ميرسي پانزده قرن به باد سرعت به
جهان مردمان آيين
لندن در هالوئين
تو قهقهههاي براي آسمان
كودكان براي واجب ترس
خانواده پزشكي
ميرسي پانزده قرن به باد سرعت به
زندگي جهان تاريخي اثر سومين كنار در كه است بومي مردمي با كوچك منطقهاي سلطانيه
خانههايي امروزي هم و است سنتي شكل به هم خانههايشان ميكنند ،
دارند مرمر سنگ از نماهايي كه خانههايي يا و برپايند چوب و كاهگل با كه
به فرهنگي ميراث مركزي اداره از زردرنگي اتوبوس است قرار پاييز ، روز سومين و بيست در
نفري پنجاه هيات همراه به است قرار نديدي ، را زنجان حال به تا.كند حركت زنجان شهر سوي
همايش اولين به...و روزنامهنگاران معماران ، باستانشناسان ، كارشناسان ، از متشكل
خوبي اطلاعات و است تاريخ ارشد كارشناس همسفرت.بروي سلطانيه ارگ پژوهشي تخصصي ، علمي ،
سلطان توسط كه است ايلخانيان دوران به متعلق سلطانيه ارگ" ;ميدهد سلطانيه گنبد خصوص در
".است شده ساخته (الجايتو) خدابنده محمد
تازگي به كه دور فاصلهاي از هم آن ميبيني را گنبد كه ميشود نزديك شب به 9 ساعت
زنجان كوچهپسكوچههاي از زردرنگ اتوبوس.كند خودنمايي هم شب در تا كردند نورپردازياش
.است بسته مغازههايش تمام كه بازاري ميشويد ، پياده شهر سنتي بازار نزديك و ميگذرد
رستوراني بازسازي از پس حالا و شده ساخته قاجاريه زمان در كه حمامي ميبيني ، را حمامي
راه خستگي.محلي آواز و ساز همراه به بنشيني ، آن روي است قرار كه تختهايي با سنتي ، است
.ميروي ايرانگردي جهانگردي ، به متعلق سوئيت به و ميخوري شامي.ميرود بيرون تنت از
اولين صبحميكني باور استخوانت مغز تا را لرزش نكردهاي پيشبيني كه هم را هوا سردي
براساس كه است سلطانيه منطقه در واقع سلطانيه ميروي ، سلطانيه ارگ به سفر ، روز
طايفه سكونت ميلاد ، محل از پيش هشتم قرن در آشور شاهان از آمده دست به كتيبههاي
.است ميشده خوانده "اريباد" نام به ماد فرمانروايان عهد در و بوده "ساكاراتيها" جنگاور
تاريخي اثر سومين كنار در كه بومي مردمي با كوچك منطقهاي ميبيني ، را سلطانيه منطقه
با كه خانههايي.امروزي هم و است سنتي شكل به هم خانههايشان ميكنند ، زندگي جهان ،
.دارند مرمر سنگ از نماهايي كه خانههايي يا و برپايند چوب و كاهگل
براي است مناسبي فضاي سرسبز ، و شده بازسازي اطرافش فضاي ميكند ، خودنمايي سلطانيه گنبد
مذهبي كاربرد گنبد اين":ميگويند (بزند سري طرفها اين گردشگري اگر البته) گردشگران
براي.ميآمدند اينجا به زيادي مردان و زنان كه هستي سالهايي مشاهدهگر تو و "داشته
.داشت اختصاص زنان به بالكن و بود مردان به متعلق گنبد صحن.عزاداري يا و جشن برپايي
:ميگويند عدهاي.است فلزي داربستهاي از پر گنبد.نيست تو ذهني تصوير گنبد ، درون
اين روي است سال حدود 30 مرمتگران و باستانشناسان ".پابرجاست كه سالهاست داربستها"
برگزاري از هدف از جداي !نكشيد طول سال ده از بيش آن ساخت آنكه عجب و ميكنند كار گنبد
زيادي انسانهاي حتما كه ديوارهايي.ميكند شيفتهات آن كهنه و قديمي فضاي گنبد ، اين
شاهد حالا كه سيرند آنقدر و گذراندند سر از را زيادي ماجراهاي ديدند ، خود به را
