است افتاده خطر به دركشور پژوهش عرصه :الواعظين شمس
نظر ماده 187 مورد در وكلا كانون و مجلس
دارند مشترك
نوري عبدالله به نگاران روزنامه تسليت پيام
شد منتشر دارودرمان
؟ كنيم مقابله شغلي فرسودگي با چگونه
اجتماعي عوامل و زنان سياسي مشاركت
( پاياني بخش ) آن بر موثر
است افتاده خطر به دركشور پژوهش عرصه :الواعظين شمس
با قضايي دستگاه برخورد پي در كه است معتقد الواعظين شمس ماشاءالله:اجتماعي گروه
.است افتاده خطر به دركشور پژوهش عرصه نظرسنجي و پژوهشي موسسات
روند افزايش:كرد تصريح ايرنا با گو و درگفت يكشنبه روز نگار روزنامه اين
.بود خواهد پديده اين طبيعي پيامدهاي از يكي مغزها ، فرار
در را " پژوهش عرصه در محدوديت ايجاد"مطبوعات ، آزادي از دفاع انجمن مركزي شوراي عضو
.كرد ارزيابي دركشور ها عرصه ديگر براي محدوديت ايجاد ادامه
در" حسينقاضيان"آن رئيس و تعطيل گذشته هفته پنجشنبه روز "آينده"پژوهشي موسسه
.شد دستگير دفتركارش
تحت موسسه و بازداشت عمومي افكار پژوهش ملي موسسه مدير "گرانپايه بهروز" آن از پيش
.شد پلمب مديريتش
و دركشور دانشجويي جنبش براي محدوديت ايجاد و مطبوعات توقيف از پس:گفت الواعظين شمس
به اينك نگاران ، روزنامه محاكمه و بازداشت و دركشور سياسي رجال و نيروها با مقابله نيز
سرايت پژوهش عرصه به ايران ، در اصلاحات جنبش كردن ماندهناكام باقي بخش رسد مي نظر
.است كرده
رجال دانشجويي ، جنبش مطبوعات ، عرصه كه است اين اقدامها اين ضمني مفهوم:افزود وي
اين خاطر ، همين به و است بوده اصلاحات جنبش مهم پايگاههاي از پژوهشگران و پژوهش و سياسي
.اند گرفته قرار محدوديت و فشار معرض در سياسي هايي رقابت در ها عرصه
خواهند محروم ها عرصه اين داشتن از ثانوي اطلاع تا كاران محافظه:گفت الواعظين شمس
اجتماعي پايگاههاي با قوي ، سياسي نيروي يك چرا فهميدكه توان نمي وجود اين با.ماند
و پژوهشي مراكز با اخير برخوردهاي مدت كوتاه هدف:افزود وي.كند مي رفتار چنين اش بالقوه
عرصه حركات ، كل اين بلندمدت در البته.است كاران محافظه رقيب عناصر برخي حذف نظرسنجي
رئيس از مطبوعات ، آزادي از دفاع انجمن مركزي شوراي عضو.دهد مي قرار تهديد مورد را پژوهش
با قضائي دستگاه برخورد بلندمدت پيامدهاي و ملي منافع به توجه با خواست قضائيه قوه
.كند جلوگيري حركتها اينگونه از پژوهشي ، مراكز
دادند ، انجام كه اقدامهايي با و اخير سال چند در كاران محافظه:گفت الواعظين شمس
آن سياسي درآمدهاي از بيش مراتب به درآمدها اين هزينه ولي اند داشته زيادي درآمدهاي
احمد" شود ، مي گفته.است شده برداشت ملي منافع ازكيسه ها هزينه اين هرچند.است بوده
موسسات تعطيلي با را خود مخالفت اخير روزهاي در كه اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير"مسجدجامعي
فرهنگي كميسيون جلسه در كرده ، اعلام مراكز اين مسئولان با برخورد و نظرسنجي و پژوهشي
.يابد مي حضور مجلس
ماده 187نظر مورد وكلادر كانون و مجلس
دارند مشترك
برنامه ماده 187 اينكه به توجه با:گفت آبادي ، اميرحسين دكتر:اجتماعي گروه
و بازگردانده مجلس به بار پنج (قضائيه قوه سوي از حقوقي مشاوران تربيت) توسعه سوم
.كند موافقت خصوص اين در مجلس نظر با بايد نگهبان شوراي شده ، اعمال آن در تغييراتي
اصلاح طرح" مجدد اعاده دنبال به دادگستري وكلاي كانون مديره هيات عضو و حقوقدان اين
ايسنا حقوقي خبرنگار به مجلس به نگهبان شوراي سوي از "توسعه سوم برنامه قانون ماده 187
اصلاحاتي بار هر سوم برنامه ماده 187 خصوص در نگهبان شوراي ايرادات برابر در مجلس:گفت
