بگيرند ياد ايرانيها از اروپاييها
نقش در خط تناسخ
مشقت قرن نيم گاهشمار
3_ سفرنامه
بگيرند ياد ايرانيها از اروپاييها
باند جز يوزل مانفرد نوازندگان ، با گفتوگو
اميل درامز ، نوازنده يوزل ، مانفرد:نوازنده سه از متشكل "باند جز يوزل مانفرد" گروه
يعني اتريشي مشهور نوازنده دو همراه به كنترباس ، نوازنده ملم ، كلاوس و پيانيست اسپاني ،
گروهي جز ، گيتار نوازنده هاول ، كريستين گئورگ و ساكسيفون نوازنده هرمان ، فون هاينتس
بناها" پروژه قالب در را كنسرتها اين كه كرد آماده تهران در كنسرت شب چهار اجراي براي
نياوران هنري آفرينشهاي بنياد موسيقي واحد سابق گردانندگان سوي از كه - "آواها و
كاخ تاريخي - فرهنگي مجموعه شاهي ، احمد كوشك تاريخي و زيبا بناي در - است شده سازماندهي
بهترين در بداههنوازي اجراي از نمونه گروه يك اجراي.درآوردند اجرا به نياوران موزه
از را جز موسيقي در نوازي بداهه زيباي جلوههاي كنسرت ، اين در حاضران و بود آن شكل
تكنيك گروه ، نوازنده پنج تمامي سوي از قطعات تمپوي و ريتم دقيق حفظ.كردند مشاهده نزديك
و سوال و ( همراهي) آكامپانيمان ،(همنوازي) آنسامبل در زيبا هماهنگي و نوازندگي قوي
تهران در نيز گذشته سال گروه اين.ميرفت شمار به گروه اين اجرايي جلوههاي از جوابها
:است آمده پي در كه نشستيم گفتوگو به گروه اين با.داشت حضور
تنكابني بهرنگ:گفتوگو
كه ميبينيد كنيد نگاه واقعبينانه و منطقي اگر هنر استنه صنعت زاييده پاپ موسيقي
متوقف گاه هيچ هم صنعتي توليدات ميشود توليد صنعتي محصول يك عنوان به پاپ موسيقي
ميرسد هم تنوع به رقابت عرصه در و نميشود
برگزيديد؟ خود تخصصي سبك عنوان به را جز موسيقي چرا *
روي بر (Improvise) بداههنوازي در همگي بلكه نيستيم ، جزيست كدام هيچ ما:ملم كلاوس
موقعيت اين خود ، خاص هارموني و ريتمي گستردگي خاطر به جز موسيقي.داريم تخصص خود سازهاي
به اگربپردازد بداههنوازي به تنوع با و زيبايي به تا ميكند مهيا نوازنده براي را
جز سبك آنها اتفاق به قريب اكثر ميبينيد كنيد ، توجه جهان بداههنوازان نوازندگي ، سبك
كه چرا كردهاند ، پيشرفت جز فرم در بداههنوازي تمرين با و برگزيدند اجرا براي را
بداهه قطعات شدن تكراري از هارمونيك و ريتمي تنوع خاطر به گفتم كه طور همان جز موسيقي
.ميكاهد
فرمهاي و ملوديها از كه است طريق اين به هم يوزل مانفرد گروه اجراي نحوه:يوزل مانفرد
و شده استفاده پايه ملودي عنوان به بلوز و كلاسيك جز موسيقي ماندني ياد به و زيبا قطعات
در عرف شيوه يك اجرا شيوه اين البته.ميپردازيم بداههنوازي به پايه ملودي اين براساس
كلاسيك ، جز قطعات از كه است دليل همين به و ميرود شمار به بلوز و جز برنامههاي اجراي
.ميشود شنيده اصلي تم كه حالي در دارد ، وجود متفاوتي اجراهاي
جز و كلاسيك موسيقي اروپا ، خصوص به و جهان سراسر در اكنون هم كه نكته اين به توجه با *
تاكيد كلاسيك جز قطعات اجراي به يوزل مانفرد گروه چرا نيست ، برخوردار زيادي مخاطبين از
ميورزد؟
كم مخاطب مقابل در كه كرد برداشت گونه اين ميتوان را شما صحبت:هرمان فون هاينتس
درست كاملا مسئله اين.دارند زيادي مخاطب آن امثال و پاپ موسيقي جز ، و كلاسيك موسيقي
نگاه واقعبينانه و منطقي اگرهنر نه است ، صنعت زاييده پاپ موسيقي آنكه دليل به است ،
هم صنعتي توليدات.ميشود توليد صنعتي ، محصول يك عنوان به پاپ موسيقي كه ميبينيد كنيد
يك عنوان به هم پاپ موسيقي.ميرسد هم تنوع به رقابت عرصه در و نميشود متوقف گاه هيچ