چه بنا اين ساخت از انسانها اين كه ميكنند فكر خود دل در و سومند ، هزاره انسانهاي
ميدانند؟
هنري ، لحاظ از را آنجا و كند آباد را پايتختش ميگيرد تصميم الجايتو كه ميداني فقط تو
كاشيكاري با بسازد گنبدي ميگيرد تصميم همين براي ;دهد قرار عالم شهره مذهبي و فرهنگي
شود مهم زيارتگاهي به تبديل شهرش و كنند منتقل آنجا به را ائمه مقبره تا خاص تزئينات و
آياتي با و ميگيرد گچ را كاشيها آن تمام روي سرخورده و نميشود موفق خود كار در ولي
.شود خودش مقبره به تبديل گنبد اين ميگيرد تصميم و ميكند تزئينش
و است دري راست سمت درست راهرو ميانه در ميروي ، بالا گنبد تنگ و مارپيچ پلههاي از
چرمي صندلي كار ، ميز ;روزها همين به متعلق وسايلي با هشتم قرن به متعلق اتاقياتاقي
وسايل اين تمام پشت و است روشن آن در كه لامپي و دارد مصنوعي گل كه گلداني قهوهاي ،
روزها همين و هستند كار مشغول الجايتو فرمان به كه ميبيني را بادامي چشم مرداني امروزي
پلهها.است خوشحال و راضي پيشرفت اين از الجايتو و رساندند اتمام به را اتاق اين ساخت
و دارد قرار گنبد محوطه در بالكن ميرسي ، اول طبقه بالكن به ميروي ، بالاتر هم باز را
تختههاي شدهاند ، طراحي منظم اشكال با كه آجري ديوارهاي.ميشود وصل هم به آن گردتاگرد
جريان به گنبد در را باد كه بازي پنجرههاي و ميكنند بازي را حصار نقش كه چوبي
آهسته و ميروند بالا پلهها اين از كه زناني همان ميبيني ، را زنان هم باز.مياندازند
مصاحبهاند ، گرفتن و خبر تهيه مشغول گزارشگران و خبرنگاران.ميكنند دعا و ميريزند اشك
آنان كنجكاوانه و ميكشند ديوارها به دست باستانشناسان و ميكنند صحبت هم با كارشناسان
را حركتش و زوزه ميشنوي را باد صداي ميروي ، سوم طبقه بالكن به.ميكنند نگاه را
قرن به باد سرعت به هشتم قرن از و ميشوي نظارهگر نيز را زمان تونل حتي ميبيني ،
.ميرسي پانزدهم
و شده بازسازي نيز آنجا قاجار ، دوران به متعلق است حمامي هم كوچك منطقه اين در
را رستوران راهاندازي و اجاره توانايي سلطانيه مردم ولي.است زيبا و بزرگ رستوراني
گردشگري هر براي و است درست حرفشان "ندارد گردشگر اينجا":ميگويند آنان ندارند ،
جامع كليساي آنان از خيلي.بداند جهان آجري بناي سومين را بنا اين كه است سخت باورش
كسي كمتر ولي ميشناسند را استانبول اياصوفيه مسجد و ايتاليا فلورانس در مقدس مريم
كمتر حتي كه تنهاست آنقدر سلطانيه.دارد قرار جهان سلطانيه بناها اين از بعد ميداند
اين زنجان مردم درصد تنها 20 كه ميكند اعلام نيز زنجان استاندار ديده ، را او ايراني
ميان از زدي ، هم روستا در گشتيهستي گنبد در هنوز و ميشود تاريك هوا.ديدهاند را اثر
:ميگويند شدي همكلام مردم با زدي قدم روستا كوچهپسكوچههاي در گذشتي ، گاو گلهاي
گاوچران پسر كه است درنيامده پيرزن دهان از حرف اين هنوز ".است كم بسيار امكاناتشان"
يك پسرشده سفيد خاك از صورتش و خاك هم لباسش است ، خاك رنگ به موهايش تمامي ديدي را
خسته آنقدر پسر.ميكند هدايت جلو به را گاوها دستش توي چوب با و درآمده خاك رنگ به دست
سو همه به گله دنبال به هراسان تنها گاو و مانده جا گاوهايش از يكي نميفهمد كه است