يا و قبلي ايرادات همان نگهبان ، شوراي به بازگشت با مجددا اما ;است داده انجام را
.شود ارائهمي و مطرح شورا اين سوي از آن به نسبت جديدي ايراد
موافقت مجلس نظر با بايد نگهبان شوراي شود ، تصويب ماده اين است قرار اگر:افزود وي
قضائيه قوهگرفت آن به نيز جديد ايرادات توان مي مسلما باشد ، مخالفت بناي اگر و كند
.نيست موافق مجلس اصلاحي طرح با چندان نظر به هم
ماده 187 پيگيري براي اي كميته نيز وكلا كانون مديره هيات" كه خبر اين اعلام با وي
حقوقي و قضايي كميسيون خصوص به مجلس از آن مديره هيات و كانون:افزود "است داده تشكيل
برداشته گام كانون هاي خواسته جهت در تقريبا خصوص اين در نيز مجلس كند ، مي قدرداني آن
.شود مي مخالفت آن با دليل همين به شايد و است
نوري عبدالله به نگاران روزنامه تسليت پيام
درگذشت اي ، نامه انتشار با نگاران روزنامه از تن پنجاه و صد از بيش:اجتماعي گروه
گفتندوبراي تسليت خرداد شده توقيف روزنامه مديرمسئول نوري عبدالله به را نوري عليرضا
.كردند آرزو صبرواجر ايشان پدر ويژه وبه نوري خانواده
مذهبي -ملي فعالان تسليت
عليرضا درگذشت اي اطلاعيه انتشار با مذهبي-ملي نگاران روزنامه و سياسي فعالان از شماري
الله عزت جمله از نفر نام 69 اطلاعيه اين در:گفتند تسليت نوري عبدالله به را نوري
.شود مي ديده سحابي
وحدت دفترتحكيم تسليت
عليرضا دكتر درگذشت تسليت با (وحدت تحكيم ادوار) اسلامي ايران آموختگان دانش سازمان
اسلامي شوراي مجلس ازكاركنان يكي و مجلس نمايندگان از تن دو زهي هاشم مسعود و نوري
حجت جناب وارسته عالم تسلاي و شهيد معظم خانواده هاي رنج و طلبي حق پاس به كرد اعلام
مي دعوت دانشگاهي جامعه بويژه قدرشناس مردم عموم از نوري ، عبدالله والمسلمين الاسلام
حضور (بعدازظهر تا 5/5 نور 4 مسجد) آبان سيزدهم دوشنبه روز بزرگداشت مجلس در نمايد
.رسانند بهم
شد منتشر دارودرمان
.شد منتشر درمان و دارو پژوهشي علمي ماهنامه شماره هجدهمين
نشدن ، اجرا براي اي برنامه سلامتي ، نظام براي انديشي چاره چون مطالبي شماره اين در
مجاري بيمارستاني هاي عفونت سوم ، برنامه از اول نيمه در درمان و بهداشت بخش وضعيت
.است رسيده چاپ به دارويي نظام مشكلات همه و داروها ناخواسته عوارض ادراري ،
؟ كنيم مقابله شغلي فرسودگي با چگونه
مدت ، احساس طولاني و زياد كار دليل به كه است آمده پيش وضعيتي شما تاكنونبراي آيا
علل ، درباره است ، مثبت سوال بهاين شما پاسخ اگر كنيد؟ فرسودگي يا بيرمقي شديد ، خستگي
چه مرگبار ، نيز خاصي موارد در و مشكلساز وضعيت اين از پيشگيري راههاي و آثار
بيماري ، دليل دارد احتمال كه است شده جلب نكته اين به شما توجه تاكنون آيا ميدانيد؟
مربوط شما نظارت تحت افراد يا همكاران از بعضي بودن بيحوصله بيعلاقگييا بيرمقي ،
و ميكنند زيادهروي كردن كار در افراد از بعضي چرا باشد؟ بيوقفهآنان و زياد كار به
مورد اينجا در ديگر ، مربوطه موضوعهاي با همراه سوال اين ميشوند؟ خارج اعتدال حد از
آسيب جديد زمينههاي از يكي با خواننده كه است آن بر ما تلاش و گرفت خواهد قرار بررسي
.شود آشنا سازمان ، در رواني
نيروهاي و امكانات بستن كار به گرو در كشوري هر مردم رفاه و توانايي امروز جهان در
آن توانمندي و پيشرفت باشند كارآمدتر و شايستهتر نيروها اين چه هر.ميباشد آن موجود
ديگر ملتهاي ملتياز يا ديگر افراد از فردي هنگامي كلي بهطور.بود خواهد بيشتر كشور
جهت ، اين به.دهد انجام كمتر كوشش و سرعت با را عملي يا كار بتواند كه كارآمدتراست
.ميآيند كارآمديبهشمار سازنده عوامل از مهارت سرعتو