درآمدزاست ، صنعتي محصول يك پاپ موسيقي.است مخاطب تعدد و محصول تنوع داراي صنعتي توليد
صنعتگر ما بگويم ، بايد شما سوال جواب در.توليد نه ميشود خلق هنري اثر.هنري اثر يك نه
برنامه اجراي به بازار ، كردن قبضه يا و بيشتر درآمد كسب براي و هنرمنديم ما نيستيم ،
براي و ميورزيم عشق آن به چون برگزيديم را جز موسيقي دليل اين به ما.نميپردازيم
.رسانديم انجام به بسياري تلاش مرحله اين به رسيدن
قصد گروه اين آيا و است چگونه دنيا ، امروز موسيقي با يوزل مانفرد گروه اعضاي برخورد *
بزند؟ جديدي ابداعات به دست مدرن ، و جديد فرمهاي در جز موسيقي از ندارد
اجرا ما كار.نيستيم موسيقي انواع گسترشدهنده ولي هستيم نوازنده ما:هرمان فون هاينتس
به رو هنرمندي هر دنيا هنر در اكنون هم.است ديگري اشخاص كار جديد موسيقي گسترش و است
مورد سبك در آموخت ، را خود علاقه مورد هنر مباني شخص وقتي يعني ميآورد ، شدن تخصصي
.ميشود خاص هنر آن از سبك آن تخصصي شكل به كارش و ميكند پيدا تخصص هنر آن در خود علاقه
از.است خوب اجراي ما وظيفه و اجراست در نيز ما تخصص.اكسپرسيونيسم سبك متخصص نقاش مثل
عرضه بازار به پرفروش آلبوم يك عنوان به هفته هر كه پاپ موسيقي جديد محصولات ديگر ، طرف
گونهاي به را جديد اثر عنوان ميگيرد ، را آن جاي ديگري جديد آلبوم بعد هفته و ميشود
.است كرده لوث
.ميورزيم تاكيد كلاسيك جز قطعات اجراي به ما كه ميگوييد درست كاملا شما:اسپاني اميل
دهيم ، ارائه كلاسيك قطعات آثار از قوي و خوب اجراهاي كه حد اين به رسيدن براي ما كه چرا
.است جز موسيقي يادماندني به آثار خوب اجراي ما وظيفه الان و كشيديم بسياري زحمت
اصل به تا ميكنيد بداههنوازي چگونه انكارناپذير ، است امري بداههنوازي بر شما تسلط *
نشود؟ وارد لطمه اثر
اصول سري يك مراقب بايد است ، آزاد كه حالي عين در نوازنده بداههنوازي ، در:ملم كلاوس
از را اجرا اصول ، اين رعايت عدم كه چرا شود ، قلمداد محدوديت نبايد اصول اين البته.باشد
مفهوم و معنا اصول اين كه گفت بتوان شايد.ميسازد مبدل نامفهوم چيز يك به هنري اثر يك
در كه معني بدين.است ملودي اصل و هارموني اصل ريتم ، فرم ، شامل اصول اين.بردارد را اثر
در مخصوصا كرد ، حفظ را ريتم بايد قطعه كل در شد خارج قطعه فرم از نبايد بداههنوازي ،
نيز هارمونيك نظر از مسائل ، اين كنار دربود ريتم از نشدن خارج مراقب بايد تمپو تغيير
كليد در قطعهاي اگر مثلا.شد خارج ميشود ، انجام بداههنوازي آن در كه كليدي از نبايد
كه ميرسيم اصلي تم به نهايت در.شويم خارج فا كليد از نبايد وجه هيچ به مينوازيم ، فا
.شود حفظ تم اين بايد ولي نباشد بيشتر ميزان چهار يا سه شايد
تمام با نوازندهاي وقتي كه بگويم بايد كلاوس صحبتهاي تكميل در:هرمان فون هاينتس
در ماكند عمل هماهنگ گروه اعضاي تمام با بايد ميگيرد قرار گروه يك در بالا شرايط
ساكسيفون حرفهاي مثلا كه نيست گونهاي به يعني ميگوييم ، سخن زبان يك با بداههنوازي
باشد نحوي به بايد گروه يك در نوازنده هر بداههنوازي بهتر عبارت به.نفهمد كنترباس را
.بشوند بداههنوازي در او زبان متوجه گروه اعضاي بقيه كه
اين ندارد ، وجود جز موسيقي حوزه در اصولي و آكادميك آموزش اينكه وجود با ايران در *
نظر به ميدهند ، تشكيل جوانان را آنها اكثر كه است برخوردار زيادي طرفداران از موسيقي
كرد؟ شكوفا ميتوان چگونه را پتانسيل اين شما
شما.است جز موسيقي از شناخت ايجاد شود ، انجام بايد كه اقدامي مهمترين:ملم كلاوس
