باشد سفير شايد كه وزيري
نيست تحول آماده راست جناح
نقشهها همه براي نامي
گذرا حزب
باشد سفير شايد كه وزيري
است تهران در امروز استراو
علت اين به "بعيد" قيد آوردن نيست بعيد استراو طريق از ايران به آمريكا پيام انتقال
شده خدشهدار روابط به بخشيدن بهبود درصدد تهران به خود امروز سفر در استراو كه است
هست نيز ايران با كشورش
محمودي فرشاد
در بار سومين براي كشور اين خارجه امور وزير انگلستان ، جديد سفير پذيرش از پس هفته دو
خارجه وزارت مهرماه روزهاي نخستين در.ميكند سفر ايران به اسلامي ، جمهوري تاريخ طول
با.است داده قرار تاييد مورد را بريتانيا سفير كشمكش مدتها از پس كه كرد اعلام ايران
ديويد صلاحيت رد از پس و ماه 80 بهمن از كه لندن و تهران بين مشكلات سفير اين معرفي
ردوي.رفت بهبودي به رو بود شده تشديد ايران سوي از- بريتانيا پيشنهادي سفير- ردوي ،
به تهران در براون نيكلاس ماموريت پايان از پس است افغانستان در بريتانيا سفير اينك كه
به كاردار از لندن و تهران روابط سطح براون سفارت زمان در.شد معرفي خارجه وزارت
بريتانيا سفير دالتون ريچارد اينك روي هر به.رسيد گذشته سال طي 23 خود سطح عاليترين
.ميزند حرف سليس را فارسي زبان و بوده مشغول كار اين به ليبي در سالها كه است تهران در
موفقيت به نسبت مصاحبهاي در تهران در انگليس سفارت دوم دبير استاك گرين اين از پيش
كه هرچند.بود كرده اميدواري اظهار بريتانيا و ايران خارجه امور وزراي رايزنيهاي
احساس ردوي پيشنهاد رد از استراو كه بود كرده اعلام كشور اين دولتي خبرگزاري بيبيسي
مسير به و بگذارند سر پشت را حادثه اين كه داشتند سعي آشكارا طرف دو اما ميكرد اهانت
كشور اين نخستوزير بلر توني كه بود چنين شايد.بازگردند دوجانبه روابط بهبود براي قبلي
جاي شرارت محور در را ايران صريح شكل به هرگز ميشود محسوب آمريكا يك شماره متحد كه
اشتباه را ايران با صدام جنگ از غرب حمايت عراق و ايران جنگ آغاز سالروز در و نداد
حامي را لندن خصوص به و اروپا نميتوان كه معتقدند كارشناسان از برخي البته.خواند
بعضا و است آمريكا اول متحد كشور اين روي هر به كه چرا كرد تصور ايران هميشگي
و آمريكا ميان متوازنكننده نقش گاه و ميكند اتخاذ اروپا اتحاديه از جدا تصميمهايي
.ميگيرد عهده به را اروپا
همين در گذشته سال كه سفري.است ايران به سفر آستانه در انگلستان خارجه امور وزير اينك
داشتند اعتقاد كارشناسان از بسياري سفر اين هنگامه در.شد تكرار بار دومين براي روزها
پيام حامل استراو افغانستان به آمريكا احتمالي حمله و سپتامبر يازدهم حادثه از پس كه
كه هنگامي.نيازمند جنگ اين در تهران همراهي به نوعي به و است تهران براي سفيد كاخ
كرد اعلام ايران خارجه وزارت ميكرد ترك لندن مقصد به را تهران بار دومين براي استراو
.كنند استفاده ايران هوايي حريم از ميتوانند اضطرار صورت در آمريكايي هواپيماهاي كه
فرود براي ايران خاك از آمريكا ارتش آسيبديده هواپيماي يك دستكم و افتاد كه اتفاقي
سپتامبر يازدهم حادثه از پس يكسال اينك.يافت نجات سربازان جان و كرد استفاده اضطراري
بررسي را صدام سرنگوني براي عراق به حمله سفيد كاخ كه است ماه از 8 بيش كه حالي در و
شرقي همسايه جاي به كه تفاوت اين با است تكرار حال در گذشته يكسال تاريخ انگار ميكند
سابقه جمهورش رييس كهنام دارد قرار نظامي حمله آستانه در غربي هممرز بار اين ايران
موافقان و مخالفان تهران در صدام سرنگوني.آورد مي ياد به نيز را طولاني خونريز جنگ يك
اما.مخالفند نظامي حمله با خارجه وزير و رئيسجمهور چنانكه دارد حكومت و دولت در زيادي
را قدرتي هر آمدن كار روي همشهري با گفتوگو در رئيسجمهور حقوقي معاون ابطحي محمدعلي
نوعي به را اصلي موضع است پيدا ظواهر از كه آنچنان.ميداند صدام از بهتر بغداد در