بناي و گنبدش همانند كه روستاييميماند ذهنت در خستهاش چهره ولي ميرود پسر.ميرود
در 30 سلطانيه گنبد.برميگردي زنجان شهر به هوا تاريكي از بعد.است تنها تاريخياش
"توفيقي علياكبر" كه جايي همان ميروي هم "رختشويخانه" به.دارد قرار زنجان كيلومتري
.بشويند را خود رختهاي و بروند آنجا به راحت خيال با زنان تا ميسازد را آنجا
آنجا.ميروي زيرزمين به و ميخورد پله چند ورود از بعد كه دارد بازي محوطه رختشويخانه
را اين مسئوليت امروز به تا قاجار دوران از حتما آنان ميشويند رخت كه هستند زناني
حالا رختشويخانه زنان.ببيني را آنان و بروي تو تا بايستند ثابت يكجا كه داشتند
هم بعد سالهاي كه مجسمههايي ميكشند ، تصوير به را دوران آن كه هستند مجسمههايي
به هم باز و ميخوريد شام هم دور رختشويخانه ، ديدن از بعد.ايستاد خواهند استوار
اين.است متفاوتتر كه روزي كني ، آغاز را سوم روز تابرميگرديد استراحت براي سوئيتها
و خوب زنجان مردم.است شلوغي و هياهو از پر زنجان سنتي بازار ميگردي ، زنجان شهر در بار
چندتايي هم تو و است چاقو زنجان سوغات.ميكنند تعارفت ميروي ، كه هرجا مهرباناند ،
چاقوها فروشنده.ميپرد بيرون زدن هم به چشم يك در تيغهاش كه ضامندارش نوع از ميخري
مرد به وقتي است نابينا كه راستي چشم و جوگندمي موهاي با مردي.است جدا داستاني خودش
و است داده قرار چاقو همين مقابل در را چشمش سخت ، دعوايي در كه ميديدي ميكردي ، نگاه
زورخانه زماني كه ميكني پيدا را رستوراني پرسوجوكنان.ميفروشد چاقو تنها حالا مرد
.ميخوري ديزي حالا.ميچرخاندند ميل پهلوانان روزي كه جايي همان مينشيني ، گود توي بود ،
حفظ را خاطرهها تنها و ميآيي تهران سوي به ساعت 4 و برميگردي سلطانيه به آن از بعد
.ميكني
جهان مردمان آيين
كنيم ستايش را آب
وطنپرست شادي
،(امروز) آبان دهم روز و فراميرسد آبانگان جشن است ، مهرگان كه سال از هفتم جشن از پس
و اوستا در ميشود ، آبان آن جمع كه آب.است آب فرشته و آب نام به و دارد نام روز آبان
عناصر مانند عنصر اين.ميگفتند آپي هخامنشي فرس در و آپه سانسكريت در و (AP) آپ پهلوي
.است گناه آن آلودن و بوده مقدس قديم ، آيين در است هوا و خاك و آتش شامل كه ديگر اصلي
و اوستا گواهي به و است شده گرفته نظر در فرشتهاي اصلي ، عناصر اين از يك هر براي
را است حيات اوليه اساس كه چهارگانه آخشيجهاي ايرانيان ، پهلوي ، ديني نامههاي
فرشتهاي ، نام به گذشته مانند و ميدانند پاك را آنها زرتشتيان هم اكنون و ميستودند
آن و داشت نگه پاك بايد را آب فرشته ، اين احترام به ضمن در ميستايند را آنها از يك هر
.نكرد آلوده را
تلفظ را "آناهيتا" اشتباه به بسياريدارد نام "آناهيتا" آب نگهبان يا آب فرشته
به نيز "آهيته" و است خود از پس اسم كننده نفي اوستايي زبان دستور در "ا" اما ميكنند
"آناهيتا" ميشود اضافه آن به نيز وقايه نون كه هنگامي و است آلوده و ناپاك معناي
و بلند مقام داراي قديمي ايرانيان نزد در فرشته ايناست "ناهيد" آن مخفف كه ميشود
نفوذ اثر از ايرانيان ناهيد است ممكن كه نوشتهاند خاورشناسان از برخي.است ارجمندي
