خالي فضاي از گريز
گريستن شاعرانه زيستن ، شاعرانه
سياهبازي روايت شكسپيربه
ناپذير تعريف و سيال
خالي فضاي از گريز
افغانستان و اتريش آلمان تئاتريبا مشترك همكاري حاشيه در
آشفته رضا
بر تكيه با و دنيا روز تحولات با منطبق كه دارند وجود آوانگاردي حرفهاي گروههاي
شگفتي باعث رسانهاي چند و فرامعنايي اجراهاي با اينترنتي و ديجيتالي تجهيزات
شد خواهند ايراني علاقهمندان
جشنواره يكمين و بيست در كه است اين بر قرار اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير قبلي اعلام طبق
.شود ارائه افغانستان و اتريشي كشورهاي با مشتركي كارهاي فجر تئاتر بينالمللي
اظهار فوق كشورهاي با همكاري شيوه و نوع درباره نمايشي هنرهاي مركز عمومي روابط رئيس
هيچ باشيم ، داشته همكاري اتريش كشور با است قرار اينكه از ما حتي:گفت و كرد ، بياطلاعي
اين جريان آينده در ما و شود ، گرفته نهايي تصميمات باره اين در بايد.نداريم موثقي خبر
.داد خواهيم قرار جمعي رسانههاي و مطبوعات اختيار در را همكاريها نوع
در دوره چندين كه چولي روبرتو سرپرستي به رهبر گروه با مجدد همكاري درباره بخت ناصر
ايراني كارگردان يك كه است اين بر قرار امسال:گفت است ، داشته پرباري حضور فجر جشنواره
همچنين.كند اجرا فجر جشنواره و آماده آنجا در را نمايشي آلماني بازيگران از گروهي با
آموزش و تئاتر سالنهاي رونق منظور به افغانستان دولت با همكاري پيگير جدي طور به ايران
.هست آنجا در
آلماني بازيگران ايراني ، كارگردان ايراني ، متن_ آرش
بيندازيم ، كشورمان در تئاتر هنر توسعه و پيشرفت و شكلگيري روند به اجمالي نگاهي اگر
در بتواند آنكه براي و است وارداتي كاملا هنر اين كه برد خواهيم پي مهم نكته اين به
با نزديك و تنگاتنگ ارتباط درصدد همواره كه ندارد اين جز چارهاي بياورد ، دوام اينجا
همچنين و آگاهي و دانش ميزان كاهش با مرور به صورت اين غير در ;باشد تئاتر صاحب كشورهاي
سالهاي در كه چنان.رفت خواهد بين از كشورمان در نيز تئاتر مدرن فناوريهاي از دوري
فضاي شدن باز با كه داشت حاكميت ايران تئاتر بر محتضري و مرده فضاي چنين از 76 پيش
رونق تئاتر غيرمطرح ، و كوچك گروههاي با ولو - مختلف كشورهاي حضور امكان و سياسي
البته و كردند ، ياد خوشنامي به تغييرات و تحولات اين از علاقهمندان و گرفت ، دوبارهاي
عرصههاي در ايران تئاتر شكوفايي شاهد تا است رفته بالاتر نيز انتظارات تدريج به
استعداد از نيز ايراني هنرمندان چون نيست انتظار از دور آرزويي چنين.باشيم بينالمللي
صورتي در مهم اين البته و هستند ، برخوردار هنري عالي مدارج به رسيدن براي كافي پشتكار و
لازم زمينه و برداشته راه سر از را موجود موانع دولتي ، سياستهاي كه پذيرفت خواهد تحقق
.كند ايجاد تعالي و پويايي براي را
انقلاب از پيش
شناخته و حرفهاي كاملا گروههاي از هنري فستيوالهاي بهانه به انقلاب از پيش ايران
.كنند اجرا را آثارشان تازهترين آنجا در كه ميكرد دعوت دنيا سراسر شده
هنر جشن اجراهاي شاهد نزديك از سال 55 در كه مترجم و دانشگاه استاد براهيمي ، منصور
مانند افرادي حتي بود ، گرانقيمت گروههاي حضور امكان زمان آن در:گفت است ، بوده شيراز
نقاط نخورده دست و بكر فرهنگ درباره تفحص و تحقيق به ايران وقت دولت پول با بروك پيتر
بوژار ، موريس از خوبي آثار:گفت اجراها كيفيت درباره وي.ميپرداختند كشورمان مختلف