از ديدار سرگرم كه ايران دفاع وزير شمخاني.كردند عنوان شمخاني علي و ايران دفاع وزارت
ايران فضاي وارد اشتباه به عراق با جنگ در آمريكا هواپيماهاي اگر كه كرد اعلام بود كويت
بود كرده مصاحبه كويت العام الراي روزنامه با كه شمخاني.شد نخواهند تلقي دشمن شوند
نداشته كشور منافع براي ضرري اينكه شرط به را غيرعمدي تجاوز هر اسلامي جمهوري كه گفته
از چنانكه.كرد خواهد تلقي غيرخصمانه شود ، يافت آن بودن اشتباه بر روشني دلايل و باشد
متحده ايالات نظامي حمله قبال در ايران مواضع دفاع وزير مصاحبه اين پيداست ، نيز شواهد
.دادهاند نشان واكنش وزير سخنان اين به محافظهكار روزنامههاياست شده نرمتر عراق به
وزارت سخنگوي آصفي حميدرضا گذشته هفتههاي در را عراق بحران قبال در تازه موضع اين
سعي ايران كه بود گفته آصفي.بود كرده صورتبندي "فعال بيطرفي" عنوان تحت ايران خارجه
طرف هيچ از ايران بگيرد صورت جنگي اگر ولي كند جلوگيري منطقه در جنگ وقوع از تا ميكند
هواپيماهاي به ايران اگر كه است معني اين به بيطرفي ديپلماتيك عرف در.نميكند حمايت
چنين بايد نيز عراق به ميدهد را ايران هوايي حريم از استفاده اجازه آمريكا نظامي
عراق ، خارجه وزير صبري ناجي اخير ديدار در كه برميآيد چنين شواهد از اما بدهد را امكاني
محافل.دارد زيادي معاني خود اين كه است نداده بغداد به همكاري قول هيچگونه ايران
قصد كه دهد اطمينان ايران به آمريكا اگر شايد منطقه بحراني وضعيت در كه ميگويند سياسي
آن در كرد ، خواهد تضمين را منطقه در ايران منافع و ندارد اسلامي جمهوري به نسبت سويي
همين از.دهند نشان همراهي صدامحسين سقوط با پيش از بيش كه است ممكن ايران مقامات صورت
به آمريكا نظامي حمله زمانبندي در زيادي اهميت تهران به استراو جك امروز سفر كه است رو
بنگاه به زمينه همين در لندن دانشگاه بينالملل روابط استاد هاليدي پروفسور.دارد عراق
گفتوگوهاي صدر در زمينه اين در ايران نقش و عراق بحران كه گفته بيبيسي خبرپراكني
از بسياري كه است حال همين دردارد قرار ايران مقامات با بريتانيا خارجه وزير
خصوص در ايران از آمريكا درخواستهاي استراو كه ميشود معطوف سو اين به گمانهزنيها
عضو كولايي الهه.ميآورد ايران مقامهاي براي را عراق بحران قبال در كشور اين نقش
است گفته رويداد اينترنتي سايت به زمينه همين در اسلامي شوراي مجلس خارجي سياست كميسيون
علت اين به "بعيد" قيد آوردن.نيست بعيد استراو طريق از ايران به آمريكا پيام انتقال كه
شده خدشهدار روابط به بخشيدن بهبود درصدد تهران به خود امروز سفر در استراو كه است
نوعي به اروپا اتحاديه اعضاي از يكي عنوان به سو ديگر از و هست نيز ايران با كشورش
تحليل اين گواه.كرد خواهد تفسير ايران با روابط گسترش براي را اتحاديه پيششرطهاي
ايران در بشر حقوق بهبود روند شدن كند به نسبت كه است انگلستان خارجه وزارت اخير بيانيه
.است داده هشدار
وضعيت بهبود روند كه كرده اعلام خود بشر حقوق سالانه گزارش در انگلستان خارجه وزارت
توقيف گزارش اين دراست شده كند خاتمي انتخاب نخست سالهاي به نسبت ايران در بشر حقوق
بندهاي از يكي در و شده اشاره زندان احكام صدور به و گرفته قرار توجه مورد روزنامهها
كه افتاد زندان به عملا اسلامي شوراي مجلس نمايندگان از يكي لقمانيان حسين كه آمده آن
.شد آزاد مجلس رئيس دخالت با نهايتا
به آن از و قرارگرفته بحث موضوع ايران با انتقادي گفتوگوي ديگر بار گزارش اين در
ميشود تصور كه است رو همين از.است شده ياد اصلاحات ادامه جهت تشويق براي ابزاري عنوان
در مهمي موضوع كه هرچند نيست عراق مسئله و منطقه ملتهب شرايط دليل به تنها استراو سفر
به تنها را فرصت اين كه دارد تمايل هم ايران شايد.بود خواهد تهران در طرف دو مذاكرات
