انقراض سهگانه
شد ديوانه كه مادرخواندهاي
متقابل تاثيرات خطر
بقا داستان
زمين اخبار
انقراض سهگانه
موجب مورد يك چهدر اگر كردهاند زمينبرخورد به فضا از سنگهاييكه شهاب
جمعي انقراض پديده در ناچيزي مجموعنقش در وليكن دايناسورهاشدهاند انقراض
داشتهاند گونهها
لئود نورمنمك
همتي زينب:ترجمه
امر اين.است بوده مجادلهآميز موضوعي همواره تودهاي انقراض ويژه به گونهها ، انقراض
.است صادق است ، دايناسورها انقراض همان كه تودهاي انقراض معروفترين مورد در ويژه به
.است افتاده اتفاق جمعيگونهها انقراض گذشته ، 17 سال ميليون طي 600 كه ميشود گفته
زنده موجودات نابودي عامل بزرگ آسماني سنگهاي شهاب برخورد موارد ، اين غالب در
آمريكاي در (ماموت) شده منقرض فيل يك استخوانهاي كه وقتي پيش سال دويست.نبودهاند
جرج بارن.گرفت در گونه اين انقراض و ايجاد چگونگي مورد در داغي بحثهاي شد كشف شمالي
:گفت پاريس هنرهاي و علوم موسسه در سال 1796 در فرانسوي آناتوميست (Cuvier.G.B) كوير
ذكر با او "ندارد وجود آن از زندهاي نمونه كه است گونهاي به متعلق استخوانها اين"
مفهوم كه بود كسي اولين بماند ، ناديده نميتوانست هرگز بزرگي حيوان چنين كه نكته اين
.يافت فراواني مخالفان گونهها انقراض مورد در كوير نظرات.كرد مطرح را انقراضگونهها
كتاب انتشار با بود شده آغاز كوير توسط كه انقراضگونهها و پيدايش مورد در مجادله
انقراضگونهها بدينسو كوير زمان از.رسيد خود اوج به انواع منشا مورد در داروين
.است گرفته قرار مطالعه مورد ديرينشناسان توسط اساسا
انقراض بررسي در بزرگ مشكل.نيست سادهاي كار انقراض اثبات و مطالعه وجود اين با
از ناشي انقراض مطالعه به مربوط مشكلات از بزرگي بخش.است آن دليل كردن پيدا گونهها
آنها نكردن مشاهده طريق از را گونهها انقراض واقع در دانشمندان.است انقراض ثبت نحوه
از فسيل كه ميشود گفته ميآيد دست به فسيلي سنگ ، يك دل در وقتي.ميرسانند اثبات به
گفته نشود ديده جوانتر سنگهاي در فسيل اين اگر و است داشته وجود سنگ آن تشكيل زمان
به است ممكن جوانتر تشكيلات در فسيل يك وجود عدم ولي.است انقراضيافته كه ميشود
سپس و داشته وجود جايي در است ممكن گياه يا جانور يك.نباشد زنده موجود آن انقراض سادگي
شكل محيطي در جوانتر زمينشناسي تشكيلات است ممكنباشد كرده مهاجرت جديدي منطقه به
كه است آن ديگر احتمال.باشد متفاوت نظر مورد حيوان اصلي زيستگاه با كه باشند گرفته
گونه يك آن فسيل كه باشد شده باعث امر اين و كرده ايجاد گونه در تغييراتي طبيعي انتخاب
جانوري مختلف گروههاي در (شده منقرض گونههاي درصد) انقراض نسبت مطالعه.شود تلقي جديد
انقراض ميزان سو بدين سال ميليون از 600 كه آن نخستميسازد عيان را توجهي جالب نكات
كه ميرسد نظر به اين بر علاوهاست شده گذشته از كمتر زنده موجودات مختلف گروههاي در
اين به پاسخ در.است افتاده اتفاق برابر تقريبا زماني فواصل در انقراض به مربوط وقايع
