آينده از نوميدي و تاريخ
2_ آلمان در آموزش
36_ نبود؟ نادان ميتوان چگونه
آينده از نوميدي و تاريخ
ماير چارلز با گفتوگو
از و هاروارد دانشگاه در تاريخ دانشكده رئيس متولد 1939 CS.Maierماير.اس چارلز
بحران "انحلال" عنوان تحت كتابي تازگي به او.است تاريخ علم صاحبنظران برجستهترين
J.Zakowski ژاكوفسكي ياتسك را زير مصاحبه.است داده انتشار شرقي آلمان پايان و كمونيسم
توسط كه ،"قرن خاطره" عنوان با كنفرانسي خلال در لهستاني صاحبنام روزنامهنگار
در و داده انجام آمريكايي استاد اين با بود ، يافته سازمان وين انساني علوم انستيتوي
.است رسانده چاپ به سال 2001 ژوئن در ورشو ، چاپ گازتاويبورچا ، روزنامه هفتگي
ضميمه
ژاكوفسكي ياتسك
وزيري روشن:ترجمه
آن ، از پيش خيلي حتي و تافلر ، "آينده شوك" انتشار از پس ويژه به پيش ، سال دهها از *
مباحث اصلي موضوع _ بود بزرگ ايدئولوژيهاي تولد آغاز كه روشنگري دوران از يعني
.است گذشته تصاوير به مربوط مباحث اهم امروز اما.بود آينده ذهني تصوير هميشه روشنفكران
همچنين است ، گرفته را آينده درباره نزاع جاي گذشته به توجه نيز عمومي بحثهاي در
.سپردهاند رقابت درگير تاريخي حافظههاي به زيادي حد تا را خود جاي رقيب ايدئولوژيهاي
است؟ روشن شما براي امر اين علت آيا
هر كه ميدانيم.باشد و 1970 دهههاي 1960 پاياني سالهاي تجربيات علتش نظرم به
تغيير ، انجام جهت در ميتواند انرژي اين.است برخوردار بالقوهاي جمعي انرژي از جامعهاي
پروژه چنين از اروپا در چپ جريان.كند نظر گذشتهها سوي به يا شود هدايت آينده سوي به
.بود اجتماعي تامين و رفاه دولت ساختن پي در و ميجنگيد فاشيسم بابود برخوردار دورنگري
دوره اين از بعديافت تحقق دوم جهاني جنگ از بعد سال بيست اولين ظرف پروژه اين
پروژه.سالهاي 1970 اقتصادي عميق بحران و اجتماعي رخوت و سستي تورم ، ;كرد بروز مشكلات
سوسيال و افتاد محافظهكاران دست به قدرتافتاد نفس از واقع در دموكراسي سوسيال
هيچ را ايدهها آن خالي جاي.پوشيدند چشم قبليشان ايدههاي از خودشان دموكراتها
.نكرد پر تازهاي اجتماعي پروژه
راه به همگاني بحثي دربارهاش بتوان كه ندارد وجود آينده از چشماندازي هيچ ديگر امروز
.است شده بحثها اصلي موضوع تاريخ كه روست همين از.انداخت
جدي هجوم كه حالي در است ، پاشيده فرو پيش سال آينده 30 چشمانداز كه است اين شما نظر *
.بودهاند انفجار چاشني نزديكتري حوادث شايد بنابراين ، شد شروع دهه 1990 از تاريخ
است؟ برلين ديوار سقوط شما منظور
.است شرقي اروپاي سرتاسر در هم بعد و لهستان در ابتدا كمونيسم پايان مثلا ، منظورم ، *
خستگي نتيجه شوروي سابق بلوك كشورهاي در كمونيسم پايان من نظر به.پرسيديد علت از شما
در كمونيسم سقوط به راجع اخيرم كتاب نوشتن براي مطالعه ضمن.بود چپ پروژه كل فرسودگي و
در.خواندم را چكسلواكي و آلمان كمونيست احزاب سياسي دفاتر اسناد جمله از شرقي آلمان
چيزهاي پي در آنها.نداريم مردم به ارائه براي چيزي ديگر ما" كه است آمده صراحت به آنجا
را پسامدرن جوامع مطالبات نميتوانست چون نياورد دوام سوسياليستي پروژه ".هستند ديگري
