _ شود طي بايد قطعا مسير اين ولي
دنيا در سياسي بازيهاي در كه قواعدي سياسي ، فرهنگ نظر از و فرهنگي جهت از جامعه شرايط
بر بحث منتهيبرويم جلو آرام آرام ما كه شود نهادينه شكلي به بايد اينها همه است عرف
همه يعني.است اين همه نگراني كه است فرايند اين كندكننده عوامل و زمان و سرعت سر
.است همين اصلاحات براي ما اصرار همه اصلا.است همين اصلاحات تعريف سر بر ما اختلاف
سرعت با و آرام طور به جامعه فرايند اين در كه است فرايندي اصلاحات ميگوييم ما يعني
باشد اين جز به اگر كه معتقديم و شود نهادينه و ثبات با چيزش همه كه شود سمتي به منتقل
ما برود بين از و بماند راكد اگر حالتش هر در اصلاحات.داريم حالتش هر در قهقرا ما
كه كنيم بازسازي نظامي و برگرديم عقب شرايط به ما است ممكن يعني.داريم عقب به بازگشت
باز و شود تحميل و برود در دستمان از چيز همه كه كنيم درست شرايطي يا كرديم نفي بار يك
ساختار آن تا كرده انقلابي و داده هزينهاي جامعه وقتي يك بالاخره كه ساختارهايي همان
نحوي به باز حالتش دو هر در.ميكند تحميل را خودش ديگري نحو به ساختار آن كرده حذف را
بلوغ شرايط و بلوغ مسئله همين اصلاحات راس در هم ما كلام جان همه.هست عقب به بازگشت
و چالشهاست در چرايي اين حالا.شود رفته بايد مسير اين بالاخره ميكنم فكر كه است
فراموش آب در ماهي مثل وقتها خيلي مابوديم سكوني حال در جامعه ما كه نيستيم معتقد
امروز و داشتيم فضايي چه و افتاد اتفاقاتي چه و گذراندهايم را مسيرهايي چه كه ميكنيم
.ميبريم سر به فضايي چه در
اتفاق خيلي.كرده تفاوت خيلي قطعا با 65 و 75 ميكند فرق سال 75 با امروز ترديد بدون
خودش زمان در حرفها اين از كدام هر روزي يك شايد ميشود زده امروز كه حرفهايي.افتاده
امنيتي بقاي يك كه بود نحوي به ظرفيتها خودش زمان درميكرد درست ملي امنيت مسئله يك
استناد و ميدهند پاسخ خيليها كه افتاده اتفاقي ما كشور در امروز بالاخره.ميكرد درست
نگرش.ميكنند استناد قانوني مباحث به بالاخره.نبود ما كشور در اتفاقات اين.ميكنند
من البته.است بسيار معنادارشان راي هم مردم و كرده تغيير بسيار مردم آراي به راجع
دسته دو جز به ما كه است اين اعتقادمدادند معنادار راي مردم هميشه كه است اين تصورم
و چپ يا اصلاحطلب و محافظهكار گرايش دو با داشتيم جامعهمان در كه سنتي رايدهنده
و محافظهكار به كردند پيدا انتقال عينا قديم راست و چپ بگويم نميخواهم من قديم ، راست
دو همان در بالاخره ولي نكردند پيدا انتقال عينا اينها ندارم اعتقاد چون اصلاحطلب
معنادار راي راستها و چپ و بود تند كه داشتيم سنتي رايدهنده يك ميكنيم فكر نگرش
و شده پررنگ بسيار معنادار راي امروز.بودند تعيينكننده هم آنها و ميدادند
هنوز و ميكردم كار بود دلمشغوليام كه ارزشي تغييرات روي وقتي يك من است تعيينكننده
ميديدم اسنادم در كرده ، تغيير حوزههايي چه در چيزهايي ميكردم فكر ميكنم كار
با را آنها _ بودم روزنامه مسئول مدير من كه زماني _ ميدادند كه مطبوعاتي اخطارهاي
را تيتر شما چرا كه ميآمد مختلف دستگاههاي از كه نامههايي.ميسنجم دارم امروز شرايط
اخطار آن كنم مقاله روزي شايد را اين خود و ميسنجم امروز شرايط با را آن من زديد فلان
.كرده تغيير چقدر جامعه كه ميدهد نشان اين و كنيد مقايسه امروز شرايط با را
وجود كه نكتهاي يك اما.شد داده پاسخ شما دلمشغولي به ملي امنيت بحث در ميكنم فكر *
ما كه است دورهاي اين ميگوييد و ميكنيد نگاه قضايا به خوشبينانه خيلي الان شما دارد
تحولات جامعهشناسي _ شما كتاب اما كرديم رشد گذشته سالهاي به نسبت.كنيم سپري بايد
يادم.است بدبينانه نوعي به كتاب اين حتي.ندارد را خوشبينانه و مثبت نگاه اين _ ارزشي
هم مطبوعات در كه كرديد صحبتي كتاب اين انتشار آستانه در يا انتشار از بعد شما كه است
با پيشين ارتباطات جديد نسل اين كه اين و نسلها تغيير از گفتار آن در شما.شد منعكس
اولين و دانستيد منتفي دارد ، را انقلاب دهه يا انقلاب اول مرحله ارزشهاي يا و انقلاب
مطرح را بحث اين خياباني شورشهاي و فوتبال حوادث از قبل حتي تقريبا كه بوديد كسي