استعداد ، ) مختلفي عوامل به فرد كارآمديهر كه دريافتهاند پژوهش درنتيجه روانشناسان
دارد بستگي(...و خستگيزدايي كار ، محيط تخصص ، آموزش ، كار ، ابزار و ماشين انگيزش ، هوش ،
شود پيشگيري خستگي و فرسودگي از هم تا پرداخت ، خواهيم خستگيزدايي عامل به اينجا در كه
.رود بالا شخص كارآمدي تا گردد ، درمان شده فرسودگيايجاد هم اگر و
گفته ميرود ، خستگي ميان از استراحت با و ميگذارد انسان روي مداوم كار كه مختلفي آثار
.ميشود
شغلي فرسودگي مرضي نشانههاي
آنان قدرت ميبرند ، رنج جسمي فرسودگي از كه است آن كار از فرسودگي قربانيان مشكل اولين
از افراد اين آن ، بر علاوههستند ناتوان و خسته اوقات بيشتر و است كم كردن كار براي
تغيير و خوابيدن اختلالدر تهوع ، مكرر ، سردردهاي مثل بسيار ، فيزيولوژيك مرضي نشانههاي
افراد مشكل دومينهستند رنج در(اشتها دادن دست از مثل) خوردن غذا به مربوط عادات
درماندگي احساس افسردگي ، .هستند هيجاني فرسودگي گرفتار كه است آن كار از خستگي به مبتلا
.است افراد اين هيجاني مشكلات از بخشي خود ، شغل و كار در افتادن دام به احساس نيز و
نگرشي فرسودگي غالباگرفتار كه است آن هستند شغلي گرفتارخستگي كه افرادي مشكل سومين
نسبت افراد اين.هستند (ميشود ياد خود بيني دگرسان اصطلاح غالبايا اختلال اين از)
يك مانند بيشتر ديگران با كه ايجادميشود آنان در تمايل اين ميشوند ، بدگمان ديگران به
پيدا نگرشيمنفي نيز بهآنان نسبت ضمنا و انسان يك عنوان به تا كنند رفتار شيء
ابطال به كه ميكنند پيدا را تمايل اين هستند فرسودگيشغلي دچار كه افرادي.ميكنند
كار محل سازمان دارند ، عهده به كه شغلي خود ، (كردن حقير يا دادن انجام موهن عمل) سازي
جهان افراد ، اين ديگر ، عبارت به.بپردازند خود سازيزندگي ابطال به كلي ، بهطور و خويش
بتوانند عينكيكه با تا ميكنند نگاه خاكستريتيره عينك با بيشتر را خود اطراف
در شغلي فرسودگي عارضه از كه فردي بالاخره و ببينند را زندگي يا سرخ گل رنگ زيباييهاي
در ميرسد نتيجه اين به است ، كم او شخصي پيشرفت كه ميكند پيدا را احساس اين است رنج
در كه است آن بر او فرض و باشد داشته زيادي پيشرفتشخصي است نبوده قادر نيز گذشته
.داشت نخواهد پيشرفتي نيز آينده
است شده آورده زير در آنچه مطابق و ديگر بهگونهاي ميتوان شغليرا فرسودگي نشانگان
:كرد طبقهبندي
شغل ، در افتادن دام به احساس افسردگي ، خود ، شغل به نسبت شدن بيعلاقه:هيجاني شاخصهاي
جدايياز احساس نگرفتن ، قرار تشويق تاييدو مورد احساس ناتواني ، و درماندگي احساس
به نسبت همدلي دادن دست از و بيزاري و ملامت و بيتفاوتي احساس بيگانگي ، و ديگران
.ديگران
خود ، كار محل سازمان مديريت به نسبت بياعتمادي ديگران ، به نسبت بدبيني:نگرشي شاخصهاي
...آدمي نيكويي و درستي به نسبت بدگماني ديگران ، از شدن گلهمند
براي توانايي كاهش ديگران ، از كنارهجويي بودن ، پرخاشگر و تحريكپذير:رفتاري شاخصهاي
مصرف سوء موارد افزايش تفريحي ، و اجتماعي فعاليتهاي شدن محدود شغلي ، وظايف دادن انجام
.فرزندان و همسر همكاران ، روسا ، مرئوسان ، با درگيريها مشكلاتو افزايش دارو ،
، بينظميدر سردردها انواع دردهايعضلاني ، به ابتلا خستگي ، احساس:روانتني شاخصهاي
و گوارشي اختلال به ابتلا ،(كمخوابي) خوابيدن به مربوط عادات در تغيير ماهانه ، عادات
.مكرر سرماخوردگيهاي
خدمات مصرفكنندگان يا مشتري خواستههاياربابرجوع ، به رسيدگي كاهش:سازماني شاخصهاي
غيبت دزدي ، مواردخلافكاري ، تعداد افزايش معنويكاركنان ، و اخلاقي ابعاد تنزل سازمان ،
