محدود باورهاي از عبور
سيما نقد
دوربين پشت نگاه
محدود باورهاي از عبور
زنان فعال حضور و فجر تئاتر
آشفته رضا
طغيان و اعتراض قضيه اين به نسبت باشد نداشته وجود ابراز امكان موجودي وقتي حقيقت در
دارد زنان فردي خواست و اراده به بستگي اجتماعي عرصههاي در حضور حاضر درحال اما ميكند
را خود حد چه تا كه
كنند فعال
عنوان به زن قبولي 32 فجر تئاتر جشنواره نمايشي متون بازخواني نتايج اعلام از پس
بود ، خواهد كمي تحول اين بررسي براي بهانهاي كه است چشمگيري آمار كارگردان و نويسنده
تئاتر جشنواره نهايي و ابتدايي مراحل در كميتي چنين با زنان گذشته سالهاي در زيرا
نغمه و نمايشنامه با 7 يثربي چيستا همانند نويسندهاي ضمن در.نكردهاند آمادگي اعلام
ارائه را بحثتري قابل فعاليت نيز مردان به نسبت حتي شده تصويب نمايشنامه سه با ثميني
ايجاد مردان و زنان جامعه بين تفكيكي كه نداريم آن بر سعي گزارش اين در البته.كردهاند
عرصههاي تمامي در اينان حضور برابري به رسيدن براي حضور اين بر تاكيد هدف بلكه كنيم ،
.باشيم نمايشي آثار كيفيت شدن پررنگ براي ناب جرياني شاهد ادامه در تا است هنري و فرهنگي
در رنگارنگي و متعدد مباحث شدن مطرح امكان مردان و زنان فعالانه حضور با ديگر عبارت به
به.كرد خواهد جامعه فرهنگ تعالي عايد را درخوري نتيجه كه شد خواهد فراهم تئاتري فضاي
نظرسنجي تحولات اين درباره تئاتري زنان شاخص چهرههاي از لااقل كرديم سعي منظور همين
.و بود رفته آبادان به آدينه گلاب مثلا نبود ، ميسر برايمان آنها همه يافتن البتهكنيم
شده ، 2 تصويب نمايشنامه درباره - 1) زمينه سه در گرفتند قرار دسترس در كه آنها با..
نمايشهاي در فمينيستي نگاه ارزيابي - اخير ، 3 سالهاي در زنان نمايشهاي به نگاهي -
.ميخوانيد ادامه در كه دادهايم انجام كوتاهي گفت و گپ (.زنان
نباشد كمي فقط زنان حضور
و شد روبهرو زيادي منفي و مثبت نظرات با رويا اتاق نمايش با سال 81 در فروزند افروز
ايدهآلترين از يكي تكنيكي كاستيهاي تمام با نمايش اين زنان از عدهاي نظر از
اپيزود سه شامل كه "زمين روي" نمايش با امسال فجر جشنواره در او.است زنانه نمايشهاي
.ميكند شركت است ، طنزگونه
و ميشود شگفتي دچار فجر جشنواره خصوص به و تئاتر درعرصه زنان فعال حضور از فروزند
.بودم شركتكننده خانم تنها من شد ، اعلام جشنواره نهايي برندگان كه سال 77 در:ميگويد
دو تا قضيه اين اميدوارم.است عالي خيلي باشد ، هم كيفي و نباشد كمي فقط زنان حضور اگر
او.نكنم تعجب آمار اين شنيدن از خانم يك عنوان به من و بشود عادي كاملا آينده سهسال
درصدد فمينيستي رويكرد بدون و است نيفتاده برايشجا فمينيسم معناي كه است كساني جمله از
كه طلوعي شبنم.كند مطرح آثارش در را خود خاص حرفهاي پيشداوري و قضاوت بدون تا است
طور به شدهتاكنون شناخته رفيعي دكتر نمايشهاي ثابت بازيگر عنوان به اخير سالهاي در
.است داشته فعاليت نمايش چندين در كارگردان و نويسنده عنوان به مستقل
تصويب به را "تلخ قهوه" عنوان با متن يك كارگردان ، و نويسنده عنوان به هم امسال او