همه ديگر حالا.كند برآورده بودند ، بيشتر مصرف و خوشيها چندگانگي ، آزادي ، سوداي در كه
در حال اين با برخوردارند ، مواهب اين از بيش و كم شرق ، در چه و غرب در چه اروپا در
اندوزي ثروت هم مصرفگرا شدت به فرهنگي در حتي.است خالي بزرگ پروژهاي جاي فرهنگ عرصه
.است آمده وجود به خلايي جهت اين به.باشد اجتماعي آرمان يگانه مدت دراز در نميتواند
ميكند؟ پر تاريخ را خلاء اين و *
آينده ساختن به سرشان مردم كه وقتي اما است ، داشته حضور اجتماعي حيات در همواره تاريخ
محو آينده تصوير كه زماني ولي.ميرانند عقب به و ميدارند دور نظر از را گذشته است گرم
به نگاهي مردم وقت آن فروشگاهها ، و ميماند پول فقط زندگي در كه وقتي ميشود ،
روشن هنوز كه گوناگوني و مهم مسايل بسيارند چه كه ميشوند متوجه و مياندازند دوروبرشان
مينمايد ، بيثمر و عبث روزافزون گونههاي به "ميرويم؟ كجا به" پرسش كه زماني.نشدهاند
".آمدهايم اينجا به كجا از ما":ميكنند آن جايگزين را ديگري پرسش مردم
طرح به را هاروارد در شما مسنتر همكار بل1 ، دانيل مشابهي استدلال و تفكر پيش سالها *
مدرنيزاسيون اثر بر كه دينداري.واداشت مدرن پست دنياي در "قدسي امر بازگشت" معروف تز
صحنه به مدرنيستي اميدواريهاي بحران با همزمان ميبايست بود شده در به ميدان از
آمده در آب از درست اروپا ، در جز جا ، همه در بيش و كم تز اين كه گفت ميشود.بازگردد
عهده بر "حافظه برگشت" را "امرقدسي برگشت" نقش اروپا در كه ميكنيد فكر شما آيااست
است؟ گرفته
يا جديد تاريخ هم آمريكا در.نيست اروپا به منحصر صرفا وضعيت اين اما.دارد امكان
يك وجود از ميتوان مشكلتر روز به روز.دارند شكوفايي به رو جديد تاريخهاي ترجيحا
.كرد صحبت ملي يا همگاني تاريخ
كيشهاي و فرقهها بزرگ اديان جاي به ميگويد ، كه است بل ديگر تز اثبات در هم اين *
.سنتي اديان با هم و ميورزند خصومت مدرنيزاسيون با هم كه كرد خواهند ظهور گوناگوني
موضع سنتي تاريخ قبال در اغلب ولي نيستند ، مدرنيزاسيون مخالف الزاما جديد تاريخهاي
تاريخ افشاگرانه روايات پيش از بيش را تاريخ خود جاي هم آمريكا در.دارند مخالف
.ميگيرد
فرو قشرهاي و اقليتها تجربه به نگاهش كه آمريكا از جديدي تاريخ بازسازي براي شايد *
تخريب باشد ، يكسان _ تهيدستان زنان ، يهوديان ، سياهپوستان ، سرخپوستان ، مانند _ دست
مردان ديدگاه از عمدتا آمريكا تاريخ تاكنون چون است؟ ضروري و لازم قديمي تاريخ
.است ميشده روايت بودهاند ، ملي آگاهي يگانه ايجاد تلاش در كه مرفه و پروتستان سفيدپوست
يا 1917 سالهاي 1989 ، 1933 مهم فوقالعاده رويدادهاي ميدهم ترجيح شخصا.دارد احتمال
به بسته آنها ارائه چگونگي بررسي صرف را وقتم كه اين تا دهم قرار تحقيق مورد را
با واقعا حاضر حال در و جالب نظرم به بررسيها اين.كنم تاريخي متفاوت موقعيتهاي
تلقين ما به گاه سياستمداران و روزنامهنگاران كه اهميت با آنقدر نه اما اهميتاند ،
.ميكنند
ميان تعادل نوعي برقراري به نياز باشد داشته بهنجار كاركردي كه اين براي جامعهاي هر *
اين "حافظه برگشت" ميكنيد فكر شما آيا.دارد آينده براي دغدغهاش و گذشته از حافظهاش
است؟ زده هم بر غرب فرهنگ در را تعادل