برقرار نسبتي چه جامعه در ارزشي تحولات اين و شما خوشبينانه نگاه اين بين واقعا.كرديد
.است
شما كه است اين بحث يك.نكنيم قاطي هم با را اينها.است هم از جدا مقوله دو اين
و فرايند يك بگويم شما به خواستم من كه نيستيم ديگران مثل ما چرا كه بود اين بحثتان
بدهيم ، سرعتش است ممكنبگيريم ناديده را رشد دوران نميتوانيم ما.است رشد و بلوغ دوران
خودش بلوغ به خود زمان از زودتر و باشيم قايل برايش تسهيل.كنيم تقويتاش و تربيت
كه اين و بود آن به معطوف سوالم من.كنيم طي را زماني يك بايد حتما ولي برسانيم
.كندي با منتهي كرديم تغيير بالاخره ما كه كنم اثبات ميخواستم
بود؟ خواهيم گذشتهمان شبيه چقدر تغيير اين با *
.نيست گذشتهمان شبيه كداممان هيچ رفتارهاي.نيستيم گذشتهمان شبيه اصلا ما
بعضيها است ممكن.كرده تحميل ما به را خودش تغيير ادبياتنيست گذشته شبيه ادبياتمان
پاسخ كه ميبينيد جاهايي در خود به خود ادبياتشان اما بزنند حرف گذشته ادبيات با باز
.نميگيرد
به شما كه است چيزي اين.كرده تغيير هم اجتماعي رفتارهاي سياسي نظام رفتارهاي از جدا *
.داشتيد توجه آن
اين اعتقادم.داشتيم هم مختلف دلايل.شديم گسست دچار دليل چند به ما كه بودم معتقد من
و كند متحول را جامعه آن ميتوانسته جامعهاي هر براي دلايل اين از كدام هر كه بوده
برنامه برايش و نكنيم درك را تحول اين عمق ما اگر ميگويم شما به قاطعيت با من هم الان
.نداريم رفتن كنار جز به فرجامي قطعا باشيم نداشته انطباق
هدايت؟ يا انطباق *
از بعد.بوده جوامع همه سنت.است الهي سنت يك اين من نظر به.است هم طبيعي. باهم دو هر
ما كشور در كه اتفاقي يكداشتيم جوامع در را حالتها اين ما هم الهي بزرگ نهضتهاي
خود.داشته مختلف دلايل اين كه شديم مواجه سريع نسلي تغيير يك با ما بالاخره افتاد ،
مثلا.انقلاب اوايل مقطع در كنترلي سياستهاي نفي و انقلاب وجود خود سوميها ، جهان
.بود گذشته رژيم شعار كه نسل كنترل حتي و باشد داشته بچه تا كه 7 ميدادند كسي به زمين
نسلي تغيير يك با ناگهان به ما مختلف دلايل به و بود كرده پيدا هم ضدانقلابي مفهوم يك
جمعيت را قدرت عنصر كماكان ما يعني.بود جمعيت از غلط برداشت شايد كه شديم روبهرو
واقعا هم ايدهها اين از شود ، زياد حزبالله امت كه جوري اين شعارهاي حتي و ميدانستيم
مفاهيم با ميكرديم فكر.نداشتيم هم امنيتي درست تلقي جمعيت از بالاخره.ميشد مطرح
به زيادي جمعيت و افتاد اتفاق اين.شود محسوب قدرت عامل يك ميتواند جمعيت كماكان سنتي
آمد سني مقطع يك يكباره به كه بود عجيبي چيز هم دنيا همين و آمد كشورمان به يكباره
تحول باثبات نظامهاي ميگفتم و داشتم تعبيري هميشه من.داد تشكيل را كشور يك اكثريت
.دارند جمعيتي
در اينها گردش حتي و ارزشها فرهنگ ، انتقال ميآيند ، نسلها كمتر يا بيشتر چيزي با
مرد 40 يك ميبينيد دفعه يك.ميافتد اتفاق آرامي به اينها همه قدرت و سياسي ساختار
حزب منظر از فقط نبايد مادارند نسلي تحول راحتي به يعني ميشود انگليس نخستوزير ساله
تحول.كنيم نگاه هم جمعيتياش رشد به برگرديم كمي كنيم نگاه احزاب در كار گردش و
برخي اتفاقا.ميبينيد شما و ميآيند بالاخرهكنيم نگاه هم سياسي نظر از را جمعيتياش
و سرعت به جمعيتيشان و نخبگان گردش اينكه جوامع ، از برخي ثبات معتقدند جامعهشناسان از
.است خوبي مثال هم انگليسهستند هم باثباتي جوامع جوامع ، اين ميشود ، انجام خوبي به
مختلف نسلهاي از كه نخبگان مناسب گردش همين لحاظ بهاست ثباتي با نسبتا كشور انگليس
دنيا جاي هر در اتفاق اين معتقدم من.ميگيرند را مسئوليت و ميآيند جوانان از
جايي.جمعيتي انقلاب گفتم كردم جعل كه عنواني منشود انقلاب شبه يك به منجر ميتوانست
آمده جمعيتي تحول مفهوم اين ديگر عناوين به.هست كتابها در مفاهيم اين و بودم نديده هم
.داد رخ ايران در جمعيتي انقلاب اين بالاخره.است جامعهشناسي در هم مهمي بحث.است
آن در كه بود جمعيتي انقلاب همين از ناشي خودش مقطع آن در اروپا انقلاب معتقدند خيليها
.بود جمعيتي انقلاب براساس داد رخ كه انقلابي قرن 19 آستانه در.بود مقطع
به منجر ميتوانست دنيا جاي هر در
اتفاق اين معتقدم من