نمايش اينكند آماده بعدي مراحل براي را آن تمرين براي جايي يافتن صورت در تا رسانيده
اصطلاح به و طبيعي كاملا بازيهاي با درآيد ، اجرا به است قرار رئاليستي ديدگاهي با كه
كند پرهيز باشد ، نمايشي شدت به كه چيزي هر از دارد سعي طلوعي.بود خواهد همراه سينمايي
نسل دو فاصله به نمايش اين در او نشود ، دور اتفاقات و وقايع پذيرش از تماشاچي باور تا
پاكدل ، مهدي ضيايي ، مهرداد مهرانفر ، احمد تهامي ، كورش رهگذر اين در و ميكند اشاره
دنبال به فعلا اوبود خواهند طلوعي بازيگر نصري و حسينزاده محمدرضا اسكندري ، ستاره
پاي نمايش اجراي از پس نمايش اين كه بود قرار:ميگويد و است تمرين براي محلي كردن پيدا
فجر جشنواره در را خود خواستيم كه آنجا از اما شود ، اجرا (معجوني) شهر بزرگ ديوار
.شديم منصرف اجرا از آن شدن تصويب از پس بيازماييم
آمده در جريان يك صورت به آنان جلوهشدن پررنگ به توجه با امسال كه زنان حضور از طلوعي
مبناي بر هميشه و نكردهام حركت جريان با وقت هيچ:ميگويد و ميداند فارغ را خود است ،
مرا تاثر همين و ميشوم متاثر شخصيت يا واقعه يك ديدن با من.كردهام حركت دلم خواست
.هستم دور به ناخواسته جريانات اين از من پس..ميكند اجرا و نوشتن به وادار
زنان از و ميكند تلقي مبارك و ميمون را تئاتر در زنان جمعي حركت اين او حال هر به
و زبري از و كنند خالي خشونت و جنگ از را دنيا خود زنانه نگاه و حضور با كه ميخواهد
.بيايند پيش مردان همپاي مسير اين در و بكاهند ناملايمات تيزي
مثل اجتماعي جريانات ديگر در آنان حضور همان تئاتر در زنان حضور كه است معتقد طلوعي
پذيرش و امنيت احساس دليل به غيره و شركتها و ادارات در كار دانشگاهها ، در قبولي
رامين) هميشگي همان ،(فروزند) رويا اتاق نمايشهاي از اواست طبيعي امري خانوادهها
قائل زنان و مردان براي تفكيكي هم طلوعي.كرد ياد زنانه شدت به آثاري عنوان به (فر
با يكديگر كنار در آنان حضور كه آن براي ميداند ، مبرا فمينيستي نگاه از را خود و نيست
خود حضور با زنان:ميگويد و.كرد خواهد پيدا معنا رواني و فيزيكي تفاوتهاي به توجه
بچه كه مادري كه آن براي بكاهند ، زندگي در خشونت ميزان از ميتوانند مختلف عرصههاي در
.بگذارد گلوله جلوي را بچهاش ميتواند سختي به ميآورد ، دنيا به
محدود باورهاي از عبور
نمايش اين هنوز:ميگويد است ، كرده تصويب را دريايي مرغ جاناتان متن كه لرستاني شهره
با وياست خورده گره زندگيام از بخشي با كردن فكر سال يك از پس و است فكر مرحله در
مقوله به روانشناختي نگاهي با ميكند سعي روانكاو متخصص ميرهاشمي ، فرشته دكتر راهنمايي
هر براي ميتواند سمبليك طور به قصه اين.بپردازد محدودكنندهاش باورهاي از انسان گذر
وجود گوهر به راه دراين او تا شود گرفته نظر در ناشناختههايي به رسيدن براي انساني
رضا حاتمي ، محمد از و است نگرفته خود اجرايي شيوه براي تصميمي لرستانيبرسد خودش
توجه همه اين از او.ميبرد نام خود احتمالي همكاران عنوان به يثربي چيستا رويگري ،
