خدمات -عصردانش در زندگي
(باورها) آنها مبناي بر كه گزينشهايي و باورها مبناي بر را خود زندگاني انسانها:اشاره
كه شد روبهرو شرايطي با فردي آن هر اگر اما ميسازند ، ميدهند ، صورت متفاوت شرايط از
شود؟آيا روبهرو آن با بايد نداشتهچگونه را آن با متناسب فكري اندوخته و تجربه
باورهاي سيستم در ميتواند چگونه نمايد؟ عمل گذشته باورهاي اساس بر صرفا ميتواند
در تفكر چگونگي باب در بحث به فلسفه از بخشي امروزه بياورد؟ بوجود تغيير خود فردي
و ارتباطات انقلاب ياري به فلسفه.ميپردازد است ، درگير آن با فرد كه متفاوتي موقعيتهاي
نگرشي تا ميكوشد و ميكشد سرك انسان زندگي زواياي تمام به مدرن هستيشناسي در بحران
فلسفه چون اصطلاحاتي هماكنون رو اين از.بنمايد بيهدفي و سادهانگاري جايگزين را ژرف
.است نموده رخ معاصر فكري گفتمان در...و پوشاك فلسفه نوشيدن ، فلسفه خوردن ،
و رسانهاي ابر شاهراههاي عصر يعني معاصر جهان در زندگي چگونگي به دارد نگاهي زير مطلب
ميان به سخن تكبعدي و محبوس فرديتهاي از نميتوان ديگر كه عصري.(اينترنت)جهاني شبكه
.اجتماعي و فردي تعالي براي بيشمار امكانهاي ترسيم و مختلف ساحتهاي از گذار عصرآورد
انديشه و فرهنگ گروه:ميخوانيم هم با
داده رخ زندگي ابعاد در شگرفي تحولات و كرده احاطه را ما جديدي دنياي كه است اين واقعيت
عصر" از گذر.نيست پيدا سكون از نشاني و ميشود افزوده "تغيير" شتاب بر روز به روز.است
عصر" به (داشت محوري بنگاه جنبه و بود برخوردار توليد بر مبتني نظم از كه) "انبوه توليد
تغيير موجد (است اطلاعات و تكنولوژي آن پيشرو و خدمات پايه بر سيستمي كه) "خدمات دانش
به آن از ميتوان كه بزرگي تغيير چنان آن.است گرديده زندگي و شغلي ساختارهاي در بزرگي
.نمود ياد "پارادايمها جابهجايي"
نهادن كنار به ما جامعه و ما فرد فرد حيات تجديد انبوه ، توليد عصر يافتن پايان با
بزرگترين بگوييم اگر.دارد بستگي مهآلود اما نو حقايق از استقبال و كهنه پارادايمهاي
به سخني است ، زندگي آشناي ساختارهاي از شدن جدا يكم و بيست قرن در زندگي و كار چالش
ما خود دست در زندگي شغلي ، خطمشي انتخاب كه است خدمات -دانش عصر در.نگفتهايم گزاف
با را شما مقاله اين خواندن.است خودكاوي و خودشكوفايي شغلي خطمشي توسعه هدف و است
از كه ميكند گوشزد و كرده آشنا خدمات -دانش عصر در شغلي خطمشي توسعه پيچيدگيهاي
.برد بايد را بهره نهايت است عصر اين ويژگي كه هدايتگري -خود و خودشكوفايي فرصتهاي
اميد ، از سرشار و نويدبخش آيندهاي بشناسند را نو عصر دسترس در فرصتهاي كه آنهايي
.داشت خواهند پيشرو در نشاط و انرژي
نردبان مدت اين در و كاركرد "فورچون 500" شركتهاي از يكي در سال مدت 35 به الف آقاي
مديريت يعني پله ، بالاترين تا عادي برنامهنويس يك يعني پله ، پايينترين از را ترقي
آنكه از پيش سال هفت درست و كرده بازخريد را خود گرفت تصميم تازگي همين اما پيمود ، ارشد
عملكرد رغم به ويكند خداحافظي بود كرده كار برايش عمر يك كه شركتي با شود ، بازنشسته
انتخاب را گزينهاي چنين بازنشستگي جاي به كه داد ترجيح سالها ، اين طي در خود چشمگير
به دست زودي به جهاني ، رقابتي بسيار محيط به توجه با شركت اين كه ميدانست زيرا ;كند
اين از جدايي از پس سال يك اكنون او.گرفت خواهد قرار مالي مضيقه در و زده مجدد مهندسي
شركتي هيچ ديگر پس اين از.است كرده طراحي نو از كاملا را خود شغلي مسير و زندگي شركت ،