.ديدم ژاپني تراياماي سوجي و مجاري و انگليسي شروان آندره آرژانتيني ، گارسياي ويكتور
گروتفسكي "بيچيز تئاتر سوي به" و "بروك پيتر خالي فضاي" از گزيدهاي انتشار با همچنين
.شدم آشنا آنان ديدگاههاي با عميقتر طور به
اجرا سال 55 در جنون كشتي نام به را خياباني و موزيكال نمايشي كه تراياما سوجي گروه
از متاثر كه آنها.شدند پليس نيروهاي با درگيري و شيراز شهر همريختگي به باعث كردند ،
به تحريك را همه ديوانهواري طرز به بودند ، آرتو آنتونن خشونت تئاتر و كافكايي تفكرات
كارگردانهاي جمله از بانيپال آشور و (بروك پيتر دستيار) آوانسيان.ميكردند آشوب
دنيا تئاتر آوانگاردي و روشنفكرانه فضاي آن از بقيه از بيشتر كه بودند ايراني آوانگارد
لهستانباعث اسكوات گروه از نمايشي البتهكردند منتقل خود كارهاي به را لازم تاثيرات
كه است معتقد براهيمي.بشود تحريم جشنواره دانشجويي جنبشهاي سوي از سال 56 در كه شد
گرايشي اما ميگذاشتند ايراني گروههاي بر را لازم تاثير تدريج به تئاتري گروههاي اين
اين سال 56 از پس چنانچه.ميشد آثار اين با دانشجويان از برخي ارتباط از مانع سياسي
اين برگزاري هم برخي.نشد برگزار دانشجويي و مذهبي جامعه جدي محروميت از پس هم جشنواره
كلاني هزينههاي كه ميكنند انتقاد و ميكنند ، تلقي ما ملي فرهنگ ضرر به را جشنوارهها
.بشود ما فرهنگ عايد مفيدي بهره بيآنكه مييافت ، اختصاص امر اين به را
انقلاب از پس
جولانگاه و 60 سالهاي 58 ، 59 در خود پيشين داشتههاي بر تكيه با انقلاب از پس تئاتر
براي آزادي نسبتا فضاي خيرانديش مديري ظهور با نيز دهه 60 پايان در و شد سياسي تفكرات
نفس از جريان اين مرور به دهه 70 در كه شد آماده تئاتري مطرح چهرههاي دوباره حضور
شناخته و اصيل هنرمندان دوباره سال 76 از پس كه بوديم هنر اين آخر نفسهاي شاهد و افتاد
بيضايي بهرام و "وو دانشمند خاطرات" نمايش با رفيعي علي.يافتند حضور امكان كشورمان شده
..و "قفقازي گچي دايره" نمايش با سمندريان حميد ،"آئويي بانو" و "بيدخش بندار" نمايش با
متفاوت شيوههاي با ژرف انديشههاي تبادل از تازه عرصهاي وارد را ايران تئاتر.
تئاتر بينالمللي جشنواره در شدن حاضر با خارجي گروههاي هم سال 77 از.كردند اجرايي
حالا.ساختند فراهم علاقهمندان براي را تازهاي كارهاي ديدن امكان سالها از پس فجر ،
به تئاتري گروههاي تشكيل با هم كنار در قديمي جوان نيروهاي كه بود شده فراهم امكان اين
در پربارتر كولهباري با سال به سال هم خارجيها.كنند داغتر را عرصه اين مستمر طور
را (نمايش حداقل 10) زيادي كارهاي كارگرداني هر از بيش چولي روبرتو.درخشيدند جشنواره
برناردا خانه) آلمان و ايران مشترك كار اولين به روند اين حتي گذاشت ، اجرا به ايران در
.برداشت در خود پيرامون را منفي و مثبت واكنشهاي كه شد ختم (آلبا
همكاري شيوه
و تهران شهر تئاتر در را لوركا بزرگ شاهكار اين ايراني زن بازيگران از گروهي با چولي
اين مانع و سد ناميموني اتفاق اگر هم امسال.درآورد اجرا به سوئد و آلمان تئاتر چندين
كشورمان به را نمايشي روهر گروه با ايران از منتخبي كارگردان نشود ، دوجانبه همكاري
است ، شده فارغالتحصيل آلمان از كه دانشگاه استاد و كارگردان حسيني ، محسن.آورد خواهد
متنوع طور به خارجي گروههاي بايد:ميگويد و ميكند رضايت اظهار ايران در چولي حضور از
