خون قطرههاي راز
درجه صفر مدار
تهران شهر مدارس در "مايع صابون" لولهكشي
واحد شركت در زن راننده نخستين
خبر دنياي دور
وحدت تحكيم دفتر مسائل در علوم وزارت دخالت عدم
نگاه يك در تهران سينماهاي برنامه
بشناسيم را ايران
خون قطرههاي راز
پزشك بيماران از نفر هفتاد از بيش حال به تا بررسي كهتحت است ماه پروندهشش اين
ميشود ختم كجا به داستان بدانند مايلند شما و ما مانند نيز آنها كردهاند مراجعه قلابي
كه نكردني باور قدر آن و است واقعي كاملا داستان يك "هوسنكف كاترين" شدن ناپديد موضوع
كارمند ساله كاترين 39.كند صادر برايش حكمي چه نميداند نيز مكزيكوسيتي منصفه هيات
ازدواج بود كوچكتر او از سال دو كه "هوسنكف داستين" با پيش سال هفت مالزي ، متولد بانك ،
سالهاش شوهر 37 از بياندازهاي ترس هميشه گزيد ، سكونت مكزيكوسيتي در آن از پس و كرد
در ديگري زن پاي كاترين شدن ناپديد ماجراي در.ميزد موج او سكوت در حتي و چشمانش در
داستين ، با نزديكي ارتباط كه مكزيكوسيتي ساكن ساله خانمي 48 "هنينگ ليندا" است ، ميان
و داده مغزي شستوشوي را او داستين ميگويند ليندا دوستان كه طور آنداشت كاترين شوهر
كاترين اينكه از پيش هفته يك ليندا.كند استفاده موادمخدر و الكل از است كرده وادارش
سراغ به اول بايد بيايد بيچاره كاترين سر بلايي روزي اگر":ميگويد دوستش به شود ناپديد
آب زير را سرش بالاخره كه مطمئنم و ندارد همسرش از خوشي دل داستين كه چرا رفت شوهرش
بازرسي و تفتيش مورد داستين و او سكونت محل كاترين شدن گم از پس كمي مدت ".كرد خواهد
وضوح به بود كشيده اتاق مبل بر كه پارچهاي و فرش روي بر كاترين خون قطرات.گرفت قرار
كس خون به كه كاترين لباسهاي به آمده عمل به جستوجويهاي در مامورين.ميشد ديده
بوم يك منزلشان نزديك بزرگراهي در هم آخر در برخوردند ، بودند آغشته او جز به ديگري
خون قطرات اين كه شد آشكار لازم آزمايشات انجام از بعد كه كردند پيدا خونآلود نقاشي
كرد صادر را داستين بازداشت حكم قرائن ، به توجه با پليس نيروي.است بوده ليندا به متعلق
سوءسابقهاي با نيز ليندا.كرد محكوم ابد حبس به همسرش كردن نيست به سر جرم به را وي و
در داستين.شد بازداشت دروغين شهادتهاي و زدوبند آدمربايي ، نفس ، قتل جرم به داشت كه
او جرم تنها و نداشته دستي ماجرا اين در ليندا افزود و كرد تبرئه را او ليندا از دفاع
گمراه براي حادثه وقوع محل صحنهسازي در او با همدستي و دروغي خون قطرات از استفاده
شدهاي تعيين پيش از نقشه اجراي براي ليندا خون از استفاده.است بوده پليس نيروي كردن
اولين وي شود ، ثابت نيز دادگاه در ليندا بودن مجرم اگر.درآمد آب از اشتباه متاسفانه كه
به مكزيكوسيتي ، در قصاص حكم دوباره گذاشتن اجرا به و سال 1985 از پس كه بود خواهد زني
.شد خواهد محكوم اعدام
خون قطرات روي تحقيقاتي برآمد درصدد ليندا و داستين بازداشت حكم صدور از پس دادگاه
كه يابد دست منطقي دليل به و برساند انجام به بود شده پيدا كاترين منزل در كه ليندا