كه آن نخست.دارد وجود توضيح سه است بوده بيشتر گذشته در گونهها انقراض چرا كه سوال
با آنها.باشند كرده اشتباه سادگي به انقراض تشخيص در ديرينشناسان است ممكن
قديمي فسيلهاي ويژه به فسيلها مقايسه هنگام و دارند بيشتري آشنايي معاصر تاكسونهاي
دريايي موجودات اين بر علاوه.ميآيد وجود به تاكسونوميك تمايز ايجاد در قدرتمندي گرايش
انشقاق شانس زيست محيط شديدتر تغييرات دليل به ميكنند زندگي قارهها فلات سواحل در كه
وجود زمينه اين در كه توضيحي سومين.داشتهاند عميق درياهاي آبزي موجودات از بيشتري
آب.است آبزي موجودات زندگي براي اقيانوسها ژئوشيميايي شرايط شدن مناسبتر دارد
.بود آورده وجود به را متفاوتي بسيار زيستي شرايط پيش سال ميليون در 600 اقيانوسها
در اقيانوسها آب از وسيعي مناطق و بوده كند بسيار زمان آن در اقيانوسها آب جريان
تكامل خشكيزي گياهان زمان آن در كه آنجا از.است بوده محلول اكسيژن فاقد عميق مناطق
با.ميكرد دريافت لخت زمينهاي از غذايي مواد عظيمي مقادير اقيانوسها آب بودند نيافته
.گرفت بيشتري سرعت اقيانوسها آب جريان زمين ، صفحههاي تكتونيك حركت با و زمان گذشت
در.آورد در لگام تحت را اقيانوسها درون به معدني مواد ورود زمين ، روي در گياهان گسترش
.دهند جاي خود در را متنوعتري و بيشتر پلانكتوني جمعيت توانستند اقيانوسها نتيجه
نتيجه در و دريايي اكوسيستم ثبات افزايش باعث اقيانوسها در زنده موجودات تنوع افزايش
.شد انقراضگونهها احتمال كاهش
قابل نسبت كوتاهي دورههاي طي.ميسازد برملا را ديگري نكته انقراضگونهها مطالعات
تودهاي انقراض را پديده اينرفتهاند ميان از (درصد تا 90 گاه) زنده موجودات از توجهي
مطرح انقراضگونهاي آهنگ تشريح براي را متفاوتي الگوهاي دانشمندان.ناميدهاند
اقيانوسها ، آب سطح افت:است زير پديدههاي شامل الگوها اين معروفترين.ساختهاند
انقراض باعث مستقيما تغييرات مورد سه هر در.سنگها شهاب برخورد و بزرگ آتشفشانهاي
محيط شرايط شدن نامناسب موجب كه است آنها غيرمستقيم تاثيرات بلكه نميشوند گونهها
به را گونهها انقراض كه است مشكل بسيار عموما.ميشود گونهها متعاقب نابودي و زيست
انقراض بين ارتباطي ميكنند تلاش ديرينشناسان وليكن.داد نسبت زمين فاجعهآميز تغييرات
(سنگها شهاب برخورد و آتشفشان اقيانوس ، آب سطح افت) ممكن مكانيسم سه از يكي و گونهها
به را قدرتمندي همبستگي گونهها انقراض و سنگها شهاب برخورد تاريخ مقايسه.كنند پيدا
به عظيم سنگ شهاب يك برخورد از بعد بزرگ انقراضهاي از يكي تنها واقع در.نميآورد وجود
بزرگترين نتيجه شك بدون پيش ، سال ميليون در 65 Chicxulub حادثه.است شده ثبت زمين
زمين كره حيات طول در عظيم برخورد سومين و اخير سال ميليون طي 600 سنگها شهاب برخورد
.شد دايناسورها رفتن ميان از موجب كه بود فاجعهاي اين.است بوده
ارتباط است بوده جهان هواي و آب شدن سرد از ناشي كه اقيانوسها آب سطح افت ميان ارتباط