اصولا لرستاني.ميكند ياد محدوكنندهشان باورهاي از عبور براي تئاتر مقوله به زنان
.نميداند خوبي نگاه را ايران در فمينيسم
آقايان و خانمها مساوي حضور
اميد با امسال كه است بوده زيادي نمايشهاي صحنه طراح و بازيگر و كارگردان صبري ، زهرا
دارم دوستت" نمايش با فجر تئاتر جشنواره در حضور صرف را خود توان تمام درصدي قبولي 50
در كه است برخوردار موقعيت طنز با اپيزود دو از نمايش اين.كرد خواهد "آهسته صداي با
آنها از تا ميروند عكاسي آتليه به عروسي لباس با جوان زوجي (خانوادگي عكس) اول اپيزود
در ناشناس مردي و زن (آهسته صداي با دارم دوستت) دوم اپيزود در...و شود گرفته عكس
مواجه روحي آشفتگي با را تماشاگران پايان در تلخ طنزهاي اين..و ميكنند گير آسانسور
سيما و انصاري آزاده هنگامي ، ندا رئيسي ، فريبا فروزند ، افروز از صبري.كرد خواهند
.كرد ياد ايران تئاتر عرصه در فعال چهرههاي عنوان به تيرانداز
و داشتهاند تئاتر درعرصه مساوي حضور مردان كنار در هميشه زنان كه است معتقد وي
داشته حضور جشنواره در آقايان با مساوي طور به خانمها آينده سالهاي در كه است اميدوار
با ميانهاي هم صبري.برسد برابر عددي به متن مقابل 142 در متن قبولي 31 و باشند
اين به بيشتر.هستم زن يك كه نكردهام فكر اين به اصلا من:ميگويد و ندارد فمينيسم
سپاسگزار و آفرينش اين پذيراي بنابراين است شده دميده من در روحي و هستم كه ميكنم فكر
.هستم آدم يك باشم برداشته قدم درست اگر و بود خواهم آن
تئاتر به عشق
ماه آبان است ، كرده همكاري هم شرح بدون مجموعه در امسال كه نويسندهاي رامينفر ريما
كه دارد امكان همچنين او.كرد خواهد اجرا شهر تئاتر در را "هميشگي همان" نمايش
احتمال اين و كند كارگرداني فجر براي را (احصايي سيامك) مردگان زمزمههاي نمايشنامه
.باشد كار كارگردان احصايي خود كه دارد وجود
زنها معمولا:ميگويد و ميكند خرسندي اظهار درتئاتر خانمها حضور صعودي سير از وي
به ما.دارند خود كار به نسبت بيشتري وسواس و ميكنند كار دقيقتر و ريزبينتر خيلي
.ميكنيم فعاليت عرصه اين در عشق با و نداريم حرفهاي نگاه تئاتر
فعال چهرههاي عنوان به اسكندري ستاره و بهرام پانتهآ طلوعي ، فروزند ، از رامينفر
است بيزار مونث و مذكر جنگ و فمينيستي نگاه از وي.ميكند ياد اخير سالهاي در تئاتري
فريبا.پذيرفت را تفاوت اين بايد و باشد مردها و زنها بين تفاوتي بايد:ميگويد و
است ، كرده عرضه را زيادي فعاليتهاي تاكنون صحنه و عروسكي زمينه در كه كارگرداني رئيسي
حاضر فجر تئاتر جشنواره در (رازي افشين نويسندگي به) "جنايت يك بازگويي" نمايش با امسال
رمان يك از پاروديك اقتباسي كه دارد (مرد يك و زن 8) پرسوناژ نمايش 9 اين.شد خواهد
حضور كه است معتقد رئيسي.است غيرواقعگرايانه و همآلود و نمايشي فضاي.است خارجي
اگر":ميگويد و است بوده مواجه رشدي به رو آمار با اجتماعي عرصههاي تمامي در زنان
براي را امكان اين كه است جامعه فكري رشد دليل به اين شدهاند ، فعال تئاتر در زنها
