همگرايي و جهاني تحولات
و متعامل زيست براي كه است انسانهايي نيازهاي پاسخگوي جهاني درعرصه موجود پارادايم
داراي جريانهاي برانگيختگي و مقاومت يقينا امر اين.هستند آن نوين ، نيازمند متكامل
عموماتحولات زيراداشت خواهد همراه به را اجتماعي -اقتصادي ويژه موقعيتهاي و منافع
را خونباري يا و ويژه رخدادهاي و حوادث تاريخي ، مختلف مقاطع در اجتماعي دگرگونيهاي و
سرعت به موجود پارادايم فن ، و علم برقآساي پيشرفت و رشد با.است نموده تحميل پيشرفت بر
جهت جديد پارادايم به و داده دست از را اجتماعي نيازهاي و موانع دفع و رفع توانايي
ساختاري ، تحولات اين.كند مي پيدا نياز نوين پيشرفته و متكامل روند با شدن همسو و همگام
ساختارهاي از تا برانگيخته ، امروز جهان در را خاص موقعيتهاي و قدرت حاميان شديد واكنش
.گردد دفاع خاص مصالح و منافع تامين و تضمين براي موجود
شتابان رشد
تعيين براي ساز سرنوشت و حاد مرحلهاي در را جهان بشري ، تكامل و رشد نوين فرآيند
عاملي به امروز شده ، نهادينه الگوهاي و عادات.است داده قرار زيستي جديد الگوهاي
مبدل جهاني تكامل روند با متناسب نوين باورهاي و انديشهها رشد و بازدارندهتكوين
شكلگيري حال در گروهي مقاومتهاي و اصلاحي حركتهاي آنها دفع و زدودن براي كه گرديده
.است
اتخاذ مخالف موضع آمريكا پدرسالارانه تمايلات برابر در اروپا اتحاديه امروز اگر
و درك و نياز احساس از حاكي برميگزيند ، خويش جمعي و فردي حيات براي مستقل ومشي ميكند
مضر عاملي را بودن قطبي تك فرآيند كه است روي پيش يا و آمده فراهم موقعيت شناخت
دستاوردهاي با متناسب جهاني جامعه تدارك يا و چندقطبي جهاني جهت ودر دانسته وبازدارنده
.مينمايد حركت نوين
كه است فرآيندي واقعبينانهاز درك خودمبين اقتصادي ، وحدت و تجمع با نوين مشي ايجاد
رويه وحدت يك سوي به را محورانه خود و انفرادي حركتهاي و ميدهد نويد را نو دنيايي
وضعيت اين شناخت و درك.ميدهد سوق اختصاصي و ويژه ودستورالعملهاي احكام با دورانساز
ميتواند گرايي وذهني پيرايه گونه هر از دور به عقلاني مشي اتخاذ و پيشروي وموقعيت
.دهد قرار كشورها برابر در را مطمئنتري و بهتر آيندهاي
فرهنگي بسترهاي
نوين توليدي مناسبات و روابط از اجتماعي -اقتصادي عرصههاي در كه رويدادي و تحول هر
از استعانت با امروز جهان.ميبيند تدارك را خود با متناسب فرهنگي دارد ، بسترهاي حكايت
جهاني مناسبات از نوعي شكلدهي حال در نوين مهارتهاي به دستيابي و گذشته دستاوردهاي
وگام زمانه نياز حاصل كه ويژگي اين.است برخوردار خاص كارايي و ويژه پتانسيل از كه است
فرهنگ ميباشد ، معرفت و علم يافتگي رشد و تحولات از جديدي مرحله در بشري گذاشتنجوامع
يك به آن طريق از بتواند تا است شكلدهي حال در را خاصي وب سياسي ، اخلاقي اقتصادي ،
متزلزل و مقطعي فرودهاي فرازو و خيزها و افت از و يافته دست دوام با و ثبات با فرآيند
را فرهنگي تداخل و تبادل پيشرفته ، ارتباطات كه است عصري فراصنعتي ، عصر.يابد رهايي