.كار در حوادث و سوانح و شغل ترك كار ، از
جكسون ، ) دهد تغيير را خود حرفه يا شغل بگيرد تصميم فرد شود باعث ميتواند فرسودگيشغلي
از يا و ميدهند تغيير را خود شغل يا شغلي فرسودگي قربانيان بيشتر حال ، هر به(1986
.شوند بازنشسته تا مينشينند انتظار به و ميكنند كنارهجويي رواني جهت
شغلي فرسودگي علل
شغلي فرسودگي اختلال اصلي عامل كه ميآيد نظر به شد ، اشاره قبلي سطور در كه همانطور
كه ميدانيم اكنون اما.باشد زياد كار و طولاني مدت به كار از ناشي رواني فشار تحمل
شرايط و احوال و اوضاع شناخت با مثال ، براي.دارد نقش زمينه اين در نيز ديگري متغيرهاي
فرسودگي به مبتلا كه ساخت روشن ميتوان فرد ، شخصيتي نيزويژگيهاي و سازماني درون متعدد
نيز را اختلال اين شدت يا ميزان ميتوان عوامل اين شناخت با ضمناخير يا است شغلي
او تلاشهاي ميكند احساس فرد وقتي مثال ، براي (ديگران ، 1986 و گولومبيوسكي)كرد تعيين
تلاشها نوع اين كه ميكند پيدا را احساس اين يا است ، بخش اثر غير و بيفايده كاري در
به ابتلا براي را لازم آمادگي است ممكن نميگيرد ، قرار ديگران قدرداني و توجه مورد
ميگيرد ، قرار شرايطي چنين تحت فرد وقتي.(پينز ، 1981)كند پيدا شغلي ، فرسودگي عارضه
شغلي فرسودگي با عامل اين كه ميدانيم نيز ما و) است كم او شخصي پيشرفت ميكند احساس
و خشك مقررات و قوانين وجود ارتقا ، براي اندك فرصتهاي آن ، بر علاوه (دارد مستقيم رابطه
افتاده غيرمنصف نظام يك دام در كه ميكند ايجاد فرد در را احساس اين انعطاف ، غيرقابل
جرمير ، و كينز) كند پيدا منفي نظرهاي نقطه خود شغل به نسبت ميشود باعث احساس همين و است
.(1983
و مديريت سبك باشد ، داشته توجه قابل اثر شغلي فرسودگي در ميتواند كه ديگري مهم عامل
در ميدهد نشان تحقيقات از بعضي نتايج مثال ، براياوست كار محل واحد سرپرست رهبري
(آنان با دوستانه روابط برقراري و افراد رفاه به نسبت توجه يعني ، ) ملاحظه بعد كه مواردي
فرسودگي نشانههاي گرفتار آن كاركنان از بيشتري درصد است ، ضعيف سازمان يك مديريت در
(نومروف ، 1986 و استلزر)ميشوند شغلي
دارد ، عهده به را توجهي قابل نقش شغلي فرسودگي يا تنيدگي بيرمقي ، در كه عواملي از يكي
ميگيرند ، كار به زياد ، كار از ناشي رواني فشار با آمدن كنار براي افراد كه است سبكهايي
بر اثرگذاري صرف را زيادي نيروي و هستند گستر پيش اصطلاحا افراد از بعضي هرچند
از اصطلاحا و كردهاند پيشبيني را آن وقوع كه ميكنند تنشزايي محركهاي و رويدادها
اجازه و داده نشان واكنش فقط ديگران ميكنند ، استفاده كنترل اعمال با كنارآمدن روش
نتايج و عوارض از تا ميكوشند نيز و شود حادث آنان بر واتفاقات رويدادها تا ميدهند
.(كردن فرار يا كنارآمدن) اجتنابكنند حوادث ، و رويدادها چنين
كلي ، طور به كه گفت ميتوان مثال ، براي.است توجه قابل و معنيدار شاخصها اين بين رابطه
كمتر ميكنند ، استفاده مناسب راهبردهاي از كار ، در خود مشكلات كنترل براي كه افرادي
كه است كساني از مثبتتر خودنيز شخصي پيشرفت از آنان سنجش و ميشوند شغلي فرسودگي دچار
يا كنارآمدن"راهبردهاي از كه افرادي مقابل ، در نميكنند ، استفاده مناسب راهبردهاي از
(خود بيني دگرسان)نگرش و هيجاني فرسودگي معرض در بيشتر ميكنند ، استفاده "كردن فرار
.ميگيرند قرار
محركهاي به پاسخ در افراد كه را راهبردهايي و روشها ميدهد نشان بررسيها نتايج
گرفتار و آنان شدن قرباني احتمال در را مهمي نقش ميدهند ، زندگي و شغل به مربوط تنشزاي
.دارد عهده به فرسودگي دردام آمدن