.است نبوده برقرار تعادلي چنين هيچگاه نظرم بهباشد بايد چگونه تعادل اين نميدانم
و ميرود پيش زيادي اندكي معمولا بشر اما دارد ، گذشته سوي به نوساني فرهنگ آونگ امروزه
برگشت" ناگهاني رشد _ شما گفته به _ حاضر حال در اگر.مينشيند عقب حد از بيش كمي بعد
"روياها برگشت" دوره يك ديگر سال تا 30 است 20 ممكن بسا چه ميكنيم ، تجربه را "حافظه
.شويم شاهد را
...كند طرح را پرسش اين امروز بود ممكن بي2 توين.است قضيه خوشبينانه شق اين *
نيست؟ غرب تمدن تاريخ كل در چرخش معناي به "حافظه برگشت" آيا كه
شباهت شرق به رفتهرفته داشته ، آينده و توسعه و رشد سوي به رو تاكنون كه غرب جهان آيا *
به.است دروني جنبههاي دلبسته و دارد توجه تداوم و گذشته به ترجيحا كه نميكند پيدا
آن؟ چرخش يا است تمدني نوسان و ترديد نوعي "حافظه برگشت" آيا شما نظر
چرخش دارم عقيده كه باشد من جانب به حق اگر.شد خواهد طولاني چقدر دوره اين پرسيد بايد
به رو و داشته ادامه نسل ، يك عمر طول كمابيش يعني پيش ، سال از 30 حدودا گذشته به رو
مدت چه دوره اين نميدانم من.كنيم صحبت تمدني چرخش از است زود هنوز بنابراين است ، رشد
چيني سنتي كنفوسيوسي جامعه شبيه آيا نميدانم.رسيد خواهد كجا به و كشيد خواهد طول
ما تحليل بر سال مدت 500 است ممكن حافظه شكوفايي و رونق آيا نميدانم.نه يا شد خواهيم
.نيستم توينبي من علاوه به...نشود طور اين كه اميدوارم..نميدانم را اين...شود چيره
.داشتهاند دوام سال حدودا 20 غربي فرهنگ در سيكلها و دورهها تاكنون كه ميدانم
طي ديگر سوي از ولي.ميگيرد قوت بيشتر روز به روز و است طولانيتر اندكي فعلي دوره
زيادي نشانههاي.كردهايم تجربه را عظيمي تكنولوژيكي و اقتصادي پيشرفت اخير دهههاي
كه ميكنم فكر.است راه در بسياري رويدادهاي هنوز تكنولوژي در كم دست كه است آن نشانگر
از را آينده درباره جدي بحث دوباره كه كرد خواهد ناگزير را تكنولوژي پيشرفت همين دقيقا
كنيم ، پنهان تاريخي منازعات كوه پشت را خود توانست نخواهيم درازمدت در.بگيريم سر
زمينه اين در.كرد خواهد جمعيزدايي3 جوامعمان از و دگرگون را ما زندگي سبك تكنولوژي
را بزرگي مشترك پروژههاي مردم اواخر 1960 و سالهاي 1930 بينكنيم گفتوگو بايد ناچار
بهزيستي ، دولت اجتماعي ، تامين عمومي ، درماني خدمات انبوه ، مسكنسازيهايبخشيدند تحقق
بقاياي كردن ويران حال در ماميگيرد را اينها همه جاي فردگرايي حالا.عمومي رفاه و
فكر.ميرانند سو آن به دقيقا را ما تازه فنآوريهاي و هستيم ، اجتماعي اوتوپياهاي
عمل اجتماعي تغييرات ايجاد جهت در كه تكنولوژي فشار همه اين وجود با بتوانيم نميكنم
.بگذرانيم گذشته مسايل در غرق را طولانياي مدت ميكند ،
.نيست غرب تمدن شدن خاموش نشانه "حافظه برگشت" ترتيب اين به پس *
حافظه به بخشيدن سامان تاريخ ، درك صرف را فزاينده نيرويي بيترديد.نباشد كه اميدوارم
تكنولوژيهاي توليد صرف را روزافزوني تلاش حال عين در اما.كرد خواهيم رفتهمان غفلت به
بيشتر.داريم دست در اكنون هم كه است فنآوريهايي همين حاصل كه كاري.كرد خواهيم جديد
فقط 3 امروزه.ميشد صرف خوراك توليد براي پيش چندي همين تا آن درصد يعني 60 بشري انرژي