ارتباطات.باشد مي بارز و مشهود يكديگر در جهاني پارادايم موثر واثرات نموده تسريع
در و دارد برجستهاي و ويژه نقش لزوم مورد اطلاعات تدارك و درشكلدهي پيشرفته و غني
به تعيينكنندهاي نقش اجتماعي -اقتصادي مختلف عرصههاي در جديد موقعيتهاي وحفظ ايجاد
واقعگرايانه شناخت و درك با بتوانند كه آنهايي تاريخي ، پروسه اين در.داشت خواهد عهده
موثربراي و سالم ارتباطي كانالهاي ايجاد در و نموده ارزيابي درست را آينده انداز چشم
واقتدار ثباتتر با آيندهاي از بردارند ، ارزنده گامهاي جامع و مفيد اطلاعات كسب
.بود خواهند برخوردار جهاني عرصههاي در بالاتري
اخلاق و فرهنگ
دريافت محيطي عملكرد و موثر تاثيرات از را خويش نماد و نمود كه فرهنگ و اخلاق
يافته قوام تاريخي پروسه و موقعيت اقشار ، طبقات ، .اند شده شرطي و اكتسابي ميدارند ، امري
حال در وضعيت و شرايط با اكنون و ميباشد موثر بسيار آن جهتيابي و شكلپذيري در
و تعادل عدم بتواند كه است نيازمند نويني وپويشهاي موقعيتها و ساختارها به شكلگيري ،
.نمايد هدايت لزوم مورد هنجارهاي و تعادل سوي به را رواني حركتهاي بودن نامتوازن
قرار بشري كمالات و سجايا برابر در را ماديت و كالا از تبعيت فرهنگ كه ماشيني اخلاق
اين ريشه.است حركت در آن از رهايي جهت مفري سوي به نيستيگرايي و پوچي در امروز داده ،
با روز به روز كه دانست فكري كار از يدي كار شدن انتزاعيتر چه هر در بايد را تحول
گستره عميقتر ، انتزاعي تفكر طريق از اتوماسيون دستاوردهاي و فن و علم دامنه گسترش
نمودن تجربه حال در كه است شدن نهادينه حال در نويني پروسه يعنيكرد پيدا وسيعتري
و اخلاقي ناهنجاريهاي و اختلالات.است اجتماعي تعاملات عرصههاي در جديدي احساسات
پيشرفتهتر الگوهاي تاثير تحت يافته ، رشد كمتر جوامع در بويژه امروز جهان در فرهنگي
واكنش و كنش يك از و دارد حكايت غيرمنتظرهاي پيامدهاي و دروني تحول يك از اجتماعي زيست
فشارهاي فيزيكيو يورش و هجمه.ميكند پيروي خاصي عقيدتي و فكري ديدگاه و مشي در
ميگيرد ، نشات قدرت جناحهاي دروني وحشت از امروز اقتدارگرايانجهان اجتماعي -اقتصادي
.ميبينند رفته دست از شكلگيري حال در نوين فرايند برابر در را خويش روياهاي كه
جريانهاي.است بارز و مشهود نوين فرآيند اين اثرات نيز كشورها داخلي عرصههاي در
باورهاي و انديشه برابر در مينمايند ، تغذيه خاصي طبقاتي پايگاه و ساختار از كه فكري
و اختلالات ايجاد طريق از;مييابند جدي خطر معرض در را خود شكلگيري حال در و نوين
موقعيت و ساختار بر ابرام و موجود چارچوبهاي حفظ در سعي دروني و روحي شديد هيجانات
آشفته و جنجالي محيطي ايجاد و مخرب و سخت ازفشارهاي جريانها همينهستند خويش كنوني
.نمايند جلوگيري ساز دوران و متحول روند از ميورزند تلاش و نموده حمايت
جديد فكري مكاتب
و موقعيت يك حاصل پسامدرنيسم ميكند ، حركت خويش تحكيم و تثبيت جهت در پسامدرنيسم
در معقول و منطقي گريز راه نيافتن و بنبستها از رهايي براي مفري كه است خاصي تحول