كردم جعل اينباره در كه عنواني من شود انقلاب شبه يك
است جمعيتي انقلاب
جمعيت اين و كند دگرگون و جابهجا خود به خود را كشوري هر بنيانهاي ميتوانست اين
ساير بودن ثابت شرط به تقاضا و عرضه منحني كه اقتصادي شرايط مثل اگر ميآيد آرام آرام
.نميگذارد تاثير جمعيت در ديگري متغير هيچ اصلا بگوييم و بگيريم ثابت را آن ما شرايط
اين در متغيري هيچ بالاخره كنترل ، غيرقابل يا و كنترل قابل متغيرهاي كه بگيريم فرض
سياسي نظام يك ميتواند آمدنش و رشد و جمعيت همين خودبهخود ولي.نميگذارد تاثير جمعيت
و افتاده اتفاق ما كشور در اين.كند دگرگون را فرهنگي اجتماعي ، نظام يك كند ، دگرگون را
.نكرديم هم علمي كار نكرديم ، درك نديديم ، را اين ما
ميدهد؟ نشان را خودش تحول اين سالهايي چه از دقيقا *
داد نشان را فرهنگي نظام و سياسي نظام با غيرمالوف آثار جنگ از بعد درست تحول اين
را خودش آثار اين كه بود شكلي به جامعه فضاي يعنينميداد بروز منتهي بود هم قبلا
شروع جنگ از بعد مرور به ولي نميشد ديده شكلي به اولويتها يا و بدهد نشان نميتوانست
سياسي ، دستاندركاران براي خودبهخود تحول اين.داد نشان را آثارش و خودش تمايلات و كرد
در ميزند ، سياسي ساختار به تنه آرام آرام و ميآيد تحول اين وقتي ولي نيست مهمي تحول
يك و افتاده اتفاقي كه ببينيد ميشود باعث خودبهخود تنه اين لرزشهاي شايد شرايط اين
كنار را اين ميكنم فكر من.افتاد ما كشور در كه بود اتفاقي اين خبآمده پيش رخدادي
بعضي كه مدرنيزاسيون مسير اين.افتاد ما كشور در ديگري اتفاق اين بر علاوه.بگذاريم
در ميرويم ، داريم ما كه مسيري در كه است اتفاقي ديگري ، اسم هر يا توسعه مسير معتقدند
شما بالاخره.افتاده اتفاق اين فاصلههايي يك با خودبهخود هم ما مشابه كشورهاي همه
ميشد ، كه صحبتهايي كردن ، ارتباطي دنياي از سخن ديروز تا شايد ارتباطاتتان ، مسئله
...و جهاني دهكده يا و ميرود يكنواختي سمت به دارد الان كه جهاني جامعه بحث مثلا
نظرات اين به توطئهآميز و بدبينانه نگاه يك با شكلي يك به اينها تئوريسينهاي حتي ،
به كه نظرات سري يك عنوان به شايد اينجا ما را علمي ناب مباحث يعنيميكردند نگاه
به امروز بالاخره ولي.ميشود صادر دارد ميكرديم فكر ما مثل كشورهايي عليه توطئهاي
كه مباحثي اين كمي ديروز تا شايد و داده رخ ارتباطاتي انقلاب در ميبينيم داريم هم عينه
قدري به هم ارتباطاتي انقلاب اين سرعت است ممكن و داده رخ امروز ولي بود سخت ميشد مطرح
الان.ميافتد اتفاقي چه كنيم پيشبيني نميتوانيم هم ديگر يكسال حتي كه باشد زياد
نياز ماهوارهاي آنتنهاي ديگر تلويزيونها احتمالا تا 2006 داريم ما كه گزارشاتي
گيرندهها بالاخره بام پشت روي آنتنهاي بدون تلويزيون روي ابزاري يك با داشت نخواهند
شايد.ميگيرد صورت سرعت به بالاخره.بگيرند را ماهوارهها ميتوانند و ميشوند مجهز
را نامهاش تصوير بگذاري را كسي عكس اگر كه است دستگاهي ميگفتند ما به پيش سال چند
هم خيلي و پذيرفتيم راحت امروز بالاخره.بود ثقيل برايمان شايد بگيرد طرف آن ميتواند
تلقي سند عنوان به خانهها در را اينها از بعضي كشف هنوز هرچند.شده خندهدار برايمان
دانشجو هزار از 200 كه بوديم كشور دانشجويي بخش در.شده عادي و طبيعي خيلي ولي ميكنيم
تحصيلكرده خانواده يك خانواده چهار سه ، هر از ميكنم فكر فارغالتحصيلهايمان با كه
هم آنهارا به وابسته جمعيت كه است متغيري خودبهخود دانشجويي جمعيت داريم ، دانشگاهي
.ميشوند زياد كتابخانهها شدند ، زياد مختلف مربيان شدند ، زياد استادها.كرده تقويت
اينها آورده وجود به خودش براي هم را ديگر حوزههاي در تحول از چرخهاي اين خودبهخود
_ انساني علوم حوزه در خصوص به _ ميشوند روبهرو مفاهيمي با ما دانشگاههاي در معمولا
حوزه در يا و شوند مواجه جامعهشان وضعيت و واقعيت با ميخواهند را مفاهيم اين كه
دقيقا يا 45 ، سال 55 ميكنم فكر انقلاب ، از قبل سالهاي با ما نسبت دقيقا شهرنشيني
.است ما 34 روستايي جامعه و شهرنشيني 66.است شده به 66 است340 شده معكوس نسبت ما نسبت
بسيار جهات برخي از را شهري جامعه خصلتهاي.نيست قديم روستايي جامعه هم روستايي جامعه