آن ، پيرامون كردن بحث و جز موسيقي به دادن فرا گوش براي كلوپهايي ايجاد با ميتوانيد
هم بعدي گام.ببريد بالا آن چون و چند و جز موسيقي از را مستعدان و علاقهمندان شناخت
اين.ميگردد مشكلتر و مشكل رفته رفته و ميشود شروع ساده قطعات از كه است منظم تمرين
.داديم انجام مرحله اين به رسيدن براي ما كه است كاري همان دقيقا روش
و نداريم پيشرفت راههاي دادن نشان براي معلمي ما كه است اين ما كشور در اساسي مشكل *
نميدانيم؟ را كار اصول اصلا ،
بايد خودتان شما نيست ، اساسي مشكل معلم ، حضور عدم مسئله من نظر به:هرمان فون هاينتس
در.بود مصادف دوم جهاني جنگ پايان با موسيقي به من علاقه شكلگيري مثلا.باشيد پيگير
براي انگيزهاي نه و صفحهاي نه جزوهاي ، نه معلمي ، نه داشت ، وجود كلاسي نه كه شرايط آن
همان تمرين آن ، كنار در و ميشد پخش كه قطعاتي و راديو به دادن گوش با فقط من آموزش ،
پس.درآوردم آكادميك شكل به را آن شرايط شدن بهتر با بعدها و آموختم را موسيقي شنيدهها
بين ارتباط هنر يك پيشرفت لازمه اما نيست ، اساسي مسئله معلم حضور عدم گفتم كه طور همان
تبادل و هنرمندانش بين ارتباط بدون هنري هيچ كه شده ثابت تاريخ طول در.است هنرمندان
ارائه را آثارشان شاعران اگر.است نكرده پيدا تحول و پيشرفت آنها بين هنري اطلاعات
به را خود آثار نقاشان اگر يا و نداشت وجود ادبيات عنوان با چيزي اكنون هم بودند ، نكرده
به هم موسيقي در.نميآمد وجود به نقاشي هنر در زيبايي همه اين بودند ، نگذاشته نمايش
داشته وجود هنري اطلاعات تبادل و ارتباط دنيا موسيقي اهالي بين بايد و است ترتيب همين
.باشد
داد قرار تاثير تحت شديدا را ايراني نوازندگان يوزل ، مانفرد گروه اعضاي تك تك اجراي *
آيا ، هرمان فون آقاي صحبتهاي به توجه با.ميشناسند الگو يك عنوان به را شما كه حدي تا
دارد؟ برنامهاي ايراني هنرمندان به هنري ارتباط با رابطه در يوزل مانفرد گروه اعضاي
برنامههايي حتما باشد ، فرصتي ايران به سفر در اگر آينده سال در مطمئنا:ملم كلاوس
خواهيم برگزار را مشابه موارد و مدت كوتاه مستركلاسهاي پاسخ ، و پرسش جلسات سمينار ، مثل
.دهيم آموزش را نكاتي ايراني جوان استعدادهاي به كه شد خواهيم خوشحال خيلي ما.كرد
برگزار اتريش كشور در دائما كرد ، اشاره آن به كلاوس كه سمينارهايي:هاول كريستين گئورگ
جديد متدهاي و شيوهها درباره هفتهاي يك نشستهاي در برجسته نوازندگان و ميشود
ميتوانيم ، نيز ما شود انجام منسجمي هماهنگي و سازماندهي اگر.ميكنند صحبت نوازندگي
.كنيم برگزار ايران ديگر شهرهاي در بلكه تهران در تنها نه را نشستهايي چنين
نكات يكسري كه است اين كنيم تدريس نشستها ، اين در ميتوانيم ما كه روشي:اسپاني اميل
آنها روي ماهه چند مدت در كه بخواهيم آنها از و كنيم منتقل هنرجويان به را اصلي و مهم
پيدا را خود تمرين روش كه بگذاريم آنها اختيار در را جزوههايي اينكه يا و كنند تمرين
اتريش سفارت و اتريش و ايران فرهنگي انجمن با برنامهها اين هماهنگي اگر واقعا.كنند
.كنيم تدريس طريق اين به ايران در كه بود خواهد جالب نيز ما براي شود ، انجام
كنسرتها بهترين رده در ايران در موسيقي علاقهمندان نظر از اخير سال دو در شما اجراي *
بود؟ چگونه شما براي ايران در برنامه اجراي و حضور است ، گرفته قرار اخير دهه دو در
!هوا حتي بود خوب چيز همه:يوزل مانفرد
حال به تا ما كنسرتهاي دلچسبترين از يكي تهران در برنامه اجراي:هاول كريستين گئورگ