متحد به ديگر بار را منطقه در خود قدرت و اعتبار و نكند محدود خود شرقي مرزهاي مسئله حل
موضوع اينآمده سر به انتقادي گفتوگوهاي زمان كه بگويد و كند يادآوري آمريكاييها
ماجراي در خود خارجي ديپلماسي نتيجه ايراني مقامهاي كه كرده پيدا بيشتري اهميت زماني
به نظامي حمله مخالف آغاز در كه ايران مردد ديپلماسيدارند رو پيش را افغانستان جنگ
همكاري نوعي به و شد ملايمتر بسيار تهران به استراو دوم سفر از بعد بود افغانستان
ايران براي دستاوردي تنها نه همه اين اما.آورد روي نيز طالبان سرنگوني در غيرمستقيم
شايد.خواند نيز شرارت محور از بخشي عنوان به را ايران آمريكا رئيسجمهور بلكه نداشت
اميد و دارند خود همراه را ناموفق ديپلماسي اين تجربه اينك ملي باغ ساختمان ديپلماتهاي
كه هماينك شايد.ببرند بهره استراو اخير ديدار در ايران ملي منافع جهت در آن از كه است
رسيده پايان به تهران در استراو و خرازي مذاكرات اول دور ميخوانيد را نوشتار اين شما
آمريكا طولاني بررسي و دودلي بر پاياني نقطه يقين به قريب احتمال به كه مذاكراتي.باشد
از قبل تا شود چنين اگر.بود افغانستان جنگ ماجراي در كه همچنان.باشد عراق به حمله جهت
.كرد نظاره منطقه تحولات در را مذاكرات اين نتيجه بايد ميلادي نو سال شروع
نيست تحول آماده راست جناح
2_ ربيعي علي با گفتوگو
شد؟ متوقف تحول اين چرا بود ، تحول حال در راست جناح چهارم ، مجلس انتخابات در
كه ميكردند احساس موقع آن را گرايش يك.نداشت معنا راست و چپ بحث مردم براي من نظر به
برعليه صدام كنار جنگ لزوم صورتي در و بود محدود و بود بسته گرايش اين از احساسمان
حل و خانواده در آرامش براي نمادهايي و آباداني و عمران توسعه ، ديگر گرايش.بود آمريكا
يك داراي فرد.داشت علامت من نظر به هم روز آن.آوردند راي كه بود بينالمللي مسائل
كنار بود آمده آرام آرام كه كتابهايي ميشد رد دانشگاه كنار از كه تيزبين نگاه
چاپ تجديد كه رمانهاييميداد نشان داشت را تحولاتش اينها همه خياباني ، كنار كتابهاي
ميآمد ، بيرون كه اشعاري ميآمد ، بيرون بالا قيمت به خانهها از كه كتابهايي ميشد ،
تاخير هواپيما مسافرت ، بروم كه بودم ايستاده فرودگاه در روزي.بود تغيير نماد اينها همه
خيلي برايم شد خريداري كه كتابهاييايستادم فرودگاه فرهنگي كالاي فروش دكه كنار داشت ،
آيين كتاب يك شد ، خريداري كه بود آشپزي كتاب دو.است سال 74 مال اتفاق اين.بود جالب
سياسي و ديني حوزه كتابهاي از يكي و شد خريداري كودك كتاب دو يكي شد ، خريداري دوستيابي
.بود رويت قابل خيلي اتفاقات ايننشد خريداري كتابها اين از هيچكدام نظام به چسبيده
كساني.كنم نقض را مسئله اين ميخواهم كه است دليل اين به دارم اصرار اينها روي من اگر
امروز مسئله ميكنم فكر من و آمده پديد اتفاقات اين خرداد دوم از بعد ميكنند تصور كه
جامعه در اين كه ميكرديم اثبات بايد سختي به ما پيش سال سه دو شايد.نباشد اين شايد ما
دادن سوق و زدن انگ يك با را دگرانديشي اين ميخواست دلشان خيليهااست افتاده اتفاق
آن سياسي مسئله يك به و كنند راحت را خيالشان زود خيلي ديني ناب و اخلاقي حوزه در آن
تصور اين از رگههايي هم باز حتي يا.كنند حل و تبديل كشور مرزهاي از خارج كشور ، طرف
ششم مجلس انتخابات چه و خرداد دوم انتخابات چه كه ميكنند فكر خيليها هنوز ميبينيم ،
دارد وجود بعضا متاسفانه هم كشور بالاي رده نخبگان در تصور اين بوده ، تبليغات نتيجه
تغييرات بيان ما اصلي مسئله ميكنم فكر من و شده تغييراتي يك كه پذيرفتند همه كل در ولي
.بشناسيم را تغيير اين ماهيت چيست؟ تغيير اين كه است اين اصلي مسئلهنيست افتاده اتفاق
آن من ميدانندولي سياه تغيير را اين بعضي كه آمد وجود به باره يك به تغيير اين آيا