:از عبارتند شده ، شناخته شغلي فرسودگي اختلال به افراد گرفتارآمدن براي كه ديگري دلايل
آنان براي اهداف اين نبودن درك قابل يا سازمان اهداف يا هدف با افراد بودن ناآشنا -1
كار به درعمل يا ميكند وضع شغلي حيات مختلف ابعاد در سازمان مديريت كه سياستهايي -2
.ميگيرد
در واحدها سرپرستان رهبري سبك يا)مقدم جبهه سرپرستي سطوح در مديريت و رهبري شيوههاي -3
.(سازمان
.سازمان در آييننامهها و مقررات قوانين ، بودن انعطاف غيرقابل سختو -4
به پايين از و دوطرفه ارتباطهاي وفقدان سازمان در ارتباطي شبكههاي بودن ناسالم -5
.سازمان در بالا
(...و تفريحي درماني ، رفاهي ، )كاركنان امور در سازمان مديريت ملاحظه عدم -6
.شغلي وظايف دادن درانجام افراد بالقوه استعدادهاي و توان همه از بهرهگيري عدم-7
ارائه خدمات و كالاها مصرف و توزيع توليد ، فرايند در و سازمان در فرد نقش بودن مبهم -8
.سازمان توسط شده
آنان رضايت سطح پايينبودن يا خود كار محل سازمان يا واحد شغل ، از افراد بودن ناراضي -9
.خود شغل از
.سازمان در افراد ارتقاي يا ترقي و رشد براي لازم امكانات فقدان -10
.گيرد انجام زيادي كار محدود زمان در است لازم كه شرايطي در افراد مداوم قرارگرفتن -11
انجام براي توانايي از ترس و آنان به افراد ظرفيت از بيش مسئوليتهاي كردن واگذار -12
.مسئوليتها اين دادن
هم با كه ميشود گذاشته فرد عهده به نقشهايي آن طي كه نقش تعارض احساس در شدن درگير -13
به وادار را خود نظارت تحت افراد ميشود خواسته سرپرست از مثال ، براي)هستند تعارض در
.(باشد داشته دوستانه رفتاري آنان با ميرود انتظار او از حال ، عين در و كند بيشتر كار
در افراد ميرود انتظار كه كاري ميزان و مزايا و حقوق پرداخت ميزان نبودن هماهنگ -14
.دهند انجام سازمان
در ضابطه جاي به رابطه شدن جايگزين و افراد شغلي عملكرد ارزيابي نظام بودن نامناسب -15
.سازمان
با آنان بودن ناآشنا و سازمان كاركنان براي آموزشي اثربخش و مناسب امكانات فقدان -16
.خود شغلي وظايف
به مشاغل تصدي واگذاري و افراد انتخاب و آزمايش براي عملي روشهاي كارگيري به عدم -17
.شرايط غيرواجد افراد
.سازمان به ورود آغاز همان از خود شغلي وظايف به افراد دقيق و كامل ناآشنايي -18
شغلي فرسودگي از وپيشگيري درمان شيوههاي
راهي آيا شد ، شغلي فرسودگي اختلال يا عارضه دچار فرد وقتي كه ميآيد پيش سوال اين حال
و است مثبت سوال اين پاسخ خوشبختانه دارد؟ وجود بيماريزا وضع اين از او رهايي براي
وجود فرد به سلامتي بازگشت و بهبود امكان كه ميدهد نشان علمي جديد يافتههاي و شواهد
اگر.يابد رهايي رواني و جسمي فرسودگي از ميتواند فرد مناسب كمكهاي ارائه با.دارد
مورد شغلي فرسودگي به مبتلا افراد اگر شود ، كاسته افراد بر وارد رواني فشارهاي ميزان از
افراد اين اگر و گيرند قرار آشنايان و دوستان همكاران ، خود ، كار محل واحد سرپرست حمايت
آنان از بعضي حداقل باشند ، داشته كار محل از خارج وسرگرميهاي سالم تفريحات خود براي
.ميشود بهينه سابق مانند آنان بهرهوري و ميكنند پيدا خود كار به نسبت مثبتي نگرشهاي
به فرد كه ميشود حاصل شرايطي در بازتواني يا ترميم نوع اين كه داشت درنظر بايد البته
به.دهد نجات شغلي فرسودگي دام از را خود درست ، راهبردهاي بهكارگيري با و كند كمك خود
جهت ميشود ، گرفته كار به رواني فشار كاهش براي كه روشهايي همه كه دانست بايد حال ، هر
.نيستند مناسب شغلي ، فرسودگي از پيشگيري و مقابله
آمدن كنار فردي راهبردهاي
كنيد ، جلوگيري آن ابتلاي از داريد قصد يا هستيد رنج شغليدر فرسودگي از شما كه درصورتي