.ميكند ايجاد گونهها انقراض با قدرتمندتري
آب سطح افت از پس افتاده اتفاق اخير سال ميليون طي 250 كه عظيمي تودهاي انقراض سه
عامل اقيانوس ، آب سطح تغييرات كه ميدهد نشان شواهد اين.است گرفته صورت اقيانوسها
توده افتادن جريان به و آتشفشان) سوم عامل.است بوده گونهها جمعي انقراض براي موثري
وقايعي اينها.ميدهد نشان گونهها انقراض با را قدرتمندتري همبستگي نيز (بازالت
مهمترين شايدشدهاند زمين روي بر بازالتي لاواهاي افتادن جريان به منجر كه بودهاند
تا در 5/64 هند جزيره شبه در آتشفشاني متوالي انفجارات دست اين از نمونه
كيلومتر ميليون يك به قريب پيش ، سال ميليون يك تنها طي.است بوده پيش سال ميليون 5/66
وقوع به انسان نوع حيات دوره طي وقايعي چنين.افتاد جريان به زمين روي بر لاو مكعب
اتفاق دورهاي طي پيش سال ميليون در 250 گونهها جمعي انقراض بزرگترين.است پيوسته
قابل افت اقيانوسها آب سطح حال عين در و گرفته صورت بزرگ آتشفشانهاي آن در كه افتاد
وقوع به بزرگ شهابسنگ يك برخورد از بعد دايناسورها انقراض چه اگر.است داشته توجهي
تعداد اين بر علاوه است نبوده بزرگ انقراض يك وجه هيچ به انقراض اين ولي.است پيوسته
امروزه دانش.نيفتادهاند اتفاق سنگها شهاب برخورد دنبال به جمعي انقراضهاي از بيشتري
با.سازد مشخص را گونهها جمعي انقراض در موثر عوامل دقيق طور به بود نخواهد قادر هرگز
سيلابهاي اقيانوسها ، آب سطح تغييرات فراواني پيرامون آمده دست به شواهد وجود اين
نابودي به مربوط جزئيات حدودي تا ميتواند انقراض وقوع و شهابسنگها برخورد و بازالتي
گانه سه مكانيسمهاي و انقراضها وقوع از ساده آماري تحليل يك.سازد مشخص را گونهها
.ميسازد مشخص زير شرح به را مكانيسمها اين از يك هر اهميت و وزن
.است شده گزارش اقيانوسها آب سطح سقوط مورد بزرگ ، 7 انقراض در 14 - 1
بازالت انفجار است پيوسته وقوع به اخير سال ميليون طي 250 كه انقراضي هر 110 در - 2
.است شده مشاهده
.است بوده سنگ شهاب نابودي عامل انقراض ، از 17 مورد يك در تنها - 3
افزايش همچنين و آب سطح افت موجب زمين پوستههاي حركت كه ميدهد نشان موجود شواهد
.است بوده گونهها جمعي انقراض عامل مهمترين تنهايي به رو اين از.است شده آتشفشانها
انقراض موجب مورد يك در چه اگر كردهاند برخورد زمين به فضا از كه شهابسنگهايي
.داشتهاند گونهها جمعي انقراض پديده در ناچيزي نقش مجموع در وليكن شدهاند دايناسورها
First Science
شد ديوانه كه مادرخواندهاي
ليسي مارك
.ميكنند مشاهده را متفاوتي صحنههاي ميكنند سفر آفريقايي ساوانهاي به كه توريستهايي
يك وسيله به تامسون غزال يك شكار و تعقيب ميتواند آنها براي صحنهها جذابترين
ستاره جاري تابستان در وليكن.باشد شير تعدادي توسط گورخر يك درآمدن پاي از يا يوزپلنگ
منطقه در اتفاق اين.بود كرده قبول فرزندي به را غزالي بچه كه بود ماده شير يك نمايشات
بچه پنج تاكنون كه ماده شير ايناست افتاده كنيا شمال در (Samburu) سامبورو شده حفاظت