ارزشهاي با كه نيست معلوم ولي نيست مالوف و مانوس ما ارزشهاي با ميدانم طبيعي را
ميدهد نشان من خود تحقيقاتي دريافتهاي.نيست اينطور قطعا.باشد متضاد ما ديني اصلي
.بالاست بسيار ميگيريد اندازه ميرويد را دينخواهي وقتي شما يعني.نيست اينطور كه
رخدادهاي اين با متاسفانه ميبينيد ميگيريد اندازه را سياست حوزه در دين عملكرد وقتي
در.ميدهد نشان افت كامل طور ميكنندبه تفسير و تعبير و ميافتد اتفاق كه بهخصوصي
كه رفتارهايي به تفسير وقتي ولي بالاست بسيار دينخواهي مسئله ميبينيد دانشگاه خود
در داده رخ تغييرات كه دارم اعتقاد منميكند پيدا افت ميبينيد ميشود ، ميكند ، بروز
غلط علتهاي.نكنيم فهم خوب را اين ما كه اينجاست از نگراني نيست اصلا حوزهها اين
تغيير اين براي تراشيدن غلط علتهاي كرده نگران را ما الان كه چيزي آن.بتراشيم برايش
درخت همين نشستم درخت اين پيش من اينكه افتاده ، امروز كه اتفاقي ميكنند تصور بعضي.است
شاخه اين كه داشته نگه دستي يك را اين است كج اين اگر ميگويند بزنم مثال برايتان را
صورتي در.برميگردد خودش راستي به اين كنيم قطعش يا و كند ول دست اين اگر است كج امروز
اين تصورشان.بيايد كج شاخه اين كه بوده شكل اين به درخت اين طبيعت شاخه ، اين هويت كه
ميرسد آزادي نهضت به ميشود شروع آمريكا از و داشته نگه شكل اين به را اين كسي كه است
را محدودهاي چه نميدانم من كه ميآيد جلو آنقدر...و مشاركت و انقلاب مجاهدين و
روشنفكري جامعه از بخشي اين است ممكن داريم تعبيري و تفسير چنين ما بالاخره.ميپوشاند
تغييرات ، اين.برميگردد خودش حال به اين بروند كنار اينها اگر كنيد تصور.بپوشاند را ما
نسل اين گوش به كه هم چيزي هيچ اگر كنيد فكر كه بوده تغييراتي بوده ، طبيعي تغييرات
كه هستيم مشكل دچار اينجا در الان ما.است بوده تغيير نسل اين خاصيت اصلا نميرسيد
اين با ميخواهيم ما كه هست راهحلي آياكنيم بايد كار چه الان اينكه و كنيم بحث بايد
در آيا.مانديم خيلي بحث اين در چون بگذرم بحث اين از و بزنم مثالي يك:كنيم برخورد
بدون دولتهايي كه كنيم تصور ميتوانيم ما امروز ، ارتباطات دنياي در ما ، فرداي جامعه
در ديگر اصلا.بگيرند شكل مردم راي بدون سياسي ، ساختارهاي و بيايند كار سر مردم راي
.نيست امكانپذير اصلا من نظر به است؟ امكانپذير اين امروز ايران در و امروز دنياي
كه ميكنيم اصرار مردم؟ راي نوع به ميكنيم اصرار باز كرديم فهم را اين امروز ما آيا
متناقض اين با ساختار اين كه كنيم توصيه را ساختاري يك بايد است؟ نوعي چه از راي اين
و شرايط اين با نتوانيم ما اگر بالاخره.دهد نشان را خودش بايد حلها راه اين كه باشد؟
اين تلقيام من كه ميدهد رخ ما داخلي محيط در دارد كه سريعي اتفاقات و محيطي تحولات
توطئهآميز تاثير دادند ، اينها به كه مهمي تسهيلات است ، بينالملل محيط از متاثر نيست
شكلگيري حال در ما عليه خارجي اتفاق هيچ كه بگويم مطلق نميخواهم هم خيلي من.نيست
ما براي كه آنچه.بفهميم را آن تاثير حد بايد ما منتهي.است خاصي خيلي حرف اين.نيست
است مرتبط اندازه اين به چقدر است داخل در كه تغييري اين.است تغيير اين اندازه است مهم
خود ، اگر.شود فهم بايد كه اينهاست است ، رفتار كدام براساس است ، متاثر اين از چقدر و
در و ميسنجيم چارچوب اين در را چيز همه و ميدهيم توسعه ميكنيم ، باز را اين تفهيم
اينكه جز نداريم اين جز چارهاي كه ميرويم سمتي به ميرسيم ، تناقض به راههايمان
اگر منمانديم ديگري سمت در ما و برده ديگري سمت به را چيز همه محيطي شرايط ميبينيم
من برود ، جا همه اينكه نه ميرود سمتي به دارد امروز جامعه اينكه از كردم تعبيري
كوچك كوهان سمت به بزرگ كوهان كنيم تصور كوهان دو شكل به را جامعه اگر است اين اعتقادم