آمده وجود به ميشد ، پرستيده هم آشور و بابل در بعدها كه "ايشتار" به موسوم سومر الهه
.دارد ناهيد با شباهتي خصايص از برخي در ميشد ، تصور بشر نوع مولد و مادر "ايشتار".باشد
شنيده چيزهايي است ، واقع همدان در كه اناهيتا معبد يا آتشكده درباره حال به تا شايد
اناهيتا نام به بزرگي معابد قديم ، ايران در كه بدانيد است لازم اما.باشيد ديده يا
و است آنها معروفترين از است ، مجلل بسيار كه همدان در اناهيتا معبداست داشته وجود
اين از و رفتند تاراج به اسكندر فتح زمان در معبد اين فلزي پوشاكهاي بيشتر كه گويند
و طلاها مابقي كه آن تا بود سلوكيدها دستبرد معرض در معبد قيمتي اشياي بعد به تاريخ
اول اردوان عهد در بود ، سلوكيدها سلطان مقتدرترين كه "بزرگ آنتينوخس" را آن نقرههاي
تا همدان اناهيتاي معبد قدمت كه كردهاند گمان دانشمندان از برخي.كرد غارت را آنها
معابد ديگر از ميشد "اوستياگ" او جانشين يا و "هووخشترا" يعني ماد پادشاه دومين عهد
.است بوده كنگاور معبد اناهتيا معروف
امور تدبير كه ميگويند آبان را آب به موكل فرشته بگذريم ، كه آب الهه اناهيتا از اما
.اوست برعهده ميشود واقع روز آبان و ماه آبان كه مصالحي و
اسم ، در توافق واسطه به كه است عيدي آن و است روز آبان آن دهم روز ماه آبان ميگويند ،
مردم و رسيد پادشاهي به پيشداديان سلسله از تهماسب پسر "زو" روز ، اين در.گويند آبانگان
كه بود روز اين در.كنند مبارزه خشكسالي با تا كرد امر آنها تعمير و نهرها كندن به را
يا پنج از پس روز اين در نيز و راند خويش ملك از را او و يافت پيروزي افراسياب به "زو"
.است آمده باران خشكسالي سال هفتاد
فريدون ، كه رسيد خبر هفتگانه كشورهاي به آبان ماه روز آبان در كه گويند همچنين
و خانه كه است داده دستور مردم به و رسيد پادشاهي به خود و كرده اسير را (ضحاك) بيوراسب
.است بوده دخت آبان سوم داريوش همسر نام كه بدانيد است جالب.شوند مالك را خود زندگي
درباره اطلاعاتي شما اگر اما نيست دستمان در عيد اين مراسم درباره اطلاعاتي متاسفانه
!بگذاريد ميان در نيز ما با داريد آن
لندن در هالوئين
!نيستند امان در اشباح و ارواح دست از نيز لندن شهر برقي قطارهاي و مترو ايستگاههاي
.شده تهيه درآمدهاند ارواح تسخير به كه شهر اين متروي ايستگاههاي از ليستي تازگي به
به لندن متروي ايستگاههاي شلوغترين و معروفترين از يكي كه "گيت آلد" ايستگاه نام
ميكنند سفر آن با زيادي مسافران "هالوئين" جشن نزديك روزهاي در ساله همه و ميآيد حساب
در مترو رانندگان از يكي كه گذشته ماهاست رسيده ثبت به ليست اين قسمت بالاترين در
موهاي با نحيف پيرزني كه بود شده شايعه داد دست از را خود جان قطار كنترل عدم نتيجه
پس.بود زده حلقه بيچاره راننده گردن دور را دستانش كه شده رويت راننده كابين در سفيد
داريد را متروها اين از استفاده قصد اگر پس.است نديده زنده را راننده كسي ديگر آن از
!باشيد خبيثه ارواح مراقب
تو قهقهههاي براي آسمان
كلهر مژده
پررفتوآمد ، روزهايي.دعوا و ازجنگ پر روزهايي.نوجواني روزهاي اين است عجيبي روزهاي
