طبيعت مادر خلوت در
فيلسوفان سنگ
من سنگواره من ، خانه
3_ است رسيده پايان به فيزيك
طبيعت مادر خلوت در
قاعدگي تكاملي اهميت بر درآمدي
اليسن پيتر
فيضاللهي كاوه:ترجمه
ناپايدار جنينهاي روي سرمايهگذاري كه است شده طراحي طوري ظرافت با انسان فيزيولوژي
كند ايجاد آبستني براي جديدي فرصت ممكن زمان كوتاهترين در و برساند حداقل به را
ميشوند ، گذاشته كه تخمكهايي از كسري تنها.نميكشد آبستني به انسان تخمكهاي تمام كار
.ميكنند لانهگزيني موفقيت با ميشوند لقاح كه آنهايي از كسري تنها و يافت خواهند لقاح
قاعدگي ، به آنها از بسياري نميشوند ، منجر آبستني به تخمداني چرخههاي همه كه آنجا از
به.ميشوند ختم بافت و خون مهبلي تخليه و (رحم مخاط) آندومتر خارجي لايه فروريختن يعني
پاسخي آن به است شايسته كه شده مطرح تكاملي معماي يك بهعنوان پديده اين خود تازگي
زنان در قاعدگي كه ساخت خاطرنشان (M.Profet) پرافت مارگي سال 1993 ، در.شود داده مناسب
شود گرفته نظر در خاص بومشناختي شرايط به بالقوه سازشي پاسخ يك همچون آنكه جاي به
همه ماده ميكند تاكيد او.است شده انگاشته بديهي فيزيولوژيك ، ضرورت يك بهعنوان
كه هنگامي رحم ، ديواره با ارتباط در گوناگوني مكانيسمهاي و ندارند قاعدگي پستانداران
بعضي در ;ميشود بازجذب ديواره اين پستانداران از بعضي در.دارد وجود نميدهد رخ آبستني
نخستيهاي ويژه به گونهها ، بعضي در تنهاميشود حفظ بعدي احتمالي آبستني براي ديگر
شده جدا فعال بهطور آندومتر خارجي لايه (م _ آسيا و آفريقا ساكن ميمونهاي) قديم دنياي
تكامل خون و بافت نظر از اسرافگرايانهاي مكانيسم چنين بايد چرا.ميريزد بيرون و
باشد؟ يافته
براي قاعدگي:است شده الهام او به رويا در كه ميگويد و ميكند پيشنهاد را پاسخي پرافت
با است ممكن كه مضري بالقوه باكتريهاي از را ماده توليدمثلي مجراي كه ميدهد روي آن
كرده نفوذ درون به و گذاشته سر پشت را فيزيولوژيك موانع اسپرم سلولهاي از "گرفتن كولي"
رويايي كشت محيط يك مانند ايمني نظر از آندومتر شده سركوب و مغذي محيط.كند پاك باشند ،
فالوپ لولههاي طريق از است ممكن سپس كه كرد خواهند عمل باكتريهايي چنين تكثير براي
مكانيسمي قاعدگي.شوند عمومي عفونت موجب و يافته دسترسي زن بدن شكمي حفره به (تخمبر)
را فرضيه اين پرافت كه زماني.كرد خواهد فراهم باكتريايي كشت اين شر از شدن خلاص براي
كه ميديد طوري را قاعدگي فرآيند و آندومتر ويژگيهاي از بسياري بود ، كرده فرمولبندي
كه عجيبي و اختصاصي مارپيچ سرخرگهاي مثال براي.شدهاند طراحي خاص هدف اين براي گويي
وارد ضرباندار فوارههاي شكل به خون كه ميشوند موجب و مييابند تكوين آندومتر در
و قاعدگي هنگام به آندومتر كردن پاك براي اختصاصا ميتواند شود ، آندومتر حفرههاي
اگر كه ميكند استدلال پرافت.باشند شده طراحي ساكن ، باكتريهاي "بافشار شستوشوي"
بايد مختلف گونههاي ميان در آن توزيع باشد يافته تكامل كاركرد اين انجام براي قاعدگي
تاثير تحت بايد خود نوبه به عفونت خطر كه ميدهد ادامه او.باشد عفونت خطر تاثير تحت
نقشه كرد سعي استدلال اين از استفاده با او.باشد جنسي شركاي تعداد شايد و آميزش نرخ
تلاش اما.كند تهيه مختلف پستانداران جفتگيري سيستمهاي با رابطه در را قاعدگي توزيع
تا دهد ارائه قاعدگي از تازهاي تعريف تا واداشت را او زيرا بود ، مشكلآفرين بسيار او
لكههاي مانند گيرد ، بر در ميشود ، تخليه ماده مثلي توليد مجراي از كه را مايعي هر
نظر از پديده اين هرچند.ميدهند نشان فحلي زمان در سگها از بسياري كه رقيقي مهبلي
خونريزي را آن فيزيولوژيست يك.دارد بسيار تفاوت زنان در قاعدگي با فيزيولوژيكي