براي ندارد قبول را فمينيسم ابدا و اصلا او".است كرده فراهم زنان فعالانهتر حضور
وجود ابراز امكان موجودي وقتي حقيقت در:ميگويد و است مونث جنس به بد نگرش نوعي كه آن
عرصههاي در حضور حاضر درحال اما ميكند ، طغيان و اعتراض قضيه اين به نسبت باشد ، نداشته
زن بايد.كنند فعال را خود حد چه تا كه دارد زنان فردي خواست و اراده به بستگي اجتماعي
محيط به نگرش نوع و شخصيت چيزي هر از بيش و بدهند وفق محيطي شرايط با را خود مرد و
به همسرداري و بچهداري برايم.دارد اجتماعيتاثير فعاليتهاي در حضور زمينه در اجتماعي
زمينه دو هر در كه است آن بر سعيام بنابراين دارد ، اهميت اجتماعيام فعاليتهاي اندازه
.باشم موفق
وجود ابراز براي برابري امكان
و سينمايي مجلات در را زيادي تاليفات تاكنون كه نمايشنامهنويس و منتقد ثميني ، نغمه
.است كرده فعاليت نمايشنامهنويسي عرصه در هدفمند و دقيق نگاهي با كرده درج تئاتري
ميزان به كه هستند آثاري جمله از...و دروغها و رازها سوخته ، معبد افسون نمايشهاي
.و ادبيات مذهب ، شرقشناسي ، عرصههاي در پژوهش و درامشناسي زمينه در ثميني تسلط و آگاهي
.ميگذارد صحه.
،(مرادي كيومرث) تلخ قهوه نمايش سه با بازبيني مرحله در پذيرش صورت در امسال وي
در (نظريپور سپيده) بيسرانجام تراژدي يك الكتر و (سرشت صباغ سحر) سارا خانم وصيتنامه
.بود خواهد حاضر فجر تئاتر جشنواره
سالمندان خانه از پيرزني.ميگذرد خاص بيمكاني و بيزماني يك در سارا خانم وصيتنامه
در كه آن دليل به كار فضاياست ماليخوليايي كاملا او.بميرد و كند وصيت تا كرده فرار
.است گروتسك ميكند ، جلوه هولناك باطن در و ميخنداند ظاهر
سرشت ، صباغ سحر امسال و است شده اجرا زنان جشنواره در سال 74 در قبلا نمايش اين
.كرد خواهد اجرا را آن تهران آزاد دانشگاه تئاتر دانشجوي
امروز و قاجاريه زبان و زمان تلفيق با اكسپرسيونيستي فضايي در كه است قرار تلخ قهوه
است ، داستان از صحيح بهرهمندي و شكلروايي بيان دنبال به هم متن اين در ثميني.شود اجرا
روزمره زندگي آن در هستكه داستاني و زماني لايه چند داراي چندآوايي متن اين:ميگويد
.دارند دخالت آن در اكسپرسيونيستي شگردهاي و ميكند پيدا نمود قجر دوره در رئاليته و
زندگي قجري پيرزن يك حضور كه هستند جدايي آستانه در كه است مرد و زن يك درباره تلخ قهوه
...و ميكند متحول را آنها
از و است نوشته نظريپور سپيده از طرحي براساس را بيسرانجام تراژدي يك الكتر ثميني
به ثميني نگاه نوع اما است ، برده را لازم بهره متن اين براي مختلف ورسيونهاي و منابع
با را متن اين تفاوت قصه حفظ و تازه شكلروايي به رسيدن براي دختر و مادر ارتباط
.ميسازد آشكار ديگر ورسيونهاي
قصهها آن:ميگويد است بوده مشغول شب يك و هزار قصههاي خواندن به سال چهار سه كه او
متنهايم در قصه در قصه و تودرتو ساختارهاي علت همين به و است شده تهنشين ذهنم در
.ميشود مراعات
تهران مانند كلانشهري در امروز زندگي:ميگويد شرقي كهن متنهاي به رجوع علت درباره وي