مباحث و شهرنشيني خود.است زياد سرعت به روستا به شهر از انتقال و نقل يا و گرفته
جريان رشد خود اين بر علاوه تاثيرگذارند اينها همه كه است مفصلي بسيار مباحث شهرنشيني
تعبير من تعبيراست فرهنگي متوسط طبقه تعبير كه ديدم هم ديگري تعبير من كه روشنفكري
متوسط طبقه يا حالا.برخوردارند خصوصياتي يك از هم اينها.ميكند را روشنفكري جامعه
گسترش كردند ، رشد اينها.نيست گذشته با قياس قابل تعدادشان ما روشنفكري جامعه يا فرهنگي
كيفيت و محتوا نظر از چه اينها برويم ، هم سيما و صدا و مطبوعات بخش در حالاكردند پيدا
را اينها من.شود ريز مباحث وارد نميخواهم جدا من.نيست مقايسه قابل كميت نظر از چه و
را اسمش من كه افتاده حوزه اين در هم اتفاق يك بگويم ميخواهم كه دليل اين به فقط شمردم
اينها خود.افتاد اتفاق سرعت به بسيار تحولات هم ساختاري حوزه در و ساختاري حوزه گذاشتم
هم با دو هر ما كشور در.كنند دگرگون را سياسي نظام و جامعه يك قادرند تنهايي به هم
هم با بار اين بگذارند ، تاثير ميتوانند تنهايي به كه حادثهاي هر يعني.افتاده اتفاق
يكسري با جامعه در ما كه شدند اين باعث مجموعا اينها ميكنم فكر من.افتادند اتفاق
.باشيم روبهرو تغييرخواهي و غيرخواهي بالاخره نو افكار نو ، نگاه نو ، انتقادات نو ، گرايش
انديشههاي به نسبت ميآييم سريع ما را دگرانديشي.است مالوف انديشههاي از دگرانديشي
.دگرانديشي روشنفكري ، مثلداديم منفي بار الفاظ به متاسفانه ما ميكنيم ، مطرح ديني ناب
اخلاق ، نبوت ، معاد ، توحيد ، به نسبت دگرانديشي نكنيم فكر ما.ندارد منفي بار دگرانديش
در بالاخره دگرانديشي.نيست درست اين.است جامعه اخلاقي هنجارهاي و متعارف اخلاق
سياسي ساختار شده مالوف نگرشهاي با من سن در اينكه.باشد ميتواند مختلف حوزههاي
.نميانديشد اينطور
ساختاري و جمعيتي تحولات اين به برشمرديد كه رفتارهايي اين در دگرانديشي ميكنيد فكر *
نميشود؟ منتهي
حوزه در ما بگوييم و نبريم دين حوزه در را دگرانديشي اين سريع ما منتهي است ، ممكن
زندگي از تعريفش اصلا.كند زندگي ميخواهد ديگري نوع اصلا.داريم دگرانديشي توحيد
او.بدهد راي نميخواهد تبعي ديگر آن.است متفاوت سياسي فعاليت از تعريفش شده ، متفاوت
راياش ميخواهد امروز او ولي.ميداد راي تبعي من نسل.بدهد تعيينكننده راي ميخواهد
.باشد تاثيرگذار
بشناسيم؟ رسميت به را اين بايد ما ميكنيد فكر *
خيلي را خودش آثار اتفاقات اين و افتاده اتفاق دو جلو ، بياييم بايد آرام آرام ، ما
به سال 70 از كه داشتم شهري شورشهاي به راجع منتحقيقي.گذاشته جا به اينها از بيشتر
يعني داشتند ، هم به اينها زيادي شباهتهاي اينكه عجيب بود ، آن از قبل هم شايد طرف اين
در كه بودند ساله سه و بيست تا پانزده بين.بودند سال و همسن شده دستگير جمعيت اكثر
.بودهاند...و اراك زنجان ، شيراز ، مشهد ، در اتفاقات همه
بود؟ چه آنها مضامين *
وجه غالب دانشآموزي عمدتا.بودند شبيه هم به خيلي اجتماعي طبقه لحاظ از حتي اينها
و گمگشته چيز يكبودند ديگري چيز دنبال به يعني بود بهانه هم خواستههايش.بود اينها
هم شدند مشهد تخريب راهپيمايي در تعيينكننده و آمدند مشهد در كه آنهايي چيز ، هر يا
بين چيزي يك نداشتند ، هم نظام براندازي سياسي مسئله.نداشتند شهرداري مسئله هيچكدام
بوده همينطور تهران ، اسلامشهر اراك ، شيراز ، در شايد يا تغييرخواهي يك مثل.بود اينها
هم باز اما بوده ، استاني خواست و باشد شدهتر تعريف مقدار يك قضيه قزوين ، در شايد البته
كه آمده چيزي يك براي فقط و است بهانهاش ميديديم بود ، آمده مشاركتكننده براي آنكه
حوزه در اينها تمام كه آمده پيش خيلي اتفاقات اين چيست؟ چيز آن نميداند هم خودش
غفلت هم ما علمي دستگاه كرديم ، غفلت ما متاسفانه و بود تفسير قابل سياسي _ جامعهشناسي
.نميدهند راه مباحث اين به مرا كه ميگويد ديگري دستگاه يا و كرد
تهران در چهارم مجلس اول راي.داد معنادار راي كاملا چهارم مجلس انتخابات ميكنم فكر
كه نوري ناطق آقاي و آوردهاند لاريجاني اردشير محمدجواد و حسيني سيدعلياكبر آقاي را