اخيرا.گرفت كار به جايي در بايد را شده آزاد اجتماعي انرژي اين.ميكند كفايت آن درصد
براي حتي كه وقتي.كردهاند افتتاح را "حيوانات براي هوليستيك4 فروشگاه" نيويورك در
و ديگر بينالمللي همايش يك اگر ندارد اشكالي پس داريم "باور كليت" فروشگاه حيوانات
.باشيم داشته جديد تاريخي كتاب جلد چند
كتابهاي از مملو كتابها پرفروشترين فهرست و فروشيها كتاب ويترين روزها اين ولي *
...است تاريخي
هر به و است زياد متقاضيان اين عده هاست ، Hobbyst تفننگرايان ، براي كتابها اين اكثر
.كند برآورده بايد كسي را عظيم تقاضاي اين هم حال
در يهوديان قتلعام آثار" ،"همسايگان6" يهوديان5 ، عام قتل و IBM" مانند موضوعهايي *
جنايات درباره ديگري و نژادي كردنهاي لنيچ درباره نمايشگاهي علاوه به ،"آمريكا تاريخ
است؟ دوستان تفنن براي و تفنن منزله به تاريخ همه اينها شما نظر به آيا آلمان؟ ارتش
از يعني تاريخي فوقالعاده حادثه يك "داغ خاطره" از است شده تشديد نشانههايي اينها
كشتار مورد از غير.پيوست وقوع به متعددي هولناك حوادث بيستم قرن در.يهوديان عام قتل
اخيرا كرد ، بيداد بزرگ گرسنگي و قحطي داشتيم ، را گولاگ مجمعالجزاير يهوديان ،
اين تمام.بود هم كامبوج در كشتار بالاخره و كشيدند پيش را ارامنه نسلكشي فرانسويها
و ".بودند مهيب جناياتي اينها بله ، ":ميگوييم معمولا اما.داريم ياد به را جنايات
عام قتل خاطرهي كه حالي در است ، "سرد" حافظه گونه اينميشود ختم جا همين به كار
.باشد "داغ" حد اين تا آن خاطره كه نيست تاريخ در رويدادي هيچ گويا.است داغ يهوديان
است خاطرهاي اين.بفهميم را آن ميخواهيم و ميكنيم مرور ذهن در مرتبا را ماجرا اين
.ميشود "داغتر" روز به روز كه
را دليلش آيا.ميشوند "سرد" كمتر روز به روز كه هستند هم ديگري خاطرههاي ولي *
ميفهميد؟
عام قتل همين درباره مثلا امروز.برميگردد جديد نسل به چيز هر از بيش قضيه نظرم به
و احساسي هم بسيار.آمدهاند دنيا به پيش قرن ربع تازه كه ميكنند بحث كساني يهوديان
بسته پا و دست و مقيد كمي هميشه بزرگ درامهاي شاهدان حافظه.ميكنند بحث هيجانزده
نجات آنها كه است اين واقعيت همه اين با نكنند حس وجدان بر باري شخصا اگر حتي.است
اين با را خود بسياري مواقع گونه اين در.شدهاند نابود ديگران كه حالي در يافتهاند
يا چون داشتهاند امنيت برخي.بردم در به جان مهلكه از من چرا _ كه ميدهند عذاب پرسش
امن محيطي در ميشدهاند ، نابود ديگران كه زماني درست يا نبودهاند پيگرد مورد گروه جزو
اروپاي اهالي و دوم جهاني جنگ دوران در آمريكاييها اكثريت مانند _ ميبردهاند سر به
باشند داشته پاك وجداني است ممكن اينها.روسيه در گولاگ دور چندان نه روزگار در غربي
نجات را بيگانهاي كلي به فرد حتي يا نزديكاني نشتافتند ، قربانيان كمك به جهت هر به اما
و شاهدان فرزندان به عقيده ابراز و اظهارنظر نوبت.ميآيد بعدي نسل آنگاه...ندادند
وجداني با نسل اين.ندارند باكي محاسبه از و است پاك حسابشان كه ميرسد وقايع مسببان
را ماندهها ناگفته برميدارد ، نشده آشكار هنوز آنچه از پرده ميگيرد ، سر از را بحث پاك