حضور به خود اعترافات در داستين.است داشته دست كاترين شدن مفقود جريان در نيز ليندا
.كرد قلمداد ماجرا اين اصلي مهره را او و اشاره هم "ميلر بيل" مستعار نام با سومي نفر
نشستن ثمر به و زيستشناسي زمينه در تحقيقاتش اتمام براي ميلر":ميگويد چنين وي
كه بود اينجا و بگيرد فرا خوبي به را انسانها كشتن روش بود مجبور چندسالهاش تلاشهاي
تمرينات يكسري انجام بودم ، داده را آپارتمانم به ورود اجازه ميلر به من.آمد من سراغ به
ماجرا اين در كاترين نبود قرار و بگذارد جاي بر فيزيكي آسيب كوچكترين اينكه بدون ساده
كه زماني.آمد ما منزل به كاترين قبلي اطلاع بدون ميلر و رسيد فرا موعود روز.شود كشته
كرد آماده برايم را صبحانه خداحافظي زمان كه كاتريني از اثري هيچ ديگر برگشتم ، خانه به
را آنها چگونه نميدانستم كه خون لكههاي از پر آپارتمان يك و بودم مانده من تنها نبود ،
به بودم گرفته قرض او از روز چند براي كه ليندا اتومبيل با بلافاصله.ببرم بين از
نگهداري آزمايشگاه سردخانه در كه خوني شيشههاي ميان در رفتم ، كارم محل آزمايشگاه
.آوردم آپارتمان به خود با و برداشتم داشت تعلق زنمجهولالهويهاي به كه را يكي ميكردم
قتل پاي كه كنم گمراه را پليس سفيدكننده ماده و اسيد توسط خون كردن رقيق با ميخواستم
اتاق مبل روي نيست هم بردار دست و شده زاده من با كه بدي شانس از اما است ميان در زن دو
فكر كمي.شد آب بر نقش ميپروراندم سر در كه آنچه هر و شكست خون شيشه نشستم كه نشيمن
گرفته او از آزمايش براي نيز را آن كه ليندا خون از كه اين جز نداشتم چارهاي كردم ،
يك با بود شده تعطيل كلي به و نميكرد كار مغزم اصلا كه شرايطي در.كنم استفاده بودم
به كنم مخلوط سفيدكننده مايع و اسيد با را خون اگر كه رسيدم نتيجه اين به سرانگشتي حساب
به لازم آزمايشهاي با مامورين كه داشت وجود احتمال اين هنوز اما ميرسم مطلوب نتيجه
".يابند دست نظر مورد خون هويت
مخفي اطلاعات به كه زماني.كرد آغاز آزمايشگاه يك در كار از را خود حرفه داستين
كه طوري زد جا ماهر پزشك يك جاي به را خود يافت دست سرطان بيماري درمان در آزمايشگاه
نام تا بود تلاش در وي.است مهمي و بزرگ آدم واقعا او كه ميكرد گمان نيز ليندا حتي
با سبب همين به برساند ثبت به پزشكي كتب در سرطان بيماري درمان مبدع عنوان به را خود
از كاترين.ميزد جيب به زيادي پول راه اين از و داشت تماس بسياري سرطاني بيماران
كه چيزي اما نيست بيش كلاهبرداري شوهرش ميدانست نيز و بود مطلع آدمها با او ارتباط
زندگي در پيش سال كه 10 بود اتفاقي گرفت او از را تحمل و تاب و انداخت جانش به آتش
با او از پيش كه نگفت همسرش به هيچگاه داستين.بود مانده پنهان او از و داده رخ داستين
سال تابستان كاترين اينكه تا دارد "ديميتري" نام با پسري وي از و كرده ازدواج ديگري زن
كه روزهايي كنار از نبود حاضر او ديگر حالا.برد بو ماجرا از اتفاقي خيلي گذشته
نميخواست داستين ديگر طرف از.بگذرد آساني به بود كرده تباه داستين پاي به را زندگياش