را اين حتي من.رفت دوم دور به كه بود مشروعي روحاني و بود انقلاب از قبل رفته زندان
فرد يك نماد حسيني آقاي زمان آن.كردند نقد هم ايشان كه گفتم هم ناطق آقاي خود به وقتي
باز كه بود تكنوكرات يك نمونه لاريجاني آقاي و بود خانوادگي و غيرسياسي و آرام روحاني
اگر آنروز.بود معنادار راي راي ، آن من نظر به.بود كشور در غرب دنياي روي به جو كردن
كنار در جنگ نظر راي روز آن مجلس در چپ جناح كه بود دليل اين به نياورد راي چپ جناح
به چپ جناح رفتن هم روز آن حتي.بود معنادار آنها همه.ميكرد مطرح را آمريكا و صدام
.بود معنادار كنار
*پوپر و ماركس كارامل كرم
فقيه رضوي سعيد
محمد نوشته "ايستاده سر بر ليبراليسم" مقاله به پاسخي ظاهرا ميخوانيد كه يادداشتي
شوراي عضو يادداشت اين نويسنده.است شده منتشر مهر 1381 همشهري 11 در كه است قوچاني
نيز را جوابيه اين كه است (اسلامي ايران مشاركت جبهه به نزديك) نوروز روزنامه سردبيري
و اخبار":آمده آن آغاز در كه سايتي.است كرده منتشر "رويداد" اينترنتي سايت در
ايران مشاركت جبهه ديدگاههاي لزوما سايت اين در شده ارائه تحليلهاي و رويدادها
".نيست اسلامي
گاه كه تهوري و غرور.است مقدس نسبتا تهوري و غرور به آميخته معمولا جواني و نوجواني
گذار ، دورههاي در خصوص به كه همينروست از.كارها بزرگي ناشناختگي از است ناشي حدي تا
كوچك با و ميزنند داشتهها همه بر حراج چوب سودا از پر سري با جستوجوگر جوانان
اگر يا ميكنند صادر حكم بيمحاكمه همهكس و همهچيز درباره بزرگ چيزهاي بسياري انگاشتن
.شوند تبرئه خود تنها كه ميكنند قضاوت همگان درباره چنان ميزنند تكيه قضاوت كرسي به
تاريخي گردنه يك از عبور دارد جريان ما روزگار در كه اصلاحطلبي به موسوم اجتماعي جنبش
از نيروهايي اجتماعي پيچيده فرايند اين مسير در.بود اسلامي انقلاب وقوع همچنانكه است
شده آزاد نيروهاي اين از مهمي بخششدهاند آزاد ايراني دشوارياب و چندلايه جامعه بطن
بر گذشته سالهاي طي و دارند هم با غرور و شور كنار در را فضل و دانش كه هستند جواناني
گرفتار ميشوند يافت شماري ميان اين در و ماندني نگاشتهاند خطابههايي روزنامهها صفحه
ديده گاهاست مانده پنهان تشريفاتماب تشيخ يك لعاب زير در كه مزمني جواني در آمده
عيني تجربه حادثهاش پر روزهاي كوران در و نديدهاند چشم به را گذشته كه كساني ميشود
تاريخ ارابه حركت در كه ميكوبند كساني همه سر بر را تحقير تعليمي غرورآميز ندارند عملي
كه ما و كشيدهاند دوش به را جلو روبه حركت اين طاقتفرساي فشار و كرده بازي را چرخ نقش
و حجم دقيق بيشناسايي مواجهيم مستقبلين هلهله با و زده تكيه ارابه اين تارك بر امروز
كس هر براي و ميشويم مشغول واژگان عام قتل به ميبريم كار به كه سلطنتي واژههاي وزن
عمق در كه باشد بزنگاههايي در نبودنمان تقدير توجيهگر تا ميگشائيم اتهامي پرونده يك
هگل ، هابز ، لاك ، چون فيلسوفاني آموزههاي يا.ميكنيم آرزو را "بودن كاش" خويش ضمير
جذاب ژورناليسم ماله با و ميكنيم آميغ سياسي يادداشت يك كرمكارامل در را پوپر و ماركس
بودهاند نسل چندين تجربههاي بارگران باركش كه ميكشيم كساني چهره در جوانانه و
.هستيم خاطرهاي حتي يا تجربه چه حامل خود كشكول در ما بپرسيم خود از كنيم فرصت بيآنكه
هيچگاه كه بزرگتري برادر چهره بر و كرده صادر را اجتماعي جنبشهاي مرگ حكم نيز روزگاري
به كسي چون و ميكشيم بيمهري پنجه را بزرگترياش نه و داشتهايم قبول را برادرياش نه
فرماني ميخواند فرا گفتوگو يك عرصه به رويايي تكگويي از را ما موانست و الفت سابقه
فرا طنزش حصار در ماندن به و داشته حذر بر جدي سخن از را او و پوشانده خواهش لباس را
.ميناليم نوشتن منع از مينويسيم كه حالي در و ميخوانيم
زير مزمن جواني اين پوشيدگي آن از بدتر و بحران يك مزمن جواني اما است دوره يك جواني
دست.روحي عارضه و اخلاقي عارضه ميانه است چيزي كه است شيخوخت احساس از سنگين لايهاي
چشم از كه رسيدهايم مكشوفاتي به اينكه گمان و كتاب چند خواندن از استغنا احساس دادن
و رنگ و شكل حتي كه عصري در تحسينبرانگيز شايد شجاعتي با ميشود سبب است پوشيده ديگران