به را ماندهها ناگفته برميدارد ، نشده آشكار هنوز آنچه از پرده ميگويد ، صراحت به
در حداقل امروز ، كه نيز كمونيسم حافظه.ميآورد "جوش" به را خاطرهها ميگويد ، صراحت
يا شما خود بچههاي كه روزي شد ، خواهد "داغ" قاطعانه روزي است ، "سرد" نسبتا غرب ،
نوشتن به شروع و برسند بلوغ سن به آمريكا ، در چه و اروپا در چه شما ، همسالان فرزندان
آن در توانستي چطور":ميگذارند ساده پرسشهايي شما نسل مقابل در روز آن در.كنند كتاب
قديم نسل و جديد نسل ميان اختلاف "دهي؟ در تن آن به توانستي چطور" "كني؟ زندگي شرايط
در سالهاي 1960 اواخر در كه طور همان درستشد خواهد منفجر شرقي اروپاي در زود يا دير
.كشيد انفجار به آلمان
هاروارد ، دانشگاه استاد از 1969 آمريكايي ، شناس جامعه متولد 1919 ،Daniel Bell_1
فرهنگي تضادهاي" و "صنعتي پسا جامعه برآمدن" ،"ايدئولوژي پايان" كتابهاي نويسنده
."سرمايهداري
در متعدد تاليفات صاحب انگليسي ، مورخ و تاريخ فيلسوف (1889- 1975) AJ.Toynbee_2
.فرهنگ و تاريخ فلسفه ، حوزه
اشتراكزدايي _ decollectivisation _3
Holistie_4
Holoeaust_5
شهرك در لهستانيشان همسايگان دست به يهوديان كشتار زمينه در اخيرا كه كتابي عنوان_6
.است شده منتشر _ دوم جهاني جنگ اوايل در و Jedwabne
2_ آلمان در آموزش
حساس مقطع
طولاني قاسم:ترجمه
داده آموزش كردن حساب و نوشتن خواندن ، دانشآموزان به اوليه مراحل در ابتدايي مقطع در
ورزش و موسيقي هنر ، علوم ، رياضيات ، آلماني ، زبان همچون درسهايي تدريج به ولي.ميشود
كشوري آمده ، آن اساسي قانون در كه گونه همان آلمان ، كشور گرچه.ميشوند ارائه نيز
اتفاق (فرانسه همانند كشوري برعكس) كشور اين در صددرصد صورت به امر اين ولي است سكولار
.ميشود تدريس (ايالتها تمام نه البته) آن ايالتهاي اكثر در ديني درس و است نيفتاده
اين براي ديگري گواه ميشود ، اداره كليساها توسط پيشدبستاني مراكز اكثر كه واقعيت اين
.است حقيقت
اغلب دردارند حضور مدرسه در هفته در ساعت تا 27 ابتدايي 17 مقطع دانشآموزان
.ميشود تشكيل كلاس هفته در ساعت تنها 20 اول كلاس دانشآموزان براي آلمان ايالتهاي
مقاطع براي مطلب اين) ميشوند برگزار ظهر از پيش و است روزه نصفه صورت به كلاسها اين
نهايي مدرك و پاياني آزمون (چهارم كلاس يعني) مقطع اين پايان در.(ميكند صدق نيز ديگر
و آموزگار با 165875 ابتدايي مدرسه آلمان 17503 در سال 1999 آمار طبقندارد وجود
وارد دانشآموزان ابتدايي مقطع پايان از پس.دارد وجود ابتدايي دوره دانشآموز 3488301
دانشآموز والدين تصميم به تحصيل ادامه براي مدارس از يكي انتخاب.ميشوند ثانوي مقطع
مشورتي نظر كه مواردي براي.ميشود انجام ابتدايي مدرسه مشورت با البته كه دارد بستگي
بدين است متفاوت مقررات مختلف ايالتهاي در باشد ، داشته تفاوت والدين تصميم با مدرسه
.والدين يا مينمايد اتخاذ را نهايي تصميم مدرسه شوراي يا كه ترتيب
ثانوي مقطع
مختلف مدارس در آنها و ميرسد پايان به دانشآموزان مشترك و عمومي تحصيل پس اين از
پس) راهنمايي دوره كردن سپري از پس ما كشور در مثلا كه معنا بدين يعني.ميشوند تقسيم