راه بهترين او براي كاترين شر از شدن خلاص پس شود ، وارد خدشهاي سالهاش چندين آبروي به
.بود ممكن
معمولا و ميآمد حساب به فريبكارانهاش عمليات انجام در داستين ارتباطي مهره ليندا
است قلابي پزشك بيماران از يكي "زاخاري استفان".ميكرد جور او براي ليندا را مشتريها
ما همسايگي در كه ليندا طريق از من ":گفت پليس مامورين به داستين دستگيري خبر از پس كه
در است مدتي كه لعنتي تومور اين كه آنجا از.شدم آشنا "هوسنكف" آقاي با ميكرد زندگي
"هوسنكف" آقاي كار محل به ليندا هماهنگي با بود بريده را امانم است كرده لانه مغزم گوشه
نيم زير كاسهاي كه كردم حس اول نگاه همان در.بربيايد كاري او دست از شايد تا رفتيم
از يكي از و بفرستد برايم دورنما با را شغلياش سوابق كردم خواهش او از است ، كاسه
گفت دوستم بود ، درست كاملا حدسم.نمايد تحقيق سوابق اين صحت مورد در تا خواستم دوستانم
هم خوانده درس آن در كه پزشكي دانشگاه نام و نيست دكتر اصلا او هستند ، قلابي مدارك كه
شده فارغالتحصيل آن از ليسانس دوره در كه دانشگاهي و ندارد وجود دنيا كجاي هيچ در
تا.است بررسي تحت ماه شش مدت به پرونده اين "!نميپذيرد را آقايان و است بانوان مخصوص
شما و ما مانند نيز آنها كردهاند ، مراجعه داستين بيماران از نفر هفتاد از بيش حال به
!ميشود ختم كجا به داستان بدانند مايلند
درجه صفر مدار
نايستاد باز حركت از هرگز كه قلبي
به تهوع حالت آن متعاقب و شد بيدار خواب از شديدي بسيار درد سر با ساله ، 29"جونز شريل"
از ناگهان.دويد دستشويي سوي به و داد تكاني را سالهاش همسر 31 "مايكل".آمد او سراغ
متاسفانه اما رساند ، بيمارستان به را شريل شتابزده مايكل.افتاد زمين روي به و رفت حال
منطقه در كه داد نشان پزشكان معاينات.دهد حركت را راستش پاي و دست نبود قادر شريل
توضيح مايكل براي مسئول پزشك.است شده اتساع دچار اصلي شريان از قسمتي او ، مغز تحتاني
قوه دستدادن از باعث مغز ساقه در جراحتي كوچكترين و است جراحي عمل چاره تنها كه داد
در تاخير.ميكردند شروع را جراحي سريع بايد.ميشود شريل احتمالي مرگ نيز و ناطقه
را مايكل پزشك جراحي ، انجام از پيش.شود بيمار مرگ و رگ تركيدن باعث بود ممكن عمل انجام
گردش ايست روش مطابق.شويم قلبي سكون اعمال به مجبور است ممكن":گفت او به و كرد صدا
".ميشود متوقف موقتا بيمار خون گردش و قلب پايين ، بسيار دماي در خون
نداشت اميدي فرزندشان بقاي به ديگر.بود شده مبدل مبهمي حس به وجودش در شدن پدر هيجان
عمل اتاق به را شريل و آمدند بهياران.ميانديشيد همسرش بهبودي به چيز هر از بيش و
اعمال صورت در":گفت مايكل به جراح "اسپيلتز" دكتر.اضطراب دنيا يك و ماند مايكل.بردند
اندازه اين به چيزي شايد ".رفت خواهد دست از جنين زياد بسيار احتمال به قلبي ، سكون
اتاق.بسوزاند ميكرد ، فكر شدن پدر به بود هفته فقط 10 كه را جوان اين دل نميتوانست
پزشكان از يكي.كرد بيهوش را شريل بيهوشي متخصصشد شروع آماده اسپيلتز.بود سرد عمل
اتساع منطقه بسيار كاو و كند از پس اسپيلتز.شكافت را بيمار جمجمه بالاي جراحي چاقوي با