از انسانها تبعيت و ماشينيسم فرهنگ سنگين و صعب فشار.ميجويد اجتماعي تكامل و تعامل
و زيستن نوعي كالا ، و ماشين وتوسعه رشد فرآيند با همگرايي و تطابق براي آن دروني نظم
محكمتر و سختتر روز به روز را اسارت و بردگي قيود كه نموده نهادينه را دروني وحدت
آن از رهايي براي كه آورده ارمغان به را تزايدي به رو جسمي و روحي وفشارهاي است كرده
سركش و مولع روح و بيابد بنبست اين از گريزي راه تا ميكند ، تجربه را متعدد ايسمهاي
.كند هدايت انساني وخواست اراده سوي به وبيمايه كور تبعيت و اسارت از را خويش
شكلدهي حال در است ، نموده راتسهيل تعاملات و گذاري تاثير روند كه ارتباطي ابزارهاي
و احكام و فرمولها با گذشته فكري مكاتب كه است خاصي اجتماعي -اقتصادي مناسبات و روابط
تعامل ، مسالمت ، تقابل ، تضاد ، .نيستند آن با همسويي و همراهي به قادر ديرين معيارهاي
هستي جهان به ويژه نگرش و فكري خاص الگوهاي از كه هستند مفاهيمي همگي وحمايت جانبداري
محيطي تبديلات و تبادل فرآيند در كاميابي يا و ناكامي بيانگر مينمايندو تبعيت و پيروي
.ميباشند
جهاني جديد مرزبندي
مرزبندي شفافيت ضرورت اجتماعي ، درون حركتهاي شدن راديكاليزه و تحولات شدن عميق با
راستاي در كه نخبگاني و ورزان انديشه برابر در جديدي مواضع و ميگردد آشكار بيشتر چه هر
تثبيت و تحكيم از تا اتخاذميگردد ، ميورزند ، تلاش جمعي زيست نوين بسترهاي ايجاد
بشري معرفت و علم رشديافتگي درون از كه مناسباتي و زندگي به تازه نگرش و ايده
و سنگين بينالمللي ، اثرات سطح در مقاومت اين.نمايند ممانعت برميآورد ، سر
در كه چرا.گذاشت خواهد جاي به عقبمانده يا و يافته رشد كمتر جوامع در تخريبيبالايي
رشد و بازدارنده عادات از بسياري شدن نهادينه و يافتگي قوام دليل به جوامع گونه اين
تاثيرات از كمرنگ ، و ناقص كپيبرداريهاي و تقليد بر بيشتر كه ذهنيگراييمحض نوعي
بالاييدر آسيبپذيري از مينمايند ، پيروي بيروني عوامل عملكردسلطهجويانه موثر
يافتههاي هضمتاثيرات و شناخت و درك در ناتواني دليل به نوين واقعيتهاي با برخورد
.بود برخوردارخواهند ، جديد
با سلطهگر قدرتهاي نفوذ مناطق به جهان تقسيم نوعي حقيقت در جهاني جديد مرزبندي
رسوخ و نفوذ از جلوگيري براي را هوشياريويژهاي و بيداري كه ميباشد نوين شيوههاي
و قشونكشي و خشونت بر ديگر فردا جهان.ميطلبد يافته رشد سلطهگرانهدول حركتهاي
ديگر مصالح منابعو از استفاده و سودبري براي ديگر كشورهاي درون به محض سرمايه ورود
ارتباطات يافتهبراساس سامان اطلاعات را فردا جهان مشي خطبود نخواهد جوامعاستوار
هيچ و كرد خواهد تعيين جوامع ديگر حاكميت و سرنوشت بر تسلط براي فن و علم رشد حاصل غني
نمود برانگيزد ، را مقاومتي يا مقابله بتواند يا و بخواهد كه مستقيمي دخالت و عيني حضور
ميتواند آمده ، حاصل اطلاعات و ارتباطات تنگاتنگ بلكههمكاري.داشت نخواهد روشني
سلايق ، كه باشد موجد را جديد مناسبات و مراودات از نوعي شكلدهي و تكوين پروسه بتدريج