آن به بايد نيز داخلي گروههاي حتي.كنند اجرا را خود آثار جديدترين ايران در پيگير و
اگر.بشوند آشنا آنجا اجراهاي نحوه با نزديك از خود آثار اجراي ضمن تا بروند ، مرزها سوي
پيمان كلاوس مانند معتبرتري كارگردان گاه هيچ نميكرد پيدا را ايران به آمدن امكان چولي
و پينوكيو نمايش از براهيمي.نداشت را ايران در حضور امكان دوم ريچارد نماي با
چولي مانند افرادي فقط نبايد:ميگويد و ميكند ياد مطلوب آثار عنوان به چولي آنتيگونه
و خارجي گروههاي محدوديت از همچنين ويباشند داشته حضور متناوب طور به ايران در
از پيش:ميگويد و ميكند انتقاد ايراني هنرمندان با آنان مستقيم ارتباط از ممانعت
براهيمي.ميشد انديشه تبادل و بهتر ارتباط از مانع شاه دولت بوروكراسي هم انقلاب
بازيگران از غير گروهي با مطمئنا بود ، آزاد بازيگران انتخاب در چولي اگر كه است معتقد
:ميگويد و ميشد قبولتر قابل هم نتيجه و ميكرد كار آلبا برناردا خانه نمايش در حاضر
.كنند انتخاب را همديگر خود آدمها بايد دوجانبه و مشترك همكاريهاي در
آلمان و ايران مشترك كار آلبا برناردا خانه
طي كه فرهنگ و هنر گسترش نوع باهر دانشگاه استاد و كارگردان صادقي ، قطبالدين دكتر
نوع اين بايد:ميگويد و است موافق باشد ، ايران تئاتر جامعه سود به دوجانبه مراودههاي
و تشريفاتي جنبه اگر و باشد كشورمان هنري نيروهاي بالندگي و رشد جهت در فرهنگي ارتباطات
را "قابيل" نمايش گروهش با كه وي.بود خواهد فرهنگ تعالي ضرر به بگيرد ، خود به سياسي
سفر اين فوايد درباره است ، كرده اجرا عراق كردستان سليمانيه و مريوان سنندج ، شهرهاي در
از نمونه يك با نزديك از ايراني و عراقي كرد هنرمندان تا بود فرصتي اين:ميگويد فرهنگي
يك تمرينات سر در حضور با متقابلا هم ما.بشوند آشنا ايراني علمي و آكادميك نمايشهاي
با ميكردند ، آماده اجرا براي را عطار منطقالطير متفاوت شيوهاي با كه تجربي گروه
.شديم آشنا آنجا علمي تئاتر
غناي و فرهنگي و تاريخي پيشينه لحاظ به كه كشورهايي از خارجي نمايشهاي ورود با صادقي
آلمان ، فرانسه ، تئاتر:ميگويد و است موافق كاملا دارند ، گفتن براي حرفي سبكها
ايراني گروههاي اما هستند مطرح امروز دانمارك و سوئد انگليس ، اتريش ، روسيه ، ايتاليا ،
.باشد ضابطه مبناي بر بايد سفرها اين و شود فرستاده ديگر كشورهاي به بايد متقابلا نيز
در حضور امكان شهرستاني و دانشجويي ضعيف گروه چندين اخير سالهاي در متاسفانه
بابك.است بوده رابطه پايه بر انتخابها اين كه كردهاند پيدا را خارجي جشنوارههاي
گروههاي بين صحيح همكاري و ارتباط مانع را زبان مشكل سينما و تئاتر كارگردان محمدي ،
اساتيد از كه است بهتر مشترك كارهاي انجام جاي به:ميگويد و ميداند ، خارجي و داخلي
آموزش صحنه طراحي و كارگرداني بيان ، فن زمينه در ايراني دانشجويان تابه شود دعوت خارجي
هنرمندان دانش ميزان رفتن بالاتر براي خارجي مجرب اساتيد از دعوت با هم صادقي.دهند
.است موافق ايراني
دعوت:ميگويد و است موافق اروپايي نوي موج و آوانگارد گروههاي ورود با هم حسيني محسن
اما است غيرممكن ما براي بروك پيتر و نيلسون رابرت مانند گرانقيمتي گروههاي از
بر تكيه با و دنيا روز تحولات با منطبق كه دارند وجود آوانگاردي حرفهاي گروههاي
باعث (مديا مونتي) رسانهاي چند و فرامعنايي اجراهاي با اينترنتي و ديجيتالي تجهيزات