را سرش.ببيند را صدمه كمترين اصلي سرخرگ كه برميداشت طوري را آن بايد.كرد پيدا را
".قلبي سكون اعمال":گفت و كرد بلند
يكي شد ، فرستاده شريل رانهاي درون به كوچك تيوپ دو.كردند آماده را "ريه - قلب" ماشين
بعد و شد آغاز ماشين درون به بيمار خون پمپاژ.اصلي سياهرگ به ديگري و اصلي سرخرگ به
و قد سانتيمتر از 5/2 كمتر كه را جنين مامايي گروه.آوردند پايين تدريج به را بدن دماي
مانيتور روي بر كه بود كوچك قدري به قلبش.داشتند نظر زير داشت وزن گرم حدود 28
سونوگرافي سوند از جنين قلب ضربان تعداد اندازهگيري براي.نبود رويت قابل سونوگرافي
.ببينند مانيتور روي بر را جنين قلب ضربان توانستند آن توسط و كردند استفاده كوچكي بسيار
اقدام.رسيد صفر به شريل ضربان سرانجام.بود آمده پايين مادرش مانند هم جنين قلب ضربان
بدين.بود ريه _ قلب ماشين در گردش حال در خون به پتاسيم كلريد ميليليتر تزريق 20 بعدي
.ميرسد جنين به و ميگذرد نيز جفت از ماده اين.ميشد متوقف قلب فعاليت تمام ترتيب
سونوگرافي مانيتور نگران چشمها همه.ايستد باز حركت از هم جنين قلب كه ميرفت انتظار
هم آنقدر خواندهايم كتابها در چه آن انگار !ميتپد هنوز":گفت ماماها از يكي.بود
تعليق وضع در وي.مغزي فعاليت نه و قلب ضربان نه داشت ، خون فشار نه شريل "نيست درست
حتي جراحي مدت تمام در كه آن جالب.ناميد زنده را وي ميشد سختي به و ميبرد سر به حيات
.ميتپيد همچنان جنين قلب شريل ، حيات تعليق حالت در
يك از پس.داشت امكان ساعت يك مدت به تنها قلبي سكونبود شده خالي كاملا رگها اكنون
يكييكي جراحي قيچي و چاقو كمك به اسپيلتزميمردند اكسيژن كمبود از سلولها ساعت
باعث آنها از يكي حتي آسيبديدن ميدانست.كرد جدا را اتساع منطقه اطراف مويرگهاي
خون كه داد دستور اسپيلتز.شد ترميم اتساع منطقه دقيقه بيست مدت ظرف.ميشد شريل سكته
چشم اسپيلتز.نميخورد چشم به رگها ديواره در سوراخي هيچ.آورند در گردش به اندكي را
:گفت لب زير و كرد نگاه سونوگرافي مانيتور به.كشيد راحتي نفس و برداشت ميكروسكوپ از
"!ميتپد"
لحظه چندشد نمايان قلب نگاره مانيتور بر نوري نقطه و رفت بالا آهسته شريل بدن دماي
حدود ساعت.رفت بيرون اتاق از اسپيلتز.كرد آغاز را خود منظم و آرام ضربان شريل قلب بعد
دكتر.ميكرد نگاه را دكتر مشتاق اما نگران عمل ، نتيجه درانتظار مايكل.بود ازظهر بعد 4
هوش به تا شريل وضعيت اما.شد انجام موفقيت با عمل":گفت او به خوشحالي با اسپيلتز
عمل ساعت تمام 9 در او قلب":داد جواب پزشك "بچه؟":پرسيد مايكل ".نيست معلوم نيايد
شريل.كشيد راحتي نفس گذشته ساعت در 40 بار اولين براي مايكل ".ميتپيد يكنواخت و منظم
سر مدام و ميشد مدت كوتاه فراموشي دچار گاهي تنها.بود طبيعي كاملا آمد ، هوش به كه
همه ما كوچولوي":گفت مايكل "شد؟ چه !بچه !بچه":گفت كرد ، باز كه را چشمانش.داشت گيجه
از شوق اشك و بست محكم را چشمانش شريل "!باش خوشحال !شريل است زنده او !گذاشت كار سر را