يك و يكسان معضلات محتوايي لحاظ به بنابراين ندارد ، تفاوتي دنيا بزرگ شهرهاي بقيه با
ما سنتهاي و ازلي خاطرات به شد خواهد تفاوت باعث آنچه اما دارد وجود دنيا در شكلي
روايي ساختارهاي ضمن درميسازد پديدار آثارمان در را متفاوت و بومي شكلي كه برميگردد
انرژي بايد البته كه دارند نمايشي ساختارهاي به شدن تبديل براي زيادي قابليتهاي شرقي
.شود صرف تبديلات اين براي زيادي
و است خوشحال مقدماتي مرحله در كارگردان و نويسنده عنوان به خانم حضور 32 از ثميني
نكتهاي كمترين.هست توجهاي و بحث قابل كميت بيانگر آمار اين كيفيت از فارغ:ميگويد
را لازم فضاي مجموعه اين كه اين درك و خودباوري نفس ، به اعتماد گرفت ، آن از ميشود كه
در رقم اين بايد.باشند حاضر فعالانهتري طور به تا است كرده ايجاد خانمها حضور براي
.بشود نصف به نصف بعد سالهاي
:ميگويد و ميداند تئاتر بازيگري حرفهاي چهرههاي را آدينه گلاب و طلوعي شبنم وي
.كرد ابراز را پرمغزي و جسورانه حرفهاي رويا اتاق در فروزند افروز
:ميگويد و است موافق شود ، مطرح زنان شده تضييع حقوق كه درحدي فمينيستي تفكر با ثميني
نرم شكل در.است شده بيراه و بد و فحش جور يك به تبديل فمينيسم ما ادبيات در متاسفانه
جنبه ميكند ، تاكيد زنان وجود ابراز براي جامعه در برابري امكان به كه فمينيسم معتدل و
انساني هر:ميافزايد وي.داشت نخواهد بر در تئاتر براي را دردناكي ضايعه و خطرناك
امري زنان براي جامعه در برابر وجود ابراز امكان يافتن و دارد را خود خاص دغدغههاي
ناملايمات تا كنند اشاره زنان حقوق از دفاع به خود آثار در بايد هنرمند زنان.است طبيعي
نمايشنامههاييرا امسال ، يثربي چيستا.شود زدوده جامعه پيكره از مرور به نابرابري و
كارگرداني به) بگو تو اول نمايشنامههاي.است كرده تصويب فجر جشنواره در اجراي براي
آهسته صداي با دارم دوستت ،(مهجور مهسا) ميترسد كروز تام از كسي چه ،(تيرانداز سيما
مرغ جاناتان ،(توسلي بابك) مريم گل با مرگ ،(بلوريان شيوا) سنگي زنان نقل ،(صبري زهرا)
يثربي چيستا پركاري از خبر (آدينه گلاب) دريايي كوچك پري آخرين و (لرستاني شهره) دريايي
اولين براي كه جهت اين از است ، شده خيليها شگفتي باعث ارقام و آمار اين با او.ميدهد
.ميكند پيشتازي رقمي چنين با هنري مسابقه يك در زن يك بار
برخي ميگويد ، و ميكند انتقاد ميدهند ، نشان علاقه نوشتن به كمتر زنان كه اين از او
صرفنظر آن از كار مرارت و سختي دليل به و مينويسند نمايشنامهاي هرازگاهي طور به
آثار چشمگير پشتكار با كه است كشورمان نمايشنامهنويسان از يكي ثميني نغمه.ميكنند
.است كرده آماده اجرا براي را خوبي
ميگويد ، و ميكند پرهيز است ، شده رايج ايران در كه كاذب فمينيستي نگاه از هم يثربي
حقوق احقاق براي معقولانه نگاهي تا است نزديك گويي بيراه و بد به نمايشها اين بيشتر
.زنان
سيما نقد
دوم برداشت برنامه در پرستويي پرويز
ناموجود استانداردهاي از خارج
يزداني اصغر
خود نوع در كه پرداخت "پرستويي پرويز" آثار و زندگي به "دوم برداشت" برنامه در دوم شبكه