:دهيد انجام را اقداماتزير ميتوانيد
ايجاد به قادر چنانچه و دهيد تغيير را خود كار رواني يا فيزيكي شرايط امكان درصورت -1
كه را مسئوليتي مثال ، براي و دهيد تغيير را خود ازرفتارهاي بعضي نيستيد ، تغييراتي چنين
.(بير ، 1979 نيومنو) نكنيد قبول برنميآييد ، آن دادن انجام عهده از
اوقات مثال ، براي و كنيد استفاده خود بدني وضعيت بهبود براي متنوع برنامههاي از -2
مناسب غذايي برنامههاي از آن ، وهمراه دهيد اختصاص كردن ورزش به را شبانهروز از خاصي
رواني فشارهاي از ناشي فرسودگي مقابل در شما بدن ترتيب ، مقاومت بدينكنيد استفاده
كردن ورزش كه است نشده مشخص درستي به هرچند.مييابد كاهش شغلي ، وخستگي كار به مربوط
آن مثبت اثرات اينكه يا ميشود شغلي فرسودگي از ناشي فيزيولوژيك نشانههاي تسكين باعث
جزو را آن حتما و است مفيد شما براي كه ميدانيم حال هر به دارد ، رواني جنبه اساسا
.كنيد منظور خود روزانه برنامه
شد خواهيد متوجه اول جلسه همان در كنيد ، استفاده ريلكسيشن آرميدگي خاص روشهاي از اگر -3
حالت ايجاد براي تاكنون.ميشود واقع موثر شما ، براي آرامش ايجاد در ميزان چه تا كه
شما.(...و مراقبه آرميدگي ، نظامدار آموزش مثل) است شده معرفي گوناگوني روشهاي آرميدگي
آموزشي كارگاههاي و آموزشي جلسات در شركت طريق از روشها اين با آشنايي ضمن ميتوانيد
چند براي حتي ميدهد ، اجازه شما به وقت كه ميزان آن تا و رواني فشار با مقابله شيوههاي
.گيريد كار به را شيوهها اين خود كار محيط در لحظه
مصرفي نيروي و وقت در بياموزيد ، را كارها دادن انجام اثربخشتر و بهتر روشهاي اگر -4
دادن انجام براي بهتري روش هميشه كه باشيد داشته ياد به.ميشود صرفهجويي شما
!نشناختهايد را آن هنوز شما كه دارد وجود هروظيفه
بود ، كماثر شما مورد در و گرفتيد كار به را پيشنهادي فنون همه كه درصورتي نهايت ، در -5
.بپردازيد كارديگري به و دهيد تغيير را خود شغل يا كار دائم يا موقت طور به ميتوانيد
كنيد ، حل را خود مشكلات اضافه باكار داريد قصد ديگر مالي مشكلات يا تورم دليل به اگر
فنون از استفاده با ويا كنيد كار محل يك در فقط و كنيد كمتر را خود توقع بگيريد تصميم
.دهيد كاهش را شغلي تنشزاي محركهاي اثرات مناسب
كردن جابهجا با و داد تغييراتي آنها روزانه كار در ميشود كارگران خستگي رفع براي -6
انجام صحيح برنامه و اصول طبق بايد تنوع اين البته كه آورد بهوجود دركارشان تنوعي آنها
برنامههاي تنظيم با و آورد بهوجود كارگري مناسب محيطهاي ميتوان همچنينپذيرد
.كاست آنها روزانه خستگي از دستهجمعي و تفريحي
استراحت دورههاي كار ، نتيجه از اطلاع علاقه ، ايجاد مانند گوناگوني روشهاي از -7
نيز طبيعت به بازگشت و كافي بهرهجست ، خواب ميتوان داروها برخي تاثير نيز و كوتاهمدت
.است كمككننده امر اين در
آمدن كنار سازماني راهبردهاي
بر وارد فشارهاي تا آورد فراهم را موجباتي كه است آن سازماني هر مديريت وظايف از يكي
فشار خود كاركنان بر مختلف زمينههاي در سازمانها.كند پيدا تخفيف سازمان ، در افراد
هرسازماني مديريت كه دارد وجود نيز مختلفي راههاي بنابراين ، ميآورند ، وارد رواني
مدير شما به ما پيشنهاد.شود كاركنان بر تنشزا محركهاي آمدن وارد از مانع ميتواند
:كه است آن خود ، نظارت تحت كاركنان رواني و جسمي سلامت به علاقهمند
شخصيتي ويژگيهاي از (هستندب علاقهمند آن به (الف كه بگماريد كاري به را افرادي -1
تصدي براي فرد مناسبتترين وقتي.برخوردارند شغلي وظايف درست دادن انجام براي لازم