را توانبخشي معالجات و شد مرخص بيمارستان از شريل بعد ، هفته پنج.شد سرازير چشمانش گوشه
ناراحتيهاي از بيش.كرد آغاز محلي بيمارستان يك در بدنش راست قسمت فلج درمان براي
او طولاني و سخت جراحي عوارض از را آن پزشكان كه ميبرد رنج حاد افسردگي از فيزيكي
زايمان از پس.آورد دنيا به گرمي پسر 3800 يك شريل جراحي ، آن از پس ماه شش.ميدانستند
بود معتقد مايكل چون گذاشتند (آدم)"آدام" را او نام ".است سالم بچه":گفت او به ماما
و سالم كاملا ساله آدام 2 اكنون !است مانده زنده شرايطي چنان در كه است آدمي اولين او
سراغش به گاهي مدت كوتاه فراموشي همان تنها بهبوديافته ، كلي به شريل افسردگي.است طبيعي
روز و ندارد حركتي روحي ، ضعف هيچگونهميكند كار راستش پاي و دست با راحتي به.ميآيد
.ميشود قويتر روز به
تهران شهر مدارس در "مايع صابون" لولهكشي
همچنين و بهداشت رعايت به دانشآموزان ترغيب و مدارس در بهداشت سطح بردن بالا براي
عضو.ميشود اجرا تهران شهر مدارس در "مايع صابون" لولهكشي مدارس ، بهداشتي وضعيت اصلاح
تهران شهر پرورش و آموزش شوراي جلسه نهمين و سي حاشيه در تهران شهر پرورش و آموزش شوراي
ديگر از مدارس در بهداشت سطح سرانه بهبود و آلودگي رشد به رو روند از جلوگيري:گفت
.است طرح اين اجراي اهداف
:گفت و داد خبر تهران شهر محروم منطقه در 10 لولهكشي هزينه تقبل از "رمضانخواني علي"
وي.كرد خواهد تقبل اداره اين را ندارند مالي توانايي كه مدارسي در طرح اين اجراي هزينه
اجراي وي.كرد برآورد ريال ميليون را 300 مناطق اين در لولهكشي براي نياز مورد اعتبار
بهداشتي اجرايي طرحهاي ديگر از را مدارس دانشآموزان ميان در "سر شپش ريشهكني" طرح
در "سر شپش" آلودگي مورد هزار شده ، 45 انجام بررسيهاي طبق:افزود و برشمرد امسال
بهداشت ، وزارت جاري تحصيلي سال در:افزود رمضانخواني.است شده مشاهده دانشآموزان
اين كه است داده اختصاص ريال ميليون ضدشپش ، 100 شامپوي تامين براي پزشكي آموزش و درمان
.ميدهد قرار پوشش تحت را مبتلا دانشآموزان از نفر هزار مبلغ 200
واحد شركت در زن راننده نخستين
در را خود فعاليت گذشته روز كرج ، شهرستان اتوبوسراني واحد شركت در زن راننده نخستين
معصومه نام به راننده اين:گفت كرج اتوبوسراني سازمان مديرعامل.كرد آغاز شهرستان اين
بخش عنوان به اتوبوس دستگاه يك خريد با و بوده پرستاري رشته دانشآموخته بلاغي سلطان
اين اتوبوس در:افزود شعباني داوود.است كرده آغاز شهرستان اين در را خود فعاليت خصوصي
سوار اتوبوس عقبي بخش در آقايان و شده سوار جلو بانوان مرد ، رانندگان برخلاف راننده
به اتوبوسراني ، واحد شركت خطوط در زن رانندگان فعاليت آغاز با:گفت مسئول اين.ميشوند
وي ، گفته به.شد خواهد استفاده راننده شاگرد عنوان به بانوان ديگر وجود از زودي
.است فعال مترو _ دانشگاه مسير در خود اتوبوس با راننده زن اين هماكنون
خبر دنياي دور
برلين &
به دست حرفهاي قاچاقچي و دزد يك دستگيري براي آلمان كشور در خانم پليس مامورين از يكي