دهه 80 اواخر فراارتباطي تئاترهاي:ميافزايد وي.شد خواهند ايراني علاقهمندان شگفتي
ديجيتالي ، تجهيزات جديدترين با است ، شده شناسانده پستمدرن تئاتر به كه دهه 90 اوايل و
را خود كارهاي رسانهاي چند صورت به عكاسي و نقاشي تكنيكهاي و سينمايي عريض پردههاي
آوانگارد سوپر صورت به كه است سال لكم 15 اليزابت خانم نيويورك در.ميكنند اجرا
ديگر چخوف خواهر سه از لكم اجراي مثلا.ميگذارد اجرا به را شده آداپته درامهاي
است ، كرده پيشرفت خيلي كه تماشاگر دانش و تخيل نيروي به احترام با او بلكه نيست يكسويه
فرهنگي جريانات شدن سياسي از حسيني.ميگذارد اجرا به را نمايشش وجهي چند صورت به
.است واقعيت بسط هنر و نميشناسند را سياست زبان هنرمندان:ميگويد و ميكند پرهيز
ملاحظات آنكه بدون باشيم ، ارتباط در هم آمريكايي هنرمندان با ميتوانيم ما بنابراين
روز فناوريهاي و انديشه تبادل از مانع و بدهيم دخالت فرهنگي ارتباط اين در را سياسي
.بشويم دنيا
آلمان تئاتر
عبارت به.است برخوردار درخورتوجهي تئاتر از كه است اروپايي كشورهاي جمله از آلمان
به آلماني نمايشهاي آوردن و هستند ، جلوتر خيلي تئاتر زمينه در ما به نسبت آنها بهتر
اين در است ، آلمان در تئاتر تحصيلكردگان از كه حسيني.بود خواهد كشورمان تئاتر نفع
اپرا ، زمينههاي در كه دارد وجود شهر تئاتر مجموعه يك آلمان شهر هر در:ميگويد باره
از بخشي ميشوند ، اداره رپرتواري صورت به كه آنها.دارند مستمري فعاليت تئاتر و باله
.ميكنند تامين معتبر شركتهاي طريق از را ديگر بخشي و فرهنگ ادارات از را خود هزينه
ميشوند استخدام شهرها تئاتر اين در...و صحنه طراحان بازيگران ، كارگردانان ، مديران ،
.كنند فراهم را متنوع و متفاوت نمايشهاي اجراي امكان پيگير صورت به تا
اتريش تئاتر
وين شهر در:ميگويد كشور اين تئاتر درباره است ، كرده تحصيل اتريش در كه محمدي ، بابك
كه است مشغول كلاسيك آثار ارائه به سلطنتي تئاتر عنوان به (تياتر بورگ) قلعه تئاتر
سوسيال حزب توسط پيش سال يكصد از هم (مردمي تئاتر) تياتر فورگس.دارد ساله قدمتي 200
فرهنگي پيشرفت و تئاتر به را كارگران ورود امكان تا است شده راهاندازي اتريش دموكرات
اتريشي كلاسيك نمايشهاي و انگليسي كمديهاي اجراي در هم تياتر اشتات يوزف.سازد فراهم
.ميپردازند مدرن آثار اجراي به كه هستند هم كوچكتر تئاترهاي اين بر علاوه.است فعال
:ميگويد وين تئاتر جشنواره درباره وي.ميكنند دريافت بودجه دولت از تئاترها اين همه
متعددي گروههاي آن در كه ميشود برگزار تيرماه در هفته دو مدت به سال هر جشنواره اين
شناخته و فعال جشنوارههاي ديگر از هم زازبورگ جشن هفته.ميشوند حاضر دنيا سراسر از
تئاتر در آئيش فرهاد توسط هم ايران در) آخر شام نمايش سال هر آن در كه است اتريش شده
ورود از پس كه است جشن اين بينانگذاران از راينهارت.ميشود اجرا (است شده اجرا شهر
آن چولي روبرتو كه كاسپار نمايش نويسنده هانتكه پيتر.كرد مهاجرت آمريكا به فاشيستها
ديگر از نيز برنارد توماس.است اتريشي بنام نويسندههاي از كرده ، اجرا ايران در را
تئاتر در را او از نمايشنامه چندين پيمان كلاوس كه است اتريشي فعال نمايشنامهنويسان
.است شده اجرا پاريس در برنارد نمايشنامه ده همچنين.است كرده اجرا وين سلطنتي
افغانستان تئاتر
در تئاتري هيچ كه ميگويد است ، كرده سفر افغانستان به جنگ زمان در كه محمدي بابك