چرخه ميانه در توليدمثلي مجاري بافتهاي در خون تراكم نتيجه در مايع نشت يا دياپدتيك
.دارد بسيار تفاوت چرخه هر پايان در خارجي آندومتر فيزيكي شدن جدا با كه ناميد خواهد
اهميت و قاعدگي پديده به را ديگر پژوهشگران توجه اما بود ، ضعيف پرافت استدلال هرچند
بعضيها براي و اسرافگرايانه پديده چنين چرا راستي به.كرد جلب آن احتمالي كاركرد
زناني خون دادن دست از صرف باشد؟ داشته وجود بايد بافت و خون تخليه نظر از ناراحتكننده
معنيداري بهطور جنسي _ سني كلاسهاي ساير به نسبت را دارند قرار توليدمثل سن در كه
بازجذب را آندومتر ديگر گونههاي مانند انسان چرا.ميدهد قرار كمخوني خطر در بيشتر
تعدادي پرافت ، تدوين از بسيار انتقادهاي طي نميدهد؟ قرار استفاده مورد مجددا يا نكرده
قاعدگي كه ميشود پيشنهاد فرضيهها اين از يكي براساس.گرفتند شكل ديگر فرضيههاي از
كار به نيز نرسند ثمر به است ممكن اما كرده لانهگزيني كه جنينهايي حذف براي ميتواند
به نميتواند بازجذب چرا يا شوند حذف ناكام جنينهاي است لازم چرا نيست روشن اما.رود
مانند انسان آندومتر آن بنابر كه شده مطرح نيز ديگري استدلال.باشد موثر اندازه همان
از پيش پستانداران ديگر گونههاي از بسياري برخلاف و قديم دنياي نخستيهاي ساير
يك مجدد راهاندازي و مييابد تمايز ترشحي بافت به برگشتناپذيري بهطور لانهگزيني
شود ناچار كشتي گويي كه است چنان.ميسازد غيرممكن را بافت همان با جديد تكويني زنجيره
از فرصت نپرند ، عرشه روي حساس لحظه در مسافران اگر.كند حركت مسافران شدن سوار از پيش
و شده غرق بايد كشتي آن عوض در.بازگرداند بارانداز به نميتوان را كشتي.ميرود دست
در را انسان آندومتر تكوين مهم ويژگيهاي سناريو اين.شود آماده حركت براي ديگري كشتي
زود اينقدر گونهها بعضي در آندومتري كشتي چرا.است تبيين نيازمند خود اما دارد خود
كارآمدتر آيا كرد ، مجدد استفاده آن از نتوان اگر حتي و نه؟ ديگر بعضي در و ميكند حركت
شود؟ بازجذب خورده شكست آندومتر از حاصل مواد كه نيست آن
صورت (B.Strassmann) استراسمان بيورلي توسط نكات اين تمام جمعبندي براي تلاش بيشترين
معتقد استراسمان.است آورده وارد پرافت فرضيه بر او نيز را انتقادها دقيقترين كه گرفته
بسيار سوختوساز نظر از ديگر گزينههاي كه است آن صرفا قاعدگي دادن روي دليل كه است
گونههايي برخلاف انسان آندومتر خارجي لايه كه ميكند استدلال او.هستند پرهزينه و گران
و شود بازجذب كارآمد شكلي به كه است آن از ضخيمتر دارند ، نازكتري خارجي لايه كه
لانهگزيني ، براي بعدي فرصت انتظار در بعد ، ماه براي آمادگي وضعيت در آندومتر نگهداري
براي او.شود ساخته صفر از جديدي آندومتر كه است آن از پرهزينهتر كالري مصرف نظر از
هنگامي قاعدگي ، چرخه دوم نيمه طول در زن بدن سوختوساز نرخ افزايش به خود استدلال تقويت
طول در سوختوساز نرخ با مقايسه در دارد قرار خود تكوين مراحل ترشحي فاز در آندومتر كه
او.ميكند اشاره دارد ، قرار سازندگي مرحله در آندومتر كه هنگامي چرخه ، نخست نيمه
مرحله در ديگر هفته دو صرف از آشكارا سازندگي مرحله در هفته دو صرف كه آنجا از ميگويد
گزيد برخواهد را مجدد رشد و آندومتر از كشيدن دست طبيعي انتخاب است ، كمهزينهتر ترشحي
لحاظ اين از آندومتري چرخه كه ميكند استدلال او.گذشت خواهد آندومتر نگهداري خير از و
در توليدمثلي اندامهاي فعاليت ساليانه بازگشت نظير توليدمثلي ، وقفه انواع ساير شبيه
درك قابل راحتي به متابوليك كارايي چارچوب در كه است دارند ، فصلي زادآوري كه گونههايي