معرفي را خود اينكه بدون و كرد پيدا را فراري دزد همراه تلفن شماره او.زد جالبي ابتكار
در را وي كه گفت و شد متوسل دروغ به بالاخره رفتن طفره كلي از پسگرفت تماس او با كند
به آسمانها در و بوده روياهايش مرد همان او كه آنجا ازاست كرده ملاقات ميهماني يك
به تصميم و رسيده تفاهم به شايد بشناسند را يكديگر بيشتر قدري است بهتر ميگشته دنبالش
از يكي در را همديگر بيشتر آشنايي براي كرد درخواست او از بهانه همين به.بگيرند ازدواج
گمان زندگياش در كه بيخبر جا همه از دزد.نمايند ملاقات برلين شهر مركز رستورانهاي
انتهاي در پليس خانم روز همان.پذيرفت را او پيشنهاد بخورد دست رو خانمي هيچ از نميكرد
او و كرد دستگير را سابقه با دزد بودند او مراقب دور از كه ديگري مامورين توسط ملاقاتش
!فرستاد بازداشتگاه به بسته كت را
ونكوور &
در بسياري توانايي و ميشوند اخت انسانها با زود خيلي خانگي سگهاي كه بوديم شنيده
و ماهيها روي كردن كار اما دارند ميخواهيم آنها از ما كه فعاليتهايي انجام فراگيري
هشت از پس كانادايي ساله پسر 13 يك !است عجايب از ديگر واداشتن كارهايي چنين به را آنها
يكسري توسط "مايكل".سازد دستآموز را رنگش قرمز كوچولوي ماهي شد موفق مداوم تلاش ماه
آب در دهد ، تكان را دمش است داده ياد كوچكش ماهي به ميكند توليد زبانش با كه صداهايي
ماهي اين نميداند هم مايكل خود حتي كس هيچ اما.بيايد بيرون آب سطح از يا و بزند حلقه
خود از را حركات اين غريزي طور به يا ميدهد تشخيص را صداها گوشهايش با كوچك قرمز
!درميآورد
وحدت تحكيم دفتر مسائل در علوم وزارت دخالت عدم
يك گردهمايي نهمين و بيست در فناوري و تحقيقات علوم ، وزارت فرهنگي و دانشجويي معاون
در وزارتخانه اين:گفت عالي آموزش موسسات و دانشگاهها فرهنگي و دانشجويي معاونان روزه
در گذشته روز كه همايش اين در "ظريفيان غلامرضا".نميكند دخالت وحدت تحكيم داخلي مسائل
از يك هيچ بلكه دانشگاهها ، مسئولين تنها نه:گفت شد ، برگزار صنعت و علم دانشگاه
وي.كنند دخالت وحدت تحكيم دروني مسائل در نبايد دانشگاه از خارج فرهنگي جريانهاي
و دانشجويي مسئولين و كرد واگذار دانشجويان خود به بايد را تحكيم دفتر مسائل:كرد تصريح
تحكيم:افزود ظريفيان.باشند داشته نظارتي و هدايتي نقش بايد فقط دانشگاهها فرهنگي
تشكل اين كه زيرا كوشيد آن بقاي جهت در بايد و است نظام درون از برخاسته نهادي وحدت ،
فرهنگي و دانشجويي معاون.دارد بسياري تاثير دانشگاهها سياسي فضاي پويايي در دانشجويي
دانشجويي حوزه نگرانكننده مسائل از يكي را دانشگاهها سياسي ركود همچنين علوم وزارت
.دانست كشور
نگاه يك در تهران سينماهاي برنامه
شباهنگ ،(3913179) اروپا سينماهاي در دري سيدضياءالدين ساخته لژيون سينمايي فيلم
(7504329) تهران 1 ،(3913768) رودكي ،(5643738) شيرين ،(6427159) تماشا 2 شهر ،(5622578)
سينماهاي در ناصر يكتا و رادان بهرام بازي با ساقي سينمايي فيلم ،(5651282) جامجم ،
،(6465307) جمهوري ،(5643836) توسكا ،(3704040) پيوند ،(6926953) پارس 1 ،(7507777) صحرا