.است شده واقع بازديد مورد توريستها از فراواني انبوه توسط كرده قبول فرزندي به را آهو
نيز محلي شكاربانان جانب از ميگيرد ناديده را طبيعت قوانين ميرسد نظر به كه شير اين
.است مبارك معناي به كه گرفته لقب كامونياك سامبورويي ، زبان به شير اين.ميشود مراقبت
اين" ميگويد شير اين رفتار مورد در نايروبي در يونسكو مركزي اداره رفتارشناس يك
گربه وسيله به قناري جوجههاي يا سگ توسط گربهها بچه كردن بزرگ.است نادر پديدهاي
.باشد ديوانه است ممكن شير اين.هستند اهلي موجوداتي اينها كه چرا است انتظارتر قابل
بودن ديوانه ".دادهايم قرار بررسي مورد را شير اين رفتار تاريخچه ما منظور اين براي
چشمان مقابل در را خود فرزندخواندههاي از يكي او.شود گرفته جدي ميبايست شير
كه چرا بيايد بيرون تماشاگران نهاد از آه كه شد باعث امر اين.درآورد پاي از توريستها
جدا و منزوي به اقدام مبارك بعد ، كمي.بود شده بدل جنايتكاري به آنها فداكار قهرمان
اوريكس بچه كنار در ماده شير آن از بعدميكند مادرش از (Oryx) اوريكس بچه يك كردن
.ميكند حمايت ديگران مقابل در او از كه ميرسد نظر به چنين مدتها براي و ميگيرد قرار
آخرين.ميخورد را او ماده شير ميميرد بيغذايي از جوان اوريكس كه وقتي بعد روز چند
آويزان او به بندناف هنوز كه نوزاد اين.بود ديگر اوريكس نوزاد يك مبارك خوانده فرزند
براي مادر اوريكس تلاش از مراحلي طيبود شده جدا خود مادر از مبارك وسيله به بود
مقابل در خود ماشينهاي دادن قرار با كردند سعي منطقه شكاربانان خود ، گوساله به پيوستن
دوربين مقابل در تلاشها اين همه.نشدند موفق ولي كنند حمايت اقدام اين از شير
سرپرست.ميكردند دنبال را شير و اوريكس حركات هيجان با كه ميگرفت صورت توريستها
:گفت و كرد رها خود حال به را آنها تلاش ، كمي از پس حفاظتشده منطقه شكاربانان
درآورد پاي از را نوزاد اوريكس مبارك ، كه وقتي ".دهد انجام را خود كار طبيعت بگذاريد"
نميفهمم من":گفت پاسخ در شكاربان اين.گرفت قرار سوال مورد منطقه توريستهاي جانب از
بگذارند نيستند مايل بار اين ميبرند ، لذت شير يا يوزپلنگ يك شكار ديدن از كه كساني چرا
"برد؟ پيش به را خود كار طبيعت كه
T20020he New York Times,Oct
متقابل تاثيرات خطر
كننده خفه ژل يك معمولا دارند ، قرار رودخانه دست پايين در كه رودخانههايي و نهرها در
فرآيندهاي جزئيات پژوهشگران ، از بينالمللي گروه يك توسط جديد مطالعه يك.ميشود تشكيل
زيست مخرب تاثيرات از را ما درك ميتواند مطالعه اين.است ساخته مشخص را ژل دهنده تشكيل
كه ميدهد نشان مطالعه اين از حاصل نتايج.دهد گسترش اسيدي باران و معادن ذهاب محيطي
محلي رودخانههاي و نهرها بر جديدي و مهم تاثيرات سنگين ، فلزات از ناچيز بسيار مقادير
آلودگي تاثير تحت معدن از حاصل ذهاب كه ميشود تشكيل هنگامي ژل درواقع.ميگذارد جاي بر
با نهايتا و شده مخلوط فلزات ساير و آلومينيوم با يا و شده اسيدي باران آب وسيله به يا