كوهان آن در افزايش يعني ميكند ريزش دارد كه است كاهنده كوهان ديگر ، كوهان و ميرود
بنياديمان ارزشهاي ميتوانيم ميكنم فكر مننيست ما قديمي ارزشهاي با ملموس و معروف
.كنيم حفظ را
را تحولات چون نتيجه در و نميكنند درك را تحولات اين كه داشتيد انتقاد كساني به شما &
.شوند تحولات مقهور است ممكن ندارند تحولات اين از درستي تعريف و ارزيابي و نميكنند درك
خيلي خرداد دوم حادثه از بعد.بيفتد اتفاق است ممكن هم ديگري بخش يك در شدن مقهور اما
را خودشان كردند سعي و پذيرفتند را تحولات اين كلمه اعم معناي به اصلاحطلب نيروهاي از
شما كه جمعيتي انقلاب اين جذب در جوان ، نيروهاي جذب در بدهند نشان تحولات اين با همسو
يعني.شوند اجتماعي تحول اين مقهور زودي به اينها كه نميكنند فكر آيا.ميفرماييد
ميرسد نظر به.بدهند انجام فرموديد صحبتتان در شما كه انطباقي و هدايت آن نتوانند
.ميپذيرند هدايت كنند هدايت را اجتماعي جريان اين بخواهند اينكه از بيشتر آنان
فهم الان واقعا اگر ما ميكنم تصور من اينكه يكيكنم بحث قسمت دو در بدهيد اجازه
مسئله از فارغ بايد من نظر به برسد پايداري و پويايي به ميخواهد نظام امروز اگر كرديم
.است افتاده اتفاقي چه كه بپذيرند را فهم اين بايد نظام سران تمام خطي ،
است؟ ممكن چيزي چنين آيا &
اجبار به نيست اين جز به راهي چون ميكنم فكر ولي ميبينم دشوار كمي فعلي فرآيند در من
يك بايد آخر.است افتاده اتفاقي چه كه ببينيم و ميرسيم كه رسيد خواهيم راه اين به ما
خودش بحران اينكه براي نگرانم فقط من.برسيم نتيجه اين به بعد تا باشد داشته وجود فهم
ميكنم ، فعاليت امنيتي و اجتماعي علوم درباره كه كسي عنوان به من.نكند تحميل را
از قبل بايد بياييم خودمان به و بخوريم سيلي بحرانها در كه نباشيم كساني از ما ميگويم
را آن علائم و كنند حس كه همين.كنيم تلاش موضوع فهم جهت در خودمان بيايد بحران اينكه
.ميشويم غرور دچار ما ببينند
"عيار تمام حاكميت" احساس جرياني يك اگر.دارد وجود هم ديگري راه يك ميرسد نظر به ولي &
بيشتر كه ميرسد نظر به ميخورد قدرتش زيرآب دارد كه نكند احساس و نبيند را رقيب و كند
مدت تا چهارم مجلس انتخابات در راست جريان كه گونه همان.ميكند درك را واقعيتها اين
سبكهاي آزادي از.ميكرد دفاع اقتصادي آزادي ازبود تحولات همين مدافع زيادي بسيار
ميشود مواجه چپ جريان اسم به رقيبي با جريان اين اينكه محض به ولي ميكرد دفاع زندگي
كه راست جناح الان و ميگيرد موضع است ارزش تحولات مدافع يا و ارزشها همين سردمدار كه
مقاومت دارد حالا بود اجتماعي تحولات با همسويي همين مدافع 68_ سالهاي 76 بين خودش
.ميكند
تفسيرتان يا و راست جناح از شناختتان شايد.بگيرم شما فكر طرز به اشكالي بدهيد اجازه
پذيرش براي راست جناح ساختاري طور به نميكنم فكر من نه ، باشد ، نفر دو يكي چپ جناح از
نميتواند كه است زده گره را خودش ارزشهايي به راست جناح چون.دارد آمادگي تحولات
جامعهشناسي لحاظ به دارم ميگويم كه ارزشي اين من باز.كند منطبق را خودش خودبهخود
طيف ارزش.منفي ضدارزش پس است مثبت ارزش ميكنيم فكر فقط ما چون نكنيد فكر و ميگويم
.دارد مختلفي
منظور حالا.بدهد انجام را كار اين چپ جناح اينكه يا كند تغيير بايد راست جناح يا پس &
است؟ گروه كدام ما جامعه در تحولات اين كارگزار.نيست اصطلاحي چپ و راست من
عقلاني بخواهد سياسي ساختار يك اگر ميگويم من.ميكنيم بحث جناحها اين از فارغ ما
كه است اين عقلانياش چيست؟ خودتان شرايط ببينيم بايد كه كند كار چه بايد كند عمل
با حوزهها اين در ميكنم فكر من و داريم تغيير غيرقابل ارزشهاي يكسري ما بالاخره
.نداريم زيادي چالش يا نيستيم چالش دچار جامعه در اتفاقا.نيستيم چالش دچار جامعه
چيست؟ ميگيرند شكل كه ضداخلاقي جنبشهاي اين پس &