بسيار مخاطبين با اجرا شبهاي كليد در ما.تاريخي و زيبا مكاني در اجرا مخصوصا بوده ،
برنامه قسمتهاي و قطعات تك تك به كه شنوندگاني.شديم مواجه فهميده و دقيق علاقهمند ،
كنسرت تماشاي نحوه اين.ميكردند دقت نوازندگي ، نحوه به تمام دقت با و ميكردند گوش
.بود جذاب بسيار ما براي
اروپا به را ايران موسيقي علاقهمندان اين ما بود ممكن اگر بگويم ، بايد فقط:ملم كلاوس
!بدهند ياد را دادن گوش موسيقي چگونه اروپا در موسيقي شنوندگان به تا ميبرديم
نقش در خط تناسخ
محمودزاده چنگيز:ترجمه
شايستگي كسب امكان يا و گناهان براي كفارهاي عنوان به گذشته دوران در مقدس متون نوشتن
ميشد انجام نويسندگان بعدي تناسخهاي در فردي تكامل پيشرفته مراحل به يافتن دست براي
طول 40 در آمريكايي مجموعهدار دو توسط ژاپني نقاشي و خطاطي آثار از توجهاي قابل تعداد
متروپوليتن موزه در جاري سال اكتبر اول از كه نمايشگاهي.است شده جمعآوري گذشته سال
توسط شده جمعآوري آثار به "نوشتاري تصاوير" عنوان با است كرده كار به آغاز نيويورك شهر
.دارد اختصاص "بورتو ويليام" و "بارنت سيلوان" يعني مجموعهدار ، دو اين
از ژاپني خطاطي تحولات گرفتهاند جاي آن ديوارهاي روي بر كه اثري با 60 نمايشگاه اين
اين در.ميكند امكانپذير را (18681615) "ادو" دوره تا (784710) "نارا" دوره
نمايش به نيز (كانا) ژاپني دستخطهاي ،(كانجي) چيني بردستخطهاي علاوه نمايشگاه
.شدهاند گذاشته
ذن ، قصار كلمات بوداييها ، مقدس متون از آثاري اكسپرسيو خطاطيهاي از برجسته مجموعه اين
.برميگيرد در را خصوصي نامههاي و دنياگرا اشعار
تشكيل دور شرق مذاهب اوليه مقدس متون و تصاوير را "نوشتاري تصاوير" نمايشگاه نخست بخش
از نسخههايي روي بر آن كامل تمركز ،"بورتو" و "بارنت" مجموعه قوت نقاط از يكي.ميدهد
.است مقدس متون و موعظات
شايستگي كسب امكان يا و گناهان براي كفارهاي عنوان به گذشته دوران در متون اين نوشتن
.ميشد انجام نويسندگان ، بعدي تناسخهاي در فردي تكامل پيشرفته مراحل به يافتن دست براي
نقره ، طلا ، از لايههايي با شده تزئين كاغذهاي روي بر مقدس دستنوشتههاي اين معمولا
به را آثار اين گذشته ، در كه افراديميشدند نوشته گوناگون طراحيهاي و مليكا پودر ،
نگهداري هنري آثار عنوان به همچنين و مذهبي مفاهيم دليل به هم را آنها ميآوردند دست
عنوان به آنها از و ميشدند تقسيم كوچكتر قطعات به غالبا نفيس آثار اين.ميكردند
.ميشد استفاده شكل طومار آويزهاي
شكل به كه "مذهبي تصويري نمادهاي" گالري در "بورتو" و "بارنت" مجموعه از برجسته اثر دو
و بود مذهب پيروان خيرهكننده هاي"ماندالا".درآمدهاند نمايش به است ، شده آذين معابد
جلوه كه است غربي كشورهاي در آثار اين از نمونهها بهترين آنها ، عظيم دياگرامهاي يا
.ميگذارد نمايش به را "ماندالا" جهاني
قرن به متعلق كه "شينتو ماندالاي" از كميابي نمونه گالري ، اين از ديواري روي بر
.دارد تفاوت بوداييان سبك با ها"ماندالا" از سبك اين.ميكند خودنمايي است ، چهاردهم
اما ميكنند ، تصوير هندسي شكلي به را بودا عالم مفهومي گسترههاي بودايي هاي"ماندالا"
"نارا" شهر در كه "كازوگا" معبد از "ناتوراليستي" نقشهبرداري نوعي به بيشتر "شينتو" سبك
.دارد شباهت است ، شده واقع
با دستخطها اين.است داده جاي خود در را ذن راهبان از آثاري نمايشگاه ، دوم بخش
تجسم دليل به آثار اين ارزش.ميشوند ناميده " بوكوسكي" و شدهاند نوشته حروفچيني