فهم و بپردازيم ديگران درباره اخلاقي قطعي احكام به نسبياند اشيا فيزيكي مختصات ديگر
رسالت تاريخ خداوندگار كه بپنداريم باژگونه انديشههايي و آرمانها از را همگان
چه بيفزايد احتياط و حزم چه ايام گذر.است كرده تفويض _ ولاغير _ ما به را استقامتش
متواضع و نرمخو حادثهها عظمت برابر در را آدمي كه دارد را حسن اين دستكم تدبير و عقل
.ميكند قانع خدا خوب خاك وجب يك به و كشيده زير به گيري"جهان" كهكشان را او و ميسازد
و فيلسوفان همه سترگ انديشه ميراثدار متهورانه كه ميكند جرات كسي كمتر شرايطي چنين در
جوانان كودكانه تندروي هم كه "روزنامهها تمام براي مرداني".باشد تاريخ سياستمداران
داناي مغرور چشم منظر از را امروز پيران سادهلوحانه و توجيهگرانه احتياط هم و ديروز
ما جامعه پرتكانه دگرگونيهاي و آشوب دوره فرزندان ميكنند نظاره كلاسيك قصههاي كل
.بس و همين شايد.است نداشته را خشونت همه آن تاب لطيفشان روح كه بودهاند
.است شده منتشر "روزنامهها تمام براي مرداني" نام با رويداد سايت در مقاله اين *
سال لايحه حساسترين
دهقان سعيد
شوراي مجلس در را خود تصويب مراحل روزها اين كه رئيسجمهوري اختيارات تبيين لايحه
.دارد قرار حقوقي و سياسي محافل و رسانهها توجهات كانون در همچنان ميگذراند ، اسلامي
ايجاد جهت در را مجريه قوه رئيس اختيارات افزايش وضوح به كه لايحه اين به مربوط مباحث
طي محافل در را متفاوت مسير دو ميكند ، دنبال اساسي قانون اجراي مسئوليت با منطقي تناسب
از عدول يا نقض زمينههاي تشريح ضمن دارند تلاش كه هستند مدافعاني سو ، يك در.است كرده
بازگو موجود نابسامانيهاي و مشكلات رفع در را لايحهاي چنين مثبت نتايج اساسي ، قانون
اصل هم لايحه ، اين تصويب صورت در معتقدند كه دارند وجود منتقديني ديگر ، سوي در و كنند
اين.ميشود تئوريزه ديكتاتوري هم و شد خواهد نقض قوا تفكيك اصل خصوص در اساسي قانون 57
همچنان شده ، نااميد كدخدامنشي طريق از مسائل حل از كه خاتمي سيدمحمد كه است حالي در
اتفاقا و نرسيده پايان به اصلاحطلبي مسير در حركت براي قانوني ظرفيتهاي كه است معتقد
.ميشود ارائه لازم زمان از ديرتر اخير لايحه
با مساوي را اخير لايحه تصويب شرايطي در كيهان روزنامه مديرمسئول شريعتمداري ، حسين
چنين حذف نظر ، مورد اختيارات خاستگاه اتفاقا كه ميكند اعلام ديكتاتوري شدن تئوريزه
لازم ، اختيارات با و خاطر طيب با بتواند كشور اجرايي مقام عاليترين تا است انديشهاي
ميكند ، حس خود دوش بر اساسي قانون اصل 113 براساس كه را اساسي قانون اجراي مسئوليت
و استبداد" كه استدلال اين با نيز حقوقدانان از بسياري.برساند پايان به كمال و تمام
قوانين كه ميكند ظهور وقتي معمولا و است قانونشكني محصول جامعهاي هر در خودكامگي
رد را آن و گرفته موضع ادعا اين مقابل در (9/7/81_ ايران) "شوند گذاشته پا زير
.كردهاند
اختيارات تبيين لايحه است ، معتقد كه مشاركت جبهه مركزي شوراي عضو تاجزاده ، مصطفي
به وارده ايراد به پاسخ در است ، شده تهيه ملت حقوق نقض از جلوگيري هدف با جمهوري رياست
براي مجلس اطلاع با را رئيسجمهوري عادي جرايم به رسيدگي حق كه اساسي قانون اصل 140
خود ، استدلالات تقويت براي و ميكند استناد ميداند ، محفوظ دادگستري عمومي دادگاههاي
حكم صورت در است ، كرده مقرر كه اصلي ميدهد ، قرار مستند نيز را اساسي قانون اصل 110
را وي ميتواند رهبري مقام خود ، قانوني وظايف از رئيسجمهوري تخلف به كشور عالي ديوان
درباره خود مقالات سلسله ادامه در "اسلامي جمهوري" روزنامه حال ، اين با.كند عزل
قانون روح نقض و قدرت تمركز از روشني مصداق" را لايحه اين همچنان رئيسجمهوري ، اختيارات
به قضاييه قوه كنترلكننده اختيارات از بخشي دادن":مينويسد و كرده اعلام "اساسي
وي ميل خلاف كه وي درباره تصميمي هر داد خواهد اجازه مجريه قوه رئيس به رئيسجمهور ،
".بازدارد وظايف انجام از را قضاييه قوه عملا و نمايد متوقف را باشد
اختيار در مصرع اين با را غزلش شاهبيت و ننشسته بيكار مدت اين طول در نيز دولت اگرچه
قبول را اساسي قانون رئيسجمهوري اختيارات لايحه مخالفان" كه داده قرار عمومي افكار