تحقيقات دوران در را سنجش حداقل 6.ميگويم ديدم كه سنجشهايي براساس من.نيست غالب
خودتان اطلاع جهت و هستم روبهرو كاري لحاظ از مختلف سنجشهاي با هم دائم و ديدم
بحثي براي را سنجش آخرين كه داده ماموريتي من به خاتمي آقاي باز كه مصاحبه نه ميگويم
.ميگيرند را سنجشها اين دستگاهها تمام با.بكنم بدهد ، انجام ميخواهد ايشان كه
است؟ نكرده تغيير بنيادي ارزشهاي به نسبت جامعه گرايش كه ميدهد نشان اين آيا &
نسبت هستند جامعه در عمده تغييرخواه كه آنهايي بگويم ميخواهم.نكرده تغيير نميگويم
مثلا.باشد خودي تغيير اين نميخواهند عمدهاي طور به آنها ديني اصيل ارزشهاي به
اخلاقهاي ارزشهاي يا و بگيريم را كوچكترش نمادهاي يا و را نماز يا و خداپرستي واقعا
هم انبيا خود زمان در حتي جوامع همه در البته.ندارد تعارض آنها به كسي را مسلم ديني
...دارم من.بگيريم قالب نميتوانيم اينكه براي.بودند ناهنجان جريانهاي
باشيم؟ حساس اينقدر بايد فردي حوزههاي به راجع ما واقعا ميكنيد فكر &
حوزههاي در اتفاقا ما تغييرخواه جريان ميگويم نباشيم يا باشيم كه نميگويم اصلا
ولي شود دخالت كمتر كه بگويد است ممكن آن.نميخواهد تغييرخواهي يك ديني اساسي ارزشهاي
.بگذارد كنار به را دين امروز كه نرسيده نتيجه اين به خودش نهاد در و خودش درون در
نقشهها همه براي نامي
گنابادي محمد
عنوان تحت مقالهاي در مه 2002 شنبه 20 روز شماره در ahramOrg.eg الاهرام روزنامه
به شد ناچار خود مقاله در ديگر يكبار ".كرد كمك فارس خليج نام تغيير به ناصر انقلاب"
آبراه اين پارسي امپراتوري برتر قدرت دليل به تاريخي نظر از":كه كند اعتراف حقيقت اين
خليج به ناصر انقلاب ملي و قومي اثرات يمن به ولي ميشد ناميده فارس خليج تاريخ طول در
در كه است شده مدعي نويسنده اينكه اما موافقيم هم ما فوق جمله با ".گرديد تبديل عربي
ممكن چون است ، واهي ادعاي و توهم يك اين است شده تبديل عربي خليج به خليج نام حاضر حال
تامين ابوظبي سوي از كه MBC مانند تلويزيونهايي جمله از عربي رسانههاي بعضي در است
با و بگيرد صورت تحريفي چنين بينالمللي عرف و علمي اصول و منطق برخلاف ميشود مالي
را تاريخ ولي گردند همسو راه اين در نيز غربي نويسندگان بعضي نفتي دلارهاي تطميع
بايگاني و كتابخانهها آرشيوها ، موزهها ، در موجود تاريخي نقشه فروخت ، 6000 نميتوان
سال هزار سه دانشمندان به مربوط تاريخي كتاب و 250 جغرافيايي مراكز و كارتوگرافي مراكز
خود اينكه بهعلاوه كرد ، تحريف نميتوان دارند همراه به را فارس خليج نام كه گذشته
شماره عربي الاهرام مجله در نمونه طور به عربي جرايد در بار دهها تاكنون عربي مطبوعات
همچنين و قاهره چاپ عبرالقرون الفارسي الخليج همانند كتابهايي در و اهرام روزنامه 219
از غير نامي بودن جعلي و بودن مزورانه به الايرانيه المصريه العلاقات تطوير كتاب در
.كردهاند اعتراف فارس خليج
از بعد و قبل قرون در چه دنيا جاي همه در تاريخي مهم كتب و اطلسها و نقشهها تمامي در
نام با را ايران جنوب آبي شاهراه همواره معاصر ، دوره و اسلامي دوره در چه و مسيح ميلاد
ندرت به اكنون هم غيرعربي كشورهاي در.نمودهاند ثبت آن با مترادف نامهايي و فارس خليج
هزينه عليرغم هنوز.ميرود كار به مجعول نام بعضا تطميع يا و اشتباه اثر در هم آن و
حفظ را تاريخي و اصيل نام جهان معتبر گروهي رسانههاي عربي كشورهاي بعضي سنگين
نام دهه 70 تا همواره رسمي نقشههاي و درسي كتب همه در نيز عربي كشورهاي در نمودهاند ،
احمد دكتر "القديمه الخوارط في العراق" اطلس:مانند است ، شده برده كار به فارس خليج
نقشه بر 40 مشتمل اطلس اينبغداد ، 1959 _ مطبهالمعارف العراقي ، العلمي المجمع سوسه ،
نويسندگان از بسياري هم هنوز و.است فارس خليج نام ذكر با وسطي قرون عربي منابع از