ولي ميشوند تقسيم مختلف مدارس در دانشآموزان دبيرستان در تازه (مشترك تحصيل سال از 8
(ساله براندنبورگ 6 و برلين در) ابتدايي ساله دوره 4 پايان از پس كار اين آلمان كشور در
دارد ، جريان آلمان آموزشي كارشناسان بين حاضر حال در كه بحثهايي در.ميپذيرد صورت
اين آموزشي نظام ضعف نقطههاي از ديگر يكي را آن و مينمايند انتقاد امر همين از عدهاي
ضعفهايشان و قابليتها تمام آنكه از پيش و كم سن در دانشآموزان كه چرا ميخوانند كشور
به كه داشت نظر در بايد البته.بگيرند تصميم آيندهشان براي مجبورند كند ، بروز
و توانايي صورت در ثانوي مقطع در تحصيل طول در كه است شده داده امكان اين دانشآموزان
.بروند ضعيفتر مدرسه به ناتواني و ضعف صورت در و بهتر مدرسه به بالا كارآيي
36_ نبود؟ نادان ميتوان چگونه
ملانصرالديني تربيت
پاپر رايموند كارل و راسل برتراند به احترام با
موسويان سيدنصير
فرصتي ديروز.آن شبيه چيزي نه و است سينما هنر حوزه در انتقادي مقالهاي نه مقاله ، اين
فيلم از بگويم بايد طولاني ، استدلالهاي بدون.ببينم را "نرگس و سام" فيلم تا داد دست
و انداخت قديمي داستاني ياد به مرا كه بود مطرح فيلم در نكتهاي اما نبردم لذت چندان
.مقاله اين نگارش براي شد بهانهاي
پدرش حضور در است كرده پيدا سام به دلبستگي كه نرگس ،"نرگس و سام" فيلم از صحنهاي در
كه پدر و ميزند باز سر پدرش پيشنهادي خواستگاري با ازدواج از و ميكند دفاع سام از
با و ميدهد دست از طاقت ميكند ، سنگيني او بر هم رفتهاش دست از تازه فرزند داغ هنوز
كه كسي همين با يا كني؟ درست بيآبرويي ميخواهي" كه ميافتد دختر جان به كمربند
دخالت مادر ميان ، اين در "ميفرستم او خانه به را جنازهات يا و ميكني ازدواج ميگويم
تا" كه ميكند شروع را مضمون اين با ديالوگي و ميگيرد پدر دست از را كمربند و ميكند
متهمش بيآبرويي به تو كه دختري كني ، مجازات ناكرده گناه براي را بچههايت ميخواهي كي
پس "است نشده مرتكب هرگز كه است گناهي براي كتكها اين همه و است نكرده خلافي ميكني ،
شود ، قلبي مرگ دچار نكند كه پدر ، جان ترس از دختر و ميشود دگرگون پدر حال اينها همه از
.ميپذيرد را پدر نظر
بايد كه نكتهاي.باشد ناآشنا ما فرهنگ در كه نيست چيزي آن مشابه صحنههاي و صحنه اين
.است دختر نهايي شدن تسليم ندارد ، بحث اصل به ربطي اصلا و كنم اشاره آن به گذرا نحو به
.گفت خواهيم سخن باره اين در تفصيل به ديگر فرصتي در.است اشتباه بيترديد كار اين
.است "گناه از پيش مكافات" يا "جنايت از قبل قصاص" ميپردازم آن به اكنون آنچه
كه همين ببر فلانجا به اينجا از را شكستني ظرف اين گفت فرزندش به ملانصرالدين روزي
ملا رسيد ، او روبهروي پسر كه وقتي و كرد ، صدايش ملانصرالدين شد ، ظرف بردن آماده فرزند
!بشكني را ظرف كه مبادا:گفت ملا پرسيد را دليلش پسر زد ، او گوش به محكمي سيلي
از قبل را واقعه علاج" ميخواهد او برسد ، نظر به منطقي ملا ، كار است ممكن نخست نگاه در
ميخواهند آنها نرگسها ، همه پدرهاي يا و دارد را قصد همين نيز نرگس پدر يا بكند ، "وقوع
.بگيرند را آن جلوي آبروريزي ، هر از قبل پيشاپيش ، تنبيه با
كردن ، وقوع از قبل واقعه علاج چنين اين ما ، پدران زمان تا ملانصرالدين زمان از آيا اما ،