از يكي يا و ذن مكتب مريدان معمولا كه است آنها نويسندگان روحي توانايي به بخشيدن
.ميدادند ذن مكتب مريدان به استادان كه بود مدركي دستنوشتهها اين.بودند آن پيشوايان
زائرا توسط كه است آثاري چيني ، برجسته اساتيد از مانده جاي بر خطاطي آثار ارزشترين با
(12661186) "جيزهي زهانگ" اثر از بخشي آثار ، اين از يكي.است شده حفظ مقدس ، معابد ژاپني
گسترده طور به نيز حياتش طول در "زهانگ" آثار.است سيزدهم قرن در چيني پيشگام خطاط
آن از استفاده و آثارش شدن قطعهقطعه دليل به اما ;ميشد جمعآوري ژاپني ستايشگران توسط
آثار شعري مضمون ،(ژاپني خانههاي طاقچه) "توكونوما" روي بر دكوراتيو طومارهاي شكل به
ژاپني راهبان از آثاري كمياب ، آثار اين كنار در.است شده آنها زيبايي قرباني "زهانگ"
نمايش به بودند فعال (15731392) "موروماچي" و (13921336) "مانبوكوچو" دورههاي در كه
و نامهها نمايشگاه ، سوم بخشاست دنياگرا بيشتر نوشتارها اين مضمون.شدهاند گذاشته
با برابري براي الفبا اين.ميگيرد بر در شدهاند نوشته "كانا" الفباي با كه را اشعاري
.گرفت شكل دهم قرن اوايل و نهم قرن اواخر در چيني حروف
"كواتس آمي هون" و (15911522) ،"كيو نوري سن" مانند پرآوازه هنرمندان از آثاري بخش اين
و ميشود شامل را جذابي نوشتههاي و اشعار كه است داده جاي خود در را (16371558)
.است دوران آن فرهنگي فضاي نشانگر
گذاشته نمايش به "ادو" دوره در ذن راهبان خطاطي و نقاشي نمايشگاه ، بخش آخرين در
طور به خطاطي آثار دوره اين در.ميشوند شناخته "زنگا" نام با هنري آثار اين.شدهاند
تعدادي.ميشد شامل را فيالبداهه و فام تك آثاري نيز نقاشيها و ميشدند نوشته شكسته
است نمونههايي قويترين از يكي ذن ، مكتب راهب ،(18041718) "جييون" ديناميك آثار از
حالت در بودايي فرزانهاي او ، آثار از يكي در.ميخورد چشم به نمايشگاه اين در كه
مكتب ماهيت تنها نه اثر اين.است شده نوشته كوتاه شرحي آن كنار در و شده تصوير مديتيشن
در كه ميگذارد نمايش به را آسيا شرق باستاني باورهاي واقع در بلكه ميكند مجسم را ذن
.يگانهاند كاملا خطاطي و نقاشي آن
ديلي آرت:منبع
مشقت قرن نيم گاهشمار
ديانتي نوشين
پاريس در _ نقاش _ بكمان ماكس انفرادي نمايشگاه اولين در سال 1931 ، در فيگارو روزنامه
اما نميدهد ، انجام مقايسهاي چنين كس هيچ هماكنون ، .داد لقب "آلماني پيكاسوي" را او
است ، شده افتتاح پاريس پمپيدوي در سپتامبر ماه از كه بكمان ، آثار خارقالعاده نمايشگاه
بكمان.است داشته منظوري چه زمان آن در منتقد آن كه ميكند يادآوري بازديدكنندگان به
و غني هنري دانش زندگاني ، نيروي از سرشار چندوجهي ، هنرمندي اسپانيايياش ، رقيب همانند
اين به شايد است ، شده شناخته پيكاسو از كمتر امروز او هنر اگر.بود قوي مسئوليتي احساس
.دارد پيرامونش دنياي از او خصوصي برداشت و شخصي ديدگاه در ريشه بكمان آثار كه باشد خاطر
به و است نقاشي يكصد از بيش و حجمي اثر كاغذ ، 3 روي اثر شامل 60 بزرگ نمايشگاه اين
هيچگاه همعصرانش ، برخلاف بكمان.است شده نامگذاري "تاريخ گذر در نقاش يك" درستي
زندگي با مقابله در وي.نكرد فراموش تكنيك يا محض فرم مقابل در را جهان به خود دلبستگي
عاشقانه يا جنگي فضاي در را خود بارها و بارها چه اگر ;داشت فيگوراتيو و قاطع رويكردي
وطنش از خارج كه زيادي سالهاي عليرغم.است كشيده تصوير به اسرارآميز غالبا چهرهاي با
در تا 1947 سال 1937 از پاريس ، در تا 1932 از 1929 دوباره و سال 1903 در) ميكرد زندگي