نوع در نيز روزنامهنگاران صنفي انجمن مديره هيات عضو رجايي ، عليرضا پيشبيني ".ندارند
كار ادامه خاتمي كه آنجا از":گفت ميكرد ، گفتوگو "ايسنا" با كه او.است توجه قابل خود
".است محتمل كاملا انصرافش دانسته ، لوايح تصويب به منوط عملا را خود
ماند آقاجري پرونده
اين حكم صدور تا هفته يك از كمتر آقاجري ، هاشم وكيل "نيكبخت صالح" گفته به كه حالي در
خود موكل بازداشت قرار تبديل پيگير هنوز دادگستري وكيل اين مانده ، باقي دانشگاه استاد
چندي است ، بوده "سبالنبي" اتهام كه آقاجري بازداشت اصلي دليل كه است حالي در اين.است
قرار تبديل بايد عليالقاعده و شده اعلام منتفي عظام ، مراجع از برخي نظر به بنا كه است
.ميگرفت صورت آساني به بازداشت
"پژوهش"توقيف
اخير نظرسنجيهاي از يكي كه ارشاد وزارت به وابسته عمومي افكار پژوهش ملي موسسه دفتر
سهشنبه 9/7/81 شب ساعت 22 قاضي ، دستور به بود ، كرده تهيه را آمريكا با رابطه به مربوط
عامل مدير ناصري ، عبداللهشد احضار دادگاه به موسسه اين رئيس گرانپايه بهروز و شد پلمب
به ايرنا خروجي روي بر خبر اين انتشار با ارتباط در مدعيالعموم شكايت پي در نيز ايرنا
قوه از نامهاي طي مجلس رئيسه هيات اقدام ، اين اقدام پي در.شد فراخوانده شعبه همين
برنامه سه مجلس درخواست به كه را پژوهشي موسسات و ايرنا مديران تعقيب" خواست قضاييه
مسجد احمد ".سازند متوقف كردهاند ، اجرا آمريكا و اروپا با ايران روابط درباره نظرسنجي
و است نشده انجام تحريفي نوع هيچ":ميكند تاكيد اما اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير جامعي ،
آن ".شود پلمب شيوه اين به بايد پژوهشي و دولتي موسسه يك چرا كه نميكنم درك دقيقا من
كه اين از نظر صرف كه است اين مينمايد ، مهم پرسش يك عنوان به موضوع اين در چه
صرفنظر يا و نه يا بدهد نشان را ايران مردم آمريكايي ضد موضع آمده عمل به نظرسنجيهاي
انجاده پژوهشي طرحهاي ديگري ، قوه هر يا قضاييه قوه براي پژوهش ملي موسسه كه اين از
صرف به خبرگزاري عامل مدير احضار حتي و مركز اين پلمب اساسا آيا نه ، يا باشد داده
باشد؟ داشته قضايي و حقوقي محمل رساني ، ميتواند اطلاع
قضايي عجيب اتفاق يك
قربانيان خانواده وكيل زرافشان ناصر دادگاه اينكه بر مبني شد منتشر خبري گذشته هفته
عمومي روابط كل مدير.است شده تشكيل مسلح نيروهاي قضايي سازمان در زنجيرهاي قتلهاي
مسلح نيروهاي قضايي سازمان در عمومي دادگاه اين تشكيل چه اگر تهران ، استان كل دادگستري
تشكيل محل به ايراد است ، معتقد و ندانسته پرونده به رسيدگي نحوه در دخالت الزاما را
تشكيل" كه اين است اهميت حائز چه آن اما نميشود ، محسوب دادرسي ايرادات جزو دادگاه
.ميشود محسوب عجيب خود نوبه به نيز "مسلح نيروهاي قضايي سازمان" محل در "عمومي دادگاه
هفته حقوقي مجادلات بررسي به سهشنبه هر پس اين از كه است ستوني نام حقوقي بازي *
.ميپردازد
انتقادي گفتوگوي ضرورت
گنابادي محمد
با ادامه در اگر گرفت صورت شهريور و 25 در 24 كه عربستان به كشورمان جمهور رئيس سفر
اسلامي همبستگي راستاي در مهمتري دستاوردهاي ميتوانست قطعا ميشد توام قاهره به سفر
خرداد سوم از بعد عربي جامعه همچنين و ما مردم كه است انتظاري حداقل اين و باشد داشته
حكومت عربي كشورهاي بر پارسها قرن چند براي.داشتند كشورمان جمهور رئيس از 76
ما دليل همين به و بودهاند حاكم ايران بر مسلمان اعراب نيز قرن چندين و داشتهاند
جنگ يافتن پايان با.داريم نژادي و فرهنگي زباني ، زمينههاي در ويژه به زيادي اشتراكات
بوده فصل و حل قابل سادگي به عربي كشورهاي با دوستانه روابط توسعه موانع ايران با عراق
خودسرانه اقدامات گذشته سالهاي طول در اعراب با ايراني جامعه كدورتهاي از يكي.هست و
همكاري شوراي و عرب اتحاديه اجلاسهاي تمام در كه است اماراتي كارگزاران از اندكي جمع
تجاهل و تحقير به و نمايند تحميل تشكيلات اين مصوبات بر را خود آراء توانستند فارس خليج
كه طوري به شوند ايراني جامعه خشم باعث و پرداخته ايرانيان ديني و ملي تاريخي ، ارزشهاي