به تاكنون صورت اين به تلويزيون در كه جهت اين از.ميكرد جلوه تعمق و ديدن قابل و تازه
نقد فرصت ملاقليپور رسول و حاتميكيا ابراهيم جليلي ، ابوالفضل همانند كارگردانهايي
.بود شده داده رودررو
آنكه براي است ، وفادار بازيگري در "استانسيلاوسكي جادويي اگر" به كه پرستويي پرويز
فرآيند تئاتر از 40 بيش در بازي با انقلاب از پيش شود ، مسلط شيوه اين به بتواند بهتر
سيمرغ برنده صحيحي فرآيند چنين نتيجه.است كرده طي خودآگاهانه و علمي نحو به را رشد
در (كاربخش حسن كارگرداني به) عاشقان ديار فيلم در سينمايي بازي اولين با شدن بلورين
با و است كرده طي سينما مديوم در را رشدي به رو روند پرستويي هم آن از پس.است سال 62
تصوير قاب در را ديگرگونهاي و متفاوت نقشي فيلمي در بازي بار هر با اينكه به توجه
.است يافته نمود برجسته و تازه تماشاگران براي هميشه كرده ، منعكس
ما يافتن براي كه جهت اين از.است كرده صرف زيادي وقت متفاوت نقشهاي اين براي پرستويي
و بارز نمونههاي تا است كرده صرف وقت ساعتها نقشها اين از يك هر خارجي ازاي به
درخور نقشي به باور و لمس قابل واقعيتهاي به توجه با تا دهد قرار دست دم را زندهاي
.برسد
بهتر جامعهشناختي و روانشناختي تحليلهاي به رجوع با بازيگر كه است معتقد پرستويي
چرا و بيچون نقشي در نفوذپذيري گونه اين مطمئنا و كند نفوذ نقشها كالبد در ميتواند
.شد خواهد پذيرش قابل هم مخاطب سوي از
را هنرش كه روي اين از است ، قائل گزاف بهاي منتقدان و مردم عامه نقد براي همچنين او
تازهكار و جوان بازيگران ولو _ ديگران بازي مرور از حتي او.ميداند مردم براي و مردمي
ميدهد قرار توجه مورد را بازيها همه آگاهانه تحليلي و منتقدانه نگاهي با و نيست ، غافل
باور غيرقابل نتيجهاي ظرافت و ريزبيني همه اين.برسد بازيگري در صحيحتر دريافتي به تا
جديتر و متفاوتتر دوربين مقابل در خيليها به نسبت آنكه براي داشت ، خواهد همراه به
فرو (هنرمند محمدرضا) سه موميايي فيلم در هالويي پليس شخصيت قالب در گرچه.است بوده
آن به نقش اين از قاعده به او.باشد (ميرباقري داوود) آدمبرفي كولي جواد يا باشد ، رفته
واژگان از نيز بيان دركند جلوه متفاوت نيز نگاهها و حركات ريزترين در تا ميرود نقش
و سطحي بافت مجموع در كه ميكند هنري بهرهوري دروني مرام به توجه با فرد آن خاص
شيوههاي و سبك بنابراين.شود آشكار ديگرگونهاي جلاي و رنگ با نيز كارش زيرين لايههاي
به بنا شايد.باشد متفاوت نقش يك ارائه در پرستويي بازدارنده نميتواند نيز متفاوت
كم چيزي مولف بازيگر يك از او اما نباشد ، مولف بازيگر پرستويي صاحبنظران از برخي عقيده
عنوان به او از ميتوان ايراني بازيگران فراوان نداشتههاي به توجه با البته و ندارد ،
پرستويي كارهاي مجموعه هنري عياركرد ياد بازيگري عرصه در ارزشي و اعتماد قابل چهرهاي
و شناسنامه پرستويي پرويز اگر و است ، كشورمان در هنري ناموجود استانداردهاي از بالاتر
در مطمئنا بدهد ، جولان هاليوود در بيگانه زباني با ميتوانست و داشت غيرايراني عنواني