است ، كمتر او به رواني تنشهاي آمدن وارد احتمال ميشود ، انتخاب شغل يك مسئوليتهاي
به دستيابي براي.مييابد نيزكاهش شغلي فرسودگي عارضه به او ابتلاي احتمال بنابراين ،
صورت در و كنيد استفاده انتخاب و آزمايش علمي روشهاي از كه است آن راه بهترين ;هدف اين
.بگيريد بهره روانشناسي متخصص همكاري از نياز
باشيد مراقب و دهيد تشكيل مناسب آموزشي دورههاي سازمان ، گوناگون مشاغل متصديان براي -2
شغل تحليل و تجزيه از حاصل نتايج براساس دورههايي چنين اجراي طراحيو برنامهريزي ، كه
.گيرد انجام آموزشي دردوره شركتكنندگان
افزايش موقعيتها ، كنترل در شما تحتنظارت افراد مهارتهاي كه آوريد فراهم را موجباتي -3
زيادي رواني فشار باشد ، داشته كنترل خود شغل به مربوط موقعيت بر نتواند فرد اگر.يابد
جراحي اتاق در بار اولين براي كه را پزشكي دانشجوي اگر مثال ، براي.ميكند تحمل را
شناختي ، ابعاد بر جراحي اتاق خاص مشكلات برابر در چگونه دهيم آموزش ميكند ، كارآموزي
.آمد خواهد وارد او بر كمتري رواني فشار باشد ، داشته كنترل خود رفتاري و عاطفي
بهتر شما نظارت تحت افراد داريد قصد اگر و كنيد استفده كمتر توبيخ و تنبيه روشهاي از -4
آنان از مناسبي رفتار وقتي آن ، طي و گيريد كار به را عامل كردن شرطي روشهاي كنند ، كار
.نكنيد استفاده تنبيهي روشهاي از و كنيد تقويت را رفتارشان نحوي به سرزد ،
افراد كه آوريد فراهم را موجباتي و برسانيد حداقل به را سازمان در خطرآفرين شرايط -5
حادثه و سانحه يا گرفتگي برق دچار نگيرند ، قرار اضافي تنشزاي محركهاي و خطر معرض در
.نشوند
و كيفيت كه آوريد فراهم را موجباتي و بخشيد بهبود را سازمان در ارتباطي شبكههاي -6
افراد كه كنيد حاصل اطمينان نيز و باشند خود وضع بهترين در درسازمان ، ارتباطها كميت
موضوع ، يا فرد هر با رابطه در را خود انتقادات و پيشنهادات شكايات ، و نظرات ميتوانند
با كه هستيد شما ايندهند ارائه منطقي شيوهاي به و نگراني و ترس بدون و راحتي به
بدون زمينهاي هر در ميتوانند چگونه بياموزيد مرئوسان به ميتوانيد خود سنجيده رفتار
.كنند صحبت خود رئيس يا سرپرست با نگراني و ترس
معيندارد ، كار نوع يك به فرد كه علاقهاي و شوق و ايمان شدت به كار ، در شدن خسته دير
ميل كه سادهاي و اندك غذاي وجود با سالگي ، شصت درسن (ع)علي اميرمومنان.است مرتبط
و جوان پهلواني با "صفين" جنگ در و نميكرد پيري و خستگي احساس مطلقا ميفرمود ،
مكتب شاگرد "اشتر مالك" كارآيي دربرخاست ستيز به "ابنصباح كريب" نام به نيرومند
با شصتسالگي سن در جمل ، جنگمعروف در اشتر ، مالك:مينويسند كه بس همان نيز (ع)علي
پيروز سرانجام و پرداخت طولاني و تن به تن نبردي به عايشه ، خواهرزاده "زبير عبداللهبن"
پرداخته روزهداري به جنگ شروع از قبل مالك ، كه شد معلوم بعدا.بخشيد را او و گرديد
.برسد شهادت به پر شكم با مبادا تا بود
است موجود روزنامه دفتر در منابع *
اجتماعي عوامل و زنان سياسي مشاركت
( پاياني بخش ) آن بر موثر
سياسي مشاركت از مجدد تعريفي
آن جستجوي در كه عمومي و يافته سازمان فعاليت يك در مداخله يعني سياسي مشاركت از منظور
اين در قدرت فرايند يا و نهاد چندين رفتار سياستها ، كاركرد ، ساخت ، خصلت ، كه است
اين مورد در موانع حذف براي تلاش.دهد تغيير را آنها و دهد قرار تحتتاثير حوزههارا ،
جديد ، كانالهاي ايجاد براي بنمايد ، كارا و موثر بيشتر را آن آنكه براي فعاليت ،
هستند ناكارا و است شده نفي موجود كانالهاي به دسترسي كه جايي در قدرت بدون صورتهاي