است ، روبهرو اما و اگر هزار با تنبيه يك عنوان به كه خشونت است؟ بخشيده هم نتيجهاي
باشد؟ پيشگيري براي راهي ميتواند آيا
رعب.باشد وحشت و رعب ايجاد شايد مواردي ، چنين در خشونت اثر مهمترين هرگز ، من ، زعم به
از ميپندارند ، خشونتپرستان آنچه از كوتاهتر كوتاه ، بسيار زماني در شايد كه وحشتي و
چنين علاجرا واقعه "علاج" اما كرد وقوع از قبل را واقعه علاج بايد آري.برود ميان
كردن همراهي پابهپا و آنها ، به بخشيدن آگاهي نرگسها ، با كردن صحبت ميتواند ، واقعهاي
نهايتا و دهند گوش ما حرف به آرامش كمال در كه آنها به فرصتي بخشيدن و باشد آنها با
براي كه بودهام شاهد بارها خود من بگيرند بهره نيز خودشان دانش از تصميمگيري براي
در بلكه است نبوده كار آن براي مانعي تنها نه كه كردهاند كارهايي چيز ، فلان از جلوگيري
.بكنند را آن خلاف كه واداشته را شخص مواردي
خود با حادثهاي هر وقوع از پيشگيري براي ما روشهاي بين بايد كه است اين سخنم خلاصه
در بايد اهدافمان و روشها اين بين مناسب نوعي يعني باشد داشته وجود نسبتي حادثه ، آن
اين كه بپرسد من از ميتواند كسي است ، كلي بسيار شكل ، اين به من سخن اين.باشد كار
كلي من سخن كه قدر همان ميكنم گمان.دريافت را تناسب اين ميتوان چگونه و چيست؟ مناسبت
همه نميتوان واقع دربدهم آن به پاسخي ميتوانم عجالتااست كلي هم سوال اين بود ،
كمك با كه داد ارائه را مكانيزمي ميتوان اما شمرد بر را خاص اهداف با متناسب روشهاي
بدهيد اجازه.كرد آشكار آن ادعاي مورد هدف با را تربيتي روش يك بودن نامتناسب بتوان آن
در كه روشي نشكند ، ظرف كه است اين ملانصرالدين هدف گردم ، باز ملانصرالدين مثال همان به
كه است اين او هدف نرگس ، پدر همان يا.فرزندش پيشاپيش تنبيه جز نيست چيزي است گرفته پيش
تناسب عدم درك براي.است ملانصرالدين روش همان كرده اتخاذ كه روشي و نشود فاسد دخترش
تنبيه گونه اين را فرزندمان كنيم فرض است كافي ميكنيم دنبال كه هدفي با روشها اين
افزايش ميخواستهايم كه هدفي شدن برآورده احتمال آيا بپرسيم خود از بايد حالا كردهايم
(نميكنيم مناقشه آن مختلف كاربردهاي و احتمال معني روي بر جا اين در) نه؟ يا است يافته
كه دختري به ما كنم ، مطرح گونه اين را آن بگذاريد دهيم ، پاسخ قبلي سوال به كه آن براي
ارتكاب به نسبت را او كه بخشيدهايم اضافهتر چيزي چه قبل به نسبت كردهايم ، تنبيه
او كه است شده مجهز سلاحي چه به ملانصرالدين خورده سيلي فرزند سازد؟ ايمن خلاف اعمال
به نزديك چيزي يا باشد ، ،"هيچ" سوالات اين به پاسخمان اگر كند؟ كمك پدرش ظرف حفظ در را
جانبياي عوارض تنها و بودهاند ناكارآمد روشهايي ما ، روشهاي كه بدانيم بايد آن ،
.بود خواهد مضر همگان براي كه داشت خواهند
اين فرزندان و امروز فرهنگي اوضاع از شكايت و گله همه اين كه ، اين مقال اين پايان و
و سامها پدران از باشد شكايتي و گله ميبايد چيز ، هر از بيش و چيز هر از پيش نسل
به حقيقت در و ميكردند وقوع از قبل واقعه علاج خويش خيال به كه ما ، پدران از نرگسها ،
.ملانصرالديني تربيت جز نبودند مشغول چيزي
|