از مجدد استفاده مسئله نظر از نهايي ، تمايز استدلال و خود استدلال ميان او.هستند
الزام به متكي او نظر از استدلال آن.است قايل تفاوت شد ، صحبت آن از بالا در كه آندومتر
به كه است _ گيرد قرار استفاده مورد مجددا نميتواند آندومتر اينكه _ نشدهاي توجيه
.ميشود آن ضعف موجب تكاملي زبان
بر متكي نيايد ، نظر به نخست نگاه در است ممكن گرچه نيز استراسمان خود استدلال اما
انتظار به كه هنگامي آندومتر ترشحي فعاليت چرا مثال ، براي.است نشده توجيه فرضهايي
است ممكن كار اين شود؟ تعليق مرحله وارد نميتواند است ، لانهگزيني براي بعدي فرصت
اما.شود كارآمدي گزينه غيرفعال ، آندومتر حفظ كه كند صرفهجويي انرژي مصرف در آنقدر
آن و است جالبتر هم اين از حتي كه است مفروض استراسمان استدلال در نيز ديگري الزام
فرصت اگرآمد نخواهد دست به بعد هفته دو از پيش تا لانهگزيني براي بعدي فرصت اينكه
روز؟ چند فقط حتي يا ميافتد؟ اتفاقي چه شود حاصل هفته يك از پس تنها لانهگزيني بعدي
بود؟ نخواهد كارآمدتر انرژي مصرف نظر از انتظار آنگاه آيا
ثبت ميشوند ، پرسيده سرانجام كه هنگامي گاهي و ميشود غفلت آشكار پرسشهايي از گاهي
به "دارند؟ قاعدگي زنان چرا" پرسش كه داد نشان پرافت.بودهاند روشنگر چقدر كه ميشود
:است رسانده ديگري پرسش به را ما اكنون پرسش آن طرح اما.است نشده مطرح متفكرانه شيوهاي
يا دوازده حداكثر با چيز هر از پيش اين ميدهد؟ رخ بار يك ماهي تنها تخمكگذاري چرا
.ميكند ايجاد انسان باروري قدرت براي محدوديتي زن ، يك براي سال در آبستني فرصت سيزده
اينقدر زنان چرا.داشت خواهد آبستني فرصت هفت يا شش دارد ، زن كه فرصتي هر برابر در موش
تخمكهاي و فوليكولها است ، امكانپذير فرضي چند هر ديگر گزينههايي ميگذارند؟ تخمك كم
كه طوري به برسند ، بلوغ به ماه يك از كوتاهتر زماني فواصل در ميتوانند درونشان
توليد با نر ، اسپرم در بلوغ.شوند ظاهر بار يك روز چند هر شده رها تازه تخمكهاي
بلوغ در تداخل نوع اين افراطي نسخه جديد ، بالغ اسپرمهاي هنگفت مقادير مدام تقريبا
شوند ، نزديك افراطي حد اين به آنكه بدون ديگر گونههاي ماده جانور.است جنسي سلولهاي
شكل اين به باشد ، تداخلي امواج شكل به آنها در فوليكولي بلوغ كه يافتهاند ترتيب طوري
پايين مسير در قبلي گروه تخمكگذاري ، جهت در اووسيتها جديد محصول بلوغ هنگام به كه
فرض لحظهاي دهيد اجازه امااست احتمالي لقاح و رحم سوي به فالوپ ، لولههاي از رفتن
هم بازدارد وجود مشكلي انسان ماده در جنسي سلولهاي بلوغ تداخل مهندسي در كه كنيم
هفته دو رفت ، دست از قبلي فرصت آنكه از پس آبستني جديد فرصت ايجاد چرا كه پرسيد ميتوان
دوم ، ;است لازم ديگر تخمكي بلوغ براي زمان اين نخست ، :دارد امكان حالت دو.ميكشد طول
عنوان بيان اين با گرچه استراسمان استدلال.است لازم ديگر آندومتري بلوغ براي زمان اين
اصل در نهايي تمايز استدلال كه حالي در ميپذيرد ، را نخست فرض واقع در اما است ، نشده
انتظار هفته دو بايد ديگر تخمكي براي كه فرض اين با استراسمانميشمارد معتبر را دومي
با نهايي تمايز استدلال.ندارد فايدهاي هيچ آندومتر نگهداري كه ميكند استدلال كشيد ،
بايد ديگر آندومتري براي كه فرض اين با:ميبيند ديگر زاويهاي از را موضوع ديگر ، بياني
اين از يك كدام اينكه تعيينندارد فايدهاي هيچ ديگر تخمكي توليد كشيد ، انتظار هفته دو
سرنخي است ممكن ديگر نخستيهاي به نگاهي اما.است دشوار است درست فرض انسان در فرض دو
تمام ثابت ويژگي وجه هيچ به انسان مخصوص روزه نه و بيست تخمداني چرخه.دهد ما دست به
در قديم دنياي ميمونهاي و انسانريختها تخمداني چرخه.نيست ما خويشاوند نخستيهاي