كه ماست بازيگران از برخي بدشانسي از هم اين شايد.بود جهاني چهرهاي حاضر حال
اين البته.باشند ماندني و بينظير نقشهاي ايفاگر بينالمللي عرصههاي در نميتوانند
افرادي آيد ، پيش شانسي و احتمالي طور به فرصتي چنين اگر و است ، شدني اثبات و علمي داعيه
.ندارند كم (هاليوود) دنيا حرفهايهاي از خيلي از پرستويي همانند
ميشود ، محسوب كشورمان سينمايي فرهيختگان جزو امروز كه حاتميكيا فيلمهاي در پرستويي
غافل هم بريها و دور بازي از هنرمندانه هياهوي اين در و كند ، تكتازي ميتواند بهتر
جان از انسان و حساس پارتينري عنوان به بازيها به جهتدهي در نيز آنها به بلكه نيست ،
زباني با كه جهت اين از بود ، شنيدني بسيار برنامه اين در پرستويي خاطرات.ميگذارد مايه
به بسازد ، خود واقعي شخصيت از دروغين تصويري كه برآيد درصدد آنكه بدون بيپيرايه و ساده
.است شده بازيگري در او رشد و تعالي باعث كه كرد اشاره جرياناتي و حقايق
از تكاندهنده تصويري چنان مرده موج قرمز ، روبان شيشهاي ، آژانس مانند فيلمهايي در او
در زنده سندي عنوان به ميتواند نقشها اين از هريك كه ميسازد جنگ با درگير مردان
.باشد مطرح كشورمان حماسي تاريخ
و است ، نكرده چشمپوشي تاثيرگذار و بهينه برنامهسازي جنبههاي از دوم برداشت برنامه
شده بهرهمند لازم حد در پرستويي درباره ديگران حديثهاي و حرف و صحنه پشت تصاوير از
.شود مواجه دقيقتري تحليل و سنديت با مفصل بررسي اين تا است
روشنفكر جنوبي يك عنوان به متفاوت كاملا نقشي با سرخ خاك سريال در روزها اين پرستويي
.است شده تلويزيون تماشاچيان بصري حظ باعث معترض و
دوربين پشت نگاه
هاپكينز آنتوني جديد فيلم به نگاهي
آدمخوار بازگشت
ايبرت راجر
ايزدپناه پارميس:ترجمه
يكي "لكتر هانيبال" جديد زندگي كه ميگيرد نشات جايي از "سرخ اژدهاي" داستان جذابيت
از دوربين غوطه و حركت با بيننده اينكه و ميدهد قرار محور را شهر سابق شهروندان از
سطح موسيقيدان يك ناخشنود چهره با ناگه به تماشاگران ، درون به سمفونيك اركستر يك بالاي
چهره سريعا بيننده كه است آن جالب نكته وميشود روبهرو "لكتر هانيبال" يعني پايين
همچون كه است كارگردان هوشمندي اين و ميكند متمايز ديگران از را هانيبال شاخص
هانيبال به بيننده.ميگذارد نمايش به ترفندهايش از پررنگتر را خود هدف شعبدهبازي
بسياري نور و است تماشاگري هر تمركز نقطه كه نشسته مكاني در او كه چرا ميكند ، توجه
به مستقيما او. بگذارد نمايش به را او بيحالي و مردگي تا كرده روشنتر را چهرهاش
و بدسرشتترين از يكي با كه ميكند القا تماشاگر به را حس اين و است شده خيره دوربين
از يكي با حال عين در و است مواجه سينما تاريخ طول در منفي شخصيتهاي خبيثترين
او از هانيبال ، شرارتهاي بدنهاديها ، تمام مشاهده وجود با تماشاگرمحبوبترينها
مخاطب از را حس اين كه است شده نهادينه او وجود در ويژگي سه كه چرا نميشود بيزار
خاص نيتي با او رفتار و اعمال:كه است آن ويژگي اول ميبخشايد ، را او كه گويا و ميگيرد