و هدايت حسن كارگرداني به روشن سايه سينمايي فيلم(6696207) جي 3 ،(2203031) جوان
(8903942) استقلال ،(2714022) آستارا ،(6402909) آسيا سينماهاي در انتظامي عزتالله بازي
و سجادي محمدعلي ساخته اثيري سينمايي فيلم.(6928686) مركزي 1 ،(37538711) ايران3 ،
.(7503382) مراد سينما در توسلي هانيه و حيايي امين شكيبايي ، خسرو بازي
حميد و معتمدآريا فاطمه بازي با و طهماسب ايرج ساخت شيرينيفروش دختر سينمايي فيلم
تماشا 1 شهر ،(7815576) شاهد ،(6418801) بهمن 2 ،(3914258) البرز سينماهاي در جبلي
،(3901074) حافظ ،(6696207) جي 1 ،(8951550) جديد 1 عصر ،(6407777) قشنگ شهر ،(6427159)
فرهنگ ،(8829785) فردوسي ،(7502929) سروش ،(5389722) ستاره ،(915618) المپيك دهكده
.(8728266) كانون ،(3798873) ميلاد ،(8718713) گلريز1 ،(6885047) كارون ،(2601205)
در آهنگراني پگاه و نونهالي رويا بازي و حكمت منيژه ساخته زنان زندان سينمايي فيلم
و سام سينمايي فيلم ،(6926953) پارس 2 (8951550) جديد 3 عصر ،(6408321) قيام سينماهاي
بلوار ،(6418801) بهمن 1 سينماهاي در گلزار محمدرضا بازي و قادري ايرج ساخته نرگس
،(3124718) ملت ،(8907171) آفريقا ،(6926797) المپيا ،(37538711) ايران 1 ،(8965292)
سالن شاهد ،(6468461) سعدي ،(8718713) گلريز 2 ،(7410982) ماندانا ،(6928686) مركزي 2
.(3728627) سايه ،(6696207) جي 2 ،(7815576) شقايق
،(شيرينيفروش دختر) اشراق فرهنگسراي:پردهاند بر فيلمها اين تهران فرهنگسرايهاي در
آوازهاي) نياوران فرهنگسراي ،(ساقي) گلستان فرهنگسراي ،(پست ارتفاع) خاوران فرهنگسراي
.(مادريام سرزمين
سبز مسير ،(آرش) خداگواه:است شرح بدين تهران سينماهاي پرده بر خارجي فيلمهاي
571U ،(مرجان) نابينا شمشيرزن ،(آخر سانس سپيده) ديگران ،(خيام) مرگ ضربه ،(كريستال 1)
.(برليان)
،(جبلي حميد) سفيد خواب ،(موسائيان وحيد) زمين آرزوهاي:تهران سينماهاي آينده برنامه
تا برنامهها اين.(خامين اكبر) شهر پايين شهر بالاي ،(جهانگيري جهانگير) بيهمتا
.دارد اعتبار آبان 1381 چهارشنبه 15
بشناسيم را ايران
ميرمطهر بقعه
محل كه بلند چندان نه تپهاي روي دماوند ، شهرستان شرقي جنوب كيلومتري فاصله 18 در
گتهمير ميرمطهر بقعه كه ميخورد چشم به قديمي بناي شده ، واقع سرد آب قديمي قبرستان
در آن زواياي كه است متقاطع مستطيل دو شامل و چليپايي صورت به بنا اصلي پلان.دارد شهرت
را تزئيني گوشوارههاي ايجاد موميات كه است رفتگيهايي پيش و پس داراي آن داخل و بيرون
هشت صورت به گنبد زير و مياني بخش.است آورده فراهم گنبد زير در گچبري تزئينات همراه به
آن فوقاني بخش كه طوري به است رفته كار به هشتوجهي منشورهايي آن بدنه در و بوده گوش
در حتما شده ايجاد روزنه اين داخلي نور تامين جهت احتمالا و است پوشش فاقد و باز
منشور اين درون.است شده برچيده زمان مرور به كه داشته قرار آن بالاي در نورگيري گذشته
.ميشود ملاحظه گچبري تزئينات و خطي كادربنديهاي نيز وجهي هشت
|