و نهاده نام (Floc) فلاك را ژل اين پژوهشگران.دارد كمتري اسيديته كه شود مخلوط آبي
.است گسترده بسيار ژل اين زيستمحيطي تاثيرات كه كردهاند بيان
هزار چهل و دويست به قريب ميتواند معدن استخراج به مربوط فعاليتهاي اين بر علاوه
چرا است مخرب بسيار خود خودي به ژلاتينه فلاك.كند تخريب را زمين سطح از مربع كيلومتر
ميتواند فلاك اين اين بر علاوه.ميشود آنها شدن خفه و ماهيها آبشش شدن مسدود موجب كه
همچنين ژلاتينه فلاك.باشد كشنده نيز آبزي گياهان و موجودات ساير براي اندازه همين به
نقره ، همانند سمي فلزات به ميتواند فلاك.هست هم ديگري زيانبار و خطرناك خاصيت داراي
.ميكند منتقل رودخانه پايينتر بسيار قسمتهاي تا را آنها و شده متصل كادميم و سرب
ميتواند فلزات و ژل تركيب اين" ميگويد كاليفرنيا دانشگاه از (Casey.W) كاسي ويليام
".سازد آلوده را رودخانهها
متصل ژل اين به كنندهها آلوده ساير و سنگين فلزات كه است اين ژل اين مورد در بد نكته
و مولكولي ساختار از آگاهي كه است معتقد كاسي.درميآيند حركت به هميشه براي و شده
محلولهايي چنينشود منتهي محلولها از جديدي نوع كشف به ميتواند ژل اين تشكيل چگونگي
كاسي.رودخانههاشوند طول در آن حركت و رودخانه به آلومينيوم ورود توقف موجب است ممكن
با شده ، وارد آبخيز حوضه به چگونه آلودهكنندهها كه ميدانيم ما حاضر حال در":ميگويد
كننده ايجاد واكنشهاي ميتوان چگونه كه ميدانيم شايد و درميآيند حركت به سرعتي چه
و منابع تا ميكند كمك ما به شيميايي مسيرهاي مولكولي جزئيات.ببريم بين از را آنها
".سازيم مشخص را كنندهها آلوده سرنوشت همچنين
Science Daily
بقا داستان
بلورين3 گويهاي
جهش ژن از ديگري بخش هر مانند ميتوانند شدهاند ، ساخته DNA از كليدها اين كه آنجا از
به و شده بريده ژن يك روي از تصادفي طور به كليدها اين رايج ، جهش نوع يك دريابند
پيدا را قدرت اين اضافي كليد يك دريافت با طريق اين به گيرنده ژن.ميشود چسبانده ديگري
شكل اين به عدسي كريستالينهاي ميرسد نظر به.شود فعال نيز ديگر شرايطي تحت كه ميكند
متابوليك آنزيمهاي و حرارتي شوك پروتئينهاي كه ژنها اين از بعضيباشند آمده وجود به
درون در فعاليت به شروع نتيجه در و ميكنند سوار اضافي كليدهايي تصادفي طور به ميسازند
.مييابند نمو چشم به دارند كه ميكنند سلولهايي
عدسي براي آنها ساختار كه كردند توليد پروتئينهايي دوكاره ژنهاي اين موارد ، بيشتر در
جذب آنكه بدون را نور توانست كه ساختند پروتئيني اندك مواردي در اما.نبود مناسب چندان
است ، نميداده انجام خوب خيلي را وظيفهاش ابتدا در شايد پروتئين اين.سازد منحرف كند ،
با را ژنها اين طبيعي انتخاب.است هيچ از بهتر گاهي نيز مزخرف كريستالين يك حتي اما
است ممكن ژنها اين.شدند متداول جهان در آنها ترتيب اين به و برگزيد جديدشان كليدهاي
يا بادوامتر ساختاري نتيجه در كه باشند كرده توليد پروتئينهايي بعدي جهشهاي طريق از