.است خويش رئيس خود ديگر عبارت به و نميكند تكليف تعيين او براي
در كارياش شيفتهاي از يكي در وي "شغلي مكاشفه" كه بود كارآزموده پرستاري نيز ب خانم
:ميخوانيم او خود زبان از را داستان.داد روي غروب هنگام در و بيمارستان
كار.كرد خطور ذهنم به فكري ناگهان كه بودم كار به مشغول بيمارستان داروخانه در روز آن"
احساس شدم حرفه اين وارد كه زماني.بود شده معمولي نسخهپيچ يك از بيشتر كمي آنجا در من
ايجاد تحولي واقعا آنجا در اينكه و قايلند ارزش بسيار من مهارتهاي براي كه كردم
تغيير را آنها همه بيمارستاني خدماترساني نوين شيوههاي و پزشكي تكنولوژي اما كردهام ،
".بود داده
.نمود سردرگم و پريشان سال چهار را او تغيير ، شوك اين
سراغ كمك درخواست براي.ميروم سو كدام به نميدانستم اصلا و داشتم سن سال موقع 36 آن"
".كنم پيدا خود زندگي براي جديدي مسير بودم ناچار.رفتم مشاور
زياد ، ارزيابيهاي از پس و ميآمد جالب وي نظر به كارشان كه افرادي با صحبت از پس او
.كرد كشف خود در "درماني ماساژ" حرفه به فراواني اشتياق
قرن سنتي مشاغل براي را خود آنها كه اين نخست:داشتند مهم و مشترك ويژگي دو نفر دو اين
راه ، ميانه در اينكه دوم.بودند پيموده فعالانه را مسير اين و بودند كرده آماده بيستم
دگرگون اساسا را آنها كاري موقعيتهاي تغيير ، .بودند گرفته قرار جديد شرايط تاثير تحت
.بود ساخته
سرعت به نو شرايط اثر تحت جاافتاده ساختار يك آن در كه را بزرگي تغيير هر آيندهپژوهان
.مينامند "پارادايم جابهجايي" ميشود ، تبديل ديگري ساختار به و شده متحول ريشه از و
توليد عصر" از را جامعه بود ، دربرگرفته را ما گذشته دهه دو طي در كه ساختاري تغييرات
-دانش عصر" به (داشت محوري بنگاه جنبه و بوده برخوردار توليد بر مبتني نظم از كه) "انبوه
دو اين.داد سوق است ، اطلاعات و تكنولوژي آن پيشروان و خدمات پايه بر نظامي كه ،"خدمات
موفق زندگي به كاملا بودند ، نشده مواجه تغييراتي چنين ناگوار حقايق با كه زماني تا نفر
و امن آينده آنها نظر به كه چرا ;نميانديشيدند آينده به چندان و بودند مشغول خود
.ميرفت پيش روال طبق بر چيز همه و بود پيشبينيپذير
دوباره زندگي و مرگ
در تكاندهنده بيماريهاي مانندكشف درست ما حرفهاي زندگي در شغلي غيرمنتظره تغييرات
واكنشهاي نخستين.ميكنند بيدار را ما كه هستند خطري زنگهاي آنها دوي هر.ماست وجود
شدن اندوهگين و عصبانيت آن ، انكار تغيير ، برابر در مقاومت مواردي چنين در پيشبينيپذير
و گذرانده سر از را احساسي و هيجاني مراحل اين كه بيماراني فزاينده ، شواهد طبق اما.است
خود زندگي گذار آخرين سمت به فراوان شعف با اغلب دلبركندهاند ، خود گذشته از موفقيت با
باعث شغل دادن دست از يا خاص زندگي سبك يك رفتن ميان از مشابها.برداشتهاند گام
مرگ رسيدن فرا علائم اگرچه.شويم پذيرا را اجتنابناپذير تغيير و شده بيدار كه ميشود
بيدار را شغليما مرگ ولي است ، جهاني اين از ما پايان نقطه به شدن نزديك نشانه فيزيكي
كه بيشماري افراد.ميدهد قرار ما اختيار در مجدد حيات امكان يعني جديدي فرصت و ساخته
در شغلشان دادن دست از كه ميدارند اذعان گذاشتهاند ، سر پشت را شغلي بزرگ طوفانهاي
بهتر و جديد حرفهاي به كرده مجبور را آنها كه چرا است ، بوده "لفافه در بركتي" واقع
.بيابند را آن و بينديشند
يك نيستي و مرگ زمان ديگر عبارت به.مواجهيم فردي پايان يك از فراتر چيزي با ما امروزه