.ميكنند رعايت خود نوشتههاي در را نام اين اصالت نميشوند تطميع كه عربي بيطرف
خود ارضي ادعاهاي اثبات براي عربي دولتي دواير و حكومتي مقامات اخير سالهاي در حتي
شده ثبت خليجفارس نام آنها در كه را تاريخي نقشههاي اطلس چندين تاكنون يكديگر عليه
خود ارضي ادعاهاي اثبات مورد در عربي كشورهاي گذشته دهه يك طول در.كردهاند منتشر است
سند عنوان به بعضا و منتشر خود گروهي رسانههاي در را تاريخي نقشههايي يكديگر به نسبت
شده توصيف نام همين با خليجفارس آنها در كه نمودهاند تقديم لاهه بينالمللي ديوان به
:جمله از.است
بحرين و قطر ارضي دعاوي در _ 1
قطر و عربستان دعاوي در _ 2
خليجفارس نام آنها استفاده مورد قراردادهاي و اسناد نقشهها ، در عمان و يمن دعاوي _ 3
.است رفته كار به
الكويت" عنوان تحت تاريخي سند و نقشه بر 80 مشتمل را كتابي سال 1992 در كويت دولت _ 4
نقشهها اين همه در كه است رسانيده چاپ به (جهان نقشههاي در كويت) "العالم الخراءط في
.دارد وجود خليجفارس نام است ، شده گردآوري مختلف اطلسهاي از كه تاريخي اسناد و
همت به "التاريخيه الخرايط في قراءه الكويت" نام تحت كويت در اطلسي سال 1994 در _ 5
.است خليجفارس نام با نقشه حدود 200 حاوي كه رسيده چاپ به الغنيم يوسف عبدالله
سال 1991 در كه (العام المنشور الكويت اصول) "كويت ريشههاي" نام به ديگري كتاب در _ 6
شده ثبت خليجفارس نام همگي در كه دارد وجود تاريخي نقشه است ، 15 رسيده چاپ به هلند در
رسيده چاپ به مذكور اطلس سه هر در كه كويت استنادات مهمترين از يكي اينكه جالب.است
خليجفارس ، نقشه نام تحت مذكور نقشه در.است دانماركي نيبور كارستون نقشه 1762 است ،
كه حالي در.است رسيده ثبت به ايران به متعلق تنب و بومف ايراني نام با سهگانه جزاير
جزاير ساكنان بودن عرب مورد در وي جمله يك از عربي كشورهاي در زيادي نويسندگان
.كردهاند زيادي سوءاستفادههاي
تاريخي منابع از نقشه بر 39 مشتمل كه چاپ 1959 "القديمه الخوارط في العراق" اطلس _ 7
.است خليجفارس نام ذكر با عربي
النهضه مكتبه چاپ ميرزا محمد نوشته عبرالتاريخ الفارسي الخليج عنوان تحت كتابي در _ 8
.است خليجفارس نام ذكر با عربي منابع از نقشه بر 52 مشتمل كه قاهره 1976
در مصر ويژه به عربي كشورهاي و آمريكا در كه "اسلام تاريخ اطلس" نام به كتاب يك در _ 9
آنها همه در كه دارد وجود نقشه است ، 16 شده چاپ تجديد بار چندين و 1955 سالهاي 1951
.است رفته كار به ايران جنوب آبهاي براي خليجفارس نام
بودن عربي واهي ادعاي اثبات براي تلاش در شارجه حاكم القاسمي محمد بن سلطان _ 10
اوليه انگيزه و نيت چه اگر كه نموده تاريخي نقشههاي خريد و تهيه به اقدام خليجفارس
كلكسيون در كه است دريافته كار پايان در ولي است بوده عربي ادعاهاي اثبات گردآورنده
شده ثبت نام همين با خليجفارس همگي در ميباشد نقشه حدود 350 كه شده گردآوري نقشههاي
.است
گذرا حزب
رستگار شهرام
عرصه زماني صرفا كشورها احزاب برخياست گذرا و مقطعي كاركردي كشورها احزاب برخي كاركرد
از يكي.است رسيده قدرت جابهجايي عطف نقطه به جامعه كه ميكنند باز را خويش فعاليت
.است سازندگي كارگزاران حزب كرد توصيف گذار براي حزبي را آن ميتوان كه احزاب اين مصاديق
پنجمين آستانه در سازندگي كارگزاران از جمعي عنوان به ابتدا كه سازندگي كارگزاران حزب
گذرا كاركردي موجوديت اعلام زمان از كرده ، موجوديت اعلام اسلامي شوراي مجلس انتخابات
خود نيز بودند هاشمي آيتالله دولت اعضاي از غالبا كه حزب اين موسسين كه طوري به.داشت
حزب اين كه مقطعي در حزب اين كل دبير كرباسچي غلامحسين.ميكردند اقرار موضوع اين به
كرديم حس را پنجم مجلس انتخابات در ركود فضاي ما كه مضمون اين با اظهاراتي در شد تاسيس