جديد دنياي ميمونهاي چرخه عوض در اما ميشود ، جمع روز پنج و سي تا پنج و بيست محدوده
مراحل آن مشخصات از كه ميكشد طول روز بيست تا دوازده و بوده كوتاهتر بسيار (آمريكا)
.است قديم دنياي ميمونهاي به نسبت كوتاهتر فوليكولي
آندومتر بودن نازكتر به كه است سطحيتر جفت تكوين و لانهگزيني ميمونها ، اين در اما
اين از.ندارند قاعدگي قديم ، دنياي ميمونهاي برخلاف آنها اين بر علاوهميشود مربوط
از كوتاهتر زماني جدول يك در نخستيها در ماندگار تخمك يك بلوغ كه برميآيد چنين مثال
براي لازم زمان هفته دو اين كه ميآيد نظر به چنين عوض در.است امكانپذير هفته دو
خاص شكل با همراه كه باشد قديم دنياي ميمونهاي ضخيم اندازه از بيش آندومتر توليد
.ميكند محدود را چرخه اين تناوب جفت ، تشكيل و لانهگزيني
.نيست آزاد نشده توجيه پيشفرضهاي قيد از وجه هيچ به نيز استراسمان استدلال بنابراين
هفته دو تا آندومتر نگهداري كه ميدهد رخ آن خاطر به زنان در قاعدگي كه ميپندارد او
بهعنوان.شود توليد اين از زودتر نميتواند بعدي تخمك و دارد كمتري هزينه ديگر
به قاعدگي استدلال اين براساسداريم اختيار در را نهايي تمايز استدلال ديگر ، گزينهاي
جفت تشكيل و لانهگزيني از حمايت براي لازم آندومتر شكل كه ميدهد رخ زنان در آن خاطر
از مجدد استفاده كه دارد بافت نهايي تمايز به نياز لانهگزيني از پيش انسان ، مخصوص
آندومتر رشد.ميسازد غيرممكن شد ، بسته لانهگزيني فرصت پنجره آنكه از پس را آندومتر
استراسمان با نكته اين در نهايي تمايز فرضيه.ميكشد طول هفته دو كار اين و است ضروري
دوي هر.شود بازجذب كارآمد شيوهاي به كه است آن از ضخيمتر قبلي آندومتر كه است موافق
از بعضي به نهايي تمايز فرضيه اما.دارند طرفداراني و معتبرند هنوز نظريهها اين
است مشترك قديم دنياي نخستيهاي با آنها در انسان كه جفت تشكيل و لانهگزيني خصوصيات
به بايد حال عين در.انجاميد خواهد چشمگيري نتايج به احتمالا كه دارد جالبي رويكرد
.داشت نخواهد لزومي ديگر برسد ، ثمر به آبستني كه صورتي در قاعدگي كه باشيم داشته خاطر
جوامع در زن تجربه بيشتر قاعدگي ، كه كردهاند تاكيد نكته اين روي نويسندگان از بسياري
در.تاريخ از پيش زنان احتمالا يا سنتي جوامع در زن تجربه تا است غربي يافته توسعه
قاعدگي بدون شرايط در بود ممكن زنان توليدمثلي زندگي از بزرگتري درصد آخر گروه دو ميان
معاصر جوامع سنتيترين و دورافتادهترين در حتي اما.شود سپري فشرده شيردهي و آبستني
آن درباره آييني و فرهنگي برگهاي و شاخ كه هست رايجي تجربه كافي اندازه به قاعدگي نيز
آييني جداسازي روي مالي در دوگون قبيله ميان در استراسمان خود كار مثال براي.گيرد شكل
.است بوده متمركز قاعدگي مخصوص كلبههاي در قاعده زنان
در ويژگي اين.است انسان توليدمثلي فيزيولوژي بارز ويژگيهاي از يكي آبستني ناكامي
قادر را ما تكاملي ديدگاه اما.است شگفتانگيز دستكم نباشد ، نگرانكننده اگر نخست نگاه
با.باشد جنسي توليدمثل ناگزير پيامد است ممكن ناكامي بالاي نرخ اين كنيم درك ميسازد
كه است شده طراحي طوري ظرافت با انسان فيزيولوژي ميرسد نظر به احتمال اين گرفتن نظر در
فرصت ممكن زمان كوتاهترين در و برساند حداقل به را ناپايدار جنينهاي روي سرمايهگذاري
يك ايجاد است ممكن جديد فرصت اين توليد در مهم محدوديت يك.كند ايجاد آبستني براي جديدي
تعهد ميرسد نظر به شد ، رد مين ميدان اين از جنين يك كه نگاهي اما.باشد جديد آندومتر
.ميكند فروكش چندي مرگومير خطر مد ترتيب اين به و مييابد افزايش آبستني به مادري
. on Fertile Ground. Harvard U.P.E2001llison, P.