و ما فرد فرد حيات تجديد.رسيدهايم انبوه توليد عصر پايان به مااست رسيده فرا عصر
مهآلود اما نو حقايق از استقبال و كهنه پارادايمهاي نهادن كنار به كل ، در ما جامعه
از شدن جدا يكم و بيست قرن در زندگي و كار چالش بزرگترين بگوييم اگر.دارد بستگي
.نگفتهايم گزاف به سخني است ، زندگي آشناي ساختارهاي
گذارها و شغلي خطمشي توسعه
مفهوم دو داشت قصد كه شغلي مشاور يك بار نخستين را زندگي شغلي ، برنامهريزي عبارت
عمل استقلال كه رسيده آن زمان كه اين نخستبرد كار به نمايد ، معرفي را بديع نسبتا
اساس بر را شغلي خطمشي ميتوانيم كه اين دوم.باشيم داشته خود آينده تعيين براي بيشتري
.دهيم توسعه را آن و كرده طراحي خود فرد به منحصر شخصيت و استعدادها علايق ،
چگونگي و مكان زمان ، ماهيت زندگي -شغلي برنامهريزي در موجود تحول عمدهترين شايد
اقدامي اصولا حرفهاي خطمشي توسعه انبوه ، توليد دوران در.ماست مختص آيندههاي انتخاب
خرد زمان آن در(ببينيد را شكل 1)داشت بستگي پيشامدها بروز به كاملا و محور حادثه
انتخاب مناسب موقع ميگيريم ، ديپلم كه زماني تقريبا كه بود شده بنا پايه اين بر متعارف
.است آن به پايبندي و شغل
با يا يقهسفيد مدير يك قالب در نهايتا ميرفتيد ، دانشگاه به انبوه توليد عصر در اگر
به را شما شركتي كه اين از پس و ميشديد فارغالتحصيل فني كارشناس يك توانمنديهاي
دست از را خود موضوعيت شغلي ، خطمشي درباره تصميمگيري اساسا درميآورد ، خويش استخدام
مسير سمت به را آنها و گمارده كار به را "خود" كاركنان كه بودند سازمانها اين.ميداد
بالا حركت ، سمت تنها كه ميدانستيد و آنجامانده در نيز شما.ميكردند هدايت مدنظرشان
.است شركت آن در ترقي نردبان از رفتن
خطمشي ناچار به و شده اخراج كار از ضعيفشان عملكرد دليل به اوقات گاهي كاركنان البته
را "ضعيف عملكرد" منشا ديگر امروزه.ميدهند قرار مجدد ارزيابي مورد را خود حرفهاي
تناسب عدم يا انگيزه نبود در بيشتر را آن دليل بلكه نميدانند ، شخصيتي يا ذاتي كمبود
فرد به شغلي خطمشي اثربخشتر توسعه براي اگرميكنند جستجو كار نوع و شايستگيها بين
.نمود خواهيم جلوگيري وي منزلت و اعتبار به زياد آسيبهاي آمدن وارد از برسانيم ، ياري
آنها بقاي كه واقفند نكته اين به نوظهور همسازمانهاي و كهنهكار سازمانهاي هم اكنون
امري چنين تحقق با.است كاركنانشان عملكرد سطح بالاترين حصول گرو در يكم و بيست قرن در
استعدادها بين و افتاده راه به سازمانها در ماشيني همچون انساني منابع توسعه جنبشهاي
.ميكند ايجاد تناسب آنها وظايف و كاركنان فردي سرمايههاي و
را كاركنان تركيب و كرده حذف را خود غيربهرهور كاركردهاي دائما سازمانها رو اين از
به اين متاسفانه.ميدهند قرار خدمت ضمن آموزش و مجدد ارزيابي مورد را آنها داده ، تغيير
نو سوهاي و سمت با مهارتهايشان و انگيزهها كه بود خواهد نيز كساني كار از تعليق معني
را كاركنانشان از نفر ميليونها فورچون 500 ، شركتهاي گذشته دهه دو طي در.ندارد تطابق
كاركنان از بيشماري گروه.درآوردهاند تعليق حالت به كاركردهايشان مجدد مهندسي دليل به
خطمشي مجدد ارزيابي به ناچار خود ، اشتغال مياني سالهاي در توانمند ، و بهرهور بسيار
.ميرود شمار به نو حقيقتي بلكه موقتي ، و نامتعارف پديده يك نه روندي چنين.شدهاند شغلي
دارد ادامه
بوچارد ديويد:نويسنده
صادقپور علياصغر -وحيديمطلق وحيد:از ترجمه
|