هولناك تاريخ بيانگر بكمان آثار بيشتر (آمريكا در سال 1950 در مرگش زمان تا و آمستردام
.است آلمان
نشان داشت تمايل بياندازهاش روشنبيني و نفس به اعتماد بر تكيه با ابتدا از بكمان
سال در كه "دريا كنار در جوان مردان" مانند او اوليه نقاشيهاي.بسازد هنرش از ويژهاي
به خودش از اوليه سبكشناختي ارزيابي بر تاكيدي است ، كشيده بود ، ساله كه 21 زماني 1905 ،
در بهيار عنوان به فلاندرز در كار تجربه از پسبود "ونگوگ و سزان بين در" شخصي عنوان
سال به "صليب از سقوط" مانند او نقاشيهاي شد ، او در عصبي حمله به منجر كه سال 1915
را رنج و درد او ، تصاوير از بسياري.گرفت خود به وسطايي قرون بيروحي و خشكي حالت 1917
سال در وي.ميدانست هنري وظيفه انجام به ملزم را خود جنگ از پس بكمان.ميكنند منعكس
همه يارانم ، كنار در باشم ، داشته حضور شهرها در كه ميكردم نياز احساس":مينويسد 1918
بر جنگ آشكار تاثير "باشيم سهيم ميآيد ، سرمان به كه بدبختيهايي تمام در بايد ما
اسلو فيلمي:است شده گذاشته نمايش به خوبي به پمپيدو نمايشگاه اتاقهاي از يكي در بكمان
فرار سنگرهايشان از بمب باران زير كه ميدهد نشان بزرگ جنگ بحبوحه در را سربازان موشن ،
.ميكنند
.ميكرد حذر اكسپرسيونيست مارك از خصوص به و گذاشت كنار را مقولاتي بكمان زمان اين در
مدت در برلين خلاق مرج و هرج بر تكيه با جهات ، بسياري از هم او جنگ از پس آثار حتي
نظر هر از ميتوانست سالهاي 1920 از بكمان طرحهاي.است جنبش مظهر ويمار ، جمهوري
قدرتي موضع از او اما.باشد گرونر جورج سياسي آشكارا آثار از بدبينانهتر و تاثيرگذارتر
.كنند رقابت او با ميتوانستند كمي افراد كه داشت فاصله آنقدر ديگران با بود آن در كه
از.داد قرار كابارهاي هنرمندان جمع در را بكمان سال 1922 در "برلين سفر" نقاشي سري
شمارهگذاري II و I كه) كرد اشاره "سرخورده" نقاشي دو به ميتوان سري اين تصاوير ميان
روزنامه كه ميدهد نشان را اندوهگيني شيكپوش و متشخص آدمهاي آنها از يكي (.شدهاند
نشان حالي در را سوسياليستها ديگر تابلوي.دارند دست در را Die Zeitung مليگرايانه
رسيد قتل به پليس دست به سال 1919 در كه ليبكنشت كارل _ اسپارتاكيست رهبر بر كه ميدهد
در را بشري فعاليتهاي ميرسد نظر به و نبود مبارزه مرد هيچگاه بكمانميكشند فرياد _
.ميدانست فنا به محكوم نهايت
براي خود وقف به او.نداشتند وجود زيادي سنتشكنهاي بكمان ، اطرافيان ميان در عمل ، در
در.نميدانست خارجي عنصر يك را خود هيچگاه و ميكرد نگاه جامعه به خدمتي عنوان به هنر
نقاشي به تمايل بكمان دهه 30 ، اوايل و سالهاي 1920 اواخر در تاثيرگذاريش طلايي دوران
عدد به 200 آنها تعداد كه نقاشيها اين در او.داشت جهاني مرد طرح نمايش و خود چهره از
برازندهاي مرد تصاوير اين.دارد دست به سيگاري هميشه تقريبا و زده كراوات اغلب ميرسد ،
سال در برلين ملي گالري و بود شده هنري قطب يك به تبديل زمان آن در كه ميدهند نشان را
.بود داده اختصاص وي آثار به را كامل اتاق يك 1932
سال در بكمان سرانجام و گذاشتند بكمان فعاليتهاي بر پاياني نقطه نازيها ، بعد سال
او.ديد مونيخ در "منحط هنر" بدنام نمايشگاه ناخواسته افتخار در غرق را خود 1937
خاطر به بلكه روح تصفيه دليل به نه ;گذرانيد انزوا در در و تبعيد در را بعد سالهاي
"مرگ" و "تولد" عناوين تحت ارزشمندي تابلوهاي مدت اين در:زندگي در بنيادين تغييرات
مدل عنوان به "كوآپي" همسرش از آنها بيشتر در كه كشيد زنان از بسياري نقاشيهاي كشيد ،