فيلسوفان سنگ
خواجه احسان:ترجمه
آن كه خواست او از و ساخت راديويي برادرش بود ، كوچك (Raymond Chiao) چيائو ريموند وقتي
و شنيدم را صداهايي كردم وصل آن به را گوشيها كه هنگامي":ميگويد او.كند امتحان را
از يكي عنوان به وي تاكنون زمان آن از ".كشيد فيزيك سمت به مرا كه شد عاملي تجربه اين
هم او.است شده شناخته كوانتومي اپتيك زمينه در بركلي دانشگاه فيزيكدانان مشهورترين
راديو زمان از اختراع بزرگترين كند كار درست اگر كه است آزمايشي انجام مشغول اكنون
.بود خواهد تاكنون
امواج ديگر اشكال يا نور راديويي ، امواج ميتواند ابررسانا است معتقد چيائو
متخصص كند تبديل عكس بر و گرانشي امواج به انرژي دادن هدر بدون را الكترومغناطيسي
نظريه آزمايش ، نتيجه اگر":ميگويد سنديهگو دانشگاه از كايند گود جان ابررسانايي
داشت نظر در بايد نيز را نكته اين ولي برد خواهد را نوبل جايزه او كند تاييد را ريموند
".است صفر به نزديك مطلوب نتيجه آوردن دست به احتمال كه
استفاده الكترومغناطيسي تابش با تابش اين تشابه از گرانشي تابش تحليل و تجزيه براي او
امواج ايجاد باعث مغناطيسي يا الكتريكي ميدان در تغيير كه گونه همان دقيقا.ميكند
توليد گرانشي (تابش) امواج نيز گرانشي ميدان تغيير ميشود ، الكترومغناطيسي (تابش)
.ميكند
زيادي تشابه ماكسول الكترومغناطيس معادلات با اينشتين گرانش معادلات اول تقريب در
در الكتريكي بار نقش با معادل گرانش معادلات در جرم نقش.(كلاسيك فيزيك در حداقل) دارند
همواره جرم كه است اين الكتريكي بار با جرم تفاوت تنها.است الكترومغناطيسي معادلات
ميدان طريق از را يكديگر جرمها.باشد منفي يا مثبت ميتواند الكتريكي بار ولي است مثبت
ميدانگرانش طريق از يكديگر روي بر حركت حال در جرمهاي و ميكنند جذب الكتريكي گرانش
گرانش و الكتريكي گرانش ميدانهاي از تركيبي گرانشي تابش.ميكنند وارد نيرو مغناطيسي
.است مغناطيسي
ميتواند ابررسانا يك كه طور همان ميزنند ، حدس فيزيكدانان از تعدادي كه است سالها
در ابررسانا شدن معلق باعث ويژگي اين) شود خود درون از مغناطيسي ميدانهاي عبور مانع
ميدانهاي راه سد بتواند است ممكن (است معروف ماينسر اثر به كه ميشود مغناطيسي ميدان
مغناطيسي گرانش ميدان يك ابررساناها كوانتومي معادلات به چيائو.شود نيز مغناطيسي گرانش
نوع دو بين جفتشدگي به كند تاييد را ماينسر اثر توانست اينكه بر علاوه و كرد اضافه
.برد پي نيز مغناطيسي ميدان
اين.ميشود ابررسانا سطح نزديك در الكترونها حركت باعث معمولي مغناطيسي ميدان يك
اين به.ميشود مغناطيسي گرانش ميدان ايجاد باعث حركتشان و هستند جرم داراي الكترونها
بر و ميشود گرانشي موج ايجاد باعث ابررسانا يك سطح به الكترومغناطيسي موج برخورد ترتيب
هماهنگ حركت ابررسانا در اما ميدهد روي نيز معمولي رساناي هر در پديده اين مشابه.عكس
.ميشود اثر اين شديد تقويت موجب الكترونها همه
در كه هستند آزمايشي طراحي مشغول بركلي دانشگاه از الكترونيك متخصص يك همكاري با چيائو
ميكند برخورد ابررسانا يك سطح به كوتاه دامنه با الكترومغناطيسي امواج از باريكهاي آن
.ميشود آشكارسازي ديگر ابررساناي توسط شده توليد گرانشي امواج و
فرستادن براي و نجوم در گراويتون آشكارسازي براي ميتوان گرانشي امواج آشكارساز اين از