.ندارد وجود افغانستان
نگاه افغانها به سوژه عنوان به بيشتر ايرانيها كه است معتقد هم براهيمي منصور
فيلم ساخت با مخملباف و باران فيلم ساخت با مجيدي مجيد كه طور همان:ميگويد و ميكنند
خروس نمايش با هم رحمانيان محمد ندادند ، نشان افغانها بدبختي و فقر جز چيزي قندهار سفر
.نداريم افغانستان تئاتر به كردن عرضه براي چيزي ما هم امروز.نيست متمايز نگاه اين از
بزرگي افتخارات آنها و دارند وجود افغانها بين در برجستهاي نخبگان كه است حالي در اين
.كردهاند كسب تاريخ طول در را
گريستن شاعرانه زيستن ، شاعرانه
حسيني روزبه
پابلونرودا / پستچي:نمايشنامه*
اسكارمتا آنتونيو:نويسنده*
جلالي كوشك عليرضا:ترجمه*
نمايش1380 انتشارات*
انقلابي ضرورتي برايش "نرودا" درباره نوشتن كه است شيليايي نويسنده اسكارمتا آنتونيو
جهان انقلابي و بزرگ شاعر ماندگارترين خود "نرودا پابلو" بيشك كه چرا ;ميرسد نظر به
است جلالي كوشك عليرضا كوشش به نمايشنامه از ترجمه يك بر مشتمل كتاب.بود خواهد و بوده
چه نمايشنامه برگردان در چه مترجم.موردنظر متن از او خود اجراي درباره نظر و نقد چند و
به اين و دهد قرار شاعرانگي را متني عنصر اصليترين است كرده تلاش نمايش ، اجراي در
ساده شكل و زبان با نمايشنامههايي حتي معمولا.است اثر دروني ساختمان درست فهم معناي
ايجاد مخاطب در شدن خوانده به علاقهاي حتي كه ميشوند برگردانده فارسي زبان به نحوي به
و شدن صحنهاي براي آماده و فارسي كاملا فضاي با "نرودا پابلو" كه حالي در نميشود
نمايش.ميكند وسوسه را نمايشگري هر شاعرانه ، كاملا هواي و حال با كامل تئاتري اجراي
اول.كرد تقسيم اصلي بخش سه به را آن ميتوان تقريبا كه است شده نگاشته تابلو چهارده در
ميان روابط دوم.ميگذراند سرودن و شعر هواي و حال در پستچي با نرودا كه بخشهايي
حال و شور و ميشود نزديك كمدي _ اروتيسم به كه عشق جوهره با پستچي با مادرش و بئاتريس
قرار بررسي مورد شيليايي شئونات و زندگي از تصويرسازي با را عاشقپيشه جوان دو ميان
.ميدهد
نمايشنامه.ميشود كشيده تصوير به نرودا مرگ پايان تا انقلابي _ سياسي نگرش سوم بخش در
استفاده در شخصيتها و شده نگاشته نمايشنامه اصلي شخصيت و سوژه بودن شناسه قاطع فرض با
شاخص چندان نه شاخصههايي جا همه در و همه تقريبا.ميدهند لو را خود بلافاصله كلمات از
سطحينگر و سبكانديش هم را نرودا اندازه همان به كه هستند نرودا اطراف و دور جامعه از
شاعرانه براي اگر.هستيم طرف نرودا زندگي از گوشه يك با ما واقع در.مينمايند جلوهگر
زير شاعران از بسياري هم من اعتقاد به شود احساس بودن عاشقانه به ضروري نياز بودن
احساس نمايشنامه قصه طي كمتر..يا جويس بليك ، رمبو ، مثل خيليها زندگي هم و سوالند
كودكانه رابطه يك سرگرم بيشتر را او.هستيم طرف انقلابي و معروف ي"نرودا" با ميكنيم
هم او مسلم حق كه _ شخصي سليقه با نويسنده من اعتقاد به.بشري بزرگ مسائل تا ميبينيم
توجه نرودا آثار در پنهان رمانتيسم و اروتيسم به بيشتر نمايشنامه نگارش براي _ هست
از نوبل اخبارنرودا فيزيكي _ متافيزيكي يا سياسي _ اجتماعي جهانبيني به تا است داشته
خود متن براي نويسنده كه نامي اثبات بر است تلاشهايي نرودا مرگ پايانبندي يا راديو
قواره از او اندازه و نام و "نرودا پابلو" فرار بر گريستن ميكنم گمان اما است برگزيده
!نيست؟ طور اين.باشد فراتر !كمي پستچياش