منافع تامين و تضمين جهت در را نمودهآنها ارضاء را عمومي رفتار و كردار و علقهها
.باشد هدايتگر خاصي
وكلام زبان غناي
زبان غناي در و ميپذيرد غنا زبان عصر ، تكنيكي فهم و درك تكنولوژيكو شناخت با
كلام يافتن براي انديشه و مييابند عمق و وسعت اجتماعي متكاثر ارتباطاتپديدههاي
رشد درمييابد خودش برابر در را نويني افق و ميافتد تكاپو به رساتر و نافذتر
و تخيل قدرت و عميقترميشود فكري ازكار يدي كار انتزاع بروز روز كه تكنولوژياست
رو پيش بشريت كه فرآيندنويني اين در.ميكند پيدا بيشتري وسعت و دامنه ذهنيگرايي
در خود آورده ، پديد موجود مواهب و امكانات از بهرهگيري براي نويني ابزارهاي و دارد
انسان.داشت ويژهايخواهد موثرو نقش كلامي مراودات و زبان در بالطبع و فرهنگ غناي
و اهداف مقاصد ، بيان براي نافذتر كلام و غنيتر زبان و بيشتر كلمات از روي پيش قرن
شرايط بيروني و دروني گفتمان غناي در زبان غناي همين.گرفت خواهد بهره ناميدناشيا
.بود خواهد بوده ، گذشته در آنچه از مفيدتر و پربارتر كه ساخت خواهد فراهم را نويني
جهان در وضابط رابط حلقه قويترين از كه بود خواهد آنجايي تحولات اين مبدا و خاستگاه
پيوندهاي غناي كه ، اين ضمن.ميباشد برخوردار مفيد و سالم ارتباطي كانالهاي براي امروز
.ميكند پيروي اجتماعي درون پوياي و مفيد پيوندهاي و سالم ارتباطات از دقيقا مرزي برون
گريزي ، قانون خشونت ، حجاب پس در گفتمان و ميكند عمل يكسويه ارتباطات آن در كه جامعهاي
و حاد تقابل و تضاد ميگيرد ، بسترهاي قرار تحتالشعاع انحصارگرايي و تكصدايي
و خاص جايگاه تامين براي شايستهاي و مفيد پيام مطمئنا ميسازد ، فراهم را بحرانساز
است ، شكلگيري حال در كه نويني پروسه زيرا ، داشت نخواهد نوين مرزبنديهاي در لزومش مورد
دوران پلشتيهاي و زشتيها از برايگريز آدمي آن در كه ميدهد را نويني فرهنگ نويد
خواهد احيا نويني مناسبات و روابط آن رهايياز براي و ميجويد مفري گذشته شده نهادينه
به كه جامعهاي.بود خواهد خود عصر فني تكنيكيو توسعه ويژه فرهنگي وبار حامل كه شد
را وبيرونيخويش دروني وارتباطات پيوند ساختارجهاني ، تحولات اين در نتواند دليلي هر
توسعه و رشد فرآيند در سازد ، لزومبرقرار مورد اطلاعات و الزامات دريافت و برايدرك
.خواهدديد جدي آسيبهاي
و پويايي يك از رو پيش قرن در دارد ، خود در را اجتماعي فرهنگ جامع خصلت كه زبان
برون و درون تبديلات تبادلو در را نويني عرصه كه بود خواهد برخوردار ويژهاي بالندگي
كهنه شيوههاي بر را خويش سيطره كه ميرود امواج انقلاب زيرا ، .بود خواهد موجد اجتماعي
واقعياش اصالت و هويت نيز امواج و تحكيمسازد و تثبيت مبادلاتارتباطي و ارتباطات
اجتماعي سازوكارهاي برفرآيند آن اثرات شناخت و درك كه ميگويد باز نقاب و حجاب پس در را
حوزه در را انقلابي حقيقت ، در.دارد اجتماعي بازيافتهاي و فرهنگ در اساسي تحول به نياز
و اساسي) خويشتحولي مناسباتاجتماعي و روابط بتوانددر تا دارد ، نياز معرفت و علم