.كرد استفاده زمين طرف دو بين ارتباط ايجاد منظور به زمين درون از امواج
Scientific American,Jun20020
من سنگواره من ، خانه
وير كرشتن
رنجبر طاهره:ترجمه
منزوي خرچنگهاي حال هر در دو ، هر شايد يا و دريادوست يا درياگريز كوچك ، يا بزرگ
ساير يا حلزونها خالي صدف درون در را زندگيشان مجموع در آنها.دارند مشابهي سرنوشت
جا خانهشان درون در ديگر كه ميشوند بزرگ آنقدر كه هنگامي و ميكنند سپري نرمتنان
حسابي و درست و كيفيت با صدفهاي اگر اما.ميروند ديگري صدف جستوجوي به نميگيرند ،
تكه كردن سرهمبندي با و شوند كار به دست خودشان بايد كه است وقت آن نباشد موجود
يا و شكسته صدفهاي از استفاده با آنها از برخي مثلا.كنند پا و دست خانهاي پارهها ،
شواهدي اماميكنند خانه ساخت به اقدام كرنا درخت توخالي ريشه يا و خيزران از قطعاتي
حل راه منزوي خرچنگهاي انواع از يكي دستكم كه است آن از حاكي آمده دست به تازگي به كه
كارك ، دانشگاهي كالج جانورشناس ،(D.Barnes) بارنز ديويد.است يافته خانه تهيه براي ديگري
Coenobita خشكيزي نيمه و بزرگ منزوي خرچنگهاي كه است كرده كشف اخيرا ايرلند ،
فرسايش نتيجه در كه دريايي ، حلزونهاي فسيلشده صدفهاي طرف به وقتها گاهي rugosus
.ميافتند راه به كردهاند ، سقوط پايين به ماداگاسكار غربي جنوب آهكي سنگ سواحل
اگر اما ميدهند ترجيح را محلي نرمتنان صدف نخست وهله در خرچنگها كه دريافت بارنز
و ميپردازند شده فسيل صدفهاي وارسي به خرچنگها وقت آن نباشد دسترس در صدفهايي چنين
مورد بارنز كه فسيلهايي بيشتر.برميگزينند خانه عنوان به را آن بودن مناسب صورت در
اما.ميساخت نامناسب را آنها كه بودند پاگيري و دست ساختارهاي داراي قرارداد بررسي
تغيير منزوي خرچنگهاي جستوجوگرانه رفتار اين روزي احتمالا كه ميكند پيشنهاد بارنز
مشغول مد هنگام در و ساحل امتداد در محلي ماهيگيران كه است مدتي زيرا.كرد خواهد
خالي صدف و ميكشند بيرون صدفش درون از را زنده جانور آنها.هستند نرمتنان جمعآوري
نميخورد خرچنگها درد به كه است بزرگ آنقدر صدفها بيشتر.مياندازند دور همانجا را
خالي صدف آنقدر زودي به نرمتنان بومي جمعيتهاي از ماهيگيران روزافزون استفاده با اما
ترتيب بدين.شود پيدا خانهاي هم كوچكتر جانوران براي آنها بين از كه داشت خواهد وجود
.شد خواهند رها خاك دل از شده پديدار سنگوارههاي وارسي دردسر از خرچنگها
Natural History, Jan 20020
قورباغهها امپراتوري
رابي جيسن
سريلانكا گرمسيري جنگلهاي از كوچكي بخش در هم آن قورباغهها ، از جديد گونه كشف 120
شناخته گونههاي شمار ترتيب بدين.است ساخته شگفتزده بسيار را علم جهان كه است خبري
در تقريبا مهم بسيار كشف اين.مييابد افزايش برابر پنج به جزيره قورباغههاي شده
است مناطقي زمره از سريلانكا آنكه جالب.است بيسابقه مهرهداران ، زيستشناسي تاريخچه
از ميزان افزايش بر مبني هشدارهايي دنبال به.است خطر در شدت به آن در دوزيستان حيات كه
سال در سريلانكا زيستشناسان از چند تني سريلانكا ، وحش حيات نابودي و جنگلها رفتن بين
راه به سريلانكا ، مانده باقي جانوري گونههاي توصيف و ثبت منظور به را هياتي 1993 ،
و پرباران جنگلهاي اعماق از را قورباغه هزار از بيش پژوهشگران سال چند از پس.انداختند