سياهبازي روايت شكسپيربه
خسروي الهه
نياز و مردم خواست دليل به كه است ايراني نمايش سنتي گونههاي از يكي حوضي تخته نمايش
(بسيار فرازونشيبهاي با البته) امروز تا آن اجراي روند و گرفته شكل تاريخ طول در جامعه
.است داشته ادامه
و (نمايش گفتارهاي) متن در چه بداههپردازي و بداههسازي پايه بر خود ذات در نمايش اين
گفتاري) كميك موقعيتهاي خلق دليل به بداههسازيها همين خود كه.است استوار اجرا در چه
در.است داشته تماشاگر جمعيت و اجراكننده جمعيت بين رابطه ايجاد در مهمي نقش (حركتي يا
پررنگتر نمايش اين شخصيتهاي ساير از سياه نقش شده ياد ارتباط برقراري براي و بين اين
را موجود اجتماعي وضعيت مختلف بهانههاي به و سادگي عين در خود زيباي زبان با او.است
كه ميكند بازگو را ماندهاي ناگفته حقايق بازيهايش لوده كنار در و ميكشد نقد به
لحظات خلق باعث يكسو از نمايش اين در سياه ظاهري حماقت.است آنها شنيدن مشتاق تماشاگر
حاكم طبقه يا حاكم وضعيت از سياسي و اجتماعي نقد براي را فضا ديگر سوي از و ميشود طنز
امان در صريح و تند زبان اين از نيز تماشاگران حتي كه طوري به) ميكند فراهم اشراف و
(.نيستند
و ميكرده ايفا را رسانه يك نقش خود خودي به زمان از مقطعي در كه بازي سياه همه اين با
در بايد كه گونه آن امروزه است ، ميشده روبهرو مردم تودههاي خوب استقبال با آن اجراي
.نيست موفق آن ديدن براي تماشاگر وسوسه يا تماشاگر جذب
است تزييني عكس
با ايراني سنتي نمايشهاي علاقهمندان و نمايش هنر دستاندركاران هم هنوز البته
با آن شده شكسته رابطه ترميم و نمايشها گونه اين كردن روز به در سعي تمهيداتي انديشيدن
ادبيات معتبر و كلاسيك فرصتهاي قراردادن مايه دست تمهيدات ، اين از يكي.دارند مردم
هر متنهاست ، اين از (باشد مناسبي اصطلاح اگر) حوضي تخته روايتي ارائه و جهان نمايشي
كار دستمايه را جهان معاصر نام صاحب نويسندگان نمايشنامههاي نيز برخي بين اين در چند
ديگر سوي از و ميكند روزآمدتر را نمايش گونه اين يكسو از رويكرد اينميدهند قرار
.رسيدهاند تكرار به كه ميشود روايتهايي و موقعيتها دست از آن رهايي باعث
چنين اتخاذ ناخواه خواه زمان گذر در آنها ابتذال و حوضي تخته روايتهاي شدن كليشهاي
بررسي مورد بايد كه است نكاتي از رويكرد اين چگونگي اما.ميكند ضروري را رويكردي
كارگرداني به سنگلج تالار در روزها اين كه "سركش زن كردن رام" نمايش.گيرد قرار بيشتري
بين اين در آن بررسي كه است رويكردها همين از يكي ميشود اجرا بيگي فتحعلي داود
.باشد گرهگشا ميتواند
آماده شكسپير ويليام نوشته نام همين به نمايشنامهاي براساس را نمايش اين بيگي فتحعلي
.است كرده اجرا
او.است بيگي فتحعلي انتخاب نوع پرداخت آن به بايد نمايش اين بررسي در كه اولي نكته
و ويژگيها با انطباق قابل خوبي به آن ظرفيتهاي كه ميدهد قرار كار دستمايه را متني
فتحعلي خوانش در شكسپير متن اربابي - نوكر رابطه.است حوضي تخته نمايش اجرايي تكنيكهاي
استفاده با را حوضياش تخته روايت او تا ميدهد شكل تغيير سياه و ارباب رابطه به بيگي
دليل به متن اين از بيگي فتحعلي حوضي تخته روايت.پيبگيرد متن اين پتانسيل از
بيندازد ، شكسپير ياد را ما كه آن از بيش اجرايش كه چرا است ، دلچسب آن خاص ويژگيهاي
فتحعلي جاي به خوانش و انتخاب معلول هم اين و ميكشد رخ به را اجرا بر حاكم ايراني نگاه