معرفت گوياي زبان و نميگنجد ملي و فردي حد و حصر در فردا دنيايآورد وجود به(بنيادي
.باشد موفق هويتها و اصالتها حفظ در ميتواند اجتماعي ، بشريو هستي از نوين شناخت و
دريافتهاي و مبانيتفكر در اساسي ضعف بيانگر كه گفتار و كردار در تطابق و تعادل عدم
.بود نخواهد برخوردار لازم اقتدار ثباتو از بيروني گفتمان در است ، جمعي و فردي
همگرايي و مقاومت
دروني مقاومت سخت و صعب فشارهاي تحت طرف يك از فردا دنياي در يافته رشد كمتر كشورهاي
افزون دم و زيانبار اثرات ديگر سوي از و دارند قرار شده نهادينه عادات از ناشي
ضمن.نمود خواهد كردار و رفتار در ثبات عدم و اختلالات دچار را وي بشري نوين يافتههاي
و يافتهها بر تكيه از شدهناشي نهادينه عادت دليل به جوامع گونه اين كه ، اين
توانمنديهاي به اتكا از آنها ، از كپيبرداريناقص و تقليد و بيروني عوامل داشتههاي
سبك بر نيز فرهيختگان و روشنفكران و نخبگان.ميورزند غفلت خود داخلي بالقوه بالفعلو
اصالتهاي و ارزشها حاوي كه داشته نظر مرزها سوي آن آثار بر بيشتر خود ، ديرينه سياق و
شناخت براي تلاشي يا و ميگيرند سخره به يا را خويش يافتههايدروني و است ديگر فرهنگي
را ديگران فرضيههاي و نظريههانميدهند بروز خود از سازوكارهايدروني فرآيند درك و
و حركت رهنمود آن بر تكيه با و ميپذيرند داخلي ، معرفت حوزههاي در تفحص و كنكاش بدون
است ، لزوم مورد تبديلات و تبادل اين چه اگرميدهند قرار دروني سازهاي و راهبردساخت
و بازگويد را دروني اصالت و هويت گوياي و جامع خصلت نميتواند كپيبرداري و تقليد ولي
امروز آنچه نماند ، ناگفتهباشد اجتماعي فراگير رشد و توسعه فرآيند در سازنده منشااثر
و مانده واپس عادات اغلب ميگيرد ، قرار مدنظر نوشتاري و گفتاري فاكتورهاي عنوان به
و داشته قرار نوين انديشهساز تحتالشعاعتحولات كه دارد نهفته خود در را نهادينهاي
از بودن عقب گام يك خود آنها ، بر محض تكيه.برميخيزد آن از بازدارندگي و كهنگي بوي
مكاتبفلسفيقوام ديگرميدهد نشان را شكلگيري حال در نوين باورهاي و انديشهها
رسايي از و باخت خواهند رنگ شكلگيري حال در نوين احكام و فرمولها در پيشين قرن يافته
.بود نخواهند برخوردار نوين ، نظريهپردازان انديشه و ذهن به پاسخگويي براي لازم گويايي و
شد خواهد تعاملات و مراودات از جديدي مرحله وارد يكم و بيست قرن در جهان ترديد بدون
و اقتدارگرايان از بخشي هجمه مقاومتو و بوده گذشته متباينبا و متفاوت كه
زيرا ، داشت برخواهد در را موجود يا و گذشته قواعد چارچوبو حفظ حامي دگماتيستهاي
را نويني مناسبات و روابط خويش بطن در است ، تثبيت و شكلگيري حال در كه نويني پارادايم
و منافع به مهمتر همه از تحولو روبه زندگي به تلقي طرز و ايده خواست ، با كه ميپرورد
.داشت خواهد بنياديقرار و ماهوي تضاد تقابلو در شده ، نهادينه موقعيت
رضايي اسماعيل
ماخذ و منابع
بحرالعلوم انتشارات -اجتماعي ارزشهاي و سياسي توسعه كتاب -1
اول 1/9/78 شماره 38سال آزادگان عصر روزنامه -2
|