.شدند سازگار بهتر چشم با خود ، صاحب بينايي بهبود
جرام و (Wistow.G) ويستو گرمو نامهاي به كريستالين كارشناسان از نفر دو اما
ايالات بهداشت ملي انستيتوهاي مجموعه از چشم ملي انستيتو و (Piatigorsky.J) پياتيگورسكي
.شوند روبهرو منافع تضاد با است ممكن دوكليدي ژنهاي اين كه ساختهاند خاطرنشان متحده ،
داشته عدسي كريستالينهاي توليد براي پارهوقتي شغل سمزدايي ، مسئول ژن يك كه كنيد فرض
_ سازد بادوامتر را آن مثال براي _ بخشد بهبود را كريستالين كيفيت كه جهشي.باشد
اين از كه سودي.كند ايجاد اختلال سمزا سلولهاي كار در كه بسازد پروتئيني ميتواند
موجب همزمان كه ضرري زيرا نشود ، برگزيده طبيعي انتخاب توسط است ممكن ميشود حاصل جهش
ميدهند ، لقب "سازشي تضاد" را آن پياتيگورسكي و ويستو كه توازن ايناست بيشتر ميشود
.يابند تكامل دارند انتظار دانشمندان آنچه از كندتر بسيار ژنها كه شوند سبب است ممكن
Spalax گونه فوق) كور حفار رت در ميتوان را سازشي تضاد نوع اين برجسته مثال
اين نياكان.ميكند زندگي خاورميانه در تاريك زيرزميني تونلهاي در كه يافت (ehrenbergi
پس كمي احتمالا و كردند آغاز پيش سال ميليون حدود 40 را خويش زيرزميني زندگي پستاندار
آغاز كور حفار رت در چشمها نمو جنيني ، دوران در.دادند دست از را ديدن توانايي آن ، از
كور رتحفار در اگر.ميشود مدفون اطراف بافتهاي در و شده فاسد سرعت به اما ميشود
جريمه آن خاطر به كند ، وارد آسيب آن عدسي به مربوط ژنهاي از يكي به كه دهد رخ جهشي
زيرزمين ، در زندگي سال ميليونها از پس كه داشت خواهيم انتظار رو اين از.شد نخواهد
.باشد شده انباشته جانور اين كريستالينساز ژنهاي در بسياري جهشهاي
طور به هنوز نابينا حفار رت چشم در شده توليد كريستاليننيست اين موضوع حال اين با
.ببينند ميتوانند هنوز كه است ديگري جوندگان چشم در موجود كريستالين شبيه اعجابآوري
تغيير ماندهاند ، فعال جونده اين بدن بخشهاي ساير در كه آنجا از ظاهرا ژنها اين
توسط كه دهند ارائه را سرنوشتساز خدمات از ديگري انواع بايد آنها.نكردهاند چنداني
.رفتهاند ميان از زيادي بسيار جهشهاي
كريستالين ژن براي سازشي تضاد از فرار راههاي از يكي كه گفتهاند پياتيگورسكي و ويستو
DNA تكثير هنگام به كه است عادي امري نسبتا اين.كنند تكثير رونوشتي خود از كه است آن
وجود مشترك ژن يك از نسخه دو كه هنگامي.شود توليد تصادفي طور به ژن از اضافي نسخه يك
خود ميتواند ديگري كه حالي در شود سازگار بهتر كار يك براي ميتواند آنها از يكي دارد ،
داده روي مهرهداران چشم عدسي در بارها اتفاق اين كه ميرسد نظر به.كند دوم كار وقف را
يكي كه شوند روبهرو كريستالين ژن يك از نسخه دو با نيست غيرعادي دانشمندان براي.است
در تنها كه يكساني نسبتا نسخه و بسازد را پروتئينش بدن بخشهاي ساير در هنوز آنها از
.باشد فعال عدسي
N20020atural History, Apr
زمين اخبار
باهوشترينها