را آنها آخرين كه كشيد پيچيده و نمادين نقاشي تعدادي بعد ، سالهاي در.ميكرد استفاده
.بود رسانده پايان به سال 1950 در مرگش از پيش روز درست نيويورك ، در آتليهاش در
و دروغين عاطفه از خالي تيره ، كاملا ديدگاهي بكمان بيستمي ، قرن آلماني يك عنوان به
موزه و لندن مدرن تيت به آينده سال كه پمپيدو ، نمايشگاه.بود زيباشناسي شوخيهاي حقارت
نمايش به را بكمان سبكشناختي روند تغيير زيبايي به ميشود ، منتقل نيويورك مدرن هنرهاي
در او زندگي گاهشمار اما نيست ، بكمان نقاشيهاي از مدرسهاي احتمالا اينجااست گذاشته
.است شده طنينانداز قدرت با كه است مشقتبار قرن نيم
3_ سفرنامه
شست نخواهم را چشمهايم
هنري _ فرهنگي سفر دو گزارش
گلستان ليلي
مگت بنياد و پل سن شهرك
مور هنري وسپكتيو ورتر (!است يار بخت هميشه جاها جور اين در شايد يا) بود يار بخت باز
.بود برگزار بنياد اين ساختمان بزرگ سالنهاي در نقاشي و مجسمه اثر هشتاد و صد با
سه ساختمان مگت بنياد !استثنايي و فوقالعاده بينظير ، .گفتهام كم كنم تعريف چه هر
سبزش ، ميوههاي با آوكادو درختكمنظير درختهاي با زيباتر باغ يك ميان بود زيبايي طبقه
درختان و كاجها و سروها و ،(قرمزند آنجا زالزالكهاي) !قرمز ميوههاي با زالزالك درخت
_ نقاشي و مجسمهها.داشت اختصاص مور هنري آثار به ساختمان اين همكف طبقه تمام.زيتون
تمام از را آثارش.آثار نصب و ريختهگري كار ، هنگام به او عكسهاي جا همه و.طراحيها
سالني هر در.بودند آورده گرد ما بصر حظ براي جا يك را همه و بودند كرده جمعآوري دنيا
نمايش اتاق در.بود شده نوشته مور از نيز گفتههايي شدهو داده توضيح كارها مورد در
مورد در را انگيزهاش.ميشد داده نشان كار هنگام به او از دقيقهاي بيست فيلم يك فيلم
به نسبت را بيننده ذهن كه شنيدني مصاحبهاي.ميديديم را كارش طرز و ميگفت اثر آن ساخت
با مور پيكرههاي.رفت دنيا از در 1986 و آمد دنيا به در 1898 مور.ميكرد روشن او
است فيگور براساس كه انتزاعي و خالي فضاهاي همين و اوست خاص سبك نشانگر توخالي فضاهاي
.ناميد بيستم قرن مجسمهساز مطرحترين بتوان را مور شايد.كرد پيدا بسيار رواج او از بعد
كه بلند و باريك فلزي ، آدمهاي.داشتند قرار جاكومتي ارزنده آثار ساختمان بالاي طبقه در
و.شكننده و ترد اما فلزي آدمهاييميكردند نگاه را باغ و بودند گذاشته جلو به قدم
مرا كاش كردم فكر.ديگر بسياري و مگريت سزار ، ميرو ، پيكاسو ، از نقاشيهايي و مجسمهها
را پيشنهادم بايد.ميماندم پل سن شهرك همان در و ميكردند قبول موزه سرايدار عنوان به
...!ميگفتم مگت آقاي و خانم به
* * *
معروف شيشهگرخانههايش و شيشهاي آثار به بيوت شهرك.(Biot) بيوت نشيب و پرفراز شهرك
مغازههايي به بعد و معمولي بس كارهايي با كوچك اتاق يك.رفتم شيشه موزه به اول.است
و خدايار ژيلا ياد.بازاري و معموليتر كارهايي به و بودند شده رديف سرهم پشت كه رفتم
.مغازه همه اين و موزه اين تمام به ميارزيد مويشان يك كه افتادم قديمي شهريار و نوشين
!بود شيشههايش از بهتر بيوت رستورانهاي و كافهها
* * *
شايد.زيباتر اما كوچكتر شهري.دارد فاصله نيس از قطار با ساعت نيم حدود كان شهر
از نمايشگاهي كان در.كان فيلم فستيوال دليل به شايد هم آن و گرانقيمتتر و شيكتر
از را مجسمههايش او.است معروف سزار به كه بالداسيني سزار.بود پا بر سزار مجسمههاي
اغلب بود ، مجسمه و فرسك سيقطعه حدود.ميسازد ماشين قطعات و پارهها آهن فشردن هم به