احساس كرد ، نخواهند شركت انتخابات در كردند اعلام مبارز روحانيون مجمع كه جايي از و
تاسيس بدو از كارگزاران گفت ميتوان واقع در.كنيم داغ را انتخابات تنور تا كرديم وظيفه
.شد تعريف گذار براي حزبي خود
رياست انتخابات دوره هفتمين سر بر آشكار و پنهان رقابتهاي آغاز و مجلس انتخابات از پس
سيدمحمود اخيرا.پرداخت سيدمحمدخاتمي از حمايت به و شد صحنه وارد كارگزاران نيز ، جمهوري
سازندگي كارگزاران حزب فعالان از برخي مجمع در كارگزاران اعضاي از يكي طباطبايي عليزاده
بهترين باشد داشته وجود حاكميت براي جايگزيني اگر است كرده اعلام تهران استان دفتر در
تكنوكراتها كه است گروهي تنها كارگزاران وي اعتقاد به.بود خواهد كارگزاران حزب آن
مدتي از پس كارگزاران تا شده باعث چيزي چه راستي به اما.باشند اميدوار آن به ميتوانند
سراسري انتخابات نزديكي كه معتقدند ناظران برخي.گردد باز سياست عرصه به انزوادوباره
.است سياسي عرصه به كارگزاران تشكيلاتي بازگشت اصلي دلايل از شوراهايكي
هاشمي حضور سر بر مشاركت حزب با اختلاف بروز و ششم مجلس انتخابات از پس كه كارگزاران
بدين و است كرده جدا را خود راه حدودي تا خرداد دوم جبهه كانديداهاي فهرست در رفسنجاني
اعتقاد بهنمايد حفظ شورا اين در را خويش فعلي قدرت حداقل تا كرد خواهد تلاش منظور
به امااست نكته همين كارگزاران و مشاركت ميان ساختاري تفاوتهاي جمله از ناظران برخي
حاكميت ساختار از نيروهايش تدريجي خروج از پس كه حزب اين كرد؟ خواهد چه كارگزاران راستي
اينك گرفت صورت دولت در مشاركت طيف توسط ديگر بخشي و محافظهكاران توسط آن از بخشي كه
از پسكند طلب آنان از را فعالتر نقشي و فراخواند را خويش سياسي مردان تا است درصدد
معاون هاشمي ، محمد شدند ، در به ميدان از محافظهكاران فشار با كه مهاجراني و كرباسچي
با رقابت گردونه در نيز بودجه و برنامه سازمان رئيس نجفي محمدعلي و رئيسجمهوري اجرايي
كه اقتصاد وزير مظاهري با كشاكش در نيز مركزي بانك كل رئيس نوربخش و رفتند كنار مشاركت
خواهان اينك خويش مردان اين با كارگزاران آيا اماگرفت قرار بود ، مشاركت حمايت مورد
از تعدادي دارد؟ آستين در را نفس تازه مردان اينكه يا است؟ شوراها انتخابات در رقابت
مجلس در يا و ميبرند سر به اجرايي سمتهاي در اكنون كارگزاران به منسوب جوان مديران
از ملاحظهاي قابل تعداد فعلي شرايط در بتوانند كارگزاران كه است بعيد و دارند قرار
برهه اين در كارگزاران اگر البته.نمايند مهيا شوراها انتخابات براي را خويش اعضاي
روند در تاثيري بتوانند كه بود انتظار اين سازند فعال را خود تشكيلات ميتوانستند زماني
براي احزاب ساير با مجدد ائتلافي جز راهي كنوني شرايط با اما.نمايند ايفا انتخابات اين
.نيست متصور حزب اين
خود سياسي چهرههاي معدود با بتوانند است كارگزارانبعيد كه باورند اين بر ناظران برخي
قابل تبليغاتي قدرت كارگزاران اقتصادي پشتوانه گرچه.دهند ملاحظهاينشان قابل تحرك
در حضور اعلام از فراتر را طباطبايي اظهارات ديگر ناظران اما مينماياند رخ به را توجهي
در كارگزاران جايگزيني بر طباطبايي تاكيد كه معتقدند بلكه ميدانند مدت كوتاه انتخاباتي
.دارد جمهوري رياست آتي انتخابات در قدرت كسب براي حزب اين جديد خيز از نشان حاكميت
اين بر دليلي ميتواند نيز طباطبايي عليزاده اظهارات از پس روز يك نجفي محمدعلي اظهارات
عنوان به را مهاجراني عطاءالله كانديداتوري احتمال محافل از برخي كه پيش چندي.باشد امر
كه گرفت قوت گمانه اين ميكردند ، مطرح وي دوره اتمام از پس خاتمي محمد جايگزين
خواستههاي به پاسخ عدم صورت در قدرت از خاتمي كنارهگيري احتمال پيشبيني با كارگزاران
را خود مشاركت حزب سوي از حاكميت از خروج طرح همچنين و اختياراتش افزايش زمينه در وي
.ميكنند ارزيابي حاكميت در جايگزين بهترين
|