ياد به تجربههاي و غريب و عجيب رفاقتهاي از پر روزهايي...پررمزوراز و پرسروصدا
چنان آن پايش رد اما رفته ، و آمده بزني هم به چشم تا...زودگذر روزهايي...ماندني
تو اگر حتي.نميشود پاك كه كن باور.نميشود پاك هرگز اثرش كه است محكم و عميق و پررنگ
!باشي ساله پيرزني 90 يا پيرمرد
فاصله خانوادهات از قدم چند تو كه است روزهايي.نوجواني روزهاي اين است عجيبي روزهاي
نگاهشان و برميگردي وقتي هم چندقدمي فاصله همين از اما..قدم چند..ميگيري
و شدهاي جديدي سياره وارد ميكني حس.داري فاصله آنها با فرسنگها ميكني حس ميكني
ميخواهد دلت..كني حكمراني ميخواهد دلت.نميآيي در جور سياره اين قوانين با اصلا
ميدهي ترجيح.كني عبور بايد.بگذري بايد.نيست فرصتي اما بزني رقم تو را همه سرنوشت
و آرام جديد سياره اين در تو مثل هم آنها كه دوستاني.كني پر دوستانت با را لحظههايت
...ندارند قرار
و گرفته قرار تصميمگيري مقام در كه است روزهايي.نوجواني روزهاي اين است عجيبي روزهاي
تو كه است روزهايي..كني مشخص را راهت بايد.بگيري تصميم بزرگيات روزهاي براي بايد
و هزار به كه است روزهايي.نداري انتخاب قدرت و ماندهاي مات و گيج درسي رشتههاي ميان
كاش...كني انتخاب يكي و هزار آن ميان از را يكي فقط نميتواني و داري علاقه كار يك
نه؟...داشتي بيشتري فرصت
ادامه دنيا آخر تا ميكني حس تو كه است روزهايي.نوجواني روزهاي اين است عجيبي روزهاي
دلت.برود بالا آسمان هفت تا صدايت دوستداري.بخندي بلند بلند دوستداري.دارند
و دهند نشان يكديگر به انگشت با را تو.كنند نگاهت كنجكاو چشمهاي با همه كه ميخواهد
...بكشي بالا نفس يك را نوشابه...كني بندي شرط كوچكي چيز هر سر داري دوست.كنند پچ پچ
اين در هم هيچ و بخندي بازار و كوچه مردم به بروي ، راه سرما توي لاپيراهن يك با
از پر روزهايي.نوجواني روزهاي اين است عجيبي روزهاي..نياوري كم شرطبندي
باران زير ساعتها از پر روزهاييدلهره و انتظار از پر روزهايي عاشقانه ، نااميديهاي
...كردن زمزمه لب زير را آشنا آوازهاي خواندن ، شعر رفتن ، راه
...نوجواني روزهاي اين است عجيبي روزهاي
كودكان براي واجب ترس
جنابي زهره:ترجمه
ميكنند ، زندگي تختخوابها زير در كه افسانهاي موجودات از ترسيدن بزرگسال ، افراد براي
احساس خود وجود در بچگي دوران در را ترس همين كه كنيد تصور حال.است سخت كافي اندازه به
افسانه و استعاره از فراتر چيزي خيالي موجودات آن در كه زندگي از مرحلهاي ميكرديد ،
چه و چگونهاست شما خود به متعلق ميشوند ، يافت آن زير موجودات اين كه تختخوابي و بوده
تمييز آنها در بيمارگونه ترس با را كودكانه زودگذر ترس ميان فرق ميتوانند ، والدين زمان
كه ممنوعهاي و بزرگ دنياي در.هستند ناپايدار و سطحي كودكي دوران ترسهاي اغلب دهند؟
در آنها انباشتن و زودگذر نگرانيهاي بروز كنند ، درك را آن نميتوانند كودكان اكثر
نوعي امر اين.است طبيعي كاملا امري تاريكي ، و خطر آژير سگ ، مانند درك قابل ماهيتي
زندگي كودكان ، در نگراني و اضطراب كه ميكند بروز زماني خطراست دفاعي سودمند مكانيسم
.سازد مختل را آنها عادي
كودكان در ترس":ميگويد "بيمارگونه ترس" كتاب نويسنده و فرانسوي روانپزشك "بيرو آني"