در سزار آثاررنگين و شده فشرده آهنپارههاي از باقي و برنز از برخي.بزرگ ابعاد در
.بود ساخته خوب سرد آهني با را چهرهها حالتميگيرند قرار "نو رئاليسم" چارچوب
سزار كه روزي به آمد يادم.بود كرده كار راحت.بودند شادمانه و سبك نوعي به مجسمهها
جذابي ريشوي و تنومند مرد.بودم كرده ملاقات پدرم خانه در را او و بود آمده ايران به
است سال ده حدود و است متولد 1921 سزار.انرژي از پر و خروش و جوش از پر.پرحرف و بود
.است كرده فوت كه
و تپه.است مرتفع دهكدهاي وانسVence رفتيم وانس به قطار ايستگاه از اتوبوس با
فرشته ديرينم دوست.زيبا وانس به رسيديم و زديم دور و زديم دور را سرسبز ماهورهاي
رفتي فرانسه جنوب به اگر گفت من به دارد مهمي شغل نيويورك مدرن هنرهاي موزه در كه دختري
دومينيكنها فرقه به متعلق Rosaire رزر نمازخانهنشو غافل ماتيس نمازخانه ديدن از
تعادل كردن برقرار نمازخانه اين در من كار اصلي هدف..":است گفته ماتيساست
از الهام با سفيد كاشي بر سياه رنگ با را طرحها.بود ديوار بر رنگ ، و نور سطوح مابين
.دادم انجام راهبهها لباس
كوششي.بنامم عظيم كوشش يك ثمره و كاري زندگي تمام نتيجه ميتوانم را نمازخانه اين
.ميكند يكي هم با را ما تجسمي سنت آينده و گذشته نمازخانه اين كارمشكل و صميمانه
قدر به آن بيان اميدوارم و مينامم شهود و كشف را بخش اين.آينده و گذشته از زنده بخشي
.دهد ثمر و شود بارور بتواند تا باشد روشن كافي
براي.دارد ارتفاع متر پنج و عرض متر شش و طول متر پانزده فقط.است كوچك نمازخانه
و رنگين ويترايهاي يعني رنگ ، گرفته كار به را مهم عنصر دو ماتيس نمازخانه اين تزئين
كرده ، استفاده رنگ سه از فقط ماتيس ويترايهاي براي.سفيد بر سياه طرحهاي همان طرح ،
وراي از نور روز طول تمام در كه شدهاند رنگآميزي طوري شيشهاي آثار.آبي و سبز زرد ،
مقابل ديوار بر ارغواني تا بنفش از را شيشه آبي رنگ و ميتابد نمازخانه بر آنها
منعكس نمازخانه كف و ديوار به پررنگتر ميشود ، تار و كدر كه هم شيشه زرد و ميتاباند
.است داده آن به "زندگي درخت" نام ماتيس و است محراب پشت در نمازخانه اصلي ويتراي.است
ماتيس.است كرده زيباتر را پنجره كه آويختهاند زردرنگ پردهاي رنگين پنجره سوي دو در
مسيح مجسمه روميزيها ، صندليها ، شمعدانها ، :است كرده طراحي خود را جا آن اشياي تمام
تبرك ظرف جعبه تبرك ، ظرف محراب ، همچنين بام ، روي سفالهاي.نمازخانه كف كاشيهاي مصلوب ،
كندهكاري دري اعترافكننده ، شخص و كشيش ميان حايل پرده جاي بهرا محراب بالاي چراغ و
ياد به او كارهاي در را شرقي نگار و پرنقش پارچههاي كه ماتيس طراحي با دارد وجود شده
حيطه به كه ميدهد اجازه نقاش به كردن اتود و طراحي...":ميگويد ماتيس.ميآورد
تنها.است شهود و كشف يك اين و نيستم خودم من ديگر مدتي از بعد..و شود وارد ناآگاه
".ببرد خود با مرا تا بسپرم ناآگاهي اين دست به را خود كه است اين بكنم بايد كه كاري
نمازخانه اين شك بدون.برد خود با را ما هم ماتيس نمازخانه صفاي و صميميت زيبايي ،
.ديدهام حال به تا كه است هنري اثر باصفاترين
* * *
در ديگري كس ".ميشود محو زندگي ميشود ، ظاهر هنر كه جايي":است گفته پيكابيا فرانسيس
در ديگري كس باز ".ديگري كشف يعني هنر است ، واقعيت فرياد يك هنر":است گفته ديگر جايي
تبديل هنر به بگذاري قاب آن در كه را هرچه است بسته قاب يك فرهنگ":است گفته ديگر جايي
زندگيام لحظه زيباترين كه بگويم ميتوانم فقط و ميكنم ، قبول را اينها تمام
".ميشود
.است كامل هنري اثر يك ديدن
|