وجود زماني كه درختان از اقيانوسي مربعي مايل مساحت 5800 درصد از 5 كمتر منطقهاي در
كه دارند وجود قورباغههايي آنها بين در كه دريافتند پژوهشگران.كردند جمعآوري داشت ،
دانشگاه از تاكسونوميست چندين رو اين از.نيست يكي بود شده شناخته اين از پيش آنچه با
كه شد معلوم ژنتيكي بررسيهاي انجام از پس.شدند خوانده فرا مسئله بررسي براي بوستون
علم جهان براي اين از پيش تا كه است قورباغههايي از گونه از 100 بيش مهد سريلانكا
.است بوده ناشناخته
تنها كه نخست گروه كردند ، تقسيم گروه دو به را شده كشف تازه گونههاي اين دانشمندان
يا و صخرهها شده اسفنجي بخشهاي روي را تخمهايشان آن اعضاي و است جديد گونه داراي 5
تخم از سر نوزادان كه هنگامي.ميگذارند آب سطح روي شناور شاخههايي و برگها روي
مراحل ساير و بلغزند آبگير يا و درياچه درون به كه هستند بزرگ قدر آن درميآورند ،
و است بزرگتري بسيار گروه بعدي گروه.كنند سپري آنجا در را بلوغ به رسيدن تا رشدشان
آنها.ميكنند استفاده مثل توليد براي غيرعادي بسيار استراتژي يك از آن قورباغههاي
به چندي از پس و ميدهند قرار آب در فروافتاده برگهاي روي انفرادي طور به تخمهايشان
زيستشناسان.درميآورد تخم از سر مينياتوري اما كامل قورباغه يك قورباغه لارو جاي
كه خطراتي از تا ميدهد اجازه قورباغهها به مثل توليد استثنايي شيوه اين كه معتقدند
.باشند امان در ميكند تهديد را دوزيست گونههاي حيات
به تخمها تفريخ با بوستون دانشگاه تاكسونوميست اشنايدر ، كريستوفر گفته به بنا
شرح.ميشود حذف آسيبپذيرند ، بسيار آن طي قورباغهها كه لاروي مرحله بالغ ، قورباغههاي
.است شده منتشر ساينس نشريه در همكارانش و اشنايدر توسط خبر اين كامل
Animal discovery,oct.2002
3_ است رسيده پايان به فيزيك
*تايسون دوگراس نيل
فرهاديان سليمان:ترجمه
همچنان هستي جهان منشاء از (Big-Bang) بزرگ انفجار تفسير به ما اطمينان كه حالي در
زيادي چيز نوري سال ميليارد ماوراي 13 يعني هستي جهان افق مورد در اما است مستحكم
چرا يا داد رخ وقايعي چه بزرگ انفجار از قبل اينكه مورد در ميتوانيم فقط ما.نميدانيم
.(عاجزيم واقعيت درك از اما) بزنيم حدسهايي ميداد رخ بزرگ انفجار اصولاميبايست
كه داريم اختيار در رايانهاي مدلهاي ما ميخواهيد؟ بشر جهل از بيشتري نشانههاي آيا
مدلهاي همين اما.كند توجيه هستي جهان ابتداي در را كهكشانها تشكيل ميتواند
شكست ميروند كار به بزرگتر مقياس در هستي جهان ساختار توجيه براي كه هنگامي رايانهاي
.است مانده پاسخ بدون همچنان كهكشانها تكامل و تشكيل نحوه توصيف.ميخورند
.شدهايم گمراه نتيجه در و كرده گم را پازل اين از مهم قطعه چند ما كه ميرسد نظر به
آنگونه را حيات تا ميسازد قادر را بيجان ماده شيميايي روابط نوع چه نميدانيم هنوز ما
خودسازگاري شيميايي قوانين يا (mechanism) سازوكارها آيا.آورد وجود به ميشناسيم ما كه
هنوز ما است؟ مانده دور به ما تجربه و دانش حيطه از كه است موجود (self- organization)
Earth - based) زميني - حيات آن وسيله به بتوانيم كه نداريم معياري يا مقياس هيچ
حيات ايجاد براي نميدانيم نتيجه در و.بسنجيم آن با يا كرده مقايسه آن با را (biology
.است غيرضروري چيزي چه و ضروري چيزي چه