و يار بدون همواره او كه است آن ويژگي ديگر.اوست بالذات خصيصه اين بلكه نميشود انجام
ذاتا هانيبال كه است آن ويژگي سوم و ميرساند ياري افبيآي به و ميشود زنداني ياور
.دارد متين و مودب رفتاري و است عاطفي بامزه ، شوخ ،
متن و نوشته براساس صرفا داستان شخصيتهاي كه امروزي رايج فيلمهاي از بسياري برخلاف
نتيجه به چگونگي كه است هانيبال نقش در هاپكينز آنتوني اين گويا ميروند ، پيش خود
كه ميشود القا تماشاگر به حس اين و ميكند تعيين را مناظرات و ديالوگها رسيدن
يك معمول زندگي هانيبال كه فيلم از صحنهاي در.هيچ ديگران و است تعيينكننده هانيبال
وقت آخرين در ملاقاتكنندهاي و ميكند ايفا نقش جامعه در دكتر نقش در و دارد را شهروند
.است افبيآي مامور يك كه ميكند مراجعه او به مطب
هانيبال دكتر توسط بارها است عهدهدار را آن نقش نورتن ادوارد كه افبيآي مامور اين
.ميكند ريشهيابي را جنايات و قتلها از بسياري و ميگيرد قرار همياري و مساعدت مورد
را خود كمكم و ميرسد همنوعخواري به جنايات ريشهيابيهاي و اطلاعات اين سايه در او
چه آدمخوار خونخوار اين كه فهميدهاند همزمان دكتر و او كه چرا ميبيند شريك آن در
است؟ كسي
يك گراهام كه زماني ميكند دنبال بعد ساليان در را جريان و مييابد ديگري روال فيلم و
قتلهاي از يكسري كشف در تا جسته ياري او از دوباره پليس رئيس و است بازنشسته پليس
.كند كمك آنها به جديد
در هانيبال كشيدن تصوير به در سرخ اژدهاي كارگردان (Bret Ratner) راتنر برت شايد
اثر "آدمخوار" و "اسكات رايدلي" اثر "برهها سكوت" يعني پيشين ، فيلمهاي با مقايسه
اين در پيشين آثار با چنداني تمايز وجه اما است رسيده برتريهايي به "مايكلمان"
.نميشود مشاهده پرسوناژ
چندان كارگردان راتنر و است حاكم پرتشويش و دلهرهآور فضايي "سرخ اژدهاي" فيلم بر
به نسبت رو اين از و است نداده بروز خود از فيلم در خشونت از صحنههايي وجود به تمايلي
لكتر هانيبال شخصيت به جديدي خصوصيات و است ملايمتر اندكي فيلم داستان اين قبلي آثار
.است افزوده
و پريشان حال ، عين در و است عبادت اهل گاه و متفكر انساني توامان فيلم اين در هانيبال
فيلم اينبرهاند خود از را حالي آشفته و هراس اين تا ميزند كاري هر به دست و.مضطرب
كه است آگاه نكته اين از فيلمنامه نويسنده و شده ساخته هريس توماس رمان نخستين براساس
شخصيت آن از ابتدا در كه شد خواهد جلوهگر پليد بسيار پرسوناژ يك عملكرد صورتي در
بسيار اثر اين در كه كند بيزار آن از را مخاطب و شود القا تماشاگر به منفي بسيار تصويري
او به كه هيولايي و افبيآي مامور لكتر ، هانيبال شخصيت.است شده توجه نكته اين به
فيلمسازي استيل و سبك با كه هستند فضايي خالق يكديگر كنار در همگي ميراند فرمان
عمل پليسي جنايي بالاي سطح رمانهاي مشابه بسيار و ميرود پيش دلهرهآور و وحشتزا
نكته اما داد قرار خشونتبار آثار از دسته آن جز را فيلم ميتوان كه چند هرميكند
براي را تماشاگر و ميشود توصيف هوشمندانه و دقيق بسيار فيلم فضاي است آن توجه شايان
.ميكند تشويق انتها تا فيلم ديدن
|