.است شكسپير متن از بيگي
(ديگر نمايشهاي از بسياري برخلاف) نمايش سياه زبان زندهبودن و ديالوگها خوب پرداخت
نيز اجرايياش بعد دراست متن اين نگارش در بيگي فتحعلي كار قبول قابل نكات جمله از
از را يكدستي اجراي (نمايشهاست گونه اين خاص كه) ساده ميزانسنهاي با بيگي فتحعلي
بين انداختن برفاصله او اندازه از بيش تاكيد اما.ميگذارد تماشا به حوضي تخته نمايش
لطمه باعث لحظات از برخي در صحنه روي روايتهاي نمايشيبودن در او اغراق و اثر و مخاطب
در كه است نكاتي ديگر از نيز بازيگران بازي تناسب عدم.ميشود اجرا يكدستي به خوردن
بازيگري بازي و سياه بازي كه چقدر هر.كرد اشاره آن به ميتوان نمايش اين اجراي بررسي
ضعيف سركش دختر و خواستگار يا ارباب بازي است ، خوب ميكند بازي را دختر پدر نقش كه
خوبي به آنان كه ميدهد نشان مجموعه اين بازيگران بازيهاي كلي طور به اما.مينمايد
.شناختهاند را حوضي تخته نمايش روح
بازي سياه نمايش كه ميدهد نشان اثر اين از بيگي فتحعلي حوضي تخته روايت همه اين با
اجرايي سالنهاي به را آنها ميتواند هم هنوز شود اجرا مردم روز نيازهاي با مطابق اگر
.بكشاند
ناپذير تعريف و سيال
"ميگويند تئاتر از كارگردانها" كتاب به نگاهي
يزداني اصغر
ترجمه هريتاج پل و دلگادو.ام ماريا نوشته:ميگويند تئاتر از كارگردانها" كتاب
تئاتر نامي تهيهكنندههاي و كارگردانها با گفتوگو از 17 متشكل كه آقاعباسي يدالله
.است شده منتشر پژوهشگران و علاقهمندان براي نمايش انتشارات توسط است ، جهان
نيمه در اجرايي سبكهاي و شيوهها فني ، اصطلاحات كارگردانها ، معرفي درصدد كتاب مولفان
:ميشود يادآور كتاب همين ابتداي يادداشت در مترجم كه چنان بودهاند ، بيستم قرن دوم
مفهومي.است رسيده "كارگردان" تعريفناپذير و سيال مفهوم به كمالش به رو رشد در تئاتر
و مدير كه است كسي آن آرماني و عيني تجسم و ميآميزد خلاقه هنر به را مديريت و رهبري كه
مفهوم در تئاتر عناصر همه تجزيه و تقسيم عصر در كه شگفتا.است آگاه و كاردان و مدبر
در زدن گام بخت كمي بسيار تعداد كه آنجا ازميرسد پويا و منسجم تركيبي به كارگردان
است ، ديگرگونه و نو مبحثي مصداق خود كارگرداني هر كه آنجا از نيز و دارند را مسير اين
افراد اين.است غنيمتي آنان صحبت پاي نشستن و تئاتر كيمياكاران اين با زدن دم فرصت
چون كه هستند دنيا بزرگ كارگردانان از تعدادي اما نيستند ، دنيا كارگردانهاي همه مسلما
.آورد شمار به دنيا كارگردانان جامعه نمونه را آنها ميتوان دارند ، متفاوتي فرهنگهاي
مفهوم اين بر پرتوي بتواند شايد - ميبرد كه اندكي فرصت با متناسب - نمونه اين مطالعه
به سال 1994 در كه داشتهاند اظهار كتاب ويراستاران.بيفكند چندلايه و جذاب پيچيده ،
مشهورترين و نوآورترين از تعدادي بريتانيا هنري شوراي به وابسته نمايش خانه ابتكار
دور منچستر در آن علت به و ميكنند كه كارهايي پيرامون تبادلنظر براي دنيا كارگردانان
تاثير دنيا تئاتر بر اخير سال در 20 كه بودند اشخاصي اينها كتاب تعبير به.آمدند گرد هم
.است افراد اين با صميمانه گفتوگوي حاصل كتاب اين و داشتهاند
پيشگفتاري طي كتاب اين درباره منچستر اكسچنج ، رويال تئاتر هنري مدير هرسو ، گريگوري
موارد مهمترين در پژوهش براي افراد موجهترين كتاب اين در مطرح كارگردانهاي:مينويسد
شنيداري ، و ديداري رسانههاي عصر در تئاتر:نظري مطالب.هستند امروز تئاتر به مبتلا