حال در جهان كه ميدانيم ما همه دهه 1920 طي در هابل ادوين اوليه كارهاي زمان از
فشار يك خاطر به جهان كه كنيم درك توانستيم فقط ما سال همه اين از بعد اما.است انبساط
هيچ.است گرفتن شتاب حال در ميناميم (dark energy) سياه انرژي را آن كه ضدگرانشي
.كند توجيه را فشار اين نميتواند شدهاي شناخته فيزيكي فرآيند
يا و آزمايشاتمان مشاهداتمان ، در ما تا كند مجاب را ما نميتواند چيز هيچ پايان در و
مرموز و ناشناخته منشاء از كه جهان در موجود گرانش از درصد آن 90 بايد نظرياتمان در
اختيار در جهان مشاهده براي ما كه ابزاري هر كاري حيطه از آن ماهيت و ميگيرد سرچشمه
منشاء كه است اين بگوييم ميتوانيم ما كه چيزي تنها.آوريم حساب به را است فراتر داريم
يا ماده از ديگري شكل هر يا نوترون و پروتون الكترون ، يعني معمولي مواد در نيرو اين
فيزيكي شده شناخته قوانين از كه ماده اين اما نيست دارد ، برهمكنش آنها با كه انرژي
عنوان به همچنان مورد اين و.ميناميم (dark matter) سياه ماده را نميكند تبعيت
.ميماند باقي اخترشناسي معماي بزرگترين
آنها از كدام هيچ آيا ميدهد؟ نويد را علم پايان شمرديم بر كه اينها از كدام هيچ آيا
اين از كدام هيچ آيا داريم؟ قرار علم در خود موقعيت عاليترين در ما كه است آن بيانگر
بگوييم؟ تبريك خودمان به ما كه است رسيده آن وقت كه است آن بيانگر نداها
هيچ جاي كه احمقهايي هستيم ، نادانهايي ما همه كه است اين بيانگر موارد اين من براي
كه هنگامي نداريم شامپانزهها با تفاوتي هيچ ما نيست ، آنها مورد در اميدواري گونه
.دريابند را فيثاغورث قضيه ميكنند سعي بيهوده
اصلي پرسش شايد باشم ، كرده زيادهروي كمي "Homo sapiens" انسان گونه به نسبت من شايد
قدرت و هوش كه است اين سوال بلكه است ، باهوش چقدر گونه يك از معين فرد يك كه نباشد اين
طور به شده انجام اكتشافات انسانها ، بين در.ميسازد را ما آينده چگونه ما جمعي تفكر
جمعي ارتباط رسانههاي كتابها ، مجلات ، كنفرانسها ، طي در ديگران مساعي تشريك با معمول
رشد است دارويني تكامل يادآور طبيعي انتخاب چنانكه همميگيرد صورت اينترنت البته و
به را قبل نسل دستآوردهاي و اكتشافات بشر نوع جديد نسل.است لاماركي شدت به بشري فرهنگ
متصور آن بر حدي كه چند هر ميكند ، رشد آرامي به جهاني بصيرت نتيجه در و ميبرد ارث
.نيست
مختلف علوم بين ارتباط و بشري دانش افزايش براي فردي به منحصر توانايي ما كه آنجايي از
علوم در كشفي هر.ميرويم فراتر فرديمان فراست و هوش محدوده از مداوم طور به داريم ،
آن پايان ولي بود مستقيم مشاهده آن آغاز كه نردباني ميافزايد ، دانش نردبان بر پلهاي
.نيست ما ديدرس در
اين ارتفاع اندازهگيري با ميشود بزرگتر نردبان اين ميرويم جلو به ما كه طور همان
.برسيم آن پايان به آنكه جاي به ميشويم نزديك علم آغاز به ما كه درمييابيم نردبان
:پينوشت
هايدن افلاكنماي روز پن فردريك آزمايشگاه مدير و فيزيكدان اختر تايسون ، دوگراس نيل *
مشاوره سمت پرينستون دانشگاه در همچنين وي است طبيعي تاريخ آمريكايي موزهي در
:نيست راه پايان آسمان ;عنوان با وي خاطرات كتاب.دارد عهده بر را تحقيقاتي پروژههاي
.شد منتشر دابلدي انتشاراتي موسسه توسط گذشته سال فيزيكدان ، اختر يك ماجراهاي
NaturalHistory
|