.گرفت درنظر سياسي مشاركت عنوان به بايد را
زنان سياسي مشاركت بر موثر عوامل
صورت عمومي زندگي حوزههاي همه به آنها دسترسي طريق از بايد سياسي قدرت به زنان دسترسي
در كه ميرسد بهنظر سياسي صرفا حوزه معذالك فرهنگي ، اجتماعي ، اقتصادي ، يعني گيرد ،
.ميكند مقاومت زنان ورود برابر
دموكراتيك مداوم فعاليت نبود و دارند وجود جهان سراسر در كه اقتدارگرا رژيمهاي وجود
از مردان از بيش زنان.است سياست حوزه در زنان فعالانه مشاركت مانع و اصلي عوامل از يكي
نسل كردن اجتماعي فرايند مسئوليت آنها زيرا.ميبرند رنج دموكراسي نبود و سياسي سلطه
.دارند بهعهده را جوان
در سعي خود و دارد سلطه ايدئولوژي در سهمي كه زنان بودن منفعل و مشاركت عدم اسطوره
و آنان نقشهاي زنان ، موقعيت تنوع مقوله اين.دارد زنان حوزههاي و نقشها محدودكردن
و زنان مبارزات و دربردارد فرهنگ ، و اقتصادي سيستم طبقات ، در آنهاراچه اولويتهاي
.نميگيرد درنظر را مختلف شيوههاي به مشاركت براي تلاش
و اجتماعي اقتصادي ، توليد از:فرايند در زنان نقش و موقعيت درمورد دولتها خود سياست
منعكس درآمدها و منابع به دسترسي به مربوط قوانين در كه پدرسالار سيستم از ناشي سياسي
.ميشود
عواملي از جديد مشاغل به نابرابر دسترسي استثمار ، بيكاري ، فقر ، مثل اقتصادي شرايط
.ميكند محدود را سياست در زنان مشاركت كه هستند
ضمن در و است ضروري اجتماعي نابرابريهاي برابر در زنان مقاومت براي اقتصادي استقلال
.ميكند فراهم را شدن اجتماعي از جديدي فرايند اقتصادي زندگي
زنان ترس مثل:ميكند ايجاد را رفتار تفاوت نتيجه در كه جنس دو بين شدن اجتماعي تفاوت
.خود نظر اعمال براي نداشتن جرات نفس ، به اعتماد نبود عمومي ، مجامع در كردن صحبت از
اجتماعي كنترل هستند ، سياست اهل كه زناني منفي تصوير خانواده ، مخالفت پيشداوريها ،
.ميسازد دشوار ملي و محلي مجمعهاي در را زنان شركت كه اطرافيان
تلقي مردان كار همواره سياست:مردان و زنان فعاليت حوزه درباره موجود پيشداوريهاي
حتما ميپردازد سياسي فعاليتهاي به كه زني كه دارد وجود تصورات اين كه درحالي.ميشود
.ميشود غافل خود خانوادگي وظايف از
و جنس دو به شده داده نسبت نقشهاي اساسي شكل مستلزمتغيير سياسي قدرت به زنان دسترسي
.ميباشد ميكند توجيه آنرا كه ايدئولوژي
براي زنان تا كند تغيير بايست كه است جنس دو كردن اجتماعي فرايند مجموعه اين كلي طور به
گستره در چه گردد ارائه جنس دو بين روابط از نويني تصوير و شوند آماده اجتماعي زندگي
.خصوصي گستره در چه و عمومي
گردد؟ اتخاذ بايد استراتژي نوع چه
بسيار زنان قشرهايمختلف كردن آگاه زنان ، بسيج در ميتوانند زنان غيردولتي سازمانهاي
خلاصه واژهها همين در را زنان سياسي مشاركت دشواري بتوان شايد كلي طور به.باشند موثر
.سياسي حيات به آنچه و ميشود مربوط زنان به آنچه يعني كرد
ساختهاي در بخصوص.يابد گسترش و بسط تساويگرا يا مكمل روابط اجتماعي ، فرايند در
و زنان به آنكه براي جنس دو بين روابط همچنين و خانواده مانند (خصوصي) جامعه غيررسمي
گستره در خود نظرات موثر بيان براي را خود انرژي و نفس به اعتماد تا داد امكان مردان
.دهند افزايش عمومي ،
اجتماعي فرايندهاي و تربيتي نهادهاي تمام طريق از نوين اطلاعات و دانش سيستمهاي پخش
، زنان ديدگاههاي گسترش منظور به جمعي ارتباط وسايل از موثر استفاده -غيررسمي و رسمي
.قدرت به زنان دسترسي بخشيدن وسعت منظور به -حقوقي دولتي ، سياست بهبود ، و تغيير
سياسي عمل و فكر براي را ديگري آلترناتيو ميتوانند كه دادهاند نشان زنان جنبشهاي
.كنند فراهم زنان
|