دهد؟ روي بايد كجا در تئاتر:عملي موارد.اطلاعات عصر در تئاتر كامپيوتر ، عصر در تئاتر
كنند ، كار هم با بايد چگونه بيافرينند؟ تئاتر ميتوانند آدمهايي و گروهها جمعها ، چه
متن ، بدون كار مقابل در متن با كار:محتوا گردانند؟ آماده را كار و كنند تمرين كنند ، فكر
مذهبي ، معنوي ، :هدف آفريد؟ بديع و نو كار بايد چگونه كلاسيك ، نمايشهاي كردن ، مدرنيزه
همه التيامدهنده ، و شفابخش شفادهنده ، آزاردهنده ، تحريككننده ، مداخلهگرانه ، سياسي ،
بازيگران ، نويسندگان ، كار بر زيادي مشاهدات طور همين و شدهاند بررسي عمده پرسشهاي اين
انسان كه است راههايي از يكي حالتش بهترين در تئاتر.است گرفته صورت تاريخ و طراحان
با جمعا و كند برقرار زنده ارتباطي آن طريق از ديگران با كند ، رشد آن در خودش ميتواند
اين آدمهاي.بپردازد زندگي براي بهتر راهي كردن پيدا و جستوجو تفكر ، به تماشاگران
.بخشيدهاند عينيت را آرزويي چنين كتاب
بين در تئاتر كارگردان:ميگويند بريتانيا در كارگردان مقام درباره نيز كتاب مولفان
مستقل هنرمندي چشم به اخيرا تنها كه او.است هنرمند نامرييترين و مرييترين هنرمندان
كرده مكان نقل معاصر تئاتر در بحثانگيز ، چند هر ممتاز ، جايگاهي به شده ، ديده جداگانه و
پيش كرده ، كار را نمايش كه كسي اسم ديگر ، كشورهاي از بسياري مثل هم ، بريتانيا در.است
كتاب اين سرتاسر در...ميكشاند تئاتر به را مردم بازيگران و نويسنده داستان ، از
رهبري ، رمزگشايي ، كردن ، خريد پختن ، را كارگرداني گفتوگوشوندگان كه يافت درخواهد خواننده
مدام كه ميكند ايجاب آنها نقش.كردهاند توصيف سالاد تهيه و حياتبخشي باكتري ، كشت
عمل در را خود توانايي اشتاين پيتر ;باشند تحول و تغيير در آفتابپرستمابانه
و يك ميتواند فقط او كه تفاوت اين با ميكند ، مقايسه ميمونها قريحه با خيالپردازانه
دو يكي فقط است ممكن كه ميكند فكر پاسكال لويي آنكه حال بپردازد ، كار اين به دقيقه نيم
چون ميكنند ، تداعي را خاصي تئاتر نام كارگردانها اين از بعضي.باشد خوبي بازيگر روز
لو و استرهلر جورجيو منوشكين ، آرين جمله از گذراندهاند ، آن در را كاريشان زندگي اكثر
.كردهاند صحبت دارند ، گروهايشان با آنها از كدام هر كه برادرانهاي رابطه مورد در دودين
اين بيشتر ملاحظات و كاري شرايط مشخصكننده همچنين كتاب اين بينالمللي گستره
بيشتر.ميرود فراتر مليت مرزهاي از افراد اين زندگي هممحتواي و همشكل.كارگردانهاست
از بسياري نيست ، بوميشان سرزمين سال از بخشي در حداقل كه ميكنند كار كشوري در آنها
فرهنگهاي از را نمايشهايي آنها همه دارند ، دائم يا موقت اقامت ديگري كشور در آنها
اين.دارند خارج سفرهاي در را كارهايشان نمايش تجربه و كردهاند كارگرداني بيگانه
به پاريس شهر.ميشود مطرح جديتري مباحث و ميبخشد ديگري ژرفاي گفتوگوها به تجربهها
;ميشود مطرح كارگردانها اين از بسياري كار توسعه پايگاه عنوان به اجتنابناپذيري نحو
آنها از نفر گرچه 4 دارند ، تئاتري شهر اين در يك هر بال و منوشكين پاسكال ، لاولي ، بروك ،
.آنهاست كار درك كليد از بخشي آن از بودن دور و زادگاه در بودن اما.نيستند فرانسه متولد
معطوف راهي به را توجهش استرهلر و است ، دهه 90 نيمه اروپاي مقتضاي ظاهرا امر اين
.كند شركت اروپا جاري سياسي كشمكشهاي در ميتواند راه آن از تئاتر كه
ميكند
|