تلاش دادن قرار بهانه با لوسآنجلسي تلويزيونهاي يا و مليگرا ظاهر به محافل از بعضي
از گانه سه جزاير بودن عربي واهي ادعاهاي و فارس خليج نام تغيير براي اعراب از گروه اين
متاسفانه و.بزنند دامن عربي ايراني نفرت به تا دادهاند قرار بهانهاي را آنها سوي
.است داشته همراه به جامعه در زيادي منفي اثرات كينهجو ، گروه اين و مغرض عده آن اقدام
ترغيب عدم و حمايت عدم ايران ، دولت از عربي توقعات مهمترين جمله از ديگر سوي از
كه شده ثابت همگان بر امروزه كه بوده عربي ، دولتهاي عليه مبارزه به شيعه اقليتهاي
دولت نابجاي توقعات دوم مورد.است نبوده خود همسايگان بيثباتي درصدد هيچگاه ايران
جهان مسائل به را خود غم و هم ايران انقلاب كه گذشته سال طول 20 در.است عربي امارات
در ويژه به و است داشته معطوف فلسطين مظلوم مسلمانان از دفاع و مسلمانان منافع و اسلام
كتاب حدود 20 و خبر و تحليل و مقاله يكصد از بيشتر امارات مطبوعات در گذشته سال طول 10
مطرح را تكراري و واهي ادعاهاي سهگانه جزاير مورد در هستند مكررات تكرار همگي كه
عربي عمومي افكار در جايگاهي هيچ ايراني ضد اقدامات اينگونه دانست بايد ولي كردهاند
همراهي اماراتيها ادعاهاي با تشريفاتي صورت به بيشتر نيز كشورها ساير مقامات و ندارد
مطالب اينكه به نظر و دليل همين به هستند واقف ادعاها آن بودن واهي حقيقت به و ميكنند
مطالب اينگونه اينكه دليل به و بوده علمي و تاريخي حقوقي ، ارزش فاقد آنها نوشتههاي و
مطبوعات هستند ، علمي وجهه فاقد و تحقيقاتي مطبوعاتي ، چارچوب و اصالت فاقد مذكور مطبوعات
پاسخگويي از اسلام جهان در تفرقه از جلوگيري براي و نبودند قائل آن براي اهميتي ايراني
به كه شارجه و ابوظبي حاكميت در افراد بعضي سكوت ، اين اگرچه ميكردند خودداري آن به
ايراني سياستهاي راستاي در اسلامي عربي منافع برخلاف و خود شخصي اغراض و مقاصد خاطر
سياست ايران حال هر به امااست نموده گستاختر را برميدارند قدم صدامي ستيزي
سياست و تحقير گونه هر كه نيست آن معني به اين البته ميكند دنبال همچنان را تنشزدايي
معاند كشورهاي با را انتقادي گفتوگوي بايد ما مطبوعات.گردد پذيرا را مداخلهجويانه
سهگانه جزاير مورد در اماراتيها نابجاي توقع به كه است لازم جهت اين در.كنند دنبال
در عرب 17/6/81 خارجه وزراي اجلاس مورد در شده منتشر خبر در آن مورد آخرين كه ايراني
جولاي جمعه 23 مقاله به و داشت بازتاب الاهرام جمله از عربي روزنامههاي در كه قاهره
تحت جولاي مورخ 20 شنبه مقاله و "المحتله جزرالعربيه" عنوان تحت الاهرام 4/5/81- 2002
مقاله و "الفارسي من بدلا العربي بالخليج تسميه علي ساعدت مصر ثوره" عنوان
خود دانشجويي وسع حد در آوريل 2002 15- شماره 1736 ahram. Org.eg/ikالاهراماقتصادي
خصوص در متحده امارات گروهي رسانههاي در شده نوشته مقاله صدها و كتب تمامي.گويم پاسخ
كه شده نگارش استخدامي نويسنده سه سوي از تنها گانه سه جزاير و فارس خليج بودن عربي
كمبود و حقوقي تاريخي ، اطلاعات ضعف دليل به و ندارند اماراتي تابعيت هيچكدام اتفاقا
از مطالب و بوده علمي و منطقي استدلالهاي فاقد آنها ، نويسندگان بينالمللي روابط تجارب
الاهرام مطالعات موسسه نويسندگان كه آنجا از اما.است شده نوشته قومي و نژادي تعصب روي
مهمترين و قديميترين قدمت سال با 130 اهرام روزنامه و هستند استدلال و منطق اهل
در جمله از و است نوشته ايران از دفاع در هم ارزشمندي مطالب بارها و است عربي روزنامه
يگانه و تاريخي اصيل ، از صراحتا المصر ، و الايرانيه تطويرالعلاقات كتاب در و اهرام 219
دورههاي و اسرائيل با جنگ سال طول 13 در مصر مطبوعات است ، شده دفاع فارس خليج نام بودن
را صهيونيستي تبليغاتي آنها ادعاهاي به پاسخ ضمن انتقادي ، گفتوگوي با همواره آن از بعد
عبارت.است بوده مصر مطبوعات توانايي نشانگر اين و نمودهاند خنثي مصر عليه
(عربي خليج در شده اشغال عربي گانه سه جزاير) "العربي الخليج في المحتله الجرزالعربيه"
در مكرر طور به و است شده تكرار الاهرام در متعددي مقالات در و تيرماه شماره كه
.ميرود كار به نيز ابوظبي ويژه به عربي رسانههاي
|