اگر.است بزرگسالي دوران به ورود براي آنها تكامل و رشد مرحله از بخشي ساله ، تا 7 5/2
عواطف و احساسات با او كه معناست اين به باشد ، نداشته وجود هراسي هيچگونه كودكي در
".ندارد رابطهاي هيچگونه
كار اما ميكشد ، رنج نوپايشان كودك كنند ، مشاهده كه است سخت بسيار والدين براي گرچه
خاطر اطمينان او به فراوان ، علاقه و توجه و بذل با اينكه جز برنميآيد دستشان از زيادي
كه مجبورند حمام به رفتن يا دكتر به مراجعه مثل اجتنابناپذير ، موارد در البته.دهند
به و بوده دائمي كودك ترس كه زماني سال ، هفت بالاي سنين در تنها.كنند رفتار قاطعانه
استيون".است الزامي پزشك به مراجعه بگذارد ، تاثير وي كارآيي و توانايي بر چشمگيري طور
زماني":است معتقد نيويورك رفتارشناختي و رواندرماني مركز باليني بخش مدير ،"فيليپسون
اما ندارد ، ضرورتي پزشكان دخالت دهند ، نشان خود از طبيعي رفتار ترس ، وجود با كودكان كه
وقت آن دهند دست از را خود تحمل ترس برابر در منزل ، يا مدرسه در بالاتر سنين در اگر
شده ، چاپ "نيوانگلند" پزشكي مجله در كه تازهاي تحقيق در ".است الزامي پزشكان مداخله
:است آمده
استفاده مورد بزرگسالان در فقط معمولا و است "پروزاك" مشابه دارويي كه فلووكسامين
كمك شديد اضطرابهاي و اختلالات بر غلبه در سال الي 17 سنين 6 كودكان به ميگيرد ، قرار
دارند ، مشكل اجتماعي نظر از كه كودكاني براي دارو اين است ممكن حال هر به.كرد خواهد
و بهترين حاضر ، حال درشود استعمال غلط به هستند ، كمرو يا خجالتي مثال ، براي
تجربيات معرض در تدريج به را آنها كه است آن كودكان ، در ترس درمان براي روش مطمئنترين
كنار در چگونه كه دهيم آنهاآموزش به حال عين در و دهيم قرار ميترسند آن از كه اجسامي و
موضوعات با رويارويي در كودكان براي روش بهترين":است معتقد فيليپسون.كنند زندگي آنها
".آنهاست ميان از كردن عبور رنجآور ،
خانواده پزشكي
باشيد خود پوست مراقب سرما در
ابطحي سالومه
در كه ميشود باعث سرد هواي در موجود سوز و است شما پوست براي جدي تهديدي سرما
زمستاني روز يك در كه هنگامي آيا اما.كنيد تركخوردگي احساس خود بدن پوست از قسمتهايي
جبران خورده پوستتان به سرما اثر در كه را آسيبهايي تا ميكنيد سعي ميآييد منزل به
باعث سرد هواي خشكي و سوزندگي ميكنيد؟ رفتار آن با بيتفاوتي و نامهرباني با يا كنيد؟
فصل در ما از بسياري.ميشود شما پوست شادابي اصلي عامل يعني رطوبت رفتن بين از
زمستان ، در رطوبت همين از ناچيزي مقدار ولي ميكنيم شكايت هوا رطوبت زيادي از تابستان
.است ما پوست ناجي
در كه كردهايد مشاهده بارها حتما داريد ، پيشرفته و مدرن گرمايي سيستم يك منزل در اگر
براي شما كه است عنصري همان بخار اين برميخيزد پنجرهها درز از ملايمي بخار سرد روزهاي
ترك شده كشيده پوستتان تا ميشود باعث آن نبود و داريد احتياج آن به پوستتان شادابي
تامين براي كار بهترين.بكشاند جنون مرز به را شما آن شدن پوستهپوسته و خارش و بخورد
دستگاهي نوع يك.دارد وجود بخور دستگاه نوع دو.است بخور دستگاه يك خريدن منزل رطوبت