ديگر زنده موجودات تمامي حافظه از انسانها از غير به احتمالا دريايي ، شير حافظه
قادر ريو نام به ماده دريايي شير يك كه شدند متوجه مطالعه يك در پژوهشگران.است قويتر
سال در پژوهشگران.بياورد ياد به خوبي به سال ده از پس را اعداد و حروف با بازي است
با كارت يك ابتدا بازي اين در.دادند ياد دريايي شير اين به را اعداد با بازي 1991
و اول كارت مشابه يكي كه ديگر كارت دو سپس.ميشد داده نشان ريو به حروف از تعدادي
را مشابه كارت ميتوانست او چنانچه و ميآمد در نمايش به او براي بود متفاوت ديگري
گذشت از پس پژوهشگران گذشته ، سال.ميكرد دريافت پاداش عنوان به ماهي يك كند ، شناسايي
خوبي به هنوز ريو كه شدند متوجه شگفتي كمال در و كرده آزمايش مجددا را جانور اين سال ده
.ميدهد انجام درستي به را آن و داشته ياد به را بازي گذشته
هيدروژني خودروهاي
.شد خواهد فسيلي سوختهاي جايگزين نقليه وسايط سوخت عنوان به هيدروژن هندوستان ، كشور در
به زودي به اتمي انرژي اينكه به اشاره با هند اتمي انرژي اداره رئيس كاكودار ، آنيل
نوع اين از گسترده بهرهبرداري آغاز با":گفت شد خواهد تبديل هند در انرژي عمدهترين
با دارند قصد پژوهشگران ".است امكانپذير فراوان هيدروژن توليد به دسترسي انرژي ،
اين كه گرمي فوقالعاده بخار وسيله به و توليد برق نيروي اتمي ، راكتورهاي از استفاده
تجزيه با بعد مرحله در و كرده تهيه شيرين آب دريا شور آب از ميكنند ، توليد راكتورها
داراي بين اين در كه آنچه.كنند توليد را خودروها سوخت براي نياز مورد هيدروژن آب ، برقي
.است سوختي سلولهاي در آن از استفاده و هيدروژن ذخيره است اهميت
بلوپ معماي
تعلق عظيمالجثه و ناشناخته جانوران به است ممكن كه اقيانوسها اعماق از مرموز صداهايي
محدوده چه اگر پژوهشگران ، گفته به.است برانگيخته را دانشمندان شگفتي باشند ، داشته
از قدرتمندتر بسيار اما دارند تعلق آبزي جانوران به كه ميدهد نشان صداها اين فركانس
اين دانشمندان از برخي.هستند زمين كره در شده شناخته موجودات توسط شده توليد صداهاي
نام بلوپ را كردهاند ثبت شده فرستاده آب اعماق به كه ميكروفونهايي توسط كه را صداها
تعلق سرپايان به موسوم عظيم آبزي موجودات به صداها اين است ممكن كه معتقدند و نهاده
توليد توانايي آنها به سرپايان بدن ساختمان كه معتقدند ديگر عدهاي وليكن باشند داشته
.نميدهد را قدرتمندي صداهاي چنين
يخچالها شدن آب
سال 1953 در اورست قله به صعود از قبل نورگاي تنزينگ و هيلاري ادموند كه طبيعي يخچال
اورست منطقه يخچالهاي ساير.است كرده عقبنشيني كيلومتر حدود 4 كردند ، عبور آن روي از
از ميشود باعث دما افزايش كه معتقدند پژوهشگران.است شده كوچك شدت به مدت همين طي نيز
پاييندست درههاي در واقع روستاهاي آنها شدن سرريز و شده درست درياچههايي برفها ذوب
بر هوايي و آب تغييرات شديد تاثير نشانگر يافتهها اين":ميگويند آنها.كند تهديد را
".كوهستاناست زيست محيط
|