مخاط و سينوسهايتان تا ميكنيد تنفس را بخار و داده قرار آن در را صورت كه است
و رطوبت آن توسط و گذاشته منزل در كه است دستگاهي ديگر نوع.ببخشد آرامش را بينيتان
كه است دوم نوع بخور دستگاه ما منظور اينجا دركنيد تامين ميتوانيد را منزل گرماي
رطوبت ايدهآل ميزان معمولا.است دسترسي قابل افراد بيشتر براي و داشته مناسبي قيمت
خشكي دچار پوستشان و ميكنند راحتي احساس هوا اين در مردم بيشتر و است درصد هوا 45
.نميشود
دستگاه يك وجود با حتي نداريد هوا رطوبت بر كنترلي هستيد منزل از خارج در شما كه زماني
مسئله اين براي راهحل بهترين.كنيد خشكي احساس خود پوست در است ممكن نيز منزل در بخور
.است كرمها و لوسيونها از استفاده
از بسياري.نكنند آلرژي ايجاد كه ميكنند توصيه صورت براي را لوسيونهايي پوست متخصصان
ايدهآل شدهاند درست گياهي عناصر از كه لوسيونهايي و كرمها كه ميكنند فكر مردم
پس ميشوند آلرژي ايجاد باعث نيز گياهي مواد از بعضي حتي نيست اينطور هميشه اما هستند
غليظ و چرب لوسيونهاي از زمستان فصل در است بهتر !نخوريد را گياهي ماركهاي گول
نگهداري باعث چرب لوسيونهاي و است پوست رطوبت ندادن دست از هدف چون.كنيد استفاده
اين كه است بهتر هستند جوش به ابتلا مستعد كه افراد بعضي.ميشوند پوست رطوبت بيشتر
كرمهايي دنبال به ضمن در.كنند استفاده كمتر چربي با كرمهايي و لوسيونها از افراد
و لوسيونها از گروه اين.باشد شده نوشته "non-comedogenic" عبارت آنها روي كه باشيد
.نميشوند جوش ايجاد باعث و نميبندند را شما پوست منافذ كرمها
پر و داغ حمام يك البته.كنيد خودداري داغ و طولاني كردنهاي حمام از بايد شما ضمنا
شما در را مطبوعي بسيار احساس زمستان برفي روز يك در فعاليت و پيادهروي از پس كف از
يك عوض در اما ميشود شما پوست طبيعي رطوبت و چربي رفتن بين از موجب ولي ميكند ايجاد
بايد شما.برگردد شما به پوستتان رفته دست از رطوبت كه ميشود باعث ولرم آب با حمام
.شود خيسخورده و چروك و سفيد پاهايتان پاشنه و دستها كف تا بمانيد ولرم آب در آنقدر
.كنيد استفاده بدن روغنهاي از داريد داغ حمامهاي گرفتن به اصرار هم باز اگر البته
از استفاده با البته.كنيد استفاده ملايم و بيبو صابونهاي از حمام در است بهتر
آنها شيميايي مواد اما ميدهد دست شما به بيشتري تميزي احساس خوشبو ، و عطري صابونهاي
حاوي محصولات از اندازه از بيش كه باشيد مواظب ضمنا.ميشوند شما پوست شدن خشك باعث
و ميبرند بين از را شما پوست سطحي لايه محصولات اين چون نكنيد استفاده هيدروكسي آلفا
به سوزنده و سرد باد و بگيرند قرار خطر معرض در زيرين ظريف و حساس لايه تا ميشوند باعث
صورت به كه "آ _ رتين" مثل آكنه درمانكننده داروهاي از اگر.برساند آسيب آن به آساني
_ رتين" كرم و كرده عوض را آن كه بخواهيد خود دكتر از ميكنيد ، استفاده دارند ، وجود ژل
مسئله همين ميشود پوستتان خشكي باعث و بوده الكل حاوي صورت ژلهاي چون.بدهد شما به "آ
.بگيريد نظر در صورت پوست شويندههاي و پاككن شير انتخاب زمان در را
.بماند جوان و شاداب هميشه شما پوست تا نشويد غافل مايعات نوشيدن از هيچگاه آخر در
|